خمس
خمس نيز يك ماليات واجب اسلامى است كه از اموال ثروتمندان گرفته مىشود. مقدار آن پنج يك از سود حاصل انسان پس از كسر هزينههاست و از هفت چيز گرفته مىشود:
1. غنايم جنگى.
2. استخراج انواع معادن پس از كسر هزينههاى استخراج.
3. گنج.
4. انواع جواهر و اشياى قيمتى كه از دريا استخراج شود.
5. سود انواع تجارتها پس از كسر هزينهها و مخارج خود و خانواده.
6. زمينى كه يكى از اهل ذمه از مسلمانان خريدارى مىكند.
7. مال مخلوط به حرام كه مقدار و صاحب آن معلوم نباشد.
كسانى كه از اين راهها اموالى را كسب مىكنند واجب است خمس آن را به حاكم شرعى اسلام بپردازند تا در مصارفى كه برايش تعيين شده صرف نمايد.
قرآن مىگويد:
بدانيد كه آنچه را غنيمت گرفتيد، خمس آن مال خدا، رسول خدا، خويشاوندان رسول، يتيمان، مسكينان و در راه ماندگان است؛ اگر به خدا و آنچه بر بنده خود در روز فرقان [جنگ بدر] كه دو گروه به هم رسيدند نازل كردهايم ايمان داريد. خدا به هر چيز تواناست.[1]
غنيمت در لغت به معناى مالى است كه بدون مشقت به دست انسان مىرسد. در قاموس آمده غنم، مغنم و غنيمت: مالى كه بدون مشقّت به انسان مىرسد.
راغب مىنويسد: مغنم چيزى است كه به غنيمت به انسان مىرسد.
در المنجد آمده: غنيمت چيزى است كه به زور از دشمنان جنگى گرفته مىشود و به معناى مطلق در آمد نيز هست.
علامه طباطبائى مىنويسد: غنم و غنيمت به معناى سود بردن است؛ از طريق تجارت يا كار يا جنگ. اما در مورد نزول آيه به مصداق غنيمت جنگى اطلاق شده است.[2]
بنابراين، گرچه آيه در مورد غنايم جنگ بدر نازل شده، اما به عنوان يكى از مصاديق است نه معناى انحصارى. لذا هر گونه درآمدى را شامل مىشود، مخصوصاً با توجه به كلمه «من شىء» كه ظهور در عموم دارد. در بعضى از احاديث هم به همين معنا اشاره شده است.
امام صادق عليه السلام از پدرانش نقل كرده كه پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم در وصيت خود به على بن ابىطالب عليه السلام فرمود: يا على! عبدالمطلب در زمان جاهليت پنج سنت گذاشت كه خداى متعال آنها را در اسلام امضا كرد. [تا اينكه فرمود:] عبدالمطلب گنجى را يافت پس خمس آن را خارج كرد و صدقه داد. پس خدا اين آيه را نازل كرد: «وَاعْلَمُوا أَ نَّما غَنِمْتُمْ مِنْ شَىءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ»[3]
امام محمدباقر عليه السلام به على بن مهزيار نوشت: پس غنايم و فوايد در هرسال، بر آنان واجب است، چون خداى متعال مىگويد: «وَاعْلَمُوا أَ نَّما غَنِمْتُمْ مِنْ شَىءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِى القُرْبى وَاليَتامى وَالمَساكِينِ وَابْنِ السَّبِيلِ إِنْ كُنْتُمْ آمَنْتُمْ بِاللَّهِ وَما أَنْزَلْنا عَلى عَبْدِنا يَوْمَ الفُرْقانِ يَوْمَ الْتَقىَ الجَمْعانِ وَاللَّهُ عَلى كُلِّ شَىءٍ قَدِيرٌ» پس غنايم همان فايده و غنيمتى است كه به انسان مىرسد و ارثى است كه بيگمان به او رسيده و دشمنى كه بعد از تسليم، مال او گرفته مىشود و نيز مالى كه صاحب او شناخته نيست.[4]
سماعه مىگويد: از حضرت موسى بن جعفر عليهما السلام از خمس سؤال كردم فرمود: در هر چيزى است كه مردم كسب كنند، كم باشد يا زياد.[5]
بنابراين وجوب خمس منحصر در غنايم جنگى نيست بلكه ساير درآمدها، از جمله درآمد حاصل از كسب و كار و تجارت، نيز شامل مىشود.
