پایگاه اطلاع رسانی آیت الله ابراهیم امینی قدس سره

بخش پنجم: آثار و بركات جهاد با نفس

بخش پنجم:

 

آثار و برکات جهاد با نفس

1 . جلب محبت خداوند تعالی

حضرت امیرالمؤمنین علیه‌السلام می‌فرماید:

هر که نفس خود را دشمن بدارد، خداوند او را دوست دارد.[161]

هم‏چنین می‌فرماید:

هر که خوار گرداند نفس خود را، خداوند گرامی‏ اش دارد.[162]

و می‌فرماید:

هر که بر نفس خود خشم کند، پروردگار را خشنود و راضی ساخته است.[163]

نیز می‌فرماید:

به راستی اگر تو با نفس خود جهاد کنی، خشنودی خدا را به چنگ آورده ‏ای.[164]

 

2 . حمایت فرشتگان

از پیامبر خدا صلی ‏الله ‏علیه ‏و‏آله روایت است:

با نفس خویش مجاهدت کنید با کم خوری و کم آشامیدن که در آن صورت ملائکه سایه حمایتشان را بر سر شما می ‏اندازند و شیطان از شما فرار می‏کند.[165]

بدیهی است که پرخوری، صرف نظر از بیماری‏های بدنی و چاقی و به هم خوردن تناسب اندام و اعتدال قوا، مشکلات معنوی نیز در پی دارد؛ پرخوری سبب خواب زیاد، تنبلی و بی‏حالی، ازدیاد نیروی جنسی و هیجانات شهوانی می‏گردد، قلب را سنگ‏دل و با قساوت می‏سازد و عقل و تیزهوشی را کم می‏کند. ازاین‏رو، سفارش شده به روزه داری، کم خوری و از آداب سفره است که تا گرسنه نشده نخورد و پیش از سیری، از غذا دست بکشد. گرچه غذا در دهان لذیذ است، ولی نباید این التذاذها ما را به پرخوری بکشاند.

 

بصیرت نفسانی

خداوند تعالی زمینه‏ های هدایت ابتدائی را برای همگان به نوعی مهیّا می‏سازد، ولی مؤمنانی که خالصانه در راه خدا مجاهدت می‏کنند، مورد رحمت‏های ویژه و راهنمایی های‏ فوق العاده قرار می‏گیرند. قرآن کریم می‌فرماید:

و آن‏هایی که در راه ما [ خالصانه] جهاد کنند، قطعا به راه‏های خود هدایتشان خواهیم کرد و خداوند با نیکوکاران است.[166]

و می‌فرماید:

ای اهل ایمان! اگر از [ مخالفت فرمان] خدا بپرهیزید، برای شما وسیله‏ ای جهت جداسازی حق از باطل قرار می‏دهد [ و روشن بینی خاصّی که در پرتو آن، حق را از باطل خواهید شناخت] و گناهانتان را می‏پوشاند و شما را می ‏آمرزد.[167]

حضرت علی علیه‌السلام می‌فرماید:

همانا تقوا داروی شفابخش بیماری دل شما و سبب بینایی و بصیرت در کوردلی شماست.[168]

بدیهی است مجاهدت و تقوا انسان را از اسیر شدن در چنگال شهوت‏ها، غضب‏ها، انتقام‏جویی‏ها، کینه ‏توزی‏ها، خودخواهی‏ها، خودبینی ‏ها، لجاجت‏ها، طمع‏ها، هواپرستی‏ها و... آزاد می‏سازد، بعد ملکوتی و عقل انسان را تقویت می‏کند، از طرفی، رحمت‏ها و هدایت‏های الهی را بیشتر جذب می‏کند و خدای فیّاض بخشنده، دعای دل‏های پاک را بی‏پاسخ نمی‏گذارد. و در نتیجه تشخیص راه از چاه در مسیر زندگی و بایدها و نبایدها دستشان را می‏گیرد.

یاد آور می‏شود که دانش‏های نظری و علمی که جزء نعمت‏های مادی‏ الهی است، در اختیار خوب و بد و گبر و ترسا قرار دارد. ازاین‏رو، ممکن است بی تقوا با سواد گردد، ولی از بصیرت و معرفت و درک حقایق و تشخیص وظیفه عملی جاهل خواهد بود.

روزی حضرت رسول صلی ‏الله ‏علیه ‏و‏آله، پس از نماز جماعت صبح در مسجد، جوانی را دید که بر اثر شب زنده داری، حالت خواب آلودگی داشت، رنگش زرد و جسمش نحیف و لاغر شده و چشمانش به گودی فرو رفته بود.

