عصمت در احادیث
احادیث بسیارى در کتابهاى حدیث موجوداست که دلالت مىکند برعصمت امام. ازباب نمونه:
امام رضا علیه السلام درحدیثى مىفرماید: وقتى خدا کسى را براى اداره اموربندگانش برگزید، سینهاش را براى آن مقام توسعه مىدهد، قلبش را منبع حکمت مىگرداند، علوم خود را پیوسته به وى الهام مىکند. بعد از آن از جواب هیچ مشکلى عاجز نیست و در پیدا کردن راه حق سرگردان نمىشود، پس او از گناه معصوم است. همیشه مؤید و موفق و در راه راست مىباشد، از خطا و لغز ش مصونیت دارد. خدا او را به این مقام اختصاص داد تا بر بندگانش حجت و بر خلقش شاهد باشد. این فضیلتى است از جانب خدا که به هر کس خواست عطا مىکند و خدا داراى فضل بزرگى است.[1]
حضرت صادق علیه السلام فرمود: امام فردى برگزیده و پسندیده است، هدایت کنندهاى که به مناجات پروردگار عالم اختصاص یافته، قیام کننده امید بخش است. خدا او را بدین مقام برگزید و با توجه مخصوص خویش در عالم ذر و بعداً در عالم خلقت ایجاد نمود. قبل ازخلقت جنبندگان، شبحى بود در جانب راست عرش الهى. در عالم غیب، علم و حکمت به وى داده شد. به واسطه علمش او را به امامت برگزید و به واسطه پاکى طینتش انتخابش کرد. امام بهترین فرزند آدم و نوح و برگزیده آل ابراهیم و خلاصه اولاد اسماعیل و مختار از عترت محمد صلى الله علیه و آله است. امام همواره مورد توجه خداست، به واسطه ستر خودش او را حفظ و حراست مىکند. دامهاى شیطانى از او دفع مىشود و از نفوذ تاریکىها و وسوسههاى فسّاق مصونیت دارد. از ارتکاب کارهاى بد نگه داشته مىشود. از تمام عیوب منزه و پاک است، از آفات محجوب است، از لغزشها معصوم است، از ارتکاب کارهاى بد مصونیت دارد. از آغاز رشد و بلوغ، به حلم و نیکى معروفیت پیدا مىکند و به پاک دامنى و علم و فضیلت مشهور مىشود.[2]
على علیه السلام فرمود: شما مىدانید: کسى که بر ناموس و جان و مال و احکام و امامت مسلمانان ولایت و حکومت دارد نباید بخیل باشد، زیرا اگر بخیل بود اموالشان را حیف و میل مىکند. نباید جاهل باشد تا به سبب جهالت، آنان را گمراه کند. نباید بد اخلاق باشد تا با اخلاق تند از آنان دورى کند، نباید ستمکار باشد و الا با گروهى ساخت و ساز مىکند و دیگران را رها مىسازد. نباید رشوه خوار باشد وگرنه حقوق مردم را پایمال مىکند و بر خلاف واقع قضاوت مىنماید. نباید احکام و سنن الهى را تعطیل کند و الا ملت به هلاکت مىرسد.[3]
على بن الحسین علیه السلام فرمود: امامِ از ما حتماً معصوم است. عصمت چیزى نیست که در ظاهر خلقت معلوم باشد تا مردم بتوانند آن را تشخیص دهند. به همین جهت، امام را جز از راه نص نمىتوان تعیین کرد. گفته شد؛ یابن رسول اللَّه معناى عصمت چیست؟ فرمود: معصوم کسى است که به حبل و ریسمان الهى تمسک جوید، و ریسمان الهى عبارت از قرآن است، امام و قرآن تا قیامت از هم جدا نمىشوند. امام مردم را به سوى قرآن هدایت مىکند و قرآن نیز مردم را به سوى امام هدایت مىکند.
