پایگاه اطلاع رسانی آیت الله ابراهیم امینی قدس سره

نماز جمعه حضرت آیت الله ابراهیم امينی. قم - 88/11/09

نماز جمعه حضرت آیت الله ابراهیم امينی. قم - 88/11/09

خطبه های نماز جمعه مورخ 1388/11/9 هجری شمسی مصادف با 13 صفر سال 1431 هجری قمری امام جمعه : آیت الله امینی خطبه اول بسم الله الرحمن الرحيم «اوصیکم عباد الله بتقوی الله فانها الزمام و القوام» خطبه های نماز جمعه مورخ 1388/11/9 هجری شمسی مصادف با 13 صفر سال 1431 هجری قمری امام جمعه : آیت الله امینی خطبه اول بسم الله الرحمن الرحيم «اوصیکم عباد الله بتقوی الله فانها الزمام و القوام» برادران و خواهران و نمازگزاران محترم، خودم و شما را به رعایت تقوای الاهی دعوت می کنم. تقوا، بهترین وسیله ای است که به وسیله ی آن می توان خواسته های حیوانی و غرایز شهوانی را کنترل کرد. اگر تقوا نباشد انسان در همه جا در معرض اشتباه و خطا و تجاوز قرار می گیرد. اما اگر تقوا باشد، تقوا نفس را مهار می کند که به گناه آلوده نشود و تقوا برای انسان به منزله ی افساری است که در دهان اسب قرار می دهند که آن تعدی و تجاوز نکند و به صاحبش اذیت نرساند یا مثل ترمز اتومبیلی است که انسان و راننده و افراد دیگر را حفظ می کند. سعی کنیم که با تقوا باشیم و زبان و چشم و گوش و دستمان کنترل به وسیله ی تقوا بشود. در خطبه ی گذشته عرض شد که یکی از مصادیق مهم اسراف و تبذیر، اسراف و تبذیر در مهریه است که اصل مهریه یک امر ضروری و لازم برای ازدواج است اما اگر تجاوز از حد کرد و به عنوان مزایده و مبالغه درآمد، امری است که مشکلات فراوانی را به وجود می آورد و عرض شد که اسلام دستور می دهد که مهریه ها در حد اعتدال باشد، نه خیلی کم باشد و نه خیلی زیاد، که در این رابطه مطالبی به عرض رسید. امروز به یکی از نمونه های اعتدال و رعایت آن در مهریه اشاره می کنم. و آن مهریه ی حضرت زهرا (س) با علی بن ابیطالب (ع) است. این ازدواج جنبه های مختلف آن برای ما مسلمان ها بهترین درس است ولی امروز در مورد مقدار مهریه صحبت خواهم کرد. قبلاً عرض کنم که اطراف این ازدواج مبارک، از شخصیت های فوق العاده ی اسلام هستند. یک طرف آن پیغمبر اکرم است که با آن معنویت و قدرتی که در آن زمان بود. طرف دیگر دومین شخصیت اسلام یعنی علی بن ابیطالب (ع) است با آن مزایایی که داشت. طرف سوم، فاطمه ی زهرا است که بر طبق احادیث سیده ی خانم های جهان است. یک چنین ازدواج و یک چنین جمعی در هیچ جای دیگر سراغ نداریم. پس رفتار این ها در همه جا می تواند الگو باشد و از جمله در همین مهریه ای که می خواهم عرض کنم. داستان ازدواج امیر المومنین با حضرت زهرا جنبه های مختلف دارد که من فقط در این قسمتش مطالبی را به عرض می رسانم. در تاریخ می نویسند که اشخاص و شخصیت های زیادی به خواستگاری حضرت زهرا به نزد پیامبر می آمدند و در این بین ثروتمندان و اشراف بودند و مهریه های سنگینی هم پیشنهاد می کردند ولی پیغمبر نمی پذیرفت. نوشته اند که گویا پیغمبر در انتظار شخص دیگری بود. و می فرمود که ازدواج زهرا باید از جانب خدا تأیید بشود. و در انتظار او بود. امیر مومنان به فکر ازدواج افتاد ولی چون امکاناتی نداشت، برایش ازدواج مشکل بود و با تشویق بعضی از اصحاب حاضر شد که خدمت