بخش دوّم مسائلى پيرامون جهان آخرت
در اين دو قسمت گفتگوى صميمانه چند دانش آموز را مىخوانيم و مطالبى را درباره هدف نهائى جهان آفرينش و انتقال به جهان آخرت مىآموزيم. سپس همين مطالب را در قسمتهاى بعد به صورت جدىتر و دقيقتر ، بررسى مىكنيم. برداشت محصول (1)
فصل پاييز نزديك مىشد و هنگام برداشت فرا مىرسيد ، عمو على ما را دعوت كرد تا در برداشت محصول و چيدن ميوهها به او كمك كنيم. صبح خيلى زود حركت كرديم ، وقتى به باغ عمو رسيديم خورشيد تازه طلوع كرده بود ، در باغ نيمه باز بود ، سيبهاى سرخ و درشت از لابلاى شاخهها و برگها ديده مىشدند ، من و خواهرم خواستيم وارد باغ شويم ، پدرم گفت:صبر كنيد تا در بزنيم و براى وارد شدن اجازه بگيريم ، آنگاه داخل شويم.
پدر با سنگ به ميخهاى بزرگ و برجسته در كوبيد ، صداى عمو را از دور شنيديم كه مىگفت:«. . . . بفرماييد!بفرماييد!»با شنيدن صداى مهربان عمو وارد باغ شديم. جاى شما خالى ، چه هواى لطيفى!چه منظره قشنگى!سيبهاى سرخ و درشت بر شاخهها آويخته بودند و با وزش نسيم آرام آرام تكان مىخوردند ، گاهى هم بر زمين مىافتادند و روى سبزهها مىغلتيدند. آب زلالى از ميان جوى وسط باغ مىگذشت. سيب درشتى هم بر امواج زيباى آب افتاده بود و مىغلتيد و دور مىشد.
وقتى به نزديك اتاق وسط باغ رسيديم ، عمو على را ديدم كه دوان دوان به استقبال ما مىآيد. سلام كرديم با خوشرويى و شادمانى به ما خوش آمد گفت و ما را به اتاق برد. وسائل صبحانه و شير گرم آماده بود ، يك سينى بزرگ سيب هم وسط اتاق بود. عمو به سيبها اشاره كرد و به من و بچّههاى ديگر گفت:خدا را شكر كه زحمتهاى شبانه روزى به نتيجه رسيده و درختها محصول خوبى دادهاند. اين سيبهاى قشنگ و خوشمزه را خدا براى شماها آفريده است. يادتان هست بهار كه به اين جا آمديد ، از بارش باران كمى ناراحت شديد ، اگر باران نمىباريد و آب نبود ، تلاش و كوشش من هم بيهوده و بىنتيجه مىشد ، درختها از بىآبى خشك مىشدند ، آن وقت اين سيبهاى زيبا و خوشمزه را چگونه به دست مىآورديم؟
حسن گفت:عمو جان!راستى آن روز چه روز خوبى بود!هم بازى كرديم و هم كار كرديم و هم چيزهاى تازه ياد گرفتيم.
عمو گفت:حالا صبحانه بخوريم تا بعد از صبحانه صحبتهاى آن روز را دوباره به ياد بياوريم و نتيجه تازهاى بگيريم. سپس براى چيدن سيبها و برداشت محصول كارمان به باغ برويم.
بعد از صبحانه عمو على به زهره گفت:زهره جان!يادت هست آن روز درباره گردش آب چه گفتيم؟
زهره كوچولو گفت:بله!يادم هست؛لباس احمد رانشان داديد و گفتيد كه باران از ابرها مىبارد.
همه از اين جواب كوتاه و قشنگ زهره خنديديم.
پدر گفت:چرا مىخنديد؟زهره راست مىگويد:
«نور خوشيد به درياها مىتابد ، آب درياها در اثر حرارت خورشيد بخار مىشود و بالا مىرود ، بادها بخارها را به اين سو و آن سو مىبرند. سردى هواى بالاى بخارها را تبديل به ابر مىكند. ابرها-بخارهاى به هم فشرده و متراكم-در اثر سنگينى يعنى بوسيله نيروى جاذبه زمين به سوى زمين كشيده مىشوند و به صورت باران قطره قطره بر زمين فرو مىريزند.
آب باران در نهرها و رودها جارى مىگردد تا انسانها و حيوانات بنوشند و سيراب گردند. مقدارى از آب باران هم تدريجا در زمين فرو مىرود و براى بر آوردن حوائج انسانها ذخيره مىگردد. آبهاى ذخيره شده بعدا به صورت چشمه از زمين مىجوشد و در دسترس انسان قرار مىگيرد و يا همان جا مىماند و انسان با كار و رنج و كوشش قنات يا چاه احداث مىكند و مورد استفاده قرار مىدهد. »
عمو خنديد و گفت:شما چقدر خوب درس را حاضر كردهايد!
پدر نگاهى به عمو كرد و گفت:براى اين كه شما خيلى خوب درس داديد ، گفتيد كه:همه موجودات جهان-همين گونه-با قوانين استوار و نظامى دقيق آفريده شدهاند و در مسير معينّى تلاش و حركت مىكنند و هدف ويژهاى را دنبال مىنمايند.
جان مادّى-به فرمان و اراده خدا-همواره در تغيير و تلاش و حركت و تكاپو است تا به انسانها خدمت كند. نياز آنان را بر آورد و كوشش آنان را به نتيجه و ثمر برساند. گياهان و درختان از آب و هوا و نور خورشيد و موادّ معدنى موجود در خاك استفاده مىكنند و به انسان غذا و پوشاك مىدهند. حيوانان آب و علف مىخورند و به انسان غذا و پوشاك مىدهند و خلاصه:
ابر و باد و مَه و فلك در كارند تا تو نانى به كف آرىّ و به غفلت نخورى
وقتى صحبت پدر به اين جا رسيد ، فرشته خانم سينى سيب را برداشت و جلوى مادر گرفت و گفت:خواهش مىكنم بفرماييد. مگر نشنيديد كه:
ابر و باد و مَه و فلك در كارند تا كه سيبى به كف آريم و به غفلت نخوريم!
