بخش پنجم:
آثار و برکات جهاد با نفس
1 . جلب محبت خداوند تعالی
حضرت امیرالمؤمنین علیهالسلام میفرماید:
هر که نفس خود را دشمن بدارد، خداوند او را دوست دارد.[161]
همچنین میفرماید:
هر که خوار گرداند نفس خود را، خداوند گرامی اش دارد.[162]
و میفرماید:
هر که بر نفس خود خشم کند، پروردگار را خشنود و راضی ساخته است.[163]
نیز میفرماید:
به راستی اگر تو با نفس خود جهاد کنی، خشنودی خدا را به چنگ آورده ای.[164]
2 . حمایت فرشتگان
از پیامبر خدا صلی الله علیه وآله روایت است:
با نفس خویش مجاهدت کنید با کم خوری و کم آشامیدن که در آن صورت ملائکه سایه حمایتشان را بر سر شما می اندازند و شیطان از شما فرار میکند.[165]
بدیهی است که پرخوری، صرف نظر از بیماریهای بدنی و چاقی و به هم خوردن تناسب اندام و اعتدال قوا، مشکلات معنوی نیز در پی دارد؛ پرخوری سبب خواب زیاد، تنبلی و بیحالی، ازدیاد نیروی جنسی و هیجانات شهوانی میگردد، قلب را سنگدل و با قساوت میسازد و عقل و تیزهوشی را کم میکند. ازاینرو، سفارش شده به روزه داری، کم خوری و از آداب سفره است که تا گرسنه نشده نخورد و پیش از سیری، از غذا دست بکشد. گرچه غذا در دهان لذیذ است، ولی نباید این التذاذها ما را به پرخوری بکشاند.
بصیرت نفسانی
خداوند تعالی زمینه های هدایت ابتدائی را برای همگان به نوعی مهیّا میسازد، ولی مؤمنانی که خالصانه در راه خدا مجاهدت میکنند، مورد رحمتهای ویژه و راهنمایی های فوق العاده قرار میگیرند. قرآن کریم میفرماید:
و آنهایی که در راه ما [ خالصانه] جهاد کنند، قطعا به راههای خود هدایتشان خواهیم کرد و خداوند با نیکوکاران است.[166]
و میفرماید:
ای اهل ایمان! اگر از [ مخالفت فرمان] خدا بپرهیزید، برای شما وسیله ای جهت جداسازی حق از باطل قرار میدهد [ و روشن بینی خاصّی که در پرتو آن، حق را از باطل خواهید شناخت] و گناهانتان را میپوشاند و شما را می آمرزد.[167]
حضرت علی علیهالسلام میفرماید:
همانا تقوا داروی شفابخش بیماری دل شما و سبب بینایی و بصیرت در کوردلی شماست.[168]
بدیهی است مجاهدت و تقوا انسان را از اسیر شدن در چنگال شهوتها، غضبها، انتقامجوییها، کینه توزیها، خودخواهیها، خودبینی ها، لجاجتها، طمعها، هواپرستیها و... آزاد میسازد، بعد ملکوتی و عقل انسان را تقویت میکند، از طرفی، رحمتها و هدایتهای الهی را بیشتر جذب میکند و خدای فیّاض بخشنده، دعای دلهای پاک را بیپاسخ نمیگذارد. و در نتیجه تشخیص راه از چاه در مسیر زندگی و بایدها و نبایدها دستشان را میگیرد.
یاد آور میشود که دانشهای نظری و علمی که جزء نعمتهای مادی الهی است، در اختیار خوب و بد و گبر و ترسا قرار دارد. ازاینرو، ممکن است بی تقوا با سواد گردد، ولی از بصیرت و معرفت و درک حقایق و تشخیص وظیفه عملی جاهل خواهد بود.
روزی حضرت رسول صلی الله علیه وآله، پس از نماز جماعت صبح در مسجد، جوانی را دید که بر اثر شب زنده داری، حالت خواب آلودگی داشت، رنگش زرد و جسمش نحیف و لاغر شده و چشمانش به گودی فرو رفته بود.
