پایگاه اطلاع رسانی آیت الله ابراهیم امینی قدس سره

توبه یا تهذیب و پاکسازی نفس

توبه یا تهذیب و پاکسازی نفس

پیشگیری و ترک گناه بهترین راه تهذیب نفس است. شخصی که اصلا به گناه آلوده نشود و با همان صفا و پاکی ذاتی باقی بماند یقینا از گناهکاری که بعدا توبه کند افضل است. انسانی که هنوز مزه گناه را نچشیده و به آن عادت نکرده بهتر و آسانتر می‌تواند از گناه چشم بپوشد تا آدمی که به گناه آلوده شده و می‌خواهد ترک کند.

امیر المؤمنین علیه السّلام فرمود: «ترک گناه آسانتر از طلب توبه است»[39].

اما اگر انسان به گناه آلوده شد نباید از رحمت خدا مأیوس گردد، زیرا راه سیر و صعود الی اللّه و اصلاح نفس هیچگاه مسدود نمی‌شود. بلکه خدای مهربان راه توبه و بازگشت را برای گناهکاران باز نموده و از آنان خواسته که بسویش بازگردند و با آب توبه لوح نفس را از آلودگیها و پلیدیهای گناهان بشویند.

خدا در قرآن می‌فرماید: «به بندگان من که بر خود ستم کرده‌اند بگو: از رحمت خدا مأیوس نشوید که خدا همه گناهان را می‌آمرزد، او بخشنده و مهربان است»[40].

باز می‌فرماید: «هنگامى که مؤمنین نزد تو آمدند بگو: سلام بر شما باد، خدا رحمت و مهربانى را بر خودش لازم دانسته است، هریک از شما که در اثر نادانى کار زشتى را انجام دهد آنگاه توبه کند و بسوى خدا بازگردد و خودش را اصلاح کند البته که خدا آمرزنده و مهربان است»[41].

 

ضرورت توبه

 

گمان نکنم برای گناهکار چیزی ضروری‌تر از توبه وجود داشته باشد. کسی که به خدا و پیامبر و معاد و ثواب و عقاب و حساب و کتاب و بهشت و دوزخ ایمان داشته باشد، در ضرورت و فوریت توبه تردید نمی‌کند. ما که از نفس خودمان آگاهیم و از گناهانمان اطلاع داریم چرا از توبه غفلت می‌کنیم؟ مگر معاد و حساب و کتاب و عذابهای دوزخ را باور نداریم؟ مگر در وعده خدا- که فرموده گناهکاران را در دوزخ به کیفر می‌رسانم- تردید داریم؟ نفس انسان بوسیله گناه تاریک و سیاه و پلید می‌شود، حتی ممکن است از صورت انسان بصورت حیوان تبدیل گردد، چگونه انتظار داریم با چنین نفس تاریک و پلیدی به محضر خدا راه یابیم و در بهشت با اولیاء الهی همنشین باشیم؟ با ارتکاب گناه، صراط مستقیم سیر و صعود الی اللّه را رها ساخته و در وادی حیوانیت سقوط کرده‌ایم، از خدا دور شده و به شیطان نزدیک شده‌ایم، باز هم انتظار داریم در جهان آخرت سعادتمند و رستگار باشیم و در بهشت برین از نعمتهای الهی برخوردار شویم! چه انتظار خام و توقع نادرستی؟!

بنابراین، برای آدم گنه‌کار که به سعادت خویش می‌اندیشد چه چاره‌ای جز توبه و انابه و بازگشت به خدا باقی می‌ماند؟ این از الطاف بزرگ الهی است که راه توبه را برای بندگانش باز گذاشته است. آدم مسموم که به صحت خود می‌اندیشد هیچگاه در معالجه و اخراج سموم از بدن تردید و تأخیر روا نمی‌دارد، چون می‌داند که اگر دیر بجنبد به هلاکت می‌رسد. در صورتیکه گناه برای نفس انسان از هرسم کشنده‌ای، کشنده‌تر می‌باشد. اگر سم، حیات چند روزه دنیای انسان را به خطر می‌اندازد، گناه، نفس را به هلاکت ابدی می‌افکند و سعادت اخروی انسان را نابود می‌سازد. اگر سم دست انسان را از دنیا کوتاه می‌کند، گناه انسان را از خدا دور می‌گرداند و از فیض قرب و لقاء پروردگار محروم می‌سازد.