بعد سينى را به عمو داد. عمو سينى سيب را جلوى پدر و ما گرفت و با خنده گفت:بچّهها!شما هم سيب برداريد. بخوريد و لذّت ببريد و براى اين كه به غفلت نخورده باشيد«بسم اللّه الرّحمن الرّحيم»بگوييد و خدا را شكر كنيد. مىخواهيم همگى به باغ برويم و سيبها را بچينيم چون كه امروز عصر بايد مقدارى از سيبها را با ماشين جهان سازندگى براى سربازها و پاسدارها بفرستيم. آنها بايد از اين نعمتهاى خوب خدا استفاده كنند ، چون كه سرباز اسلام و پاسدار قرآن هستند و از دين و ميهن و انقلاب اسلامى ما پاسدارى مىكنند.
برخيزيد تا به باغ برويم. بقيّه صحبتها براى فردا و پس فردا باشد. پرسشها:(براى بحث و گفتگو)
1-وقتى نرگس و خواهران و برادرانش به خانه عمو رسيدند ، در باغ بسته بود يا باز؟چه منظرهاى پيدا بود؟بچّهها مىخواستند چه كنند كه پدر به آنها گفت:«صبر كنيد تا در بزنيم»؟
2-وقتى عمو على شنيد كه در مىزنند ، چه گفت؟به نظر شما عمو على مرد خوش اخلاقى است؟آيا مىتوانيد براى تأييد نظر خود ، از متن اين درس و درس قبلى چند دليل بياوريد؟
3-عمو على وقتى به نرگس و بچّههاى ديگر ، سيبها را نشان داده ، چه گفت؟حسن در اين هنگام چه گفت؟به نظر شما حسن چگونه پسرى است؟آيا پسر با فكر و جستجوگرى است؟به چه دليل؟
4-وقتى عمو على خنديد و به برادرش گفت:شما چقدر خوب درس را حاضر كردهايد ، برادرش چه پاسخ داد؟آيا شما هم مىتوانيد مانند او«گردش آب در طبيعت و هدفدارى جهان آفرينش»را شرح و توضيح دهيد؟حتما مىتوانيد تجربه كنيد.
5-پدر نرگس سخنان خود را در يك بيت شعر خلاصه كرد ، آيا آن شعر را حفظ هستيد؟فرشته خانم اين شعر را چگونه خواند؟به نظر شما فر شته خانم زن خوش ذوق و خوش سليقه ايست؟چه دليلهايى داريد؟
6-براى اين كه نعمتهاى خدا را به غفلت نخورده باشيم ، چه كارهايى بايد انجام دهيم؟عمو على در اين مورد چه رهنمودهائى به بچّهها داد؟
7-عمو على گفت:«آنها بايد از اين نعمتهاى خوب خدا استفاده كنند»مقصودش از«آنها»چه كسانى بودند؟ چرا دوست داشت كه آنها حتما از اين نعمتها استفاده كنند؟«آنها»چگونه عملا از نعمتهاى خدا شكرگزارى مىكنند؟
برداشت محصول(2)
روز پنجشنبه صبح زود از خواب برخاستيم. از جوى وسط باغ وضو گرفتيم و به اتاق رفتيم و به نماز ايستاديم. عمو على بعد از نماز با صداى بلند دعا و قرآن خواند. ما هم با او همصدا شديم و دعا خوانديم. جاى شما خالى ، چه نماز و دعاى با اخلاص و با توجّهى!چه صبح زيبا و خوبى!چه هواى مطبوع و با صفايى!اى كاش شما هم آن جا بوديد و زيبايى طلوع خورشيد را از پشت آن كوه بلند و آن جنگل خرّم و سبز مىديديد.
پدر پشت پنجره ايستاده بود و طلوع پرشكوه خورشيد را مىنگريست و شعر ديروز را زمزمه مىكرد!
ابر و باد و مه و فلك در كارند تا تو نانى به كف آرىّ و به غفلت
نخورى . . . . و به غفلت نخورى.
همسر عمو على ، فرشته خانم سماور را روشن مىكرد. من و حسن هم يك مجلّه از روى طاقچه برداشته بوديم و ورق مىزديم. در يكى از صفحههاى مجلّه به وصيّت نامه يك شهيد بر خورديم. فرشته خانم پرسيد:چه مىخوانيد؟بلندتر بخوانيد كه من هم بشنوم. بالاى صفحه ترجمه آيه قرآن را نوشته بود:
«كسانى كه در راه خدا كشته مىشوند مرده ندانيد. بلكه آنها زندهاند و نزد پروردگارشان بهرهمند مىشوند. »
بعد وصيّت نامه شهيد را نوشته بود:
«. . . . . چه قدر شهادت در راه خدا زيباست. مانند گل خوشبوست. من در اين سرزمين آن قدر با دشمن مىجنگم تا پيروزى و موفقيّت نصيبم گردد يا به درجه رفيع شهادت برسم ، اگر لياقت داشته باشم كه در راه اسلام و قرآن شهيد شوم ، به مادرم تبريك بگوييد ، چون كه من به مهمانى خدا رفتهام ، راستى كه مرگ در راه خدا چه خوب و خواستنى است[مجّله صفّ]. . . . »
حسن پرسيد:عمو جان!چگونه شهيد به مهمانى خدا مىرود؟مرگ يعنى چه؟ شهادت يعنى چه؟
عمو گفت:انشاء اللّه بعد از صبحانه درباره اين سؤالها صحبت مىكنيم. حالا همگى بفرماييد صبحانه بخوريد.
