پایگاه اطلاع رسانی آیت الله ابراهیم امینی قدس سره

شوهردارى

فاطمه ى زهرا علیهاالسلام در خانه ى یکى از افراد عادى اجتماع زندگى نمى کرد بلکه در خانه ى دومین شخص اسلام یعنى سپهسالار شجاع و نیرومند اسلام و وزیر مشاور مخصوص نبى گرامى زندگى مى کرد. موقعیت حساس اسلام و شوهرش را بخوبى درک مى کرد و مى دانست که اگر شمشیر على (علیه السلام) نباشد، اسلام چندان پیشرفتى ندارد. فاطمه (علیهاالسلام) در یکى از مواقع بسیار حساس و بحرانى اسلامى در خانه ى على زندگى مى کرد. سپاه اسلام همیشه در حال آماده باش بود. در هر سال چندین جنگ واقع مى شد و على بن ابى طالب علیه السلام در تمام یا اکثر آن جنگها شرکت داشت.

زهراى عزیز از مسئولیت سنگین و حساس خودش خبر داشت و از حدود تأثیر و نفوذ زن در روحیه ى شوهر کاملا مطلع بود. مى دانست که زن داراى چنان نفوذ و قدرتى است که به هر طرف خواست شوهرش را مى برد. مى دانست که ترقى و عقب ماندگى و سعادت و بدبختى مرد تا حد زیادى، به روحیات و چگونگى رفتار زن بستگى دارد.خبر داشت که خانه بمنزله ى سنگر و آسایشگاه مرد است و وقتى از میدان مبارزات زندگى و برخورد با حوادث و مشکلات دنیاى خارج خسته شد به آن جا پناه مى برد تا تجدید نیرو کند و خودش را براى کار و انجام وظیفه آماده نماید و ریاست این آسایشگاه مهم به عهده ى زن واگذار شده است.

به همین جهت اسلام شوهردارى را در ردیف جهاد قرار داده است.

موسى بن جعفر علیه السلام مى فرماید: جهاد زن این است که خوب شوهردارى کند. [و افى کتاب نکاح ص 114.] زهرا علیهاالسلام مى دانست که سپهسالار نیرومند و شجاع اسلام در صورتى در میدان نبرد پیروز مى گردد که از جهت اوضاع داخلى خانه، فکرش آزاد و از تشویقات و مهربانیهاى همسرش دلگرم باشد. از این رهگذر مى توان گفت: هنگامى که سپهسالار فداکار اسلام یعنى على بن ابى طالب (علیه السلام) با تنى خسته و کوفته، از میدان نبرد به خانه بازمى گشت از مهربانى ها و دلگرمى ها و نوازش هاى همسر عزیزش کاملا برخوردار مى شد. زخم هاى تنش را پانسمان مى کرد. لباس هاى خون آلود جنگ را مى شست و خبرهاى جنگ را از او مى شنید.

فاطمه علیهاالسلام زنى نبود که در گوشه منزل به ادامه زندگى داخلى مشغول باشد و از حوادث و اوضاع مربوط به اسلام بى تفاوت بگذرد. بلکه از گوشه هائى از تاریخ استفاده مى شود که در جریان امور مربوط به اسلام بوده و بالاخص به حوادث جبهه و جنگ کاملاً عنایت داشته است. نه تنها پدر و شوهرش را تشویق مى نموده بلکه در مواقع لزوم در صحنه حضور داشته و کارهائى را انجام مى داده است.

در تاریخ نوشته اند: بعد از جنگ احد، وقتى فاطمه صورت خون آلود پدر را دید او را در بغل گرفت، گریه مى کرد و خونها را از چهره پدر پاک مى کرد. امیرالمؤمنین علیه السلام آب آورد و فاطمه صورت پدر را مى شست، ولى خون قطع نمى شد، سرانجام فاطمه قطعه حصیرى را سوزاند و خاکسترش را روى زخم ریخت تا خون قطع شد. [انساب الاشراف ج 1 ص 324.] و نوشته اند وقتى رسول خدا از جنگ احد برگشت شمشیرش را به فاطمه داد و فرمود: خون هایش را بشوى. على بن ابى طالب علیه السلام نیز شمشیرش را به فاطمه داد و فرمود: خون هایش را بشوى. [سیره ابن هشام ج 3 ص 106.] فاطمه علیهاالسلام، همیشه شوهرش را تحسین و تشویق مى کرد و فداکارى ها و شجاعت هایش را مى ستود و بدینوسیله دلش را گرم و براى جنگ آینده آماده اش مى نمود. بوسیله ى نوازشهاى بى شائبه، تن خسته و جراحات بدنش را تسکین مى داد.

