ديدار كاركنان مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام با آيت الله اميني
بسم الله الرحمن الرحيم
با عرض تسليت به مناسبت سالگرد ارتحال امام راحل (قدس سره الشريف) و با آرزوي موفقيت و سلامتي براي شما كه در خدمت ترويج انديشههاي امام بودهايد و هستيد.
من اولاً عرض ميكنم كه تقريباً اين جلسه به عنوان اينكه شما گزارش كارها را بدهيد برقرار شده نه اينكه بنده هم صحبتي كنم و از اين گزارشاتي كه داشتيد خيلي خوشحال شدم، خوشبخت شدم، خدا انشاء الله همهي شما را سالم و موفق بدارد. من سخنان خيلي كوتاهي در اين قسمت عرض ميكنم، اولاً كه امام قبل از شروع مبارزات و قبل از پيروزي انقلاب يك چهرهي اخلاقي در حوزه بود، به عنوان يك فردي كه هم خودش به رعايت اخلاق مقيّد است و هم جنبههاي اخلاقي را هم رعايت ميكند اينطوري شناخته شد. مشتاقان امام و مريدان ايشان در آن زمان ـ البته بعد تغييراتي پيدا كرد ـ همانها بودند
بسم الله الرحمن الرحيم
با عرض تسليت به مناسبت سالگرد ارتحال امام راحل (قدس سره الشريف) و با آرزوي موفقيت و سلامتي براي شما كه در خدمت ترويج انديشههاي امام بودهايد و هستيد.
من اولاً عرض ميكنم كه تقريباً اين جلسه به عنوان اينكه شما گزارش كارها را بدهيد برقرار شده نه اينكه بنده هم صحبتي كنم و از اين گزارشاتي كه داشتيد خيلي خوشحال شدم، خوشبخت شدم، خدا انشاء الله همهي شما را سالم و موفق بدارد. من سخنان خيلي كوتاهي در اين قسمت عرض ميكنم، اولاً كه امام قبل از شروع مبارزات و قبل از پيروزي انقلاب يك چهرهي اخلاقي در حوزه بود، به عنوان يك فردي كه هم خودش به رعايت اخلاق مقيّد است و هم جنبههاي اخلاقي را هم رعايت ميكند اينطوري شناخته شد. مشتاقان امام و مريدان ايشان در آن زمان ـ البته بعد تغييراتي پيدا كرد ـ همانها بودند.
بنده سال 1321 به قم آمدم در همان زماني بود كه متّفقين ايران را اشغال كرده بودند، تقريباً اوايل فروردين بود، در آن زمان امام درس اخلاقي را ميگفتند كه در مدرسهي فيضيه گفته ميشد، اكثراً طلبهها و غير طلبهها من جمله بازاريها شركت ميكردند، اولين خاطرهي من از امام از آن زمان بود. در آن زمان تازه طلبه شده بوديم و طلبهها هم ابتداءً يك حالت اخلاص بيشتري دارند، بعد كه آمدند تدريجاً وارد شدند اين حالت را نوعاً از دست ميدهند يا كمتر ميشود. اوايل طلبگي ما بود در درسهاي اخلاق امام كه عصرهاي پنجشنبه و جمعه گفته ميشد من شركت ميكردم و آن حالات و معنويات آن زمان را فراموش نميكنم. امام در آن وقت مسائل اخلاقي را ميگفتند و به نحوي اين سخنانشان گيرا بود كه همينطور روي جريان عادي افراد گريه ميكردند! طلبهها و بازاريهاي زبدهاي بودند كه در آن درس شركت ميكردند، آن حالات براي بنده خيلي جالب بود، به طوري كه تقريباً يك هفته شارژ شده بوديم و يك حالت غير عادي داشتيم و ساعت شماري ميكرديم براي پنجشنبهي بعدي كه به درس امام برويم و حالات خوبي را از آن وقت به ياد دارم.