وقتى صبحانه تمام شد ، فرشته خانم با كمك مادرم سفره را جمع كرد و آن گاه عمو گفت:يادتان هست پدر ديروز چه گفت؟يادتان هست درباره پيوستگى و هدفدارى جهان آفرينش چه مطالبى گفت؟
همان گونه كه پدر گفت ، جهان مادّه-به فرمان و اراده خدا-همواره در تغيير و تلاش و حركت و تكاپو است تا به ما انسانها خدمت كند و تلاش ما را به نتيجه برساند. در زندگى خود بينديشيد:
«انسان در آغاز موجودى كوچك و ناتوان است. با سرعت به سوى هدف برترى كه خدا براى او پيش بينى كرده است ، در حركت و تكاپو است. شير مىنوشد و بزرگ مىشود. غذا مىخورد و بزرگتر مىشود و به رشد خود ادامه مىدهد ، كار مىكند و تجربه مىاندوزد و با جهان خارج تماس مىگيرد و كسب دانش مىنمايد. از منابع طبيعى جهان مادّه و از نتايج كار و كوشش حيوانات و گياهان و درختان استفاده مىكند ، جسم و جان خود را پرورش مىدهد. خلاصه همه موجودات جهان در تلاش و تكاپو هستند تا به انسان خدمت كنند و نيازهاى زندگى او را بر طرف سازند و او را به تكامل برسانند. »
ولى در اين ميان ناگاه مرگ فرا مىرسد و جسم انسان از حركت باز مىايستد. شما چه فكر مىكنيد؟آيا با فرا رسيدن مرگ ، انسان نابود مىگردد؟در اين صورت ، آيا تكاپوى همه موجودات جهان-كه براى زندگى انسان تلاش مىكنند-نافرجام نمىشود؟آيا كوشش و حركت موجودات جهان بىهدف و بيهوده نمىشود؟. . . . آيا تلاش و كار و كوشش يك عمر انسان؛بيهوده و بىنتيجه نمىشود؟آيا انسان از اين همه كار و تلاش برداست ثابتى نمىكند؟محصولى بر نمىدارد؟آيا تلاش جهان و انسان به نابودى و بيهودگى مىگرايد؟
نه. . . . هرگز!آفرينش جهان و انسان بىهدف و بيهوده نيست؛خدا ، اين جهان را با اين نظم و شكوه براى نيستى نيافريده است. بلكه انسان را موجودى جاودانه آفريده كه از اين جهان به جهان باقى و پايدار آخرت مىرود و در آن جهان به نتيجه همه كارهاى خود مىرسد و در آن جا براى هميشه زندگى خواهد كرد.
مرگ مانند پلى است كه نيكوكاران را به نعمتهاى برتر جهان آخرت و محبتّهاى والاى پروردگارشان منتقل مىسازد ، اين نعمتها و محبتّها ثمره زيبايى كارهايشان مىباشد. اين پل گنهكاران را به سزاى كردار زشتشان و عذاب سخت جهنّم مىرساند.
حالا فهميديد مرگ يعنى چه؟مرگ يك انتقال است ، همان گونه كه شما از خانه خود براى برداشت محصول ، به اين باغ به مهمانى آمدهايد ، نيكوكاران هم به بهشت زيباى پروردگار به مهمانى خدا و بندگان خوب خدا مىروند. نيكوكارانى كه به دستور خدا و پيامبر او عمل مىكنند و روان و جان خويش را با محبّت اولياء خدا پرورش مىدهند ، در جهان آخرت محصول كار خود را برداشت مىكنند ، به بهشت مىروند و از نعمتهاى زيباى بهشتى كه نتيجه مستقيم كار و كردار و ايمان پاك آنهاست ، برخوردار مىگردند.
در اين جا خواهرم مريم پرسيد:عمو جان!شهادت يعنى چه؟
-شهادت يعنى اين كه:
«در راه خدا و به فرمان رهبر خدايى با كفّار و ستمگران بجنگيم تا كشته شويم. شهيد ، هم در اين جهان افتخار و عزّت و شرافت مىآفريند و هم در جهان آخرت به بالاترين مقامها نائل مىگردد و با پيامبران و صالحين و ابرار همنشين مىشود و از نعمتهاى مخصوص پروردگار بهرهمند مىگردد ، بهشتيان با ديدن مقام شهيد غبطه مىخورند. »
فرزندن خوب من!بدانيد كه نعمتهاى جهان آخرت نصيب كسانى خواهد شد كه از نعمتهاى اين جهان به درستى استفاده نمايند و از ياد خدا و اطاعت او غفلت نكنند. اين جهان مزرعه آخرت است و ما نتيجه تلاش و كوشش خود را به طور كامل ، در جهان آخرت برداشت مىكنيم. اين دنيا زمان كاشت و محلّ تلاش و خدمت و عبادت است و آخرت هنگام برداشت و بهرهمندى است.
حالا برخيزيد تا به باغ برويم و بقيّه سيبها را بچينيم. فردا هم كه جمعه است ، عدّهاى از بچهّهاى جهاد سازندگى به كمك ما خواهند آمد. . . .
در راه وقتى به طرف درختهاى پر از سيب مىرفتيم ، همه با هم با صداى بلند مىخوانديم: ابر و باد و مه و فلك در كارند تا تو نانى به كف آرىّ و به غفلت نخورى پرسشها:(براى اين كه بينديشيد و بحث كنيد و پاسخ دهيد. )
1-حسن درباره مرگ و شهادت از عمويش چه پرسيد؟
2-خدا در قرآن درباره كسانى كه در راه خدا كشته مىشوند ، چه فرموده است؟
3-نعمتهاى جهان آخرت نصيب چه كسانى خواهد شد؟
انتقال به جهان آخرت
درود فراوان بر همه شهيدان انقلاب اسلامى ما كه با رفتار خود درس شجاعت و دليرى و آزادگى و ديندارى دادند و با نوشتار خود درس عزّت و بزرگى آموختند. شهيد احمد رضا خادم-كه يادش گرامى و جايگاهش در بهشت جاودان آخرت ، همانند همه شهيدان ، بلند و رفيع باد-در بخشى از وصيتّ نامه ارجمندش چنين نگاشته است:
«. . انسان يك روز به دنيا مىآيد و روزى هم از دنيا مىرود و تنها كردارها و اعمالش بر جاى خواهد ماند. پس ، مرگ سرنوشت ما مىباشد و چه بهتر كه انسان در راه مكتب و هدفش كشته شود. از مرگ من نگران نباشيد ، زيرا نزد خداى متعال زنده هستم و روزى مىگيرم ، فقط جسم من از ميان شما رفته است. از مرگم ناراحت نباشيد و برايم سياه نپوشيد. مادر عزيز!مىدانم كه از مرگ من نگران خواهى شد امّا اين را بدان كه كسانى كه در راه خدا كشته شوند ، زنده هستند و نزد خدا بهرهمند مىشوند. اميدوارم خدا مرا از همان بندگان شهيدش قرار دهد. »
اين شهيد گرامى-همانند همه شهيدان آگاه-حق را دريافته و كاملا درست گفته است. مرگ پايان زندگى نيست. بلكه گذر گاهى است براى«تَبَدّل و دگرگونى زندگى انسان»انسان با مردن نابود نمىشود ، بلكه از اين جهان به جهان آخرت انتقال مىيابد. مرگ يك امر طبيعى و كاملا عادى است و نبايد مورد ترس و وحشت قرار گيرد.
