پایگاه اطلاع رسانی آیت الله ابراهیم امینی قدس سره

امام خميني(ره) و مستضعفان

امام خميني(ره) و مستضعفان

امام خميني(ره) و مستضعفان

آیت الله ابراهيم اميني

استضعاف در قرآن

 

واژه هاي استضعاف و مستضعفين ريشه قرآني دارند, چنان كه كلمه هايي چون مستكبران و طاغوتيان نيز چنين اند. اين واژگان به فراموشي سپرده شده بود تا اين كه احياگر بزرگ قرن, حضرت امام خميني(قده) آن ها را دوباره معنا بخشيد و بر زبان ها و قلم ها جاري كرد.

مستضعف يعني كسي كه به استضعاف كشيده شده و خودش و ديگران او را ضعيف و ناتوان مي شمارند در صورتي كه واقع امر چنين نيست. مستكبران نيز كساني هستند كه خودشان و ديگران آن ها را برتر مي شمارند در صورتي كه واقع امر چنين نيست. كلمات استكبار و استضعاف را با توجه به يكديگر بايد معنا كرد.
در قرآن كريم براي مستكبران چند نشانه ذكر شده است:

1ـ برتري جويي و خود بزرگ نمايي, نه برتري واقعي; [1]

2ـ تفرقه افكني در ميان مردمان محروم و مستضعف; [2]

3ـ سركوب بي رحمانه و كشتار مخالفان; [3]

4ـ به فساد كشيدن مردم و ترويج مفاسد; [4]

5ـ تحقير و توهين مردم; [5]

6ـ اسراف و ولخرجي. [6]

از آيه هاي قرآني استفاده مي شود كه مستكبران افرادي اند كه خود را برتر از ديگران مي دانند و نشان مي دهند. آن ها مي گويند: ما سياست مدار, دانشمند و عاقل هستيم و مصالح شما را بهتر از خودتان تشخيص مي دهيم. از ما اطاعت كنيد تا سعادت و خوشبختي شما را فراهم سازيم. با عناوين مختلف ِرنگ, نژاد, دين, مذهب, زبان, قوميت, مليت, كشور, شهر و ديگر عنوان هاي اعتباري در ميان مردم تفرقه مي اندازند تا تضعيف شوند و نيروي اجتماعي خود را از دست بدهند. مفاسد اخلاقي را ترويج مي كنند و مردم را به عياشي سرگرم مي سازند تا هويت انساني خود را فراموش كنند و در برابر خواسته هاي شان تسليم گردند.

زمين, آب, هوا, منابع طبيعي, نيروي علم و اختراع و صنعت, نيروي كار, نيروهاي اداري, نظامي و انتظامي, قضايي همه و همه از مردم به وجود مي آيد و خود آنان منابع عظيم قدرت و ثروت هستند, نه مستكبران. مستكبران اقليتي بيش نيستند و اگر توده هاي مردم با آنان همكاري نكنند قدرتي ندارند. قدرت آن ها غير واقعي و پوشالي است. با حيله گري و تلقينات دروغين, اكثريت را از خود بيگانه كرده تا نتوانند به قدرت واقعي خويش پي ببرند و از آن بهره بگيرند. بنابراين, مستضعفين واقعاً ضعيف و ناتوان نيستند بلكه خودشان را ضعيف مي پندارند. مشكل مستضعفين ناتواني واقعي نيست بلكه اختلافات دروني و ناداني و اطاعت كوركورانه از مستكبران است. مستكبران نيروهاي سركوب گر را از خود مستضعفان فراهم مي سازند و بر سر خودشان مي كوبند, و استثمارشان مي كنند.

پيامبران در طول تاريخ از جانب خدا مبعوث مي شدند تا مردم به استضعاف كشيده را بيدار سازند تا خود را از قيد و بند مستكبران آزاد نمايند. حضرت ابراهيم(ع) در برابر حكومت طاغوتي نمرود قيام كرد. حضرت موسي(ع) در برابر حكومت جبّار ِفرعون به پا خاست.

 

حضرت عيسي(ع) در برابر جباران عصر خود و به منظور نجات محرومان قيام كرد. حضرت محمد(ص) در برابر ابوجهل ها و ابولهب ها و قيصرها و كسري ها قيام كرد و براي نجات محرومان و مستضعفان به جهاد پرداخت.

