امام و علم غیب
در مباحث گذشته این مطلب اجمالًا به اثبات رسید که علم به غیب اختصاص به خدا ندارد بلکه بعض افراد برگزیده بشر، با تأیید و افاضه پروردگار جهان مىتوانند با عالم غیب ارتباط پیدا کنند و پیمبران از آن افراد بودند.
اکنون این بحث به میان مىآید که آیا امام نیز از آن افراد برگزیدهاى است که با جهان غیب ارتباط دارد یا نه؟ براى تحقیق این مطلب باید به اخبار و احادیث مراجعه کنیم تا حقیقت روشن گردد. احادیث این باب به چند دسته تقسیم مىشود:
دسته اول: در مباحث گذشته که در انواع مختلف علوم امام بحث مىشد، در نوع سوم احادیثى ذکر شد که براى این بحث نیز مىتوان از آنها استفاده کرد. در آن احادیث خواندیم که: امام با پروردگار جهان ارتباط دارد و به وسیله الهام حقایقى را دریافت مىکند لیکن الهام امام از سنخ وحى پیمبرى نیست. حقایقى از جهان غیب در قلبش القا مىشود و سخنانى از غیب به گوشش مىرسد لیکن فرشته وحى را مشاهده نمىکند. شب و روز بلکه ساعت به ساعت بر علمش اضافه مىشود. شبهاى جمعه و قدر به اتفاق ارواح پیمبران و امامان گذشته به عالم بالا صعود مىکند، و با علوم فراوان برمىگردد.
از امثال این تعبیرات که در روایات موجود است اجمالًا استفاده مىشود که امام نیز با جهان غیب ارتباط دارد و مطالبى در اختیارش گذاشته مىشود. لازم است احادیث گذشته را بار دیگر با دقت بخوانید.
احادیث علم غیب
دسته دوم: احادیث زیادى در منابع حدیث داریم که ائمه مىفرمایند: ما از حوادث گذشته وآینده اطلاع داریم، از اخبار آسمان و زمین خبر داریم، خدا بزرگتر از آن است که اطاعت کسى را واجب کند ولى علومش را از وى مخفى بدارد. از باب نمونه:
1- حضرت صادق علیه السلام به گروهى از اصحابش فرمود: من به آن چه در آسمان و زمین و بهشت و دوزخ موجود است علم دارم، از حوادث گذشته و آینده با اطلاعم.
آن گاه قدرى توقف کرد، دید این مطلب بر شنوندگان گران آمد، لذا فرمود: تمام این مطالب را از کتاب خدا فهمیدهام زیرا خدا مىفرماید: «وَنَزَّلْنا عَلَیْکَ الکِتابَ تِبْیاناً لِکُلِّ شَىءٍ».[1]
2- جماعة بن سعد خثعمى مىگوید: مفضل به حضرت صادق علیه السلام عرض کرد:
فدایت شوم آیا ممکن است خدا اطاعت شخصى را واجب گرداند ولى اخبار آسمان را از وى پوشیده بدارد؟ امام صادق علیه السلام فرمود: نه. زیرا خدا گرامىتر و مهربانتر از آن است که اطاعت کسى را بر بندگانش واجب نماید ولى اخبار آسمان را صبح و شب در اختیارش قرار ندهد.[2]
3- صفوان از حضرت صادق علیه السلام روایت کرده که فرمود: خدا بزرگتر از آن است که به واسطه شخصى بر بندگانش احتجاج کند ولى اخبار آسمان و زمین را از وى پوشیده بدارد.[3]
4- امام باقر علیه السلام مىفرماید: مقدار علم پیغمبر را از حضرت على علیه السلام سؤال کردند فرمود: پیغمبر اکرم علم جمیع پیامبران را مىدانست، و از حوادث گذشته و آینده با اطلاع بود. آن گاه فرمود: به خدایى که جانم در دست اوست سوگند! من همه علوم پیمبر را مىدانم و از گذشته و آینده تا قیامت اطلاع دارم.[4]
5- عبدالاعلى و عبیدة بن بشیر از حضرت صادق علیه السلام روایت کردهاند که فرمود: به خدا سوگند من از موجودات آسمان و زمین و بهشت و دوزخ اطلاع دارم، حوادث گذشته و آینده را مىدانم. سپس فرمود: همه را از کتاب خدا فهمیدهام. دستش را باز کرد و فرمود: این چنین آنها را در دست خودم مشاهده مىنمایم. سپس فرمود: خدا در قرآن مىگوید: «وَنَزَّلْنا عَلَیْکَ الکِتابَ تِبْیاناً لِکُلِّ شَىءٍ»؛[5]
6- ابو بصیر مىگوید به حضرت صادق علیه السلام عرض کردم: آیا محمد صلى الله علیه و آله نیز ملکوت آسمان و زمین را مشاهده کرد چنان که حضرت ابراهیم مشاهده کرد؟ فرمود: آرى رسول خدا دید و امام شما نیز مشاهده نمود.[6]
7- ابن مسکان مىگوید حضرت صادق علیه السلام در تفسیر این آیه «وَکَذ لِکَ نُرِى إِبْراهِیمَ مَلَکُوتَ السَّمواتِ وَالأَرضِ وَلِیَکُونَ مِنَ المُوقِنِینَ» فرمود: خدا حجاب آسمانهاى هفت گانه را برداشت تا ابراهیم به مافوق عرش نظر کرد. از زمین نیز حجاب را برداشت تا آن چه در هوا بود رؤیت نمود. و همین عمل را نسبت به محمد صلى الله علیه و آله انجام داد، و نسبت به صاحب شما و ائمه بعد از او نیز همین کار را انجام داد.[7]
8- حضرت على علیه السلام فرمود: اى مردم پیش از آن که مرا نیابید از من سؤال کنید، من به راههاى آسمان آشناترم تا به راههاى زمین.[8]
باز هم حدیث
9- ضریس کناسى مىگوید: از حضرت باقر علیه السلام شنیدم به اصحابش فرمود: تعجب مىکنم از عدهاى که ولایت ما را قبول دارند و ما را امام مىدانند و اطاعت از ما را مانند اطاعت رسول خدا واجب مىشمارند، ولى دلیل خودشان را نقض مىکنند، به واسطه ضعف قلب، با خودشان دشمنى مىکنند، حق ما را ناقص مىشمارند و بر کسانى که حق ما را شناختهاند عیب مىگیرند. آیا گمان مىکنید: خدا اطاعت اولیاى خودش را بر بندگان واجب مىگرداند ولى اخبار آسمان و زمین را از آنان پوشیده مىدارد؟ و مواد دانش را در مورد مسائلى که برایشان پیش مىآید از آنان قطع مىکند؟.[9]
10- حضرت صادق علیه السلام فرمود: به خدا سوگند علم اولین و آخرین را به ما دادهاند.