نوعاً ديگر افراد هم همينطور بودند و ارادت بنده به امام از همان وقت شروع شد، البته توقّف ما در آن زمان در قم سه ماه بيشتر نبود براي اينكه تعطيليهاي تابستان پيش آمد، هوا گرم شد و مثل همه، چون درسها تعطيل شده بود ما هم رفتيم به شهر خودمان (نجفآباد). ولي همينطور اين حالت ارادت بنده بود، بعد از آن نتوانستم به قم بيايم چون مشكل ارتزاق عمومي و گراني بود، نان و خوراكي كمياب بود،
دوستان اصرار كردند كه وضع آنجا بد است و در همين اصفهان باشيد كه معمولاً يك ناني ميپختند براي ما ميفرستادند يا خودمان ميرفتيم اين نان را ميگرفتيم! به اين حالت گذرانديم كه شش سال شد. سال 1326 باز به قم برگشتم، در زماني كه در اصفهان بودم خدمت امام نميرسيدم ولي آن عشق و علاقهي به امام در ذهن من بود، آثار امام را همان جا ميخواندم، كشف الاسرار را ميخواندم، البته در آن زمان كشف الاسرار يك كتاب بديعي بود و وجودش براي ما ضرورت داشت و خوشم ميآمد و شايد مكرر هم خوانده بودم. ولي الآن يادم نيست كه دقيقاً مطالب آن به چه نحو است كه به توانم قضاوت كنم كه آيا منتشر شدنش صلاح است يا نه؟ كه الآن شما هم سؤال كرديد. همين سبب شد كه وقتي من به قم آمدم همان علاقه را به ايشان داشتم و آن وقت من در درس ايشان شركت نميكردم، چون آخر سطح را داشتم ميخواندم، كفايه و اواخر رسائل را ميخواندم و نميتوانستم در درس امام شركت كنم، ولي امام درسي كه ميگفت در مدرسهي فيضيه، ميگفت درس اصول ميگفتند، من هم در مدرسهي فيضيه ميرفتم كنار اين ايوانها مينشستم كه وقتي امام ميآيد ببيند.
امام خيلي خوش قيافه بود و خيلي چهرهي مطلوبي داشت! تا وقتي كه در درس امام شركت كردم تقريباً دو سال سطح را خواندم و تمام كردم و بعد در درس امام شركت كردم كه ادامه يافت كه ديگر فرصت ذكر آنها نيست. منظورم اين است كه آن جاذبيّت امام از جهت اخلاقي بود كه سبب اين بود كه ما گرايش به ايشان پيدا ميكرديم، البته بعد هم ايشان درس اخلاق را نميگفت بعد از اينكه به قم آمديم، منم خيلي ناراحت بودم و گاهي هم به ايشان عرض ميكردم كه چرا درس اخلاق ؟؟؟، ايشان فرمود كه نه ديگر مناسب نيست و يك وقتي خودش فرمود كه من يك كتاب اخلاقي نوشتم و بعد گفتم كه حالا اين كتاب اخلاق را ميتوانيد بدهيد كه من بخوانم،ايشان فرمودند مانعي ندارد! اين چهل حديث خطياش را به من دادند، كتاب خطي را ميدانيد نويسنده كمتر حاضر ميشود به ديگري بدهد، چون خيلي وقتها امانت هم خوب نگهداري نميكنند ولي امام به من داد. من اين كتاب چهل حديث را دو سه مرتبه با دقّت خواندم و قيافهاش هنوز در ذهنم هست، جلد چرمي مشكي داشت و خط امام بود. به قدري براي من جاذبه داشت كه همان وقت خطّ من يك مقداري بدون اينكه توجه داشته باشم شبيه به خط امام شد، يعني چون شيفتگي داشتم همينطور خود به خود كتاب را خواندم. بعد خدمت امام تقديم كردم و فرمود چه چيزي در اين كتاب يافتي؟ گفتم كتاب خيلي خوب و جالبي بود و استفاده كردم از اين. كاش اين كتاب دو جلد ميشد، يكي ميشد براي عوام و يكي هم براي خواص، احاديثش مختلف است، بعضي احاديث عرفاني است كه عوام كمتر متوجه ميشوند و بعضيهايش هم احاديث اخلاقي است. باز اين خاطرهي خوش را از كتاب ايشان داشتم
