پایگاه اطلاع رسانی آیت الله ابراهیم امینی قدس سره

عصمت در احاديث‏

عصمت در احادیث‏

احادیث بسیارى‌ در کتاب‏هاى‌ حدیث موجوداست که دلالت مى‌‏کند برعصمت امام. ازباب نمونه:

امام رضا علیه السلام درحدیثى‌ مى‌‏فرماید: وقتى‌ خدا کسى‌ را براى‌ اداره اموربندگانش برگزید، سینه‏اش را براى‌ آن مقام توسعه مى‌‏دهد، قلبش را منبع حکمت مى‌‏گرداند، علوم خود را پیوسته به وى‌ الهام مى‌‏کند. بعد از آن از جواب هیچ مشکلى‌ عاجز نیست و در پیدا کردن راه حق سرگردان نمى‌‏شود، پس او از گناه معصوم است. همیشه مؤید و موفق و در راه راست مى‌‏باشد، از خطا و لغز ش مصونیت دارد. خدا او را به این مقام اختصاص داد تا بر بندگانش حجت و بر خلقش شاهد باشد. این فضیلتى‌ است از جانب خدا که به هر کس خواست عطا مى‌‏کند و خدا داراى‌ فضل بزرگى‌ است.[1]

حضرت صادق علیه السلام فرمود: امام فردى‌ برگزیده و پسندیده است، هدایت کننده‏اى‌ که به مناجات پروردگار عالم اختصاص یافته، قیام کننده امید بخش است. خدا او را بدین مقام برگزید و با توجه مخصوص خویش در عالم ذر و بعداً در عالم خلقت ایجاد نمود. قبل ازخلقت جنبندگان، شبحى‌ بود در جانب راست عرش الهى‌. در عالم غیب، علم و حکمت به وى‌ داده شد. به واسطه علمش او را به امامت برگزید و به واسطه پاکى‌ طینتش انتخابش کرد. امام بهترین فرزند آدم و نوح و برگزیده آل ابراهیم و خلاصه اولاد اسماعیل و مختار از عترت محمد صلى‌ الله علیه و آله است. امام همواره مورد توجه خداست، به واسطه ستر خودش او را حفظ و حراست مى‌‏کند. دام‏هاى‌ شیطانى‌ از او دفع مى‌‏شود و از نفوذ تاریکى‌‏ها و وسوسه‏هاى‌ فسّاق مصونیت دارد. از ارتکاب کارهاى‌ بد نگه داشته مى‌‏شود. از تمام عیوب منزه و پاک است، از آفات محجوب است، از لغزش‏ها معصوم است، از ارتکاب کارهاى‌ بد مصونیت دارد. از آغاز رشد و بلوغ، به حلم و نیکى‌ معروفیت پیدا مى‌‏کند و به پاک دامنى‌ و علم و فضیلت مشهور مى‌‏شود.[2]

على‌ علیه السلام فرمود: شما مى‌‏دانید: کسى‌ که بر ناموس و جان و مال و احکام و امامت مسلمانان ولایت و حکومت دارد نباید بخیل باشد، زیرا اگر بخیل بود اموالشان را حیف و میل مى‌‏کند. نباید جاهل باشد تا به سبب جهالت، آنان را گمراه کند. نباید بد اخلاق باشد تا با اخلاق تند از آنان دورى‌ کند، نباید ستم‏کار باشد و الا با گروهى‌ ساخت و ساز مى‌‏کند و دیگران را رها مى‌‏سازد. نباید رشوه خوار باشد وگرنه حقوق مردم را پایمال مى‌‏کند و بر خلاف واقع قضاوت مى‌‏نماید. نباید احکام و سنن الهى‌ را تعطیل کند و الا ملت به هلاکت مى‌‏رسد.[3]

على‌ بن الحسین علیه السلام فرمود: امامِ از ما حتماً معصوم است. عصمت چیزى‌ نیست که در ظاهر خلقت معلوم باشد تا مردم بتوانند آن را تشخیص دهند. به همین جهت، امام را جز از راه نص نمى‌‏توان تعیین کرد. گفته شد؛ یابن رسول اللَّه معناى‌ عصمت‏ چیست؟ فرمود: معصوم کسى‌ است که به حبل و ریسمان الهى‌ تمسک جوید، و ریسمان الهى‌ عبارت از قرآن است، امام و قرآن تا قیامت از هم جدا نمى‌‏شوند. امام مردم را به سوى‌ قرآن هدایت مى‌‏کند و قرآن نیز مردم را به سوى‌ امام هدایت مى‌‏کند.

