پایگاه اطلاع رسانی آیت الله ابراهیم امینی قدس سره

امام و علم غيب‏

امام و علم غیب‏

در مباحث گذشته این مطلب اجمالًا به اثبات رسید که علم به غیب اختصاص به خدا ندارد بلکه بعض افراد برگزیده بشر، با تأیید و افاضه پروردگار جهان مى‌‏توانند با عالم غیب ارتباط پیدا کنند و پیمبران از آن افراد بودند.

اکنون این بحث به میان مى‌‏آید که آیا امام نیز از آن افراد برگزیده‏اى‌ است که با جهان غیب ارتباط دارد یا نه؟ براى‌ تحقیق این مطلب باید به اخبار و احادیث مراجعه کنیم تا حقیقت روشن گردد. احادیث این باب به چند دسته تقسیم مى‌‏شود:

دسته اول: در مباحث گذشته که در انواع مختلف علوم امام بحث مى‌‏شد، در نوع سوم احادیثى‌ ذکر شد که براى‌ این بحث نیز مى‌‏توان از آنها استفاده کرد. در آن احادیث خواندیم که: امام با پروردگار جهان ارتباط دارد و به وسیله الهام حقایقى‌ را دریافت مى‌‏کند لیکن الهام امام از سنخ وحى‌ پیمبرى‌ نیست. حقایقى‌ از جهان غیب در قلبش القا مى‌‏شود و سخنانى‌ از غیب به گوشش مى‌‏رسد لیکن فرشته وحى‌ را مشاهده نمى‌‏کند. شب و روز بلکه ساعت به ساعت بر علمش اضافه مى‌‏شود. شب‏هاى‌ جمعه و قدر به اتفاق ارواح پیمبران و امامان گذشته به عالم بالا صعود مى‌‏کند، و با علوم فراوان برمى‌‏گردد.

از امثال این تعبیرات که در روایات موجود است اجمالًا استفاده مى‌‏شود که امام‏ نیز با جهان غیب ارتباط دارد و مطالبى‌ در اختیارش گذاشته مى‌‏شود. لازم است احادیث گذشته را بار دیگر با دقت بخوانید.

 

احادیث علم غیب‏

دسته دوم: احادیث زیادى‌ در منابع حدیث داریم که ائمه مى‌‏فرمایند: ما از حوادث گذشته وآینده اطلاع داریم، از اخبار آسمان و زمین خبر داریم، خدا بزرگ‏تر از آن است که اطاعت کسى‌ را واجب کند ولى‌ علومش را از وى‌ مخفى‌ بدارد. از باب نمونه:

1- حضرت صادق علیه السلام به گروهى‌ از اصحابش فرمود: من به آن چه در آسمان و زمین و بهشت و دوزخ موجود است علم دارم، از حوادث گذشته و آینده با اطلاعم.

آن گاه قدرى‌ توقف کرد، دید این مطلب بر شنوندگان گران آمد، لذا فرمود: تمام این مطالب را از کتاب خدا فهمیده‏ام زیرا خدا مى‌‏فرماید: «وَنَزَّلْنا عَلَیْکَ الکِتابَ تِبْیاناً لِکُلِّ شَى‌‏ءٍ».[1]

2- جماعة بن سعد خثعمى‌ مى‌‏گوید: مفضل به حضرت صادق علیه السلام عرض کرد:

فدایت شوم آیا ممکن است خدا اطاعت شخصى‌ را واجب گرداند ولى‌ اخبار آسمان را از وى‌ پوشیده بدارد؟ امام صادق علیه السلام فرمود: نه. زیرا خدا گرامى‌‏تر و مهربان‏تر از آن است که اطاعت کسى‌ را بر بندگانش واجب نماید ولى‌ اخبار آسمان را صبح و شب در اختیارش قرار ندهد.[2]

3- صفوان از حضرت صادق علیه السلام روایت کرده که فرمود: خدا بزرگ‏تر از آن است که به واسطه شخصى‌ بر بندگانش احتجاج کند ولى‌ اخبار آسمان و زمین را از وى‌‏ پوشیده بدارد.[3]

4- امام باقر علیه السلام مى‌‏فرماید: مقدار علم پیغمبر را از حضرت على‌ علیه السلام سؤال کردند فرمود: پیغمبر اکرم علم جمیع پیامبران را مى‌‏دانست، و از حوادث گذشته و آینده با اطلاع بود. آن گاه فرمود: به خدایى‌ که جانم در دست اوست سوگند! من همه علوم پیمبر را مى‌‏دانم و از گذشته و آینده تا قیامت اطلاع دارم.[4]

