پایگاه اطلاع رسانی آیت الله ابراهیم امینی قدس سره

بخش دوّم مسائلى‏‌ پيرامون جهان آخرت‏

بخش دوّم مسائلى‏‌ پیرامون جهان آخرت‏

 

در این دو قسمت گفتگوى‏‌ صمیمانه چند دانش آموز را مى‏‌خوانیم و مطالبى‏‌ را درباره هدف نهائى‏‌ جهان آفرینش و انتقال به جهان آخرت مى‏‌آموزیم. سپس همین مطالب را در قسمتهاى‏‌ بعد به صورت جدى‏‌تر و دقیق‏تر ، بررسى‏‌ مى‏‌کنیم. برداشت محصول (1)

فصل پاییز نزدیک مى‏‌شد و هنگام برداشت فرا مى‏‌رسید ، عمو على‏‌ ما را دعوت‏ کرد تا در برداشت محصول و چیدن میوه‏ها به او کمک کنیم. صبح خیلى‏‌ زود حرکت‏ کردیم ، وقتى‏‌ به باغ عمو رسیدیم خورشید تازه طلوع کرده بود ، در باغ نیمه باز بود ، سیبهاى‏‌ سرخ و درشت از لابلاى‏‌ شاخه‏ها و برگها دیده مى‏‌شدند ، من و خواهرم خواستیم‏ وارد باغ شویم ، پدرم گفت:صبر کنید تا در بزنیم و براى‏‌ وارد شدن اجازه بگیریم ، آنگاه‏ داخل شویم.

پدر با سنگ به میخهاى‏‌ بزرگ و برجسته در کوبید ، صداى‏‌ عمو را از دور شنیدیم‏ که مى‏‌گفت:«. . . . بفرمایید!بفرمایید!»با شنیدن صداى‏‌ مهربان عمو وارد باغ شدیم. جاى‏‌ شما خالى‏‌ ، چه هواى‏‌ لطیفى‏‌!چه منظره قشنگى‏‌!سیبهاى‏‌ سرخ و درشت بر شاخه‏ها آویخته بودند و با وزش نسیم آرام آرام تکان مى‏‌خوردند ، گاهى‏‌ هم بر زمین مى‏‌افتادند و روى‏‌ سبزه‏ها مى‏‌غلتیدند. آب زلالى‏‌ از میان جوى‏‌ وسط باغ مى‏‌گذشت. سیب درشتى‏‌ هم‏ بر امواج زیباى‏‌ آب افتاده بود و مى‏‌غلتید و دور مى‏‌شد.

وقتى‏‌ به نزدیک اتاق وسط باغ رسیدیم ، عمو على‏‌ را دیدم که دوان دوان‏ به استقبال ما مى‏‌آید. سلام کردیم با خوشرویى‏‌ و شادمانى‏‌ به ما خوش آمد گفت و ما را به‏ اتاق برد. وسائل صبحانه و شیر گرم آماده بود ، یک سینى‏‌ بزرگ سیب هم وسط اتاق‏ بود. عمو به سیبها اشاره کرد و به من و بچّه‏‌هاى‏‌ دیگر گفت:خدا را شکر که زحمتهاى‏‌ شبانه روزى‏‌ به نتیجه رسیده و درختها محصول خوبى‏‌ داده‏اند. این سیبهاى‏‌ قشنگ و خوشمزه را خدا براى‏‌ شماها آفریده است. یادتان هست بهار که به این جا آمدید ، از بارش باران کمى‏‌ ناراحت شدید ، اگر باران نمى‏‌بارید و آب نبود ، تلاش و کوشش من هم‏ بیهوده و بى‏‌نتیجه مى‏‌شد ، درختها از بى‏‌آبى‏‌ خشک مى‏‌شدند ، آن وقت این سیبهاى‏‌ زیبا و خوشمزه را چگونه به دست مى‏‌آوردیم؟

حسن گفت:عمو جان!راستى‏‌ آن روز چه روز خوبى‏‌ بود!هم بازى‏‌ کردیم و هم‏ کار کردیم و هم چیزهاى‏‌ تازه یاد گرفتیم.

عمو گفت:حالا صبحانه بخوریم تا بعد از صبحانه صحبتهاى‏‌ آن روز را دوباره به‏ یاد بیاوریم و نتیجه تازه‏اى‏‌ بگیریم. سپس براى‏‌ چیدن سیبها و برداشت محصول کارمان‏ به باغ برویم.

بعد از صبحانه عمو على‏‌ به زهره گفت:زهره جان!یادت هست آن روز درباره‏ گردش آب چه گفتیم؟

زهره کوچولو گفت:بله!یادم هست؛لباس احمد رانشان دادید و گفتید که باران‏ از ابرها مى‏‌بارد.

همه از این جواب کوتاه و قشنگ زهره خندیدیم.

پدر گفت:چرا مى‏‌خندید؟زهره راست مى‏‌گوید:

«نور خوشید به دریاها مى‏‌تابد ، آب دریاها در اثر حرارت‏ خورشید بخار مى‏‌شود و بالا مى‏‌رود ، بادها بخارها را به این سو و آن سو مى‏‌برند. سردى‏‌ هواى‏‌ بالاى‏‌ بخارها را تبدیل به ابر مى‏‌کند. ابرها-بخارهاى‏‌ به هم فشرده و متراکم-در اثر سنگینى‏‌ یعنى‏‌ بوسیله نیروى‏‌ جاذبه زمین به سوى‏‌ زمین کشیده‏ مى‏‌شوند و به صورت باران قطره قطره بر زمین فرو مى‏‌ریزند.

 

آب باران در نهرها و رودها جارى‏‌ مى‏‌گردد تا انسانها و حیوانات بنوشند و سیراب گردند. مقدارى‏‌ از آب باران هم‏ تدریجا در زمین فرو مى‏‌رود و براى‏‌ بر آوردن حوائج انسانها ذخیره مى‏‌گردد. آبهاى‏‌ ذخیره شده بعدا به صورت چشمه از زمین مى‏‌جوشد و در دسترس انسان قرار مى‏‌گیرد و یا همان جا مى‏‌ماند و انسان با کار و رنج و کوشش قنات یا چاه احداث‏ مى‏‌کند و مورد استفاده قرار مى‏‌دهد. »

عمو خندید و گفت:شما چقدر خوب درس را حاضر کرده‏اید!

پدر نگاهى‏‌ به عمو کرد و گفت:براى‏‌ این که شما خیلى‏‌ خوب درس دادید ، گفتید که:همه موجودات جهان-همین گونه-با قوانین استوار و نظامى‏‌ دقیق آفریده شده‏اند و در مسیر معینّى‏‌ تلاش و حرکت مى‏‌کنند و هدف ویژه‏اى‏‌ را دنبال مى‏‌نمایند.

جان مادّى‏‌-به فرمان و اراده خدا-همواره در تغییر و تلاش و حرکت و تکاپو است تا به انسانها خدمت کند. نیاز آنان را بر آورد و کوشش آنان را به نتیجه و ثمر برساند. گیاهان و درختان از آب و هوا و نور خورشید و موادّ معدنى‏‌ موجود در خاک‏ استفاده مى‏‌کنند و به انسان غذا و پوشاک مى‏‌دهند. حیوانان آب و علف مى‏‌خورند و به انسان غذا و پوشاک مى‏‌دهند و خلاصه:

ابر و باد و مَه و فلک در کارند تا تو نانى‏‌ به کف آرىّ و به غفلت نخورى‏‌

وقتى‏‌ صحبت پدر به این جا رسید ، فرشته خانم سینى‏‌ سیب را برداشت و جلوى‏‌ مادر گرفت و گفت:خواهش مى‏‌کنم بفرمایید. مگر نشنیدید که:

ابر و باد و مَه و فلک در کارند تا که سیبى‏‌ به کف آریم و به غفلت نخوریم!