شاهد مطلب قول خداوند متعال است که در قرآن مى‌‏فرماید: این قرآن، مردم را به سوى‌ طریق معتدل و راه راست هدایت مى‌‏کند.[4]

سلیم بن قیس مى‌‏گوید از حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام شنیدم که مى‌‏فرمود: اطاعت از هیچ کس واجب نیست جز خدا و رسول و اولوالامر. و اطاعت از اولوالامر بدان جهت واجب شد که از گناه و معصیت، معصوم و پاکند و بر خلاف احکام خدا دستور نمى‌‏دهند.[5]

ابن عباس مى‌‏گوید: از حضرت رسول صلى‌ الله علیه و آله شنیدم که مى‌‏فرمود: من و على‌ و حسن و حسین علیهم السلام و نه نفر از اولاد حسین، پاک و معصوم هستیم.[6]

حضرت صادق علیه السلام فرمود: ما حافظ علم خدا و بیان کننده دستورهاى‌ او هستیم ما از گناه معصوم هستیم خدا اطاعت ما را واجب نموده و مخالفت ما را حرام کرده است. ما بر موجودات زمین و آسمان حجت هستیم.[7]

امام رضا علیه السلام فرمود: امام کسى‌ است که از گناهان پاک وازعیوب منّزه وبه علم اختصاص یافته باشد.[8]

على‌ بن ابى‌ طالب علیه السلام از رسول خدا صلى‌ الله علیه و آله روایت نموده که فرمود: هرکس دوست دارد به شاخه‏اى‌ از درخت یاقوتى‌ که در بهشت کاشته نظر کند وبه آن تمسک جوید با على‌ و امامان از فرزندانش دوستى‌ کند زیرا آنان مختار و برگزیده خدا هستند و از تمام گناهان و خطاها معصوم مى‌‏باشند.[9]

حسین اشقر مى‌‏گوید به هشام بن حکم گفتم: این که مى‌‏گویید: امام باید معصوم باشد معنایش چیست؟ گفت من همین مطلب را از امام صادق علیه السلام پرسیدم فرمود:

معصوم کسى‌ است که به سبب تأییدات الهى‌ از جمیع گناهان خوددارى‌ مى‌‏کند. خدا در قرآن مى‌‏گوید هرکس به خداتمسک جوید به صراط مستقیم هدایت شده است.[10]

حضرت صادق علیه السلام فرمود: پیمبران و خلفاى‌ آنان گناه ندارند، زیرا معصومند.[11]

على‌ علیه السلام فرمود: من ازجانب خدا دلیل و حجت دارم، در طریق پیغمبر واقع شده‏ام، در راه روشن سیر مى‌‏کنم. حق را به آسانى‌ به دست مى‌‏آورم. به اهل بیت پیغمبر توجه کنید و طریق آنان را از دست ندهید پیرو آنان باشید شما را از طریق هدایت خارج نمى‌‏سازند وبه ضلالت وگمراهى‌ نمى‌‏اندازند. اگر توقف کردند توقف کنید، اگر نهضت کردند نهضت کنید، براینان سبقت نگیرد والّا گمراه مى‌‏شوید وازآنان عقب نیفتید وگرنه به هلاکت مى‌‏رسید.[12]