پیغمبر بیاید و تقاضای ازدواج بکند و به خدمت پیغمبر رسیدو در یک وقت غیر عادی بود. امیر المومنین خیلی خدمت پیغمبر می رسید ولی در آن جریان یک وقت غیر عادی بود و آمد خدمت پیغمبر و بعد از سلام نشست و یک چیزی می خواست بگوید اما خجالت می کشید و پیغمبر احساس کرد که حضرت علی یک کاری دارد. فرمود یا علی در این وقت و با این وضعیت آمده ای به این جا و گویا یک تقاضایی داری. و خجالت می کشی که بگویی ، بگو و خجالت نکش. عرض کرد: یا رسول الله شما از زندگی من و سوابق من کاملاً خبر دارید و من تا به حال موفق نشده ام که ازدواج کنم ولی الان احساس می کنم که برایم ضرورت دارد و آمده ام به خواستگاری دختر گرامی شما و پیغمبر اکرم نوشته اند که تبسمی کرد و همانی که انتظار داشت، پیدا شده بود و حضرت علی عرض کرد که من آمده ام که با حضرت زهرا ازدواج کنم. پیغمبر فرمود که بروم و از حضرت زهرا اجازه بگیرم. پیغمبر خدمت حضرت زهرا رفتند و فرمودند که تو علی بن ابیطالب را خوب می شناسی به خواستگاری تو آمده است. آیا اجازه می دهی ؟ حضرت زهرا فرمود: اجازه با خود شماست و اجازه دادند. پیغمبر برگشت و به حضرت علی گفت که زهرا اجازه داده و حالا بگو ببینم که برای مهریه چه چیزی داری؟ چه اموالی داری؟ امیر المومنین عرض کرد: یا رسول الله تو از زندگی من با خبر هستی، زحمت می کشم و کار می کنم ولی چیزی ندارم جز سه چیز یک شتر که هم حیوان سواریم است و هم به وسیله ی آن آب کشی می کنم و کار می کنم و رزق و روزی را تهیه می کنم و دوم من یک شمشیر دارم. سوم یک زره. پیغمبر اکرم فرمود: خوب، شتر که نمی تواند مهریه باشد چون وسیله ی اعاشه ی توست. نمی توانی نداشته باشی و اگر شتر نداشته باشی، نمی توانی کار کنی و زحمت بکشی و روزی تهیه کنی و این را نمی شود که مهر قرار داد و اما شمشیر را هم که نمی شود مهر قرار داد برای این که تو همیشه می خواهی در جبهه ها حضور داشته باشی و جنگ کنی و بدون شمشیر نمی توانی. این را هم نمی توانی مهریه قرار بدهی. اما بدون زره می توانی جنگ کنی. زره را می توانی مهر قرار بدهی و زره را مهر قرار بده. امیر المومنین راضی شد و پیغمبر اکرم رفتند و همین مطلب را با حضرت زهرا مطرح کردند و حضرت زهرا هم موافقت کردند و برگشتند و فرمودند: خیلی خوب، زهرا هم موافقت کرد که این مهریه همین زره باشد و بعد از آن خطبه را خواندند و خطبه را با همین مبلغ که در آینده عرض خواهم کرد. خطبه را بر طبق این خواندند و برگشتند و به حضرت علی فرمودند که برو این زره را بفروش و پول آن را بیاور. خود امیر المومنین زره را به مبلغ 500 درهم یا 480 درهم فروختند که پولش را به خدمت پیغمبر آوردند و تقدیم کردند. پیغمبر اکرم یک مقداری از این را به یکی از اصحاب دادند و فرمودند که برو و برای زهرا جهازیه تهیه کن. تقریباً در حدود دو ثلث این مقدار بود و آن هم رفت و یک جهازیه تهیه کرد که بعداً هم صورت جهازیه را عرض خواهم کرد. و یک مبلغی که باقی مانده بود به «اسماء» دادند که برایش بوی خوش و یک چیز های ضروری که خانم ها احتیاج دارند، تهیه کند و تهیه کردند. در این جا من چند نکته عرض می کنم که بسیار جالب است. اولاً رفتاری که پیغمبر کردند و فرمودند که من باید بروم. از زهرا اجازه بگیرم و بدون