حضرت پرسیدند: فلانی! حالت چطور است و چگونه وارد صبح شدی؟ گفت: یا رسول اللّه! با حالت یقین وارد صبح شدم، حضرت شگفت زده پرسیدند: هر یقینی حقیقتی دارد، پس حقیقت و نشانه یقین تو چیست؟

پاسخ داد: یا رسول اللّه! یقین من است که به من حالت حزن داده، شب زنده‏ دارم کرده و در گرمای شدید تشنه ام داشته و به روزه داری وا داشته است. در نتیجه یقین، از دنیا و آنچه در آن است دل کندم تا جایی که گویا به عرش پروردگارم نظر می‏کنم، در حالی که برای حساب‏رسی، قیامت بر پاشده است و همه آفریدگان برای حساب‏رسی گردآوری شده ‏اند و من نیز در میان آنانم و گویا من به بهشتیان می‏نگرم، درحالی که در بهشت متنعم ‏اند و همدیگر را می‏شناسند و بر تخت‏ها تکیه زده ‏اند و گویا به اهل آتش می‏نگرم، در حالی که در جهنم، در حال عذاب‏ اند و ناله می‏زنند و گویا هم اکنون می‏شنوم صدای زفیر شعله ‏های آتش را که در گوش هایم جریان دارد.

آن‏گاه رسول خدا صلی ‏الله ‏علیه ‏و‏آله فرمودند:

هذا عَبْدٌ نوّرَ اللّه‏ُ قلبَه بِالایمان؛

این بنده ‏ای است که خداوند دلش را به ایمان نورانی نموده است.

سپس به او فرمود: حفظ کن این حالت را که داری.

در پایان جوان عرض کرد: یا رسول اللّه! برایم از خدا بخواه که در رکاب شما به شهادت برسم، پس پیامبر صلی ‏الله ‏علیه ‏و‏آله برایش دعا کرد و چندی نگذشت که در یکی از غزوات به میدان رفت و پس از نه نفر که شهید شدند او به شهادت رسید.[169]

پیامبر گرامی صلی ‏الله ‏علیه ‏و‏آله می‌فرماید:

هر که خوراکش کم باشد دستگاه گوارش او سالم و قلبش باصفا خواهد بود و شخص پرخور، شکمش ناسالم و قلبش با قساوت گردد.[170]

و حضرت امام صادق علیه‌السلام می‌فرماید:

بر دل مؤمن، هیچ چیز زیان‏بارتر از پرخوری نیست و آن دو اثر دارد: سنگ‏دلی و تحریک و هیجان جنسی.[171]

و حضرت علی علیه‌السلام می‌فرماید:

هنگامی که شکم از مال مباح پر شود قلب کور شود از تشخیص صلاح،[172] [ چه رسد به مال حرام].

و می‌فرماید:

کسی که باز دارنده ‏ای از طرف خود داشته باشد [ که از گناه حفظش کند] از سوی خدا نیز نگهبانی خواهد داشت تا او را یاری کند.[173]

 

3. پاکی روح و تکمیل عقل

حضرت علی علیه‌السلام می‌فرماید:

با شهوت و خواهش نفست جهادکن، بر غضبت چیره شو و با عادت‏های بد خود مخالفت کن تا نفست پاکیزه شود، عقلت کمال یابد و از پاداش پروردگارت بهره کامل ببری.[174]

و در مقابل، پیروی از هوای نفس، عقل را فاسد می‏سازد، حضرت علی علیه‌السلام می‌فرماید:

پیروی از هوای نفس، عقل را تباه می‏کند.[175]

و می‌فرماید:

عاقل کسی است که بر هوای نفس خویش غالب آید و آخرت خود را به دنیا نفروشد.[176]

 

4. نیل به ثواب و بهشت

حضرت علی علیه‌السلام می‌فرماید:

بدانید که بهای بهشت جهاد است، پس هر که با نفس خود پیکار کند بهشت را مالک گردد و آن ارج‏مندترین ثواب و پاداش الهی است برای کسی که قدر آن را بشناسند.[177]

نیز می‌فرماید:

پیکار با نفس و بازداشتن آن از خواهش ‏هایش، درجات را رفعت می‏بخشد و حسنات را دو چندان می‏کند.[178]

نیز می‌فرماید:

به راستی آن کس که با نفس خود پیکار کند و بر خشم خود پیروز شود و بر اطاعت پروردگارش محافظت کند، خدای سبحان درجات او را بالا می‏برد تا ثواب روزه گیر شب زنده دار و می‏رساند او را به درجه نگهبانان مرزها که در مأموریت خویش صابر و بردبارند.[179]

و می‌فرماید:

مهریه بهشت، جهاد با نفس است.[180]

 

5 . نگاهداری از سقوط و لغزش

حضرت علی علیه‌السلام می‌فرماید:

واقعا جهاد با نفس، آن را در ارتکاب گناهان مهار می‏کند و او را از هلاکت و نابودی نگه می‏دارد.[181]

و سفارش می‌فرماید:

بادل‏های خودپیکار کنید که به راستی، آن‏ها زود می‏لغزند ودچار هواوهوس می‏گردند.[182]

روشن است کسی که در برابر خواسته‏ های نفسانی مقاومت می‏کند هم اراده‏اش تقویت می‏شود و هم نفس او تضعیف می‏گردد و در سر بزنگاه خیر و شر و طاعت و معصیت می‏تواند خیلی راحت تصمیم بگیرد، ولی کسی که اهل جهاد با نفس نیست، نظیر شخص معتاد ناگزیر مطیع خواسته ‏های نفسانی می‏گردد. هر چه باشد و هر پی‏آمد و زیانی که داشته باشد.

 

6. زدودن عادت‏های بد

حضرت علی علیه‌السلام می‌فرماید:

کسی که حساب نفس خود را برسد، بر عیب خویش آگاه گردد و به گناهان خود احاطه یابد و گناهان را رها کند و عیب‏خود را اصلاح نماید.[183]

پیامبر اکرم صلی ‏الله ‏علیه ‏و‏آله می‌فرماید:

با مجاهدت می‏توان بر عادت‏های بد چیره شد.[184]
 

7. فرمان‏روایی بر نفس خویش

حضرت امیرالمؤمنین علیه‌السلام می‌فرماید:

کسی که نفس خود را اصلاح کند مالک و اختیاردارش می‏شود.[185]

نیز می‌فرماید:

کسی که خود را برای اصلاح نفس، به زحمت و کوشش وا دارد سعادت‏مند و خوش‏بخت گردد.[186]

و می‌فرماید:

انضباط و نگه‏داری نفس به هنگام میل و ترس، از برترین تربیت‏هاست.[187]

و می‌فرماید:

هر که خود را در مورد عیب‏هایش سرزنش کند از انجام بسیاری از گناهان بلرزد و ترک کند.[188]

و می‌فرماید:

ثمره و میوه جهاد با نفس، مغلوب ساختن و به فرمان در آوردن آن است.[189]
 

8 . وصول به مقاصد عالی

امام علی علیه‌السلام می‌فرماید:

به اوج اهداف نرسند، مگر آن‏هایی که تهذیب نفس کرده و با آن پیکار می‏کنند.[190]

و می‌فرماید:

هر که با نفس خویش پیکار کند، تقوا را به سر حدّ کمال خویش رسانده است.[191]
 

9. چیرگی بر نفس و شیطان

حضرت علی علیه‌السلام می‌فرماید:

هر کس که با نفس خود مخالفت کند، بر شیطان پیروز گردیده است.[192]

و می‌فرماید:

هر که مالک نفس خود گردد، کارش بالا گیرد.[193]

و می‌فرماید:

کسی که بر مهار نفس خویش نیرو داشته باشد، به اوج قدرت و قوّت رسیده است.[194]

و می‌فرماید:

قوی‏ترین مردم کسی است که به تسلّطش بر خویش، بزرگ‏تر و بیش از دیگران باشد.[195]

سلاح شیطان و نفس امّاره، وسوسه و تزیین مادیّات است، اگر کسی بتواند از خود خواهی رها شود و با هوای نفس مبارزه کند، شیطان را خلع سلاح کرده است و توانسته است در سطح بسیار بالایی پرواز کند. نظیر فضاپیمایی که پدافندهای زمینی نمی‏توانند آن را بزنند، اگر کسی فراتر از خواسته‏های نفسانی فکر کند و با هوا پرستی بجنگد، در سطح بسیار بالایی در سیر و سلوک و برتر از تیررس ابلیس است. کار ابلیس، اغوا، وسوسه و تزیین بدی‏هاست با ظاهری زیبا، ولی مخلصان و بندگان خاص خدا را نمی‏تواند فریب دهد.[196]