على‌ علیه السلام فرمود: چرا در پیدا کردن راه حق سرگردانید؟ درصورتى‌ که عترت پیغمبر در بین شما هستند. آنان پیشوایان حق و پرچم‏هاى‌ دیانت و زبان‏هاى‌ راستى‌ مى‌‏باشند. عترت را به منزله قرآن حساب کنید ومانند تشنگان به سویشان بشتابید.[13]

ابن ابى‌ الحدید مى‌‏نویسد: در کلام امیرالمؤمنین‏

«فانزلوهم باحسن منازل القرآن»

راز بزرگى‌ نهفته است، زیرا به مردم مى‌‏فرماید: عترت را در ردیف قرآن قرار دهید، چنان که احکام و دستورهاى‌ قرآن را بدون چون و چرا به کار مى‌‏بندید، از احکام و دستورهاى‌ عترت هم باید بدون استثنا پیروى‌ کنید. از این کلام استفاده مى‌‏شود که عترت پیغمبر از گناه معصوم و بیمه شده‏اند.[14]

حضرت باقر علیه السلام فرمود: اهل بیت، پیشوایان دین هستند که خدا اطاعتشان را در ردیف اطاعت خودش قرار داده مى‌‏فرماید: «یا أَیُّها الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَأَطیعُوا الرَّسُولَ وَأُولِى‌ الأمْرِ مِنْکُمْ» آنان معصوم و پاکند، هرگز مرتکب عصیان و گناه نمى‌‏شوند. مؤید و موفق هستند، همواره در طریق مستقیم سیر مى‌‏کنند.[15]

سلیم بن قیس از امیر المؤمنین علیه السلام روایت کرده که فرمود: خدا ما را پاک و معصوم قرار داد،[16] گواه بر بندگان و حجت زمین هستیم، ما را قرین قرآن و قرآن را قرین ما قرار داد. ما هرگز از قرآن جدا نمى‌‏شویم، قرآن هم هرگز از ما جدا نمى‌‏گردد.

یکى‌ از احادیثى‌ که مى‌‏توان عصمت ائمه اطهار را از آن استفاده کرد حدیث مشهور ثقلین است، حدیث ثقلین یکى‌ از احادیث متواتر و قطعى‌ الصدورى‌ است که سنى‌ و شیعه آن را نقل کرده‏اند، با عبارت‏هاى‌ مختلف و سندهاى‌ متعدد در کتاب‏هاى‌‏ فریقین موجود است.[17] ما از باب نمونه یکى‌ از آنها را نقل مى‌‏کنیم:

ابو سعید خدرى‌ مى‌‏گوید: از حضرت رسول صلى‌ الله علیه و آله شنیدم که مى‌‏فرمود: اى‌ مردم! من دو چیز گران بها و بزرگ را در بین شما مى‌‏گذارم، اگر بدان‏ها تمسک جویید گمراه نمى‌‏شوید؛ یکى‌ از آنها بزرگ‏تر از دیگرى‌ است: یکى‌ از آن دو امانت، کتاب خداست که وسیله ارتباط بین زمین و آسمان است. امانت دوم عترت و اهل بیت من مى‌‏باشد.

آگاه باشید که: عترت و قرآن تا قیامت از هم جدا نمى‌‏شوند.[18]

اگر حدیث مورد دقت و تأمل قرار گیرد چند مطلب را مى‌‏توان به خوبى‌ از آن استفاده کرد:

1- طبق این حدیث، عترت پیغمبر و ائمه اطهار باید از گناه و اشتباه معصوم باشند، زیرا رسول خدا به طور کلى‌ به مردم مى‌‏فرماید: اگر از عترت من پیروى‌ نمایید و طبق گفتار و رفتارشان عمل کنید در گمراهى‌ و خطا واقع نمى‌‏شوید. معلوم است که این مطلب را در صورتى‌ مى‌‏توان گفت که عترت پیغمبر و ائمه اطهار از گناه و اشتباه و خطا معصوم باشند، زیرا اگر معصوم نباشند ممکن است با اعمال و گفتارشان مردم را گمراه نمایند، یا در طریق ارشاد و هدایت، به خطا و اشتباه گرفتار شوند و نتوانند مردم را به راه راست ارشاد و رهبرى‌ کنند. در نتیجه مردم، طریق مستقیم دیانت را از دست‏ مى‌‏دهند و در ضلالت و سرگردانى‌ واقع مى‌‏شوند، با این که رسول خدا به طور کلى‌ فرمود: اگر از عترت من متابعت نمایید، هرگز گمراه نمى‌‏شوید.