شاهد مطلب قول خداوند متعال است که در قرآن مىفرماید: این قرآن، مردم را به سوى طریق معتدل و راه راست هدایت مىکند.[4]
سلیم بن قیس مىگوید از حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام شنیدم که مىفرمود: اطاعت از هیچ کس واجب نیست جز خدا و رسول و اولوالامر. و اطاعت از اولوالامر بدان جهت واجب شد که از گناه و معصیت، معصوم و پاکند و بر خلاف احکام خدا دستور نمىدهند.[5]
ابن عباس مىگوید: از حضرت رسول صلى الله علیه و آله شنیدم که مىفرمود: من و على و حسن و حسین علیهم السلام و نه نفر از اولاد حسین، پاک و معصوم هستیم.[6]
حضرت صادق علیه السلام فرمود: ما حافظ علم خدا و بیان کننده دستورهاى او هستیم ما از گناه معصوم هستیم خدا اطاعت ما را واجب نموده و مخالفت ما را حرام کرده است. ما بر موجودات زمین و آسمان حجت هستیم.[7]
امام رضا علیه السلام فرمود: امام کسى است که از گناهان پاک وازعیوب منّزه وبه علم اختصاص یافته باشد.[8]
على بن ابى طالب علیه السلام از رسول خدا صلى الله علیه و آله روایت نموده که فرمود: هرکس دوست دارد به شاخهاى از درخت یاقوتى که در بهشت کاشته نظر کند وبه آن تمسک جوید با على و امامان از فرزندانش دوستى کند زیرا آنان مختار و برگزیده خدا هستند و از تمام گناهان و خطاها معصوم مىباشند.[9]
حسین اشقر مىگوید به هشام بن حکم گفتم: این که مىگویید: امام باید معصوم باشد معنایش چیست؟ گفت من همین مطلب را از امام صادق علیه السلام پرسیدم فرمود:
معصوم کسى است که به سبب تأییدات الهى از جمیع گناهان خوددارى مىکند. خدا در قرآن مىگوید هرکس به خداتمسک جوید به صراط مستقیم هدایت شده است.[10]
حضرت صادق علیه السلام فرمود: پیمبران و خلفاى آنان گناه ندارند، زیرا معصومند.[11]
على علیه السلام فرمود: من ازجانب خدا دلیل و حجت دارم، در طریق پیغمبر واقع شدهام، در راه روشن سیر مىکنم. حق را به آسانى به دست مىآورم. به اهل بیت پیغمبر توجه کنید و طریق آنان را از دست ندهید پیرو آنان باشید شما را از طریق هدایت خارج نمىسازند وبه ضلالت وگمراهى نمىاندازند. اگر توقف کردند توقف کنید، اگر نهضت کردند نهضت کنید، براینان سبقت نگیرد والّا گمراه مىشوید وازآنان عقب نیفتید وگرنه به هلاکت مىرسید.[12]
على علیه السلام فرمود: چرا در پیدا کردن راه حق سرگردانید؟ درصورتى که عترت پیغمبر در بین شما هستند. آنان پیشوایان حق و پرچمهاى دیانت و زبانهاى راستى مىباشند. عترت را به منزله قرآن حساب کنید ومانند تشنگان به سویشان بشتابید.[13]
ابن ابى الحدید مىنویسد: در کلام امیرالمؤمنین
«فانزلوهم باحسن منازل القرآن»
راز بزرگى نهفته است، زیرا به مردم مىفرماید: عترت را در ردیف قرآن قرار دهید، چنان که احکام و دستورهاى قرآن را بدون چون و چرا به کار مىبندید، از احکام و دستورهاى عترت هم باید بدون استثنا پیروى کنید. از این کلام استفاده مىشود که عترت پیغمبر از گناه معصوم و بیمه شدهاند.[14]
حضرت باقر علیه السلام فرمود: اهل بیت، پیشوایان دین هستند که خدا اطاعتشان را در ردیف اطاعت خودش قرار داده مىفرماید: «یا أَیُّها الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَأَطیعُوا الرَّسُولَ وَأُولِى الأمْرِ مِنْکُمْ» آنان معصوم و پاکند، هرگز مرتکب عصیان و گناه نمىشوند. مؤید و موفق هستند، همواره در طریق مستقیم سیر مىکنند.[15]
سلیم بن قیس از امیر المؤمنین علیه السلام روایت کرده که فرمود: خدا ما را پاک و معصوم قرار داد،[16] گواه بر بندگان و حجت زمین هستیم، ما را قرین قرآن و قرآن را قرین ما قرار داد. ما هرگز از قرآن جدا نمىشویم، قرآن هم هرگز از ما جدا نمىگردد.
