پایگاه اطلاع رسانی آیت الله ابراهیم امینی قدس سره

فرق امام و پيغمبر

فرق امام و پیغمبر

اشکال‏

ممکن است کسى‏‌ بگوید: بنابراین که امام نیز با عالم غیب ارتباط داشته باشد و از راه الهام حقایقى‏‌ را دریافت کند، پس بین پیغمبر و امام چه فرقى‏‌ است؟ به علاوه، در بعض روایات وارد شده که با مرگ پیغمبر وحى‏‌ منقطع گشت، این گونه روایات با سخنان گذشته سازگار نیست؛ مثلًا:

على‏‌ علیه السلام فرمود: خدا پیغمبرش را در زمان انقطاع پیمبران و اختلاف مردم فرستاد، به وسیله او رسالت تمام شد و وحى‏‌ خاتمه یافت.[1]

حضرت على‏‌ علیه السلام فرمود: پدر و مادرم به فدایت یا رسول اللَّه! با مرگ تو چیزى‏‌ قطع شد که با مرگ دیگران قطع نشده بود، زیرا به مرگ تو نبوت و پیمبرى‏‌ و اخبار آسمانى‏‌ منقطع گشت.[2]

پاسخ‏

گر چه در روایات فراوان الهام و ارتباط با جهان غیب براى‏‌ امامان اثبات شده در خود همان احادیث فرق هایى‏‌ براى‏‌ امام و پیغمبر بیان شده است:

فرق اول: از اخبار استفاده مى‏‌شود که امام تشریع کننده نیست. احکام و قوانین شریعت و حلال و حرام به او وحى‏‌ نمى‏‌شود. بلکه احکام و قوانین دین به طور کامل بر پیغمبر اکرم نازل شده و آن حضرت هم بعض آنها را که لازم بوده در اختیار مسلمانان قرار داده اما همه آنها را به طور کلى‏‌ تعلیم على‏‌ بن ابى‏‌ طالب علیه السلام نمود.

حضرت على‏‌ هم تمامى‏‌ آنها را کتبى‏‌ و شفاهى‏‌ در اختیار امام بعد از خودش قرار داد. و به همین کیفیت از هر امامى‏‌ به امام دیگر انتقال یافت تا کنون که در اختیار امام دوازدهم مى‏‌باشد.

بنابراین، امامان اگر احکام حلال و حرام را مى‏‌گفتند به نحو استقلال نبود بلکه در این موارد تابع و پیرو رسول اکرم بودند، مسائلى‏‌ را بیان مى‏‌کردند که به عنوان ارث به آنان رسیده بود، یا از قرآن استفاده مى‏‌شد. لذا مى‏‌فرمودند: ما گنجینه علوم نبوت هستیم، ما وارث علوم پیغمبر هستیم، علوم پیغمبر در کتاب یا کتاب‏هایى‏‌ نوشته شده و در اختیار ما قرار گرفته است. ما از شأن نزول آیات و تفسیر و تأویل قرآن و ناسخ و منسوخ و عام و خاص آیات کاملًا اطلاع داریم و مى‏‌فرمودند: احادیث ما احادیث پدرانمان و احادیث پدران ما احادیث رسول خداست. هم‏چنین و مى‏‌فرمودند: ما اگر از پیش خودمان فتوا بدهیم از هلاک شدگان خواهیم بود، مطالبى‏‌ که مى‏‌گوییم از رسول خدا به ما ارث رسیده است.

فرق دوم: از احادیث استفاده مى‏‌شود که بر امام نیز الهام مى‏‌شود و با عالم غیب ارتباط دارد لیکن این وحى‏‌ و الهام با وحى‏‌ انبیا فرق دارد، پیغمبر رسماً با عالم غیب تماس مى‏‌گیرد و فرشته وحى‏‌ را مشاهده مى‏‌نماید و ملکوت جهان هستى‏‌ را رؤیت مى‏‌کند لیکن ارتباط امام به چنین مرتبه نیست.

امام فرشته را مشاهده نمى‏‌کند، بلکه مطالب در دلش القا مى‏‌شود، یا صداى‏‌ فرشته وحى‏‌ به گوشش مى‏‌رسد، و بدین وسیله حقایق و واقعیات را درک مى‏‌کند. وحى‏‌ امام‏ نظیر وحى‏‌ هم نشین حضرت سلیمان و رفیق حضرت موسى‏‌ و ذوالقرنین و مادر حضرت موسى‏‌ بود.

فرق سوم: پیمبران مستقیماً با جهان غیب تماس مى‏‌گرفتند و حقایق را دریافت مى‏‌کردند، و در این باره، به تأیید و راهنمایى‏‌ دیگران نیازى‏‌ نداشتند، لیکن ائمه اطهار به تأیید و تقویت و راهنمایى‏‌ پیمبر احتیاج داشتند. تأییدات معنوى‏‌ و اشارات مرموز پیمبر بود که قلب امام را تابناک و براى‏‌ افاضات و اشراقات پروردگار جهان آماده مى‏‌کرد، و هزاران درِ علم را بر رویش مى‏‌گشود. پیمبر بود که سرچشمه علوم را به امام نشان مى‏‌داد و چشم بصیرتش را روشن مى‏‌نمود تا در هنگام احتیاج بدان جا مراجعه کند و کسب فیض نماید.