مبارزه با طاغوت و طاغوتيان و دفاع از حقوق محرومان يكي از مهم ترين اهداف پيامبران بوده است. [7]

قرآن كريم قتال در راه خدا را به منظور نجات مستضعفان يكي از وظايف مسلمانان مي شمارد و مي فرمايد:
"چرا در راه خدا و براي نجات مستضعفان جهاد نمي كنيد? مردان و زنان و كودكاني كه مي گويند: پروردگارا, ما را از اين شهري كه ساكنان آن ستمكارند بيرون ببر و از جانب خود براي ما سرپرستي قرار بده و از نزد خويش براي ما ياوري تعيين فرما. مؤمنان در راه خدا جهاد مي كنند و كافران در راه طاغوت مي جنگند. پس شما با دوستان شيطان بجنگيد كه نيرنگ شيطان ضعيف است."> [8]

جنگ استضعاف و استكبار, فقر و غنا همواره در طول تاريخ ادامه داشته و دارد. هرچند يك بار در گوشه اي از جهان به وسيله محرومان نهضتي بر پا مي شد و بر ضد مستكبران و ستمكاران و زراندوزان قيام مي كردند. گاهي در همان آغاز امر شكست مي خوردند و به وسيله عوامل استكبار سركوب مي شدند و گاهي پيروز مي شدند و عوامل استكبار را كنار مي زدند و به طور موقت چند صباحي در مسند قدرت قرار مي گرفتند. پيامبران در طول تاريخ همواره از محرومان حمايت مي كردند, يا خود در رأس چنين نهضت هايي بودند يا از نهضت كنندگان جانبداري مي كردند.

 

 

انقلاب ايران و مستضعفان

كساني كه از سال 1341 در جريان مبارزات مردم ايران بر ضد رژيم شاهنشاهي, به رهبري امام خميني(قده) حضور فعال داشتند يا شاهد حوادث آن زمان تا زمان پيروزي سال 1375 و حوادث مهم بعد از آن, به ويژه دوران هشت ساله جنگ تحميلي, بوده اند به خوبي مي دانند كه طبقات محروم و مستضعف بزرگ ترين نقش را در سرنگوني رژيم شاهنشاهي و خنثي ساختن توطئه هاي دشمنان داخلي و خارجي و تثبيت نظام اسلامي داشته اند. در اين دوران بسيار حساس و سرنوشت ساز, كارگران, پيشه وران, كشاورزان, دانشجويان,
دانش آموزان و طلاب ِجواني كه غالباً از فرزندان همين طبقات بودند, در صحنه هاي مهم مبارزات حضور فعال داشتند. اكثر قريب به اتفاق زندانيان, شكنجه شدگان, تبعيديان, شهدا و جانبازان از همين اقشار زحمت كش و محروم بودند; به طوري كه مي توان گفت: پيروزي انقلاب اسلامي ايران مرهون ايثار و فداكاري و جهاد طبقات محروم و شريف است, چنان كه امام خميني(قده) بارها بدين مطلب اشاره نمودند. از باب نمونه:
"فقرا و متدينين بي بضاعت, گردانندگان و برپا دارندگان انقلاب هستند."> [9] "با پشتيباني مردم مخصوصاً طبقات محروم بود كه پيروزي حاصل شد و دست ستم شاهي از كشور و ذخاير آن كوتاه گرديد." [10] "مستمندان و فقرا و دور افتاده ها در صف مقدم جامعه هستند, همين ها و همين زاغه نشينان و همين حاشيه نشينان و همين محرومان بودند كه اين انقلاب را به ثمر رساندند… همين ها هستند كه الآن در جبهه ها مشغول به فداركاري هستند."> [11]

بنابراين, انقلاب ايران را مي توان يكي از مصاديق بزرگ نهضت هاي مستضعفان به شمار آورد و صاحبان اصلي انقلاب نيز همان ها هستند. ولي اين انقلاب با ديگر انقلاب هايي كه به وسيله طبقات محروم و مستضعف به وقوع پيوسته يك تفاوت مهم دارد:
آن انقلاب ها غالباً ماهيت اقتصادي و ضد تبعيضاتي داشته و با تبليغات در اين محورها مردم به صحنه هاي مبارزه و پيكار كشيده مي شدند. برخلاف انقلاب ايران كه ماهيت اسلامي داشت. امام خميني به عنوان وجوب دفاع از اسلام و ارزش هاي ديني و مبارزه بر ضد ترويج مفاسد اخلاقي و امور ضد ديني مردم را بسيج مي كرد و به صحنه هاي مبارزه مي كشيد, از اين رو ايثار و فداكاري مردم به قصد قربت و جلب رضاي خدا و عمل به تكاليف شرعي انجام مي گرفت. پايداري و مقاومت, ايثار و فداكاري تا مرز شهادت نيز از همين منبع معنوي سرچشمه مي گرفت.

