جهاد
جهاد در لغت به معناى كوشش و تحمل مشقت در راه رسيدن به هدف است. در اصطلاح نيز عبارت است از: نهايت كوشش در جنگ به منظور گسترش اسلام و اعتلاى كلمه توحيد، يا دفاع از اسلام و مسلمانان.
جهاد يكى از تكاليف مهم اسلامى است كه جايگاه ويژهاى دارد، زيرا گسترش، بقا، اقتدار، عظمت و استقلال اسلام و اجراى قوانين دين بر همين امر مبتنى است. لذا در قرآن و احاديث تأكيد فراوانى درباره آن شده است:
قرآن مىگويد:
آيا مىپنداريد به بهشت خواهيد رفت و حال آن كه هنوز خدا معلوم نداشته است كه از ميان شما چه كسانى جهاد و پايدارى مىكنند.[1]
و نيز مىفرمايد:
اى پيامبر! با كافران و منافقان بجنگ و با شدت رفتار كن، جايگاه آنان جهنم است و بد سرانجامى دارند.[2]
و مىفرمايد:
جنگ بر شما واجب شد در حالى كه از آن كراهت داريد. چه بسا چيزى كه ناخوش بداريد و در آن خير شما باشد و چيزى را دوست بداريد و برايتان بد باشد. خدا مىداند و شما مىدانيد.[3]
و مىفرمايد:
مؤمنانى كه بدون تحمل ضرر از جنگ سر مىتابند با كسانى كه با مال و جان خويش در راه خدا جهاد مىكنند برابر نيستند. خدا كسانى را كه با مال و جان خويش جهاد مىكنند بر آنان كه از جنگ سر مىتابند به درجهاى برترى داده است. خدا به همه وعده نيكو داده، ولى جهادگران را بر كسانى كه از جنگ سرباز مىزنند، به اجرى بزرگ برترى داده است.[4]
و مىفرمايد:
خدا كسانى را كه در راه او، در صفى محكم، همانند ديوارى سُربى، مىجنگند، دوست دارد.[5]
اميرالمؤمنين عليه السلام فرمود: همانا جهاد درى از درهاى بهشت است كه خداوند آن را براى دوستان ويژهاش باز كرده و آنان را براى بهشت آماده ساخته تا كرامتى از طرف خدا براى آنان و نعمتى باشد كه برايشان ذخيره نموده است. جهاد، لباس تقوا و زره استوار الهى و سپر محكمى براى حمله دشمنان است. هر كس از جهاد روگردان باشد خدا لباس ذلت را بر او مىپوشاند، بلا او را فرا مىگيرد و از رضاى خدا دور مىگردد، به ذلت و خوارى مىافتد و پرده بر دلش كشيده مىشود. با تضييع جهاد، دولت حق از او گرفته مىشود، به خوارى و مشقت مىافتد و از انصاف و عدالت محروم مىگردد.[6]
رسولخدا صلى الله عليه و آله و سلم فرمود: بهشت درى دارد به نام: «باب المجاهدين» مجاهدان در حالى كه شمشيرها را به كمر بستهاند و مردم در موقف قيامت توقف دارند و ملائكه به آنان خوش آمد مىگويند، به سوى بهشت حركت مىكنند و دربها به رويشان باز مىشود. [آن گاه فرمود:] هركس جهاد را ترك كند خداى عزوجل لباس ذلت و فقر را بر او مىپوشاند و دينش نقصان مىيابد، زيرا خداى متعال امت مرا از سم اسبها و مركز نيزهها بىنياز مىگرداند.[7]
اميرالمؤمنين عليه السلام فرمود: خداى متعال جهاد را واجب نمود و به عظمت ياد كرد و آن را وسيله پيروزى و يارى كننده خود قرار داد. به خدا سوگند! جز با جهاد، دين و دنياى مردم اصلاح نخواهد شد.[8] جهاد به دو قسم تقسيم مىشود: جهاد ابتدايى و جهاد دفاعى.
جهاد ابتدايى
پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله و سلم از جانب خدا مبعوث شد تا با شرك و ظلم مبارزه كند و مردم را به دين اسلام دعوت نمايد.
و محرومان و مستضعفان را از زير سلطه مستكبران و طاغوتيان خارج و آزاد سازد. رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم در آغاز، با زبان خوش و اقامه برهان مردم را به قبول اسلام و ترك كفر و بتپرستى دعوت مىنمود. حال اگر موانعى به وجود نمىآمد تا پيروزى نهايى اين روش را ادامه مىداد، اما سران شرك و كفر و مستكبران و ستمكاران، از اين دعوت احساس خطر كردند و در صدد توطئه و ايجاد مانع برآمدند. لذا براى جلوگيرى از نفوذ و گسترش اسلام از هر وسيلهاى استفاده مىكردند.