پس توبه و انابه از هرچیزی برای ما ضروری‌تر و فوری‌تر می‌باشد، زیرا سعادت و حیات معنوی ما بدان بستگی دارد.

خدای متعال در قرآن می‌فرماید: «اى مؤمنین! همه شما به سوى خدا توبه کنید، شاید رستگار شوید»![42].

در جای دیگر می‌فرماید: «اى مؤمنین به سوى خدا توبه کنید، توبه نصوح (با خلوص و دوام) شاید که خدا گناهان شما را محو کند و شما را داخل بهشتى نماید که زیر درختانش نهرها جارى است»[43].

پیامبر اکرم فرمود: «براى هردردى دارویى است و داروى گناهان استغفار مى‏باشد»[44].

حضرت باقر علیه السّلام فرمود: «در دل هربنده نقطه سفیدی وجود دارد، پس هرگاه مرتکب گناهی شد در آن نقطه سفید نقطه سیاهی بوجود می‌آید. اگر توبه کرد، نقطه سیاه زائل می‌شود و اگر به گناه خویش همچنان ادامه داد، نقطه سیاه نیز تدریجا زیادتر می‌شود، به حدیکه نقطه سفید را بکلی می‌پوشاند، آنگاه صاحب آن هیچ وقت به خیر برنمی‌گردد. همین است قول خدای متعال که فرمود: کَلَّا بَلْ رانَ عَلی قُلُوبِهِمْ ما کانُوا یَکْسِبُونَ».[45]

حضرت صادق علیه السّلام فرمود: «به تأخیر انداختن توبه یک نوع غرور و فریب است و ادامه تأخیر، سرگردانى و حیرت مى‏باشد، عذرتراشى در برابر خدا هلاکت است، و اصرار بر گناه احساس امنیت از عقوبت الهى مى‏باشد. در صورتیکه جز مردم زیانکار کسى از عقوبت الهى احساس امنیت نمى‏کند»[46].

خوب است قدری به خود آییم، گناهان گذشته را بیاد آریم و به عاقبت خود خوب بیندیشیم، موقف حساب و میزان اعمال و شرمندگی در حضور خدای قهار و رسوایی در بین فرشتگان و خلائق و سختیهای قیامت و سرانجام عذابهای دوزخ و محرومیت از لقاء اللّه را در نظر مجسم سازیم و با یک تحول و انقلاب درونی بسوی خدا بازگردیم. با آب حیاتبخش توبه گناهان گذشته را بشوییم. آلودگیها و پلیدیهای نفس را برطرف سازیم و قاطعانه تصمیم بگیریم که از گناهان اجتناب کنیم و مهیای سفر آخرت و سیر و صعود الی اللّه شویم.

ولی مگر شیطان به این سادگی دست از سر ما برمی‌دارد؟ مگر اجازه توبه و بازگشت به ما می‌دهد؟ همان شیطانی که ما را به گناه وادار نموده از توبه هم مانع می‌شود، گناهان را کوچک و بی‌اهمیت جلوه می‌دهد، آنها را آنچنان از ذهن ما می‌برد که همه را فراموش کنیم، فکر مرگ و حساب و عقاب را از مغز ما خارج می‌سازد و آنچنان ما را به دنیا مشغول می‌دارد که هیچگاه به فکر توبه و انابه نیفتیم، تا آنگاه که مرگ فرارسد و با نفس آلوده به گناه از دنیا برویم.  وای بر ما و بر غفلت و بدبختی ما!! ...

 

قبول توبه

اگر توبه واقعا درست باشد حتما مورد قبول حق واقع می‌شود و این یکی از الطاف پروردگار مهربان است. خدا ما را برای جهنم و عذاب دوزخ نیافریده، بلکه برای سعادت و بهشت آفریده است. پیامبران را فرستاده تا مردم را به راه سعادت هدایت کنند و گناهکاران را به توبه و رجوع به سوی خدا دعوت نمایند. در توبه و انابه را برای همه کس باز گذاشته و همواره آنها را به سوی خودش دعوت می‌کند.

پیامبران و اولیاء خدا همواره مردم را به سوی توبه می‌خواندند. خدای مهربان در آیات فراوان گناهکاران را به سوی خودش دعوت نموده و وعده داده که توبه آنها را بپذیرد و وعده‌های خدا دروغ نیست. پیامبر اکرم و ائمه اطهار علیهم السّلام هم با صدها حدیث مردم را به توبه و بازگشت به سوی خدا دعوت نموده و امیدوار ساخته‌اند. از باب نمونه:

خدا در قرآن می‌فرماید: «او خدایى است که توبه بندگانش را مى‏پذیرد و گناهان را مى‏بخشد و به هرچه شما انجام مى‏دهید آگاه است»[47].