امام خميني در همه دوران مبارزات و بعد از آن سعي داشت نهضت از مسير خدايي و قصد اخلاص و انجام وظايف شرعي خارج نگردد. حتي جهاد و تلاش در راه تأسيس حكومت اسلامي و تحكيم پايه هاي آن و خنثي ساختن توطئه هاي دشمنان را نيز به عنوان يك وظيفه شرعي و موجب رضاي پروردگار جهان معرفي مي كرد.

ولي اين, بدان معنا نيست كه امام خميني توجّهي به امور زندگي و اجتماعي و سياسي, و اقتصادي مردم نداشت و صرفاً به منظور تأسيس و تثبيت حكومت اسلامي جهاد و تلاش كنند, بلكه به همه اين ها كاملاً عنايت داشت ولي از طريق اجراي احكام و قوانين اسلام. امام عقيده داشت اگر حكومت اسلامي برپا شود و احكام و قوانين ديني به طور صحيح و كامل به اجرا درآيد, و مسئولان نظام اسلامي در رده هاي مختلف به وظايف خود عمل كنند مشكلات اقتصادي, اجتماعي, سياسي, اخلاقي, قضايي مردم حل مي شود.
كشورشان آباد و در حد امكان زندگي خوب و مرفهي خواهند داشت.

امام خميني و فقرزدايي

بي ترديد مهم ترين هدف امام خميني(قده) در مبارزات, سرنگوني رژيم شاهنشاهي و اقامه حكومت اسلامي بود كه با ايثار و فداكاري و جهاد مردم شريف و ديندار به پيروزي رسيد.
ولي امام به خوبي مي دانست كه حكومت وسيله است نه هدف. هدف امام فقط اين نبود كه حاكماني بروند و حاكماني ديگر جايگزين آنان شوند. بلكه عقيده داشت با استحكام نظام اسلامي و اجراي كامل و همه جانبه احكام و قوانين دين, مشكلات اقتصادي, سياسي, اجتماعي, اخلاقي مردم حل مي شود و سعادت دنيا و آخرت آنان تأمين مي گردد. بنابراين, امام در تأسيس حكومت اسلامي اهدافي را تعقيب مي كرد كه تحقق آن ها را از آثار اجراي كامل احكام و قوانين اسلام مي دانست. در طول مبارزات نيز گاه گاه بدين مطلب اشاره مي كرد.

يكي از مهم ترين آرمان هاي امام خميني(قده) تحقق عدالت اجتماعي, كم شدن فاصله طبقاتي, رفع تبعيضات ظالمانه, حمايت از محرومان و فقر ستيزي بود. از بررسي سخنراني ها, پيام ها, توصيه هاي امام استفاده مي شود كه مسئله رفع ِتبعيض و فقر ستيزي يكي از اهداف بزرگ او بوده كه همواره بدان تأكيد داشت. آن بزرگوار به قدري در اين باره سخن مي گفت كه به عنوان پناهگاه مستضعفان و پابرهنه ها شناخته شد. كساني كه دوران صدر پيروزي انقلاب را درك كرده اند و سخنان و موضع گيري هاي امام خميني و ديگر مسئولان نظام را شنيده اند به خوبي مي دانند كه حمايت از محرومان و مستضعفان يكي از مهم ترين و پر جاذبه ترين شعارهاي انقلابيون و مورد عنايت و تأكيد رهبر انقلاب بود.