یکى از احادیثى که مىتوان عصمت ائمه اطهار را از آن استفاده کرد حدیث مشهور ثقلین است، حدیث ثقلین یکى از احادیث متواتر و قطعى الصدورى است که سنى و شیعه آن را نقل کردهاند، با عبارتهاى مختلف و سندهاى متعدد در کتابهاى فریقین موجود است.[17] ما از باب نمونه یکى از آنها را نقل مىکنیم:
ابو سعید خدرى مىگوید: از حضرت رسول صلى الله علیه و آله شنیدم که مىفرمود: اى مردم! من دو چیز گران بها و بزرگ را در بین شما مىگذارم، اگر بدانها تمسک جویید گمراه نمىشوید؛ یکى از آنها بزرگتر از دیگرى است: یکى از آن دو امانت، کتاب خداست که وسیله ارتباط بین زمین و آسمان است. امانت دوم عترت و اهل بیت من مىباشد.
آگاه باشید که: عترت و قرآن تا قیامت از هم جدا نمىشوند.[18]
اگر حدیث مورد دقت و تأمل قرار گیرد چند مطلب را مىتوان به خوبى از آن استفاده کرد:
1- طبق این حدیث، عترت پیغمبر و ائمه اطهار باید از گناه و اشتباه معصوم باشند، زیرا رسول خدا به طور کلى به مردم مىفرماید: اگر از عترت من پیروى نمایید و طبق گفتار و رفتارشان عمل کنید در گمراهى و خطا واقع نمىشوید. معلوم است که این مطلب را در صورتى مىتوان گفت که عترت پیغمبر و ائمه اطهار از گناه و اشتباه و خطا معصوم باشند، زیرا اگر معصوم نباشند ممکن است با اعمال و گفتارشان مردم را گمراه نمایند، یا در طریق ارشاد و هدایت، به خطا و اشتباه گرفتار شوند و نتوانند مردم را به راه راست ارشاد و رهبرى کنند. در نتیجه مردم، طریق مستقیم دیانت را از دست مىدهند و در ضلالت و سرگردانى واقع مىشوند، با این که رسول خدا به طور کلى فرمود: اگر از عترت من متابعت نمایید، هرگز گمراه نمىشوید.
2- رسول خدا صلى الله علیه و آله در این حدیث، اهل بیت را به عنوان یک مرجع علمى معتبر ویک مقام مسئول رهبرى به مسلمانان معرفى نموده و بر اقوال و اعمالشان صحه گذاشته است. بنابراین، کلیه مسلمانان حتى کسانى که به امامت اهل بیت عقیده ندارند موظف شدهاند براى یاد گرفتن احکام و قوانین دین به آنان مراجعه نمایند و از دستوراتشان پیروى کنند.
3- از این که رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود: قرآن و عترت تا قیامت از هم جدا نمىشوند استفاده مىشود که هم قرآن و هم عترت تا قیامت باقى خواهند ماند. بنابراین، هیچ عصر و زمانى زمین بىامام نخواهد شد.
اشکال
ائمه اطهار در دعاهایى که به ما رسیده به گناه و معصیت اعتراف دارند و از خدا طلب آمرزش و مغفرت مىکنند، از خوف خدا و عذابهاى دوزخ و گرفتارىهاى قیامت، گریهها و نالهها داشتند. با وجود این اعترافات صریح، چگونه آنان را از گناه و معصیت معصوم مىدانید؟! خودشان با گریه و زارى به گناه و معصیت اعتراف مىکنند و از پروردگار جهان پوزش مىطلبند لیکن شما آنان را معصوم و بدون گناه مىشمارید؟!
