تزکیه نفوس، هدف بزرگ پیامبران
بزرگترین هدف پیامبران تهذیب و تزکیه و پرورش نفوس انسانها بوده است.
خدا در قرآن کریم میفرماید: «خدا بر مؤمنین منت نهاد که رسولى از خودشان را در میان خودشان برانگیخت تا آیات خدا را بر آنان تلاوت کند و نفوسشان را تزکیه نماید و به آنان کتاب و حکمت بیاموزد، گرچه قبلا در ضلالتى آشکار بودند»[1].
موضوع تعلیم و تربیت، آنقدر مهم بوده که هدف ارسال پیامبران قرار گرفته و خدای متعال در اینباره بر بندگانش منت نهاده است. شخصیت فردی و اجتماعی، سعادت یا شقاوت دنیوی و اخروی انسان به این موضوع بستگی دارد که چگونه خویشتن را ساخته و میسازد. بههمین جهت خودسازی برای انسان یک امر حیاتی و سرنوشتساز محسوب میشود. پیامبران آمدند تا راه خودسازی و پرورش و تکمیل نفس را به انسانها بیاموزند و در این امر حیاتی و سرنوشتساز رهنما و مددکارشان باشند. پیامبران آمدند تا نفوس انسانها را از رذائل و اخلاق
زشت و صفات حیوانیت پاک و منزه سازند و فضائل و مکارم اخلاق را پرورش دهند. پیامبران آمدند تا به انسانها درس خودسازی بیاموزند، و در طریق شناخت اخلاق زشت و کنترل و مهار کردن امیال و خواستههای نفسانی یار و مددکارشان باشند، و با تحذیر و تخویف، نفوسشان را از بدیها و زشتیها پاک و منزه سازند.
آمدند تا نهال فضائل و مکارم اخلاق را در نفوس پرورش دهند و شکوفا سازند و با رهنمود و تشویق و ترغیب یار و مددکارشان باشند.
رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله فرمود: «شما را به مکارم اخلاق توصیه مىکنم زیرا خدا مرا به همین منظور فرستاده است»[2].
باز هم پیامبر اکرم فرمود: «من مبعوث شدم تا مکارم اخلاق را در نفوس به اتمام برسانم»[3].
امام صادق علیه السّلام فرمود: خدای متعال پیامبرانش را به مکارم اخلاق برگزید، پس هرکس که مکارم اخلاق را در خودش یافت خدای را بر این نعمت بزرگ سپاس گوید، و هرکس که نفس خویش را فاقد مکارم اخلاق یافت به درگاه خدا تضرع و زاری کند و مکارم اخلاق را از او بخواهد[4].
امیر المؤمنین علیه السّلام فرمود: اگر فرضا به بهشت امید نداشتیم و از آتش دوزخ نمیترسیدیم و به ثواب و عقاب هم عقیده نداشتیم باز هم سزاوار بود که در جستجوی مکارم اخلاق باشیم زیرا مکارم اخلاق راه پیروزی و سعادت میباشد[5].
امام محمد باقر علیه السّلام فرمود: کاملترین مؤمنین، از جهت ایمان، کسی است که اخلاقش بهتر باشد[6].
رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله فرمود: در قیامت چیزی را در نامه عمل نمیگذارند که افضل از حسن خلق باشد[7].
پیامبر اسلام فرمود: بیشترین چیزی که امت من به وسیله آن داخل بهشت میشوند تقوای الهی و حسن خلق میباشد[8].
مردی خدمت رسول خدا رسید و عرض کرد: یا رسول اللّه دین چیست؟
فرمود: حسن خلق. مرد رفت و از طرف راست حضرت برگشت و عرض کرد: دین چیست؟ فرمود: حسن خلق. باز رفت و از طرف چپ برگشت و عرض کرد: دین چیست؟ فرمود: حسن خلق. بعدا از پشت سر آمد و عرض کرد: دین چیست؟
حضرت به او نگاه کرد و فرمود: آیا نمیفهمی؟ دین عبارتست از اینکه غضب نکنی[9].