على علیه السلام مى فرماید: وقتى به خانه مى آمدم و به زهرا (علیهاالسلام) نگاه مى کردم تمام غم و غصه هایم بر طرف مى شد. [مناقب خوازمى ص 256.] فاطمه علیهاالسلام هرگز بدون اجازه على (علیه السلام) از خانه خارج نشد. هیچگاه او را غضبناک نکرد. زیرا مى دانست که اسلام مى گوید: هر زنى که شوهرش را غضبناک کند خدا نماز و روزه اش را قبول نمى کند تا این که شوهرش راضى شود. [و افى کتاب نکاح ص 114.] فاطمه در خانه ى على هرگز دروغ نگفت و خیانت نکرد و هیچگاه از دستوراتش سرپیچى ننمود. على علیه السلام مى فرماید: به خدا سوگند هرگز کارى نکردم که فاطمه (علیهاالسلام) غضبناک شود. فاطمه هم هیچگاه مرا خشمناک ننمود. [مناقب خوارزمى ص 256.] على بن ابى طالب علیه السلام، در آخرین ساعات وداع زهرا بدین مطلب اعتراف کرد، زهرا در آخرین ساعات زندگى خویش به على گفت: پسر عمو! هرگز مرا دروغگو و خائن نیافتى. از روزى که با من معاشرت کردى با دستورات تو مخالفت نکردم.

على (علیه السلام) در پاسخ فرمود: اى دختر پیغمبر معاذ اللَّه که تو در خانه ى من بد رفتارى نموده باشى. زیرا مراتب خداشناسى و نیکوکارى و پرهیزکارى و بزرگى و خداترسى تو به حدى است که جاى ایراد و خرده گیرى نیست. همسر عزیزم مفارقت و جدایى از تو براى من بسى ناگوار است ولى مرگ را چاره اى نیست. [بحارالانوار ج 43 ص 191.] چون فکر حضرت على علیه السلام از جهت اوضاع داخلى خانه کاملا آزاد بود و از تشویقهاى همسرش بهره مند مى شد آن همه موفقیت و پیروزى برایش امکان پذیر بود.

اما مبادا خیال کنید که على بن ابى طالب علیه السلام از آن مردان خودخواهى بوده که هزاران امید و انتظار از همسرش داشته باشد ولى براى خودش مسئوولیتى قائل نباشد و خود را مالک الرقاب مطلق زن و او را همانند بنده ى زر خرید بلکه پست تر بداند. ابدا چنین نبود. على (علیه السلام) مى دانست که در همان موقعى که او در میدان کارزار شمشیر مى زده همسرش نیز در سنگر داخلى اسلام به جهاد مشغول بوده . در غیاب او تمام کارهاى داخلى و خارجى خانه بر عهده ى زهرا علیهاالسلام بوده است. غذا مى پخته، لباس مى شسته، بچه دارى مى کرده، در تربیت اطفال جدیت مى نموده، در آن بحران قحطى و سختى زمان جنگ، براى تأمین غذا و سایر حوائج زندگى تلاش مى کرده، از جهت حوادث و اخبار جنگ ناراحتى ها دیده انتظارها کشیده است. و به طور خلاصه خانه اى را اداره مى کرده که اداره ى آن از اداره ى یک کشور چندان آسان تر نیست. على بن ابى طالب علیه السلام حس مى کرد که سرباز فداکار داخلى نیز محتاج به دلجویى و تشویق و نوازش است. وقتى وارد خانه مى شد از اخبار داخل خانه و از رنج و مشقت هاى زهرا (علیهاالسلام) جویا مى شد. آن پیکر خسته را نوازش مى داد و بوسیله ى دلدارى و مهربانى هاى بى شائبه، قلب پژمرده ى او را تسکین مى بخشید، در مورد سختى هاى زندگى و فقر و تهیدستى دلداریش مى داد و براى ادامه کار و زندگى نیرویش مى بخشید. على علیه السلام مى دانست به همانقدار که مرد به اظهار محبت و اخلاص و قدردانى زن نیازمند است، زن نیز بدانها احتیاج دارد. آن دو همسر نمونه ى اسلام هر یک به وظائف خویش عمل مى کردند و نمونه اى از اخلاق عالى اسلام بودند.

مگر نه اینست که پیغمبر اکرم (صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم) در شب زفاف به على (علیه السلام) فرمود: همسر تو بهترین زنان جهان است. و به فاطمه (علیهاالسلام) فرمود: شوهر تو بهترین مردان عالم است؟. [بحارالانوار ج 43 ص 132.] مگر پیغمبر صلّى اللَّه علیه و آله نفرمود: اگر على نبود براى فاطمه همسر لایقى وجود نداشت. [کشف الغمه ج 2 ص 98.] مگر نه اینست که حضرت على در بامداد شب زفاف به پیامبر عرض کرد: فاطمه بهترین عون و یاور من است در اطاعت پروردگار جهان؟. [دلائل الامامة ص 7.] فاطمه (علیهاالسلام) از پدرش روایت کرده که فرموده: بهترین مردان شما افرادى هستند که نسبت به همسرانشان بیشتر احسان و مهربانى کنند. [بحار ج 43 ص 117.]