و می‌فرماید: «البته من بسیار بخشنده‏ام بر آنکس که توبه کند و ایمان بیاورد و عمل صالح انجام دهد و هدایت یابد»[48].

و می‌فرماید: «کسانیکه هرگاه کار ناشایسته‌ای انجام دادند یا به نفس خودشان ستم کردند خدا را به یاد آورند و برای گناهانشان استغفار کنند، و جز خدا کیست که گناهان را ببخشد و آنان که بر انجام کارهای زشت اصرار نمی‌کنند و به زشتی گناهان آگاه هستند اینان هستند که پاداش عملشان آمرزش و باغهایی است که زیر درختان آنها نهرهای آب جاریست و برای همیشه در آنجا زندگی خواهند کرد، چه پاداش خوبی است برای عمل‌ کنندگان»[49].

امام محمد باقر علیه السّلام فرمود: «توبه ‏کننده از گناه مانند کسى است که اصلا گناه نکرده باشد. و کسى که به گناه کردن همچنان ادامه مى‏دهد و بر زبان کلمه استغفار جارى مى‏کند همانند مسخره‏گر مى‏باشد»[50].

از این قبیل آیات و روایات فراوان داریم. بنابراین در قبول شدن توبه نباید تردید نمود، بلکه خدای مهربان توبه‌کننده را دوست دارد.

در قرآن می‌فرماید: «بدرستیکه خدا توبه‏کنندگان و تطهیر کنندگان را دوست دارد»[51].

امام محمد باقر علیه السّلام فرمود: خوشنودی خدا از توبه بنده‌اش، بیشتر از شادمانی مردی است که در شب تاریک حیوان سواری و زاد و توشه‌اش را گم کرده سپس پیدا کند»[52].

حضرت صادق علیه السّلام فرمود: هنگامی که بنده، توبه خالص و بادوام کند، خدا او را دوست می‌دارد، پس گناهانش را مستور می‌سازد.

راوی عرض کرد: یا بن رسول اللّه چگونه گناهانش را مستور می‌نماید؟

فرمود: دو فرشته‌ای که کاتب اعمال هستند گناهان آن بنده را فراموش می‌کنند، به اعضاء و جوارحش و نقاط زمین (که در آن گناه کرده) دستور می‌دهد که گناهان بنده تائب ما را کتمان کنید. پس خدا را ملاقات می‌کند درحالی‌که هیچکس و هیچ چیز شاهد گناهانش نیست[53].

 

توبه چیست؟

توبه عبارتست از ندامت و پشیمانی از اعمال گذشته، کسی را می‌توان تائب نامید که واقعا و قلبا از گناهان گذشته‌اش پشیمان باشد.

رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله فرمود: «ندامت و پشیمانى توبه است»[54].

درست است که خدا توبه را می‌پذیرد و گناهان را می‌آمرزد لیکن مجرد گفتن استغفر اللّه یا اظهار پشیمانی یا حتی گریه را نمی‌توان دلیل توبه واقعی دانست، بلکه باوجود سه علامت می‌توان توبه را واقعی و حقیقی دانست:

اول- قلبا از گناهان گذشته بیزار و متنفر و در نفس خودش اندوهناک و پشیمان و شرمنده باشد.

دوم- تصمیم جدی داشته باشد که در آینده مرتکب گناه نشود.

سوم- اگر در اثر گناه، کاری را انجام داده که قابل تدارک و جبران است تصمیم بگیرد آن را تلافی و جبران کند. مثلا اگر حق الناس بر گردن دارد، اگر مالی را از کسی غصب کرده یا سرقت نموده یا تلف کرده، تصمیم بگیرد در اولین فرصت آن را به صاحبش برگرداند، و اگر از پرداخت آن عاجز است به هرطریق ممکن صاحبش را راضی سازد. اگر غیبت و بدگویی کرده حلّیت بطلبد، اگر به کسی تعدی و تجاوز و ظلم کرده از مظلوم استرضا کند، اگر حقوق واجب اموالش را نپرداخته بپردازد و اگر نماز یا روزه‌ای از او فوت شده قضا کند.