پاسخ
بعد از آن که با دلیلهاى عقلى و آیات قرآن و احادیث، عصمت ائمه اطهار اثبات شد ناچاریم این گونه دعاها را- اگر صحت اسنادشان به اثبات رسید- توجیه و تأویل کنیم، زیرا اینها نمىتوانند در مقابل دلیلهاى قطعى عقلى و آیات قرآن و احادیث که عصمت را در امام شرط مىدانند استقامت کنند. این گونه دعاها را به وجوه زیر مىتوان توجیه کرد:
اول: ائمه اطهار از یک طرف، عظمت و قدرت بى پایان پروردگار جهان را ملاحظه مىکنند، از طرف دیگر، فقر ذاتى و نقصان وجودى خویشتن را مىنگرند بدین جهت افعال و کردار، حتى عبادات خود را در مقابل عظمت خداى بزرگ ناچیز و نالایق مىشمارند. آنان یقین دارند که هر چه در مقام عبادت جدیت نمایند نمىتوانند حق خدا را ادا کنند و اعمالى را که لایق مقام ربوبى باشد انجام دهند و اعمال ناقابل خویش را یک نحوه گناه و نقص مىشمارند و براى عدم قابلیت آنها گریه و ناله مىکنند و از خداى بزرگ پوزش مىخواهند. کمال و نقصان عمل نسبت به فاعل آن و کسى که فعل را برایش انجام مىدهد سنجیده مىشود، یک فرد عامى و ساده لوح، هدیه ناچیزى به پیشگاه شخص بزرگى تقدیم مىکند، چون به عظمت شخص بزرگ و عدم لیاقت هدیه خویش توجه ندارد به خود مىبالد و در مقابل آن صدها امید و انتظار دارد، اما فرد دانشمند و فهمیدهاى که از مقام و موقعیت حساس و عظمت و قدر آن شخص اطلاع دارد هدیه سنگین قیمت و گران بهایى به پیشگاهش تقدیم مىکند لیکن از اهداى آن شرم و خجالت دارد و از مقام با عظمت او پوزش مىطلبد. کار خلافى نکرده اما در عین حال از عظمت و قدرت او مرعوب و از ناتوانى خویش شرمنده است. شاید سوز و گدازها و گریه و نالهها و استغفار و پوزشهاى ائمه اطهار نیز از همین قبیل باشد.
دوم: ائمه اطهار چون در صراط ترقى و تکامل انسانیت سیر مىنمایند و مراتب کمال و صراط مستقیم دیانت را یکى پس از دیگرى طى مىکنند، وقتى به مقام عالىتر مىرسند حالتها و اعمال گذشته و عبادات سابق خویش را به نظر مىآورند و از نقصان و عدم قابلیت آنها اظهار شرمندگى و گناه مىکنند و از مقام با عظمت پروردگار جهان طلب مغفرت مىنمایند.
سوم: یکى از راههاى ارشاد و تبلیغ ائمه اطهار تعلیم دعا بود، مخصوصاً گاهى که از طرف خلفاى وقت تحت فشار قرار مىگرفتند و نمىتوانستند آزادانه به تبلیغات و پخش معارف اسلام بپردازند به دعا توسل مىجستند. به وسیله تعلیم و یاد دادن دعا حقایق و معارف دین را به مردم یاد مىدادند و به ارشاد و هدایت آنان مىپرداختند.
بدین جهت مىتوان گفت که: ائمه معصومین به وسیله آن دعاها مىخواستهاند کیفیت دعا کردن و راز و نیاز با خداى بزرگ را به مردم یاد بدهند.
با تعلیم آن دعاها به مردم متذکر مىشدند که گناه کارید، باید با گریه و ناله به سوى خدا توجه نمایید و از کردار زشت و قبیح خودتان طلب مغفرت کنید.
