بخش دوّم مسائلى پیرامون جهان آخرت
در این دو قسمت گفتگوى صمیمانه چند دانش آموز را مىخوانیم و مطالبى را درباره هدف نهائى جهان آفرینش و انتقال به جهان آخرت مىآموزیم. سپس همین مطالب را در قسمتهاى بعد به صورت جدىتر و دقیقتر ، بررسى مىکنیم. برداشت محصول (1)
فصل پاییز نزدیک مىشد و هنگام برداشت فرا مىرسید ، عمو على ما را دعوت کرد تا در برداشت محصول و چیدن میوهها به او کمک کنیم. صبح خیلى زود حرکت کردیم ، وقتى به باغ عمو رسیدیم خورشید تازه طلوع کرده بود ، در باغ نیمه باز بود ، سیبهاى سرخ و درشت از لابلاى شاخهها و برگها دیده مىشدند ، من و خواهرم خواستیم وارد باغ شویم ، پدرم گفت:صبر کنید تا در بزنیم و براى وارد شدن اجازه بگیریم ، آنگاه داخل شویم.
پدر با سنگ به میخهاى بزرگ و برجسته در کوبید ، صداى عمو را از دور شنیدیم که مىگفت:«. . . . بفرمایید!بفرمایید!»با شنیدن صداى مهربان عمو وارد باغ شدیم. جاى شما خالى ، چه هواى لطیفى!چه منظره قشنگى!سیبهاى سرخ و درشت بر شاخهها آویخته بودند و با وزش نسیم آرام آرام تکان مىخوردند ، گاهى هم بر زمین مىافتادند و روى سبزهها مىغلتیدند. آب زلالى از میان جوى وسط باغ مىگذشت. سیب درشتى هم بر امواج زیباى آب افتاده بود و مىغلتید و دور مىشد.
وقتى به نزدیک اتاق وسط باغ رسیدیم ، عمو على را دیدم که دوان دوان به استقبال ما مىآید. سلام کردیم با خوشرویى و شادمانى به ما خوش آمد گفت و ما را به اتاق برد. وسائل صبحانه و شیر گرم آماده بود ، یک سینى بزرگ سیب هم وسط اتاق بود. عمو به سیبها اشاره کرد و به من و بچّههاى دیگر گفت:خدا را شکر که زحمتهاى شبانه روزى به نتیجه رسیده و درختها محصول خوبى دادهاند. این سیبهاى قشنگ و خوشمزه را خدا براى شماها آفریده است. یادتان هست بهار که به این جا آمدید ، از بارش باران کمى ناراحت شدید ، اگر باران نمىبارید و آب نبود ، تلاش و کوشش من هم بیهوده و بىنتیجه مىشد ، درختها از بىآبى خشک مىشدند ، آن وقت این سیبهاى زیبا و خوشمزه را چگونه به دست مىآوردیم؟
حسن گفت:عمو جان!راستى آن روز چه روز خوبى بود!هم بازى کردیم و هم کار کردیم و هم چیزهاى تازه یاد گرفتیم.
عمو گفت:حالا صبحانه بخوریم تا بعد از صبحانه صحبتهاى آن روز را دوباره به یاد بیاوریم و نتیجه تازهاى بگیریم. سپس براى چیدن سیبها و برداشت محصول کارمان به باغ برویم.
بعد از صبحانه عمو على به زهره گفت:زهره جان!یادت هست آن روز درباره گردش آب چه گفتیم؟
زهره کوچولو گفت:بله!یادم هست؛لباس احمد رانشان دادید و گفتید که باران از ابرها مىبارد.
همه از این جواب کوتاه و قشنگ زهره خندیدیم.
پدر گفت:چرا مىخندید؟زهره راست مىگوید:
«نور خوشید به دریاها مىتابد ، آب دریاها در اثر حرارت خورشید بخار مىشود و بالا مىرود ، بادها بخارها را به این سو و آن سو مىبرند. سردى هواى بالاى بخارها را تبدیل به ابر مىکند. ابرها-بخارهاى به هم فشرده و متراکم-در اثر سنگینى یعنى بوسیله نیروى جاذبه زمین به سوى زمین کشیده مىشوند و به صورت باران قطره قطره بر زمین فرو مىریزند.
آب باران در نهرها و رودها جارى مىگردد تا انسانها و حیوانات بنوشند و سیراب گردند. مقدارى از آب باران هم تدریجا در زمین فرو مىرود و براى بر آوردن حوائج انسانها ذخیره مىگردد. آبهاى ذخیره شده بعدا به صورت چشمه از زمین مىجوشد و در دسترس انسان قرار مىگیرد و یا همان جا مىماند و انسان با کار و رنج و کوشش قنات یا چاه احداث مىکند و مورد استفاده قرار مىدهد. »
عمو خندید و گفت:شما چقدر خوب درس را حاضر کردهاید!
پدر نگاهى به عمو کرد و گفت:براى این که شما خیلى خوب درس دادید ، گفتید که:همه موجودات جهان-همین گونه-با قوانین استوار و نظامى دقیق آفریده شدهاند و در مسیر معینّى تلاش و حرکت مىکنند و هدف ویژهاى را دنبال مىنمایند.
جان مادّى-به فرمان و اراده خدا-همواره در تغییر و تلاش و حرکت و تکاپو است تا به انسانها خدمت کند. نیاز آنان را بر آورد و کوشش آنان را به نتیجه و ثمر برساند. گیاهان و درختان از آب و هوا و نور خورشید و موادّ معدنى موجود در خاک استفاده مىکنند و به انسان غذا و پوشاک مىدهند. حیوانان آب و علف مىخورند و به انسان غذا و پوشاک مىدهند و خلاصه:
ابر و باد و مَه و فلک در کارند تا تو نانى به کف آرىّ و به غفلت نخورى
وقتى صحبت پدر به این جا رسید ، فرشته خانم سینى سیب را برداشت و جلوى مادر گرفت و گفت:خواهش مىکنم بفرمایید. مگر نشنیدید که:
ابر و باد و مَه و فلک در کارند تا که سیبى به کف آریم و به غفلت نخوریم!