بعد سینى‏‌ را به عمو داد. عمو سینى‏‌ سیب را جلوى‏‌ پدر و ما گرفت و با خنده‏ گفت:بچّه‏‌ها!شما هم سیب بردارید. بخورید و لذّت ببرید و براى‏‌ این که به غفلت‏ نخورده باشید«بسم اللّه الرّحمن الرّحیم»بگویید و خدا را شکر کنید. مى‏‌خواهیم همگى‏‌ به‏ باغ برویم و سیبها را بچینیم چون که امروز عصر باید مقدارى‏‌ از سیبها را با ماشین‏ جهان سازندگى‏‌ براى‏‌ سربازها و پاسدارها بفرستیم. آنها باید از این نعمتهاى‏‌ خوب خدا استفاده کنند ، چون که سرباز اسلام و پاسدار قرآن هستند و از دین و میهن و انقلاب‏ اسلامى‏‌ ما پاسدارى‏‌ مى‏‌کنند.

برخیزید تا به باغ برویم. بقیّه صحبتها براى‏‌ فردا و پس فردا باشد. پرسشها:(براى‏‌ بحث و گفتگو)

1-وقتى‏‌ نرگس و خواهران و برادرانش به خانه عمو رسیدند ، در باغ بسته بود یا باز؟چه منظره‏اى‏‌ پیدا بود؟بچّه‏‌ها مى‏‌خواستند چه کنند که پدر به آنها گفت:«صبر کنید تا در بزنیم»؟

2-وقتى‏‌ عمو على‏‌ شنید که در مى‏‌زنند ، چه گفت؟به نظر شما عمو على‏‌ مرد خوش اخلاقى‏‌ است؟آیا مى‏‌توانید براى‏‌ تأیید نظر خود ، از متن این درس و درس قبلى‏‌ چند دلیل بیاورید؟

3-عمو على‏‌ وقتى‏‌ به نرگس و بچّه‏‌هاى‏‌ دیگر ، سیبها را نشان داده ، چه گفت؟حسن در این هنگام چه‏ گفت؟به نظر شما حسن چگونه پسرى‏‌ است؟آیا پسر با فکر و جستجوگرى‏‌ است؟به چه دلیل؟

4-وقتى‏‌ عمو على‏‌ خندید و به برادرش گفت:شما چقدر خوب درس را حاضر کرده‏اید ، برادرش چه‏ پاسخ داد؟آیا شما هم مى‏‌توانید مانند او«گردش آب در طبیعت و هدفدارى‏‌ جهان آفرینش»را شرح و توضیح‏ دهید؟حتما مى‏‌توانید تجربه کنید.

5-پدر نرگس سخنان خود را در یک بیت شعر خلاصه کرد ، آیا آن شعر را حفظ هستید؟فرشته خانم‏ این شعر را چگونه خواند؟به نظر شما فر شته خانم زن خوش ذوق و خوش سلیقه ایست؟چه دلیلهایى‏‌ دارید؟

6-براى‏‌ این که نعمتهاى‏‌ خدا را به غفلت نخورده باشیم ، چه کارهایى‏‌ باید انجام دهیم؟عمو على‏‌ در این مورد چه رهنمودهائى‏‌ به بچّه‏‌ها داد؟

7-عمو على‏‌ گفت:«آنها باید از این نعمتهاى‏‌ خوب خدا استفاده کنند»مقصودش از«آنها»چه کسانى‏‌ بودند؟ چرا دوست داشت که آنها حتما از این نعمتها استفاده کنند؟«آنها»چگونه عملا از نعمتهاى‏‌ خدا شکرگزارى‏‌ مى‏‌کنند؟

برداشت محصول(2)

روز پنجشنبه صبح زود از خواب برخاستیم. از جوى‏‌ وسط باغ وضو گرفتیم و به‏ اتاق رفتیم و به نماز ایستادیم. عمو على‏‌ بعد از نماز با صداى‏‌ بلند دعا و قرآن خواند. ما هم با او همصدا شدیم و دعا خواندیم. جاى‏‌ شما خالى‏‌ ، چه نماز و دعاى‏‌ با اخلاص و با توجّهى‏‌!چه صبح زیبا و خوبى‏‌!چه هواى‏‌ مطبوع و با صفایى‏‌!اى‏‌ کاش شما هم آن جا بودید و زیبایى‏‌ طلوع خورشید را از پشت آن کوه بلند و آن جنگل خرّم و سبز مى‏‌دیدید.

پدر پشت پنجره ایستاده بود و طلوع پرشکوه خورشید را مى‏‌نگریست و شعر دیروز را زمزمه مى‏‌کرد!

ابر و باد و مه و فلک در کارند تا تو نانى‏‌ به کف آرىّ و به غفلت

نخورى‏‌ . . . . و به غفلت نخورى‏‌.

همسر عمو على‏‌ ، فرشته خانم سماور را روشن مى‏‌کرد. من و حسن هم یک مجلّه‏ از روى‏‌ طاقچه برداشته بودیم و ورق مى‏‌زدیم. در یکى‏‌ از صفحه‏هاى‏‌ مجلّه به وصیّت نامه‏ یک شهید بر خوردیم. فرشته خانم پرسید:چه مى‏‌خوانید؟بلندتر بخوانید که من هم‏ بشنوم. بالاى‏‌ صفحه ترجمه آیه قرآن را نوشته بود:

«کسانى‏‌ که در راه خدا کشته مى‏‌شوند مرده ندانید. بلکه آنها زنده‏اند و نزد پروردگارشان بهره‏مند مى‏‌شوند. »

بعد وصیّت نامه شهید را نوشته بود:

«. . . . . چه قدر شهادت در راه خدا زیباست. مانند گل خوشبوست. من در این سرزمین آن قدر با دشمن مى‏‌جنگم تا پیروزى‏‌ و موفقیّت نصیبم گردد یا به درجه رفیع شهادت برسم ، اگر لیاقت‏ داشته باشم که در راه اسلام و قرآن شهید شوم ، به مادرم تبریک‏ بگویید ، چون که من به مهمانى‏‌ خدا رفته‏ام ، راستى‏‌ که مرگ در راه خدا چه خوب و خواستنى‏‌ است‏[مجّله صفّ‏]. . . . »

حسن پرسید:عمو جان!چگونه شهید به مهمانى‏‌ خدا مى‏‌رود؟مرگ یعنى‏‌ چه؟ شهادت یعنى‏‌ چه؟

عمو گفت:انشاء اللّه بعد از صبحانه درباره این سؤالها صحبت مى‏‌کنیم. حالا همگى‏‌ بفرمایید صبحانه بخورید.

وقتى‏‌ صبحانه تمام شد ، فرشته خانم با کمک مادرم سفره را جمع کرد و آن گاه عمو گفت:یادتان هست پدر دیروز چه گفت؟یادتان هست درباره پیوستگى‏‌ و هدفدارى‏‌ جهان آفرینش چه مطالبى‏‌ گفت؟

همان گونه که پدر گفت ، جهان مادّه-به فرمان و اراده خدا-همواره در تغییر و تلاش و حرکت و تکاپو است تا به ما انسانها خدمت کند و تلاش ما را به نتیجه برساند. در زندگى‏‌ خود بیندیشید:

«انسان در آغاز موجودى‏‌ کوچک و ناتوان است. با سرعت‏ به سوى‏‌ هدف برترى‏‌ که خدا براى‏‌ او پیش بینى‏‌ کرده است ، در حرکت و تکاپو است. شیر مى‏‌نوشد و بزرگ مى‏‌شود. غذا مى‏‌خورد و بزرگتر مى‏‌شود و به رشد خود ادامه مى‏‌دهد ، کار مى‏‌کند و تجربه مى‏‌اندوزد و با جهان خارج تماس مى‏‌گیرد و کسب دانش مى‏‌نماید. از منابع طبیعى‏‌ جهان مادّه و از نتایج کار و کوشش حیوانات و گیاهان و درختان استفاده مى‏‌کند ، جسم و جان خود را پرورش مى‏‌دهد. خلاصه همه موجودات جهان در تلاش و تکاپو هستند تا به انسان خدمت کنند و نیازهاى‏‌ زندگى‏‌ او را بر طرف سازند و او را به تکامل برسانند. »