امام به دو انگيزه بر اين هدف تأكيد مي كرد:

انگيزه اول: انجام وظيفه ديني: زيرا كوشش در تحقق عدالت اجتماعي و دفاع از حقوق محرومان و مبارزه با ستمكاران و چپاول گران اموال عمومي يكي از بزرگ ترين اهداف پيامبران و پيامبر اسلام بوده است. در قرآن مي گويد:
"ما پيامبران را با دليل هاي روشن فرستاديم و با آنان كتاب و ميزان نازل كرديم تا مردم عدالت را برپا سازند."> [12] "اي كساني كه ايمان آورده ايد عدالت را برپا سازيد."> [13]

حمايت از مستضعفان آن قدر مهم بوده كه پيامبر اسلام و مسلمانان براي آنان در قرآن مورد خطاب قرار گرفته اند:
"چرا در راه خدا و براي نجات مستضعفان جنگ نمي كنيد?"> [14]

امام خميني در اين خصوص فرمود:
"اسلام از اول براي همين امر قيام كرده كه به اين مستمندان عالم در مقابل مستكبران خدمت كند و اين ستمگران را به جاي خود بنشانند و شما اشخاصي هستيد كه پيرو يك همچو اسلام عزيز هستيد و به اين پيروي بايد ادامه بدهيد."> [15]

انگيزه دوم: قدرداني از محرومان و مستضعفان: به عقيده امام, محرومان صاحبان اصلي انقلاب اند و اگر ايثار و فداكاري آنان نبود انقلاب به پيروزي نمي رسيد. امام بارها و بارها بدين مطلب تذكر مي داد, از باب نمونه به چند فراز از سخنان ايشان اشاره مي كنيم:

"اين پايين شهري ها و اين پابرهنه ها ـ به اصطلاح شما ـ اين ها ولي نعمت ما هستند, اگر اين ها نبودند ما يا در تبعيد بوديم, يا در حبس بوديم يا در انزوا, اين ها بودند كه همه ما را از اين مسائل نجات دادند… اگر تا آخر عمرمان به اين ها خدمت كنيم نمي توانيم از عهده خدمت اين ها برآييم… شما امروز هم كه ملاحظه مي كنيد اين هايي كه در جبهه ها الآن دارند جانفشاني مي كنند اين ها از كدام طبقه هستند?… الآن هم اين هايي كه جانشان را در دستشان گرفتند و شما را حفاظت مي كنند و آن هايي كه در بين شهرها و در بين روستاها حفظ مي كنند شما و مردم را همين طبقه هستند… شما بايد توجه به اين معنا بكنيد كه ما را اين ها آورده اند وكيل كرده اند, آورده اند وزير كرده اند, رئيس جمهور كرده اند. اين ها ولي نعمت ما هستند و ما بايد ولي نعمت خودمان را قدرداني كنيم و خدمت كنيم."> [16]

روحانيت و حمايت از محرومان

امام خميني در زمان مبارزه با رژيم شاهنشاهي تا زمان پيروزي انقلاب و بعد از آن, در خنثي سازي توطئه هاي دشمنان و به ويژه در زمان جنگ تحميلي همواره از همكاري علماي دين و روحانيون استفاده مي جست. از نقش حساس آنان در دفاع از اسلام و تأثير تبليغات آنان در ميان توده هاي مردم به ويژه محرومان و مستضعفان به خوبي آگاه بود, از اين رو, در نگهداري انقلاب و دفاع از آرمان هاي اسلامي نيز تلاش ِروحانيون را يك امر ضروري مي دانست.

در حمايت از محرومان نيز به روحانيت دل بسته بود و انتظار همكاري جدي داشت, زيرا اولاً: چون روحانيت به ويژه طلاب و فضلاي جوان غالباً از خانواده هاي محروم هستند و طعم تلخ فقر و گرسنگي و محروميت را چشيده اند در تعقيب هدف مقدس فقر ستيزي نيز بيشتر مي توان به آنان اميدوار بود.

و ثانياً: حمايت از محرومين و مستضعفين يكي از مهم ترين اهداف اسلامي است كه روحانيت وظيفه دارد در تبليغ و ترويج آن كوشش كند. محرومان را به حقوق مشروعشان آشنا سازد و در گرفتن حق, آنان را بسيج نمايد, به مسئولان ِنظام تذكر دهد و آنان را از حيف و ميل اموال عمومي و تضييع حقوق مستضعفان بر حذر دارد.

و ثالثاً: روحانيون در طول تاريخ همواره پناهگاه و حامي محرومان بوده اند, و بايد موقعيت ديني واجتماعي خود را در ميان مردم به ويژه طبقات محروم حفظ كنند.

