پایگاه اطلاع رسانی آیت الله ابراهیم امینی قدس سره

نماز جمعه حضرت آیت الله ابراهیم امينی. قم - 88/07/17

نماز جمعه حضرت آیت الله ابراهیم امينی. قم - 88/07/17

خطبه اول

بسم‌ الله‌ الرحمن‌ الرحيم‌

« وَتَزَوَّدُواْ فَإِنَّ خَيْرَ الزَّادِ التَّقْوَى وَاتَّقُونِ يَا أُوْلِي الأَلْبَابِ»

برادران و نمازگزاران محترم، خودم و شما را به رعايت تقواي الهي که بهترين توشه براي سفر سخت آخرت است، دعوت مي کنم. سعي کنيم با انجام وظايف ديني، ترک گناهان، ترک اخلاق زشت، انجام اخلاق خوب تقوا را تهيه کنيم که زاد ما و توشه ي آخرت همين است. افرادي که عاقل باشند، عالم باشند از تهيه ي اين زاد غفلت نمي کنند.

اگر شنوندگان درنظر داشته باشند موضوع سخن ما در خطبه هاي گذشته عبارت بود از خانواده در غرب و در اسلام. در اين رابطه چندي صحبت کرديم و عرض شد که اسلام تشکيل خانواده را بهترين زندگي مي داند و ترک آن را گناه مي داند و در اين رابطه اسلام دو کار براي تشکيل خانواده کرده است يکي تأکيدات فراواني که به ازدواج کرده، ازدواج را يک عبادت شمرده و در بعضي مواقع ازدواج را واجب کرده و ترک آن را به عنوان گناه معرفي کرده و تأکيدات فراواني در اين قسمت کرده و خود اين، يک نوع عبادت حساب شده است، براي تشويق مردم به تشکيل خانواده.

و از سوي ديگر هرگونه ارضاي غريزه ي جنسي را غير از ازدواج تحريم کرده، و در اين رابطه بسياري از آن عادتهايي که منجر به ارضاي غريزه ي جنسي از غير راه مشروع مي شده را انحراف حساب کرده، گناه حساب کرده، از آنها نهي کرده و در اين رابطه ما چندين خطبه را خدمت شما عرض کرديم.

تقريبا در حدود دو سال از ابتداي طرح اين موضوع مي گذرد و در ذيل آن، مطالبي عرض شد که تکرارش مفيد نيست و اما از بس بين دو خطبه فاصله مي افتد معمولاً مباحث گم شده و تعقيب هدف خاص به فراموشي سپرد مي شود.

امروز به يکي ديگر از انحرافات جنسي اشاره مي کنيم که معمولاً کاري پنهان است و در پنهاني انجام مي گيرد و هيچ کس جز خود فرد از آن اطلاع ندارد و معمولاً چون کسي خبر ندارد فکر مي کند که هيچ خبري نيست. در صورتي که با کمال تأسف گروهي از جوانان مبتلاي به آن هستند و ما شاهد آثار دنيوي آنها هستيم. وقتي انسان با جوانان صحبت مي کند متوجه مي شود که اين گناه پنهان چقدر در بين افراد توسعه دارد و اين گناه عبارت است از خودارضايي و استمناء به اصطلاح شرعي.

البته بنده معذرت مي خواهم که اين گونه مسائل را در خطبه ي نمازجمعه مطرح مي کنم، البته از شما معذرت مي خواهم گرچه از خدا و قرآن معذرت نمي خواهم، چون دستور آنهاست که اين مطالب گفته شود ولي به هرحال عادت کرده ايم که در خطبه ها و سخنراني ها يک مطالب خاصي را بگوييم، وقتي مطالب اسلامي و عادت هاي اسلامي گفته شود، مي گويند که اين مطالب جايش در خطبه هاي نماز جمعه نيست. آخه نماز جمعه و مسأله ي خود ارضايي! بله، شريعت اين را حرام کرده و آثار زشت هم دارد، پس کجا بايد اين را گفت؟ البته بايد صدا و سيما و ديگر نهادهاي فرهنگي در اين قسمت بيشتر فعاليت و صحبت کنند ولي آنها که اعتنايي به اين مسائل ندارند و مسائل ديگري را مطرح مي کنند.