ولى‏‌ در این میان ناگاه مرگ فرا مى‏‌رسد و جسم انسان از حرکت باز مى‏‌ایستد. شما چه فکر مى‏‌کنید؟آیا با فرا رسیدن مرگ ، انسان نابود مى‏‌گردد؟در این صورت ، آیا تکاپوى‏‌ همه موجودات جهان-که براى‏‌ زندگى‏‌ انسان تلاش مى‏‌کنند-نافرجام نمى‏‌شود؟آیا کوشش و حرکت موجودات جهان بى‏‌هدف و بیهوده نمى‏‌شود؟. . . . آیا تلاش و کار و کوشش یک‏ عمر انسان؛بیهوده و بى‏‌نتیجه نمى‏‌شود؟آیا انسان از این همه کار و تلاش برداست ثابتى‏‌ نمى‏‌کند؟محصولى‏‌ بر نمى‏‌دارد؟آیا تلاش جهان و انسان به نابودى‏‌ و بیهودگى‏‌ مى‏‌گراید؟

نه. . . . هرگز!آفرینش جهان و انسان بى‏‌هدف و بیهوده نیست؛خدا ، این جهان را با این نظم و شکوه براى‏‌ نیستى‏‌ نیافریده است. بلکه انسان را موجودى‏‌ جاودانه آفریده که‏ از این جهان به جهان باقى‏‌ و پایدار آخرت مى‏‌رود و در آن جهان به نتیجه همه کارهاى‏‌ خود مى‏‌رسد و در آن جا براى‏‌ همیشه زندگى‏‌ خواهد کرد.

مرگ مانند پلى‏‌ است که نیکوکاران را به نعمتهاى‏‌ برتر جهان آخرت و محبتّهاى‏‌ والاى‏‌ پروردگارشان منتقل مى‏‌سازد ، این نعمتها و محبتّها ثمره زیبایى‏‌ کارهایشان‏ مى‏‌باشد. این پل گنهکاران را به سزاى‏‌ کردار زشتشان و عذاب سخت جهنّم مى‏‌رساند.

حالا فهمیدید مرگ یعنى‏‌ چه؟مرگ یک انتقال است ، همان گونه که شما از خانه‏ خود براى‏‌ برداشت محصول ، به این باغ به مهمانى‏‌ آمده‏اید ، نیکوکاران هم به بهشت‏ زیباى‏‌ پروردگار به مهمانى‏‌ خدا و بندگان خوب خدا مى‏‌روند. نیکوکارانى‏‌ که به دستور خدا و پیامبر او عمل مى‏‌کنند و روان و جان خویش را با محبّت اولیاء خدا پرورش‏ مى‏‌دهند ، در جهان آخرت محصول کار خود را برداشت مى‏‌کنند ، به بهشت مى‏‌روند و از نعمتهاى‏‌ زیباى‏‌ بهشتى‏‌ که نتیجه مستقیم کار و کردار و ایمان پاک آنهاست ، برخوردار مى‏‌گردند.

در این جا خواهرم مریم پرسید:عمو جان!شهادت یعنى‏‌ چه؟

 

-شهادت یعنى‏‌ این که:

«در راه خدا و به فرمان رهبر خدایى‏‌ با کفّار و ستمگران بجنگیم‏ تا کشته شویم. شهید ، هم در این جهان افتخار و عزّت و شرافت‏ مى‏‌آفریند و هم در جهان آخرت به بالاترین مقامها نائل مى‏‌گردد و با پیامبران و صالحین و ابرار همنشین مى‏‌شود و از نعمتهاى‏‌ مخصوص پروردگار بهره‏مند مى‏‌گردد ، بهشتیان با دیدن مقام‏ شهید غبطه مى‏‌خورند. »

فرزندن خوب من!بدانید که نعمتهاى‏‌ جهان آخرت نصیب کسانى‏‌ خواهد شد که‏ از نعمتهاى‏‌ این جهان به درستى‏‌ استفاده نمایند و از یاد خدا و اطاعت او غفلت نکنند. این جهان مزرعه آخرت است و ما نتیجه تلاش و کوشش خود را به طور کامل ، در جهان‏ آخرت برداشت مى‏‌کنیم. این دنیا زمان کاشت و محلّ تلاش و خدمت و عبادت است و آخرت هنگام برداشت و بهره‏مندى‏‌ است.

حالا برخیزید تا به باغ برویم و بقیّه سیبها را بچینیم. فردا هم که جمعه است ، عدّه‏اى‏‌ از بچهّ‏هاى‏‌ جهاد سازندگى‏‌ به کمک ما خواهند آمد. . . .

در راه وقتى‏‌ به طرف درختهاى‏‌ پر از سیب مى‏‌رفتیم ، همه با هم با صداى‏‌ بلند مى‏‌خواندیم: ابر و باد و مه و فلک در کارند تا تو نانى‏‌ به کف آرىّ و به غفلت نخورى‏‌ پرسشها:(براى‏‌ این که بیندیشید و بحث کنید و پاسخ دهید. )

1-حسن درباره مرگ و شهادت از عمویش چه پرسید؟

2-خدا در قرآن درباره کسانى‏‌ که در راه خدا کشته مى‏‌شوند ، چه فرموده است؟

3-نعمتهاى‏‌ جهان آخرت نصیب چه کسانى‏‌ خواهد شد؟

 

انتقال به جهان آخرت‏

درود فراوان بر همه شهیدان انقلاب اسلامى‏‌ ما که با رفتار خود درس شجاعت و دلیرى‏‌ و آزادگى‏‌ و دیندارى‏‌ دادند و با نوشتار خود درس عزّت و بزرگى‏‌ آموختند. شهید احمد رضا خادم-که یادش گرامى‏‌ و جایگاهش در بهشت جاودان آخرت ، همانند همه‏ شهیدان ، بلند و رفیع باد-در بخشى‏‌ از وصیتّ نامه ارجمندش چنین نگاشته است:

«. . انسان یک روز به دنیا مى‏‌آید و روزى‏‌ هم از دنیا مى‏‌رود و تنها کردارها و اعمالش بر جاى‏‌ خواهد ماند. پس ، مرگ‏ سرنوشت ما مى‏‌باشد و چه بهتر که انسان در راه مکتب و هدفش کشته شود. از مرگ من نگران نباشید ، زیرا نزد خداى‏‌ متعال زنده هستم و روزى‏‌ مى‏‌گیرم ، فقط جسم من از میان شما رفته است. از مرگم ناراحت نباشید و برایم سیاه نپوشید. مادر عزیز!مى‏‌دانم که از مرگ من نگران خواهى‏‌ شد امّا این را بدان که کسانى‏‌ که در راه خدا کشته شوند ، زنده هستند و نزد خدا بهره‏مند مى‏‌شوند. امیدوارم خدا مرا از همان بندگان‏ شهیدش قرار دهد. »

این شهید گرامى‏‌-همانند همه شهیدان آگاه-حق را دریافته و کاملا درست‏ گفته است. مرگ پایان زندگى‏‌ نیست. بلکه گذر گاهى‏‌ است براى‏‌«تَبَدّل و دگرگونى‏‌ زندگى‏‌ انسان»انسان با مردن نابود نمى‏‌شود ، بلکه از این جهان به جهان آخرت انتقال مى‏‌یابد. مرگ یک امر طبیعى‏‌ و کاملا عادى‏‌ است و نباید مورد ترس و وحشت قرار گیرد.