اجازه ی زهرا اقدام نکردند و بعد از آن مساله ی این مهریه است و پیغمبر نقد گرفت و نفرمود که بر ذمه ی تو باشد بلکه نقد گرفت که مطلوب در مهریه در صورت امکان نقد گرفتن است. حالا یا ملک باشد یا پول باشد که مطلوب آن است. مهریه را نقد گرفت و نکته ی سوم نفرمود: خیلی خوب، حالا این چیزهایی که داری باشد برای مهریه و مبلغ چند درهم هم باشد برای عندالمطالبه بپردازی و در قباله می نویسیم. این طور نبوده. یعنی مهریه را کلاً در همان جا خاتمه دادند و به همین مقدار اکتفا کردند. مطلب دیگر این که پیغمبر اکرم که پدر عروس است در این مهریه حال دامادش را رعایت کرد و در این سه چیزی که می خواهد بدهد آنی را قبول کرد که داماد می تواند نداشته باشد یعنی زره را. شتر را فرمود که باشد و شمشیر هم نیاز است. و آن چیزی که می توانی نداشته باشی آن زره است و این لطف و مرحمت پدر عروس نسبت به دخترش و دامادش و آینده ی آن هاست که این هم بسیار جالب است. نکته ی دیگر این که از همین مبلغ جهازیه ی حضرت زهرارا تهیه کرد و این مبلغ را نگفتند که این زره مال دخترم باشد اما من خودم هم یک جهازیه تهیه کنم. خوب من پبغمبرم یا به صورت قرض یا نسیه یا طرق دیگر باید یک جهازیه آبرومندی تهیه کنم چون داماد من شخصیتی است مثل علی بن ابیطالب و من هم که پیغمبرم و این هم دختر من هست و شأن و شؤون من اجازه نمی دهد که من این را ساده برگزار کنم. و باید خودم هم یک جهازیه ای تهیه کنم. اما این طور نبود و با همین مبلغ جهازیه ی حضرت زهرا را تهیه کرد یعنی این مهر را تبدیل کرد به یک چیز مورد نیاز خانواده و این امر هم یک امر مهمی است. از این مجموع می خواهم سوالی کنم که ما امت پیغمبر هستیم و ما مدعی هستیم که پیغمبر را الگوی خودمان قرار می دهیم. «لکم فی رسول الله اسوة حسنة» و این رفتار پیغمبر را به عنوان پدر عروس و آن امیر المومنین را به عنوان داماد که با آن لطافت و زیبایی آمد و خودش به خواستگاری حضرت زهرا آمد و آن هم رفتار بعدش که با همین مبلغ جهازیه تهیه کرد. حالا اگر ما که مدعی اسلام هستیم اگر به این روش عمل می کردیم و هر کسی به مقدار توانش مهر نقدی و جهازیه را از همین مهر بگیرند و چیز زیادی نباشد و اگر ما به این عمل می کردیم، آیا این مشکلات فعلی جوانان را داشتیم. اگر این طور عمل می کردیم این تعداد جوان که همه بدون همسر زندگی می کنند و مشکلات فراوانی که الان برای دخترها و پسرها هست، آیا این ها به وجود می آمد؟ نمی آمد. پس چه طور این قدر اصرار داریم که تابع پیغمبریم، واجب که نیست. اما بالاخره سنت حسنه ای است و پیغمبر مصالح را این طور درک می کرده و ما اگر این طور عمل می کردیم، این مشکلات را اصلاً نداشتیم. اگر این طور بود این قدر دختر وپسر در خانه مانده نداشتیم. اگر این طور بود هر کسی دختر پیدا می کرد این قدر مصیبت نداشت. دختر دارد و باید جهازیه را تهیه کند اما شما ببینید که با همین مهریه قضیه حل شد. به همین راحتی. پس ما ضعیفیم و ما که می گوییم که پیغمبر را قبول داریم و باید در همه جا قبول داشته باشیم و این کوتاهی از ماست. امیدوارم که خداوند متعال جامعه ی ما را و مردم و مسئولین ما را به سویی هدایت کند که ما از این الگوها درس گرفته و عمل کنیم تا مشکلات را حل کنیم.