بعد سینى را به عمو داد. عمو سینى سیب را جلوى پدر و ما گرفت و با خنده گفت:بچّهها!شما هم سیب بردارید. بخورید و لذّت ببرید و براى این که به غفلت نخورده باشید«بسم اللّه الرّحمن الرّحیم»بگویید و خدا را شکر کنید. مىخواهیم همگى به باغ برویم و سیبها را بچینیم چون که امروز عصر باید مقدارى از سیبها را با ماشین جهان سازندگى براى سربازها و پاسدارها بفرستیم. آنها باید از این نعمتهاى خوب خدا استفاده کنند ، چون که سرباز اسلام و پاسدار قرآن هستند و از دین و میهن و انقلاب اسلامى ما پاسدارى مىکنند.
برخیزید تا به باغ برویم. بقیّه صحبتها براى فردا و پس فردا باشد. پرسشها:(براى بحث و گفتگو)
1-وقتى نرگس و خواهران و برادرانش به خانه عمو رسیدند ، در باغ بسته بود یا باز؟چه منظرهاى پیدا بود؟بچّهها مىخواستند چه کنند که پدر به آنها گفت:«صبر کنید تا در بزنیم»؟
2-وقتى عمو على شنید که در مىزنند ، چه گفت؟به نظر شما عمو على مرد خوش اخلاقى است؟آیا مىتوانید براى تأیید نظر خود ، از متن این درس و درس قبلى چند دلیل بیاورید؟
3-عمو على وقتى به نرگس و بچّههاى دیگر ، سیبها را نشان داده ، چه گفت؟حسن در این هنگام چه گفت؟به نظر شما حسن چگونه پسرى است؟آیا پسر با فکر و جستجوگرى است؟به چه دلیل؟
4-وقتى عمو على خندید و به برادرش گفت:شما چقدر خوب درس را حاضر کردهاید ، برادرش چه پاسخ داد؟آیا شما هم مىتوانید مانند او«گردش آب در طبیعت و هدفدارى جهان آفرینش»را شرح و توضیح دهید؟حتما مىتوانید تجربه کنید.
5-پدر نرگس سخنان خود را در یک بیت شعر خلاصه کرد ، آیا آن شعر را حفظ هستید؟فرشته خانم این شعر را چگونه خواند؟به نظر شما فر شته خانم زن خوش ذوق و خوش سلیقه ایست؟چه دلیلهایى دارید؟
6-براى این که نعمتهاى خدا را به غفلت نخورده باشیم ، چه کارهایى باید انجام دهیم؟عمو على در این مورد چه رهنمودهائى به بچّهها داد؟
7-عمو على گفت:«آنها باید از این نعمتهاى خوب خدا استفاده کنند»مقصودش از«آنها»چه کسانى بودند؟ چرا دوست داشت که آنها حتما از این نعمتها استفاده کنند؟«آنها»چگونه عملا از نعمتهاى خدا شکرگزارى مىکنند؟
برداشت محصول(2)
روز پنجشنبه صبح زود از خواب برخاستیم. از جوى وسط باغ وضو گرفتیم و به اتاق رفتیم و به نماز ایستادیم. عمو على بعد از نماز با صداى بلند دعا و قرآن خواند. ما هم با او همصدا شدیم و دعا خواندیم. جاى شما خالى ، چه نماز و دعاى با اخلاص و با توجّهى!چه صبح زیبا و خوبى!چه هواى مطبوع و با صفایى!اى کاش شما هم آن جا بودید و زیبایى طلوع خورشید را از پشت آن کوه بلند و آن جنگل خرّم و سبز مىدیدید.
پدر پشت پنجره ایستاده بود و طلوع پرشکوه خورشید را مىنگریست و شعر دیروز را زمزمه مىکرد!
ابر و باد و مه و فلک در کارند تا تو نانى به کف آرىّ و به غفلت
نخورى . . . . و به غفلت نخورى.
همسر عمو على ، فرشته خانم سماور را روشن مىکرد. من و حسن هم یک مجلّه از روى طاقچه برداشته بودیم و ورق مىزدیم. در یکى از صفحههاى مجلّه به وصیّت نامه یک شهید بر خوردیم. فرشته خانم پرسید:چه مىخوانید؟بلندتر بخوانید که من هم بشنوم. بالاى صفحه ترجمه آیه قرآن را نوشته بود:
«کسانى که در راه خدا کشته مىشوند مرده ندانید. بلکه آنها زندهاند و نزد پروردگارشان بهرهمند مىشوند. »
بعد وصیّت نامه شهید را نوشته بود:
«. . . . . چه قدر شهادت در راه خدا زیباست. مانند گل خوشبوست. من در این سرزمین آن قدر با دشمن مىجنگم تا پیروزى و موفقیّت نصیبم گردد یا به درجه رفیع شهادت برسم ، اگر لیاقت داشته باشم که در راه اسلام و قرآن شهید شوم ، به مادرم تبریک بگویید ، چون که من به مهمانى خدا رفتهام ، راستى که مرگ در راه خدا چه خوب و خواستنى است[مجّله صفّ]. . . . »
حسن پرسید:عمو جان!چگونه شهید به مهمانى خدا مىرود؟مرگ یعنى چه؟ شهادت یعنى چه؟
عمو گفت:انشاء اللّه بعد از صبحانه درباره این سؤالها صحبت مىکنیم. حالا همگى بفرمایید صبحانه بخورید.