به هرحال يکي از انحرافات جنسي که در اسلام به عنوان حرام معرفي شده، خود ارضايي است. خود ارضايي مي تواند بين پسرها باشد و حتي خانم ها و دخترها هم مي توانند، به اين امر مبتلا شوند. براي همه ي اين ها امکانش هست.

در شرايط بدي که ما داريم که ازدواج دشوار است و اين مظاهر بد فرهنگي که در جامعه ي ما، تظاهر مي کند سبب مي شود که جوانان معصوم چاره اي جز اين نداشته باشند و خود ارضايي کنند، من در اين رابطه ابتداءً يکي، دوتا حديث را اشاره مي کنم که در احاديث چه آمده است.

در حديثي آمده است که :«سئل الصادق عليه السلام» از امام صادق (عليه السلام) در رابطه با استمناء سوال کردند:«فقال إثمٌ عظيم» گناهي است بس بزرگ، اين تعبير« إثمٌ عظيم » درساير انحرافات نديدم که به اين تعبير آمده باشد.«قد نهي الله تعالي عنه في کتابه» خداوند متعال در قرآن از اين نهي کرده:«و فاعلُهُ کناکح نفسِه» آن کسي که اين عمل را انجام دهد مثل کسي است که با خودش عمل مقاربت و جنابت انجام دهد و ديگر فرد دومي نيست، خودش با خودش اين عمل را انجام مي دهد، بعد فرمودند که :«و لو علمت من يفعل ذلک ما أکلتُ معه » اگر من بشناسم کسي که يک همچنين گناهي را مرتکب شده با او هم غذا نمي شوم. ببينيد که چقدر سخت است که امام صادق (عليه السلام) مي فرمايد که اگر من بفهمم با او هم غذا نمي شوم و سر يک سفره نمي شينم.

حديث ديگر اين است که :«قال النبي (ص): ناکح الکفّ ملعونٌ » پيامبر (صلي الله عليه و آله) فرمودند، کسي که با دست خودش، خودش را ارضا کند يا با عمل و فکر خودش، خود ارضايي کند اين ملعون و مفرود است و از رحمت خدا دور است، ديگر چه تعبيري بدتر از اين وجود دارد «ناکح الکفّ ملعونٌ »

حديث ديگري است که ابوبصير نقل کرده :«قال سمعتُ ابا عبدالله (ع) يقول» من از حضرت صادق (عليه السلام) شنيدم که فرمود:«ثلاثةٌ لا يُکلّمهم الله يوم القيامة و لا يَنظُرُ إليه » سه دسته از مردم هستند که خداوند متعال در قيامت با اين ها سخن نمي گويد و نظر رحمت هم به اين ها نمي کند، يکي از آن سه دسته را فرمودند که «و الناکحُ نفسَه » آن کسي که عمل مجامعت و خود ارضايي را با خودش انجام دهد و نفر دومي نباشد، البته روايات ديگري هم در اين قسمت هست، عرض کردم که اين همگاني نيست. ولي آن مقداري که بنده اطلاع دارم خيلي ها مبتلايند.

آن هم در اين شرايطي که ما داريم. اين جوانان ما طوري نيست که بي دين باشند، بسياري از آنها متدين اند، ممکن است اهل اعتکاف هم باشند، زيارت هم بروند ولي آلوده شده اند به اين عمل و وقتي هم که آلوده شدند ديگر ترک آن بسيار دشوار است.

من افرادي را ديدم، حتي در يک سفري که در مشهد بودم، يک جواني آمد که نمي شناختمش، آمد و گريه مي کرد و به من گفت: تو را به خدا قسم دعا کنيد براي من، گفتم چه دعايي کنم؟ گفت که من مبتلا به خود ارضايي هستم و هرچه مي خواهم ترک کنم نمي توانم، آمده ام خدمت حضرت رضا (عليه السلام) براي همين جهت که از حضرت بخواهم که کمک کند که من اين را ترک کنم. بنده با جواناني آشنا هستم، جوانان نوعاً حرف هايي که به ديگران نمي زنند، جايي که دسترسي به من پيدا کنند، به من مي زنند. و اين گرفتاري در بين جوان ها هست. و کسي به فکر چاره جويي اين ها نيست.