هر چه به امام افاضه مى‏‌شود از طریق پیمبر است، حتى‏‌ مطالب تازه‏اى‏‌ که بر امام القا مى‏‌شود، اولًا بر پیغمبر عرضه مى‏‌گردد، سپس بر امام بعد از او، تا نوبت به امام حاضر برسد. بدین طریق امام کسب فیض مى‏‌کند.

شاهد سخن‏

مى‏‌توانید مطالب مذکور را از احادیث گذشته استفاده نمایید لیکن از باب نمونه به احادیث زیر توجه فرمایید:

1- حضرت صادق علیه السلام فرمود: ما فقط مى‏‌توانیم احکام حلال وحرام را براى‏‌ شما بیان کنیم اما پیغمبر نیستم.[3]

2- حارث بن مغیره مى‏‌گوید حضرت باقر علیه السلام فرمود: على‏‌ علیه السلام محدّث بود. من عرض کردم: مى‏‌گویى‏‌: على‏‌ پیغمبر بود؟ حضرت دست مبارکش را حرکت داد و فرمود: على‏‌ مانند هم نشین حضرت سلیمان و هم نشین حضرت موسى‏‌ و مانند ذوالقرنین بود. آیا نشنیدى‏‌ که پیغمبر فرمود: دربین شما هم مانند او هست.[4]

3- بریدبن معاویه مى‏‌گوید به حضرت باقر و صادق علیهما السلام عرض کردم: منزلت شماچیست و از گذشتگان به چه کسى‏‌ شباهت دارید؟ فرمود: به هم‏نشین حضرت موسى‏‌ و ذوالقرنین شباهت داریم، آنان عالم بودند ولى‏‌ پیمبر نبودند.[5]

4- محمد بن مسلم مى‏‌گوید از حضرت صادق علیه السلام شنیدم که فرمود: ائمه به منزله رسول خدا هستند لیک پیغمبر نیستند، و به آن تعدادى‏‌ که پیمبر مى‏‌توانست زن بگیرد بر آنان حلال نیست. اما غیر از اینها در سایر چیزها به منزله رسول خدا صلى‏‌ الله علیه و آله هستند.[6]

5- دیلمى‏‌ مى‏‌گوید به حضرت صادق علیه السلام عرض کردم: فدایت شوم بارها از شما شنیدم که مى‏‌فرمودید: اگر بر علم ما اضافه نشود تمام مى‏‌شود؟ فرمود: اما حلال و حرام پس همه را خدا به پیمبر نازل کرده، و در مورد حلال و حرام بر علم امام چیزى‏‌ اضافه نمى‏‌شود. گفتم: پس افزایش علم شما در کجاست؟ فرمود: در سایر چیزها، غیر از حلال و حرام.[7]

6- عبداللَّه بن عجلان روایت کرده که حضرت باقر علیه السلام در قول خدا: «أَطِیعُوا اللَّهَ وَأَطیعُوا الرَّسُولَ وَأُولِى‏‌ الأمْرِ مِنْکُمْ» فرمود: این آیه درباره على‏‌ علیه السلام و سایر ائمه نازل شده. خدا آنان را به منزله پیمبران قرار داده الّا این که چیزى‏‌ را حلال و حرام نمى‏‌کنند.[8]

7- سدیر مى‏‌گوید به امام صادق علیه السلام عرض کردم: گروهى‏‌ خیال مى‏‌کنند شما خدا هستید و در این باره استدلال مى‏‌کنند: «وَهُوَ الَّذِى‏‌ فِى‏‌ السَّماءِ إِلهٌ وَفِى‏‌ الأَرْضِ إِلهٌ» فرمود: اى‏‌ سدیر! گوش و چشم و پوست و گوشت و خون و موى‏‌ من از این گروه بیزار است. اینان بر دین من و پدرانم نیستند. به خدا سوگند خدا در قیامت ما را با آنان جمع نمى‏‌کند مگر این که بر آنان غضبناک است.