2- رسول خدا صلى‌ الله علیه و آله در این حدیث، اهل بیت را به عنوان یک مرجع علمى‌ معتبر ویک مقام مسئول رهبرى‌ به مسلمانان معرفى‌ نموده و بر اقوال و اعمالشان صحه گذاشته است. بنابراین، کلیه مسلمانان حتى‌ کسانى‌ که به امامت اهل بیت عقیده ندارند موظف شده‏اند براى‌ یاد گرفتن احکام و قوانین دین به آنان مراجعه نمایند و از دستوراتشان پیروى‌ کنند.

3- از این که رسول خدا صلى‌ الله علیه و آله فرمود: قرآن و عترت تا قیامت از هم جدا نمى‌‏شوند استفاده مى‌‏شود که هم قرآن و هم عترت تا قیامت باقى‌ خواهند ماند. بنابراین، هیچ عصر و زمانى‌ زمین بى‌‏امام نخواهد شد.

 

اشکال‏

ائمه اطهار در دعاهایى‌ که به ما رسیده به گناه و معصیت اعتراف دارند و از خدا طلب آمرزش و مغفرت مى‌‏کنند، از خوف خدا و عذاب‏هاى‌ دوزخ و گرفتارى‌‏هاى‌ قیامت، گریه‏ها و ناله‏ها داشتند. با وجود این اعترافات صریح، چگونه آنان را از گناه و معصیت معصوم مى‌‏دانید؟! خودشان با گریه و زارى‌ به گناه و معصیت اعتراف مى‌‏کنند و از پروردگار جهان پوزش مى‌‏طلبند لیکن شما آنان را معصوم و بدون گناه مى‌‏شمارید؟!

پاسخ‏

بعد از آن که با دلیل‏هاى‌ عقلى‌ و آیات قرآن و احادیث، عصمت ائمه اطهار اثبات شد ناچاریم این گونه دعاها را- اگر صحت اسنادشان به اثبات رسید- توجیه و تأویل کنیم، زیرا اینها نمى‌‏توانند در مقابل دلیل‏هاى‌ قطعى‌ عقلى‌ و آیات قرآن و احادیث که‏ عصمت را در امام شرط مى‌‏دانند استقامت کنند. این گونه دعاها را به وجوه زیر مى‌‏توان توجیه کرد:

اول: ائمه اطهار از یک طرف، عظمت و قدرت بى‌ پایان پروردگار جهان را ملاحظه مى‌‏کنند، از طرف دیگر، فقر ذاتى‌ و نقصان وجودى‌ خویشتن را مى‌‏نگرند بدین جهت افعال و کردار، حتى‌ عبادات خود را در مقابل عظمت خداى‌ بزرگ ناچیز و نالایق مى‌‏شمارند. آنان یقین دارند که هر چه در مقام عبادت جدیت نمایند نمى‌‏توانند حق خدا را ادا کنند و اعمالى‌ را که لایق مقام ربوبى‌ باشد انجام دهند و اعمال ناقابل خویش را یک نحوه گناه و نقص مى‌‏شمارند و براى‌ عدم قابلیت آنها گریه و ناله مى‌‏کنند و از خداى‌ بزرگ پوزش مى‌‏خواهند. کمال و نقصان عمل نسبت به فاعل آن و کسى‌ که فعل را برایش انجام مى‌‏دهد سنجیده مى‌‏شود، یک فرد عامى‌ و ساده لوح، هدیه ناچیزى‌ به پیشگاه شخص بزرگى‌ تقدیم مى‌‏کند، چون به عظمت شخص بزرگ و عدم لیاقت هدیه خویش توجه ندارد به خود مى‌‏بالد و در مقابل آن صدها امید و انتظار دارد، اما فرد دانشمند و فهمیده‏اى‌ که از مقام و موقعیت حساس و عظمت و قدر آن شخص اطلاع دارد هدیه سنگین قیمت و گران بهایى‌ به پیشگاهش تقدیم مى‌‏کند لیکن از اهداى‌ آن شرم و خجالت دارد و از مقام با عظمت او پوزش مى‌‏طلبد. کار خلافى‌ نکرده اما در عین حال از عظمت و قدرت او مرعوب و از ناتوانى‌ خویش شرمنده است. شاید سوز و گدازها و گریه و ناله‏ها و استغفار و پوزش‏هاى‌ ائمه اطهار نیز از همین قبیل باشد.