به همين جهت بود كه امام خميني(قده) بارها و بارها و به مناسبت هاي مختلف انجام وظيفه مهم دفاع از حقوق محرومان را به روحانيون تذكر مي داد, از باب نمونه: "آن چيزي كه روحانيون هرگز نبايد از آن عدول كنند و نبايد با تبليغات ديگران از ميدان به در روند حمايت از محرومين و پابرهنه هاست. چرا كه هر كسي از آن عدول كند از عدالت اجتماعي اسلام عدول كرده است. ما بايد تحت هر شرايطي خود را عهده دار اين مسئوليت بزرگ بدانيم و در تحقق آن اگر كوتاهي بنماييم خيانت به اسلام و مسلمين كرده ايم."> [17]

مسئولان نظام و حمايت از محرومان

مهم ترين مسئوليت حكومت اسلامي برپا ساختن عدالت اجتماعي, رفع تبعيضات ظالمانه, كم كردن فاصله طبقاتي, فقر زدايي و دفاع از حقوق محرومان و مستضعفان است, زيرا سيره و آرمان همه پيامبران, به خصوص پيامبر اسلام(ص) و ائمه اطهار(ع)در طول تاريخ همين بوده است. مسئولان حكومت اسلامي وظيفه دارند تحقق اين آرمان مقدس الهي را در صدر برنامه هاي خود قرار دهند و در اين باره تلاش كنند, روشن است كه اجراي چنين مهمي بسي دشوار و نياز به طرح و برنامه ريزي دقيق و منسجم و همكاري و همفكري همه مسئولان در رده هاي مختلف دارد. امام خميني(قده) گرچه براي تحقق اين هدف طرح كامل و جمعي را پيشنهاد نكرد ولي رهنمودها و توصيه هاي مهمي در اين مورد داشت كه مي تواند براي همه مسئولان مفيد و كارساز باشد, در اين جا به برخي از آن ها اشاره مي شود:

توصيه اول: به اسلام شناسان و قانون گزاران: ايشان در اين باره فرمود:

"به عهده علماي اسلام و محققين و كارشناسان اسلامي است كه براي جايگزين كردن سيستم ناصحيح اقتصاد حاكم بر جهان اسلام طرح ها و برنامه هاي سازنده و دربرگيرنده منافع محرومين و پابرهنه ها را ارائه دهند و جهان مستضعفين و مسلمين را از تنگنا و فقر معيشت به درآورند. البته پياده كردن مقاصد اسلام در جهان و خصوصاً برنامه هاي اقتصادي آن و مقابله با اقتصاد بيمارسرمايه داري غرب واشتراكي شرق بدون حاكميت همه جانبه اسلام ميسرنيست وريشه كن شدن آثارسوء ومخرب آن,چه بسا بعدازاستقرارنظام عدل وحكومت اسلامي هم چون جمهوري اسلامي ايران نيازمند به زمان باشد.ولي ارائه طرح ها واصولاً تبيين جهت گيري اقتصاد اسلام درراستاي حفظ منافع محرومين و گسترش مشاركت عمومي آنان ومبارزه اسلام با زراندوزان بزرگترين هديه وبشارت آزادي انسان از اسارت فقروتهيدستي به شمارمي رود. [18]
"مجموعه قواعد اسلامي در مسائل اقتصادي هنگامي كه در كل پيكره اسلام به صورت يك مكتب منسجم ملاحظه شود و همه جانبه پياده شود بهترين شكل ممكن خواهد بود. هم مشكل فقر را از ميان مي برد و هم از فاسد شدن يك عده به وسيله تصاحب ثروت جلوگيري مي كند و در نتيجه كل جامعه را از فساد حفظ مي كند."> [19]
"در اين فرصت به همه مسئولان كشورمان تذكر مي دهم كه در تقدم ملاك ها هيچ ارزش و ملاكي مهم تر از تقوا و جهاد در راه خدا نيست, و همين تقدم ارزشي و الهي بايد معيار انتخاب و امتياز دادن به افراد و استفاده از امكانات و تصدي مسئوليت ها و اداره كشور و بالاخره جايگزين همه سنت ها و امتيازات غلط مادي بشود. چه در زمان جنگ و چه در حال صلح, چه امروز و چه فردا, كه خدا اين امتياز را به آنان عنايت فرموده است. و صرف اين امتياز لفظي و عرفي كفايت نمي كند كه بايد هم در متن قوانين و مقررات و هم در متن عمل و عقيده و روش و منش جامعه پياده شود. و مصلحت زجر كشيده ها و جبهه رفته ها و شهيد و اسير و مفقود ومجروح داده ها ودريك كلام مصلحت پابرهنه ها وگودنشين ها ومستضعفين بر مصلحت قاعدين درمنازل ومناسك ومتمكنين ومرفهين گريزان ازجبهه وجهاد وتقوا ونظام اسلامي مقدم باشد. [20]