حضرت پرسیدند: فلانی! حالت چطور است و چگونه وارد صبح شدی؟ گفت: یا رسول اللّه! با حالت یقین وارد صبح شدم، حضرت شگفت زده پرسیدند: هر یقینی حقیقتی دارد، پس حقیقت و نشانه یقین تو چیست؟
پاسخ داد: یا رسول اللّه! یقین من است که به من حالت حزن داده، شب زنده دارم کرده و در گرمای شدید تشنه ام داشته و به روزه داری وا داشته است. در نتیجه یقین، از دنیا و آنچه در آن است دل کندم تا جایی که گویا به عرش پروردگارم نظر میکنم، در حالی که برای حسابرسی، قیامت بر پاشده است و همه آفریدگان برای حسابرسی گردآوری شده اند و من نیز در میان آنانم و گویا من به بهشتیان مینگرم، درحالی که در بهشت متنعم اند و همدیگر را میشناسند و بر تختها تکیه زده اند و گویا به اهل آتش مینگرم، در حالی که در جهنم، در حال عذاب اند و ناله میزنند و گویا هم اکنون میشنوم صدای زفیر شعله های آتش را که در گوش هایم جریان دارد.
آنگاه رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمودند:
هذا عَبْدٌ نوّرَ اللّهُ قلبَه بِالایمان؛
این بنده ای است که خداوند دلش را به ایمان نورانی نموده است.
سپس به او فرمود: حفظ کن این حالت را که داری.
در پایان جوان عرض کرد: یا رسول اللّه! برایم از خدا بخواه که در رکاب شما به شهادت برسم، پس پیامبر صلی الله علیه وآله برایش دعا کرد و چندی نگذشت که در یکی از غزوات به میدان رفت و پس از نه نفر که شهید شدند او به شهادت رسید.[169]
پیامبر گرامی صلی الله علیه وآله میفرماید:
هر که خوراکش کم باشد دستگاه گوارش او سالم و قلبش باصفا خواهد بود و شخص پرخور، شکمش ناسالم و قلبش با قساوت گردد.[170]
و حضرت امام صادق علیهالسلام میفرماید:
بر دل مؤمن، هیچ چیز زیانبارتر از پرخوری نیست و آن دو اثر دارد: سنگدلی و تحریک و هیجان جنسی.[171]
و حضرت علی علیهالسلام میفرماید:
هنگامی که شکم از مال مباح پر شود قلب کور شود از تشخیص صلاح،[172] [ چه رسد به مال حرام].
و میفرماید:
کسی که باز دارنده ای از طرف خود داشته باشد [ که از گناه حفظش کند] از سوی خدا نیز نگهبانی خواهد داشت تا او را یاری کند.[173]
3. پاکی روح و تکمیل عقل
حضرت علی علیهالسلام میفرماید:
با شهوت و خواهش نفست جهادکن، بر غضبت چیره شو و با عادتهای بد خود مخالفت کن تا نفست پاکیزه شود، عقلت کمال یابد و از پاداش پروردگارت بهره کامل ببری.[174]
و در مقابل، پیروی از هوای نفس، عقل را فاسد میسازد، حضرت علی علیهالسلام میفرماید:
پیروی از هوای نفس، عقل را تباه میکند.[175]
و میفرماید:
عاقل کسی است که بر هوای نفس خویش غالب آید و آخرت خود را به دنیا نفروشد.[176]
4. نیل به ثواب و بهشت
حضرت علی علیهالسلام میفرماید:
بدانید که بهای بهشت جهاد است، پس هر که با نفس خود پیکار کند بهشت را مالک گردد و آن ارجمندترین ثواب و پاداش الهی است برای کسی که قدر آن را بشناسند.[177]
نیز میفرماید:
پیکار با نفس و بازداشتن آن از خواهش هایش، درجات را رفعت میبخشد و حسنات را دو چندان میکند.[178]
نیز میفرماید:
به راستی آن کس که با نفس خود پیکار کند و بر خشم خود پیروز شود و بر اطاعت پروردگارش محافظت کند، خدای سبحان درجات او را بالا میبرد تا ثواب روزه گیر شب زنده دار و میرساند او را به درجه نگهبانان مرزها که در مأموریت خویش صابر و بردبارند.[179]
و میفرماید:
مهریه بهشت، جهاد با نفس است.[180]
5 . نگاهداری از سقوط و لغزش
حضرت علی علیهالسلام میفرماید:
واقعا جهاد با نفس، آن را در ارتکاب گناهان مهار میکند و او را از هلاکت و نابودی نگه میدارد.[181]
و سفارش میفرماید:
بادلهای خودپیکار کنید که به راستی، آنها زود میلغزند ودچار هواوهوس میگردند.[182]
روشن است کسی که در برابر خواسته های نفسانی مقاومت میکند هم ارادهاش تقویت میشود و هم نفس او تضعیف میگردد و در سر بزنگاه خیر و شر و طاعت و معصیت میتواند خیلی راحت تصمیم بگیرد، ولی کسی که اهل جهاد با نفس نیست، نظیر شخص معتاد ناگزیر مطیع خواسته های نفسانی میگردد. هر چه باشد و هر پیآمد و زیانی که داشته باشد.