دوم: ائمه اطهار چون در صراط ترقى‌ و تکامل انسانیت سیر مى‌‏نمایند و مراتب کمال و صراط مستقیم دیانت را یکى‌ پس از دیگرى‌ طى‌ مى‌‏کنند، وقتى‌ به مقام عالى‌‏تر مى‌‏رسند حالت‏ها و اعمال گذشته و عبادات سابق خویش را به نظر مى‌‏آورند و از نقصان و عدم قابلیت آنها اظهار شرمندگى‌ و گناه مى‌‏کنند و از مقام با عظمت پروردگار جهان طلب مغفرت مى‌‏نمایند.

سوم: یکى‌ از راه‏هاى‌ ارشاد و تبلیغ ائمه اطهار تعلیم دعا بود، مخصوصاً گاهى‌ که از طرف خلفاى‌ وقت تحت فشار قرار مى‌‏گرفتند و نمى‌‏توانستند آزادانه به تبلیغات و پخش معارف اسلام بپردازند به دعا توسل مى‌‏جستند. به وسیله تعلیم و یاد دادن دعا حقایق و معارف دین را به مردم یاد مى‌‏دادند و به ارشاد و هدایت آنان مى‌‏پرداختند.

بدین جهت مى‌‏توان گفت که: ائمه معصومین به وسیله آن دعاها مى‌‏خواسته‏اند کیفیت دعا کردن و راز و نیاز با خداى‌ بزرگ را به مردم یاد بدهند.

با تعلیم آن دعاها به مردم متذکر مى‌‏شدند که گناه کارید، باید با گریه و ناله به سوى‌ خدا توجه نمایید و از کردار زشت و قبیح خودتان طلب مغفرت کنید.

به هر حال، بعد از ثبوت عصمت ائمه اطهار ناچاریم این گونه ظواهر را با یکى‌ از این وجوه یا وجوه دیگر از قبیل ترک اولى‌ و انجام اعمال غیر عبادى‌ به وسیله اعضا و جوارح توجیه کنیم.[19]

 