تا اينكه امام بعد از آن زماني كه گرفتار شد و كتابخانهاش را غارت كردند و بردند، آن كتاب در نظرم بود و اين را اطلاعاتيها بردند، نميدانم الآن كجا باشد؟! بعد هم هر چه پيگيري كردم اين را پيدا نكردم. خيلي ناراحت بودم حتي گاهي به بعضي از دوستاني كه برنامهشان بود استنساخ ميكردند كتابها را مثل آقاي محمدي گيلاني و ديگران، از اينها هم سراغ گرفتم كه خبر از اين كتاب نداريد؟ گفتند نه! تا بعد از پيروزي انقلاب من يك وقت خبردار شدم كه يك كسي آمد گفت در كتابخانهي مرحوم آخوند همداني يك نسخهي كتاب خطياي هست، آثارش را كه گفت من گفتم اين كتاب را حتماً بخريد، به هر قيمتي كه هست بياوريد، من به امام هم چيزي عرض نكردم! تا اينكه اين نسخهي خطي را آوردند و بعد هم تحويل امام داده شد.
س) همان نسخه بود؟
ج) نسخهي خط امام نبود بلكه استنساخ كرده بودند، حالا نميدانم چه كسي استنساخ كرده بود، ولي لابد نسخهاش موجود است.
اينها را كه عرض ميكنم به اين منظور است كه اين جنبهي اخلاقي و معنويِ امام بود كه در اين قسمتها گيرا بود و حتي شاگردان امام هم شاگردان خاصي بودند، خيلي علاقهي به معنويّات داشتند كه با امام هم در ارتباط بودند. يكي از دوستانمان كه هم مباحثهي من بود، اصفهاني هم بود، از طلبگي بيرون رفت و استاد دانشگاه اصفهان شد، خيلي شيفتهي امام بود و ميگفت من آرزو دارم در يك جلسهاي كه امام سر سفره باشد و غذا بخورد دوست دارم در يك چنين جلسهاي باشم، اين هم باز علاقهي به امام بود و گاهي هم ميايستاد كه امام بيايد تا چهرهاش را ببيند.
جنبههاي اخلاقي امام در درس و جاهاي ديگر خيلي گيرا بود و شاگردان و مريدانش هم معمولاً از اين جهت ...، قبل از پيروزي انقلاب هم فكر ميكرديم به هر حال آنچه كه امام در صددش بود كه انقلاب را ايجاد كند، بيش از هر چيزي جنبهي اخلاق اسلامي بود. اوايل بحثهاي سياسي كمتر مطرح ميشد، بحثهاي اخلاقي معمولاً بود، ما انتظار داشتيم بعد از پيروزي انقلاب هم، امام هم ظاهراً همين را انتظار داشت كه بيش از هر چيزي به مسائل اخلاقي اسلام پرداخته شود، شما سخنرانيهاي امام را خوب وارد هستيد، كمتر سخنرانيِ امام هست كه اول يا وسطش يا همهاش جنبههاي اخلاقي نباشد! حتي در آن اوقات بسيار حساس سياسي هم كه صحبت ميكردند به جنبههاي اخلاقي ميرفتند،
خودتان ببينيد و اين قابل بررسي است در همين قسمتها كه خودش يك چيزي است كه آدم ببيند اصلاً هدف امام و آن چيزي كه سخنرانيها را ميكرد در چه قسمتي بيشتر قابل پيگيري است و ارزش دارد. چون امام عقيدهاش اين بود كه اگر اخلاق اسلامي در نظام اسلامي پياده شود حالا چه به وسيلهي مسئولين امر و چه به وسيلهي مردم عادي و همينطور طلبهها؛ اگر اخبار پياده شود مشكلات كمتر به وجود ميآيد و بالأخره كارها بهتر پيشرفت ميكند.