خطبه دوم «أوصيکم و نفسي بتقوي الله وإتباع أمرِهِ و نهيِه» در این خطبه هم خودم و شما را به رعایت تقوای الاهی، و مخصوصاً تأسی به سیره ی پیغمبر و ائمه اطهار دعوت می کنم و امیدوارم که ما در ادعای خودمان که مدعی هستیم که از پیغمبر واهل بیت اطاعت می کنیم ،طوری صادقانه باشیم که حقاً در همه ی جهات و جنبه ها سیره ی ائمه ی اطهار را رعایت کنیم. خطبه دوم «أوصيکم و نفسي بتقوي الله وإتباع أمرِهِ و نهيِه» در این خطبه هم خودم و شما را به رعایت تقوای الاهی، و مخصوصاً تأسی به سیره ی پیغمبر و ائمه اطهار دعوت می کنم و امیدوارم که ما در ادعای خودمان که مدعی هستیم که از پیغمبر واهل بیت اطاعت می کنیم ،طوری صادقانه باشیم که حقاً در همه ی جهات و جنبه ها سیره ی ائمه ی اطهار را رعایت کنیم. اما مناسبت ها و با عرض تبریک به مناسبت سالروز دوازده بهمن و مراجعت غیر باورکردنی امام راحل به میهن اسلامی را داریم. دهه ی فجر، دهه ی عظیمی بود و در تاریخ اسلام و تاریخ ما شاید کمتر یک چنین جریانی سابقه داشته باشد. در زمانی امام به ایران آمد که ایران یک پارچه خرمنی از آتش بود که فرصت ذکر آن ها نیست. در یک حالتی شاه فرار کرده بود ولی آن دولت دیکتاتور و عوامل آن با کمال قدرت سر کار بودند و می خواستند دفاع کنند و کسی باور نمی کرد که به امام اجازه بدهند که بیاید در فرودگاه و فرودگاه مهرآباد چندی بود که بسته بود. خود ورود امام و اجازه دادن این ها همه از تاییدات الاهی بود اگر کسانی که در آن زمان بودند آن زمان را یاد بیاورند در این دهه پر از آثار تأییدات الاهی بود و این مطلب کوچکی نیست که ده روز مبارزه که جلوتر هم سابقه داشته ولی این ده روز سبب بشود که یک نظامی ساقط بشود و یک نظام دیگری جای آن بیاید که اصلاً باور کردنی نبوده و نیست و کجای دنیا سراغ دارید که مردمش ده روز مبارزه کرده باشند و پیروز شده باشند، هیچ جا سراغ ندارید. بعلاوه این مبارزه چه طوری بود. مبارزه ای بود که یک طرفش عمال رژیم سابق بود امریکا و اسرائیل و همه ی کشور های مستکبر بودند و انواع سلاح ها در اختیار رژیم سابق بود و همه هم می خواستند این را حفظش بکنند وحتی کشور های اسلامی منطقه هم از بقای نظام حمایت می کردند. اما طرف دیگر چه چیزی داشت؟ آن طرف دیگر نه اسلحه داشت و نه کسی از آن حمایت می کرد و همه ی قدرت ها بر خلافش بودند و هیچ حامی نداشت و سلاحی نداشتند الا ایمان و تأییدات الاهی و تکبیر. آیا چنین چیزی سراغ دارید؟ که یک طرف هیچ چیز به جز خدا و اتکا و اعتماد و ایمان به خدا یک طرف و یک طرف هم همه ی امکانات را در اختیار داشته باشد و در عین حال پیروز بشود، این در تاریخ سابقه ندارد. بنده که چنین جریانی را سراغ ندارم. روی این حساب می توان گفت که این پیروزی انقلاب واقعاً از آن الطاف الهی بود و معجزه ی تاریخ بود. معجزه ی تاریخ یعنی یک چیزی که در تاریخ واقع نشده. شما کجا سراغ دارید که یک دهه مبارزه یک طرف از همه ی امکانات برخوردار اما یک طرف هم هیچ چیزی نداشته باشد الا ایمان و موفقیت پیدا کند. کجا سراغ دارید؟ واقعاً می شود گفت که یک معجزه ی تاریخ است یعنی خواست خدا بود. الطاف الهی در جزئیات حوادث است، این دهه ی فجر که امیدوارم مسئولین إن شاءالله به آن بعدا اشاره کنند. آثارش مشاهده می شد، خدا می خواست که این پیروزی حاصل شود آن هم در اثر ایثار و فداکاری و مجاهده و اخلاص مردم ایران. این خواست خداوند متعال است. یکی از چیزهایی که باز خیلی مهم است این است که این انقلاب با انقلاب های دیگرهم خیلی فرق داشت برای این که این انقلاب، انقلاب اسلامی بود یعنی اسلامی که هزار و چهارصد سال قبل به دست پیامبر و علی بن ابی طالب تأسیس شده بود و بعداً به مشکلات برخورد کرده بود و از اسلامی بودن برگشته بود، این برگشت ولی این سابقه ای در این جهت هم نداشت. این باز یک مسأله ی است یعنی این که مردم انقلاب کردند یعنی خواستند که اهداف دین و اهداف اسلام در خارج تحقق پیدا کند. خواستند یک حکومت اسلامی را بر طبق معیارهای اسلامی برقرار کنند و این هم شد. با این که دشمنان سالها جدیت کرده بودند که اصلاً به مردم جهان بفهمانند که دین نمی تواند حکومت کند، اسلام نمی تواند حکومت کند، ادیان دیگر هم نمی تواند، سالها این ها این کار را کرده بودند که دیگر مطمئن بودند که دیگر کسی این را نمی پذیرد اما در این جریان این تحقق خارجی پیدا کرد و این هم یکی از الطاف الهی بود. در اثر همین جریان یعنی پیروزی اسلام بوسیله ی ایمان و اعتماد به خدا بود که این انقلاب اسلامی با سرعت از مرزها تجاوز کرد و با سرعت به همه ی جای دنیا رسید یعنی مسلمان های جهان بیدار شدند که این گونه نیست که نتوان با استکبار مبارزه کرد. با استکبار می شود مبارزه کرد با سلاح ایمان و نصرت الهی. این هم یک مسأله ای بود که همه بیدار شدند و فهمیدند که می شود مبارزه کرد، بدون سلاح می شود بدون قدرت می شود، فقط مقاومت لازم است این را فهمیدند چنانکه آثارش بعداً در کشورهای دیگر و هم الان هم مشاهده می کنید. مردم لبنان پیروزیشان با مقاومت بود. مردم غزه پیروزیشان با مقاومت بود نه سلاح. همه ی دشمنان یک طرف بودند و آنها تنها بودند و پیروز شدند و در جاهای دیگر. و این یک امیدی شد برای محرومین و مستضعفین جهان و بویژه مسلمانان در همه ی جهان. الان ما یک چنین حالتی را داریم که دنیا از ما انتظار دارد مسلمانان از ما انتظار دارند همه امید دارند که این نظام باقی بماند و مرکزیت خودش را حفظ کند و آنها الهام بگیرند و آن ها هم این راه را طی کنند و این یک چیزی است که الان درجهان انتظار آن هاست. انتظار جهانیان همین است که می بینید و انتظار پیغمبر اکرم و ائمه ی اطهار هم همین است که این نظام باقی بماند و این امانت را امام به ما سپرد و این همه توصیه کرد و شهدا این همه ایثار و فداکاری کردند و شهید شدند که این نظام باقی بماند. و این چیز دیگری نبود الا این که این نظام اسلامی باقی