6. زدودن عادتهای بد
حضرت علی علیهالسلام میفرماید:
کسی که حساب نفس خود را برسد، بر عیب خویش آگاه گردد و به گناهان خود احاطه یابد و گناهان را رها کند و عیبخود را اصلاح نماید.[183]
پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله میفرماید:
با مجاهدت میتوان بر عادتهای بد چیره شد.[184]
7. فرمانروایی بر نفس خویش
حضرت امیرالمؤمنین علیهالسلام میفرماید:
کسی که نفس خود را اصلاح کند مالک و اختیاردارش میشود.[185]
نیز میفرماید:
کسی که خود را برای اصلاح نفس، به زحمت و کوشش وا دارد سعادتمند و خوشبخت گردد.[186]
و میفرماید:
انضباط و نگهداری نفس به هنگام میل و ترس، از برترین تربیتهاست.[187]
و میفرماید:
هر که خود را در مورد عیبهایش سرزنش کند از انجام بسیاری از گناهان بلرزد و ترک کند.[188]
و میفرماید:
ثمره و میوه جهاد با نفس، مغلوب ساختن و به فرمان در آوردن آن است.[189]
8 . وصول به مقاصد عالی
امام علی علیهالسلام میفرماید:
به اوج اهداف نرسند، مگر آنهایی که تهذیب نفس کرده و با آن پیکار میکنند.[190]
و میفرماید:
هر که با نفس خویش پیکار کند، تقوا را به سر حدّ کمال خویش رسانده است.[191]
9. چیرگی بر نفس و شیطان
حضرت علی علیهالسلام میفرماید:
هر کس که با نفس خود مخالفت کند، بر شیطان پیروز گردیده است.[192]
و میفرماید:
هر که مالک نفس خود گردد، کارش بالا گیرد.[193]
و میفرماید:
کسی که بر مهار نفس خویش نیرو داشته باشد، به اوج قدرت و قوّت رسیده است.[194]
و میفرماید:
قویترین مردم کسی است که به تسلّطش بر خویش، بزرگتر و بیش از دیگران باشد.[195]
سلاح شیطان و نفس امّاره، وسوسه و تزیین مادیّات است، اگر کسی بتواند از خود خواهی رها شود و با هوای نفس مبارزه کند، شیطان را خلع سلاح کرده است و توانسته است در سطح بسیار بالایی پرواز کند. نظیر فضاپیمایی که پدافندهای زمینی نمیتوانند آن را بزنند، اگر کسی فراتر از خواستههای نفسانی فکر کند و با هوا پرستی بجنگد، در سطح بسیار بالایی در سیر و سلوک و برتر از تیررس ابلیس است. کار ابلیس، اغوا، وسوسه و تزیین بدیهاست با ظاهری زیبا، ولی مخلصان و بندگان خاص خدا را نمیتواند فریب دهد.[196]
متأسفانه، ما از وسوسه ابلیس غافلیم، با آن که قرآن کریم شیطان را دشمن آشکار ما معرفی کرده است.[197] استاد علامه طباطبائی رحمه الله مینویسد:
موضوع ابلیس نزد ما، امری مبتذل و پیش پا افتاده شده است و اعتنایی به او نداریم جز آن که روزی چند بار او را لعنت کرده و از شرّش به خدا پناه میبریم و برخی از افکار پریشان خود را از این جهت که از ناحیه اوست، زشت میشماریم، لیکن باید دانست که این موضوع، موضوعی است بسیار قابل تأمّل و شایان دقت و بحث... چرا نباید در صدد برآییم و چرا در شناختن این دشمن خانگی و درونی، این قدر بی اعتناییم! دشمنی که... و تا ما را به عذاب ابدی و جاودانه نیندازد آرام نمیگیرد.[198]
تفاوت بیماریهای جسمانی و نفسانی
همانگونه که جسم انسان سلامت و بیماری دارد، روح و بُعد ملکوتی انسان نیز بیماری و سلامت دارد. سلامت بدن، به حالت اعتدال اعضا و جوارح و قوای بدنی است، با مزاج معتدل، زندگی راحت است و با به هم خوردن حالت توازن و اعتدال، یا مختل شدن برخی اعضا، بدن ناتوان و بیمار میگردد. معنای بیماری بدن خیلی روشن است، ولی سلامت و بیماری قلب و روح غیر از بیماری بدن است.
