چگونه به حساب برسیم
کنترل و اداره نفس کار سهل و سادهای نیست. بلکه نیاز به تدبیر و سیاست و بردباری و تلاش و جدّیت دارد. مگر نفس امّاره به این سادگی تسلیم میشود؟ مگر به این سادگی پای میز محاکمه و حسابرسی حاضر میگردد؟ مگر به آسانی حساب پس میدهد؟!.
امیر المؤمنین علیه السّلام میفرماید: «هرکس که نفس خودش را تحت تدبیر و سیاست قرار ندهد او را ضایع نموده است»[21].
حضرت علی علیه السّلام فرمود! «هرکس که فریب نفس خویش را بخورد او را بهلاکت مىاندازد»[22].
علی بن ابیطالب علیه السّلام فرمود: «هرکس که در نفسش بیدارى و آگاهى باشد از جانب خدا برایش نگهبانانى گمارده شده است»[23].
امیر المؤمنین علیه السّلام فرمود: «با تداوم جهاد، نفس خودتان را تملک کنید و در اختیار بگیرید»[24].
حساب نفس را در سه مرحله باید انجام دهیم تا تدریجا به آن عادت کند و تسلیم گردد:
1- مشارطه و پیمانگیری: حسابرسی نفس را به این طریق شروع میکنیم.
در اولین ساعتهای روز و قبل از شروع کار روزانه، ساعتی را برای مشارطه معین میکنیم. مثلا بعد از نماز صبح در گوشهای خلوت مینشینیم و نفسمان را مخاطب قرار داده میگوئیم:
الآن من زنده هستم، ولی معلوم نیست تا کی زنده بمانم. شاید یک ساعت و شاید زیادتر زنده باشم. ساعتهای گذشته عمرم تلف شده ولی ساعتهای باقیمانده را دارم و از سرمایهام محسوب میشوند، در هرساعتی میتوانم توشهای برای آخرتم تهیه کنم. اگر هماکنون مرگم فرارسیده و عزرائیل برای قبض روحم آمده بود چقدر آرزو میکردم که یک روز حتی یک ساعت دیگر بر عمرم اضافه شود؟ ای نفس بیچاره! فرض کن در چنین حالی هستی و تقاضایت پذیرفته شده و دوباره به دنیا بازگشتهای. ببین چه میکنی؟ ای نفس! به من و خودت ترحم کن و این ساعتها
را بیهوده تلف مکن. کوتاهی مکن که در قیامت پشیمان خواهی شد، در آن روز که دیگر حسرتها سودی ندارد. ای نفس! در برابر هرساعت از عمر، خدا برایت خزینهای قرار داده که اعمال خوب و بدت را در آنجا ذخیره میکنند و نتیجه آنها را در قیامت خواهی دید. ای نفس! سعی کن خزینهها را از عمل صالح پر کنی.
مواظب باش با گناه و معصیت خزینهها را انباشته نسازی.
همینطور میتوانیم یکیک اعضاء و جوارح را مخاطب قرار داده، از آنها پیمان بگیریم که مرتکب گناه نشوند. مثلا به زبان میگوییم: دروغ، غیبت، نمّامی، عیبجویی، دشنام، هرزهگویی، توهین و تحقیر مردم، خودستایی، جدال و شهادت دروغ، از رذائل اخلاق و از محرمات الهی هستند و زندگی اخروی انسان را تباه میسازند، من به تو اجازه نمیدهم که آنها را انجام دهی. ای زبان! بر خودت و من ترحم کن و دست از معصیت بردار که همه گفتههایت در خزینه اعمال ثبت و ضبط میشود و در قیامت من باید پاسخگوی آنها باشم.
بدین وسیله از زبان پیمان بگیریم که مرتکب معصیت نشود. بعد از آن، عملهای خیری را که زبان میتواند انجام دهد یادآور شویم و او را ملزم کنیم که در طول روز انجام دهد. مثلا بگوییم: تو میتوانی با فلان ذکر و فلان کلام، خزینه اعمال را پر از نور و سرور کنی و در جهان آخرت نتیجهاش را بگیری، از این امر غفلت نکن که پشیمان خواهی شد.