5- عبدالاعلى‌ و عبیدة بن بشیر از حضرت صادق علیه السلام روایت کرده‏اند که فرمود: به خدا سوگند من از موجودات آسمان و زمین و بهشت و دوزخ اطلاع دارم، حوادث گذشته و آینده را مى‌‏دانم. سپس فرمود: همه را از کتاب خدا فهمیده‏ام. دستش را باز کرد و فرمود: این چنین آنها را در دست خودم مشاهده مى‌‏نمایم. سپس فرمود: خدا در قرآن مى‌‏گوید: «وَنَزَّلْنا عَلَیْکَ الکِتابَ تِبْیاناً لِکُلِّ شَى‌‏ءٍ»؛[5]

6- ابو بصیر مى‌‏گوید به حضرت صادق علیه السلام عرض کردم: آیا محمد صلى‌ الله علیه و آله نیز ملکوت آسمان و زمین را مشاهده کرد چنان که حضرت ابراهیم مشاهده کرد؟ فرمود: آرى‌ رسول خدا دید و امام شما نیز مشاهده نمود.[6]

7- ابن مسکان مى‌‏گوید حضرت صادق علیه السلام در تفسیر این آیه‏ «وَکَذ لِکَ نُرِى‌ إِبْراهِیمَ مَلَکُوتَ السَّمواتِ وَالأَرضِ وَلِیَکُونَ مِنَ المُوقِنِینَ» فرمود: خدا حجاب آسمان‏هاى‌ هفت گانه را برداشت تا ابراهیم به مافوق عرش نظر کرد. از زمین نیز حجاب را برداشت تا آن چه در هوا بود رؤیت نمود. و همین عمل را نسبت به محمد صلى‌ الله علیه و آله انجام داد، و نسبت به صاحب شما و ائمه بعد از او نیز همین کار را انجام داد.[7]

8- حضرت على‌ علیه السلام فرمود: اى‌ مردم پیش از آن که مرا نیابید از من سؤال کنید، من به راه‏هاى‌ آسمان آشناترم تا به راه‏هاى‌ زمین.[8]

 

باز هم حدیث‏

9- ضریس کناسى‌ مى‌‏گوید: از حضرت باقر علیه السلام شنیدم به اصحابش فرمود: تعجب مى‌‏کنم از عده‏اى‌ که ولایت ما را قبول دارند و ما را امام مى‌‏دانند و اطاعت از ما را مانند اطاعت رسول خدا واجب مى‌‏شمارند، ولى‌ دلیل خودشان را نقض مى‌‏کنند، به واسطه ضعف قلب، با خودشان دشمنى‌ مى‌‏کنند، حق ما را ناقص مى‌‏شمارند و بر کسانى‌ که حق ما را شناخته‏اند عیب مى‌‏گیرند. آیا گمان مى‌‏کنید: خدا اطاعت اولیاى‌ خودش را بر بندگان واجب مى‌‏گرداند ولى‌ اخبار آسمان و زمین را از آنان پوشیده مى‌‏دارد؟ و مواد دانش را در مورد مسائلى‌ که برایشان پیش مى‌‏آید از آنان قطع مى‌‏کند؟.[9]

10- حضرت صادق علیه السلام فرمود: به خدا سوگند علم اولین و آخرین را به ما داده‏اند.

یکى‌ از اصحاب گفت: فدایت شوم آیا علم غیب دارید؟ فرمود: واى‌ بر تو من از نطفه‏هایى‌ که در صلب مردان و رحم زنان مى‌‏باشد خبر دارم. واى‌ بر شما، سینه‏هاى‌ خودتان را توسعه دهید، چشم‏هاى‌ شما بینا شود، قلب شما درک کند، ما حجت خدا هستیم در بین مخلوق، ولى‌ جز مؤمنى‌ که نیروى‌ ایمانش مانند نیروى‌ کوه تهامه باشد تاب تحمل این مطلب را ندارد. به خدا سوگند اگر بخواهم از سنگ‏ریزه‏ها به شما خبر دهم مى‌‏توانم، در صورتى‌ که هیچ روز و شبى‌ نیست جز این که بر تعداد سنگ ریزه‏ها اضافه مى‌‏شود. به خدا سوگند بعد از من به قدرى‌ با هم دشمنى‌ خواهید نمود که بعض شما بعض دیگر را به هلاکت مى‌‏رسانند.[10]