اگر با خودسازی و ایمان و عمل صالح، شهوت و غضب را تحت حاکمیت عقل درآورد و خواسته های بعد حیوانی را کنترل و معتدل سازد و به فضایل و کمالات آراسته گردد سالم میماند، ولی اگر اسیر خواستههای حیوانی و آلوده به گناه گردد دلش بیمار خواهد شد. قرآن کریم و احادیث چنین نفسی را بیمار میدانند، ایمان و فضایل و صفات نیک را نشانه صحت و سلامت و کفر،نفاق، خشم، حسد، کینهتوزی، روحیه انتقامجویی، بخل، تکبر، شک و تردید، اعراض از خدا، ترس، سستی در انجام دادن وظایف، خود بینی، تندخویی، ریاکاری، حیله گری، مال پرستی، شهوت پرستی و... را از نشانه های بیماری نفس میشمارد. بیماریهای قلب و نفس را نمیتوان کوچک، اندک و نادیده گرفت، زیرا از بیماریهای جسمانی به مراتب خطرناکتر و صعب العلاج تر هستند.
اینک نیم نگاهی به تفاوتهای بین این دو میاندازیم:
1. بسیاری از بیماریهای جسمانی، از شخص بیمار به دیگران نیز سرایت میکند، آن انواعی هم که واگیر دار و مسری هستند، میتوان با تزریق واکسن به دیگران، از سرایتشان جلوگیری کرد، ولی بیماریهای اخلاقی معمولاً مسری است و به راحتی قابل کنترل و مهار نیست. یک فرد فاسد میتواند در اخلاق همنشینان، اطرافیان و خانواده اش اثر بگذارد و آنان را نیز به فساد بکشاند و تدریجا جامعه ای را آلوده سازد. ازاینرو، حضرت علی علیهالسلام میفرماید:
از همنشینی با فاسقان و فاجران و کسانی که علنی و آشکارا معصیت میکنند بپرهیز.[199]
در حدیث دیگر میفرماید:
... زیرا پلیدی و شرّ، با شرّ پیوند میخورد.[200]
و میفرماید:
مصاحبت با بدان، بدی بیاورد مانند باد که چون به چیز بدبو بوزد، بوی بد همراه آورد.[201]
2. زجردهی. بیماریهای جسمانی، تنها برای شخص بیمار است، گرچه ممکن است برخی نزدیکانش از روی عاطفه و دلسوزی نگران شوند، ولی زجر و درد بیماری، ویژه بیمار است، امّا بیمار اخلاقی، با گفتار، رفتار و اخلاق زشت خود، خانواده، فرزندان و همکاران و معاشران، بلکه جامعه را در رنج، عذاب و بدبختی قرار میدهد. یک مرد بداخلاق، زندگیرا بر همسر و فرزندانش تلخ میکند و یک زن بد اخلاق، کانون گرم خانواده را به زندان تاریک، بلکه جهنّم سوزانی تبدیل مینماید.
