عایشه مى گوید: فاطمه (علیهاالسلام) در سخن گفتن، شبیه ترین مردم به رسول خدا بود. وقتى بر پیغمبر وارد مى شد آن حضرت دستش را مى گرفت و مى بوسید و بر جاى خودش مى نشانید. هر گاه رسول خدا بر فاطمه وارد مى شد، به احترام پدر از جاى برمى خاست. دست آن حضرت را مى بوسید و در جاى خودش مى نشانید. [کشف الغمه ج 2 ص 79.] روزى عایشه پیغمبر (صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم) را دید که فاطمه را مى بوسد. عرض کرد: یا رسول اللَّه آیا هنوز هم فاطمه را مى بوسى با این که شوهر دارد؟ پاسخ داد: اگر مى دانستى من چقدر فاطمه را دوست دارم محبت تو هم نسبت به او زیادتر مى شد. فاطمه حوریه اى است به صورت انسان. هر وقت مشتاق بوى بهشت مى شوم او را مى بوسم. [کشف الغمه ج 2 ص 85.] على بن ابى طالب (علیه السلام) از پیغمبر پرسید یا رسول اللَّه مرا بیشتر دوست دارى یا فاطمه را؟.
فرمود: تو عزیرترى و فاطمه محبوب تر. [کشف الغمة ج 2 ص 88.] فاطمه (ع) مى فرماید: وقتى این آیه نازل شد (لا تَجْعَلوُا دُعاءَ الرَّسُولِ بَیْنَکُمْ کَدُعاءِ بَعْضِکُمْ بَعْضاً) من دیگر پدرم را بابا خطاب نمى کردم و «یا رسول اللَّه» مى گفتم. چندین مرتبه او را صدا زدم ولى جوابم را نداد. سپس فرمود: فاطمه جان این آیه درباره ى تو و فرزندانت نازل نشده. تو از منى و من از تو هستم، درباره ى متکبرین قریش نازل شده است. تو به من بابا بگو. زیرا این عبارت قلب مرا زنده مى کند و پروردگار جهان را خشنود مى سازد. [بیت الاحزان ص 10.] از عایشه پرسیدند: محبوب ترین مردم نزد رسول خدا (صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم) چه کسى بود؟ گفت: فاطمه (علیهاالسلام) بعد پرسیدند: محبوب ترین مردان چه کسى بود؟ گفت شوهرش على. [کشف الغمه ج 2 ص 88.] پیغمبر تا صورت فاطمه را نمى بوسید بخواب نمى رفت. [کشف الغمه ج 2 ص 93.] پیغمبر اکرم وقتى مى خواست به سفر برود آخرین وداعش با فاطمه بود و قتى هم از سفر برمى گشت اول به ملاقات فاطمه (علیهاالسلام) مى شتافت. [ذخائر العقبى ص 37.] پیغمبر (صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم) مى فرمود: فاطمه پاره ى تن من است. هر کس او را خشنود کند مرا خشنود کرده و هر کسى او را اذیت کند مرا اذیت کرده است. عزیزترین مردم نزد من فاطمه است. [مناقب ابن شهر آشوب ج 3 ص 332.] در این مطلب تردید نیست که رسول خدا بیش از حد معمول و متعارف، نسبت به فاطمه اظهار محبت مى نمود. بحدى که گاهى مورد اعتراض واقع مى شد. البته محبت و علاقه ى به فرزند، طبیعى هر پدرى است اما اگر از حد متعارف تجاوز نمود، باید علت دیگرى داشته باشد. اظهار محبت بى حد و حصر نسبت به فرزند، ممکن است علتش جهل و کوتاه فکرى پدر باشد، ولى بدن شک این علت را نمى توان به پیغمبرى نسبت داده که خدا درباره اش مى فرماید: (اِنکَ لَعَلى خُلُقٍ عَظیم) [سوره ى قلم آیه ى 4.] پیامبرى که تمام کارهاش بر طبق وحى الهى است و خدا درباره اش مى فرماید: (اِنْ هُوَ اِلَّا وَحْىٌ یُوحى) [سوره ى نجم آیه ى 4.] بنابراین باید آن همه اظهار محبت هاى فوق العاده ى رسول خدا (ص) منشأ دیگرى داشته باشد.
آن حضرت مقام و موقعیت ممتاز فرزندش فاطمه (علیهاالسلام) را تشخیص مى داد و او را به خوبى مى شناخت. پیغمبر اکرم مى دانست که فاطمه مرکز تولید نیروى ولایت و مادر امامان و پیشوایان دین است. بانوى نمونه ى اسلام و معصوم از هر گناهى است. بغیر از رسول خدا و على کسى نمى توانست مقام شامخ فاطمه را درک کند. رسول خدا (صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم) مى دانست که نور فاطمه (علیهاالسلام) روشنى بخش فرشتگان آسمان است و بوى بهشت را از فاطمه استشمام مى نمود.