 

"خدا نياورد آن روزي را كه سياست ما و سياست مسئولين كشور ما پشت كردن به دفاع از محرومين و رو آوردن به حمايت از سرمايه دارها گردد. و اغنيا و ثروتمندان از اعتبار و عنايت بيشتري برخوردار بشوند, معاذ اللّه كه اين با سيره و روش انبيا و اميرالمؤمنين و ائمه معصومين(ع) سازگار نيست."> [21]

 

امام خميني كه يك فقيه عالي رتبه و يك اسلام شناس واقعي و يك متفكر درد آشناي فقر و محروميت توده مردم بود عقيده داشتند كه احكام و قوانين اسلام به گونه اي از سوي خدا نازل شده كه اگر درست و همه جانبه و با توجه به اوضاع اسفبار مردم فقير و
مستضعف, و سوء استفاده مستكبران و زراندوزان, مورد مطالعه و تحقيق فقها و علماي درد آشناي اسلام قرار گيرد و به صورت يك طرح كلي و همه جانبه در اختيار قانون گذاران واقع شود و به صورت قوانين درآيد و به وسيله مسؤولين اجرايي كشور پياده شود مي تواند تضمين كننده عدالت اجتماعي, و كم شدن فاصله طبقاتي و ريشه كن شدن فقر و محروميت باشد.

و تحقق اين امر بسيار مهم بر عهده فقها و اسلام شناسان و قانون گذاران نهاده شده است.

توصيه دوم: چگونگي گزينش كارگزاران: امام خميني(قده) در خصوص ِانتخاب كارگزاران و مسئولان نظام اسلامي در تصدي پست هاي مختلف, نيز توصيه هايي داشتند كه به نمونه هايي از آن اشاره مي شود:
"ثروتمندان هرگز به خاطر تمكن مالي خود نبايد در حكومت و حكمرانان و اداره كنندگان كشور اسلامي نفوذ كنند و مال و ثروت خود را به بهانه فخر فروشي و مباهات قرار بدهند و به فقرا و مستمندان و زحمكتشان افكار و خواسته هاي خود را تحميل كنند."> [22]

"رئيس جمهور و وكلاي مجلس از طبقه اي باشند كه محروميت و مظلوميت مستضعفان و محرومان جامعه را لمس نموده و در فكر رفاه آنان باشند نه سرمايه داران و زمين خواران و صدرنشينان مرفه و غرق در لذات و شهوات كه تلخي محروميت و رنج گرسنگان و پابرهنه گان را نمي توانند بفهمند."> [23]

 

"آن هايي كه در خانه هاي مجلل, راحت و بي درد آرميده اند و فارغ از هم رنج ها و مصيبت هاي جان فرساي ستون محكم انقلاب و پابرهنه هاي محروم تنها ناظر حوادث بوده اند و حتي از دور هم دستي بر آتش نگرفته اند نبايد به مسئوليت هاي كليدي تكيه كنند كه اگر به آن جا راه پيدا كنند چه بسا انقلاب را يك شبه بفروشند و حاصل همه زحمات ملت را بر باد دهند."> [24]

 

ايشان تأكيد مي كرد كه كارگزاران نظام در سطوح مختلف نمايندگي مجلس, رياست جمهوري, وزرا, معاونان آن ها, استانداران, مدير كل ها و ديگر كارگزاران نبايد از افراد ثروتمند و رفاه طلب انتخاب شوند. در اين تأكيدهاي فراوان و جدي به چند نكته مهم توجه داشت:

اول: امام عقيده داشت با توجه به اين كه تحقق عدالت اجتماعي و حمايت از محرومان از بزرگ ترين اهداف نظام اسلامي است در صورتي اين امر مهم, تحقق مي يابد كه كارگزاران نظام از افرادي باشند كه طعم تلخ فقر و محروميت را چشيده باشند و از طبقات محروم باشند, تا با ايمان و اخلاص در تحقق اين امر تلاش و جديت نمايند, زيرا افراد ثروتمند و رفاه طلب چنين انگيزه اي ندارند.