حالا اين گناه از جهت معصيت اين بود که عرض شد اما اين فقط يک معصيت نيست متأسفانه آثار بسيار بدي را روي افراد مي گذارد. بنده شاهد بودم که وقتي يک جواني به بنده مراجعه مي کند و مشکلش را مي گويد، يک مقداري پرس و جو که مي کنم متوجه مي شوم که به همين مشکل دچار است، متأسفانه در سنين پايين اتفاق مي افتد، گاهي در سنين چهار، پنج سالگي اتفاق مي افتد و گاهي در سنين بالاتر. مخصوصاً وقتي که جوان اين مسائل را در فيلم ها، سي دي ها مي بيند که هر کسي آن را ببيند، بي طاقت مي شود. جوان هم نمي داند چه کار کند و راهنما هم ندارد و کسي هم به فکرش نيست. من اين آثار بد را از نوشته ي چند تا از دانشمندان روانشناس اجمالاً عرض مي کنم که مسأله روشن شود.

يکي از آنها ضعف حافظه است. کسي که مبتلا به اين شود، جوان که دوران حافظه و استعدادش است وقتي آلوده شود، نوعاً حافظه اش ضعيف و از بين مي رود.

ديگري از دست دادن تمرکز حواس است که معمولاً اگر آن فرد يک شغل علمي داشته باشد تمرکز را از دست مي دهد و نمي تواند به حرف استاد به خوبي گوش بدهد. و به حرف ديگران نمي تواند خوب گوش بدهد و نمي تواند به خوبي مطالعه بکند. و فراوان از اين افراد به من مراجعه کرده اند.

ضعف بينايي از ديگر آثار آن است که بينايي چشمش را از دست مي دهد و در دوران جواني که نبايد اين طور باشد، ضعف اعصاب و در بسياري از اوقات وسواسي گري، ناراحتي، افسردگي، غصه، سرگيجه و گاهي سردرد، خستگي و بي حالي، حال کار نداشتن و هميشه خسته بودن، حال فعاليت نداشتن از ديگر آثار آن است. خجالت و گوشه گيري که آن وقت آن شخص خجول شده و گوشه گيري کرده و از جامعه کنار مي رود و اين حالتي است که در اين ها هست. و در يک کلام يکي از دانشمندان غربي مي نويسد که يکي از آثار بد اين، پيري زودرس است که جامع همه ي اين هاست. شخص جوان است، 18 سالش است، 20 سالش است ولي زانوهايش مي بُرد، حافظه اش ديگر کار نمي کند، چشمش کار نمي کند و مخصوصاً کساني که کار فرهنگي و علمي دارند مثل دانشجوها، طلبه ها اين مشکل را دارند و پيدا مي کنند.

اين يک اجمالي بود که از اين ها بنده عرض کردم.

در اين رابطه علاوه بر اين که يک گناه است اين آثار بد را دارد. در اين جا من به جوان ها توصيه مي کنم که قدر جواني خود را بدانيد، سعي کنيد که به اين گناه آلوده نشويد. نگاه کردن به فيلم ها که متأسفانه گاهي فيلم هاي مستهجن در همين تلفن هاي همراه هست که اين ها افراد را آلوده مي کند. از اين ها اجتناب کنيد. سعي کنيد که خودتان را به اين ها آلوده نکنيد و اگر خداي نا کرده آلوده شده ايد، جداً تصميم بگيريد که اين عادت را ترک کنيد. و نگوييد که نمي شود، بلکه مي شود.

يکي از مشکلات اين عمل اين است که عادي شده و شخص به اين کار عادت مي کند. و شخص گريه مي کند که من چه کار کنم و مي گويد: نمي توانم. هر چه به اين ها گفته مي شود که اين کار را بکن و اين کار را نکن. مي گويد: نمي توانم. البته يک راه هايي دارد که بايد عمل کند و به آن توصيه ها عمل کند ولي فرصت ذکر آن ها نيست و من بيش از اين نمي توانم مزاحم شما ها بشوم و توصيه ام اين است که به جواني خود رحم کنيد و جداً مواظب باشيد که آلوده نشويد و اگر آلوده شده ايد سعي کنيد که اين عادت زشت را ترک کنيد.

و توصيه ام به آن مسئولين فرهنگي اين است که به اين جوانان عزيز، به اين مظلومين ترحم کنيد و آگاهي به اين ها بدهيد. اين از مسائلي است که در اسلام است و فقط يک مطالب خاصي را تکرار نکنيد. و اين زيان هاي بسياري دارد.