منشأ تمام جنگها، خونریزیها، جرائم، جنایات و مصائب اجتماعی، فساد اخلاق است. سران ستم واقعا بیمارند که برای حفظ قدرت و سلطه، جاه، مقام، ثروت و کامیابی خود به هر کار ناروا و غیر انسانی و به هر جنایتی دست میزنند و ملتها را به بند استعمار و بردگی میکشند، هزاران انسان را به خاک و خون میکِشند و میکُشند، این آدم نماها، واقعا بیمارند، بلکه انسانیت خویش را از دست داده کاملاً حیوان گشته اند و به بیماری شخصیت پرستی، جاه پرستی، مال پرستی، هواپرستی، خود بزرگ بینی مبتلا هستند و همین فساد اخلاق است که جهان را در لبه پرتگاه سقوط قرار داده است.
3. بیشتر بیمارهای جسمانی با نشانه ها، علایم و عوارض ظاهری، مثل: درد، تب و ناتوانی همراه است و به همین جهت زودتر شناخته میشوند و آدمی به فکر درمان میافتد، اما بیماریهای نفسانی عوارض پیدا و بدنی ندارند و به همین جهت تشخیص آنها دشوار است؛ چه بسا افرادی که به انحرافهای سخت و خطرناک اخلاقی مبتلا هستند، ولی خودشان هم بی خبرند، ولی دانستن یا ناآگاهی مریض واقعیتها را تغییر نمیدهد و تدریجا این مرض، به بیماری مزمن تبدیل میشود و علاجش دشوار میگردد.
حضرت علی علیهالسلام میفرماید:
آگاه باشید که از جمله بلاها نداری و فقر است و دشوارتر از نداری، بیماری تن است و سختتر از بیماری بدن، بیماری قلب است.[202]
4. گرچه بیماریهای جسمانی سبب درد و رنج و احیانا قطع و نقص عضو میگردند، ولی به هر حال، موقتی هستند و حدّ اکثر تا پایان عمر ادامه دارند، اما بیماری اخلاقی، دنیا و آخرت را تباه میسازد و درد و رنجش پایدار است، اگر با ایمان از دنیا برود و مورد بخشش، یا شفاعت قرار گیرد، پس از عذابی طولانی نجات مییابد وگرنه، همواره تا ابد در عذاب خواهد ماند. عذابی دردناک که تا عمق جان را میسوزاند و در صحرای محشر نیز کور و بی نور مبعوث میگردد.
قرآن کریم میفرماید:
و هر که در این دنیا کور باشد در آخرت نیز کور و گمراه خواهد بود.[203]
و میفرماید:
و هر که در این جهان کور باشد در آخرت نیز کور خواهد بود و گمراهتر.[204]
و میفرماید:
هر که به صورت مجرم و گنهکار بر پروردگارش وارد شود واقعا برایش جهنمّی است که در آن جا نه بمیرد [ تا از عذاب برهد] و نه زنده شود [ که از لذّت زندگانی برخوردار باشد].[205]
5 . با اینکه در جهان کنونی نسبت به درمان و یا پیشگیری از بیماریهای جسمانی، بسیار توجه میشود، سازمان بهداشت جهانی، دولتها، جمعیتهای خیریه ای مثل هلال احمر وظیفه خویش میدانند که زمینه ها و وسایل درمان را فراهم سازند و در این باره بودجههای قابل توجه و سنگینی هزینه میکنند، لیکن متأسفانه درباره پیشگیری و درمان بیماریهای اخلاقی در بیشتر کشورها، توجه و اقدامی نمیگردد. نه بیماران احساس بیماری دارند و در پی دارو و درمان هستند و نه دولتها در این راه سرمایه گذاری میکنند، بلکه غالبا دولتها با برنامه های حساب شده، انسانها را به فساد اخلاق و تباهی سوق میدهند.
اینجاست که روش حکومتهای الهی با دولتهای خودکامه غیر الهی به کلی متفاوت است و باید تفاوت کند. باید دولت اسلامی همان قدر که در راه درمان و یا پیشگیری بیماریهای جسمانی تلاش میکند بیش از آن مقدار درباره پیشگیری و معالجه بیماران اخلاقی بکوشد. حضرت موسی علیهالسلام از خداوند تعالی میخواست بر فرعون پیروزشان گرداند تا زمینه ایمان و تقوا و عبادت و تسبیح الهی و پاکی فراهم شود.[206]
6. بیماریهای بدنی، از تلاش آدمی میکاهد یا او را بستری میسازد، ولی از آن جا که «نفس» منشأ تصمیم سازی و تمامی فعالیتهای ارادی است، اگر به بیماری اخلاقی مبتلا شد، فرمانِ بلا صادر میکندو سرچشمه شرور فراوان میگردد و با عجب و غرور، فعالیتش زیادتر میگردد، چه بسا بخشی از وقت خواب و استراحت خود را صرف رسیدن به اهداف نفسانی کند.