در چنين اوضاع و شرايطى پيامبر و مسلمانان براى پيشبرد هدف خود، چارهاى جز جنگ و جهاد نداشتند. جهاد مىكردند تا زورگويان و ستمكاران راسر جاى خود بنشانند و از مانع تراشى آنان جلوگيرى كرده و محيط را براى تبليغ و گسترش اسلام آماده سازند.
بدين طريق مىتوان گفت: جهاد ابتدايى هم يك نوع دفاع مىباشد.
قرآن مىفرمايد:
اگر پيمان خود را شكستند و در دين شما طعن زدند، پس با پيشوايان كفر بجنگيد كه به پيمان خود وفادار نيستند، باشد كه از كردار خود باز ايستند. آيا با مردمى كه پيمان خود را شكستند و آهنگ اخراج پيامبر كردند و بر ضد شما دشمنى كردند، نمىجنگيد؟ آيا از آنان مىترسيد و حال اين كه اگر مؤمن باشيد، سزاوارتر است كه از خدا بترسيد.[9]
نيز مىفرمايد:
با آنان بجنگيد تا فتنه نباشد و دين مخصوص خدا شود، و اگر از كردار خود دست برداشتند، تجاوز جز بر ستمكاران روا نيست.[10]
جهاد دفاعى
جهاد دفاعى هم به منظور دفاع از اسلام و كشورهاى اسلامى انجام مىگيرد. اين جهاد در چند مورد واجب مىشود:
1. در صورتى كه دشمنان اسلام به منظور براندازى حكومت اسلامى به كشورى حمله كنند، يا دست به توطئههاى خطرناك بزنند.
قرآن مىفرمايد:
با آنان كه با شما مىجنگند در راه خدا بجنگيد، ولى تعدى نكنيد كه خدا متجاوزان را دوست ندارد.[11]
2. جايى كه دشمنان اسلام به قصد كشور گشايى و تصرف سرزمين اسلامى، يكى از كشورهاى اسلام را مورد تجاوز قرار دهند.
قرآن مىگويد:
به كسانى كه جنگى بر آنان تحميل شده و مورد ستم قرار گرفتهاند اجازه داده شد كه از خود دفاع كنند و خدا بر يارى آنان تواناست. آنان كه به ناحق از ديارشان رانده شدهاند، مگر اين كه بگويند! پروردگار ما خداى يكتاست.[12]
3. جايى كه يكى از كشورهاى اسلامى مورد تجاوز كشور اسلامى ديگر قرار گيرد، علاوه بر اين كه كشور مورد تجاوز حق دفاع دارد ساير مسلمانان نيز وظيفه دارند از كشور مورد تجاوز حمايت كنند و در ميانشان صلح برقرار سازند و اگر متجاوز از تجاوز دست برنداشت با او بجنگند.
قرآن مىگويد:
اگر دو گروه از مؤمنان با يكديگر جنگ كردند آنان را صلح بدهيد. اگر يكى از آنان بر ديگرى ستم كند با متجاوز بجنگيد تا امر خدا را قبول كند. پس اگر قبول كرد با رعايت عدالت صلحشان بدهيد، زيرا خدا دادگران را دوست دارد.[13]
4. جايى كه اموال عمومى و ثروت ملى كشور اسلامى مورد تجاوز دشمن قرار گيرد.
5. جايى كه جان و ناموس مسلمانان مورد تجاوز قرار گيرد.
6. جايى كه خداپرستى، مساجد و عبادتگاهها مورد تجاوز دشمن واقع شود.
قرآن مىگويد:
اگر خدا بعضى را به وسيله بعضى ديگر دفع نكرده بود ديرها، كليساها، نمازخانهها و مسجدهايى كه نام خدا را در آن برده مىشود ويران مىشد. و خدا يارىكنندهاش را يارى مىكند و خدا توانا و پيروز است.[14]
7. دفاع از حقوق محرومان و مستضعفانى كه مورد تجاوز مستكبران قرار گرفته و قدرت دفاع از خود را ندارند.
قرآن مىگويد:
چرا در راه خدا و به خاطر مردان و زنان و كودكان ناتوانى كه مىگويند:
پروردگارا! ما را از اين قريه ستمكاران خارج ساز و از جانب خود يار و مددكارى قرار بده، نمىجنگيد؟[15]
8. دفاع از اخلاق و فرهنگ اسلام و جلوگيرى از ورود فرهنگ ضد اسلامى.