[1]. اصول کافى‌، ج 1، ص 202: قال الرضا علیه السلام( فى‌ حدیث طویل الى‌ ان قال): و انّ العبد اذا اختاره اللَّه لامور عباده شرح صدره لذلک و اودع قلبه ینابیع الحکمة و الهمه العلم الهاماً، فلم یعى‌ بعده بجواب و لایحیرفیه عن الصواب، فهومعصوم، مؤیّد، موفّق، مسدّد، قد امن من الخطایا و الزلل والعثار. یخصه اللَّه بذلک لیکون حجة على‌ عباده و شاهده على‌ خلقه. و ذلک فضل اللَّه یؤتیه من یشاء و اللَّه ذوالفضل العظیم
[2]. اصول کافى‌، ج 1، ص 204
[3]. نهج البلاغه، ص 189، خ 131
[4]. بحارالانوار، ج 25، ص 194
[5]. اثبات الهداة، ج 1، ص 232
[6]. ینابیع الموده، ج 2، ص 316: ابن عباس قال: سمعت رسول اللَّه صلى‌ الله علیه و آله یقول: انا و على‌ و الحسن و حسین و تسعة من ولد الحسین مطهّرون معصومون
[7]. اصول کافى‌، ج 1، ص 269: قال ابو عبداللَّه علیه السلام( فى‌ حدیث الى‌ ان قال): نحن خزّان علم اللَّه، نحن تراجمة امراللَّه، نحن قوم معصومون. امراللَّه بطاعتنا و نهى‌ عن معصیتنا، نحن الحجة البالغة على‌ من دون السماء و فوق الارض
[8]. اصول کافى‌، ج 1، ص 200: قال الرضا علیه السلام( فى‌ حدیث الى‌ ان قال): الامام المطهّر من الذنوب و المبرّا عن العیوب، المخصوص بالعلم
[9]. بحار الانوار، ج 25، ص 193: على‌ عن النبى‌ صلى‌ الله علیه و آله انّه قال: من سرّه ان ینظر الى‌ القضیب الیاقوت الاحمر الذى‌ غرسه اللَّه بیده و یکون متمسّکاً به فلیتولّ علیّاً و الائمة من ولده فانّهم خیرةاللَّه و صفوته و هم المعصومون من کلّ ذنب و خطیئة
[10]. حسین الاشقر قال قلت لهشام بن الحکم: ما معنا قولکم: انّ الامام لایکون الّا معصوماً؟ قال سألت اباعبداللَّه علیه السلام عن ذلک فقال: المعصوم هوالممتنع باللَّه من جمیع محارم اللَّه و قد قال اللَّه: و من یعتصم باللَّه فقد هدى‌ الى‌ صراط مستقیم« بحارالانوار، ج 25، ص 194»
[11]. بحار الانوار، ج 25، ص 199: عن الصادق علیه السلام: الانبیاء و اوصیائهم لاذنوب لهم لانّهم معصومون
[12]. نهج البلاغه، ص 143، خ 97
[13]. همان، ص 119، خ 87: قال على‌: و کیف تعمهون و بینکم عترة نبیکم و هم ازمّة الحق و اعلام الدین و السنة الصدق فانزلوهم باحسن منازل القرآن وردواهم ورود الیهم العطاش
[14]. شرح ابن ابى‌ الحدید، ج 6، ص 376
[15]. بحارالانوار، ج 23، ص 19
[16]. اصول کافى‌، ج 1، ص 191
[17]. متجاوز از سى‌ نفر از اصحاب رسول خدا صلى‌ الله علیه و آله حدیث شریف ثقلین را روایت نموده‏اند. از زمان رسول خدا تا حال، طبقه به طبقه به نحو تواتر نقل شده است. با عبارت‏هاى‌ مختلف و اسناد متعدد در کتاب‏هاى‌ حدیث شیعه و سنى‌ ضبط شده است، در کتب صحاح و معتبر اهل سنت موجود است. سید هاشم بحرانى‌ در کتاب غایة المرام، ص 211- 236، سى‌ و نه حدیث از طریق اهل سنت و هشتاد و دو حدیث از طریق شیعه در این باره نقل کرده است. میر حامد حسین هندى‌ یک جلد از کتاب عبقات را به نقل این حدیث اختصاص داده است. اصل صدور حدیث جاى‌ تردید نیست و در بین فریقین مورد قبول واقع شده است
[18]. ینابیع الموده، ج 1، ص 102: ابوسعید الخدرى‌ قال سمعت رسول اللَّه صلى‌ الله علیه و آله یقول: ایّها الناس انّى‌ ترکت فیکم الثقلین، ان اخذتم بهما لن تضلّوا، احدهما اکبر من الاخر: کتاب اللَّه حبل ممدود من السماء الى‌ الارض و عترتى‌ و اهل بیتى‌، الاو انّهما لن یفترقا حتى‌ یردا علىّ الحوض
[19] امینى‌، ابراهیم، بررسى‌ مسائل کلى‌ امامت، 1جلد، بوستان کتاب (انتشارات دفتر تبلیغات اسلامى‌ حوزه علمیه قم) - قم، چاپ: پنجم، 1390.