سدیر گفت: گروه دیگرى‏‌ شما را رسول مى‏‌دانند و بدین آیه تمسک مى‏‌جویند:

«یا أَیُّهَا الرُّسُلُ کُلُوا مِنَ الطَّیِّباتِ وَاعْمَلُوا صالِحاً إِنِّى‏‌ بِما تَعْمَلُونَ عَلِیمٌ» فرمود: اى‏‌ سدیر گوش و چشم و مو و پوست و گوشت و خون من از این گروه بیزار است، خدا و رسول هم از آنان بیزار مى‏‌باشند. اینان بر دین من و دین پدرانم نیستند، به خدا سوگند خدا در قیامت ما را جمع نمى‏‌کند جز این که بر آنان خشمناک خواهد بود. سدیر گفت:

پس شما چه هستید؟ فرمود: ما خزینه دار علوم الهى‏‌ و بیان کننده دستورهاى‏‌ خدا هستیم. ما از گناه معصوم مى‏‌باشیم، خدا اطاعت مارا واجب نموده و از مخالفت ما نهى‏‌ کرده است، ما حجت بر اهل آسمان و زمین هستیم.[9]

8- حضرت صادق علیه السلام فرمود: هیچ افاضه‏اى‏‌ از پروردگار عالم نمى‏‌شود جز این که اولًا بر رسول خدا بعداً بر امیرالمؤمنین عرضه مى‏‌شود. و به همین کیفیت به هر یک از ائمه القا مى‏‌شود، تا این که آخرین امام ما از نخستین امام عالم‏تر نباشد.[10]

9- محمد بن مسلم مى‏‌گوید: نزد حضرت صادق صحبت از محدّث به میان آمد، فرمود: محدّث صداى‏‌ فرشته را مى‏‌شنود ولى‏‌ خودش را نمى‏‌بیند. محمد بن مسلم عرض کرد: از کجا مى‏‌فهمد کلام فرشته است؟ فرمود: به واسطه آرامش خاطر و وقارى‏‌ که در آن حال پیدا مى‏‌کند.[11]

10- حضرت صادق علیه السلام فرمود: رسول خدا هزار باب علم به على‏‌ تعلیم نمود که از هر بابى‏‌ هزار باب مفتوح شد.[12]

در خاتمه لازم است بدین نکته توجه کنید که تعلیم رسول خدا هزار باب علم را به حضرت على‏‌ علیه السلام و تعلّم و یاد گرفتن او از تعلیم و تعلّم‏هاى‏‌ معمول و متعارف بین مردم نبوده، زیرا این مطلب معقول نیست که رسول خدا صلى‏‌ الله علیه و آله در یک جلسه و در مدت چند دقیقه یا ساعت محدود، به طریق متعارف هزار باب علم را براى‏‌ على‏‌ بگوید که از هر بابى‏‌ هزار باب مفتوح گردد، و على‏‌ هم با همان طریق معروف آنها را یاد بگیرد.

لذا باید گفت: این تعلیم و تعلّم‏ها به طریق متعارف نبوده بلکه به صورت و کیفیت دیگرى‏‌ بوده است. شاید این کار با یک تصرف تکوینى‏‌ و هدایت باطنى‏‌ انجام گرفته باشد و شاید به وسیله نیروى‏‌ نبوت و پرتوى‏‌ از جهان غیب، قلب و دل على‏‌ را صیقل داده و راه کشف حقایق را برایش گشوده باشد.[13]

 

[1]. قال على‏‌ علیه السلام: ارسله على‏‌ حین فترة من الرسل و تنازع من الالسن فقضى‏‌ به الرسل و ختم به الوحى‏‌« نهج البلاغه، ص 191، خ 133»
[2]. قال على‏‌ علیه السلام: بابى‏‌ انت و امى‏‌ یا رسول اللَّه لقد انقطع بموتک مالم ینقطع بموت غیرک من النبوة و الانباء و اخبار السماء« همان، ص 355، خ 235»
[3]. اصول کافى‏‌، ج 1، ص 268: قال ابوعبدللَّه علیه السلام: انّما الوقوف علینا فى‏‌ الحلال والحرام فامّا النبوة فلا
[4]. همان، ص 269: حارث بن مغیرة قال: قال ابوجعفر علیه السلام: انّ علیناًکان محدّثاً. فقلت فتقول: نبى‏‌؟ قال فحرّک بیده هکذاثم قال: او کصاحب سلیمان او کصاحب موسى‏‌ او کذى‏‌ القرنین. اومابلغکم انّه قال و فیکم مثله؟
[5]. همان، ص 269: بریدبن معاویة عن ابى‏‌ جعفر و ابى‏‌ عبدللَّه علیهما السلام قال قلت له: مامنزلکم و من تشبهون ممن مضى‏‌؟ قال: صاحب موسى‏‌ وذوالقرنین. کانا عالمین و لم یکونانبیین
[6]. همان، ج 1، ص 270
[7]. بحارالانوار، ج 26، ص 92
[8]. اثبات الهداة، ج 3، ص 48
[9]. اصول کافى‏‌، ج 1، ص 269
[10]. بحار الانوار، ج 26، ص 92
[11]. همان، ص 68
[12]. همان، ج 26، ص 28
[13] امینى‏‌، ابراهیم، بررسى‏‌ مسائل کلى‏‌ امامت، 1جلد، بوستان کتاب (انتشارات دفتر تبلیغات اسلامى‏‌ حوزه علمیه قم) - قم، چاپ: پنجم، 1390.