وقتى صبحانه تمام شد ، فرشته خانم با کمک مادرم سفره را جمع کرد و آن گاه عمو گفت:یادتان هست پدر دیروز چه گفت؟یادتان هست درباره پیوستگى و هدفدارى جهان آفرینش چه مطالبى گفت؟
همان گونه که پدر گفت ، جهان مادّه-به فرمان و اراده خدا-همواره در تغییر و تلاش و حرکت و تکاپو است تا به ما انسانها خدمت کند و تلاش ما را به نتیجه برساند. در زندگى خود بیندیشید:
«انسان در آغاز موجودى کوچک و ناتوان است. با سرعت به سوى هدف برترى که خدا براى او پیش بینى کرده است ، در حرکت و تکاپو است. شیر مىنوشد و بزرگ مىشود. غذا مىخورد و بزرگتر مىشود و به رشد خود ادامه مىدهد ، کار مىکند و تجربه مىاندوزد و با جهان خارج تماس مىگیرد و کسب دانش مىنماید. از منابع طبیعى جهان مادّه و از نتایج کار و کوشش حیوانات و گیاهان و درختان استفاده مىکند ، جسم و جان خود را پرورش مىدهد. خلاصه همه موجودات جهان در تلاش و تکاپو هستند تا به انسان خدمت کنند و نیازهاى زندگى او را بر طرف سازند و او را به تکامل برسانند. »
ولى در این میان ناگاه مرگ فرا مىرسد و جسم انسان از حرکت باز مىایستد. شما چه فکر مىکنید؟آیا با فرا رسیدن مرگ ، انسان نابود مىگردد؟در این صورت ، آیا تکاپوى همه موجودات جهان-که براى زندگى انسان تلاش مىکنند-نافرجام نمىشود؟آیا کوشش و حرکت موجودات جهان بىهدف و بیهوده نمىشود؟. . . . آیا تلاش و کار و کوشش یک عمر انسان؛بیهوده و بىنتیجه نمىشود؟آیا انسان از این همه کار و تلاش برداست ثابتى نمىکند؟محصولى بر نمىدارد؟آیا تلاش جهان و انسان به نابودى و بیهودگى مىگراید؟
نه. . . . هرگز!آفرینش جهان و انسان بىهدف و بیهوده نیست؛خدا ، این جهان را با این نظم و شکوه براى نیستى نیافریده است. بلکه انسان را موجودى جاودانه آفریده که از این جهان به جهان باقى و پایدار آخرت مىرود و در آن جهان به نتیجه همه کارهاى خود مىرسد و در آن جا براى همیشه زندگى خواهد کرد.
مرگ مانند پلى است که نیکوکاران را به نعمتهاى برتر جهان آخرت و محبتّهاى والاى پروردگارشان منتقل مىسازد ، این نعمتها و محبتّها ثمره زیبایى کارهایشان مىباشد. این پل گنهکاران را به سزاى کردار زشتشان و عذاب سخت جهنّم مىرساند.
حالا فهمیدید مرگ یعنى چه؟مرگ یک انتقال است ، همان گونه که شما از خانه خود براى برداشت محصول ، به این باغ به مهمانى آمدهاید ، نیکوکاران هم به بهشت زیباى پروردگار به مهمانى خدا و بندگان خوب خدا مىروند. نیکوکارانى که به دستور خدا و پیامبر او عمل مىکنند و روان و جان خویش را با محبّت اولیاء خدا پرورش مىدهند ، در جهان آخرت محصول کار خود را برداشت مىکنند ، به بهشت مىروند و از نعمتهاى زیباى بهشتى که نتیجه مستقیم کار و کردار و ایمان پاک آنهاست ، برخوردار مىگردند.
در این جا خواهرم مریم پرسید:عمو جان!شهادت یعنى چه؟
-شهادت یعنى این که:
«در راه خدا و به فرمان رهبر خدایى با کفّار و ستمگران بجنگیم تا کشته شویم. شهید ، هم در این جهان افتخار و عزّت و شرافت مىآفریند و هم در جهان آخرت به بالاترین مقامها نائل مىگردد و با پیامبران و صالحین و ابرار همنشین مىشود و از نعمتهاى مخصوص پروردگار بهرهمند مىگردد ، بهشتیان با دیدن مقام شهید غبطه مىخورند. »
فرزندن خوب من!بدانید که نعمتهاى جهان آخرت نصیب کسانى خواهد شد که از نعمتهاى این جهان به درستى استفاده نمایند و از یاد خدا و اطاعت او غفلت نکنند. این جهان مزرعه آخرت است و ما نتیجه تلاش و کوشش خود را به طور کامل ، در جهان آخرت برداشت مىکنیم. این دنیا زمان کاشت و محلّ تلاش و خدمت و عبادت است و آخرت هنگام برداشت و بهرهمندى است.
حالا برخیزید تا به باغ برویم و بقیّه سیبها را بچینیم. فردا هم که جمعه است ، عدّهاى از بچهّهاى جهاد سازندگى به کمک ما خواهند آمد. . . .
در راه وقتى به طرف درختهاى پر از سیب مىرفتیم ، همه با هم با صداى بلند مىخواندیم: ابر و باد و مه و فلک در کارند تا تو نانى به کف آرىّ و به غفلت نخورى پرسشها:(براى این که بیندیشید و بحث کنید و پاسخ دهید. )
1-حسن درباره مرگ و شهادت از عمویش چه پرسید؟
2-خدا در قرآن درباره کسانى که در راه خدا کشته مىشوند ، چه فرموده است؟
3-نعمتهاى جهان آخرت نصیب چه کسانى خواهد شد؟
انتقال به جهان آخرت
درود فراوان بر همه شهیدان انقلاب اسلامى ما که با رفتار خود درس شجاعت و دلیرى و آزادگى و دیندارى دادند و با نوشتار خود درس عزّت و بزرگى آموختند. شهید احمد رضا خادم-که یادش گرامى و جایگاهش در بهشت جاودان آخرت ، همانند همه شهیدان ، بلند و رفیع باد-در بخشى از وصیتّ نامه ارجمندش چنین نگاشته است:
«. . انسان یک روز به دنیا مىآید و روزى هم از دنیا مىرود و تنها کردارها و اعمالش بر جاى خواهد ماند. پس ، مرگ سرنوشت ما مىباشد و چه بهتر که انسان در راه مکتب و هدفش کشته شود. از مرگ من نگران نباشید ، زیرا نزد خداى متعال زنده هستم و روزى مىگیرم ، فقط جسم من از میان شما رفته است. از مرگم ناراحت نباشید و برایم سیاه نپوشید. مادر عزیز!مىدانم که از مرگ من نگران خواهى شد امّا این را بدان که کسانى که در راه خدا کشته شوند ، زنده هستند و نزد خدا بهرهمند مىشوند. امیدوارم خدا مرا از همان بندگان شهیدش قرار دهد. »
این شهید گرامى-همانند همه شهیدان آگاه-حق را دریافته و کاملا درست گفته است. مرگ پایان زندگى نیست. بلکه گذر گاهى است براى«تَبَدّل و دگرگونى زندگى انسان»انسان با مردن نابود نمىشود ، بلکه از این جهان به جهان آخرت انتقال مىیابد. مرگ یک امر طبیعى و کاملا عادى است و نباید مورد ترس و وحشت قرار گیرد.