در روایات و احادیث پیامبر و امامان چنین آمده است:مرگ براى‏‌ همه انسانها یکسان نیست ، براى‏‌ بعضى‏‌ سخت و دشوار است و براى‏‌ بعضى‏‌ دیگر بسیار سهل و آسان ، بلکه خوشایند و لذّتبخش است. مردن براى‏‌ کسانى‏‌ دشوار است که شیفته و دلباخته دنیا و مال و ثروت و مقام و قدرت و لذّت دنیا باشند. خدا را فراموش کنند و راه‏ کفر و نافرمانى‏‌ را در پیش گیرند و به خلق خدا ستم روا دارند. این گونه افراد مادّه‏گرا و دنیادوست ، با زر و زیور و مقام و قدرت دنیا انس گرفته‏اند و با خدا و جهان آخرت و انسانهاى‏‌ خداپرست انسى‏‌ ندارند و ناچار انتقال از این جهان مأنوس به جهان آخرت‏ بر ایشان دشوار خواهد بود. این گونه افراد ، جهان آخرت خود را آباد نساخته و براى‏‌ این‏ سفر توشه‏اى‏‌ نیندوخته‏اند؛چگونه مى‏‌توانند از این دنیا قطع علاقه کنند؟چگونه‏ مى‏‌توانند به منزل ویران و دردناک آخرتشان کوچ کنند؟بنابراین سختى‏‌ مرگ و جان‏ کندن به مقدار گناه و میزان دلبستگى‏‌ به امور مادّى‏‌ و دنیایى‏‌ است.

امّا دسته دیگر که اهل آخرت و پیرو دستورهاى‏‌ خدا و پیامبرانند ، همواره بیاد خدا هستند و با او انس دارند ، ولایت و محبّت خدا و برگزیدگانش در عمق جانشان نفوذ کرده است ، در راه راست و صراط مستقیم اطاعت پروردگار حرکت نموده و با اعمال‏ صالح و خدمت به بندگان خدا ، آخرت خویش را آباد ساخته‏اند. براى‏‌ چنین افرادى‏‌ قطع‏ علاقه از این دنیا و انتقال به جهان آخرت ، نه تنها دشوار نیست ، بلکه با آغوش باز پذیراى‏‌ آن خواهند بود. چرا چنین افرادى‏‌ از مرگ بهراسند؟اینان که به لذّتهاى‏‌ دنیا دل‏ نبسته‏اند تا مردن برایشان دشوار باشد. اینان با کمال میل و رغبت روان پاک و مهذّب‏ خویش را به فرشتگان پروردگار مى‏‌سپارند و به بهشت برین صعود مى‏‌کنند. نعمتهاى‏‌ بهشتى‏‌ ، چه هدایاى‏‌ نیکویى‏‌ براى‏‌ دوستداران نیکو کار خداى‏‌ جهان است.

 

امام حسین-علیه السّلام-در روز و شب عاشورا به یاران وفادارش که در انتظار شهادت بودند ، فرمود:

«اى‏‌ یاران وفادار من!اى‏‌ بلند پایگان!در جهاد با دشمن و در دفاع از دین پایدارى‏‌ کنید و بدانید که مرگ بمنزله پلى‏‌ است که‏ شما را از سختیها و دشواریهاى‏‌ مى‏‌رهاند و به جهان جاویدان‏ منتقل مى‏‌سازد. آیا کسى‏‌ پیدا مى‏‌شود که نخواهد از یک زندان‏ دردناک به جایگاه آباد و باغ زیبایى‏‌ منتقل شود؟ولى‏‌ مرگ‏ براى‏‌ دشمنان شما همانند پلى‏‌ است که آنها را از کاخ زیبایى‏‌ به‏ زندان سخت و دردناکى‏‌ منتقل مى‏‌سازد. »

امام سجّاد-علیه السّلام-در توصیف مرگ فرمود:

«مرگ براى‏‌ مؤمن نیکو کار ، به منزله خارج کردن لباسهاى‏‌ آلوده‏ و کثیف و آزار دهنده و باز کردن غل و زنجیر از دست و پا و در عوض پوشیدن لباسهاى‏‌ زیبا و معطّر و سوار شدن بر بهترین‏ مرکبها و رفتن به بهترین منزلهاست. اما مرگ براى‏‌ کافر و انسان بد کردار ، به منزله بیرون آوردن لباسهاى‏‌ راحت و زیبا و خارج شدن از منزل قشنگ و راحت است و در عوض پوشیدن‏ آلوده‏ترین و زشت‏ترین لباسها و انتقال به وحشتناک‏ترین و دردناک‏ترین منزلها مى‏‌باشد. »

با توجّه به سخنان امام حسین و امام سجّاد-علیه السّلام-درباره مرگ ، کدام‏ انسان مؤمن و نیکو کار است که از مرگ و شهادت بهراسد و ننگ و ذّلت را بپذیرد؟

 

آیه‏اى‏‌ از قرآن کریم‏

کُلُّ نَفسٍ ذائِقَةُ المَوتِ ثُمَّ اِلَینا تُرجَعُونَ

سوره عنکبوت آیه 57

 

هر انسانى‏‌ طعم مرگ را مى‏‌چشد و آنگاه به سوى‏‌ ما رجوع مى‏‌کند. پرسشها:(براى‏‌ این که بیندیشید ، بحث کنید و بهتر فرا گیرید. )

1-شهیدان انقلاب اسلامى‏‌ ما با رفتار و نوشتار خود چه درسهایى‏‌ به ما دادند؟

2-شهید احمد رضا خادم در وصیتّ نامه‏اش چه گفته است؟براى‏‌ مادرش چه پیامى‏‌ نوشته است؟

3-آیا مرگ براى‏‌ همه انسانها یکسان است؟چرا براى‏‌ برخى‏‌ دشوار و رنج‏آور و براى‏‌ برخى‏‌ دیگر آسان و خوشایند است؟

4-امام حسین-علیه السّلام-در شب عاشورا به یاران وفادارش چه فرمود؟

5-امام سجّاد درباره مرگ چه فرموده است؟

6-چرا انسان مسلمان از مرگ و شهادت نمى‏‌هراسد و ننگ و ذلّت را هرگز نمى‏‌پذیرد؟

تذکّر:ما نمى‏‌توانستیم وصیّت‏نامه‏هاى‏‌ دیگر شهیدان عزیز را در این درس کوتاه بیاوریم ولى‏‌ شما مى‏‌توانید وصیّت نامه برخى‏‌ از شهیدان عظیم و عزیز را به کلاس بیاورید و بخوانید و مطالب آن را شرح و توضیح دهید. چه خوبست که براى‏‌ دریافت پیام وصیّت نامه شهیدان ، از بازماندگان و خانواده آنان دیدار کنید.

 

تکامل انسان‏ یا هدف نهایى‏‌ آفرینش جهان‏

خورشید مى‏‌تابد ، ابر مى‏‌بارد تا درختان گل و شکوفه و میوه بیاورند. چشمه‏هاى‏‌ زلال از لابلاى‏‌ سنگها مى‏‌جوشند تا انسانها از آب پاک آنها بنوشند.

شب مى‏‌رود و روز مى‏‌آید تا ما انسانها در روشنى‏‌ و گرمى‏‌ آفتاب بکوشیم و از نعمتهاى‏‌ خدا بهره‏مند شویم. روز مى‏‌رود و شب در مى‏‌رسد تا در تاریکى‏‌ و آرامش آن‏ بیاساییم و براى‏‌ عبادت و کار و تلاش فردا شاداب و با نشاط برخیزیم.

خورشید و ماه ، ابر و باد ، آسمان و زمین همه در تلاشند تا انسان پرورش یابد و از نادانى‏‌ و ناتوانى‏‌ به دانایى‏‌ و توانایى‏‌ برسد و جسم و جانش را پرورش دهد. فعّالیّتهاى‏‌ گیاهان و درختان و حیوانات ، همه در خدمت انسان قرار مى‏‌گیرد و همه براى‏‌ بهره‏مند ساختن و رشد و پرورش انسان تلاش مى‏‌کنند.