در اين موارد حق طبيعى مسلمانان است كه از دين و عزت و شرف و استقلال و سرزمينهاى اسلامى و جان و ناموس و ثروت خود دفاع كنند. نه تنها حق دارند بلكه اسلام چنين مسئوليتى را بر عهده آنان نهاده است كه اگر در انجام آن كوتاهى كنند در اين جهان به ذلت و خوارى گرفتار خواهند شد و در آخرت نيز به كيفر خواهند رسيد.
قرآن مىگويد:
بگو: اگر پدرانتان، فرزندانتان، برادرانتان، زنانتان، خويشاوندانتان و اموالى را كه اندوختهايد و تجارتى كه از كساد آن بيم داريد و خانههايى كه بدان دلخوش هستيد، براى شما از خدا و پيامبر و جهاد در راه خدا محبوبتراست، منتظر امر خدا باشيد و خدا فاسقان را هدايت نمىكند.[16]
جهاد و دفاع در راه خدا يكى از تكاليف قطعى و ارزشمند اسلام است كه عظمت و استقلال مسلمانان بدان بستگى دارد. تا زمانى كه مسلمانان به اين فريضه مهم عمل كنند عظمت و اقتدار دارند اما وقتى كه منطق جهاد و دفاع در راه حق از فرهنگ مسلمانان حذف شد، كم كم قدرت و شوكت خود را از دست مىدهند و مستكبران و دشمنان بر آنان چيره مىشوند. اوضاع اسفبار و شرمآور كشورهاى اسلامى نتيجه ترك اين فريضه است. براى حل اين مشكلات نيز چارهاى جز احياى فرهنگ جهاد و شهادت نداريم.[17]
[1]. آل عمران( 3) آيه 142:« أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تَدْخُلُوا الجَنَّةَ وَلَمّا يَعْلَمِ اللَّهُ الَّذِينَ جاهَدُوا مِنْكُمْ وَيَعْلَمَ الصّابِرِينَ»
[2]. توبه( 9) آيه 73:« يا أَيُّها النَّبِىُّ جاهِدِ الكُفّارَ وَالمُنافِقِينَ وَاغْلُظْ عَلَيْهِمْ وَمَأْواهُمْ جَهَنَّمُ وَبِئْسَ المَصِيرُ»
[3]. بقره( 2) آيه 216:« كُتِبَ عَلَيْكُمُ القِتالُ وَهُوَ كُرْهٌ لَكُمْ وَعَسى أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئاً وَهُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَعَسى أَنْ تُحِبُّوا شَيْئاً وَهُوَ شَرٌّ لَكُمْ وَاللَّهُ يَعْلَمُ وَأَنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ»
[4]. نساء( 4) آيه 95:« لا يَسْتَوِى القاعِدُونَ مِنَ المُؤْمِنِينَ غَيْرُ أُولِى الضَّرَرِ وَالُمجاهِدُونَ فِى سَبِيلِ اللَّهِ بِأَمْوالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ فَضَّلَ اللَّهُ الُمجاهِدِينَ بِأَمْوالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ عَلى القادِينَ دَرَجَةً وَكُلّاً وَعَدَ اللَّهُ الحُسْنى وَفَضَّلَ اللَّهُ الُمجاهِدِينَ عَلى القاعِدِينَ أَجْراً عَظِيماً»
[5]. صف( 61) آيه 4:« إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الَّذِينَ يُقاتِلُونَ فِى سَبِيلِهِ صَفّاً كَأَ نَّهُمْ بُنْيانٌ مَرْصُوصٌ»
[6]. كافى، ج 5، ص 4: قال أميرالمؤمنين علىّ بن أبىطالب عليه السلام:« أمّا بعد. فإنّ الجهاد باب من أبواب الجنّة فتحه اللّه لخاصّة أوليّاءه، و سوّغهم كرامة لهم، و نعمة ذخرها، و الجهاد هو لباس التقوى، و درع اللّه الحصينة و جُنّته الوثيقة، فمن تركها رغبة عنه البسه اللّه ثوب الذلّ، و شملة البلاء، و فارق الرضا و ديّث بالصغار و القماء و ضرب على قلبه بالأسداد، و أديل الحق منه بتضييع الجهاد، و سيم الخسف و منع النصف»