اما حالا بعد از سالهاي سال اين قابل بررسي است كه ما در مسائل اخلاقي چه مقدار عنايت داشتيم و چه مقدار عمل شد؟! اخلاق كه ميگويم نه اخلاق اينكه كنار از اجتماع باشد، چون امام اخلاق را در متن جامعه ميديد اما عقيده داشت كه با همين اخلاقي كه مسئولين هم حتّي ميتوانند كارهاي خوب را انجام بدهند، اگر از اخلاق جدا شديم و فقط به سياست رفتيم، آثار مطلوبي را نخواهيم داشت
مشكلات جامعهي ما در اين زمان و در زمانهاي گذشته هم همين است، ما جنبههاي سياسي اسلام را گرفتيم و بعد از پيروزي انقلاب آنها را بزرگ كرديم، صحيح هم هست چون مسائل سياسي در آن زمان متروك بود هم در حوزهها، فكر ميكردند كه مگر اسلام هم سياست دارد؟! اين قضيه بود اما همان جا هم هست كه اين سياست منهاي اخلاق نميتواند كارساز باشد، اگر يك مسئولي مقيّد به اخلاق اسلامي باشد اين ميتواند موفق در كارها شود ولي اگر مقيّد نشد و رفت در سياست ....، نتيجهي مطلوب نميدهد. ما مشكلات و ضعفهايي هم كه الآن در جامعهمان احساس ميكنيم اينها در اثر همين كمبود اخلاقي است و متأسفانه در مسائل گاهي هم كه اخلاق گفته ميشود اما خودمان هم مقيّد به آن اخلاق نيستيم و تقريباً گفتاري ميشويم و گفتاري ؟؟؟ نميتواند نتيجهي مطلوب را داشته باشد
از شمايي كه در اين قسمت كار ميكنيد در نشر آثار؛ انتظار ميرود كه جنبههاي اخلاقي را بيشتر ظاهر كنيد و بيشتر عرضه بداريد در همه جا، چه در مراسم امام، جنبهي اخلاق بايد رعايت شود، يعني خارجيها كه ميآيند در آن جلسات شركت ميكنند، اينها انتظار دارند هم اخلاق اسلامي را در جامعهي ما ببينند، يعني وقتي ميآيند در جامعه، اخلاق اسلامي را در رانندگان ببينند، در فروشندگان ببينند، در بازار ببينند و هم در مسئولين اخلاق را ببينند! يعني ببينند مسئولين با مردم صادقند؟ آيا راست ميگويند يا ظاهرسازي است، آيا واقعاً امام علاقه دارند يا اينكه اين يك ظاهرسازي است، چون علاقهي به امام فقط به گفتن و شنيدن و تكرار اين حرفها نيست، علاقهي به امام اينست كه واقعاً آنچه را امام عمل ميكرد، به آنها عمل كنند، نميدانم حالا مجالس ما در ايران اينطور هست؟ خدايي نكرده اگر خارجيها بيايند، خيلي هم حساس هستند فكر نكنيد نميفهمند! خيلي هم حساسند وقتي بيايند در همان جلسات مربوط به امام هم بداخلاقي ببينند چه نسبت به خودشان و چه نسبت به ديگران! اثر مثبتي در آنها نخواهد داشت بلكه اثر منفي خواهد داشت. در جامعه هم به همين صورت است، واقعاً انسان خيلي ناراحت و نگران است، بنده كه از اين جهت خيلي ناراحتم، به نظر ميرسد كه اخلاق عمليِ امام به نحوي كه بايد عرضه و عمل نميشود. همين كتاب چهل حديث امام يا كتابهاي ديگر، قابل بررسي است كه آيا اين كتاب چهل حديث امام را بيشتر رويش كار ميكنيد و پخش ميكنيد يا كتاب اشعار امام را، اشعار امام واقعش اين است كه ما قبل از پيروزي انقلاب حتّي بنده كه خيلي هم ارادت داشتم خدمت امام، اصلاً نميدانستم كه ايشان اينطور شعر ميگويد، البته شعرهاي كمي هم گاهي از او نقل ميشد ولي نميدانستند كه امام اصلاً او را عرضه نميكرد، بعد از آن به اين حالت درآمد. الآن ميدانيد تيراژ كتابهاي اشعار امام بيشتر فروش ميرود و در جامعه پخش ميشود تا كتابهاي اخلاقي امام.