بماند. و همه ی این ها تلاش و کوشش کردند و یک چنین امانتی را به ماسپرده اند و شهدا رفتند اما این امانت را به دست ما دادند و ما وظیفه داریم که این امانت را نگه داریم. ما اگر در این قسمت کوتاه بیاییم خدا می داند که در قیامت نمی تواتیم جواب بدهیم. الان 30 سال از انقلاب می گذرد و وارد سی و یکمین سال انقلاب می شویم ما در طول این مدت 30 سال با انواع مشکلات نظام ما مواجه بوده و این توطئه هایی که الان می بینید که برخی از آن ها هست در صدر انقلاب هم بوده و توطئه های فراوانی بوده ولی همه به برکت رهبری امام و بعد هم به رهبری خلف صالح امام، مقام معظم رهبری همه ی این توطئه ها خنثی شد و فکر نکنید که این حرف ها تازه است بلکه این حرف ها سابق هم بود ولی شکست خوردند و نمی توانستند. به هر حال ما همان مردم را داریم و همان اخلاص و امانت الاهی را داریم و همین رهبری آگاهانه را داریم و شماها هم همان هایید البته بعضی هایشان تغییر کرده اند و برخی جوان ها تازه اند و برخی مرده اند ولی به هر حال همان هایند. وظیفه ی ما جز تلاش ما برای حفظ امانت الاهی و نگه داری آن نیست. نگه داری انقلاب به مراتب از اصل انقلاب دشوارتر است و انقلاب در یک زمان محدودی است و با سر و صدا تمام می شود ممکن است اما نگه داریش خیلی سخت است و این قدر انقلاب ها آمده اند، اسلامی و غیر اسلامی و بعد از یک مدتی شکست خورده اند و رفته اند و موفق نشده اند. نگه داری انقلاب بسیار دشوار است و ما باید سعی کنیم که به هر طریق ممکن این امانت را نگه داریم. در این رابطه به صورت کوتاه به چند مطلب اشاره می کنم. اگر بخواهیم این امانت را حفظ کنیم اولاً باید با تمام قدرت و توانمان از ولایت فقیه و از ولی فقیه حمایت کنیم. ولایت فقیه رکن این نظام است. اگر رکن نباشد دیگر کاری ساخته نیست و دشمن هم الان هم می بینید که این رکن نظام را مورد هجمه قرار داده است. ما چه وظیفه داریم؟ ولایت فقیه که خود به خود نمی تواند کاری بکند. باید با حمایت مردم باشد و ما در حمایت از ولایت فقیه باید با کمال جدیت و تلاش و کوشش کنیم. دوم چون که عده ای از مردم که الان هستند و در زمان سابق نبودند و در رژیم سابق نبوده اند و خبر از آن زمان ندارند فقط آن چه می بینند کمبود ها و ضعف ها را می بینند دشمن هم به این ها دامن می زند و می گوید که فلان چیز را ندارید و فلان چیز را ندارید، کمبود ها را اشاره می کند و روی آن تکیه می کند و جوان ها که زمان سابق را ندیده اند و نمی دانند که در رژیم سابق وضع چه طور بود و باید مسئولین محترم در این دهه ی فجر در سخنرانی ها و به وسیله ی صدا و سیما و به هر طریق ممکن، این ها و دستاورد های انقلاب را برای مردم بیان کنند و بگویند که شما برق تان را در آن زمان این طور بود و الان این طور است و آب تان آن طور بود و الان این طور شده، زندگیتان آن طور بود و الان این طور شده. دستاورد های انقلاب را که کم هم نیستند و بسیار زیاد است برای مردم