در روايات و احاديث پيامبر و امامان چنين آمده است:مرگ براى همه انسانها يكسان نيست ، براى بعضى سخت و دشوار است و براى بعضى ديگر بسيار سهل و آسان ، بلكه خوشايند و لذّتبخش است. مردن براى كسانى دشوار است كه شيفته و دلباخته دنيا و مال و ثروت و مقام و قدرت و لذّت دنيا باشند. خدا را فراموش كنند و راه كفر و نافرمانى را در پيش گيرند و به خلق خدا ستم روا دارند. اين گونه افراد مادّهگرا و دنيادوست ، با زر و زيور و مقام و قدرت دنيا انس گرفتهاند و با خدا و جهان آخرت و انسانهاى خداپرست انسى ندارند و ناچار انتقال از اين جهان مأنوس به جهان آخرت بر ايشان دشوار خواهد بود. اين گونه افراد ، جهان آخرت خود را آباد نساخته و براى اين سفر توشهاى نيندوختهاند؛چگونه مىتوانند از اين دنيا قطع علاقه كنند؟چگونه مىتوانند به منزل ويران و دردناك آخرتشان كوچ كنند؟بنابراين سختى مرگ و جان كندن به مقدار گناه و ميزان دلبستگى به امور مادّى و دنيايى است.
امّا دسته ديگر كه اهل آخرت و پيرو دستورهاى خدا و پيامبرانند ، همواره بياد خدا هستند و با او انس دارند ، ولايت و محبّت خدا و برگزيدگانش در عمق جانشان نفوذ كرده است ، در راه راست و صراط مستقيم اطاعت پروردگار حركت نموده و با اعمال صالح و خدمت به بندگان خدا ، آخرت خويش را آباد ساختهاند. براى چنين افرادى قطع علاقه از اين دنيا و انتقال به جهان آخرت ، نه تنها دشوار نيست ، بلكه با آغوش باز پذيراى آن خواهند بود. چرا چنين افرادى از مرگ بهراسند؟اينان كه به لذّتهاى دنيا دل نبستهاند تا مردن برايشان دشوار باشد. اينان با كمال ميل و رغبت روان پاك و مهذّب خويش را به فرشتگان پروردگار مىسپارند و به بهشت برين صعود مىكنند. نعمتهاى بهشتى ، چه هداياى نيكويى براى دوستداران نيكو كار خداى جهان است.
امام حسين-عليه السّلام-در روز و شب عاشورا به ياران وفادارش كه در انتظار شهادت بودند ، فرمود:
«اى ياران وفادار من!اى بلند پايگان!در جهاد با دشمن و در دفاع از دين پايدارى كنيد و بدانيد كه مرگ بمنزله پلى است كه شما را از سختيها و دشواريهاى مىرهاند و به جهان جاويدان منتقل مىسازد. آيا كسى پيدا مىشود كه نخواهد از يك زندان دردناك به جايگاه آباد و باغ زيبايى منتقل شود؟ولى مرگ براى دشمنان شما همانند پلى است كه آنها را از كاخ زيبايى به زندان سخت و دردناكى منتقل مىسازد. »
امام سجّاد-عليه السّلام-در توصيف مرگ فرمود:
«مرگ براى مؤمن نيكو كار ، به منزله خارج كردن لباسهاى آلوده و كثيف و آزار دهنده و باز كردن غل و زنجير از دست و پا و در عوض پوشيدن لباسهاى زيبا و معطّر و سوار شدن بر بهترين مركبها و رفتن به بهترين منزلهاست. اما مرگ براى كافر و انسان بد كردار ، به منزله بيرون آوردن لباسهاى راحت و زيبا و خارج شدن از منزل قشنگ و راحت است و در عوض پوشيدن آلودهترين و زشتترين لباسها و انتقال به وحشتناكترين و دردناكترين منزلها مىباشد. »
با توجّه به سخنان امام حسين و امام سجّاد-عليه السّلام-درباره مرگ ، كدام انسان مؤمن و نيكو كار است كه از مرگ و شهادت بهراسد و ننگ و ذّلت را بپذيرد؟
آيهاى از قرآن كريم
كُلُّ نَفسٍ ذائِقَةُ المَوتِ ثُمَّ اِلَينا تُرجَعُونَ
سوره عنكبوت آيه 57
هر انسانى طعم مرگ را مىچشد و آنگاه به سوى ما رجوع مىكند. پرسشها:(براى اين كه بينديشيد ، بحث كنيد و بهتر فرا گيريد. )
1-شهيدان انقلاب اسلامى ما با رفتار و نوشتار خود چه درسهايى به ما دادند؟
2-شهيد احمد رضا خادم در وصيتّ نامهاش چه گفته است؟براى مادرش چه پيامى نوشته است؟
3-آيا مرگ براى همه انسانها يكسان است؟چرا براى برخى دشوار و رنجآور و براى برخى ديگر آسان و خوشايند است؟
4-امام حسين-عليه السّلام-در شب عاشورا به ياران وفادارش چه فرمود؟
5-امام سجّاد درباره مرگ چه فرموده است؟
6-چرا انسان مسلمان از مرگ و شهادت نمىهراسد و ننگ و ذلّت را هرگز نمىپذيرد؟
تذكّر:ما نمىتوانستيم وصيّتنامههاى ديگر شهيدان عزيز را در اين درس كوتاه بياوريم ولى شما مىتوانيد وصيّت نامه برخى از شهيدان عظيم و عزيز را به كلاس بياوريد و بخوانيد و مطالب آن را شرح و توضيح دهيد. چه خوبست كه براى دريافت پيام وصيّت نامه شهيدان ، از بازماندگان و خانواده آنان ديدار كنيد.
تكامل انسان يا هدف نهايى آفرينش جهان
خورشيد مىتابد ، ابر مىبارد تا درختان گل و شكوفه و ميوه بياورند. چشمههاى زلال از لابلاى سنگها مىجوشند تا انسانها از آب پاك آنها بنوشند.
شب مىرود و روز مىآيد تا ما انسانها در روشنى و گرمى آفتاب بكوشيم و از نعمتهاى خدا بهرهمند شويم. روز مىرود و شب در مىرسد تا در تاريكى و آرامش آن بياساييم و براى عبادت و كار و تلاش فردا شاداب و با نشاط برخيزيم.