به همین طریق از تکتک اعضاء و جوارح پیمان میگیریم که مرتکب گناه نشوند و عمل صالح انجام دهند.
حضرت صادق علیه السّلام از پدرش نقل کرده که فرمود: «هنگامی که شب فرامیرسد آنچنان ندا میکند که همه موجودات، جز جن و انس صدایش را میشنوند. میگوید: ای آدمیزادگان! من خلق جدیدی هستم، بر کارهایی که در من واقع میشود گواهی میدهم، از من استفاده کنید که بعد از طلوع شمس دیگر به دنیا برنمیگردم، بعد از آن دیگر نمیتوانی در من به حسنات خود بیفزایی و از سیئات توبه کنی. هنگامی که شب رفت و روز فرارسید، روز هم با همین کلام ندا میکند»[25].
ممکن است شیطان و نفس امّاره به ما بگویند: تو با چنین برنامهای نمیتوانی زندگی کنی. مگر با این حدود و قیود میتوان زندگی کرد؟ و مگر میتوان هرروز ساعتی را برای برنامه حسابرسی تعیین کرد؟.
شیطان و نفس امّاره با اینگونه وسوسهها میخواهند ما را فریب دهند و از تصمیمگیری بازبدارند. باید جدا در برابرشان مقاومت کنیم و بگوئیم: این برنامه کاملا امکان دارد و با زندگی معمولی منافات ندارد، و چون برای تهذیب و تزکیه نفس و سعادت اخروی من ضرورت دارد باید انجام دهم. چندان هم دشوار نیست، تو اراده کن و تصمیم بگیر، آسان میشود. اگر هم در ابتدا قدری دشوار باشد به تدریج با عمل آسان میگردد.
2- مراقبت: بعد از مرحله پیمانگیری نوبت به مرحله عمل به پیمان و تداوم آن میرسد.
باید در طول روز در تمام حالات مراقب نفس باشیم که به تعهدی که بستهایم عمل کنیم. انسان باید در همه حال مواظب و خودبیدار باشد. خدا را همواره حاضر و ناظر بداند و پیمانش را به یاد داشته باشد، که اگر یک لحظه غفلت کند ممکن است شیطان و نفس امّاره در ارادهاش رخنه کنند و از عمل به تعهد بازش بدارند.
امیر المؤمنین علیه السّلام فرمود: «عاقل کسی است که همواره مشغول جهاد با نفس باشد، در اصلاح آن کوشش نماید، و از هویها بازش بدارد و به این وسیله
او را در تملک خویش در آورد. انسان عاقل با اشتغال به نفس از دنیا و آنچه در دنیا است بیزار خواهد بود»[26].
حضرت علی علیه السّلام فرمود: «هرکس که در داخل نفسش بازدارندهاى داشته باشد از جانب خدا برایش حافظى گمارده مىشود»[27].
حضرت علی بن ابیطالب علیه السّلام فرمود: «اعتماد و خوشبینى به نفس از استوارترین فرصتهاى شیطان مىباشد»[28].
انسان مراقب و خودبیدار، همیشه بیاد خداست و خود را در محضر خدای متعال میبیند. هیچ عملی را بدون تأمل و تفکر انجام نمیدهد. اگر گناه و معصیتی پیش آمد فورا به یاد خدا و حساب قیامت میافتد و ترک میکند. عهد و پیمانش را فراموش نمیکند و به این وسیله نفس خویش را همواره در کنترل و تملک دارد، و از بدیها و زشتیها بازش میدارد. این برنامه یکی از بهترین وسائل تهذیب و تزکیه نفس میباشد. بهعلاوه انسان مراقب در طول روز، همواره بیاد واجبات و مستحبات و انجام وظیفه و عمل صالح و خیرات نیز میباشد. سعی میکند نماز را در وقت فضیلت و با خشوع و حضور قلب انجام دهد. آنچنانکه گویا آخرین نماز اوست. در همه حال و همه کار به یاد خداست. اوقات فراغت را بیهوده تلف نمیکند و برای امر آخرت از آنها استفاده مینماید. قدر اوقات را میداند و از هرفرصتی برای تکمیل نفس تلاش و جدیت میکند. به مقدار توانش در انجام مستحبات کوشش مینماید. چه خوبست انسان خودش را به انجام بعض مستحبات مهم عادت بدهد، ذکر خدا و یاد خدا در هرحالی برای انسان امکانپذیر است.