دوم: در صورتي كه افراد ثروتمند و رفاه طلب در مصادر امور, به ويژه پست هاي كليدي مانند مجلس, رياست جمهوري, وزارت, معاونت هاي وزيران, مدير كل ها, استاندارها قرار بگيرند اين خطر جدي وجود دارد كه در تدوين قوانين و مقررات, در تهيه طرح ها و در مراحل اجرا, منافع خود و وابستگان و افراد هم طبقه خود را بر تأمين منافع محرومان و مستضعفان ترجيح دهند و به تدريج نظام اسلامي را از مسير اصلي خود يعني حمايت از محرومان و تأمين عدالت اجتماعي منحرف سازند.

سوم: اگر ثروتمندان و سرمايه داران در مقام هاي كليدي نظام به كار گمارده شوند, طبعاً راه براي نفوذ افراد هم طبقه آن ها باز مي شود و محرومان و مستضعفان يعني صاحبان اصلي انقلاب, به تدريج كنار زده خواهند شد.

چهارم: در صورتي كه طبقات محروم يعني حاميان اصلي انقلاب احساس كنند كه امور مهم كشور در قبضه سرمايه داران و رفاه طلبان قرار گرفته نسبت به اصل نظام و تأمين اهداف انقلاب بدبين مي شوند و به تدريج از صحنه هاي انقلاب كنار مي كشند و اين بزرگ ترين ضايعه است.

پنجم: در صورتي كه رفاه طلبان در مصادر مهم امور كشورداري قرار گيرند بيم آن مي رود كه به تدريج روح تجمل گرايي بر ادارات حاكم گردد. تأسيس ساختمان هاي مجلل اداري و غير اداري, تزيين هرچه بيشتر اداره هاي دولتي, تأسيس هتل هاي بسيار لوكس و چند ستاره, برگزاري كنفرانس ها و كنگره هاي پرهزينه و تشريفاتي و كم فايده, سفرهاي تشريفاتي و كم سود داخلي و خارجي و ده ها امور تجملاتي ديگر به صورت يك ارزش حكومتي در مي آيد. در اين صورت, اموال عمومي كه بايد در راه تأمين عدالت اجتماعي و فقرزدايي و تأمين نيازهاي واقعي توده هاي محروم و مستضعف صرف شود به مصرف تجملات غير ضروري خواهد رسيد; كاري كه با اهداف مهم انقلاب اصلاً سازش
ندارد.

بدتر از همه اين كه چون مسئولان نظام با تجمل گرايي و اشرافي گري خو گرفته اند و آن را به عنوان يك ارزش مي شناسند, از اين رو امكان دارد در تصميم گيري هاي خود تجمل گرايي و زندگي اشرافي و خوي رفاه طلبي را ترويج كنند و آن را به صورت يك فرهنگ عمومي در آورند و جامعه اسلامي را به سوي تجمل گرايي بكشند. علاوه بر اين, رفتار اداري و زندگي خصوصي چنين كارگزاران رفاه طلبي براي طبقات متوسط جامعه الگو و سرمشق مي شود, به زندگي تجملاتي آن ها نگاه مي كنند و سعي مي نمايند به هر
طريق ممكن ثروت بيشتري به دست آورند و زندگي خود را حداقل شبيه زندگي طبقه رفاه طلب سازند.

اين توقعات و افزون طلبي ها در حد معيني متوقف نخواهد شد و در اجتماع اختلال هاي فراواني به وجود خواهد آورد.

طبقات محروم جامعه نيز از اين چشم و هم چشمي ها مصون نخواهند ماند. آنان نيز از دور و نزديك كم و بيش, به تجملات زندگي طبقات متوسط و بالا نظاره مي كنند و سطح توقعاتشان روز به روز بالاتر مي رود. و چون به خواسته هايشان دسترسي ندارند نسبت به حكومت بدبين مي شوند و اگر قدرت داشته باشند نارضايتي هاي خود را اظهار مي دارند. و امكان دارد در مواقع لزوم از نظام حمايت نكنند. علاوه بر اين, فقر و تهيدستي منشأ بروز مشكلات فراواني در جامعه خواهد شد.

با توجه به اين آفت ها بود كه امام خميني (قده) همواره تأكيد شديد داشتند كه مسئولان نظام از افراد طبقات محروم انتخاب و گزينش شوند.