مصرف خمس
همان موارد شش گانهاى كه در آيه مذكور ذكر شده از موارد مصرف خمس است: خدا، رسولاللّه، ذىالقربى، ايتام، مساكين و در راه ماندگان.
رسولخدا سه سهم از اين شش سهم را خودش مىگرفت: سهم خدا، سهم رسول و سهم ذى القربى [ذى القربى در احاديث به امام معصوم تفسير شده كه از خويشاوندان رسول اللّه هستند] از اين طريق مخارج خودش و خانواده و خويشاوندان نزديكش را تأمين مىكرد و مازاد آن را در مصارف عمومى مسلمانان صرف مىنمود. سه سهم ديگر (ايتام، مساكين و در راه ماندگان از سادات) نيز درموارد مذكور صرف مىكرد، چون ولىّامر و زمامدار مسلمانان بود.
از احاديث استفاده مىشود كه بعد از رسول اللّه صلى الله عليه و آله و سلم مجموع خمس در اختيار علىبنابىطالب عليه السلام و يازده تن از فرزندانش كه جانشينان پيامبر و حاكمان شرعى اسلام هستند قرار داده مىشود تا در همان مصارفى كه رسولاللّه صلى الله عليه و آله و سلم صرف مىكرد به مصرف برسانند.
احمد بن محمد از امام رضا عليه السلام نقل كرده كه از آيه: «وَاعْلَمُوا أَ نَّما غَنِمْتُمْ مِنْ شَىءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِى القُرْبى» سؤال شد: سهم خدا كه در آيه ذكر شده در اختيار چه كسى قرار داده مىشود؟ فرمود: به رسول اللّه داده مىشود و بعد از آن حضرت به امام داده مىشود.
سؤال شد: اگر يكى از اصناف مذكور بيشتر و ديگرى كمتر بود چه بايد كرد؟ فرمود: اختيارش با امام است كه طبق مصلحت عمل مىكند. همانطور كه رسول اللّه در صرف آنها اختيار داشت امام نيز اختيار دارد.[6]
بنابراين مجموع خمس، حق اللّه است كه به اموال اغنيا تعلق مىگيرد و معصومين عليه السلام آنها را در مصارف مذكور صرف مىكنند.
محمد بن مسلم از امام باقر عليه السلام نقل كرده كه درباره آيه: «وَاعْلَمُوا أَ نَّما غَنِمْتُمْ مِنْ شَىءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِى القُرْبى» فرمود: ذى القربى خويشاوندان نزديك رسول اللّه صلى الله عليه و آله و سلم هستند و خمس، مال خدا، رسول و مال ما مىباشد.[7]
عمران بن موسى از قول موسى بن جعفر عليه السلام مىگويد: آن حضرت درباره آيه خمس فرمود: سهم خدا در اختيار رسول اللّه قرار مىگيرد و آنچه مال رسول خداست، به ما تعلق دارد.[8]
بنابراين طبق عقيده شيعيان اماميه، در اين زمان خمس بايد به دست امام دوازدهم، حضرت حجة بن الحسن العسكرى عليه السلام برسد، اما متأسفانه امكان دسترسى به آن وجود مقدس نيست.