مهمتر اینکه انسان میتواند با اخلاص و قصد قربت همه اشتغالات یومیهاش را در مسیر عبادت و سیر و صعود الی اللّه قرار دهد. حتی کسبوکار و خوردن و آشامیدن و خوابیدن و نکاح و سایر کارهای مباح را بوسیله اخلاص و نیت میتوان جزء عبادات قرار داد. کسبوکار اگر به قصد تهیه روزی حلال و خدمت به خلق خدا باشد عبادت است، همچنین خوردن و آشامیدن و استراحت کردن اگر مقدمه زنده ماندن و بندگی خدا باشد نیز عبادت محسوب میشود. بندگان خاص الهی همیشه چنین بوده و هستند.
3- حساب اعمال: مرحله سوم، حسابرسی اعمال روزانه است. لازم است انسان ساعتی را برای حساب اعمال روز تعیین کند و چه بهتر که این ساعت به هنگام خفتن و فراغت از کلیه اعمال روزانه باشد. در آن ساعت در گوشهای خلوت مینشیند و درست میاندیشد که در طول روز چه کرده است. به ترتیب از ساعت اول شروع میکند تا ساعت آخر و دقیقا یکبهیک را حساب میکند:
اگر در آن ساعت به کار خیر و عبادت مشغول بوده خدای را بر این توفیق شکر گوید و تصمیم بگیرد که ادامه دهد.
اگر مرتکب گناه و معصیت شده نفس را مورد عتاب و خطاب قرار دهد که ای بدبخت شقی! چه کردی؟ چرا نامه عملت را با گناه سیاه کردی؟ در قیامت جواب خدا را چه میدهی؟ و با عذابهای دردناک آخرت چه میکنی؟ خدا به تو عمر و سلامت و امکانات داد تا برای آخرت توشه تهیه کنی، تو در عوض نامه عملت را از گناه پر کردی. آیا احتمال نمیدهی همین ساعت مرگ تو فرارسد؟ در آنصورت چه خواهی کرد؟ ای نفس بیحیا! چرا از خدا خجالت نمیکشی؟ ای دروغگو و ای منافق! تو مدعی ایمان به خدا و عقیده به معاد هستی، چرا در عمل چنین نیستی؟.
آنگاه توبه کند و تصمیم بگیرد که دیگر مرتکب گناه نشود و گناهان گذشته را نیز جبران کند.
امیر المؤمنین علیه السّلام فرمود: «هرکس که نفس خودش را بر عیبها و گناهان توبیخ کند از ارتکاب گناه اجتناب خواهد کرد»[29].
اگر احساس کرد که نفس، سرپیچی و طغیان میکند و آماده ترک گناه و توبه نیست او هم باید در برابر نفس امّاره مقاومت کند و شدت عمل بخرج دهد، در این مورد میتواند به تنبیههای متناسب متوسل شود، مثلا اگر غذای حرام خورده یا معصیت دیگری را مرتکب شده، در عوض مالی را در راه خدا بدهد، یک یا چند روز روزه بگیرد، بطور موقت از خوردن غذای لذیذ یا آب سرد و دیگر لذائذی که مورد تقاضای نفس است خودداری نماید، یا ساعتی را در آفتاب گرم توقف کند.
بهرحال نباید در برابر نفس امّاره سستی و ضعف نشان داد و الّا مسلط میشود و انسان را به وادی هلاکت و سقوط میکشد. اما اگر تو در برابر او سرسختی و مقاومت نشان بدهی تسلیم میشود.
