در قرآن کریم، سه آیه مربوط به نماز جماعت وجود دارد:
1. سوره بقره، آیه 43:
« وَأَقِـیمُوا الصَّلاةَ وَآتُوا الزَّکاةَ وارْکَعُوا مَعَ الرّاکِعِـینَ »؛
و نماز را بپا دارید و زکات را بپردازید و همراه رکوع کنندگان رکوع کنید [نماز را با جماعت به جا آورید].
2. سوره آل عمران، آیه 43:
« یا مَرْیَمُ اقْنُتِى لِرَبِّکِ وَاسْجُدِى وَارْکَعِى مَعَ الرّاکِعِـینَ »؛
ای مریم! برای پروردگار خود خضوع کن و سجده به جا آور و با رکوعکنندگان رکوع کن.
3. سوره اعراف، آیه 29:
« ... وَأَقِـیمُوا وُجُوهَکُمْ عِنْدَ کُلِّ مَسْجِدٍ »؛
توجه خویش را در هر مسجد [و به هنگام عبادت] به سوی او کنید.
حضور در مسجد و شرکت در نماز جماعت از چنان اهمیتی برخوردار است که پیامبر گرامی اسلام صلیاللهعلیهوآله در این خصوص میفرماید:
من مشی إلی مسجد یطلب فیه الجماعة کان له بکلّ خطوة سبعون ألف حسنة، و یرفع له من الدرجات مثل ذلک...؛[1]
هر کس به قصد شرکت در نماز جماعت به سوی مسجد، حرکت کند در برابر هر گامش هفتادهزار حسنه برای او نوشته میشود.
از سه آیهای که به آنها اشاره شد، به نظر بیشتر مفسران، ارتباط آیه اول به نماز جماعت، مسلّم است و ارتباط دو آیه دیگر به صورت احتمالی میباشد. ازهمینرو، اندکی درباره آیه اول (آیه 43 سوره بقره) بحث میکنیم:
بیشتر مفسران و فقهای شیعه، از این آیه، استحباب نماز جماعت را برداشت کردهاند.
مرحوم طبرسی مینویسد:
این قسمت از آیه که خداوند فرموده است: « وارْکَعُوا مَعَ الرّاکِعِـینَ » تشویق بر نماز جماعت است؛ زیرا اصل نماز در اول آیه، ذکر شده است.[2]
شیخ صدوق در اول مبحث نماز جماعت، آیه مورد بحث (آیه 43 سوره بقره) را ذکر کرده و در ادامه مینویسد: «فأمر اللّه بالجماعة کما أمر بالصلاة».[3] پس با این آیه، همان گونه که خدا به اصل اقامه نماز دستور داده: « وَأَقِـیمُوا الصَّلاةَ » به نماز جماعت نیز فرمان داده است: « وارْکَعُوا مَعَ الرّاکِعِـینَ ».[4]
مرحوم محمدتقی مجلسی (مجلسی اول) در شرح عبارت شیخ صدوق آورده است:
ظاهر این است که مقصود از جمله اخیر: « وارْکَعُوا مَعَ الرّاکِعِـینَ » نماز جماعت است و دستور خدا به اصل نماز، امر وجوبی و به نماز جماعت، استحبابی است؛ جز در نماز جمعه و عیدین.[5]
قرطبی؛ یکی از مفسران اهل سنت در تفسیر این آیه میگوید:
مقتضای کلمه (مع) در « مَعَ الرّاکِعِـینَ » همراهی با جماعت است. لذا گروهی از مفسران قرآن گفتهاند: امر به نماز در اول آیه: « وَأَقِـیمُوا الصَّلاةَ »، مقتضی حضور در جماعت نمیباشد، اما امر دوم: « ارْکَعُوا » به ضمیمه « مَعَ الرّاکِعِـینَ »، مقتضی حضور در نماز جماعت است و در مورد وجوب یا استحباب حضور درنماز جماعت، میان علما دو نظریه وجود دارد و بیشتر آنان بر این عقیدهاند که اگر کسی از حضور در نماز جماعت، خودداری ورزد، عقوبتش لازم میگردد. اما برخی دیگر این حضور را واجب کفایی دانستهاند. شافعی گفته است: «کسى که قدرت بر حضور در جماعت را داشته باشد، ترک جماعت را بر او اجازه نمىدهم؛ مگر با عذر موجه».[6]
ابن کثیر؛ یکی دیگر از مفسران اهل سنت در تفسیر آیه فوق مینویسد:
معنای « وارْکَعُوا مَعَ الرّاکِعِـینَ » این است که در انجام بهترین اعمال مؤمنان، همراه آنان باشید که مهمترین و کاملترین آن اعمال، نماز است و بسیاری از علما با این آیه، بر وجوب نماز جماعت، استدلال کردهاند.[7]
درباره این آیه شریفه، آرا و اقوال دیگری هم وجود دارد که ذکر آنها بحث را طولانی خواهد کرد. فقط بهعنوان نتیجهگیری این نکته را اشاره میکنیم که خداوند سبحان در این آیه، پس از دستور به اقامه نماز و پرداخت زکات، دستور به انجام نماز جماعت داده است.
اما در مورد این آیه، یک سؤال هم وجود دارد که چرا خداوند نفرمود «صلوا مع المصلین؛ با نمازگزاران نماز بگزارید»، بلکه فرموده است: « وارْکَعُوا مَعَ الرّاکِعِـینَ »؛ با رکوع کنندگان رکوع کنید؟
به این سؤال، دوگونه میتوان پاسخ داد:
یکی اینکه شاید برای اهمیت رکوع در نماز جماعت است. در احکام فقهی نماز هم هست که معیار درک هر رکعت در نماز جماعت، رسیدن به رکوع امام جماعت است.
پاسخ دیگر این است که: آیه شریفه، خطاب به یهود است؛ چون در نماز یهودیان، رکوع وجود نداشت. لذا همان موردی که مختص به مسلمانان است در آیه ذکر شده تا یهودیان نیز اسلام را قبول کنند و همانند مسلمانان، نماز را با رکوع انجام دهند.[8]
همانگونه که گفتیم از سه آیهای که در مورد توصیه به نماز جماعت در قرآن آمده، آیه 43 سوره بقره، ارتباط بیشتری با موضوع دارد و دلالت دو آیه دیگر که در ابتدای بحث آوردیم، مسلّم نیست. لذا از بحث درباره آن دو، صرفنظر میکنیم.
[1]. شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج4، ص17.
[2]. طبرسى، مجمعالبیان، ج1، ص190.
[3]. شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج1، ص375.
[4]. بقره، آیه 43.
[5]. محمدتقى مجلسى، روضة المتقین فى شرح من لا یحضره الفقیه، ج2، ص481 به تصحیح سیدحسین موسوى کرمانى و شیخ على پناه اشتهاردى.
[6]. قرطبى، الجامع الاحکام القرآن، ج1، ص499 ـ 348.
[7]. ابن کثیر، تفسیر القرآن العظیم، ج1، ص151.
[8].ر.ک: طبرسى، مجمعالبیان، ج1، ص190.