پایگاه اطلاع رسانی آیت الله ابراهیم امینی قدس سره

آشنایی با شهيد مطهري و افكار بلندش

شهید مطهری و افکار بلندش

 

در اینجا مناسب دیدم به برخی افکار بلند دانشمند گرامی آقای شهید مطهری، که در آن زمان یکی از چهره‏ ه ای روشنفکر و کم ‏نظیر حوزوی بود، اشاره‌ی کوتاهی کنم.

آغاز آشنایی من با شهید مطهری تقریباً در سال 1328 و در درس خارج اصول جلد دوم کفایه بحث برائت بود که در یکی از حجره ‏های مدرسه‌ی فیضیه، نزدیک حجره‌ی مطهری به‌ وسیله‌ی امام خمینی (حاج آقا روح‌الله) گفته می‌شد. تعداد شرکت‌کنندگان در آن درس از ده نفر تجاوز نمی‌کرد که اکثر آنها نجف‌آبادی بودند. آقای شیخ مرتضی مطهری و آقای شیخ حسینعلی منتظری از ممتازترین و فاضل‏ترین شاگردان بودند. این دو نفر قبلاً درس منظومه‌ی حاجی سبزواری و بخشی از کتاب اسفار را از محضر حاج آقا روح‌الله استفاده کرده بودند و بخشی دیگر از اسفار را باهم مباحثه کرده بودند و تدریس اصول به پیشنهاد همین دو نفر شروع شده بود. در این درس هم بیش از دیگران، ضمن درس اشکال می‌کردند و استاد نیز نسبت به آنها توجهی خاص مبذول می‏داشت. آشنایی بنده با آقای مطهری از همین جا شروع شد. در درس فقه و اصول آیت‌الله بروجردی و بعد از آن در درس فلسفه‌ی علامه طباطبایی و بیش از همه در جلسات علامه طباطبایی که شب‏های جمعه و پنجشنبه در منازل همین شاگردان برپا می‏شد، با آقای مطهری و افکارش آشنا شدم. همین آشنایی سبب شد که در برخی جلسات دوستانه که به مناسبت‌های مختلف در مناسبت‏های گوناگون به‌وسیله‌ی جمعی از فضلا تشکیل می‏شد، بنده هم غالباً حضور داشتم. طرز تفکر افراد و از جمله شهید مطهری در این جلسات جروبحث‏های طلبگی و اظهارنظرها روشن می‏شد.

آنچه در‌باره‌ی این شخصیت ممتاز به‌طور کوتاه می‏توانم بگویم اینکه: یک دانشمند ممتاز حوزوی و یک اندیشمند روشن‌ضمیر و معتدل و کم‌نظیر علوم اسلامی بود، که به اسلام و مبانی علوم اسلامی از عمق جان ایمان داشت. تفکرات ناب او بر زمان پیشی داشت، به حوزه‌ی علمیه و علوم حوزوی عشق می‏ورزید و با همان روش حوزوی به‌طور جدی به درس و بحث اشتغال داشت. در دروسی که شرکت می‌کرد از شاگردان ممتاز به‌شمار می‏رفت و توجّه استاد را به خود جلب می‌نمود.

 

نکات مثبت و منفی دروس حوزوی

شهید مطهری دروس سطح را در حوزه تدریس می‌کرد و در جلسات دوستان از نکات مثبت دروس حوزوی تعریف و تمجید می‌نمود. مباحثه و مذاکره‌ی درس‏ها، آزادی انتخاب استاد، اخلاص اساتید در تدریس، اخلاص طلاب در درس و بحث، سهولت ارتباط استاد و شاگرد، تکیه بر فهم کامل مطالب نه‌تنها بر حافظه، تدریس کتب پایین‏تر به‌وسیله‌ی طلاب سطح بالاتر، تدریس درس‌های خارج فقه و اصول به‌وسیله‌ی اساتید و فقهای برجسته و عالی‌رتبه و دیگر امور از این قبیل، در جلسات خصوصی و در جمع دوستان گهگاه از نقاط منفی دروس حوزوی نیز انتقاد هم داشت ولی نه به قصد بدگویی، بلکه به‌عنوان دلسوزی و امید اصلاح. مثلاً کتب و دروس ادبیات زبان عربی را ناقص و نیازمند به تغییر بنیادی می‏دانست، چون طلاب پس از سال‌ها درس و تدریس کتب موجود گرچه با قواعد کلی صرف‌ونحو زبان عربی آشنا می‏شدند ولی از مکالمه به زبان عربی و نوشتن و خواندن عربی فصیح ناتوان بودند و این نقص بزرگی بود که باید اصلاح می­شد. گهگاه هم از امور جزئی فراتر رفته در مسائل کلی مربوط به حوزه بحث و گفتگو می‏شد.