چنین شخصی را می‌توان گفت: واقعا از گناهان گذشته پشیمان شده و توبه‌اش مورد قبول واقع می‌شود. اما کسیکه کلمه استغفار را بر زبان جاری می‌سازد ولی قلبا از گناه پشیمان نیست و نسبت به آینده تصمیم بر ترک ندارد، یا گناهان قابل جبران را تلافی نمی‌کند، چنین فردی توبه نکرده و نباید انتظار قبول داشته باشد، گرچه در مجلس دعا شرکت کند و تحت‌تأثیر عواطف قرار گیرد و اشکی هم بریزد و ضجّه‌ای هم سر دهد.

شخصی در حضور امیر المؤمنین علیه السّلام کلمه استغفار را بر زبان جاری ساخت. حضرت فرمود: مادرت به عزایت بنشیند، آیا می‌دانی استغفار چیست؟

استغفار درجه علیین می‌باشد، استغفار اسمی است که به شش معنا اطلاق می‌شود:

1- پشیمانی از گناهان گذشته. 2- تصمیم به ترک گناه، برای همیشه.

3- اینکه حقوق مردم را ادا کنی چنانکه وقتی خدا را ملاقات می‌کنی حقی بر گردنت نباشد. 4- کاملا توجه کنی هرواجبی را که ترک کرده‌ای قضا کنی.

5- آنقدر بر گناه اندوهناک باشی که گوشتی که از خوردن حرام بر بدنت روییده آب شود و پوست بدنت بر استخوان بچسبد، آنگاه گوشت جدید بروید. 6- درد و سختی طاعت را بر بدنت بچشانی چنانکه قبلا شیرینی معصیت را به او چشانیده‌ای، بعد از آن بگویی: استغفر اللّه»[55].

شیطان آنقدر مکار و فریبکار است که گاهی انسان را حتی در مورد توبه هم فریب می‌دهد. ممکن است انسان گناهکار در مجلس دعا شرکت کند و تحت‌تأثیر قرار گیرد و اشکی بریزد و ناله‌ای سر دهد، شیطان می‌گوید: به‌به چه حالی پیدا کردی؟ تو دیگر توبه کردی و از گناهان پاک شدی. در صورتیکه نه قلبا از گناه پشیمان شده، نه تصمیم گرفته که در آینده مرتکب گناه نشود و نه تصمیم گرفته که حقوق مردم و حقوق خدا را ادا کند. چنین عملی توبه واقعی نیست و باعث تطهیر و تهذیب نفس و سعادت اخروی نخواهد بود. چنین فردی از راه گناه باز نگشته و به سوی خدا رجوع نکرده است.

 

چیزهایی که باید از آنها توبه کرد

گناه چیست و از چه گناهانی باید توبه کنیم؟ پاسخ این است که هرچیزی که مانع سیروسلوک و قرب الی اللّه باشد و انسان را به دنیا علاقه‌مند و از توبه به خدا بازدارد، گناه بشمار می‌رود که باید از آن اجتناب نمود و نفس را از آن تطهیر ساخت. گناهان را به دو دسته می‌توان تقسیم کرد: گناهان اخلاقی و گناهان عملی:

الف- گناهان اخلاقی: اخلاق رذیله و صفات زشت نفس را آلوده و پلید می‌سازند و از پیمودن صراط مستقیم انسانیت و نیل به مقام قرب و لقاء اللّه باز می‌دارند. صفات زشت اگر در نفس ریشه کردند جزء ملکات می‌شوند، باطن ذات را دگرگون می‌سازند و حتی در چه بودن انسان نیز تأثیر دارند. گناهان اخلاقی را نباید به بهانه اخلاقی بودن، بی‌اهمیت و کوچک بشماریم و از توبه و تصفیه نفس از آنها، غافل بمانیم، بلکه پاکسازی نفس از آنها یک امر ضروری و حیاتی محسوب می‌شود.

اخلاق رذیله عبارتند از: ریاء، نفاق، غضب، تکبر، خودبینی، تندخویی، ظلم، مکر و فریب، غیبت، بهتان، سعایت، عیبجویی، سخن‌چینی، خلف وعده، دروغ، حب دنیا، حرص، بخل، حقوق والدین، قطع خویشاوندی، کفران نعمت و ناسپاسی، تبذیر و اسراف، حسد، بدزبانی و دشنام دادن و دیگر صفات زشت.