خورشيد و ماه ، ابر و باد ، آسمان و زمين همه در تلاشند تا انسان پرورش يابد و از نادانى و ناتوانى به دانايى و توانايى برسد و جسم و جانش را پرورش دهد. فعّاليّتهاى گياهان و درختان و حيوانات ، همه در خدمت انسان قرار مىگيرد و همه براى بهرهمند ساختن و رشد و پرورش انسان تلاش مىكنند.
همه تلاش مىكنند تا انسان زندگى كند.
ولى در اين ميان ناگهان مرگ فرا مىرسد و جسم انسان از حركت باز مىايستد. شما چه فكر مىكنيد؟
آيا همه موجودات جهان تلاش مىكنند تا انسان چند روزى زندگى كند و سپس بميرد و نابود شود؟در اينصورت آيا همه فعّاليّتهاى موجودات جهان بىهدف و پوچ و بيهوده نمىگردد؟آيا باور مىكنيد كه در آفرينش اين جهان هيچ هدفى منظور نبوده است؟آيا خداى بزرگ اين جهان شكوهمند و منظّم را بىهدف و بيهوده آفريده است؟ آيا خدا اين جهان را آفريده كه پس از مدتّى همه تلاش و حركتش به نيستى گرايد؟اگر براى نابودى آفريده شده بود ، آيا از همان آغاز آفريده مىشد؟
خداى بزرگ در آيههايى از قرآن به اين سؤالات پاسخ مىدهد:
آيا چنين مىپنداريد كه شما را بيهوده آفريدهايم؟و شما به سوى ما در جهان آخرت باز نمىگرديد[سوره مؤمنون آيه . 115]؟نه هرگز چنين نيست. خدا كه فرمانروا و اداره كننده جهان است هزگز كار بيهوده نمىكند.
ما انسانها را گرامى داشتيم[سوره اسراء آيه . 70].
آيا انسان چنين مىپندارد كه باطل و بيهوده رها مىشود[سوره قيامه آيه . 36]؟
شما همه انسانها ، همه به سوى خدا باز مىگرديد ، آنگاه خدا شما را به اعمالتان آگاه مىسازد ، زيرا خدا به آنچه در دلهاست آگاه مىباشد[سوره زمر آيه . 39]. * * *
پس دانستيد كه انسان موجودى است جاودانى كه مرگ او را نابود نمىسازد بلكه با مردن از اين جهان به جهان منتقل مىشود ، انسان در اين جهان جان و روحش را پرورش مىدهد و خويشتن را تربيت مىكند تا به جهان ديگر منتقل گردد در آن جهان نتيجه پويشها و كار و كردار خود را مىبيند. آن جهان ، جهان آخرت است كه انسان در آن جاودانه خواهد بود.
اگر انسان خويشتن را با برنامههاى حياتبخش پيامبران تربيت كند و ولايت خدا و اولياء خدا را بپذيرد و صالح و نيكو كار باشد ، در جهان آخرت با خوبى و خوشى و در كمال نعمت و آسودگى زندگى مىكند و با پيامبران و امامان همنشين مىشود.
ولى اگر از دستور و ولايت خدا و برنامههاى پيامبران و ولايت و رهبرى پيشوايان الهى سرپيچى كند ، از راه مستقيم تكامل انسانيّت منحرف مىشود و در واديهاى تاريك و هولناك سقوط مىكند و در جهان آخرت جز بدبختى و عذاب چيزى نخواهد ديد. آيهاى از قرآن كريم
اَفَحَسِبتُم اَنَّما خَلَقناكُم عَبَثاً و اَنَّكُم اِلَينا لا تُرجَعوُنَ سوره مؤمنون آيه 115
آيا چنين مىپنداريد كه شما را بيهوده و بىهدف آفريدهايم و در جهان آخرت بسوى ما باز نمىگرديد؟ پرسشها:(براى اين كه بينديشيد و بحث كنيد. )
1-«آيا انسان بيهوده و بىنتيجه آفريده شده است؟»خدا در قرآن به اين پرسش چه پاسخ داده است؟
2-انسان چگونه از فعّاليّتهاى گياهان و حيوانات بهرهمند مىشود؟
3-انسان نتيجه كامل كار و كردار خود را در كجا مىبيند؟
4-انسان با انجام چگونه كارهايى مىتواند در جهان آخرت سعادتمند شود؟
5-كسى كه ولايت خدا و اولياء او را بپذيرد ، در جهان آخرت چگونه زندگى خواهد كرد؟كسى كه از ولايت و رهبرى پيشوايان الهى سرپيچى كند چگونه خواهد بود؟
نامه اعمال
آيا تاكنون به گذشته خود انديشيدهايد؟مىتوانيد كارهاى گذشته خود را به خاطر آوريد؟براى نمونه مىتوانيد درباره برخى از كارهاى گذشته خو بينديشيد و خاطرات آنها را به ياد بياوريد. با به خاطر آوردن برخى از كارها خشنود و شادمان مىشويد و با به ياد آوردن بعضى از كارها ممكن است كه غمگين و ناراحت شويد. همه كارها و معلومات گذشته ما اين چنين در لوح ضمير و نفس ما نقش بسته است ، هر چند كه ممكن است برخى از آنها را به ظاهر فراموش كرده باشيم ولى همه آنها در ژرفاى باطن و ذات ما نهفته و باقى و ثابت است.
ژرفاى روح ما(نفس ما)چونان يك فيلم حسّاس عكّاسى است ، بلكه بسيار دقيقتر و حسّاستر و اثر پذيرتر. همانگونه كه فيلم عكّاسى تصويرها را از جهان مىگيرد و نگهدارى مىكند ، نفس ما هم از كارها و اخلاق و اعتقاد ما اثر مىپذيرد و واقعيت آنها را در خود نگهدارى مىكند و به واسطه آنها راه تكامل و صعود يا راه فرود و سقوط را مىپيمايد.
اخلاق خوب و پسنديده ، نفس انسان را با صفا و نورانى و مسرور مىسازند ، اعمال نيك و اخلاق خوب آثار زيبا و شادى آفرينى در نفس انسان مىگذارند كه باقى و ثابت خواهند ماند. انسان نيكو كار كه براى كسب رضا و محبّت خدا ، كار و تلاش مىكند. و همواره به ياد خداست و با او انس و علاقه دارد ، با اخلاق پسنديده و عمل صالح خويش را پرورش مىدهد و به خدا-كه مركز كمال و قدرت و سرچشمه هر زيبايى و شادى است-تقرّب مىجويد؛با ايمان به خدا و توجّه به او جان و قلبش را نورانى و با صفا مىنمايد و پيوسته در راه تكامل و صعود قدم بر مىدارد و گوهر گرانبهاى انسانيّت خويش را پرورش مىدهد.
