پایگاه اطلاع رسانی آیت الله ابراهیم امینی قدس سره

آخرين ديدار

آخرین دیدار

آخرین دیدار من با امام، زمانی بود که در بستر مرگ خفته بود و قلب او با دستگاه مصنوعی کار می‌کرد و آخرین دقایق حیات خود را سپری می‌کرد. هیچ‌گاه تصور وقوع چنین روزی را نکرده بودم. غم فقدان امام، نامشخص بودن جانشین او، و احتمال وقوع توطئه ‏های داخلی و خارجی، بر مغزم فشار می‏آورد. دو سه قدمیِ بستر امام ایستادم، برای شفای او دعا کردم و سوره‌ی حمد را چندین مرتبه قرائت نمودم، درحالی­که مأیوسانه به پیکر امام نگاه می‌کردم این فکر به ذهنم آمد: خدایا! این همان ابرمرد نیرومندی است که به محمدرضا پهلوی نهیب می‏زد که «کاری نکن که مردم ایران گوش تو را بگیرند و از ایران بیرونت کنند»، و سرانجام به رغم حمایت‌های همه‌جانبه‌ی استکبار جهانی از او، همین عمل ناباورانه را انجام داد و پوزه‌ی استکبار را به خاک مالید. ولی همین شخصیت مقتدر اکنون در بستر مرگ افتاده و برای نجات او، نه از خودش کاری ساخته است و نه از دیگران. وه که انسان‏ها چقدر ضعیف و ناتوان‌اند و چه مغرور و غافل!». دقایقی غرق این قبیل افکار بودم تا اینکه به اتاق مجاور راهنمایی شدم. ساعتی بیش طول نکشید که حاج احمد آقا گریه‌کنان از ارتحال ملکوتی امام خبر داد. رضوان الله تعالی علیه.