متأسفانه، ما از وسوسه ابلیس غافلیم، با آن که قرآن کریم شیطان را دشمن آشکار ما معرفی کرده است.[197] استاد علامه طباطبائی رحمه ‏الله می‏نویسد:

موضوع ابلیس نزد ما، امری مبتذل و پیش پا افتاده شده است و اعتنایی به او نداریم جز آن که روزی چند بار او را لعنت کرده و از شرّش به خدا پناه می‏بریم و برخی از افکار پریشان خود را از این جهت که از ناحیه اوست، زشت می‏شماریم، لیکن باید دانست که این موضوع، موضوعی است بسیار قابل تأمّل و شایان دقت و بحث... چرا نباید در صدد برآییم و چرا در شناختن این دشمن خانگی و درونی، این قدر بی ‏اعتناییم! دشمنی که... و تا ما را به عذاب ابدی و جاودانه نیندازد آرام نمی‏گیرد.[198]

 

تفاوت بیماری‏های جسمانی و نفسانی

همان‏گونه که جسم انسان سلامت و بیماری دارد، روح و بُعد ملکوتی انسان نیز بیماری و سلامت دارد. سلامت بدن، به حالت اعتدال اعضا و جوارح و قوای بدنی است، با مزاج معتدل، زندگی راحت است و با به هم خوردن حالت توازن و اعتدال، یا مختل شدن برخی اعضا، بدن ناتوان و بیمار می‏گردد. معنای بیماری بدن خیلی روشن است، ولی سلامت و بیماری قلب و روح غیر از بیماری بدن است.

اگر با خودسازی و ایمان و عمل صالح، شهوت و غضب را تحت حاکمیت عقل درآورد و خواسته‏ های بعد حیوانی را کنترل و معتدل سازد و به فضایل و کمالات آراسته گردد سالم می‏ماند، ولی اگر اسیر خواسته‏های حیوانی و آلوده به گناه گردد دلش بیمار خواهد شد. قرآن کریم و احادیث چنین نفسی را بیمار می‏دانند، ایمان و فضایل و صفات نیک را نشانه ‏صحت و سلامت و کفر،نفاق، خشم، حسد، کینه‏توزی، روحیه انتقام‏جویی، بخل، تکبر، شک و تردید، اعراض از خدا، ترس، سستی در انجام دادن وظایف، خود بینی، تندخویی، ریاکاری، حیله گری، مال پرستی، شهوت پرستی و... را از نشانه‏ های بیماری نفس می‏شمارد. بیماری‏های قلب و نفس را نمی‏توان کوچک، اندک و نادیده گرفت، زیرا از بیماری‏های جسمانی به مراتب خطرناک‏تر و صعب العلاج ‏تر هستند.

اینک نیم نگاهی به تفاوت‏های بین این دو می‏اندازیم:

1. بسیاری از بیماری‏های جسمانی، از شخص بیمار به دیگران نیز سرایت می‏کند، آن انواعی هم که واگیر دار و مسری هستند، می‏توان با تزریق واکسن به دیگران، از سرایتشان جلوگیری کرد، ولی بیماری‏های اخلاقی معمولاً مسری است و به راحتی قابل کنترل و مهار نیست. یک فرد فاسد می‏تواند در اخلاق هم‏نشینان، اطرافیان و خانواده ‏اش اثر بگذارد و آنان را نیز به فساد بکشاند و تدریجا جامعه ‏ای را آلوده سازد. ازاین‏رو، حضرت علی علیه‌السلام می‌فرماید:

از هم‏نشینی با فاسقان و فاجران و کسانی که علنی و آشکارا معصیت می‏کنند بپرهیز.[199]

در حدیث دیگر می‌فرماید:

... زیرا پلیدی و شرّ، با شرّ پیوند می‏خورد.[200]

و می‌فرماید:

مصاحبت با بدان، بدی بیاورد مانند باد که چون به چیز بدبو بوزد، بوی بد همراه آورد.[201]

2. زجردهی. بیماری‏های جسمانی، تنها برای شخص بیمار است، گرچه ممکن است برخی نزدیکانش از روی عاطفه و دل‏سوزی نگران شوند، ولی زجر و درد بیماری، ویژه ‏بیمار است، امّا بیمار اخلاقی، با گفتار، رفتار و اخلاق زشت خود، خانواده، فرزندان و همکاران و معاشران، بلکه جامعه را در رنج، عذاب و بدبختی قرار می‏دهد. یک مرد بداخلاق، زندگی‏را بر همسر و فرزندانش تلخ می‏کند و یک زن بد اخلاق، کانون گرم خانواده را به زندان تاریک، بلکه جهنّم سوزانی تبدیل می‏نماید.