 

نفوذ فرصت طلبان

براي مصون ماندن انقلاب از انحراف فقط اين مقدار كافي نيست كه از گزينش ثروتمندان براي تصدي پست هاي كليدي جلوگيري به عمل آيد بلكه علاوه بر اين بايد سعي شود كه افرادي گزينش شوند كه واقعاً به آرمان هاي انقلاب ايمان داشته باشند; به گونه اي كه
همواره آرمان ها را بر منافع خود ترجيح دهند, وگرنه بيم آن مي رود كه سود جويان و فرصت طلبان به تدريج در كادر اداري كشور نفوذ كنند و از درون به انقلاب و انقلابيون لطمه وارد سازند. اگر واقعاً به آرمان هاي انقلاب ايماني نداشته باشند وقتي پست هاي
كليدي را اشغال كردند امكان دارد در آنان خوي زر اندوزي و رفاه طلبي غلبه كند و حمايت از محرومان ومستضعفان را ناديده بگيرند و به تدريج خودشان متكبر و طاغوتچه شوند و آه و ناله محرومان را نشوند و انقلاب را از مسير حمايت از محرومان منحرف سازند. اين
يكي از آفت هاي بزرگ انقلاب ها و نهضت هاي مردمي است كه بسياري از آن ها بعد از چندي با چنين خطري مواجه گشته و از درون پوسيده اند.

آن چه در اين نوشتار بدان اشاره شد مطالبي فشرده, در خصوص يكي از آرمان هاي مهم اسلام و انقلاب يعني تأمين عدالت اجتماعي, كم شدن فاصله طبقاتي, جلوگيري از تراكم ثروت هاي ظالمانه و غير مشروع و در نهايت فقر زدايي و تأمين حدّ متوسط معيشت براي عموم مردم بود. امام خميني(قده) براي تحقق اين هدف مهم رهنمودهايي  داشتند كه بدان ها اشاره شد. اكنون پس از مطالعه رهنمودهاي ايشان اين سؤال ها مطرح مي شود:

1ـ امام خميني از فقهاي اسلام و كارشناسان مسائل اقتصادي, اجتماعي خواسته اند كه با مطالعه دقيق و همه جانبه مسائل اسلامي و اقتصادي, طرح جامعي را در اين خصوص تهيه كنند, آيا در اين مورد اقدام اساسي به عمل آمده و تاكنون به كجا رسيده است?

2ـ به مجلس شوراي اسلامي توصيه كرد كه در تصويب طرح ها و قوانين همواره تأمين عدالت اجتماعي و فقر زدايي را منظور بدارند, چه مقدار به توصيه هاي امام عنايت شده است?

3ـ در انتخاب و گزينش مسئولان نظام توصيه شده بود فقط از افرادي استفاده شود كه طرف دار ِآرمان هاي انقلاب و از جمله فقرزدايي, باشند تا چه اندازه به اين رهنمود مقيد بوده ايم?

4ـ آيا تدوين قوانين و جريان امور به سوي فقرزدايي و كم شدن فاصله طبقاتي پيش مي رود?

5ـ در فقر زدايي تا چه حد پيش رفته ايم؟

6ـ موانع رسيدن به هدف مطلوب چيست؟

پاسخ صحيح و دقيق به اين سؤال ها نياز به آشنايي كامل و دقيق از اوضاع اقتصادي طبقات ِمحروم ِاين زمان و مقايسه آن ها با زمان قبل از پيروزي انقلاب دارد كه متأسفانه فعلاً چنين امكاني در اختيار من نيست.

پي نوشت ها:
[1] . احقاف(46) آيه20 وفصلت(41) آيه15 .
[2] . قصص(28) آيه4 . [3] . اعراف(7) آيه88 . [4] . قصص(82) آيه4. [5] . زخرف (34) آيه 45. [6] . يونس (01) آيه48. [7] . نحل(61) آيه 63. [8] . نساء(4) آيه67. [9] . صحيفه نور, ج02, ص532. [10] . همان, ج12, ص091. [11] . همان, ج71, ص642. [12] . حديد(57) آيه52. [13] . نساء(4) آيه531. [14] . همان, آيه57. [15] . صحيفه نور, ج71, ص752. [16] . همان, ج61, ص33. [17] . همان, ج02, ص442. [18] . همان, ص821. [19] . همان, ج4, ص671. [20] . همان, ج02, ص321. [21] . همان, ص921. [22] . همان, ج12, ص821. [23] . همان, ص781. [24] . همان, ج02, ص421.

 

منبع : فصلنامه حکومت اسلامی، شماره 12