اگر در آن ساعت نه کار خیری انجام داده نه مرتکب گناه شده است، باز هم نفس را مورد عتاب و خطاب قرار دهد که چگونه این ساعت را که سرمایه عمر تو بود به هدر دادی؟ تو میتوانستی در این ساعت عمل صالحی را انجام دهی و برای آخرت توشهای ذخیره کنی، ای زیانکار بدبخت! چرا این فرصت گرانبها را از دست دادی؟ در روزی که حسرت و ندامت سودی ندارد پشیمان خواهی شد.
به همین ترتیب، با کمال دقت و همانند یک شریک، تمام کارهای روزانه را با نفس مورد حساب و مؤاخذه قرار دهد. البته اگر نتیجه محاسبات را در دفتری یادداشت کند بهتر است.
بهرحال موضوع مراقبت و حسابرسی برای تزکیه و تهذیب نفس، یک امر ضروری و سودمند بشمار میرود که هرانسان طالب سعادتی، باید به آن عنایت داشته باشد. گرچه در ابتدا امری دشوار به نظر میرسد ولی اگر تصمیم و مقاومت باشد به زودی سهل و آسان میشود، و نفس امّاره تحت کنترل و نظارت در میآید.
رسول خدا فرمود: آیا شما را به زیرکترین زیرکها و احمقترین احمقها خبر ندهم؟.
عرض کردند: یا رسول اللّه بفرمایید. فرمود: زیرکترین مردم کسی است که به حساب نفس خودش برسد و برای بعد از مرگ عمل صالح انجام دهد و احمقترین مردم کسی است که از هوای نفس پیروی کند و سرگرم آرزوهای دور و دراز باشد.
آن مرد عرض کرد: یا رسول اللّه! چگونه به حساب نفس برسد؟ فرمود: وقتی روز به پایان رسید و داخل شب شد به نفس خودش مراجعه کند و بگوید: ای نفس! این روز نیز گذشت و دیگر برنمیگردد، خدا درباره این روز از تو سؤال خواهد کرد که در چه راهی آن را صرف کردی و چه عملی را انجام دادی؟ آیا ذکر و حمد خدای را بجای آوردی؟ آیا حق برادر مؤمنت را ادا کردی؟ آیا اندوهی از دل او برداشتی؟ آیا در غیاب او به خانواده و اولادش رسیدگی کردی؟ آیا بعد از مرگش، رعایت حق او را در خانوادهاش نمودی؟ آیا با آبرویت از غیبت برادر مؤمن دفاع کردی؟ آیا به مسلمانی کمک کردی؟ در این روز چه کردی؟. پس هرچه را انجام داده یکبهیک بیاد آورد، اگر دید کار خیری را انجام داده خدای را بر این توفیق سپاس گوید و اگر دید مرتکب معصیت و گناه شده توبه کند و تصمیم بگیرد که بعدا مرتکب گناه نشود، و بوسیله صلوات و درود بر پیامبر و اهل بیتش آلودگیهای معاصی را از نفس برطرف سازد، و بیعت با امیر المؤمنین علیه السّلام را بر نفسش عرضه کند و بر دشمنانش لعنت نماید. اگر چنین کرد خدا به او میگوید: من در حساب قیامت با تو مناقشه نخواهم کرد، زیرا با اولیاء من موالات داشتی و با دشمنانشان دشمن بودی[30].
حضرت موسی بن جعفر علیه السّلام فرمود: «از ما نیست کسى که هرروز به حساب نفس خود نرسد، پس اگر کار خوبى را انجام داده، از خدا توفیق زیاده بخواهد و اگر مرتکب معصیت شده استغفار و توبه کند»[31].
پیامبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله به ابو ذر فرمود: عاقل باید ساعتهایش را تقسیم کند: یک ساعت را برای مناجات با خدا اختصاص دهد و یک ساعت را به حساب نفس خودش برسد و یک ساعت را برای تفکر در آنچه خدا به وی عطا کرده تعیین کند[32].
