پایگاه اطلاع رسانی آیت الله ابراهیم امینی قدس سره

تربيت اجتماعى از ديدگاه اسلام

تربيت اجتماعى از ديدگاه اسلام

بسم الله الرحمن الرحیم

تربیت اجتماعی از دیدگاه اسلام


در این‌که انسان زندگی اجتماعی را برگزیده و به صورت اجتماعی زندگی می‌کند تردیدی نیست. منشأ آن، اقتضای طبیعی باشد یا قصد بهره گیری و تأمین نیازهای زندگی از انسان های دیگر، یا تعاون و همزیستی مسالمت آمیز، یا هر انگیزه دیگر، فعلاً در آن بحثی نداریم.
انسان ها در جامعه های مختلف زندگی می‌کنند، و هر یک از جوامع دارای نظام فکری و فرهنگی خاص، و آداب و رسوم و عادات و ارزش های اخلاقی و ضوابط و مقررات ویژه ای است. که حیات اجتماعی آن، به رعایت آنها بستگی دارد، و بدین‌وسیله از دیگر جوامع شناخته و امتیاز داده می‌شود.
فرهنگ جامعه توسط بزرگترها به نسل جدید انتقال می‌یابد. در میان جامعه و فرد تأثیر و تأثر متقابل انجام می‌گیرد. جامعه در فرد اثر می‌گذارد، فرهنگ خود را به او منتقل می‌سازد و او را همفکر و همسو می‌گرداند. فرد نیز به نوبه خود در جامعه اثر می‌گذارد.

انسان در جامعه پرورش می‌یابد، آداب و رسوم و افکار و ارزش های آن را می‌پذیرد، شخصیت خود را می‌سازد و با جامعه هماهنگ می‌گرداند. و این است معنای اجتماعی شدن و اجتماعی کردن و فرهنگ‌پذیری انسان.

ولی باید بدانیم که فرهنگ‌پذیری انسان از جامعه، نه تحمیلی و اجباری است چنان که بعضی از جامعه شناسان تصور کرده اند، نه در اثر تقلید کورکورانه و بی هدف است، چنان‌که گروهی دیگر پنداشته‌اند، بلکه انطباقی است آگاهانه و با اراده و اختیار و هدفدار.
کودک با حرص و ولع افکار و رفتار افراد جامعه خود را می‌نگرد، آنچه را مناسب تشخیص داد می‌پذیرد تا هر چه زودتر به صف بزرگسالان بپیوندد و به عضویت جامعه درآید. ولی چنان هم نیست که همه چیز را بپذیرد و همیشه خود را به رنگ محیط درآورد.

امام صادق علیه‌السلام فرمود: هر که در نفس خود پند دهنده ای نداشته باشد، پندهای مردم برایش سود ندارد.[1]

به هر حال، کودک برای اجتماعی شدن آماده است، چون در جامعه زندگی می‌کند تدریجاً با آداب و رسوم و فرهنگ جامعه آشنا می‌شود و رفتار خود را با جامعه منطبق می‌سازد.
نخستین مرحله ظهور گرایش های اجتماعی کودک چند هفته بعد از ولادت و در محیط خانواده شروع می‌شود. در برابر رفتار پدر و مادر عکس‌العمل عاطفی و رفتار اجتماعی نشان می‌دهد. وجود جسمانی و نفسانی او در این محیط کوچک رشد می‌کند، با چیزهای فراوانی آشنا می‌شود و معلومات زیادی را فرا می‌گیرد. تجربیات و عادت ها و اندوخته های ذهنی کودک در این زمان در رشد شخصیت او تأثیر به سزائی دارد و برای زندگی آینده اش مهم و سرنوشت‌ساز خواهد بود. بنابراین، اخلاق و رفتار پدر و مادر و کیفیت زندگی آنان و ارزش های حاکم بر خانواده در فرهنگ‌پذیری و اجتماعی شدن فرزند تأثیر به سزائی دارد. و نباید از این امر مهم غفلت به عمل آید.