منشأ تمام جنگ‏ها، خون‏ریزی‏ها، جرائم، جنایات و مصائب اجتماعی، فساد اخلاق است. سران ستم واقعا بیمارند که برای حفظ قدرت و سلطه، جاه، مقام، ثروت و کام‏یابی خود به هر کار ناروا و غیر انسانی و به هر جنایتی دست می‏زنند و ملت‏ها را به بند استعمار و بردگی می‏کشند، هزاران انسان را به خاک و خون می‏کِشند و می‏کُشند، این آدم نماها، واقعا بیمارند، بلکه انسانیت خویش را از دست داده کاملاً حیوان گشته‏ اند و به بیماری شخصیت پرستی، جاه پرستی، مال پرستی، هواپرستی، خود بزرگ بینی مبتلا هستند و همین فساد اخلاق است که جهان را در لبه پرتگاه سقوط قرار داده است.

3. بیشتر بیمارهای جسمانی با نشانه‏ ها، علایم و عوارض ظاهری، مثل: درد، تب و ناتوانی همراه است و به همین جهت زودتر شناخته می‏شوند و آدمی به فکر درمان می‏افتد، اما بیماری‏های نفسانی عوارض پیدا و بدنی ندارند و به همین جهت تشخیص آن‏ها دشوار است؛ چه بسا افرادی که به انحراف‏های سخت و خطرناک اخلاقی مبتلا هستند، ولی خودشان هم بی خبرند، ولی دانستن یا ناآگاهی مریض واقعیت‏ها را تغییر نمی‏دهد و تدریجا این مرض، به بیماری مزمن تبدیل می‏شود و علاجش دشوار می‏گردد.

حضرت علی علیه‌السلام می‌فرماید:

آگاه باشید که از جمله بلاها نداری و فقر است و دشوارتر از نداری، بیماری تن است و سخت‏تر از بیماری بدن، بیماری قلب است.[202]

4. گرچه بیماری‏های جسمانی سبب درد و رنج و احیانا قطع و نقص عضو می‏گردند، ولی به هر حال، موقتی هستند و حدّ اکثر تا پایان عمر ادامه دارند، اما بیماری‏ اخلاقی، دنیا و آخرت را تباه می‏سازد و درد و رنجش پایدار است، اگر با ایمان از دنیا برود و مورد بخشش، یا شفاعت قرار گیرد، پس از عذابی طولانی نجات می‏یابد وگرنه، همواره تا ابد در عذاب خواهد ماند. عذابی دردناک که تا عمق جان را می‏سوزاند و در صحرای محشر نیز کور و بی نور مبعوث می‏گردد.

قرآن کریم می‌فرماید:

و هر که در این دنیا کور باشد در آخرت نیز کور و گمراه خواهد بود.[203]

و می‌فرماید:

و هر که در این جهان کور باشد در آخرت نیز کور خواهد بود و گمراه‏تر.[204]

و می‌فرماید:

هر که به صورت مجرم و گنه‏کار بر پروردگارش وارد شود واقعا برایش جهنمّی است که در آن جا نه بمیرد [ تا از عذاب برهد] و نه زنده شود [ که از لذّت زندگانی‏ برخوردار باشد].[205]

5 . با این‏که در جهان کنونی نسبت به درمان و یا پیش‏گیری از بیماری‏های جسمانی، بسیار توجه می‏شود، سازمان بهداشت جهانی، دولت‏ها، جمعیت‏های خیریه ‏ای مثل هلال احمر وظیفه خویش می‏دانند که زمینه ‏ها و وسایل درمان را فراهم سازند و در این باره بودجه‏های قابل توجه و سنگینی هزینه می‏کنند، لیکن متأسفانه درباره پیش‏گیری و درمان بیماری‏های اخلاقی در بیشتر کشورها، توجه و اقدامی نمی‏گردد. نه بیماران احساس بیماری دارند و در پی دارو و درمان هستند و نه دولت‏ها در این راه سرمایه‏ گذاری می‏کنند، بلکه غالبا دولت‏ها با برنامه ‏های حساب شده، انسان‏ها را به فساد اخلاق و تباهی سوق می‏دهند.