امیر المؤمنین (ع) فرمود: «نفس خود را درباره اعمالش به حساب بکشید، ادای واجبات را از او مطالبه کنید و از او بخواهید که از دنیای فانی استفاده کند.
برای آخرت توشهای بفرستید و برای آن سفر آماده شوید قبل از اینکه مبعوث گردید»[33].
حضرت علی علیه السّلام فرمود: «چقدر بر انسان لازم است که ساعتى را براى خودش تعیین کند که از همه کارها فارغ باشد و به حساب نفسش برسد، بیندیشد که در شب و روز گذشته چه کارهاى خوب و سودمندى را انجام داده و چه کارهاى بد و زیانبارى را مرتکب شده است»[34].
امیر المؤمنین علیه السّلام فرمود: «با نفس خودت جهاد کن و همانند یک شریک، او را تحت محاسبه قرار بده و همانند یک طلبکار اداى حقوق الهى را از او بخواه، زیرا سعادتمندترین مردم کسى است که براى محاسبه نفس مهیا باشد»[35].
علی بن ابیطالب علیه السّلام فرمود: «هرکس که نفس خودش را به حساب بکشد، بر عیوبش واقف مىگردد و به گناهانش پىمىبرد. پس از گناهانش توبه مىکند و عیوبش را اصلاح مىنماید»[36].
امام صادق علیه السّلام فرمود: «قبل از اینکه در قیامت به حسابتان رسیدگى شود در همین دنیا به حساب خودتان برسید، زیرا در قیامت، در پنجاه موقف به حساب بندگان رسیدگى مىشود که هرموقفى هزار سال طول مىکشد. سپس این آیه را خواند. در روزیکه مقدارش پنجاه هزار سال مىباشد»[37].
در خاتمه تذکر این نکته لازم است که انسان موقع حساب نباید به نفس خودش اعتماد کند و خوشبین باشد، زیرا نفس فریبکار و امّاره بسوء است و با صدها حیله و نیرنگ خوب را بد و بد را خوب جلوه میدهد. نمیگذارد انسان وظیفهاش را به خوبی بشناسد و عمل کند. ارتکاب گناه و ترک عبادات را توجیه میکند. گناهان را به فراموشی میسپارد و کوچک جلوه میدهد عبادتهای کوچک را بزرگ جلوه میدهد و انسان را مغرور میسازد. مرگ و قیامت را از یاد میبرد.
امیدها و آرزوهای دور و دراز را تقویت میکند و محاسبه را دشوار و غیر قابل عمل و حتی غیر لازم جلوه میدهد. بههمین جهت انسان باید با بدبینی نفس را به محاسبه بکشد، در حسابرسی کاملا دقت و مناقشه کند و به توجیهات و تأویلات شیطان و نفس گوش ندهد.
امیر المؤمنین علیه السّلام فرمود: همانا که برای ذکر اهلی است که آن را به عوض دنیا گرفتهاند، پس تجارت و معامله، آنان را از ذکر خدا بازنمیدارد، روزگار خویش را با ذکر خدا میگذرانند، آیات و روایات تحریم معاصی را در گوش غافلین میخوانند. به عدالت و قسط فرمان میدهند و خود نیز بدان عمل میکنند. از منکرات نهی میکنند و خود نیز از آنها اجتناب مینمایند. گویا دنیا را طی کرده و به آخرت رسیدهاند، پس ماورای دنیا را مشاهده کردهاند. گویا از احوال غیبی اهل برزخ آگاه هستند و قیامت و وعدههایش بر آنان تحقق یافته است. پس پردههای غیبی را برای اهل دنیا برمیدارند آنچنانکه گویا چیزهایی را میبینند که مردم مشاهده نمیکنند و چیزهایی را میشنوند که دیگران نمیشنوند. پس اگر مقام محمود و مجالس آنان را پیش عقل خودت مجسّم سازی در حالیکه نامه عمل روزانه خودشان را گشودهاند و به محاسبه اعمال فارغ نشستهاند تا هرکوچک و بزرگی را که بدان مأمور شدهاند و در انجام آن تقصیر کردهاند، یا از آن نهی شده و مرتکب آن گشتهاند، به حساب آورند، پس وزر و وبال همه را بر دوش میگیرند و خود را از انجام آنها ناتوان میبینند پس ناله و گریه را سر میدهند و با گریه و ناله به درگاه حق پشیمانی خویش را ابراز میدارند، پس آنان را نشانههای هدایت و چراغهای تاریکیها خواهی یافت که ملائکه اطراف آنان را احاطه کرده، آرامش الهی بر آنان نازل گردیده، درهای آسمان برایشان گشوده شده و جایگاه کرامت برایشان مهیا گشته است»[38].