در روایات و احادیث پیامبر و امامان چنین آمده است:مرگ براى همه انسانها یکسان نیست ، براى بعضى سخت و دشوار است و براى بعضى دیگر بسیار سهل و آسان ، بلکه خوشایند و لذّتبخش است. مردن براى کسانى دشوار است که شیفته و دلباخته دنیا و مال و ثروت و مقام و قدرت و لذّت دنیا باشند. خدا را فراموش کنند و راه کفر و نافرمانى را در پیش گیرند و به خلق خدا ستم روا دارند. این گونه افراد مادّهگرا و دنیادوست ، با زر و زیور و مقام و قدرت دنیا انس گرفتهاند و با خدا و جهان آخرت و انسانهاى خداپرست انسى ندارند و ناچار انتقال از این جهان مأنوس به جهان آخرت بر ایشان دشوار خواهد بود. این گونه افراد ، جهان آخرت خود را آباد نساخته و براى این سفر توشهاى نیندوختهاند؛چگونه مىتوانند از این دنیا قطع علاقه کنند؟چگونه مىتوانند به منزل ویران و دردناک آخرتشان کوچ کنند؟بنابراین سختى مرگ و جان کندن به مقدار گناه و میزان دلبستگى به امور مادّى و دنیایى است.
امّا دسته دیگر که اهل آخرت و پیرو دستورهاى خدا و پیامبرانند ، همواره بیاد خدا هستند و با او انس دارند ، ولایت و محبّت خدا و برگزیدگانش در عمق جانشان نفوذ کرده است ، در راه راست و صراط مستقیم اطاعت پروردگار حرکت نموده و با اعمال صالح و خدمت به بندگان خدا ، آخرت خویش را آباد ساختهاند. براى چنین افرادى قطع علاقه از این دنیا و انتقال به جهان آخرت ، نه تنها دشوار نیست ، بلکه با آغوش باز پذیراى آن خواهند بود. چرا چنین افرادى از مرگ بهراسند؟اینان که به لذّتهاى دنیا دل نبستهاند تا مردن برایشان دشوار باشد. اینان با کمال میل و رغبت روان پاک و مهذّب خویش را به فرشتگان پروردگار مىسپارند و به بهشت برین صعود مىکنند. نعمتهاى بهشتى ، چه هدایاى نیکویى براى دوستداران نیکو کار خداى جهان است.
امام حسین-علیه السّلام-در روز و شب عاشورا به یاران وفادارش که در انتظار شهادت بودند ، فرمود:
«اى یاران وفادار من!اى بلند پایگان!در جهاد با دشمن و در دفاع از دین پایدارى کنید و بدانید که مرگ بمنزله پلى است که شما را از سختیها و دشواریهاى مىرهاند و به جهان جاویدان منتقل مىسازد. آیا کسى پیدا مىشود که نخواهد از یک زندان دردناک به جایگاه آباد و باغ زیبایى منتقل شود؟ولى مرگ براى دشمنان شما همانند پلى است که آنها را از کاخ زیبایى به زندان سخت و دردناکى منتقل مىسازد. »
امام سجّاد-علیه السّلام-در توصیف مرگ فرمود:
«مرگ براى مؤمن نیکو کار ، به منزله خارج کردن لباسهاى آلوده و کثیف و آزار دهنده و باز کردن غل و زنجیر از دست و پا و در عوض پوشیدن لباسهاى زیبا و معطّر و سوار شدن بر بهترین مرکبها و رفتن به بهترین منزلهاست. اما مرگ براى کافر و انسان بد کردار ، به منزله بیرون آوردن لباسهاى راحت و زیبا و خارج شدن از منزل قشنگ و راحت است و در عوض پوشیدن آلودهترین و زشتترین لباسها و انتقال به وحشتناکترین و دردناکترین منزلها مىباشد. »
با توجّه به سخنان امام حسین و امام سجّاد-علیه السّلام-درباره مرگ ، کدام انسان مؤمن و نیکو کار است که از مرگ و شهادت بهراسد و ننگ و ذّلت را بپذیرد؟
آیهاى از قرآن کریم
کُلُّ نَفسٍ ذائِقَةُ المَوتِ ثُمَّ اِلَینا تُرجَعُونَ
سوره عنکبوت آیه 57
هر انسانى طعم مرگ را مىچشد و آنگاه به سوى ما رجوع مىکند. پرسشها:(براى این که بیندیشید ، بحث کنید و بهتر فرا گیرید. )
1-شهیدان انقلاب اسلامى ما با رفتار و نوشتار خود چه درسهایى به ما دادند؟
2-شهید احمد رضا خادم در وصیتّ نامهاش چه گفته است؟براى مادرش چه پیامى نوشته است؟
3-آیا مرگ براى همه انسانها یکسان است؟چرا براى برخى دشوار و رنجآور و براى برخى دیگر آسان و خوشایند است؟
4-امام حسین-علیه السّلام-در شب عاشورا به یاران وفادارش چه فرمود؟
5-امام سجّاد درباره مرگ چه فرموده است؟
6-چرا انسان مسلمان از مرگ و شهادت نمىهراسد و ننگ و ذلّت را هرگز نمىپذیرد؟
تذکّر:ما نمىتوانستیم وصیّتنامههاى دیگر شهیدان عزیز را در این درس کوتاه بیاوریم ولى شما مىتوانید وصیّت نامه برخى از شهیدان عظیم و عزیز را به کلاس بیاورید و بخوانید و مطالب آن را شرح و توضیح دهید. چه خوبست که براى دریافت پیام وصیّت نامه شهیدان ، از بازماندگان و خانواده آنان دیدار کنید.
تکامل انسان یا هدف نهایى آفرینش جهان
خورشید مىتابد ، ابر مىبارد تا درختان گل و شکوفه و میوه بیاورند. چشمههاى زلال از لابلاى سنگها مىجوشند تا انسانها از آب پاک آنها بنوشند.
شب مىرود و روز مىآید تا ما انسانها در روشنى و گرمى آفتاب بکوشیم و از نعمتهاى خدا بهرهمند شویم. روز مىرود و شب در مىرسد تا در تاریکى و آرامش آن بیاساییم و براى عبادت و کار و تلاش فردا شاداب و با نشاط برخیزیم.