به هر حال، بعد از ثبوت عصمت ائمه اطهار ناچاریم این گونه ظواهر را با یکى از این وجوه یا وجوه دیگر از قبیل ترک اولى و انجام اعمال غیر عبادى به وسیله اعضا و جوارح توجیه کنیم.[19]
[1]. اصول کافى، ج 1، ص 202: قال الرضا علیه السلام( فى حدیث طویل الى ان قال): و انّ العبد اذا اختاره اللَّه لامور عباده شرح صدره لذلک و اودع قلبه ینابیع الحکمة و الهمه العلم الهاماً، فلم یعى بعده بجواب و لایحیرفیه عن الصواب، فهومعصوم، مؤیّد، موفّق، مسدّد، قد امن من الخطایا و الزلل والعثار. یخصه اللَّه بذلک لیکون حجة على عباده و شاهده على خلقه. و ذلک فضل اللَّه یؤتیه من یشاء و اللَّه ذوالفضل العظیم
[2]. اصول کافى، ج 1، ص 204
[3]. نهج البلاغه، ص 189، خ 131
[4]. بحارالانوار، ج 25، ص 194
[5]. اثبات الهداة، ج 1، ص 232
[6]. ینابیع الموده، ج 2، ص 316: ابن عباس قال: سمعت رسول اللَّه صلى الله علیه و آله یقول: انا و على و الحسن و حسین و تسعة من ولد الحسین مطهّرون معصومون
[7]. اصول کافى، ج 1، ص 269: قال ابو عبداللَّه علیه السلام( فى حدیث الى ان قال): نحن خزّان علم اللَّه، نحن تراجمة امراللَّه، نحن قوم معصومون. امراللَّه بطاعتنا و نهى عن معصیتنا، نحن الحجة البالغة على من دون السماء و فوق الارض
[8]. اصول کافى، ج 1، ص 200: قال الرضا علیه السلام( فى حدیث الى ان قال): الامام المطهّر من الذنوب و المبرّا عن العیوب، المخصوص بالعلم
[9]. بحار الانوار، ج 25، ص 193: على عن النبى صلى الله علیه و آله انّه قال: من سرّه ان ینظر الى القضیب الیاقوت الاحمر الذى غرسه اللَّه بیده و یکون متمسّکاً به فلیتولّ علیّاً و الائمة من ولده فانّهم خیرةاللَّه و صفوته و هم المعصومون من کلّ ذنب و خطیئة
[10]. حسین الاشقر قال قلت لهشام بن الحکم: ما معنا قولکم: انّ الامام لایکون الّا معصوماً؟ قال سألت اباعبداللَّه علیه السلام عن ذلک فقال: المعصوم هوالممتنع باللَّه من جمیع محارم اللَّه و قد قال اللَّه: و من یعتصم باللَّه فقد هدى الى صراط مستقیم« بحارالانوار، ج 25، ص 194»
[11]. بحار الانوار، ج 25، ص 199: عن الصادق علیه السلام: الانبیاء و اوصیائهم لاذنوب لهم لانّهم معصومون
[12]. نهج البلاغه، ص 143، خ 97
[13]. همان، ص 119، خ 87: قال على: و کیف تعمهون و بینکم عترة نبیکم و هم ازمّة الحق و اعلام الدین و السنة الصدق فانزلوهم باحسن منازل القرآن وردواهم ورود الیهم العطاش
[14]. شرح ابن ابى الحدید، ج 6، ص 376
[15]. بحارالانوار، ج 23، ص 19
[16]. اصول کافى، ج 1، ص 191
[17]. متجاوز از سى نفر از اصحاب رسول خدا صلى الله علیه و آله حدیث شریف ثقلین را روایت نمودهاند. از زمان رسول خدا تا حال، طبقه به طبقه به نحو تواتر نقل شده است. با عبارتهاى مختلف و اسناد متعدد در کتابهاى حدیث شیعه و سنى ضبط شده است، در کتب صحاح و معتبر اهل سنت موجود است. سید هاشم بحرانى در کتاب غایة المرام، ص 211- 236، سى و نه حدیث از طریق اهل سنت و هشتاد و دو حدیث از طریق شیعه در این باره نقل کرده است. میر حامد حسین هندى یک جلد از کتاب عبقات را به نقل این حدیث اختصاص داده است. اصل صدور حدیث جاى تردید نیست و در بین فریقین مورد قبول واقع شده است
[18]. ینابیع الموده، ج 1، ص 102: ابوسعید الخدرى قال سمعت رسول اللَّه صلى الله علیه و آله یقول: ایّها الناس انّى ترکت فیکم الثقلین، ان اخذتم بهما لن تضلّوا، احدهما اکبر من الاخر: کتاب اللَّه حبل ممدود من السماء الى الارض و عترتى و اهل بیتى، الاو انّهما لن یفترقا حتى یردا علىّ الحوض
[19] امینى، ابراهیم، بررسى مسائل کلى امامت، 1جلد، بوستان کتاب (انتشارات دفتر تبلیغات اسلامى حوزه علمیه قم) - قم، چاپ: پنجم، 1390.