دومین مرحله رشد اجتماعی گرایش به بازی های دسته جمعی و همبازی شدن با کودکان همسن و سال است. شرکت فعال کودک در بازی های دسته جمعی، او را با افراد و فرهنگ ها و اخلاق و رفتارهای جدید، که در واقع از خانواده های دیگر سرچشمه می‌گیرد آشنا می‌سازد. امکانات و استعدادهای ذاتی و تجربیات و اندوخته های سابق خود را، در جمع همبازی ها به کار می‌بندد و شخصیت اجتماعی خود را ابراز می‌دارد. تعاون و همکاری و رعایت مقررات اجتماعی را عملاً در جمع همبازی ها فرا می‌گیرد. جامعه‌پذیری او تقویت می‌شود و برای شرکت در جامعه بزرگتر و مسؤولیت‌پذیری آماده می‌گردد. دوران بازی و نوع بازی ها و اسباب بازی ها و اخلاق و رفتار همبازی ها و تعداد گروه های همبازی، در تربیت اجتماعی کودک و رشد شخصیت او تأثیر به سزائی دارد.
نوع بازی و اخلاق و رفتار و همبازی ها دراین میان از اهمیت ویژه ای برخوردار است. مراقبت اولیاء و مربیان از بازی های کودکان امری است مهم و ضروری و نباید مورد غفلت قرار گیرد. اسلام نیز به اولیاء و مربیان توصیه می‌کند که به کودکان اجازه دهند هفت سال بازی کنند.
حضرت امام صادق علیه‌السلام: به فرزندت اجازه بده هفت سال بازی کند.[2]


سومین و مهمترین جایگاه تربیت اجتماعی و فرهنگ‌پذیری کودک و نوجوان و جوان محیط مدرسه و در جمع کثیری از همسالان و از خانواده های مختلف است. محیط مدرسه گرچه محیط کسب و کار و زندگی رسمی محسوب نمی‌شود، ولی با محیط خانواده و محیط بازی تفاوت های فراوانی دارد. در اینجا با شخصیت های دانشمند و محترمی سروکار پیدا می‌کند. در این محیط جدید نظم و انضباط برقرار است و آزادی های سابق کودک محدود می‌شود. با برنامه های متنوع درسی حساب شده‌ای مواجه می‌شود که او را با علوم و افکار و عقائد و فرهنگ و آداب و
رسوم جامعه بزرگ آشنا می‌سازد. با کودکان دیگر سر و کار پیدا می‌کند، که از خانواده های مختلف و دارای افکار و اخلاق و رفتار و زندگی‌های گوناگون هستند. در اجتماع مدرسه عملاً با زندگی اجتماعی مسالمت‌آمیز و رعایت حقوق دیگران و احترام به قوانین و مقررات اجتماعی آشنا می‌شود.
نظام ویژه آموزش و پرورش، برنامه های علمی و اجتماعی، اخلاقی و رفتار اجتماعی مدیر و معلمان مدرسه، در کیفیت تربیت اجتماعی کودک، و آماده شدنش برای شرکت در اجتماع بزرگترها و قبول مسؤولیت ها نقش بسیار بزرگی را ایفا می‌کند که نباید مورد غفلت قرار گیرد.


در طی مراحل سه گانه سابق به انضمام نقش مهم رسانه های جمعی: رادیو، تلویزیون، روزنامه ها، مجلات، کتاب ها، فیلم ها، معاشرت با بزرگترها، جو عمومی حاکم بر اجتماع، شخصیت اجتماعی و فرهنگی کودک و نوجوان شکل می‌گیرد و برای زندگی در جامعه بزرگ آماده می‌شود.
حرکت فرهنگ پذیری فرد بعد از ورود در جامعه در اثر قبول مسئولیت ها و معاشرت با افراد و معیت های مختلف، و استفاده از کتاب ها و رسانه های عمومی، و تجربه ها و آموخته های زندگی همچنان تداوم دارد و غالبا تا پایان زندگی ادامه خواهد یافت. بنابراین، تربیت اجتماعی فرد را باید یک امر مستمر و مداوم به شمار آورد.


با توجه به نقش بسیار مهم جامعه در کیفیت فرهنگ‌پذیری و تربیت های اجتماعی کودکان و جوانان به امور زیر توصیه می‌شود:
1 ـ ضرورت اصل اجتماعی شدن و پرورش و تقویت گرایش های اجتماعی فرد و تشویق او به معاشرت با اشخاص و گروه ها و شرکت در اجتماعات.
2 ـ پاکسازی محیط جامعه از آلودگی ها و مفاسد اخلاقی و اجتماعی.
3 ـ نشان دادن و معرفی الگوهای صالح و خوش اخلاق و نیکوکار.
4 ـ کمک فرد در انتخاب دوستان صالح و بر حذر داشتن او از دوستی و معاشرت با افراد ناصالح و بدرفتار.
5 ـ تنظیم و تدوین برنامه های صحیح اجتماعی و اخلاقی برای تدریس در مدارس و استفاده از معلمین صالح و خوش‌اخلاق.
6 ـ اصلاح و تکمیل برنامه‌های صدا و سیما، و تهذیب آنها از برنامه‌ها و تصویرهای بدآموز.
7 ـ آموزش مسائل تربیتی به خانواده ها و اصلاح روابط پدران و مادران.