خورشید و ماه ، ابر و باد ، آسمان و زمین همه در تلاشند تا انسان پرورش یابد و از نادانى و ناتوانى به دانایى و توانایى برسد و جسم و جانش را پرورش دهد. فعّالیّتهاى گیاهان و درختان و حیوانات ، همه در خدمت انسان قرار مىگیرد و همه براى بهرهمند ساختن و رشد و پرورش انسان تلاش مىکنند.
همه تلاش مىکنند تا انسان زندگى کند.
ولى در این میان ناگهان مرگ فرا مىرسد و جسم انسان از حرکت باز مىایستد. شما چه فکر مىکنید؟
آیا همه موجودات جهان تلاش مىکنند تا انسان چند روزى زندگى کند و سپس بمیرد و نابود شود؟در اینصورت آیا همه فعّالیّتهاى موجودات جهان بىهدف و پوچ و بیهوده نمىگردد؟آیا باور مىکنید که در آفرینش این جهان هیچ هدفى منظور نبوده است؟آیا خداى بزرگ این جهان شکوهمند و منظّم را بىهدف و بیهوده آفریده است؟ آیا خدا این جهان را آفریده که پس از مدتّى همه تلاش و حرکتش به نیستى گراید؟اگر براى نابودى آفریده شده بود ، آیا از همان آغاز آفریده مىشد؟
خداى بزرگ در آیههایى از قرآن به این سؤالات پاسخ مىدهد:
آیا چنین مىپندارید که شما را بیهوده آفریدهایم؟و شما به سوى ما در جهان آخرت باز نمىگردید[سوره مؤمنون آیه . 115]؟نه هرگز چنین نیست. خدا که فرمانروا و اداره کننده جهان است هزگز کار بیهوده نمىکند.
ما انسانها را گرامى داشتیم[سوره اسراء آیه . 70].
آیا انسان چنین مىپندارد که باطل و بیهوده رها مىشود[سوره قیامه آیه . 36]؟
شما همه انسانها ، همه به سوى خدا باز مىگردید ، آنگاه خدا شما را به اعمالتان آگاه مىسازد ، زیرا خدا به آنچه در دلهاست آگاه مىباشد[سوره زمر آیه . 39]. * * *
پس دانستید که انسان موجودى است جاودانى که مرگ او را نابود نمىسازد بلکه با مردن از این جهان به جهان منتقل مىشود ، انسان در این جهان جان و روحش را پرورش مىدهد و خویشتن را تربیت مىکند تا به جهان دیگر منتقل گردد در آن جهان نتیجه پویشها و کار و کردار خود را مىبیند. آن جهان ، جهان آخرت است که انسان در آن جاودانه خواهد بود.
اگر انسان خویشتن را با برنامههاى حیاتبخش پیامبران تربیت کند و ولایت خدا و اولیاء خدا را بپذیرد و صالح و نیکو کار باشد ، در جهان آخرت با خوبى و خوشى و در کمال نعمت و آسودگى زندگى مىکند و با پیامبران و امامان همنشین مىشود.
ولى اگر از دستور و ولایت خدا و برنامههاى پیامبران و ولایت و رهبرى پیشوایان الهى سرپیچى کند ، از راه مستقیم تکامل انسانیّت منحرف مىشود و در وادیهاى تاریک و هولناک سقوط مىکند و در جهان آخرت جز بدبختى و عذاب چیزى نخواهد دید. آیهاى از قرآن کریم
اَفَحَسِبتُم اَنَّما خَلَقناکُم عَبَثاً و اَنَّکُم اِلَینا لا تُرجَعوُنَ سوره مؤمنون آیه 115
آیا چنین مىپندارید که شما را بیهوده و بىهدف آفریدهایم و در جهان آخرت بسوى ما باز نمىگردید؟ پرسشها:(براى این که بیندیشید و بحث کنید. )
1-«آیا انسان بیهوده و بىنتیجه آفریده شده است؟»خدا در قرآن به این پرسش چه پاسخ داده است؟
2-انسان چگونه از فعّالیّتهاى گیاهان و حیوانات بهرهمند مىشود؟
3-انسان نتیجه کامل کار و کردار خود را در کجا مىبیند؟
4-انسان با انجام چگونه کارهایى مىتواند در جهان آخرت سعادتمند شود؟
5-کسى که ولایت خدا و اولیاء او را بپذیرد ، در جهان آخرت چگونه زندگى خواهد کرد؟کسى که از ولایت و رهبرى پیشوایان الهى سرپیچى کند چگونه خواهد بود؟
نامه اعمال
آیا تاکنون به گذشته خود اندیشیدهاید؟مىتوانید کارهاى گذشته خود را به خاطر آورید؟براى نمونه مىتوانید درباره برخى از کارهاى گذشته خو بیندیشید و خاطرات آنها را به یاد بیاورید. با به خاطر آوردن برخى از کارها خشنود و شادمان مىشوید و با به یاد آوردن بعضى از کارها ممکن است که غمگین و ناراحت شوید. همه کارها و معلومات گذشته ما این چنین در لوح ضمیر و نفس ما نقش بسته است ، هر چند که ممکن است برخى از آنها را به ظاهر فراموش کرده باشیم ولى همه آنها در ژرفاى باطن و ذات ما نهفته و باقى و ثابت است.
ژرفاى روح ما(نفس ما)چونان یک فیلم حسّاس عکّاسى است ، بلکه بسیار دقیقتر و حسّاستر و اثر پذیرتر. همانگونه که فیلم عکّاسى تصویرها را از جهان مىگیرد و نگهدارى مىکند ، نفس ما هم از کارها و اخلاق و اعتقاد ما اثر مىپذیرد و واقعیت آنها را در خود نگهدارى مىکند و به واسطه آنها راه تکامل و صعود یا راه فرود و سقوط را مىپیماید.
اخلاق خوب و پسندیده ، نفس انسان را با صفا و نورانى و مسرور مىسازند ، اعمال نیک و اخلاق خوب آثار زیبا و شادى آفرینى در نفس انسان مىگذارند که باقى و ثابت خواهند ماند. انسان نیکو کار که براى کسب رضا و محبّت خدا ، کار و تلاش مىکند. و همواره به یاد خداست و با او انس و علاقه دارد ، با اخلاق پسندیده و عمل صالح خویش را پرورش مىدهد و به خدا-که مرکز کمال و قدرت و سرچشمه هر زیبایى و شادى است-تقرّب مىجوید؛با ایمان به خدا و توجّه به او جان و قلبش را نورانى و با صفا مىنماید و پیوسته در راه تکامل و صعود قدم بر مىدارد و گوهر گرانبهاى انسانیّت خویش را پرورش مىدهد.