11- ابوبکر حضرمى‌ مى‌‏گوید حضرت صادق علیه السلام فرمود: اى‌ ابابکر! چیزى‌ از شهر شما بر من مخفى‌ نیست.[11]

12- على‌ بن اسماعیل ازرق مى‌‏گوید: حضرت صادق علیه السلام فرمود: خدا، حکیم‏تر و گرامى‌‏تر و بزرگ‏تر و عادل‏تر از آن است که به وجود حجت بر مردم احتجاج کند ولى‌ چیزى‌ از امورشان را بر او مخفى‌ بدارد.[12]

13- رمیله مى‌‏گوید: حضرت على‌ (در حدیثى‌) فرمود: اى‌ رمیله! هیچ یک از مؤمنین- چه در شرق باشد چه در غیر آن- احوالش بر ما مخفى‌ نیست.[13]

14- مفضل از حضرت صادق علیه السلام روایت کرده که حضرت على‌ علیه السلام فرمود: خدا نه چیز به من عطا کرده که قبل از من به احدى‌ جز پیغمبر اکرم داده نشده است: راه‏هاى‌ علم برایم باز شد، علم منایا و بلایا و انساب و فصل خطاب را مى‌‏دانم، به اذن پروردگار در ملکوت نظر کردم، پس حوادث گذشته و آینده از من غایب نیست. به ولایت من خدا دین مردم را کامل گردانید و نعمت را بر آنان تمام نمود و اسلامشان را پسندید، زیرا در روز ولایت، به محمد صلى‌ الله علیه و آله فرمود: به مردم خبر بده که در این روز دینشان را کامل کردم و نعمت‏ها را بر آنان تمام نمودم و اسلامشان را پسندیدم، همه اینها منت هایى‌ است که خدا بر من نهاده است. پس حمد و ستایش مخصوص خداست.[14][15]

 

[1]. اصول کافى‌، ج 1، ص 261
[2]. همان: جماعة بن صعد الخثعمى‌ انّه قال: کان المفضل عند ابى‌ عبداللَّه علیه السلام فقال له المفضل: جعلت فداک یفرض اللَّه طاعة عبد على‌ العباد و یحجب عنه خبر السماء؟ قال: لا، اللَّه اکرم و ارحم و ارأف بعباده من ان یفرض عبد على‌ العباد ثم یحجب عنه خبر السماء صباحاً و مساءً
[3]. بحارالانوار، ج 26، ص 110: صفوان عن ابى‌ عبداللَّه قال: انّ اللّه اجل و اعظم من ان یحتج بعبد من عباده ثم یخفى‌ عنه شیئاً من اخبار السماء و الارض
[4]. همان: قال ابو جعفر علیه السلام: سئل على‌ عن علم النبى‌ صلى‌ الله علیه و آله فقال علم النبى‌ علم جمیع النبیین، و عمل ما کان و علم ما هو کائن الى‌ قیام الساعة، ثم قال: والذى‌ نفسى‌ بیده انّى‌ لا علم علم النبى‌ صلى‌ الله علیه و آله و علم ما کان و علم ما کائن فیما بینى‌ و بین قیام الساعة
[5]. همان، ص 111
[6]. همان، ص 115: ابو بصیر قال قلت لابى‌ عبداللَّه علیه السلام: هل رأى‌ محمد صلى‌ الله علیه و آله ملکوت السموات و الارض کما رأى‌ ابراهیم؟ قال: نعم، وصاحبکم
[7]. بحارالانوار، ج 26، ص 114
[8]. ینابیع الموده، ج 1، ص 208: قال على‌ علیه السلام، ایّها الناس سلونى‌ قبل ان تفقدونى‌ فلانا بطرق السماء اعلم منى‌ بطرق الارض
[9]. اصول کافى‌، ج 1، ص 261
[10]. بحارالانوار، ج 26، ص 27
[11]. همان، ص 136
[12]. همان، ص 138
[13]. همان، ص 140
[14]. همان، ص 141
[15] امینى‌، ابراهیم، بررسى‌ مسائل کلى‌ امامت، 1جلد، بوستان کتاب (انتشارات دفتر تبلیغات اسلامى‌ حوزه علمیه قم) - قم، چاپ: پنجم، 1390.