همه تلاش مى‏‌کنند تا انسان زندگى‏‌ کند.

ولى‏‌ در این میان ناگهان مرگ فرا مى‏‌رسد و جسم انسان از حرکت باز مى‏‌ایستد. شما چه فکر مى‏‌کنید؟

آیا همه موجودات جهان تلاش مى‏‌کنند تا انسان چند روزى‏‌ زندگى‏‌ کند و سپس‏ بمیرد و نابود شود؟در اینصورت آیا همه فعّالیّتهاى‏‌ موجودات جهان بى‏‌هدف و پوچ و بیهوده نمى‏‌گردد؟آیا باور مى‏‌کنید که در آفرینش این جهان هیچ هدفى‏‌ منظور نبوده‏ است؟آیا خداى‏‌ بزرگ این جهان شکوهمند و منظّم را بى‏‌هدف و بیهوده آفریده است؟ آیا خدا این جهان را آفریده که پس از مدتّى‏‌ همه تلاش و حرکتش به نیستى‏‌ گراید؟اگر براى‏‌ نابودى‏‌ آفریده شده بود ، آیا از همان آغاز آفریده مى‏‌شد؟

خداى‏‌ بزرگ در آیه‏هایى‏‌ از قرآن به این سؤالات پاسخ مى‏‌دهد:

آیا چنین مى‏‌پندارید که شما را بیهوده آفریده‏ایم؟و شما به سوى‏‌ ما در جهان‏ آخرت باز نمى‏‌گردید[سوره مؤمنون آیه . 115]؟نه هرگز چنین نیست. خدا که فرمانروا و اداره کننده جهان است‏ هزگز کار بیهوده نمى‏‌کند.

ما انسانها را گرامى‏‌ داشتیم‏[سوره اسراء آیه . 70].

آیا انسان چنین مى‏‌پندارد که باطل و بیهوده رها مى‏‌شود[سوره قیامه آیه . 36]؟

شما همه انسانها ، همه به سوى‏‌ خدا باز مى‏‌گردید ، آنگاه خدا شما را به اعمالتان‏ آگاه مى‏‌سازد ، زیرا خدا به آنچه در دلهاست آگاه مى‏‌باشد[سوره زمر آیه . 39]. * * *

پس دانستید که انسان موجودى‏‌ است جاودانى‏‌ که مرگ او را نابود نمى‏‌سازد بلکه با مردن از این جهان به جهان منتقل مى‏‌شود ، انسان در این جهان جان و روحش را پرورش مى‏‌دهد و خویشتن را تربیت مى‏‌کند تا به جهان دیگر منتقل گردد در آن جهان نتیجه پویشها و کار و کردار خود را مى‏‌بیند. آن جهان ، جهان آخرت است که‏ انسان در آن جاودانه خواهد بود.

اگر انسان خویشتن را با برنامه‏هاى‏‌ حیاتبخش پیامبران تربیت کند و ولایت خدا و اولیاء خدا را بپذیرد و صالح و نیکو کار باشد ، در جهان آخرت با خوبى‏‌ و خوشى‏‌ و در کمال نعمت و آسودگى‏‌ زندگى‏‌ مى‏‌کند و با پیامبران و امامان همنشین مى‏‌شود.

ولى‏‌ اگر از دستور و ولایت خدا و برنامه‏هاى‏‌ پیامبران و ولایت و رهبرى‏‌ پیشوایان الهى‏‌ سرپیچى‏‌ کند ، از راه مستقیم تکامل انسانیّت منحرف مى‏‌شود و در وادیهاى‏‌ تاریک و هولناک سقوط مى‏‌کند و در جهان آخرت جز بدبختى‏‌ و عذاب چیزى‏‌ نخواهد دید. آیه‏اى‏‌ از قرآن کریم‏

اَفَحَسِبتُم اَنَّما خَلَقناکُم عَبَثاً و اَنَّکُم اِلَینا لا تُرجَعوُنَ سوره مؤمنون آیه 115

آیا چنین مى‏‌پندارید که شما را بیهوده و بى‏‌هدف آفریده‏ایم و در جهان آخرت بسوى‏‌ ما باز نمى‏‌گردید؟ پرسشها:(براى‏‌ این که بیندیشید و بحث کنید. )

1-«آیا انسان بیهوده و بى‏‌نتیجه آفریده شده است؟»خدا در قرآن به این پرسش چه پاسخ داده است؟

2-انسان چگونه از فعّالیّتهاى‏‌ گیاهان و حیوانات بهره‏مند مى‏‌شود؟

3-انسان نتیجه کامل کار و کردار خود را در کجا مى‏‌بیند؟

4-انسان با انجام چگونه کارهایى‏‌ مى‏‌تواند در جهان آخرت سعادتمند شود؟

5-کسى‏‌ که ولایت خدا و اولیاء او را بپذیرد ، در جهان آخرت چگونه زندگى‏‌ خواهد کرد؟کسى‏‌ که از ولایت و رهبرى‏‌ پیشوایان الهى‏‌ سرپیچى‏‌ کند چگونه خواهد بود؟

 

نامه اعمال‏

آیا تاکنون به گذشته خود اندیشیده‏اید؟مى‏‌توانید کارهاى‏‌ گذشته خود را به خاطر آورید؟براى‏‌ نمونه مى‏‌توانید درباره برخى‏‌ از کارهاى‏‌ گذشته خو بیندیشید و خاطرات‏ آنها را به یاد بیاورید. با به خاطر آوردن برخى‏‌ از کارها خشنود و شادمان مى‏‌شوید و با به‏ یاد آوردن بعضى‏‌ از کارها ممکن است که غمگین و ناراحت شوید. همه کارها و معلومات‏ گذشته ما این چنین در لوح ضمیر و نفس ما نقش بسته است ، هر چند که ممکن است‏ برخى‏‌ از آنها را به ظاهر فراموش کرده باشیم ولى‏‌ همه آنها در ژرفاى‏‌ باطن و ذات ما نهفته و باقى‏‌ و ثابت است.

ژرفاى‏‌ روح ما(نفس ما)چونان یک فیلم حسّاس عکّاسى‏‌ است ، بلکه بسیار دقیق‏تر و حسّاس‏تر و اثر پذیرتر. همانگونه که فیلم عکّاسى‏‌ تصویرها را از جهان مى‏‌گیرد و نگهدارى‏‌ مى‏‌کند ، نفس ما هم از کارها و اخلاق و اعتقاد ما اثر مى‏‌پذیرد و واقعیت آنها را در خود نگهدارى‏‌ مى‏‌کند و به واسطه آنها راه تکامل و صعود یا راه فرود و سقوط را مى‏‌پیماید.

اخلاق خوب و پسندیده ، نفس انسان را با صفا و نورانى‏‌ و مسرور مى‏‌سازند ، اعمال نیک و اخلاق خوب آثار زیبا و شادى‏‌ آفرینى‏‌ در نفس انسان مى‏‌گذارند که باقى‏‌ و ثابت خواهند ماند. انسان نیکو کار که براى‏‌ کسب رضا و محبّت خدا ، کار و تلاش مى‏‌کند. و همواره به یاد خداست و با او انس و علاقه دارد ، با اخلاق پسندیده و عمل صالح‏ خویش را پرورش مى‏‌دهد و به خدا-که مرکز کمال و قدرت و سرچشمه هر زیبایى‏‌ و شادى‏‌ است-تقرّب مى‏‌جوید؛با ایمان به خدا و توجّه به او جان و قلبش را نورانى‏‌ و با صفا مى‏‌نماید و پیوسته در راه تکامل و صعود قدم بر مى‏‌دارد و گوهر گرانبهاى‏‌ انسانیّت‏ خویش را پرورش مى‏‌دهد.