این‏جاست که روش حکومت‏های الهی با دولت‏های خودکامه غیر الهی به کلی متفاوت است و باید تفاوت کند. باید دولت اسلامی همان قدر که در راه درمان و یا پیش‏گیری بیماری‏های جسمانی تلاش می‏کند بیش از آن مقدار درباره پیش‏گیری و معالجه بیماران اخلاقی بکوشد. حضرت موسی علیه‌السلام از خداوند تعالی می‏خواست بر فرعون پیروزشان گرداند تا زمینه ایمان و تقوا و عبادت و تسبیح الهی و پاکی فراهم شود.[206]

6. بیماری‏های بدنی، از تلاش آدمی می‏کاهد یا او را بستری می‏سازد، ولی از آن جا که «نفس» منشأ تصمیم سازی و تمامی فعالیت‏های ارادی است، اگر به بیماری اخلاقی مبتلا شد، فرمانِ بلا صادر می‏کندو سرچشمه شرور فراوان می‏گردد و با عجب و غرور، فعالیتش زیادتر می‏گردد، چه بسا بخشی از وقت خواب و استراحت خود را صرف رسیدن به اهداف نفسانی کند.

حضرت امیرالمؤمنین علیه‌السلام می‌فرماید:

کسی که با نفس خود در آنچه دوست می‏دارد مسامحه و سهل انگاری کند، بد بختی او طولانی گردد در آنچه دوست نمی‏دارد [ از عذاب الهی و دوزخ].[207]

و می‌فرماید:

کسی که نفس خود را رها گذارد، نفسش او را در راه‏های تاریکی و ظلمت ببرد.[208]

7. معمولاً بیماری بدنی ترحّم برانگیز است، به ‏ویژه اگر بیماری سخت باشد، بستگان، اطرافیان و افراد خیّر برایش دل‏سوزی، همراهی و هم‏کاری دارند و کمکش می‏کنند، ولی بیماری روحی، برای دیگران پیدا نیست تا موجب ترحّم و یاری گردد و هر جا آثارش ظاهر شود نفرت آور است و اطرافیان را آزار و فراری می‏دهد و بر نفرت از انسان می‏افزاید.

8 . پایان عمر بیمارِ جسمانی آغاز آسایش اوست، ولی نسبت به بیمار نفسانی، پیدایش بیماری و دل‏مردگی، ابتدای رنج و اضطراب روانی او و هنگام مرگ، آغاز عذاب برزخی‏اوست.

امام علی علیه‌السلام می‌فرماید:

هر که دلش بمیرد، وارد آتش می‏گردد.[209]

قرآن کریم درباره آل فرعون می‌فرماید:

... و عذاب سخت، گریبان فرعونیان را گرفت. همان آتشی که آنان را هر صبح و شام پیش آن می‏آورند و روزی که قیامت بر پا شود [ ندا آید که ]فرعونیان را به سخت‏ترین عذاب در آورید و در آتش با یکدیگر به مجادله برخیزند، فرودستان به گردن‏کشان گویند: ما دنباله رو شما بودیم، آیا می‏توانید پاره‏ای از این آتش را از ما دور سازید؟ گردن‏کشان گویند: همه در آتشیم، به راستی که خدا میان بندگان داوری کرده است و آنان که در آتش‏اند به آتشبانان جهنم گویند: از پروردگارتان بخواهید [ دست کم] یک روز از عذاب ما بکاهند.[210]

9 . بیماری‏های جسمانی اگر رها شوند یکی از دو سرنوشت را پیدا می‏کنند: بعضا مزمن و سخت‏تر می‏گردند، ولی بیشتر بیماری‏های جزئی و سطحی، به تدریج و با گذشت زمان، از بین می‏رود، زیرا سیستم دفاعی بدن در برابر آن میکروب‏ها فعال می‏گردد و آن‏ها را از صحنه خارج می‏کند، ولی بیماری‏های روحی اگر رها شوند، لحظه به لحظه بدتر می‏گردد، بسان نهال درختی که هر روز قوی‏تر می‏گردد و این در وضعیتی است که با گذشت سن و سال، انسان روز به روز ناتوان‏تر می‏شود و اصلاح مشکلات اخلاقی‏اش دشوارتر می‏گردد.