برعکس عقاید غلط و باطل ، اخلاق زشت و کردار ناشایست ، در نفس پاک و حسّاس انسان اثر مىگذارند و ژرفاى روان و نفس انسان را تاریک و آلوده مىسازند و موجب غمگینى و افسردگى مىشوند. انسان بیدین و بد کردار از یاد خدا غافل شده و سر گرم امور دنیا گشته ، از خدا دل بریده و به دنیا و لذّتهاى حیوانى دل بسته است و چنین انسانى از صراط مستقیم و نورانى تکامل فرو مىافتد و سقوط مىکند و در درّههاى تاریک و وحشتزاى حیوانیّت اسیر مىشود. چنین فردى با چنان افکار و اعمال پلیدى خوى درندگان و حیوانان را در خود مىپرورد و گوهر روشنگر انسانیّت را در خود تضعیف و کم نور مىنماید.
این واقعیّت را-که مشهود هر انسان آگاه و هوشیارى است-پیشوایان معصوم ما با بیانى ساده بدین گونه تصویر نمودهاند:نفس هر انسانى چون لوح پاک و سفیدى است که کارهاى نیکو آن را مىپرورند و نورانى و زیبا و زیباتر مىسازند و بر عکس کارهاى زشت و گناه همچون لکّههاى تاریک و سیاهى صفحه نفس را آلوده و پلید مىسازند. اگر فردى در کارهاى گناه اصرار ورزید ، این لکّههاى تاریک ، لوح پاک و سپید نفس را مىپوشانند و سراسر وجود انسان گنهکار را تاریک و آلوده مىسازند و چنین انسان آلوده و تاریک دلى در زشتیهاو پلیدیهایى که خود فراهم کرده است ، در دنیا در غم و حسرت و در آخرت در آتش سوزان جهنّم-که فراورده کارهاى اوست-مىسوزد.
خلاصه این که تمام اعمال انسان-چه خوب و چه بد-در ژرفاى وجودش ، در کارنامه عملش ثبت و ضبط مىشود. فرشتگان پروردگارمان-که شب و روز مراقب انسانند-همه اعمال و رفتارمان را مىنگارند و فوق آنان خدا ناظر و شاهد رفتار وجود ماست و هیچ عملى از اعمال ما گم و نابود و فراموش نمىشود و همه براى محاسبه باقى مىماند ، خدا در قرآن مجید مىفرماید:
«نامه عمل هر انسانى را بر گردنش مىنهیم که در قیامت آن نامه عمل را گشوده مىبیند. نامه عملت را امروز بخوان و به حساب خود برس که نفس تو براى حسابرسى تو کاملا کافى است[سوره اسراى آیه . 13].
در قیامت مردم دسته دسته بر انگیخته مىشوند تا اعمال خویش را ببینند ، پس هر کس به مقدار ذرّهاى کار نیک انجام داده باشد ، آن کار را خواهد دید و هر کس به مقدار ذرّهاى عمل زشت انجام داده باشد آن عمل را مشاهده خواهد کرد. »[سوره زلزال آیات . 8-6]
اعمال ما در این دنیا نابود نمىشوند و در نامه عمل ثبت و ضبط مىگردند و همواره با ما هستند ولى گاهى ما از آنها غافل مىشویم؛امّا بعد از مرگ و انتقال به جهان آخرت ، در قیامت که پردههاى غفلت کنار مىروند و به باطن و ژرفاى وجود انسان نمایان مىگردد ، نامه حیرت انگیز اعمالمان پیش رویمان گشوده مىگردد و آنگاه تمام کارهاى خود را بالعیان مشاهده مىکنیم ، همه را حاضر مىبینیم که گویى در همان حال انجام داده و مىدهیم که:
«در قیامت سرائر و پنهانیهاى نفس انسانها آشکار مىگردد. [سوره طارق آیه . 9]و نامه عمل انسان به صورت آشکار و گشوده نهاده مىشود ، پس گنهکاران را مىبینى که از آنچه در نامه عملشان مشاهده مىکنند در بیم و هراس سختى فرو روند و گویند:اى واى بر ما!چه نامه عمل حیرت انگیزى است!از ثبت و ضبط هیچ کار کوچک و بزرگى فروگذار نکرده است و همه را ثبت نموده است در آن روز بندگان همه عمال خود را حاضر مىبینند و پروردگارت به هیچ کس ستم نمىکند. »[سوره کهف آیه . 49]
بنابراین آیات ، انسان بعد از انتقال از این جهان به جهان آخرت ، در قیامت به نامه عمل خویش مىنگرد و همه را بالعیان مشاهده مىکند ، آنگاه از جانب خدا خطاب مىرسد که:
«تو اى انسان در دنیا از این اعمال خویش غافل بودى ولى اینک پرده غفلت را از پیش چشمت کنار زدهایم و دیده جانت بینا شده است. »[سوره ق آیه . 22]
در قیامت که انسان براى حساب برانگیخته مىشود ، حقیقت و ژرفاى وجودش آشکار مىگردد ، هر انسانى نامه عمل خود را گشوده و آشکار دریافت مىکند و در آن به دقّت مىنگرد و همه اعمال گذشته را یکباره در برابر خویش حاضر مىبیند. در قرآن درباره دریافت نامه عمل چنین آمده است:
«نامه اعمال افراد متّقى و دیندار و نیکو کار به دست راستشان داده مىشود(و به همین جهت به این گروه از انسانها اصحاب یمین گفته مىشود)آنان شادمان و خشنود مىگردند زیرا مىدانند حسابشان ساده و آسان است و مشکلى در پیش ندارند مىگویند:بیایید و نامه اعمال ما را بخوانید ، ما مىدانستیم که روز حسابى در پیش داریم ، این انسانها در یک زندگى بسیار خشنود کننده و در بهشتهایى بلند و پر نعمت مسکن مىگزینند. امّا نامه عمل افراد بیدین و بد کردار به دست چپشان داده مىشود(و به همین جهت به این گروه اصحاب شمال گفته مىشود)اینان غمگین و ناخشنود مىگردند ، زیرا در مىیابند که حساب و جزاى بسیار سخت و دشوارى در پیش دارند. مىگویند:اى کاش این نامه عمل به دست ما نمىرسید و ما همچنان از کار و کردار حسابمان بىاطّلاع و غافل مىماندیم. اى کاش مرگ در مىرسید. این چنین انسانهایى زندگى سخت و غم انگیزى در پیش دارند و در شعلههاى بلند و سوزان و دودخیز دوزخ(که فرآورده اعمال زشت آنهاست) در خواهند افتاد. . . »[سوره الحاقه آیه 26]
آیه اى از قرآن کریم
وَ وُضِعَ الکِتابَ فَتَرَى المُجرِمینَ مُشفِقینَ مِمّا فیهِ وَ یَقُولُونَ یا وَیلَتَنا ما لِهذا الکِتابِ لایُغادِرُ صَغیرَةً وَ لا کَبیرَةً اِلاّ اَحصیها وَ وَجَدوُا ما عَمِلوُا حاضِراً وَ لایَظلِمُ رَبُّکَ اَحَداً. سوره کهف آیه 49
و نامه عمل نهاده شود پس گنهکاران را بعلّت آنچه در آن است ، ترسان مىبینى و مىگویند اى واى بر ما!این چه نامهاى است که هیچ کوچک و بزرگى را از کارهاى ما فروگذار نکرده است؛هر آنچه انجام دادهاند حاضر یابند و پروردگارت به هیچ احدى ظلم نکند.