صدها آیه و روایت در مذمت این صفات و راه پیشگیری و علاج و آثار و علائم و کیفرهای دنیوی و اخروی آنها وارد شده و در کتابهای اخلاقی مورد بحث و تشریح قرار گرفته که در اینجا نمی‌توانیم از آنها بحث کنیم، شما می‌توانید به کتب اخلاق و حدیث مراجعه فرمایید.

ب- گناهان عملی: از جمله گناهان عملی عبارتند از، دزدی، قتل نفس، زنا، لواط، ربا دادن و ربا گرفتن، غصب اموال مردم، تقلب در معامله، فرار از میدان جهاد واجب، خیانت در امانت، شرب خمر و سایر مسکرات، خوردن گوشت میته و خوک و سایر مأکولات حرام، قماربازی، شهادت دروغ، قسم دروغ، نسبت زنا به افراد بی‌گناه، ترک نمازهای واجب، ترک روزه واجب، ترک حج، ترک امر به معروف و نهی از منکر، خوردن غذای نجس، و دیگر محرمات. این گناهان نیز در کتابهای حدیث و فقه مورد بحث و بررسی قرار گرفته‌اند که توضیح و تشریح آنها در اینجا ممکن نیست، می‌توانید در این مورد به کتب حدیث مراجعه کنید.

اینها گناهان معروف هستند که انسان باید از آنها اجتناب کند و در صورت ابتلاء توبه نماید و به سوی خدا بازگردد.

اما گناهان دیگری هم داریم که معروف نیستند و به عنوان گناه معرفی نشده‌اند، لیکن برای بندگان برگزیده و اولیاء خدا گناه محسوب می‌شوند. مانند: ترک مستحبات و انجام مکروهات و حتی تصور گناه، توجه به غیر خدا، خواطر نفسانی و وساوس شیطانی که انسان را از یاد خدا غافل می‌گردانند. همه اینها برای اولیاء خدا گناه محسوب می‌شود و از آنها توبه می‌کنند. بالاتر از اینها، حتی قصور از شناخت کامل خدا و صفات و افعالش که لازمه هرانسان ممکن الوجودی است، نسبت به انسانهای ممتاز و برگزیده الهی، نقص و گناه محسوب می‌شود، از احساس چنین نقصی لرزه بر اندامشان می‌افتد و با گریه و ناله بسوی خدا بازمی‌گردند و توبه و انابه می‌نمایند.

استغفار و توبه پیامبران و ائمه معصومین علیهم السّلام می‌تواند از این قبیل باشد.

حضرت صادق علیه السّلام در حدیثی فرمود: «رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله در هرروز هفتاد مرتبه توبه مى‏کرد، در صورتیکه گناهى نداشت»[56].

رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله فرمود: «گاهى تاریکى بر قلب من عارض مى‏شود، به‏همین جهت در شبانه‏روز هفتاد مرتبه استغفار مى‏کنم»[57].[58]