[7]. همان، ص 2: قال رسول اللّه صلى الله عليه و آله و سلم:« للجنّة باب يقال له: باب المجاهدين، يمضون إليه، فإذاً هو مفتوح، و هم متقلّدون بسيوفهم و الجمع في الموقف و الملائكة ترحّب بهم- ثم قال:- فمن ترك الجهاد ألبسه اللّه عزّوجلّ ذلًا و فقراً في معيشته و محقاً في دينه، إنّ اللّه عزّوجلّ أغنى أمّتى بسنابك خيلها و مراكز رماحها»
[8]. همان، ص 8: قال أميرالمؤمنين عليه السلام انّ اللّه عزّوجلّ فرض الجهاد، و عظّمه، و جعله نصره وناصره، واللّهِ ما صلحت دنيا ولادين إلّا به»
[9]. توبه( 9) آيه 12- 13:« وَ إِنْ نَكَثُوا أَيْمانَهُمْ مِنْ بَعْدِ عَهْدِهِمْ وَطَعَنُوا فِى دِينِكُمْ فَقاتِلُوا أَئِمَّةَ الكُفْرِ إِنّهُمْ لا أَيْمانَ لَهُمْ لَعَلَّهُمْ يَنْتَهُونَ* أَ لَاتُقاتِلُونَ قَوْماً نَكَثُوا أَيْمانَهُمْ وَهَمُّوا بِإِخْراجِ الرَّسُولِ وَهُمْ بَدَءُوكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ أَتَخْشَوْنَهُمْ فَاللَّه أَحَقُّ أَنْ تَخْشَوْهُ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ»
[10]. بقره( 2) آيه 193:« وَقاتِلُوهُمْ حَتّى لا تَكُونَ فِتْنَةٌ وَيَكُونَ الدِّينُ لِلَّهِ فَإِنِ انْتَهَوْا فَلا عُدْوانَ إِلّا عَلَى الظّالِمِينَ»
[11]. همان، آيه 190:« وَقاتِلُوا فِى سَبِيلِ اللَّهِ الَّذِينَ يُقاتِلُونَكُمْ وَلاتَعْتَدُوا إِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ الْمُعْتَدِينَ»
[12]. حج( 22) آيه 39:« أُذِنَ لِلَّذِينَ يُقاتَلُونَ بِأَ نَّهُمْ ظُلِمُوا وَ إِنَّ اللَّهَ عَلى نَصْرِهِمْ لَقَدِيرٌ* الَّذِينَ أُخْرِجُوا مِنْ دِيارِهِمْ بِغَيْرِ حَقٍّ إِلّا أَنْ يَقُولُوا رَبُّنا اللَّهُ»
[13]. حجرات( 49) آيه 9:« وَ إِنْ طائِفَتانِ مِنَ المُؤْمِنِينَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُما فَإِنْ بَغَتْ إِحْداهُما عَلَى الأُخْرى فَقاتِلُوا الَّتِى تَبْغِى حَتّى تَفِىءَ إِلى أَمْرِ اللَّهِ فَإِنْ فاءَتْ فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُما بِالعَدْلِ وَأَقْسِطُو إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ المُقْسِطِينَ»
[14]. حج( 22) آيه 40:« وَلَوْلا دَفْعُ اللَّهِ النّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَهُدِّمَتْ صَوامِعُ وَبِيَعٌ وَصَلَواتٌ وَمَساجِدُ يُذكَرُ فِيها اسْمُ اللَّهِ كَثِيراً وَلَيَنْصُرَنَّ اللَّهُ مَنْ يَنْصُرُهُ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِىٌّ عَزِيزٌ»
[15]. نساء( 4) آيه 75:« وَما لَكُمْ لا تُقاتِلُونَ فِى سَبِيلِ اللَّهِ وَ المُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجالِ وَالنِّساءِ وَالوِلْدانِ الَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنا أَخْرِجْنا مِنْ هذِهِ القَرْيَةِ الظالِمِ أَهْلُها وَاجْعَلْ لَنا مِنْ لَدُنْكَ وَلِيّاً وَاجْعَلْ لَنا مِنْ لَدُنْكَ نَصِيراً»
[16]. توبه( 9) آيه 24:« قُلْ إِنْ كانَ آباؤُ كُمْ وَأَبْناؤُ كُمْ وَإِخْوانُكُمْ وَأَزْواجُكُمْ وَعَشِيرَتُكُمْ وَأَمْوالٌ اقْتَرَفْتُمُوها وَتِجارَةٌ تَخْشَوْنَ كَسادَها وَمَساكِنُ تَرْضَوْنَها أَحَبَّ إِلَيْكُمْ مِنَ اللَّهِ وَرَسُولِهِ وَجِهادٍ فِى سَبِيلِهِ فَتَرَبَّصُوا حَتّى يَأْتِىَ اللَّهُ بِأَمْرِهِ وَاللَّهُ لا يَهْدِى القَوْمَ الفاسِقِينَ»
[17] امينى، ابراهيم، آشنايى با اسلام، 1جلد، بوستان كتاب (انتشارات دفتر تبليغات اسلامى حوزه علميه قم) - قم، چاپ: سوم، 1388.