برعكس عقايد غلط و باطل ، اخلاق زشت و كردار ناشايست ، در نفس پاك و حسّاس انسان اثر مىگذارند و ژرفاى روان و نفس انسان را تاريك و آلوده مىسازند و موجب غمگينى و افسردگى مىشوند. انسان بيدين و بد كردار از ياد خدا غافل شده و سر گرم امور دنيا گشته ، از خدا دل بريده و به دنيا و لذّتهاى حيوانى دل بسته است و چنين انسانى از صراط مستقيم و نورانى تكامل فرو مىافتد و سقوط مىكند و در درّههاى تاريك و وحشتزاى حيوانيّت اسير مىشود. چنين فردى با چنان افكار و اعمال پليدى خوى درندگان و حيوانان را در خود مىپرورد و گوهر روشنگر انسانيّت را در خود تضعيف و كم نور مىنمايد.
اين واقعيّت را-كه مشهود هر انسان آگاه و هوشيارى است-پيشوايان معصوم ما با بيانى ساده بدين گونه تصوير نمودهاند:نفس هر انسانى چون لوح پاك و سفيدى است كه كارهاى نيكو آن را مىپرورند و نورانى و زيبا و زيباتر مىسازند و بر عكس كارهاى زشت و گناه همچون لكّههاى تاريك و سياهى صفحه نفس را آلوده و پليد مىسازند. اگر فردى در كارهاى گناه اصرار ورزيد ، اين لكّههاى تاريك ، لوح پاك و سپيد نفس را مىپوشانند و سراسر وجود انسان گنهكار را تاريك و آلوده مىسازند و چنين انسان آلوده و تاريك دلى در زشتيهاو پليديهايى كه خود فراهم كرده است ، در دنيا در غم و حسرت و در آخرت در آتش سوزان جهنّم-كه فراورده كارهاى اوست-مىسوزد.
خلاصه اين كه تمام اعمال انسان-چه خوب و چه بد-در ژرفاى وجودش ، در كارنامه عملش ثبت و ضبط مىشود. فرشتگان پروردگارمان-كه شب و روز مراقب انسانند-همه اعمال و رفتارمان را مىنگارند و فوق آنان خدا ناظر و شاهد رفتار وجود ماست و هيچ عملى از اعمال ما گم و نابود و فراموش نمىشود و همه براى محاسبه باقى مىماند ، خدا در قرآن مجيد مىفرمايد:
«نامه عمل هر انسانى را بر گردنش مىنهيم كه در قيامت آن نامه عمل را گشوده مىبيند. نامه عملت را امروز بخوان و به حساب خود برس كه نفس تو براى حسابرسى تو كاملا كافى است[سوره اسراى آيه . 13].
در قيامت مردم دسته دسته بر انگيخته مىشوند تا اعمال خويش را ببينند ، پس هر كس به مقدار ذرّهاى كار نيك انجام داده باشد ، آن كار را خواهد ديد و هر كس به مقدار ذرّهاى عمل زشت انجام داده باشد آن عمل را مشاهده خواهد كرد. »[سوره زلزال آيات . 8-6]
اعمال ما در اين دنيا نابود نمىشوند و در نامه عمل ثبت و ضبط مىگردند و همواره با ما هستند ولى گاهى ما از آنها غافل مىشويم؛امّا بعد از مرگ و انتقال به جهان آخرت ، در قيامت كه پردههاى غفلت كنار مىروند و به باطن و ژرفاى وجود انسان نمايان مىگردد ، نامه حيرت انگيز اعمالمان پيش رويمان گشوده مىگردد و آنگاه تمام كارهاى خود را بالعيان مشاهده مىكنيم ، همه را حاضر مىبينيم كه گويى در همان حال انجام داده و مىدهيم كه:
«در قيامت سرائر و پنهانيهاى نفس انسانها آشكار مىگردد. [سوره طارق آيه . 9]و نامه عمل انسان به صورت آشكار و گشوده نهاده مىشود ، پس گنهكاران را مىبينى كه از آنچه در نامه عملشان مشاهده مىكنند در بيم و هراس سختى فرو روند و گويند:اى واى بر ما!چه نامه عمل حيرت انگيزى است!از ثبت و ضبط هيچ كار كوچك و بزرگى فروگذار نكرده است و همه را ثبت نموده است در آن روز بندگان همه عمال خود را حاضر مىبينند و پروردگارت به هيچ كس ستم نمىكند. »[سوره كهف آيه . 49]
بنابراين آيات ، انسان بعد از انتقال از اين جهان به جهان آخرت ، در قيامت به نامه عمل خويش مىنگرد و همه را بالعيان مشاهده مىكند ، آنگاه از جانب خدا خطاب مىرسد كه:
«تو اى انسان در دنيا از اين اعمال خويش غافل بودى ولى اينك پرده غفلت را از پيش چشمت كنار زدهايم و ديده جانت بينا شده است. »[سوره ق آيه . 22]
در قيامت كه انسان براى حساب برانگيخته مىشود ، حقيقت و ژرفاى وجودش آشكار مىگردد ، هر انسانى نامه عمل خود را گشوده و آشكار دريافت مىكند و در آن به دقّت مىنگرد و همه اعمال گذشته را يكباره در برابر خويش حاضر مىبيند. در قرآن درباره دريافت نامه عمل چنين آمده است:
«نامه اعمال افراد متّقى و ديندار و نيكو كار به دست راستشان داده مىشود(و به همين جهت به اين گروه از انسانها اصحاب يمين گفته مىشود)آنان شادمان و خشنود مىگردند زيرا مىدانند حسابشان ساده و آسان است و مشكلى در پيش ندارند مىگويند:بياييد و نامه اعمال ما را بخوانيد ، ما مىدانستيم كه روز حسابى در پيش داريم ، اين انسانها در يك زندگى بسيار خشنود كننده و در بهشتهايى بلند و پر نعمت مسكن مىگزينند. امّا نامه عمل افراد بيدين و بد كردار به دست چپشان داده مىشود(و به همين جهت به اين گروه اصحاب شمال گفته مىشود)اينان غمگين و ناخشنود مىگردند ، زيرا در مىيابند كه حساب و جزاى بسيار سخت و دشوارى در پيش دارند. مىگويند:اى كاش اين نامه عمل به دست ما نمىرسيد و ما همچنان از كار و كردار حسابمان بىاطّلاع و غافل مىمانديم. اى كاش مرگ در مىرسيد. اين چنين انسانهايى زندگى سخت و غم انگيزى در پيش دارند و در شعلههاى بلند و سوزان و دودخيز دوزخ(كه فرآورده اعمال زشت آنهاست) در خواهند افتاد. . . »[سوره الحاقه آيه 26]
آيه اى از قرآن كريم
وَ وُضِعَ الكِتابَ فَتَرَى المُجرِمينَ مُشفِقينَ مِمّا فيهِ وَ يَقُولُونَ يا وَيلَتَنا ما لِهذا الكِتابِ لايُغادِرُ صَغيرَةً وَ لا كَبيرَةً اِلاّ اَحصيها وَ وَجَدوُا ما عَمِلوُا حاضِراً وَ لايَظلِمُ رَبُّكَ اَحَداً. سوره كهف آيه 49
و نامه عمل نهاده شود پس گنهكاران را بعلّت آنچه در آن است ، ترسان مىبينى و مىگويند اى واى بر ما!اين چه نامهاى است كه هيچ كوچك و بزرگى را از كارهاى ما فروگذار نكرده است؛هر آنچه انجام دادهاند حاضر يابند و پروردگارت به هيچ احدى ظلم نكند.