حضرت امیرالمؤمنین علیهالسلام میفرماید:
کسی که با نفس خود در آنچه دوست میدارد مسامحه و سهل انگاری کند، بد بختی او طولانی گردد در آنچه دوست نمیدارد [ از عذاب الهی و دوزخ].[207]
و میفرماید:
کسی که نفس خود را رها گذارد، نفسش او را در راههای تاریکی و ظلمت ببرد.[208]
7. معمولاً بیماری بدنی ترحّم برانگیز است، به ویژه اگر بیماری سخت باشد، بستگان، اطرافیان و افراد خیّر برایش دلسوزی، همراهی و همکاری دارند و کمکش میکنند، ولی بیماری روحی، برای دیگران پیدا نیست تا موجب ترحّم و یاری گردد و هر جا آثارش ظاهر شود نفرت آور است و اطرافیان را آزار و فراری میدهد و بر نفرت از انسان میافزاید.
8 . پایان عمر بیمارِ جسمانی آغاز آسایش اوست، ولی نسبت به بیمار نفسانی، پیدایش بیماری و دلمردگی، ابتدای رنج و اضطراب روانی او و هنگام مرگ، آغاز عذاب برزخیاوست.
امام علی علیهالسلام میفرماید:
هر که دلش بمیرد، وارد آتش میگردد.[209]
قرآن کریم درباره آل فرعون میفرماید:
... و عذاب سخت، گریبان فرعونیان را گرفت. همان آتشی که آنان را هر صبح و شام پیش آن میآورند و روزی که قیامت بر پا شود [ ندا آید که ]فرعونیان را به سختترین عذاب در آورید و در آتش با یکدیگر به مجادله برخیزند، فرودستان به گردنکشان گویند: ما دنباله رو شما بودیم، آیا میتوانید پارهای از این آتش را از ما دور سازید؟ گردنکشان گویند: همه در آتشیم، به راستی که خدا میان بندگان داوری کرده است و آنان که در آتشاند به آتشبانان جهنم گویند: از پروردگارتان بخواهید [ دست کم] یک روز از عذاب ما بکاهند.[210]
9 . بیماریهای جسمانی اگر رها شوند یکی از دو سرنوشت را پیدا میکنند: بعضا مزمن و سختتر میگردند، ولی بیشتر بیماریهای جزئی و سطحی، به تدریج و با گذشت زمان، از بین میرود، زیرا سیستم دفاعی بدن در برابر آن میکروبها فعال میگردد و آنها را از صحنه خارج میکند، ولی بیماریهای روحی اگر رها شوند، لحظه به لحظه بدتر میگردد، بسان نهال درختی که هر روز قویتر میگردد و این در وضعیتی است که با گذشت سن و سال، انسان روز به روز ناتوانتر میشود و اصلاح مشکلات اخلاقیاش دشوارتر میگردد.
شاید به همین لحاظ است که قرآن کریم بر سبقت و سرعت در تهذیب نفس و انجام کارهای خیر پافشاری دارد[211] و امام علی علیهالسلام میفرماید:
با نفس خود جهاد کن و توبهات را پیش انداز تا به اطاعت و پیروی از پروردگارت پیروز گردی.[212]
[161] . همان، ج 5، ص 185: «مَنْ مَقَتَ نَفْسَهُ أَحَبَّهُ اللّه».
[162] . همان: «مَن اهانَ نفسَه أکرَمه اللّهُ».
[163] . همان، ص 254: «مَن سخَط علی نفسِه أرضی ربه».
[164] . همان، ج 3، ص 55 : «إنّکَ إن جاهدتَ نفسَک فُزتَ رِضَی اللّهِ».
[165] . ورّام، تنبیه الخواطر، ج 2، ص 122: «جاهِدوا أنفسَکم بقلّةِ الطَّعامِ و الشَّرابِ تَظِلَّکم الملائکةُ و یَفرَّ عنکم الشیطانُ».