بیان کنند و با صداقت بیان کنند. لازم نیست که مبالغه کنند و آمار دروغی بدهند. آمار واقعی بدهند که در آن زمان آن طور و در این زمان این طور و احتیاجی به این آمار های دروغی نیست و با مردم با صداقت رفتار کنید و واقعیات را بگوییم و به این ها بگوییم که اگر کمبود هایی هست این کمبود ها قابل جبران است و به جوانان بگوییم: عزیزان درست است که مشکلات هست و ما هم این مشکلات را قبول داریم اما آینده ی نظام و اداره ی آن دست شماست. و شما بیایید که اصلاح کنید و این درست نیست که بگوییم که رژیم از بین برود که کمبودها جبران شود، نه، شما این را بدانید که اگر خدای ناکرده این نظام برود -که نمی رود- یک نظام مطلوب شما نمی آید و یک نظامی می آید که سرکوب می کند و به صغیر و کبیر رحم نمی کند و عبرت بگیریم و فریب این تبلیغات خارجی ها را نخوریم و فریب دشمنان داخلی و خارجی را نخوریم و واقعاً به خود بیاییم و این امانت را حفظ کنیم و جوانان را امیدوار کنیم و من امیدوارم که صدا و سیما مخصوصاً در این ایام، این واقعیات را به طور گسترده برای جوان ها بگوید و همین جوان ها هستند که باید حفظ کنند یعنی همین جوان هایی که در 12 بهمن آن سال نبودند و الان هستند و باید این ها اداره کنند و باید به این ها حق گفت و حق به آن ها داد. حالا در چه مقدار باید گفت اسقلال و آزادی، به هر حال باید این ها را برای جوانان توجیه کرد. سوم این که این نظام یک نظام اسلامی است و به عنوان اسلام سر کار آمده و اما اسلام یعنی تحقق همه ی جهات اسلام و این نظام به آن منظور به وجود آمده و باید مسئولین مان جدیت کنند که آرمان ها ی انقلاب را تحقق بدهند و آنی که آن وقت گفتند که امام فرمود آزادی و امام فرمود عدالت و امام فرمود همه در هر پستی هستند، انجام وظیفه کنند. اگر این را تحقق بدهیم، همین جوان ها این را حفظ می کنند و امیدوارم که این طور باشد و این جوان ها عدالت می خواهند و عدالت نه فقط وعده ی عدالت و نه عدالت در بعضی جاها و در بعضی جاها نه، این مردم و این جوان ها عمل به قانون می خواهند و عمل به قانون در همه جا را می خواهند و عدالت در همه جا و دستگاه قضایی و بازار و .... می خواهند و اگر عدالت را تحقق بدهند و اگر آن ایده های انقلاب را تحقق بدهند همین جوان ها هستند که حفظ می کنند و در آینده هم ما به این ها محتاجیم و ان شاء الله حفظ خواهند کرد. در خاتمه مطلبی دیگر عرض کنم که در این ایام معمولاً جشن هایی به مناسبت 22 بهمن برگزار می شود اما یک نکته می خواهم عرض کنم و آن این که ما در ماه صفر هستیم و می دانید اهل بیت پیغمبر و اباعبدالله در شام در چه حالی بودند و می دانید که به این ها چقدر سخت گذشت و نکند که از آن ها غافل بشویم. به فکر آن ها باشیم و کاری نکنیم که دل امام حسین و حضرت زینب را ناراحت کنیم و سعی کنیم که احترام ماه صفر را نگه داریم مخصوصاً که اربعین را داریم و ایام 28 صفر را داریم و بالاخره این جهات را رعایت کنند.