بينديشيد و پاسخ دهيد.
1-اعمال و اخلاق خوب و پسنديده ، چه تأثيرى در نفس انسان مىگذارند؟
2-انسان نيكو كار ، چگونه جان و قلبش را نورانى و با صفا مىنمايد؟
3-با چه اعمال و چه عقايدى ژرفاى روان و نفس انسان آلوده و تاريك مىگردد؟انسان چگونه از صراط مستقيم و نورانى تكامل و تقرّب به خدا ، فرو مىافتد؟
4-پيشوايان معصوم ما ، اثر پذيرى نفس انسان را چگونه تصوير نمودهاند؟
5-علاوه بر اين اعمال انسان در ژرفاى جان و نفسش ثبت مىگردد ، چه كسان ديگرى مراقب و شاهد اعمال انسانند؟
6-در قيامت وقتى گنهكاران نامه اعمال خود را مشاهده مىكنند ، چه مىگويند؟
7-وقتى انسان در قيامت به نامه عمل خود مىنگرد و همه اعمالش را بالعيان مشاهده مىكند ، از سوى خدا چه خطايى به او مىرسد؟
8-حقيقت و ژرفاى وجود انسان در كدام جهان براى خودش كاملا ظاهر مىگردد؟
9-اصحاب يمين(در فرهنگ قرآنى)به چه كسانى گفته مىشود؟آنان وقتى نامه عمل خود را دريافت مىكنند ، چه مىگويند؟
10-اصحاب شمال(در فرهنگ قرآنى)به چه كسانى گفته مىشود؟اينان وقتى نامه عمل خود را دريافت مىكنند ، چه مىگويند؟در آخرت چگونه زندگى مىكنند؟
تصويرى از قيامت
خبر رسيد كه يكى از اصحاب امير المؤمنين(ع)فوت شده است. دوستان و اقوامش ناراحت شدند و برايش طلب مغفرت كردند. بعد از مدتى معلوم شد كه خبر درست نبوده و آن مرد فوت نشده است. فرزندان و اقوام و آشنايانش خوشحال و شادمان شدند. . . .
در پى دريافت دو خبر ، امير المؤمنين(ع)نامهاى به اين مضمون براى او نوشتند: بسم اللّه الرّحمن الرّحيم
. . . خبرى از سوى تو براى ما رسيد كه موجب ناراحتى دوستان و اقوام گشت و آنان را در غم فرو برد. بعد از مدّتى خبر ديگرى آمد كه خبر نخستين را تكذيب كرد و دوستان واقوام و آشنايان را مسرور نمود. درباره اين دو خبر چگونه مىانديشى؟آيا فكر مىكنى كه اين خوشحالى و شادمانى پايدار خواهد بود؟يا اين كه اين خشنودى و سرور ، ديگر بار به حزن و اندوه بدل خواهد شد؟راستى اگر خبر اوّل درست مىبود و تو اكنون به سراى آخرت منتقل گشته بودى ، از خدا چه مىخواستى؟آيا با زاد و توشه كافى به جهان آخرت رفته بودى؟يا اين كه دوست داشتى خدا ترا دوباره به دنيا برگرداند و فرصت انجام كارهاى صالح به تو عنايت فرمايد؟
چنين بينديش كه خبر نخستين تحقّق يافته و تو به سراى آخرت انتقال يافته و طعم مرگ را چشيدهاى و دوباره به اين جهان باز گشتهاى كه اعمال صالح انجام دهى. چنين بينديش كه خدا درخواست ترا براى باز گشت به دنيا پذيرفته و ترا به اين جهان باز گردانيده است. حالا چه مىكنى؟آيا با سرعت و دقّت براى حيات واقعى خود زاد و توشته فراهم مىآورى؟آيا براى منزل جاودانى آخرت خويش چيزى پيش مىفرستى؟ كار خيرى ، عمل صالحى ، دستگيرى و كمكى ، دعا و عبادتى ، چه پيش مىفرستى؟
و بدان كه اگر از اين جهان ، با دستى تهى از اعمال خير ، به جهان آخرت كوچ كنى ديگر راه بازگشت ندارى و جز افسوس و حسرت ، رنج و عذاب بهرهاى نمىبرى بدان كه شب و روز-كه پيوسته در پى هم مىآيند و مىروند-با نهايت سعى و جدّ و جهد ، عمرها را كوتاه مىكنند و اجلها را در مىنوردند و انسان را به آخرين نقطه زندگى دنيا مىرسانند و ناچار اين لحظه آخرين براى هر كسى خواهد رسيد و داعى حقّ او را به جهان آخرت خواهد برد. . . .