برعکس عقاید غلط و باطل ، اخلاق زشت و کردار ناشایست ، در نفس پاک و حسّاس انسان اثر مى‏‌گذارند و ژرفاى‏‌ روان و نفس انسان را تاریک و آلوده مى‏‌سازند و موجب غمگینى‏‌ و افسردگى‏‌ مى‏‌شوند. انسان بیدین و بد کردار از یاد خدا غافل شده و سر گرم امور دنیا گشته ، از خدا دل بریده و به دنیا و لذّتهاى‏‌ حیوانى‏‌ دل بسته است و چنین انسانى‏‌ از صراط مستقیم و نورانى‏‌ تکامل فرو مى‏‌افتد و سقوط مى‏‌کند و در درّه‏هاى‏‌ تاریک و وحشت‏زاى‏‌ حیوانیّت اسیر مى‏‌شود. چنین فردى‏‌ با چنان افکار و اعمال پلیدى‏‌ خوى‏‌ درندگان و حیوانان را در خود مى‏‌پرورد و گوهر روشنگر انسانیّت را در خود تضعیف و کم نور مى‏‌نماید.

این واقعیّت را-که مشهود هر انسان آگاه و هوشیارى‏‌ است-پیشوایان معصوم‏ ما با بیانى‏‌ ساده بدین گونه تصویر نموده‏اند:نفس هر انسانى‏‌ چون لوح پاک و سفیدى‏‌ است که کارهاى‏‌ نیکو آن را مى‏‌پرورند و نورانى‏‌ و زیبا و زیباتر مى‏‌سازند و بر عکس‏ کارهاى‏‌ زشت و گناه همچون لکّه‏هاى‏‌ تاریک و سیاهى‏‌ صفحه نفس را آلوده و پلید مى‏‌سازند. اگر فردى‏‌ در کارهاى‏‌ گناه اصرار ورزید ، این لکّه‏هاى‏‌ تاریک ، لوح پاک و سپید نفس را مى‏‌پوشانند و سراسر وجود انسان گنهکار را تاریک و آلوده مى‏‌سازند و چنین‏ انسان آلوده و تاریک دلى‏‌ در زشتیهاو پلیدیهایى‏‌ که خود فراهم کرده است ، در دنیا در غم و حسرت و در آخرت در آتش سوزان جهنّم-که فراورده کارهاى‏‌ اوست-مى‏‌سوزد.

خلاصه این که تمام اعمال انسان-چه خوب و چه بد-در ژرفاى‏‌ وجودش ، در کارنامه عملش ثبت و ضبط مى‏‌شود. فرشتگان پروردگارمان-که شب و روز مراقب‏ انسانند-همه اعمال و رفتارمان را مى‏‌نگارند و فوق آنان خدا ناظر و شاهد رفتار وجود ماست و هیچ عملى‏‌ از اعمال ما گم و نابود و فراموش نمى‏‌شود و همه براى‏‌ محاسبه باقى‏‌ مى‏‌ماند ، خدا در قرآن مجید مى‏‌فرماید:

 

 

«نامه عمل هر انسانى‏‌ را بر گردنش مى‏‌نهیم که در قیامت آن‏ نامه عمل را گشوده مى‏‌بیند. نامه عملت را امروز بخوان و به‏ حساب خود برس که نفس تو براى‏‌ حسابرسى‏‌ تو کاملا کافى‏‌ است‏[سوره اسراى‏‌ آیه . 13].

در قیامت مردم دسته دسته بر انگیخته مى‏‌شوند تا اعمال خویش‏ را ببینند ، پس هر کس به مقدار ذرّه‏اى‏‌ کار نیک انجام داده‏ باشد ، آن کار را خواهد دید و هر کس به مقدار ذرّه‏اى‏‌ عمل‏ زشت انجام داده باشد آن عمل را مشاهده خواهد کرد. »[سوره زلزال آیات . 8-6]

اعمال ما در این دنیا نابود نمى‏‌شوند و در نامه عمل ثبت و ضبط مى‏‌گردند و همواره با ما هستند ولى‏‌ گاهى‏‌ ما از آنها غافل مى‏‌شویم؛امّا بعد از مرگ و انتقال به جهان‏ آخرت ، در قیامت که پرده‏هاى‏‌ غفلت کنار مى‏‌روند و به باطن و ژرفاى‏‌ وجود انسان نمایان‏ مى‏‌گردد ، نامه حیرت انگیز اعمالمان پیش رویمان گشوده مى‏‌گردد و آنگاه تمام کارهاى‏‌ خود را بالعیان مشاهده مى‏‌کنیم ، همه را حاضر مى‏‌بینیم که گویى‏‌ در همان حال انجام داده‏ و مى‏‌دهیم که:

«در قیامت سرائر و پنهانیهاى‏‌ نفس انسانها آشکار مى‏‌گردد. [سوره طارق آیه . 9]و نامه عمل انسان به صورت آشکار و گشوده نهاده‏ مى‏‌شود ، پس گنهکاران را مى‏‌بینى‏‌ که از آنچه در نامه عملشان‏ مشاهده مى‏‌کنند در بیم و هراس سختى‏‌ فرو روند و گویند:اى‏‌ واى‏‌ بر ما!چه نامه عمل حیرت انگیزى‏‌ است!از ثبت و ضبط هیچ کار کوچک و بزرگى‏‌ فروگذار نکرده است و همه را ثبت‏ نموده است در آن روز بندگان همه عمال خود را حاضر مى‏‌بینند و پروردگارت به هیچ کس ستم نمى‏‌کند. »[سوره کهف آیه . 49]

 

بنابراین آیات ، انسان بعد از انتقال از این جهان به جهان آخرت ، در قیامت به‏ نامه عمل خویش مى‏‌نگرد و همه را بالعیان مشاهده مى‏‌کند ، آنگاه از جانب خدا خطاب‏ مى‏‌رسد که:

«تو اى‏‌ انسان در دنیا از این اعمال خویش غافل بودى‏‌ ولى‏‌ اینک پرده غفلت را از پیش چشمت کنار زده‏ایم و دیده جانت‏ بینا شده است. »[سوره ق آیه . 22]

در قیامت که انسان براى‏‌ حساب برانگیخته مى‏‌شود ، حقیقت و ژرفاى‏‌ وجودش‏ آشکار مى‏‌گردد ، هر انسانى‏‌ نامه عمل خود را گشوده و آشکار دریافت مى‏‌کند و در آن به‏ دقّت مى‏‌نگرد و همه اعمال گذشته را یکباره در برابر خویش حاضر مى‏‌بیند. در قرآن‏ درباره دریافت نامه عمل چنین آمده است:

«نامه اعمال افراد متّقى‏‌ و دیندار و نیکو کار به دست راستشان‏ داده مى‏‌شود(و به همین جهت به این گروه از انسانها اصحاب‏ یمین گفته مى‏‌شود)آنان شادمان و خشنود مى‏‌گردند زیرا مى‏‌دانند حسابشان ساده و آسان است و مشکلى‏‌ در پیش ندارند مى‏‌گویند:بیایید و نامه اعمال ما را بخوانید ، ما مى‏‌دانستیم که‏ روز حسابى‏‌ در پیش داریم ، این انسانها در یک زندگى‏‌ بسیار خشنود کننده و در بهشتهایى‏‌ بلند و پر نعمت مسکن مى‏‌گزینند. امّا نامه عمل افراد بیدین و بد کردار به دست چپشان داده‏ مى‏‌شود(و به همین جهت به این گروه اصحاب شمال گفته‏ مى‏‌شود)اینان غمگین و ناخشنود مى‏‌گردند ، زیرا در مى‏‌یابند که‏ حساب و جزاى‏‌ بسیار سخت و دشوارى‏‌ در پیش دارند. مى‏‌گویند:اى‏‌ کاش این نامه عمل به دست ما نمى‏‌رسید و ما همچنان از کار و کردار حسابمان بى‏‌اطّلاع و غافل‏ مى‏‌ماندیم. اى‏‌ کاش مرگ در مى‏‌رسید. این چنین انسانهایى‏‌ زندگى‏‌ سخت و غم انگیزى‏‌ در پیش دارند و در شعله‏هاى‏‌ بلند و سوزان و دودخیز دوزخ(که فرآورده اعمال زشت آنهاست) در خواهند افتاد. . . »[سوره الحاقه آیه 26]