بالأخره مثل اينكه اخلاق به نحوي كه در جامعهي ما بايد جا بيفتد در همين قسمت آن است كه ؟؟؟، انتظار ميرود يك كارهايي در همين قسمتهاي سخنرانيهاي امام، در اين قسمتها كرده، در جنبههاي اخلاقياش اينكه جمع و جور كردن از كتابهاي مختلف.
س) از همين كتابهاي اخلاقي كه شما فرموديد به نام كتاب مفاهيم اخلاقي داريم به صورت كتابهاي 80 تا 100 صفحهاي موضوع بندي استخراج شده از كتابهاي اخلاقي امام و گفتارهاي امام، به تيراژ وسيع بعد هم در يك سال دو تا سه تا چاپ ميخورد و فروشش هم بسيار خوب است، در نمايشگاه بين المللي كتاب استقبال خوبي از اين كتابهاي اخلاقي امام شد. الآن بيشترين كتاب امام كه چاپ ميشود و استقبال دارد چه در زبان فارسي و چه در زبانهاي مختلف كه چاپ شده همين چهل حديث است و از اين كتاب فراوان چاپ و توزيع ميشود، در اين سمينارها بيشترين استقبالي كه ميكنند ميگويند هديه بدهيد همين است، واقعاً هم جا باز كرده و خيلي هم مؤٍر است.
ج) الحمدلله، خيلي ممنون. به هر حال عرض كردم همين سخنرانيهاي بعد و قبل از پيروزي انقلاب جنبههاي اخلاقي مختلف دارد، خوب است موضوعبندي شود و قسمتهاي مختلف را از سخنرانيهاي مختلف، به يك موضوع كتاب پراكنده نباشد بلكه موضوع معيّني باشد، مثلاً امام چه مقدار به راستگويي و صدق صحبت كردند؟ امام چقدر در رابطه با رعايت تقوا، امام چه مقدار به مسئولين امر توصيه كردند و چه توصيههايي كردند؟ از اين جهت اينها را بررسي كردن و پخش كردن براي عوام و خواص خوب است!
به هر حال بيش از اين مزاحمتان نميشوم، توفيقتان را از خداوند متعال خواستارم و بنده وضع جامعه را كه ميبينم رنج ميبرم! به اين جهت كه آن جنبههاي اخلاقي كه امام ميخواست را به طور كامل نميبينم، البته خوب است! ولي به نحوي كه امام خودش انتظار داشت نميبينم و اميدوارم حركتي شروع شود و اين حركت براي مردم و حوزويان و مسئولين لازم است، مثلاً آيا شما جمع كردهايد آنچه را كه مسئولين در يك موضوعي به امام فرمودهاند؟ س) بله.
ج) انشاء الله خدا توفيقتان را زياد كند. اميدواريم انشاء الله خداوند متعال نظام اسلامي را پايدار بدارد، مقام معظم رهبري را طول عمر و سلامتي عنايت بفرمايد و مردم ما را در آن مسيري كه امام از جنبههاي اخلاقي خواسته بيشتر هدايت كند.
والسلام عليكم و رحمت الله و بركاته