پس علاقههاى پست و هوسها و لذّتهاى مادّى را كم كنيد و به سوى خدا و ارزشهاى الهى باز گرديد و بار سفر آخرت را با تقوى و اعمال صالح بر بنديد و بدانيد كه در مسير حركت آخرت ، گردنههاى سختى در پيش داريد كه ناچار بايد از آنها بگذريد. بدانيد كه توشه راهتان تقوى است وگرنه مىلغزيد و در پرتگاههاى عميق جهنّم فرو مىافتيد. از گناه و معصيت اجتناب كنيد تا در بهشت رضوان به نيكو كاران ملحق شويد. * * *
امير المؤمنين در اين سخن به گردنههاى سخت راه و منازل و مناظر خوف انگيز مسير آخرت اشاره مىكند ، ولى سخن والاى او فقط يك اشاره است ، چون كه واقعيت عظيم جهان آخرت و حوادث قيامت را جز به اشاره نه مىتوان گفت و نه مىتوان شنيد.
براى درك بيشتر عظمت حوادث آخرت و قيامت ، خوب است به قرآن كريم رجوع كنيم و به تصوير مناظر شگفت قيامت ، از دريچه آيات قرآن بنگريم ، هر چند كه باز هم حقيقت آن خبر عظيم را هرگز نمىتوانيم-آنطور كه هست-دريافت و تصّور نماييم؛فقط اشاراتى سربسته و كوتاه مىشنويم تا بدانيم كه روزى سخت و فراتر از سخن و ادراك در پيش داريم و بايد خود را با ايمان و تقوى و عمل صالح بپروريم تا گذر از آن گردنههاى خطرناك و پر نشيب و فراز بر ايمان آسان گردد و وصول به بهشت نعيم و رضوان پروردگار ميسّر شود. برزخ و قيامت
هنگامى كه فرد گنهكار از اين جهان مىرود و رنج و عذاب خويش را در برزخ مشاهده مىكند مىگويد:
«خدايا مرا به دنيا باز گردان تا اعمال صالح انجام دهم و گذشته تباه خود را جبران نمايم ، او تقاضا مىكند ولى هرگز به دنيا باز نمىگردد و تا قيامت و روز بعث در عذاب و ناراحتى خواهد بود[سوره مؤمنون آيات 99-100]»
«بهنگام قيامت خورشيد تاريك و در هم پيچيده مىشود ، ستارگان بىنور مىگردند. كوهها به حركت و لرزه مىافتند و شتران آبستن بىساربان مىمانند و وحوش محشور مىشوند و درياها سوزان و شعله خيز مىگردند»[سوره تكوير آيات 1-6]
«هنگامى كه آسمان شكافته مىشود و ستارگان پراكنده مىگردند و درياها شكافته و آب درياها پراكنده مىشود و هنگامى كه گورها زير و رو مىگردد»[سوره انفطار آيات 1-4]
«آن گاه كه زمين به لزش خويش بلرزد و آنچه در درون دارد بيرون افكند»[سوره زلزال آيات 1 و 2] «هنگامى كه كوهها همانند پشم حلاّجى شده ، متلاشى گردند»[سوره قارعه آيه 3] و«هنگامى كه ماه بگيرد و تاريك شود و خورشيد و ماه مجتمع گردند»[سوره قيامت آيات 8 و 9] و«هنگامى كه زمين شديدا بلرزد و كوهها متلاشى شوند و غبارى پراكنده گردند»[سوره واقعه آيات 4-6] و «هنگامى كه زمين و كوهها شديدا بلرزند و كوهها به صورت تّپههاى ترسناكى در آيند»[سوره مزمّل آيه 14] «روزى كه آسمان شديدا حركت كند و كوهها به راه افتند»[سوره طور آيات 9-10] و«روزى كه آسمان با درهاى بسيارى گشوده شود و كوهها شديدا به حركت آيند و همانند سراب پوچ گردند»[سوره نبأ آيات 19-20] و«روزى كه زمين به غير زمين تبديل شود و آسمانها تغيير كنند و مردم در پيشگاه خداى يگانه و مقتدر حاضر شوند»[سوره ابراهيم آيه 48] و«زمين به نور پروردگارش روشن و منّور گردد»[سوره زمر آيه 69]
آنچه اجمالا از اين گونه آيات قرآن استفاده مىشود اينست كه در قيامت نظام كنونى جهان آفرينش دگرگون مىشود ، خورشيد تاريك و بىنور و ماه خاموش و بىفروغ مىگردد ، ستارگان پراكنده مىشوند ، كوهها با آن عظمت به لرزه مىافتند و به راه مىافتند و همچون تپّههاى ترسناكى در آيند و چون غبارى پراكنده و پوچ شوند ، زمين به غير زمين تبديل شود و پهنه وسيع قيامت فراهم آيد تا همگان براى حساب حاضر شوند.
اينها همه اشارات كوتاه و گذرايى است به صحنه عظيم قيامت ، كه واقعيّت بزرگ آن را هم اكنون نمىتوانيم تصّور كنيم و فقط از اين اشارات قرآنى در مىيابيم كه چنين هنگامه سختى را در پيش داريم و با ايمان و عمل صالح ، خود را از هول و هراس آن هنگامه سخت ، در پناه لطف خدا در امان مىداريم. آيهاى از قرآن كريم
يَومَ تُبَدَّلُ الاَرضُ غَيرَ الاَرضِ وَ السَّمواتُ وَ بَرَزوُا لِلّهِ الواحِدِ القَهّارِ. سوره ابراهيم آيه 48
روزى كه زمين به غير زمين تبديل شود و آسمانها نيز ، و همگان در پيشگاه خداى يگانه پيروز حاضر شوند. بينديشيد و پاسخ دهيد.
1-هنگامى كه فرد گنهكار به جهان برزخ مىرود و عذاب كارهاى خويش را مىبيند ، چه آرزو مىكند؟چه مىگويد؟آيا تقاضايش پذيرفته مىشود؟
2-امير المؤمنين على بن ابيطالب عليه السّلام ، براى آن صحابيش در مورد بازگشت به اين جهان ، چه نوشت؟او را با چه بيانى نصيحت كرد؟
3-در قرآن كريم ، قيامت با چه ويژگيهايى تصوير شده است؟
4-چگونه مىتوانيم از هول و هراس هنگامه سخت قيامت ، در امان باشيم؟
5-در سخن امير المؤمنين چه چيزهايى بعنوان زاد و توشه سفر آخرت معرّفى شده است؟
6-چه چيزى انسان را از لغزش در مسير حركت به بهشت و رضوان پروردگار ، باز مىدارد؟چگونه مىتوانيم از گردنههاى خطرناك و پر نشيب و فراز سفر آخرت به آسانى و سلامت ، بگذريم؟