شاید به همین لحاظ است که قرآن کریم بر سبقت و سرعت در تهذیب نفس و انجام کارهای خیر پافشاری دارد[211] و امام علی علیه‌السلام می‌فرماید:

با نفس خود جهاد کن و توبه‏ات را پیش انداز تا به اطاعت و پیروی از پروردگارت پیروز گردی.[212]

 


[161] . همان، ج 5، ص 185: «مَنْ مَقَتَ نَفْسَهُ أَحَبَّهُ اللّه».
[162] . همان: «مَن اهانَ نفسَه أکرَمه اللّهُ».
[163] . همان، ص 254: «مَن سخَط علی نفسِه أرضی ربه».
[164] . همان، ج 3، ص 55 : «إنّکَ إن جاهدتَ نفسَک فُزتَ رِضَی اللّهِ».
[165] . ورّام، تنبیه الخواطر، ج 2، ص 122: «جاهِدوا أنفسَکم بقلّةِ الطَّعامِ و الشَّرابِ تَظِلَّکم الملائکةُ و یَفرَّ عنکم الشیطانُ».
[166] . عنکبوت، آیه 69: « وَالَّذِینَ جاهَـدُوا فِـینا لَنَهْدِیَـنَّهُمْ سُبُلَنا وَ إِنَّ اللّهَ لَمَعَ الُمحْسِنِـینَ ».
[167] . انفال، آیه 29: « یا أَ یُّها الَّذِینَ آمَنُوا إِنْ تَتَّـقُوا اللّهَ یَجْعَلْ لَکُمْ فُرْقاناً وَیُکَفِّرْ عَنْکُمْ سَیِّـئاتِکُمْ وَیَغْفِرْ لَکُمْ ».
[168] . نهج‏البلاغه، خطبه 198: «فإنّ تقوىَ اللهِ دواءُ داءِ قلوبِکم و بَصر عمِی أفئدتِکم».
[169] . کلینی، اصول کافی، ج 2، ص 53 و مجلسی، بحارالانوار، ج 70، ص 159.
[170] . ورّام، تنبیه الخواطر، ج 1، ص 46.
[171] . میرزا حسین نوری، مستدرک الوسائل، ج 12، ص 94، ح 13615.
[172] . تمیمی آمدی، غررالحکم، ح 4139 و محمدی ری شهری، منتخب میزان الحکمة، ح 256.
[173] . تمیمی آمدی، همان، ج 5، ص404: «مَن کان له من نفسِه زاجرٌ، کان علیه مِنَ اللّهِ حافظ».
[174] . همان، ح 4760: «جاهِد شهوتَک و غالِب غضبَک و خالِف سوءَ عادتِک، تَزکِ نفسُک و یَکمل عقلُک و تَستکمِل ثوابَ ربّک».
[175] . همان، ج 4، ص 249: «طاعةُ الْهوی تُفسِد العقلَ».
[176] . همان، ج 2، ص 103: «العاقلُ من غَلَبَ هَواه و لم یَبِع آخِرَتَهُ بِدُنْیاهُ».
[177] . همان، ح 2784: «ألا و إنَّ الجهادَ ثمنُ الجنّةِ، فمن جاهدَ نفسَه مَلکَها و هی أکرمُ ثوابِ اللّه لمن عَرفها».
[178] . همان، ح 5407 : «رَدْعُ النَّفسِ و جِهادُها عَن أهویتِها یَرفَعُ الدرجاتِ و یُضاعِفُ الحسناتِ».
[179] . همان، ج 2، ص 618: «إنّ المجاهِدَ نفسَه و المغالِبَ غضبَه و المحافِظَ علی طاعةِ ربّه یَرفعُ اللّه سبحانه له ثوابَ الصائمِ القائمِ و یُنیلُه درجةَ المرابطِ الصابرِ».
[180] . همان، ج 3، ص364 : «جِهادُ النفسِ مهرُ الجنّةِ».
[181] . همان، ح 6449: «إنّ مجاهدةَ النفسِ لتزفُّها عن المعاصی و تَعصِمُها عن الردی».
[182] . همان، ح 7412 : «حاربوا هذه القلوبَ فإنّها سریعةُ العثار».
[183] . همان، ج 5، ص 399 : «مَنْ حاسَبَ نَفْسَه وَقَفَ عَلی عُیُوبِهِ و أَحاطَ بِذُنُوبِهِ و اَسْتَقالَ الذنوبَ و أصلَح العیّوبَ». و ر . ک: همان، ح 4760.
[184] . ورّام، تنبیه الخواطر، ج 2، ص 119: «بالمجاهدَة یُغلبُ سوءُ العادِة».
[185] . تمیمی آمدی، همان، ج 5، ص 160: «مَن أصلحَ نفسَه مَلَکها».