صدا و سيما بايد آگاهي را به جوانان بدهد. تا به حال ديده ايد که صدا و سيما اين مسأله را مطرح کند؟ مگر اين آفات نيست؟ مگر اين گناه نيست؟ مگر نگفتن، سبب مي شود که اين نباشد؟

اميدواريم که خداي متعال توفيق دهد به جوانان ما که خودشان را از آلوده شدن به اين مسأله حفظ کنند.

پايان خطبه اول


خطبه دوم

بسم‌ الله‌ الرحمن‌ الرحيم‌

« أوصيکم و نفسي بتقوي الله وإتباع أمرِهِ و نهيِه »

در اين خطبه باز خودم و شما را به رعايت تقواي الهي، انجام وظايف ديني و اخلاقي و ترک گناهان دعوت مي کنم.

بزرگترين مناسبت اين هفته شهادت امام صادق (عليه السلام) است که شهادت اين امام بزرگوار را به همه ي شيعيان بلکه به همه ي مسلمانان تسليت عرض مي کنيم. خدا إن شاء الله توفيق دهد که در طريق فرمان هاي امام صادق رفتار و عمل کنيم.

در اين رابطه به جمله ي کوتاهي از امام صادق اشاره مي کنم. امام صادق با عبدالله بن جندب يک سخني دارد که خيلي مفصل است و مطالب بسيار آموزنده و خوبي دارد که از جمله ي آنها اين جمله است که مي خوانم. «قال الصادق (ع):يا ابن جندب بَلّغ معاشرَ شيعتنا و قل لهم لا تذهبنّ بکم المذاهبُ فوالله لا تَنالُ ولايتُنا الّا بالورعِ و الاجتهادِ في الدنيا و مُواساةِ الإخوان في الله و ليس مِن شيعتِنا مَن يَظلِمُ الناس» امام صادق به عبدالله به جندب مي فرمايد: « بَلّغ شيعتنا » شما اين سخن را به شيعيان ما برسان. « و قل لهم » کما اين که الان که بنده اين را مي خوانم، به شيعيان ميرسد و اين دستور امام صادق است « لا تذهبنّ بکم المذاهبُ » اين گفته ي اين ها و آن ها را توجه نکن و به افکار اين و آن و حرف هايي که در مورد امامت و ولايت مي زنند توجه نکن و گوش نده و بعد فرمودند: « فوالله لا تَنالُ ولايتُنا الّا بالورعِ و الاجتهادِ » به خدا سوگند، به ولايت ما کسي نمي رسد مگر با ترک گناه و کوشش در انجام وظايف. امام صادق قسم مي خورد که جز از طريق ترک گناه و جز از طريق کوشش و تلاش در انجام وظايف ديني، کسي به ولايت ما نمي رسد. اگر کسي به ما بگويد که ولايت اين طور است و اين کار و آن کار را بکن، اين ها ولايت نمي شود. امام صادق مي فرمايد که ولايت ما جز به ورع و تقوا حاصل نمي شود. به اميدها و شعرها و مداحي ها و بعض از مستحبات ولايت ثابت نمي شود. امام صادق قسم مي خورد أيّها الشيعة.

و ادامه ي فرمايش اين است که « و مُواساةِ الإخوان » با برادرانتان، با شيعيان ديگر، با مسلمان ها، برادري کنيد، همفکري و کمک کنيد. مواسات کنيد. اگر خودتان چيزي را مي خواهيد براي آن ها هم بخواهيد. کمک آنها هم باشيد و فقط به فکر خودتان نباشيد.

بعد مي فرمايد:« و ليس مِن شيعتِنا مَن يَظلِمُ الناس » کسي که به مردم ظلم کند شيعه ي ما نيست. حالا هر چه مستحبات انجام دهد و هر کاري که بکند، شيعه ي ما کسي است که ظلم نکند. ظلم به همسايه اش ، همکارش، رفيقش، خانواده اش، فرزندانش و در يک کلمه ظلم به هيچ کس نکند. اگر کسي مرتکب ظلم شود شيعه ي امير المومنين نيست. شيعه ي امام صادق نيست. به چه زباني امام صادق بهتر از اين بگويد که «ليس مِن شيعتِنا مَن يَظلِمُ الناس » کساني که به مردم ظلم مي کنند به هر جهت، آبرويشان را بريزند، توهين به آن ها بکنند، کتکشان بزنند و مالشان را بردارند، هر کاري بکنند اين فرمايش مي گويد که از شيعيان ما نيست.