بیندیشید و پاسخ دهید.
1-اعمال و اخلاق خوب و پسندیده ، چه تأثیرى در نفس انسان مىگذارند؟
2-انسان نیکو کار ، چگونه جان و قلبش را نورانى و با صفا مىنماید؟
3-با چه اعمال و چه عقایدى ژرفاى روان و نفس انسان آلوده و تاریک مىگردد؟انسان چگونه از صراط مستقیم و نورانى تکامل و تقرّب به خدا ، فرو مىافتد؟
4-پیشوایان معصوم ما ، اثر پذیرى نفس انسان را چگونه تصویر نمودهاند؟
5-علاوه بر این اعمال انسان در ژرفاى جان و نفسش ثبت مىگردد ، چه کسان دیگرى مراقب و شاهد اعمال انسانند؟
6-در قیامت وقتى گنهکاران نامه اعمال خود را مشاهده مىکنند ، چه مىگویند؟
7-وقتى انسان در قیامت به نامه عمل خود مىنگرد و همه اعمالش را بالعیان مشاهده مىکند ، از سوى خدا چه خطایى به او مىرسد؟
8-حقیقت و ژرفاى وجود انسان در کدام جهان براى خودش کاملا ظاهر مىگردد؟
9-اصحاب یمین(در فرهنگ قرآنى)به چه کسانى گفته مىشود؟آنان وقتى نامه عمل خود را دریافت مىکنند ، چه مىگویند؟
10-اصحاب شمال(در فرهنگ قرآنى)به چه کسانى گفته مىشود؟اینان وقتى نامه عمل خود را دریافت مىکنند ، چه مىگویند؟در آخرت چگونه زندگى مىکنند؟
تصویرى از قیامت
خبر رسید که یکى از اصحاب امیر المؤمنین(ع)فوت شده است. دوستان و اقوامش ناراحت شدند و برایش طلب مغفرت کردند. بعد از مدتى معلوم شد که خبر درست نبوده و آن مرد فوت نشده است. فرزندان و اقوام و آشنایانش خوشحال و شادمان شدند. . . .
در پى دریافت دو خبر ، امیر المؤمنین(ع)نامهاى به این مضمون براى او نوشتند: بسم اللّه الرّحمن الرّحیم
. . . خبرى از سوى تو براى ما رسید که موجب ناراحتى دوستان و اقوام گشت و آنان را در غم فرو برد. بعد از مدّتى خبر دیگرى آمد که خبر نخستین را تکذیب کرد و دوستان واقوام و آشنایان را مسرور نمود. درباره این دو خبر چگونه مىاندیشى؟آیا فکر مىکنى که این خوشحالى و شادمانى پایدار خواهد بود؟یا این که این خشنودى و سرور ، دیگر بار به حزن و اندوه بدل خواهد شد؟راستى اگر خبر اوّل درست مىبود و تو اکنون به سراى آخرت منتقل گشته بودى ، از خدا چه مىخواستى؟آیا با زاد و توشه کافى به جهان آخرت رفته بودى؟یا این که دوست داشتى خدا ترا دوباره به دنیا برگرداند و فرصت انجام کارهاى صالح به تو عنایت فرماید؟
چنین بیندیش که خبر نخستین تحقّق یافته و تو به سراى آخرت انتقال یافته و طعم مرگ را چشیدهاى و دوباره به این جهان باز گشتهاى که اعمال صالح انجام دهى. چنین بیندیش که خدا درخواست ترا براى باز گشت به دنیا پذیرفته و ترا به این جهان باز گردانیده است. حالا چه مىکنى؟آیا با سرعت و دقّت براى حیات واقعى خود زاد و توشته فراهم مىآورى؟آیا براى منزل جاودانى آخرت خویش چیزى پیش مىفرستى؟ کار خیرى ، عمل صالحى ، دستگیرى و کمکى ، دعا و عبادتى ، چه پیش مىفرستى؟
و بدان که اگر از این جهان ، با دستى تهى از اعمال خیر ، به جهان آخرت کوچ کنى دیگر راه بازگشت ندارى و جز افسوس و حسرت ، رنج و عذاب بهرهاى نمىبرى بدان که شب و روز-که پیوسته در پى هم مىآیند و مىروند-با نهایت سعى و جدّ و جهد ، عمرها را کوتاه مىکنند و اجلها را در مىنوردند و انسان را به آخرین نقطه زندگى دنیا مىرسانند و ناچار این لحظه آخرین براى هر کسى خواهد رسید و داعى حقّ او را به جهان آخرت خواهد برد. . . .