آیه ‏اى‏‌ از قرآن کریم‏

وَ وُضِعَ الکِتابَ فَتَرَى‏‌ المُجرِمینَ مُشفِقینَ مِمّا فیهِ وَ یَقُولُونَ یا وَیلَتَنا ما لِهذا الکِتابِ لایُغادِرُ صَغیرَةً وَ لا کَبیرَةً اِلاّ اَحصیها وَ وَجَدوُا ما عَمِلوُا حاضِراً وَ لایَظلِمُ رَبُّکَ اَحَداً. سوره کهف آیه 49

و نامه عمل نهاده شود پس گنهکاران را بعلّت آنچه در آن است ، ترسان مى‏‌بینى‏‌ و مى‏‌گویند اى‏‌ واى‏‌ بر ما!این چه نامه‏اى‏‌ است که هیچ‏ کوچک و بزرگى‏‌ را از کارهاى‏‌ ما فروگذار نکرده است؛هر آنچه‏ انجام داده‏اند حاضر یابند و پروردگارت به هیچ احدى‏‌ ظلم نکند.

 

بیندیشید و پاسخ دهید.

1-اعمال و اخلاق خوب و پسندیده ، چه تأثیرى‏‌ در نفس انسان مى‏‌گذارند؟

2-انسان نیکو کار ، چگونه جان و قلبش را نورانى‏‌ و با صفا مى‏‌نماید؟

3-با چه اعمال و چه عقایدى‏‌ ژرفاى‏‌ روان و نفس انسان آلوده و تاریک مى‏‌گردد؟انسان چگونه از صراط مستقیم و نورانى‏‌ تکامل و تقرّب به خدا ، فرو مى‏‌افتد؟

4-پیشوایان معصوم ما ، اثر پذیرى‏‌ نفس انسان را چگونه تصویر نموده‏اند؟

5-علاوه بر این اعمال انسان در ژرفاى‏‌ جان و نفسش ثبت مى‏‌گردد ، چه کسان دیگرى‏‌ مراقب و شاهد اعمال انسانند؟

6-در قیامت وقتى‏‌ گنهکاران نامه اعمال خود را مشاهده مى‏‌کنند ، چه مى‏‌گویند؟

7-وقتى‏‌ انسان در قیامت به نامه عمل خود مى‏‌نگرد و همه اعمالش را بالعیان مشاهده مى‏‌کند ، از سوى‏‌ خدا چه خطایى‏‌ به او مى‏‌رسد؟

8-حقیقت و ژرفاى‏‌ وجود انسان در کدام جهان براى‏‌ خودش کاملا ظاهر مى‏‌گردد؟

9-اصحاب یمین(در فرهنگ قرآنى‏‌)به چه کسانى‏‌ گفته مى‏‌شود؟آنان وقتى‏‌ نامه عمل خود را دریافت مى‏‌کنند ، چه مى‏‌گویند؟

10-اصحاب شمال(در فرهنگ قرآنى‏‌)به چه کسانى‏‌ گفته مى‏‌شود؟اینان وقتى‏‌ نامه عمل خود را دریافت مى‏‌کنند ، چه مى‏‌گویند؟در آخرت چگونه زندگى‏‌ مى‏‌کنند؟

 

تصویرى‏‌ از قیامت‏

خبر رسید که یکى‏‌ از اصحاب امیر المؤمنین(ع)فوت‏ شده است. دوستان و اقوامش ناراحت شدند و برایش طلب‏ مغفرت کردند. بعد از مدتى‏‌ معلوم شد که خبر درست نبوده‏ و آن مرد فوت نشده است. فرزندان و اقوام و آشنایانش‏ خوشحال و شادمان شدند. . . .

در پى‏‌ دریافت دو خبر ، امیر المؤمنین(ع)نامه‏اى‏‌ به‏ این مضمون براى‏‌ او نوشتند: بسم اللّه الرّحمن الرّحیم‏

. . . خبرى‏‌ از سوى‏‌ تو براى‏‌ ما رسید که موجب ناراحتى‏‌ دوستان و اقوام گشت و آنان را در غم فرو برد. بعد از مدّتى‏‌ خبر دیگرى‏‌ آمد که خبر نخستین را تکذیب کرد و دوستان واقوام و آشنایان را مسرور نمود. درباره این دو خبر چگونه مى‏‌اندیشى‏‌؟آیا فکر مى‏‌کنى‏‌ که این خوشحالى‏‌ و شادمانى‏‌ پایدار خواهد بود؟یا این که این خشنودى‏‌ و سرور ، دیگر بار به حزن و اندوه بدل خواهد شد؟راستى‏‌ اگر خبر اوّل درست مى‏‌بود و تو اکنون‏ به سراى‏‌ آخرت منتقل گشته بودى‏‌ ، از خدا چه مى‏‌خواستى‏‌؟آیا با زاد و توشه کافى‏‌ به‏ جهان آخرت رفته بودى‏‌؟یا این که دوست داشتى‏‌ خدا ترا دوباره به دنیا برگرداند و فرصت انجام کارهاى‏‌ صالح به تو عنایت فرماید؟

چنین بیندیش که خبر نخستین تحقّق یافته و تو به سراى‏‌ آخرت انتقال یافته و طعم‏ مرگ را چشیده‏اى‏‌ و دوباره به این جهان باز گشته‏اى‏‌ که اعمال صالح انجام دهى‏‌. چنین‏ بیندیش که خدا درخواست ترا براى‏‌ باز گشت به دنیا پذیرفته و ترا به این جهان‏ باز گردانیده است. حالا چه مى‏‌کنى‏‌؟آیا با سرعت و دقّت براى‏‌ حیات واقعى‏‌ خود زاد و توشته فراهم مى‏‌آورى‏‌؟آیا براى‏‌ منزل جاودانى‏‌ آخرت خویش چیزى‏‌ پیش مى‏‌فرستى‏‌؟ کار خیرى‏‌ ، عمل صالحى‏‌ ، دستگیرى‏‌ و کمکى‏‌ ، دعا و عبادتى‏‌ ، چه پیش مى‏‌فرستى‏‌؟

و بدان که اگر از این جهان ، با دستى‏‌ تهى‏‌ از اعمال خیر ، به جهان آخرت کوچ‏ کنى‏‌ دیگر راه بازگشت ندارى‏‌ و جز افسوس و حسرت ، رنج و عذاب بهره‏اى‏‌ نمى‏‌برى‏‌ بدان که شب و روز-که پیوسته در پى‏‌ هم مى‏‌آیند و مى‏‌روند-با نهایت سعى‏‌ و جدّ و جهد ، عمرها را کوتاه مى‏‌کنند و اجلها را در مى‏‌نوردند و انسان را به آخرین نقطه‏ زندگى‏‌ دنیا مى‏‌رسانند و ناچار این لحظه آخرین براى‏‌ هر کسى‏‌ خواهد رسید و داعى‏‌ حقّ‏ او را به جهان آخرت خواهد برد. . . .