متأسفانه بايد عرض کنم که خيلي افرادي مي بينيم که به حسب ظاهر ادعاي شيعه مي کنند و بعضي از اعمال را انجام مي دهند که خوب هم هست اما مسأله ي ظلم را کوچک مي شمارند. در بين مقدسين و نماز خوان ها و نماز جمعه خوان ها هم هست، در بين روحانيين هم هست، در بين همه ي مردم هم هست که نبايد باشد. انسان تعجب مي کند که بعضي از مقدسين آن چنان به همسرشان ظلم مي کنند که همسر بدبخت و بيچاره هيچ کاري نمي تواند بکند و اسير اين مرد است. هيچ دادرس و فريادرسي ندارد و متأسفانه به دادگاه هم که مراجعه مي کنند نوعاً حق را به مردها مي دهند. زن بدبخت چه کار کند؟ گاهي نفقه اش را نمي دهد، گاهي کتکش مي زند وگاهي آبروي آن را مي ريزد و گاهي بد اخلاقي مي کند و متأسفانه در بين ما روحانيين هم هست. انسان تعجب مي کند که يک شخص روحاني که با عبا و عمامه به اين طرف و آن طرف مي رود. خوب به اين خانواده ات ظلم نکن، بي انصاف! تو کسي هستي که بايد درس خانواده داري و درس اخلاق را به ديگران بدهي و اگر تو اين کار را بکني و هر کسي بفهمد به روحانيت بي عقيده مي شود. اميدواريم که إن شاء الله هم مردها يک مقداري بيشتر عنايت کنند و اين خانم ها به خدا مظلومند. البته همه ي زنان را نمي گويم بلکه برخي از زنان ظالم هستند. اما به هر حال خانم ها طبعاً ضعيف و مظلومند.

دومين مناسبت مسافرت بسيار مهم وحساس مقام معظم رهبري به استان مازندران را داريم. مقام معظم رهبري در حالي که باران مي باريد، سخنان بسيار ارزنده اي داشتند که من به بخشي از آن ها اشاره مي کنم. يکي اين که ايشان فرمودند:«جمهوريت و اسلاميت دو رکن اساسي اين نظام است » يعني هر دوي اين ها اساس نظام اسلامي است. اين که يک عده اي بخواهند جمهوريت را طرد کنند و اسلاميت را بگيرند و برعکس، اين درست نيست. اين دو رکن اساسي است که در قانون اساسي هم آمده و در سخنان مختلف هم آمده، اين دوتا با هم بايد باشند. يک توضيحي مقام معظم رهبري در رابطه با اين مسأله دادند که فرمودند: معناي جمهوريت اين است که مردم بايد احساس مسئوليت کنند در مورد انتخاب مسئولين شايسته، خوب و متدين. و اين يک وظيفه است. علاوه بر اين که وظيفه هست بايد سرنوشت خودشان را هم جدي بگيرند.

بعد دوتا توصيه به مسئولين نظام کردند، يکي فرمودند که با مردم و از مردم باشند. طوري نباشد که وقتي که انتخاب شدند، بروند و براي خودشان باشند، هميشه با مردم باشند و از مردم باشند. واقعاً مانند مردم زندگي کنند. زندگي شان در حد زندگي معمولي مردم باشد. اثري از ديکتاتوري و خود محوري و خوي اشرافي گري و بي اعتنايي به مردم در آنها ديده نشود. فرمودند که اين مسئوليني که انتخاب مي شوند چه در رياست جمهوري و چه در مجلس و چه در دستگاه قضايي و چه در خبرگان، اثري از ديکتاتوري و خود محوري در اين ها نباشد. نبايد اين طور باشد که وقتي انتخاب شدند بگويند ما کارمان را مي کنيم و دورانمان هم چند ساله است. اين طور نباشد که گاهي با مردم هم حرف بزنند اما کاري به مردم نداشته باشند و به حرف مردم گوش ندهند.