[39]- قال على علیه السّلام: ترک الذنب اهون من طلب التوبه- بحار/ ج 73 ص 364.
[40]- قُلْ یا عِبادِیَ الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلى‏ أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ- زمر/ 53.
[41]- وَ إِذا جاءَکَ الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِآیاتِنا فَقُلْ سَلامٌ عَلَیْکُمْ کَتَبَ رَبُّکُمْ عَلى‏ نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ أَنَّهُ مَنْ عَمِلَ مِنْکُمْ سُوءاً بِجَهالَةٍ ثُمَّ تابَ مِنْ بَعْدِهِ وَ أَصْلَحَ فَأَنَّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ- انعام/ 54.
[42]- وَ تُوبُوا إِلَى اللَّهِ جَمِیعاً أَیُّهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ- نور/ 31.
[43]- یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا تُوبُوا إِلَى اللَّهِ تَوْبَةً نَصُوحاً عَسى‏ رَبُّکُمْ أَنْ یُکَفِّرَ عَنْکُمْ سَیِّئاتِکُمْ وَ یُدْخِلَکُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ- تحریم/ 8.
[44]- قال رسول اللّه( ص): لکل داء دواء و دواء الذنوب الاستغفار- وسائل/ ج 11 ص 354.
[45]- قال ابو جعفر( ع): ما من عبد الّا و فى قلبه نکتة بیضاء فاذا اذنب خرج فى النکتة نکتة سوداء، فان تاب ذهب تلک السواد و ان تمادى فى الذنوب زاد ذالک السواد حتى یغطّى الیباض فاذا غطّى البیاض لم یرجع صاحبه الى خیر ابدا و هو قول اللّه: کلّا بل ران على قلوبهم ما کانوا یکسبون- بحار/ ج 73 ص 332.
[46]- قال الصادق علیه السّلام: تأخیر التوبة اغترار، و طول التسویف حیرة و الاعتلال على اللّه هلکة و الاصرار على الذنب امن لمکر اللّه و لا یأمن مکر اللّه الّا القوم الخاسرون- بحار/ ج 73 ص 365.
[47]- وَ هُوَ الَّذِی یَقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبادِهِ وَ یَعْفُوا عَنِ السَّیِّئاتِ وَ یَعْلَمُ ما تَفْعَلُونَ- شورى/ 25.
[48]- وَ إِنِّی لَغَفَّارٌ لِمَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً ثُمَّ اهْتَدى‏- طه/ 82.
[49]- وَ الَّذِینَ إِذا فَعَلُوا فاحِشَةً أَوْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ ذَکَرُوا اللَّهَ فَاسْتَغْفَرُوا لِذُنُوبِهِمْ وَ مَنْ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلَّا اللَّهُ وَ لَمْ یُصِرُّوا عَلى‏ ما فَعَلُوا وَ هُمْ یَعْلَمُونَ. أُولئِکَ جَزاؤُهُمْ مَغْفِرَةٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَ جَنَّاتٌ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدِینَ فِیها وَ نِعْمَ أَجْرُ الْعامِلِینَ- آل عمران/ 135.
[50]- قال ابو جعفر علیه السّلام: التائب من الذنب کمن لا ذنب له و المقیم على الذنب و هو مستغفر منه کالمستهزء- کافى/ ج 2 ص 435.
[51]- إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ التَّوَّابِینَ وَ یُحِبُّ الْمُتَطَهِّرِینَ- بقره/ 222.
[52]- قال ابو جعفر علیه السّلام: انّ اللّه اشدّ فرحا بتوبة عبده من رجل اضلّ راحلته و زاده فى لیلة ظلماء فوجدها فاللّه اشدّ فرحا بتوبة عبده من ذلک الرجل براحلته حین وجدها- کافى/ ج 2 ص 436.
[53]- قال ابو عبد اللّه( ع): اذا تاب العبد توبة نصوحا احبّه اللّه فستر علیه، فقلت و کیف یستر علیه؟ قال ینسى ملکیه ما کانا یکتبان علیه و یوحى اللّه الى جوارحه و الى بقاع الارض ان اکتمى علیه ذنوبه، فیلقى اللّه عزّ و جلّ حین یلقاه و لیس شى‏ء یشهد علیه بشى‏ء من الذنوب- کافى/ ج 2 ص 436.
[54]- حقائق/ ص 286.
[55]- عن امیر المؤمنین علیه السّلام: انّ قائلا قال بحضرته: استغفر اللّه، فقال: ثکلتک امک اتدرى ما الاستغفار؟ الاستغفار درجة العلّیین و هو اسم واقع على ستة معان اولها الندم على ما مضى و الثانى العزم على ترک العود الیه ابدا و الثالث ان تؤدى الى المخلوقین حقوقهم حتى تلقى اللّه املس لیس علیک تبعة. و الرابع ان تعمد الى کل فریضة علیک ضیّعتها فتؤدى حقها و الخامس ان تعمد الى اللحم الذى نبت على السحت فتذیبه بالاحزان حتى یلصق الجلد بالعظم و ینشأ بینهما لحم جدید و السادس ان تذیق الجسم الم الطاعة کما اذقته حلاوة المعصیة، فعند ذالک تقول: استغفر اللّه- وسائل/ ج 11 ص 361.
[56]- قال الصادق علیه السّلام: ان رسول اللّه صلّى اللّه علیه و آله کان یتوب الى اللّه فى کل یوم سبعین مرة من غیر ذنب- کافى/ ج 2 ص 450.
[57]- قال النبى( ص): انّه لیغان على قلبى حتى استغفر اللّه فى الیوم و اللیلة سبعین مرة- محجة/ ج 7 ص 17.
[58] امینى، ابراهیم، خودسازى (تزکیه و تهذیب نفس)، 1جلد، شفق - قم، چاپ: هشتم.