با رعایت امور مذکور می‌توان به تربیت اجتماعی صحیح کودکان کمک کرد.


اسلام نیز نسبت به اصل اجتماعی شدن انسان و تشویق به گرایش به اجتماع‌توصیه و تأکید دارد پیامبر اسلام صلی‌الله‌علیه‌وآله فرموده: رأس عقل، بعد از ایمان، دوستی و معاشرت با مردم و خیر رساندن به همه انسان ها، خوب و بد، است.[3]
امیرالمؤمنین علیه‌السلام فرمود: با مردم ارتباط و معاشرت داشته باشید و به آنان احسان کنید. و از دوری و قطع رابطه اجتناب نمایید.[4]
حضرت امام صادق علیه‌السلام فرمود: با یکدیگر ارتباط داشته باشید و به هم نیکی کنید و دلسوز و مهربان باشید، همانگونه که خدا فرموده، برادر نیکوکار باشید.[5]
پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله فرمود: بهترین مؤمنان کسانی هستند که محل الفت و معاشرت مؤمنان می‌باشند. کسی که نه با دیگران الفت می‌گیرد، و نه دیگران با او انس و الفت دارند خیری ندارد.[6]


امام صادق علیه‌السلام فرمود: مسلمانان وظیفه دارند در پیوند دوستی و تعاون و توجه به همدیگر و مواسات با نیازمندان و ارتباط و عطوفت با یکدیگر، چنان که خدا فرمان داده، جدیت و کوشش نمایید. دلسوز هم باشید و نسبت به آنچه از آنان نمی‌دانید نگران باشید، چنان‌که انصار در زمان رسول خدا چنین بودند.[7]
از احادیث مذکور و دهها حدیث دیگر استفاده می‌شود که اسلام نسبت به اصل اجتماعی شدن افراد و پرورش گرایش های اجتماعی، و در نتیجه فرهنگ پذیری و تربیت اجتماعی عنایت دارد. و این همان سخنی است که جامعه‌شناسان می‌گویند، با این تفاوت که جامعه شناسان با نظری وسیع می‌گویند: با توجه به این‌که کودک در آینده ناچار است در جامعه قبیله ای یا میهنی یا نژادی یا زبانی خود و با افراد آن زندگی کند باید به گونه ای تربیت شود که فرهنگ جامعه خود را بپذیرد و با سایر افراد همسو و هماهنگ گردد تا بتواند با آنان زندگی مسالمت‌آمیز داشته باشد. و در این رابطه بین افکار صحیح وغیر صحیح و اخلاق و رفتار خوب و بد فرقی نمی‌گذارد. هر چه است فرهنگ آن جامعه است و افراد باید آن را بپذیرند.


ولی اسلام انشعابات قومی و قبیله ای و منطقه ای و نژادی و زبانی را مردود می‌شمارد و پذیرش و پیروی کورکورانه از فرهنگ حاکم بر این جوامع را محکوم می‌کند. اسلام خود جامعه خاصی را تأسیس نموده و فرهنگ ویژه ای را معرفی کرده است. جامعه اسلامی بر پایه ایمان به خدای یگانه و زندگی بعد از مرگ و نبوت استوار گشته است. فرهنگ اسلام نیز بر همین پایه تنظیم شده و از وحی سرچشمه می‌گیرد. اسلام در معارف و مسائل عقیدتی، در اخلاق و ارزش ها و ضد ارزش ها، در مسائل اجتماعی در آداب و معاشرت، در ضوابط و مقررات اجتماعی، در فرهنگ و هنر، و غیر این ها، آراء و نظرهای ویژه ای دارد که مجموعاً فرهنگ اسلام را تشکیل می‌دهند. اسلام آمده تا عقاید و فرهنگ مردم را اصلاح و تکمیل کند با افکار غلط و اخلاق و رفتار و عادت های زشت مبارزه کند، و افکار
صحیح و اخلاق و رفتارهای نیک را جایگزین سازد فرهنگ‌سازی در متن رسالت پیامبر اسلام قرار دارد. از عموم مسلمانان می‌خواهد که از آلوده شدن به مفاسد اخلاقی و اجتماعی اجتناب نمایند و فرهنگ عالی اسلام را بپذیرند و شخصیت خود و فرزندانشان را بسازند و پرورش دهند.
اسلام عموم مسلمانان جهان را یک جامعه و یک امت می‌داند. هر یک از مسلمانان فردی از جامعه بزرگ اسلام بلکه به منزله عضوی از پیکر اسلام محسوب می‌شود.