اسلام نسبت به اخلاق عنایت خاصی داشته است، و بههمین جهت در قرآن آیات اخلاقی به مراتب بیشتر از آیات احکام دیده میشود. حتی داستانهای قرآن هم غالبا هدف اخلاقی دارند. شما در کتب حدیث هزاران حدیث اخلاقی مییابید که اگر از موضوعات دیگر بیشتر نباشد کمتر هم نیست. نویدها و ثوابهائی که برای اخلاق نیک ذکر شده از ثوابهائی که برای سایر اعمال ذکر شده کمتر نیست، و تحذیرها و کیفرهائی که برای اخلاق زشت بیان شده از سایر اعمال کمتر نیست.
بنابراین اخلاقیات اساس اسلام را تشکیل میدهند و نباید آنها را در درجه دوم احکام دین، و اسباب آرایش و زیبائی دینداران محسوب بداریم. اگر در احکام، امر و نهی داریم در اخلاق هم امرونهی داریم. اگر در احکام تشویق و ترغیب و ثواب یا تحذیر و تخویف و کیفر داریم در اخلاقیات نیز همین امور را داریم. چه فرقی باهم دارند؟ پس ما اگر طالب سعادت و کمال هستیم نمیتوانیم نسبت به اخلاقیات بیعنایت باشیم. نمیتوانیم واجبات اخلاقی را به بهانه اینکه واجبات اخلاقی هستند ترک کنیم و منهیات اخلاقی را به عنوان اینکه محرمات اخلاقی هستند انجام دهیم.
اگر نماز واجب است و ترک آن حرام و عقاب دارد، وفای به عهد نیز واجب است و خلف وعده حرام و عقاب دارد. چه فرقی میکند؟ دیندار واقعی و سعادتمند کسی است که هم نسبت به احکام و تکالیف تقیّد داشته باشد و هم نسبت به اخلاقیات. بلکه اخلاقیات در سعادت و کمال معنوی و نفسانی از اهمیت بیشتری برخوردارند چنانکه بعدا خواهیم گفت.
[1]- لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ إِذْ بَعَثَ فِیهِمْ رَسُولًا مِنْ أَنْفُسِهِمْ یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِهِ وَ یُزَکِّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ وَ إِنْ کانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِی ضَلالٍ مُبِینٍ- آل عمران/ 164.
[2]- قال رسول اللّه صلّى اللّه علیه و آله: علیکم بمکارم الاخلاق فانّ اللّه عز و جل بعثنى بها- بحار/ ج 69 ص 375.
[3]- عن النبى صلّى اللّه علیه و آله انه قال: انّما بعثت لاتمم مکارم الاخلاق- مستدرک/ ج 2 ص 282.
[4]- قال ابو عبد اللّه علیه السّلام: انّ اللّه تبارک و تعالى خصّ الانبیاء بمکارم الاخلاق، فمن کانت فیه فلیحمد اللّه على ذلک، و من لم یکن فلیتضرع الى اللّه و لیسئله- مستدرک/ ج 2 ص 283.
[5]- قال امیر المؤمنین علیه السّلام: لو کنّا لا نرجو جنة و لا نخشى نارا و لا ثوابا و لا عقابا لکان ینبغى لنا ان نطلب مکارم الاخلاق فانها مما تدلّ على سبیل النجاح- مستدرک/ ج 2 ص 283.
[6]- عن ابى جعفر علیه السّلام قال: انّ اکمل المؤمنین ایمانا احسنهم خلقا- کافى/ ج 2 ص 99.
[7]- قال رسول اللّه صلّى اللّه علیه و آله: ما یوضع فى میزان امرئ یوم القیامة افضل من حسن الخلق- کافى/ ج 2 ص 99.
[8]- قال رسول اللّه( ص): اکثر ما تلج به امتى الجنة تقوى اللّه و حسن الخلق- کافى/ ج 2 ص 100.
[9]- جاء رجل الى رسول اللّه علیه و آله من بین یدیه فقال: یا رسول اللّه ما الدین؟ فقال:
حسن الخلق. ثم اتاه من قبل یمینه فقال: یا رسول اللّه ما الدین؟ فقال: حسن الخلق. ثم اتاه من قبل شماله فقال: ما الدین؟ فقال: حسن الخلق. ثم اتاه من ورائه فقال: ما الدین؟ فالتفت الیه فقال: اما تفقه؟ هوان لا تغضب- محجة البیضاء/ ج 5 ص 89.
* امینى، ابراهیم، خودسازى (تزکیه و تهذیب نفس)، 1جلد، شفق - قم، چاپ: هشتم.