مطلب دوم فرمودند که به عقائد مردم، خواسته اي مشروع مردم احترام بگذارند. به هر حال در جامعه همه جور عقيده اي هست به آن ها احترام بگذارند. از آبرو و حيثيت و شخصيت و هويت مردم حفاظت کنند. آبروي مردم را حفظ کنند، اين وظيفه ي مسئولين است. نگذارند که نه خودشان آبروي مردم را ببرند و نه اجازه دهند که ديگران آبروي مردم را ببرند. اين سخنان بسيار آموزنده ي مقام معظم رهبري بود که فرصت توضيح بيشتري نيست.

ان شاء الله همان طور که مردم جدي هستند در صحنه ها وارد شوند و هم مسئولين گوش به اين حرف ها بدهند خيلي از اين مشکلات حل مي شود.

مناسبت ديگر، روز اسکان سالمندان و معلولان است. دو مشکلي که جوامع به آن ها مبتلا هستند، يکي سالمندان است که افرادي که سن شان بالا مي رود در آخر عمرشان کسي نيست که از اين ها پرستاري کند. خانمي که پير شده و در خانه يا فرزندي ندارد و يا اگر دارد آن ها به او اعتنايي نمي کنند و اين بيچاره تک و تنها مي ماند. يا پدري که نه درآمدي دارد و نه نمي تواند از خودش پرستاري کند، جايي نيست که اين ها را نگهداري کنند. و نابينايان و معلولان که در هر جامعه هستند که از مشکلات است. يکي از دغدغه هاي هر انساني اين است که اگر پير شديم و مانديم و زمين گير شديم چه کار کنيم؟ بقيه با ما چه رفتاري دارند؟ يا فرزندان معلول دارند که نمي دانند که اين ها را چه کار کنند و نمي توانند نگهداري کنند که مجنون است يا افسرده است، در کشورهاي غربي اين مشکل حل شده و مي بينيد که خانه ي سالمندان بسيار عالي تر از خانه ي شخصي افراد است و با کمال خوبي از اينها پذيرايي مي کنند. واقعاً جالب بود وقتي بنده يکي از همين خانه ي سالمندان را ديدم ، شرمنده شدم که اين هايي که اسلام را قبول ندارند اين طور زيبا درست کرده اند، پس چرا ما اين کار را نکرده ايم؟

يک روايتي را عرض کنم که اميرالمومنين از يک جايي عبور مي کرد، ديد که يک پيرمرد نابينايي عصايش به دستش و از مردم گدايي مي کند. اميرالمومنين پرسيدند: اين کيست؟ و چرا اين طوري است؟ عرض کردند: يا اميرالمومنين، اين يک نصراني است. حضرت فرمود:

عجب، شما آن موقعي که اين مي توانست کار کند از آن کار کشيديد، حالا که ديگر نمي تواند کار کند اين را رها کرده ايد؟ بعد دستور دادند که شما زندگي اين را از بيت المال تأمين کنيد. من اين حديث را که در آن وقت ها مي خواندم با خود مي گفتم که إن شاء الله در جمهوري اسلامي، يک فرصتي داريم که کاملاً به اين ها رسيدگي شود که اين مشکل را نداشته باشيم. البته الحمدلله يک اقداماتي انجام گرفته و نهاد هايي براي اين قسمت تأسيس شده ولي کافي نيست. ما انتظار داشتيم که اصلاً مشکل اين طوري نداشته باشيم ولي متأسفانه 30 سال از نظام مي گذرد. اميرالمومنين نفرمودند که فقط حقوق او را از بيت المال بدهيد اين را فرمود که اين براي همه ي مسلمان ها سيره باشد که اميدواريم که اين قضيه عملي بشود.

مسأله ديگر که داريم شهادت آيت الله اشرفي است که پنجمين شهيد محراب که خداوند روح ايشان را با شهداي کربلا محشور کند و به خانواده شان هم اجر و صبر عطا بفرمايد.

و در آخرين مسأله، هفته ي نيروي انتظامي را داريم. قشري که جامعه ي ما به اين ها احتياج دارد و اين ها آرامش و آسايش را از خودشان سلب مي کنند براي اين که جامعه خوب و پاک و سالم باشد در صورتي که کار دشواري است. به هر حال امنيت را ايجاد مي کنند که ما توفيق هر چه بيشتر اين نيرو را از خداوند متعال خواستاريم و اميدواريم که هر چه بيشتر در اين راه تلاش و کوشش ارائه دهند.

پايان خطبه دوم