یکى از اصحاب گفت: فدایت شوم آیا علم غیب دارید؟ فرمود: واى بر تو من از نطفههایى که در صلب مردان و رحم زنان مىباشد خبر دارم. واى بر شما، سینههاى خودتان را توسعه دهید، چشمهاى شما بینا شود، قلب شما درک کند، ما حجت خدا هستیم در بین مخلوق، ولى جز مؤمنى که نیروى ایمانش مانند نیروى کوه تهامه باشد تاب تحمل این مطلب را ندارد. به خدا سوگند اگر بخواهم از سنگریزهها به شما خبر دهم مىتوانم، در صورتى که هیچ روز و شبى نیست جز این که بر تعداد سنگ ریزهها اضافه مىشود. به خدا سوگند بعد از من به قدرى با هم دشمنى خواهید نمود که بعض شما بعض دیگر را به هلاکت مىرسانند.[10]
11- ابوبکر حضرمى مىگوید حضرت صادق علیه السلام فرمود: اى ابابکر! چیزى از شهر شما بر من مخفى نیست.[11]
12- على بن اسماعیل ازرق مىگوید: حضرت صادق علیه السلام فرمود: خدا، حکیمتر و گرامىتر و بزرگتر و عادلتر از آن است که به وجود حجت بر مردم احتجاج کند ولى چیزى از امورشان را بر او مخفى بدارد.[12]
13- رمیله مىگوید: حضرت على (در حدیثى) فرمود: اى رمیله! هیچ یک از مؤمنین- چه در شرق باشد چه در غیر آن- احوالش بر ما مخفى نیست.[13]
14- مفضل از حضرت صادق علیه السلام روایت کرده که حضرت على علیه السلام فرمود: خدا نه چیز به من عطا کرده که قبل از من به احدى جز پیغمبر اکرم داده نشده است: راههاى علم برایم باز شد، علم منایا و بلایا و انساب و فصل خطاب را مىدانم، به اذن پروردگار در ملکوت نظر کردم، پس حوادث گذشته و آینده از من غایب نیست. به ولایت من خدا دین مردم را کامل گردانید و نعمت را بر آنان تمام نمود و اسلامشان را پسندید، زیرا در روز ولایت، به محمد صلى الله علیه و آله فرمود: به مردم خبر بده که در این روز دینشان را کامل کردم و نعمتها را بر آنان تمام نمودم و اسلامشان را پسندیدم، همه اینها منت هایى است که خدا بر من نهاده است. پس حمد و ستایش مخصوص خداست.[14][15]
[1]. اصول کافى، ج 1، ص 261
[2]. همان: جماعة بن صعد الخثعمى انّه قال: کان المفضل عند ابى عبداللَّه علیه السلام فقال له المفضل: جعلت فداک یفرض اللَّه طاعة عبد على العباد و یحجب عنه خبر السماء؟ قال: لا، اللَّه اکرم و ارحم و ارأف بعباده من ان یفرض عبد على العباد ثم یحجب عنه خبر السماء صباحاً و مساءً
[3]. بحارالانوار، ج 26، ص 110: صفوان عن ابى عبداللَّه قال: انّ اللّه اجل و اعظم من ان یحتج بعبد من عباده ثم یخفى عنه شیئاً من اخبار السماء و الارض
[4]. همان: قال ابو جعفر علیه السلام: سئل على عن علم النبى صلى الله علیه و آله فقال علم النبى علم جمیع النبیین، و عمل ما کان و علم ما هو کائن الى قیام الساعة، ثم قال: والذى نفسى بیده انّى لا علم علم النبى صلى الله علیه و آله و علم ما کان و علم ما کائن فیما بینى و بین قیام الساعة
[5]. همان، ص 111
[6]. همان، ص 115: ابو بصیر قال قلت لابى عبداللَّه علیه السلام: هل رأى محمد صلى الله علیه و آله ملکوت السموات و الارض کما رأى ابراهیم؟ قال: نعم، وصاحبکم
[7]. بحارالانوار، ج 26، ص 114
[8]. ینابیع الموده، ج 1، ص 208: قال على علیه السلام، ایّها الناس سلونى قبل ان تفقدونى فلانا بطرق السماء اعلم منى بطرق الارض
[9]. اصول کافى، ج 1، ص 261
[10]. بحارالانوار، ج 26، ص 27
[11]. همان، ص 136
[12]. همان، ص 138
[13]. همان، ص 140
[14]. همان، ص 141
[15] امینى، ابراهیم، بررسى مسائل کلى امامت، 1جلد، بوستان کتاب (انتشارات دفتر تبلیغات اسلامى حوزه علمیه قم) - قم، چاپ: پنجم، 1390.