پس علاقه‏هاى‏‌ پست و هوسها و لذّتهاى‏‌ مادّى‏‌ را کم کنید و به سوى‏‌ خدا و ارزشهاى‏‌ الهى‏‌ باز گردید و بار سفر آخرت را با تقوى‏‌ و اعمال صالح بر بندید و بدانید که در مسیر حرکت آخرت ، گردنه‏هاى‏‌ سختى‏‌ در پیش دارید که ناچار باید از آنها بگذرید. بدانید که توشه راهتان تقوى‏‌ است وگرنه مى‏‌لغزید و در پرتگاههاى‏‌ عمیق جهنّم‏ فرو مى‏‌افتید. از گناه و معصیت اجتناب کنید تا در بهشت رضوان به نیکو کاران ملحق‏ شوید. * * *

امیر المؤمنین در این سخن به گردنه‏هاى‏‌ سخت راه و منازل و مناظر خوف انگیز مسیر آخرت اشاره مى‏‌کند ، ولى‏‌ سخن والاى‏‌ او فقط یک اشاره است ، چون که واقعیت‏ عظیم جهان آخرت و حوادث قیامت را جز به اشاره نه مى‏‌توان گفت و نه مى‏‌توان شنید.

 

براى‏‌ درک بیشتر عظمت حوادث آخرت و قیامت ، خوب است به قرآن کریم رجوع کنیم‏ و به تصویر مناظر شگفت قیامت ، از دریچه آیات قرآن بنگریم ، هر چند که باز هم حقیقت‏ آن خبر عظیم را هرگز نمى‏‌توانیم-آنطور که هست-دریافت و تصّور نماییم؛فقط اشاراتى‏‌ سربسته و کوتاه مى‏‌شنویم تا بدانیم که روزى‏‌ سخت و فراتر از سخن و ادراک‏ در پیش داریم و باید خود را با ایمان و تقوى‏‌ و عمل صالح بپروریم تا گذر از آن‏ گردنه‏هاى‏‌ خطرناک و پر نشیب و فراز بر ایمان آسان گردد و وصول به بهشت نعیم و رضوان پروردگار میسّر شود. برزخ و قیامت‏

هنگامى‏‌ که فرد گنهکار از این جهان مى‏‌رود و رنج و عذاب خویش را در برزخ‏ مشاهده مى‏‌کند مى‏‌گوید:

«خدایا مرا به دنیا باز گردان تا اعمال صالح انجام دهم و گذشته‏ تباه خود را جبران نمایم ، او تقاضا مى‏‌کند ولى‏‌ هرگز به دنیا باز نمى‏‌گردد و تا قیامت و روز بعث در عذاب و ناراحتى‏‌ خواهد بود[سوره مؤمنون آیات 99-100]»

«بهنگام قیامت خورشید تاریک و در هم پیچیده مى‏‌شود ، ستارگان بى‏‌نور مى‏‌گردند. کوهها به حرکت و لرزه مى‏‌افتند و شتران آبستن بى‏‌ساربان مى‏‌مانند و وحوش محشور مى‏‌شوند و دریاها سوزان و شعله خیز مى‏‌گردند»[سوره تکویر آیات 1-6]

«هنگامى‏‌ که آسمان شکافته مى‏‌شود و ستارگان پراکنده‏ مى‏‌گردند و دریاها شکافته و آب دریاها پراکنده مى‏‌شود و هنگامى‏‌ که گورها زیر و رو مى‏‌گردد»[سوره انفطار آیات 1-4]

 

«آن گاه که زمین به لزش خویش بلرزد و آنچه در درون دارد بیرون افکند»[سوره زلزال آیات 1 و 2] «هنگامى‏‌ که کوهها همانند پشم حلاّجى‏‌ شده ، متلاشى‏‌ گردند»[سوره قارعه آیه 3] و«هنگامى‏‌ که ماه بگیرد و تاریک شود و خورشید و ماه مجتمع گردند»[سوره قیامت آیات 8 و 9] و«هنگامى‏‌ که زمین شدیدا بلرزد و کوهها متلاشى‏‌ شوند و غبارى‏‌ پراکنده گردند»[سوره واقعه آیات 4-6] و «هنگامى‏‌ که زمین و کوهها شدیدا بلرزند و کوهها به صورت‏ تّپه‏هاى‏‌ ترسناکى‏‌ در آیند»[سوره مزمّل آیه 14] «روزى‏‌ که آسمان شدیدا حرکت‏ کند و کوهها به راه افتند»[سوره طور آیات 9-10] و«روزى‏‌ که آسمان با درهاى‏‌ بسیارى‏‌ گشوده شود و کوهها شدیدا به حرکت آیند و همانند سراب پوچ گردند»[سوره نبأ آیات 19-20] و«روزى‏‌ که زمین به غیر زمین تبدیل‏ شود و آسمانها تغییر کنند و مردم در پیشگاه خداى‏‌ یگانه و مقتدر حاضر شوند»[سوره ابراهیم آیه 48] و«زمین به نور پروردگارش روشن و منّور گردد»[سوره زمر آیه 69]

آنچه اجمالا از این گونه آیات قرآن استفاده مى‏‌شود اینست که در قیامت نظام‏ کنونى‏‌ جهان آفرینش دگرگون مى‏‌شود ، خورشید تاریک و بى‏‌نور و ماه خاموش و بى‏‌فروغ مى‏‌گردد ، ستارگان پراکنده مى‏‌شوند ، کوهها با آن عظمت به لرزه مى‏‌افتند و به‏ راه مى‏‌افتند و همچون تپّه‏هاى‏‌ ترسناکى‏‌ در آیند و چون غبارى‏‌ پراکنده و پوچ شوند ، زمین‏ به غیر زمین تبدیل شود و پهنه وسیع قیامت فراهم آید تا همگان براى‏‌ حساب حاضر شوند.

 

اینها همه اشارات کوتاه و گذرایى‏‌ است به صحنه عظیم قیامت ، که واقعیّت‏ بزرگ آن را هم اکنون نمى‏‌توانیم تصّور کنیم و فقط از این اشارات قرآنى‏‌ در مى‏‌یابیم که‏ چنین هنگامه سختى‏‌ را در پیش داریم و با ایمان و عمل صالح ، خود را از هول و هراس‏ آن هنگامه سخت ، در پناه لطف خدا در امان مى‏‌داریم. آیه‏اى‏‌ از قرآن کریم‏

یَومَ تُبَدَّلُ الاَرضُ غَیرَ الاَرضِ وَ السَّمواتُ وَ بَرَزوُا لِلّهِ الواحِدِ القَهّارِ. سوره ابراهیم آیه 48

روزى‏‌ که زمین به غیر زمین تبدیل شود و آسمانها نیز ، و همگان در پیشگاه خداى‏‌ یگانه پیروز حاضر شوند. بیندیشید و پاسخ دهید.

 

1-هنگامى‏‌ که فرد گنهکار به جهان برزخ مى‏‌رود و عذاب کارهاى‏‌ خویش را مى‏‌بیند ، چه آرزو مى‏‌کند؟چه مى‏‌گوید؟آیا تقاضایش پذیرفته مى‏‌شود؟

2-امیر المؤمنین على‏‌ بن ابیطالب علیه السّلام ، براى‏‌ آن صحابیش در مورد بازگشت به این جهان ، چه‏ نوشت؟او را با چه بیانى‏‌ نصیحت کرد؟

3-در قرآن کریم ، قیامت با چه ویژگیهایى‏‌ تصویر شده است؟

4-چگونه مى‏‌توانیم از هول و هراس هنگامه سخت قیامت ، در امان باشیم؟

5-در سخن امیر المؤمنین چه چیزهایى‏‌ بعنوان زاد و توشه سفر آخرت معرّفى‏‌ شده است؟

6-چه چیزى‏‌ انسان را از لغزش در مسیر حرکت به بهشت و رضوان پروردگار ، باز مى‏‌دارد؟چگونه‏ مى‏‌توانیم از گردنه‏هاى‏‌ خطرناک و پر نشیب و فراز سفر آخرت به آسانى‏‌ و سلامت ، بگذریم؟