[21]- قال على علیه السّلام: من لم یسس نفسه اضاعها- غرر الحکم/ ص 640.
[22]- قال على علیه السّلام: من اغترّ بنفسه سلّمته الى المعاطب- غرر الحکم/ ص 685.
[23]- قال على علیه السّلام: من کان له من نفسه یقظة کان علیه من اللّه حفظة- غرر الحکم/ ص 679.
[24]- قال على علیه السّلام: املکوا انفسکم بدوام جهادها- غرر الحکم/ ص 131.
[25]- عن الصادق علیه السّلام قال: اللیل اذا اقبل نادى مناد بصوت یسمعه الخلائق الّا الثقلین یا بن آدم! انّى خلق جدید، انّى على ما فىّ شهید فخذ منّى فانى لو طلعت الشمس لم ارجع الى الدنیا و لم تزوّد فىّ من حسنة و لم تستعتب فىّ من سیئة و کذالک یقول النهار اذا ادبر اللیل- وسائل/ ج 11 ص 380.
[26]- قال على علیه السّلام: ان الحازم من شغل نفسه بجهاد نفسه فاصلحها و حبسها عن اهویتها و لذاتها فملکها و ان العاقل بنفسه عن الدنیا و ما فیها و اهلها شغلا- غرر الحکم/ ص 237.
[27]- قال على علیه السّلام: من کان له من نفسه زاجر کان علیه من اللّه حافظ- غرر الحکم/ ص 698.
[28]- قال على علیه السّلام: الثقة بالنفس من اوثق فرص الشیطان- غرر الحکم/ ص 54.
[29]- قال على( ع): من وبّخ نفسه على العیوب ارتدعت عن کثرة الذنوب- غرر الحکم/ ص 696.
[30]- قال رسول اللّه صلّى اللّه علیه و آله: الا انبئکم باکیس الکیّسین و احمق الحمقاء؟. قالوا: بلى یا رسول اللّه! قال: اکیس الکیّسین من حاسب نفسه و عمل لما بعد الموت. و احمق الحمقاء من اتّبع نفسه هواه و تمنّى على اللّه الامانىّ. فقال الرجل: یا رسول اللّه و کیف یحاسب الرجل نفسه؟
قال: اذا اصبح ثم امسى رجع الى نفسه و قال: یا نفس! انّ هذا یوم مضى علیک لا یعود الیک ابدا و اللّه سائلک عنه فیما افنیته، فما الذى عملت فیه؟ اذکرت اللّه ام حمدته؟ اقضیت حق اخ مؤمن؟
انفست عنه کربته؟ احفظته بظهر الغیب فى اهله و ولده؟ احفظته بعد الموت فى مخلفیه؟
اکففت عن غیبة اخ بفضل جاهک؟ اأعنت مسلما؟ ما الذى صنعت فیه؟ فیذکر ما کان منه فان ذکر انه جرى منه خیر حمد اللّه عزّ و جلّ و کبّره على توفیقه. و ان ذکر معصیة او تقصیرا استغفر اللّه و- عزم على ترک معاودته و محاذا لک عن نفسه بتجدید الصلاة على محمد و آله الطیّبین و عرض بیعة امیر المؤمنین على نفسه و قبولها و اعاد للّه لعن شائنیه و اعدائه و دافعیه عن حقوقه.