در قرآن می‌فرماید: این امت یگانه شما است و من پروردگار شما هستم پس مرا پرستش کنید.[8]
و می‌فرماید: شما بهترین امتی هستید که برای مردم پدید آمدید، امر به معروف و نهی از منکر می‌کنید و به خدا ایمان دارید.[9]
و می‌فرماید: شما را امت وسط قرار دادیم تا بر مردمان گواه باشید و پیامبر بر شما گواه باشد.[10] پیامبر اسلام صلی‌الله‌علیه‌وآله فرمود: مثل مؤمنین در دوستی و دلسوزی و مهربانی با یکدیگر مثل پیکر واحد است که هرگاه عضوی از آن به درد آید سایر اعضا با بیخوابی و تب با عضو دردمند همکاری می‌نمایند.[11]


بنابراین، هر مسلمان به امت بزرگ اسلامی وابسته است و نمی‌تواند نسبت به اوضاع عموم جامعه اسلامی بی‌تفاوت باشد. پیامبر اسلام صلی‌الله‌علیه‌وآله فرموده اند: هر که نسبت به امور مسلمانان اهتمام نداشته باشد مسلمان نیست. و هر کس صدای استغاثه مسلمانی را بشنود و به یاری او نشتابد مسلمان نیست.[12]
بلکه اسلام عموم مؤمنین را از یک خانواده می‌شمارد که رهبر به منزله پدر و افراد به منزله خواهر و برادر هستند در قرآن می‌فرماید: همانا که مؤمنین برادرند، پس بین برادرانتان اصلاح کنید و از خدا بترسید تا مورد رحمت قرار گیرید.[13]
امام صادق علیه‌السلام فرمود: مسلمان برادر مسلمان و به منزله چشم او و آینه و راهنمای اوست. به وی خیانت نمی‌کند و او را فریب نمی‌دهد و ستم روا نمی‌دارد و به او دروغ نمی‌گوید و غیبت نمی‌کند.[14]
اگر اسلام عموم مسلمانان جهان را یک جامعه و یک امت می‌داند مسلمانان وظیفه دارند دیدگاه خود را نسبت به جامعه تغییر دهند خود را وابسته به جامعه بزرگ اسلام بدانند، به مجد و عظمت و قدرت و شوکت آن بیندیشند و در برابر دشمنان از آن دفاع نمایند. عزت و شوکت جامعه بزرگ اسلامی را عزّت خود و ضعف و ناتوانی آن را ضعف خود بدانند.


نکته مذکور یکی از امتیازات اسلام بشمار می‌رود که در اجتماعی کردن کودکان و نوجوانان و جوانان و حتی بزرگسالان باید منظور نظر اولیاء و مربیان باشد و در تربیت اجتماعی در خانواده و در برنامه‌ریزی در مدارس مورد عنایت دانشمندان علوم تربیتی قرار گیرد. روحیه گرایش به جامعه بزرگ اسلامی را در افراد بوجود آورند و پرورش دهند، و جامعه‌پذیرشان سازند. فرهنگ و افکار و ارزش های اصیل اسلام را زنده کنند و افراد را به سوی آنها دعوت نمایند.
اسلام در مورد جامعه دید وسیع‌تری نیز دارد. همه انسان ها را بندگان خدا می‌داند و احسان و خدمت و سودرسانی به آنان را یک ارزش بزرگ محسوب می‌دارد.
پیامبر اسلام صلی‌الله‌علیه‌وآله فرمود: انسان ها روزی‌خوار خدا هستند. پس بهترین مردم کسی است که نفعش بیشتر به مردم برسد.[15]
از پیامبر سؤال شد که محبوبترین مردم نزد خدا کیست؟ فرمود: کسی که بیشتر از همه نفعش به مردم برسد.[16]
امام صادق علیه‌السلام فرمود: خدا بندگانی دارد که مردم در حوائجشان به آنان پناه می‌برند اینان کسانی هستند که در روز قیامت از عذاب خدا در امان خواهند بود.[17]


کوتاه سخن این‌که در تربیت اجتماعی باید به امور زیر توجه شود:

1 ـ از دیدگاه اسلام عموم مسلمانان جهان یک امت و دارای اهداف و منافع مشترک هستند. فرد فرد مسلمانان باید خود را وابسته به این جامعه بزرگ بداند و نسبت به مصالح عمومی امت اهتمام داشته باشد.
2 ـ اسلام همه مردم را بنده و روزیخوار خدا می‌داند و خدمت به آنان را یکی از ارزش های بزرگ می‌شمارد.
3 ـ عمل انسان در صورتی ارزشمند است که به قصد قربت و برای جلب رضای خدا باشد، نه جلب منافع شخصی یا تعصبات قومی یا نژادی یا وطنی.
4 ـ اسلام در ابعاد مختلف زندگی انسان فرهنگ ویژه ای دارد. و تربیت اجتماعی باید هماهنگ با آن باشد.
5 ـ مسلمانان وظیفه دارند با فرهنگ متعالی اسلام خود را پرورش دهند و به کمال برسانند، و جامعه اسلامی را از فرهنگ ضد اسلامی پاکسازی نمایند.


ابراهیم امینی
کنفرانس تربیت اجتماعی در تهران ـ 13/8/1373

 

[1] ـ قال ابوعبدالله علیه‌السلام: من لم یجعل له من نفسه واعظاً فان مواعظ الناس لن تغنی عنه شیئاً، بحار، ج70، ص70.
[2] ـ عن ابی عبدالله علیه‌السلام قال: دع ابنک یلعت سبع سنین، وسائل، ج15، ص193.
[3] ـ قال رسول الله صلی‌الله‌علیه‌وآله: رأس العقل بعد الایمان التودد الی الناس و اصطناع الخیر الی کل احد، بر او فاجر، بحار، ج74، ص392.
[4] ـ قال امیرالمؤمنین علیه‌السلام: علیکم بالتواصط و التباذل و ایاکم و التدابر و التقاطع، بحار، ج74، ص40.
[5] ـ قال ابو عبدالله علیه‌السلام: تواصلوا و تبارو و تراحموا و کونوا اخوة بررة کما امرکم الله. بحار، ج74، ص399.
[6] ـ قال رسول الله صلی‌الله‌علیه‌وآله: فی حدیث و خیر المؤمنین من کان مألفه للمؤمنین و لا خیر فیمن لا یألف و لا یؤلف، بحار، ج74، ص393.
[7] ـ عن ابی عبدالله علیه‌السلام قال: یحق علی المسلمین الاجتهاد فی التواصل و التعاون علی التعاطف و المواسات لاهل الحاجه، و تعاطف بعضهم علی بعض، کما امرکم الله عزوجل: «رحماء بينهم» متراحمین مغتمین لما غاب عنکم من امرهم، علی ما مضی علیه الانصار علی عهد رسول الله صلی‌الله‌علیه‌وآله، کافی، ج2، ص175.
[8] ـ انّ هذه امتکم امّة واحدة و انا ربّکم فاعبدون، انبیاء، آیه 92.
[9] ـ کنتم خیر امّة اخرجت للناس تأمرون بالمعروف و تنهون عن المنکر و تؤمنون بالله، آل عمران، آیه 110.
[10] ـ و کذالک جعلناکم امّة وسطاً لتکونوا شهداء علی الناس و یکون الرسول علیکم شهیداً. بقره، آیه 143.
[11] ـ قال رسول الله صلی‌الله‌علیه‌وآله: مثل المؤمنین فی توادهم و تراحمهم و تعاطفهم مثل الجسد، اذا اشتکی منه عضو تداعی له سائر الجسد بالسهر و الحمی، صحیح مسلم، ج4، ص1999.
[12] ـ قال رسول الله صلی‌الله‌علیه‌وآله:من اصبح لا یهتم بامور المسلمین فلیس منهم، و من سمع رجلاً ینادی یا للمسلمین فلم یجبه فلیس بمسلم، کافی، ج2، ص164.
[13] ـ انما المؤمنون اخوة فاصلحوا بین اخویکم و اتقوا الله لعلکم ترحمون، حجرات، آیه 10.
[14] ـ قال ابوعبدالله علیه‌السلام:المسلم اخو المسلم هو عینه و مرآته و دلیله، لا یخونه و لا یخدعه و لا یظلمه و لا یکذبه و لا یغتابه، کافی، ج2، ص166.
[15] ـ قال رسول الله صلی‌الله‌علیه‌وآله: الخلق عیال الله تعالی فاحب الخلق الی الله من نفع عیال الله، بحار، ج74، ص316.
[16] ـ سئل رسول الله صلی‌الله‌علیه‌وآله: من احب الناس الی الله؟ قال: انفع الناس للناس. بحار، ج74، ص339.
[17] ـ قال الصادق علیه‌السلام: ان لله عباداً من خلقه یفزع العباد الیهم فی حوائجهم اولئک هم الامنون یوم القیامه، بحار، ج74، ص318.