[186] . همان، ص 258: «من أجهدَ نفسَه فی إصلاحِها سَعدَ».
[187] . همان، ج 4، ص 234: «ضبطُ النفسِ عند الرغب و الرهب من أفضلِ الأدب».
[188] . همان، ج 5، ص 399 : «من وبّخَ نفسَه علی العیوبِ ارتعدَت عن کثیرٍ من الذنوب».
[189] . همان، ج 3، ص 334 : «ثمرةُ المجاهِدَةِ قهرُ النفس».
[190] . همان، ج 4، ص 34 : «ذَروةُ الغایات لایَنالُها إلاّ ذووا التهذیبِ و المجاهداتِ».
[191] . همان، ح 7751 : «مَن جاهدَ نفسَه أکملَ التقی».
[192] . همان، ج 5، ص 369 : «مَن خالَف نفسَه فقد غَلبَ الشیطانَ».
[193] . همان، ص 180: «مَن مَلِکَ نفسَه عَلا أمرُه».
[194] . همان، ص 254: «مَن قَوِىَ عَلی نَفْسِه تَناهی فی القوّةِ».
[195] . همان، ج 2، ص 636: «أَقْوی الناسِ أعْظَمُهُم سُلْطاناً عَلی نَفسِه».
[196] . ص، آیه 82 و 83 : « فَبِعِزَّتِکَ لَأُغْوِیَـنَّهُمْ أَجْمَعِـینَ * إِلاّ عِبادَکَ مِنْهُمُ الُمخْلَصِینَ » و نیز ر.ک: حجر، آیه 42.
[197] . یس، آیه 60: « ... إِ نَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُبِـینٌ ».
[198] . ر . ک: سید محمد حسین طباطبائی، المیزان، ج 8، ص 41.
[199] . تمیمی آمدی، غرر الحکم، ج 2، ص 277: «اِحذَر مصاحبَةَ الفُسّاقِ و الفجّارِ و المجاهرین بمعاصىِ اللّهِ».
[200] . مجلسی، بحارالانوار، ج 74، ص 199، ح 36 : «إیاک و مصاحبةَ الفُسّاقِ، فَإِنَّ الشرَّ بِالشَّر ملحق».
[201] . تمیمی آمدی، همان، ج 4، ص 205: «صحبةُ الأشرارِ تُکسبُ الشرَّ کالریحِ إذا مرَّتْ بِالنَّتن حَمَلت نَتِناً».
[202] . همان، ج 2، ص 336 : «ألا و إنّ مِن البلاءِ الفاقةَ و أشدَّ من الفاقةِ مرضُ البدنِ و أشدَّ من مرضِ البدنِ مرضُ القلبِ».
[203] . اسراء، آیه 72 : « وَمَنْ کانَ فِی هـذِهِ أَعْمی فَهُوَ فِی الآخِرَةِ أَعْمی وَأَضَلُّ سَبِیلاً ».
[204] . حج، آیه 46: « أَفَلَمْ یَسِـیرُوا فِی الأَرْضِ فَتَکُونَ لَهُمْ قُلُوبٌ یَعْقِلُونَ بِـها أَوْ آذانٌ یَسْمَعُونَ بِـها فَإِنَّها لا تَعْمىَ الأَبْصارُ وَلـکِنْ تَعْمىَ القُلُوبُ الَّتِی فِی الصُّـدُورِ ».
[205] . طه، آیه 74 : « إِنَّهُ مَنْ یَأْتِ رَبَّهُ مُجْرِماً فَإِنَّ لَهُ جَهَنَّمَ لا یَمُوتُ فِـیها وَلایَحْیی ».
[206] . طه، آیه 33 و 34 : « کَىْ نُـسَـبِّـحَکَ کَثِـیراً ».
[207] . تمیمی آمدی، غررالحکم، ج 5، ص 313 : «مَن سامَح نفسَه فیما تُحِبُّ، طالَ شقاؤُها فیما لا تُحِبُّ».
[208] . همان، ص 422: «مَن رخَّص لنفسِه ذَهَبت به فی مذاهبِ الظلمةِ».
[209] . همان، ص 269: «مَن مات قلبُه دَخَل النارَ».
[210] . غافر، آیات 45 ـ 49: « وَحاقَ بِآلِ فِرْعَوْنَ سُوءُ العَذابِ ... ».
[211] . ر . ک: فاطر، آیه 32؛ حدید، آیه 21؛ توبه، آیه 100؛ مؤمنون، آیه 61 و 69؛ واقعه، آیه 10؛ انبیاء، آیه 90 و آل‏عمران، آیه 133.
[212] . تمیمی آمدی، غررالحکم، ج 3، ص 364 : «جاهِد نفسَک و قَدِّم توبتَک، تَفُزْ بطاعةِ ربِّک».