فاذا فعل ذالک قال اللّه: لست اناقشک فى شىء من الذنوب مع موالاتک اولیائى و معاداتک اعدائى- بحار الانوار/ ج 70 ص 69.
[31]- عن الکاظم علیه السّلام قال: لیس منّا من لم یحاسب نفسه فى کلّ یوم فان عمل حسنا استزاد اللّه و ان عمل سیئا استغفر اللّه و تاب الیه- کافى/ ج 1 ص 453.
[32]- فى وصیّة ابى ذر قال النبى صلّى اللّه علیه و آله: على العاقل ان یکون له ساعات: ساعة یناجى فیها ربّه و ساعة یحاسب فیها نفسه و ساعة یتفکر فیما صنع اللّه عزّ و جلّ الیه- بحار/ ج 70 ص 64.
[33]- قال على علیه السّلام: حاسبوا انفسکم باعمالها و طالبوها باداء المفروض علیها و الاخذ من فنائها لبقائها و تزودوا و تأهبوا قبل ان تبعثوا- غرر الحکم/ ص 385.
[34]- قال على علیه السّلام: ما احق الانسان ان یکون له ساعة لا یشغله عنها شاغل یحاسب فیها نفسه فینظر فیما اکتسب بها و علیها فى لیلها و نهارها- غرر الحکم/ ص 753.
[35]- قال على علیه السّلام: جاهد نفسک و حاسبها محاسبة الشریک شریکه و طالبها بحقوق اللّه مطالبة الخصم خصمه فان اسعد الناس من انتدب لمحاسبة نفسه- غرر الحکم/ ص 371.
[36]- قال على علیه السّلام: من حاسب نفسه وقف على عیوبه و احاط بذنوبه فاستقال الذنوب و اصلح العیوب غرر الحکم/ ص 696.
[37]- عن ابیعبد اللّه( ص) قال: فحاسبوا انفسکم قبل ان تحاسبوا فان فى القیامة خمسین موقفا کل موقف مقام الف سنة ثم تلاهذه الآیة فِی یَوْمٍ کانَ مِقْدارُهُ خَمْسِینَ أَلْفَ سَنَةٍ- بحار/ ج 70 ص 64.
[38]- قال على علیه السّلام: و انّ للذکر لاهلا اخذوه من الدنیا بدلا فلم تشغلهم تجارة و لا بیع عنه یقطعون به ایام الحیاة و یهتفون بالزواجر عن محارم اللّه فى اسماع الغافلین، و یأمرون به، و ینهون عن المنکر و یتناهون عنه. فکانّما قطعوا الدنیا الى الآخرة و هم فیها، فشاهدوا ما وراء ذالک فکانّما اطلعوا غیوب اهل البرزخ فى طول الاقامة فیه و حقّقت القیامة علیهم عداتها فکشفوا غطاء ذالک لاهل الدنیا حتى کانّهم یرون ما لا یرى الناس و یسمعون ما لا یسمعون فلو مثّلتهم لعقلک فى مقاومهم المحمودة و مجالسهم المشهودة و قد نشروا دواوین اعمالهم و فرغوا-- لمحاسبة انفسهم على کل صغیره و کبیرة امروا بها فقصّروا عنها و نهوا عنها ففرّطوا فیها و حملوا ثقل اوزارهم ظهورهم فضعفوا عن الاستقلال بها فنشجوا نشیجا و تجاوبوا نحیبا یعجّون الى ربّهم من مقام ندم و اعتراف، لرأیت اعلام هدى و مصابیح دجى، قد حفّت بهم الملائکة و تنزلت علیهم السکینة و فتحت لهم ابواب السماء و اعدّت لهم مقاعد الکرامات- نهج البلاغه/ کلام 222.
*امینى، ابراهیم، خودسازى (تزکیه و تهذیب نفس)، 1جلد، شفق - قم، چاپ: هشتم.