[166] . عنکبوت، آیه 69: « وَالَّذِینَ جاهَـدُوا فِـینا لَنَهْدِیَـنَّهُمْ سُبُلَنا وَ إِنَّ اللّهَ لَمَعَ الُمحْسِنِـینَ ».
[167] . انفال، آیه 29: « یا أَ یُّها الَّذِینَ آمَنُوا إِنْ تَتَّـقُوا اللّهَ یَجْعَلْ لَکُمْ فُرْقاناً وَیُکَفِّرْ عَنْکُمْ سَیِّـئاتِکُمْ وَیَغْفِرْ لَکُمْ ».
[168] . نهجالبلاغه، خطبه 198: «فإنّ تقوىَ اللهِ دواءُ داءِ قلوبِکم و بَصر عمِی أفئدتِکم».
[169] . کلینی، اصول کافی، ج 2، ص 53 و مجلسی، بحارالانوار، ج 70، ص 159.
[170] . ورّام، تنبیه الخواطر، ج 1، ص 46.
[171] . میرزا حسین نوری، مستدرک الوسائل، ج 12، ص 94، ح 13615.
[172] . تمیمی آمدی، غررالحکم، ح 4139 و محمدی ری شهری، منتخب میزان الحکمة، ح 256.
[173] . تمیمی آمدی، همان، ج 5، ص404: «مَن کان له من نفسِه زاجرٌ، کان علیه مِنَ اللّهِ حافظ».
[174] . همان، ح 4760: «جاهِد شهوتَک و غالِب غضبَک و خالِف سوءَ عادتِک، تَزکِ نفسُک و یَکمل عقلُک و تَستکمِل ثوابَ ربّک».
[175] . همان، ج 4، ص 249: «طاعةُ الْهوی تُفسِد العقلَ».
[176] . همان، ج 2، ص 103: «العاقلُ من غَلَبَ هَواه و لم یَبِع آخِرَتَهُ بِدُنْیاهُ».
[177] . همان، ح 2784: «ألا و إنَّ الجهادَ ثمنُ الجنّةِ، فمن جاهدَ نفسَه مَلکَها و هی أکرمُ ثوابِ اللّه لمن عَرفها».
[178] . همان، ح 5407 : «رَدْعُ النَّفسِ و جِهادُها عَن أهویتِها یَرفَعُ الدرجاتِ و یُضاعِفُ الحسناتِ».
[179] . همان، ج 2، ص 618: «إنّ المجاهِدَ نفسَه و المغالِبَ غضبَه و المحافِظَ علی طاعةِ ربّه یَرفعُ اللّه سبحانه له ثوابَ الصائمِ القائمِ و یُنیلُه درجةَ المرابطِ الصابرِ».
[180] . همان، ج 3، ص364 : «جِهادُ النفسِ مهرُ الجنّةِ».
[181] . همان، ح 6449: «إنّ مجاهدةَ النفسِ لتزفُّها عن المعاصی و تَعصِمُها عن الردی».
[182] . همان، ح 7412 : «حاربوا هذه القلوبَ فإنّها سریعةُ العثار».
[183] . همان، ج 5، ص 399 : «مَنْ حاسَبَ نَفْسَه وَقَفَ عَلی عُیُوبِهِ و أَحاطَ بِذُنُوبِهِ و اَسْتَقالَ الذنوبَ و أصلَح العیّوبَ». و ر . ک: همان، ح 4760.
[184] . ورّام، تنبیه الخواطر، ج 2، ص 119: «بالمجاهدَة یُغلبُ سوءُ العادِة».
[185] . تمیمی آمدی، همان، ج 5، ص 160: «مَن أصلحَ نفسَه مَلَکها».
[186] . همان، ص 258: «من أجهدَ نفسَه فی إصلاحِها سَعدَ».
[187] . همان، ج 4، ص 234: «ضبطُ النفسِ عند الرغب و الرهب من أفضلِ الأدب».
[188] . همان، ج 5، ص 399 : «من وبّخَ نفسَه علی العیوبِ ارتعدَت عن کثیرٍ من الذنوب».
[189] . همان، ج 3، ص 334 : «ثمرةُ المجاهِدَةِ قهرُ النفس».