پس علاقههاى پست و هوسها و لذّتهاى مادّى را کم کنید و به سوى خدا و ارزشهاى الهى باز گردید و بار سفر آخرت را با تقوى و اعمال صالح بر بندید و بدانید که در مسیر حرکت آخرت ، گردنههاى سختى در پیش دارید که ناچار باید از آنها بگذرید. بدانید که توشه راهتان تقوى است وگرنه مىلغزید و در پرتگاههاى عمیق جهنّم فرو مىافتید. از گناه و معصیت اجتناب کنید تا در بهشت رضوان به نیکو کاران ملحق شوید. * * *
امیر المؤمنین در این سخن به گردنههاى سخت راه و منازل و مناظر خوف انگیز مسیر آخرت اشاره مىکند ، ولى سخن والاى او فقط یک اشاره است ، چون که واقعیت عظیم جهان آخرت و حوادث قیامت را جز به اشاره نه مىتوان گفت و نه مىتوان شنید.
براى درک بیشتر عظمت حوادث آخرت و قیامت ، خوب است به قرآن کریم رجوع کنیم و به تصویر مناظر شگفت قیامت ، از دریچه آیات قرآن بنگریم ، هر چند که باز هم حقیقت آن خبر عظیم را هرگز نمىتوانیم-آنطور که هست-دریافت و تصّور نماییم؛فقط اشاراتى سربسته و کوتاه مىشنویم تا بدانیم که روزى سخت و فراتر از سخن و ادراک در پیش داریم و باید خود را با ایمان و تقوى و عمل صالح بپروریم تا گذر از آن گردنههاى خطرناک و پر نشیب و فراز بر ایمان آسان گردد و وصول به بهشت نعیم و رضوان پروردگار میسّر شود. برزخ و قیامت
هنگامى که فرد گنهکار از این جهان مىرود و رنج و عذاب خویش را در برزخ مشاهده مىکند مىگوید:
«خدایا مرا به دنیا باز گردان تا اعمال صالح انجام دهم و گذشته تباه خود را جبران نمایم ، او تقاضا مىکند ولى هرگز به دنیا باز نمىگردد و تا قیامت و روز بعث در عذاب و ناراحتى خواهد بود[سوره مؤمنون آیات 99-100]»
«بهنگام قیامت خورشید تاریک و در هم پیچیده مىشود ، ستارگان بىنور مىگردند. کوهها به حرکت و لرزه مىافتند و شتران آبستن بىساربان مىمانند و وحوش محشور مىشوند و دریاها سوزان و شعله خیز مىگردند»[سوره تکویر آیات 1-6]
«هنگامى که آسمان شکافته مىشود و ستارگان پراکنده مىگردند و دریاها شکافته و آب دریاها پراکنده مىشود و هنگامى که گورها زیر و رو مىگردد»[سوره انفطار آیات 1-4]
«آن گاه که زمین به لزش خویش بلرزد و آنچه در درون دارد بیرون افکند»[سوره زلزال آیات 1 و 2] «هنگامى که کوهها همانند پشم حلاّجى شده ، متلاشى گردند»[سوره قارعه آیه 3] و«هنگامى که ماه بگیرد و تاریک شود و خورشید و ماه مجتمع گردند»[سوره قیامت آیات 8 و 9] و«هنگامى که زمین شدیدا بلرزد و کوهها متلاشى شوند و غبارى پراکنده گردند»[سوره واقعه آیات 4-6] و «هنگامى که زمین و کوهها شدیدا بلرزند و کوهها به صورت تّپههاى ترسناکى در آیند»[سوره مزمّل آیه 14] «روزى که آسمان شدیدا حرکت کند و کوهها به راه افتند»[سوره طور آیات 9-10] و«روزى که آسمان با درهاى بسیارى گشوده شود و کوهها شدیدا به حرکت آیند و همانند سراب پوچ گردند»[سوره نبأ آیات 19-20] و«روزى که زمین به غیر زمین تبدیل شود و آسمانها تغییر کنند و مردم در پیشگاه خداى یگانه و مقتدر حاضر شوند»[سوره ابراهیم آیه 48] و«زمین به نور پروردگارش روشن و منّور گردد»[سوره زمر آیه 69]
آنچه اجمالا از این گونه آیات قرآن استفاده مىشود اینست که در قیامت نظام کنونى جهان آفرینش دگرگون مىشود ، خورشید تاریک و بىنور و ماه خاموش و بىفروغ مىگردد ، ستارگان پراکنده مىشوند ، کوهها با آن عظمت به لرزه مىافتند و به راه مىافتند و همچون تپّههاى ترسناکى در آیند و چون غبارى پراکنده و پوچ شوند ، زمین به غیر زمین تبدیل شود و پهنه وسیع قیامت فراهم آید تا همگان براى حساب حاضر شوند.
اینها همه اشارات کوتاه و گذرایى است به صحنه عظیم قیامت ، که واقعیّت بزرگ آن را هم اکنون نمىتوانیم تصّور کنیم و فقط از این اشارات قرآنى در مىیابیم که چنین هنگامه سختى را در پیش داریم و با ایمان و عمل صالح ، خود را از هول و هراس آن هنگامه سخت ، در پناه لطف خدا در امان مىداریم. آیهاى از قرآن کریم
یَومَ تُبَدَّلُ الاَرضُ غَیرَ الاَرضِ وَ السَّمواتُ وَ بَرَزوُا لِلّهِ الواحِدِ القَهّارِ. سوره ابراهیم آیه 48
روزى که زمین به غیر زمین تبدیل شود و آسمانها نیز ، و همگان در پیشگاه خداى یگانه پیروز حاضر شوند. بیندیشید و پاسخ دهید.
1-هنگامى که فرد گنهکار به جهان برزخ مىرود و عذاب کارهاى خویش را مىبیند ، چه آرزو مىکند؟چه مىگوید؟آیا تقاضایش پذیرفته مىشود؟
2-امیر المؤمنین على بن ابیطالب علیه السّلام ، براى آن صحابیش در مورد بازگشت به این جهان ، چه نوشت؟او را با چه بیانى نصیحت کرد؟
3-در قرآن کریم ، قیامت با چه ویژگیهایى تصویر شده است؟
4-چگونه مىتوانیم از هول و هراس هنگامه سخت قیامت ، در امان باشیم؟
5-در سخن امیر المؤمنین چه چیزهایى بعنوان زاد و توشه سفر آخرت معرّفى شده است؟
6-چه چیزى انسان را از لغزش در مسیر حرکت به بهشت و رضوان پروردگار ، باز مىدارد؟چگونه مىتوانیم از گردنههاى خطرناک و پر نشیب و فراز سفر آخرت به آسانى و سلامت ، بگذریم؟