اكنون اين سؤال مطرح مىشود كه تكليف خمس در زمان غيبت امام زمان چيست؟
اين مسئله تفصيلًا در كتابهاى فقهى بررسى و آراى مختلفى بيان شده است. در نهايت به اين نتيجه رسيدهاند كه در زمان غيبت بايد خمس به فقيه جامع الشرايطى پرداخت شود كه ولايت امر مسلمين و رهبرى امت و اداره شئون دينى و حوزههاى علميه را بر عهده دارد. وى اموال خمس را در راه اعتلاى كلمه توحيد، نشر علوم و معارف اسلام، دفاع از اسلام و قرآن، اقامه حاكميت احكام و قوانين شريعت، اداره حوزههاى علميه، تأمين حوائج سادات فقير و از كار افتاده، به مصرف مىرساند، زيرا صرف خمس در اين موارد قطعاً مورد رضايت امام زمان عليه السلام خواهد بود.[9]
[1]. انفال( 8)، آيه 41
[2]. الميزان، ج 9، ص 89
[3]. وسائل الشيعه، ج 9، ص 496: عن الصادق، عن آبائه عليهما السلام« فى وصيّة النبي صلى الله عليه و آله و سلم لعلّي عليه السلام قال: يا علىّ! إنّ عبدالمطلب سنّ في الجاهلية خمس سنن أجراها اللّه له فى الاسلام- إلى أن قال: ووجد كنزاً فأخرج منه الخمس وتصدّق به، فأنزل اللّه« وَاعْلَمُوا أَ نَّما غَنِمْتُمْ مِنْ شَىءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ»
[4]. همان، ص 501: علىّ بن مهزيار، قال: كتب إليه أبو جعفر عليه السلام( في حديث إلى أن قال):« فأمّا الغنائم و الفوائد: فهي واجبة عليهم في كلّ عام، قال للّه تعالى:« وَاعْلَمُوا أَ نَّما غَنِمْتُمْ مِنْ شَىءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِى القُرْبى وَاليَتامى وَالمَساكِينِ وَابْنِ السَّبِيلِ إِنْ كُنْتُمْ آمَنْتُمْ بِاللَّهِ وَما أَنْزَلْنا عَلى عَبْدِنا يَوْمَ الفُرْقانِ يَوْمَ الْتَقىَ الجَمْعانِ وَاللَّهُ عَلى كُلِّ شَىءٍ قَدِيرٌ».
فالغنايم و الفوايد يرحمك الله فهى الغنيمة يغنمها المرء و الفائده يفيدها، والجائزة من الإنسان للإنسان التى لها خطر.
و الميراث الذي لايحتسب من غير أب ولا ابن، و مثل عدوّ يصطلم فيؤخذ ماله، ومثل مال يؤخذ ولا يعرف صاحبه ...»
[5]. همان، ص 503: سماعة، قال سألت أبا الحسن عليه السلام عن الخمس، فقال:« في كلّ ما أفاد الناس من قليل أو كثير»
[6]. كافى، ج 1، ص 544: أحمد بن محمّد عن الرضا عليه السلام قال: سئل عن قول اللّه عزّوجلّ:« وَاعْلَمُوا أَ نَّما غَنِمْتُمْ مِنْ شَىءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِى القُرْبى» فقيل له: فما كان للّه فلمن هو؟
فقال:« لرسول اللّه صلى الله عليه و آله و سلم و ما كان لرسول اللّه فهو للإمام».
فقيل له: أفرأيت إن كان صنف من الأصناف أكثر و صنف أقلّ ما يصنع به؟
قال:« ذلك إلى الإمام، أرايت رسول اللّه صلى الله عليه و آله و سلم كيف يصنع؟ أليس إنّما كان على ما يرى؟ كذلك الإمام»
[7]. كافى، ج 1، ص 539: محمد بن مسلم، عن أبيجعفر عليه السلام في قول اللّه تعالى:« وَاعْلَمُوا أَ نَّما غَنِمْتُمْ مِنْ شَىءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِى القُرْبى» قال:« هم قرابة رسول اللّه، والخمس للّه و للرسول ولنا»
[8]. وسائل الشيعه، ج 9، ص 516: عمران بن موسى، عن موسى بن جعفر عليه السلام قال: قرأت عليه آية الخمس، فقال:« ما كان للّه فهو لرسوله، و ما كان لرسوله فهو لنا»
[9]. امينى، ابراهيم، آشنايى با اسلام، 1جلد، بوستان كتاب (انتشارات دفتر تبليغات اسلامى حوزه علميه قم) - قم، چاپ: سوم، 1388.