[190] . همان، ج 4، ص 34 : «ذَروةُ الغایات لایَنالُها إلاّ ذووا التهذیبِ و المجاهداتِ».
[191] . همان، ح 7751 : «مَن جاهدَ نفسَه أکملَ التقی».
[192] . همان، ج 5، ص 369 : «مَن خالَف نفسَه فقد غَلبَ الشیطانَ».
[193] . همان، ص 180: «مَن مَلِکَ نفسَه عَلا أمرُه».
[194] . همان، ص 254: «مَن قَوِىَ عَلی نَفْسِه تَناهی فی القوّةِ».
[195] . همان، ج 2، ص 636: «أَقْوی الناسِ أعْظَمُهُم سُلْطاناً عَلی نَفسِه».
[196] . ص، آیه 82 و 83 : « فَبِعِزَّتِکَ لَأُغْوِیَـنَّهُمْ أَجْمَعِـینَ * إِلاّ عِبادَکَ مِنْهُمُ الُمخْلَصِینَ » و نیز ر.ک: حجر، آیه 42.
[197] . یس، آیه 60: « ... إِ نَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُبِـینٌ ».
[198] . ر . ک: سید محمد حسین طباطبائی، المیزان، ج 8، ص 41.
[199] . تمیمی آمدی، غرر الحکم، ج 2، ص 277: «اِحذَر مصاحبَةَ الفُسّاقِ و الفجّارِ و المجاهرین بمعاصىِ اللّهِ».
[200] . مجلسی، بحارالانوار، ج 74، ص 199، ح 36 : «إیاک و مصاحبةَ الفُسّاقِ، فَإِنَّ الشرَّ بِالشَّر ملحق».
[201] . تمیمی آمدی، همان، ج 4، ص 205: «صحبةُ الأشرارِ تُکسبُ الشرَّ کالریحِ إذا مرَّتْ بِالنَّتن حَمَلت نَتِناً».
[202] . همان، ج 2، ص 336 : «ألا و إنّ مِن البلاءِ الفاقةَ و أشدَّ من الفاقةِ مرضُ البدنِ و أشدَّ من مرضِ البدنِ مرضُ القلبِ».
[203] . اسراء، آیه 72 : « وَمَنْ کانَ فِی هـذِهِ أَعْمی فَهُوَ فِی الآخِرَةِ أَعْمی وَأَضَلُّ سَبِیلاً ».
[204] . حج، آیه 46: « أَفَلَمْ یَسِـیرُوا فِی الأَرْضِ فَتَکُونَ لَهُمْ قُلُوبٌ یَعْقِلُونَ بِـها أَوْ آذانٌ یَسْمَعُونَ بِـها فَإِنَّها لا تَعْمىَ الأَبْصارُ وَلـکِنْ تَعْمىَ القُلُوبُ الَّتِی فِی الصُّـدُورِ ».
[205] . طه، آیه 74 : « إِنَّهُ مَنْ یَأْتِ رَبَّهُ مُجْرِماً فَإِنَّ لَهُ جَهَنَّمَ لا یَمُوتُ فِـیها وَلایَحْیی ».
[206] . طه، آیه 33 و 34 : « کَىْ نُـسَـبِّـحَکَ کَثِـیراً ».
[207] . تمیمی آمدی، غررالحکم، ج 5، ص 313 : «مَن سامَح نفسَه فیما تُحِبُّ، طالَ شقاؤُها فیما لا تُحِبُّ».
[208] . همان، ص 422: «مَن رخَّص لنفسِه ذَهَبت به فی مذاهبِ الظلمةِ».
[209] . همان، ص 269: «مَن مات قلبُه دَخَل النارَ».
[210] . غافر، آیات 45 ـ 49: « وَحاقَ بِآلِ فِرْعَوْنَ سُوءُ العَذابِ ... ».
[211] . ر . ک: فاطر، آیه 32؛ حدید، آیه 21؛ توبه، آیه 100؛ مؤمنون، آیه 61 و 69؛ واقعه، آیه 10؛ انبیاء، آیه 90 و آلعمران، آیه 133.
[212] . تمیمی آمدی، غررالحکم، ج 3، ص 364 : «جاهِد نفسَک و قَدِّم توبتَک، تَفُزْ بطاعةِ ربِّک».