چگونگی نزول و حفظ قرآن
قرآن کتاب آسمانی و کلام خداست. معانی و مفاهیم عالی قرآن در قالب کلمهها و جملههای عربی ریخته شده و توسط جبرئیل بر قلب نورانی پیامبر اسلام نازل گشته است.
آیات قرآن در مدت 23 سال در مواقع و مناسبتهای مختلف، در سفر و حضر، در جنگ و صلح، بر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نازل شد.
گاهی یک آیه، و زمانی چند آیه و گاهی یک سوره تمام نازل میشد.
قرآن 114 سوره دارد و تمام آنها جز سوره توبه با بسماللَّه شروع شده است. هر سورهای از چند آیه تألیف شده است. سورههای بزرگ، سوره طوال و سورههای کوچک سوره قصار، نامیده میشوند.
تعدادی از سورهها در مکه یا اطراف آن نازل شدهاند که سوره مکی مینامند و برخی دیگر در مدینه یا اطراف آن نازل شده که مدنی گفته میشوند.
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در حفظ و بقای مجموع قرآن و جلوگیری از تغییر و تحریف آن، عنایت کامل داشت، به همین منظور در انجام سه عمل اهتمام میورزید:
1. هر آیهای که بر قلب نورانی پیامبر نازل میشد فوراً آن را بر زبان جاری میساخت و تلاوت میکرد. همیشه در حافظهاش باقی بود و فراموش نمیکرد، زیرا عصمت آن حضرت مانع از فراموشی و اشتباه میشد.
قرآن میگوید: ما تو را قاری قرآن قرار میدهیم که هیچ فراموش نکنی.[1]
پیامبر صلی الله علیه و آله به خواندن قرآن و تکرار آن عنایت داشت و آن را در هر مناسبتی قرائت میکرد. در خطبهها، بیان احکام و مسائل اخلاقی و مانند آن از آیات مناسب استفاده میکرد. در نمازهای واجب و مستحب مقداری از قرآن را میخواند. هر روز تعدادی از آیات را تلاوت میکرد؛ به ویژه در ایام مبارک ماه رمضان، رسول خدا با این که درس نخوانده بود، حافظ مجموع آیات قرآن بود و همه را به ترتیب نزول قرائت مینمود. در گرفتن قرآن از جبرئیل و حفظ و ابلاغ آن به مردم از خطا و نسیان معصوم بود.
2. هر سوره یا آیهای که بر رسول خدا صلی الله علیه و آله نازل میشد برای اصحاب میخواند و توصیه میکرد تا آن را حفظ کنند. البته بقیه مسلمانان نیز سعی داشتند آیات نازل شده را بشنوند و حفظ کنند. پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نیز در این جهت سعی داشت آیاتی را که اصحاب فرا میگیرند صحیح و بی غلط باشد.
حافظان قرآن هم آیات را برای پیامبر صلی الله علیه و آله میخواندند تا از صحت آنها مطمئن شوند.
بدین وسیله جمع کثیری از اصحاب، قرائت مجموع قرآن یا بعض آن را به طور صحیح فرا گرفتند، که در میان آنان هفت نفر شهرت یافتهاند.
سیوطی مینویسد: در میان کسانی که قرآن را بر پیامبر قرائت کردهاند هفت نفر شهرت بیشتری دارند: عثمان، علی، ابی، زیدبن ثابت، ابن مسعود، ابوالدرداء و ابوموسی اشعری.[2]
چون رسولخدا صلی الله علیه و آله بر یاد گرفتن و حفظ قرآن تأکید فراوان داشت، جمع کثیری از اصحاب، در حد استعداد خود، مقداری از قرآن را حفظ کردند. در این میان جمعی از آنان توفیق یافتند که تمام قرآن را حفظ کنند، که قرّا یا حافظان قرآن نامیده میشدند. تعداد آنها به طور دقیق روشن نیست، اما زیاد بودهاند.
سیوطی از قرطبی نقل میکند: در جنگ یمامه هفتاد نفر از قرّا کشته شدند.
در زمان پیامبر صلی الله علیه و آله نیز همین مقدار در بئر معونه به قتل رسیدند.[3]
از این عبارت استفاده میشود که حافظان قرآن آن قدر زیاد بودند که 140 نفر آنان در این دو جنگ کشته شدند. البته معلوم نیست که کشتهشدگان، حافظ همه قرآن بودهاند یا مقداری از آن.
بعضی از نویسندگان هم عقیده دارند که حافظان کل قرآن کمتر از این تعداد بودهاند.
شیخ عبدالحی کتانی مینویسد:
در زمان رسول خدا ده نفر حافظ کل قرآن بودند: علی، عثمان، ابیّ بن کعب، معاذبن جبل، ابوالدرداء، زیدبن ثابت، ابوزید انصاری و تمیم داری، عبادة بن ثابت و ابوایوب.[4]
3. کتابت و تدوین. رسول خدا صلی الله علیه و آله برای نوشتن قرآن چندین نفر را برگزیده بود. وقتی آیهای نازل میشد یکی از آنان را احضار میکرد و آیه را برایش املا مینمود تا بنویسد. بعد از آن از نویسنده میخواست تا نوشتهاش را باز خوانی کند. خوب گوش میداد، اگر اشتباهی داشت دستور میداد آن را اصلاح نماید. گاهی رسول خدا صلی الله علیه و آله جای آیه را برای نویسنده تعیین میکردو میفرمود: این آیه را در فلان سوره و بعد از فلان آیه بنویس.[5]
نویسندگان رسول خدا صلی الله علیه و آله زیاد بودند و تا 43 نفر شمردهاند.[6] اما همه آنان کاتب وحی نبودند بلکه برخی آنان کاتب نامههای آن حضرت بودند.
شیخ عبدالحی مینویسد: عثمانبن عفان و علی کاتب وحی بودند، چنان چه این دو نفر حضور نداشتند، ابیّبن کعب و زیدبن ثابت مأمور نوشتن میشدند، اگر هیچ کدام از آنان حاضر نبودند هر یک از نویسندگان که حاضر بود کتابت را بر عهده میگرفت. آنان عبارت بودند از: معاویه، جابربن سعید، ابان بن سعید، علاء حضرمی و حنظلة بن ربیع.[7] این افراد کسانی هستند که نسخه قرآن مخصوص پیامبر صلی الله علیه و آله را نوشتهاند. البته افراد دیگری هم بودهاند که آیات را در نسخههای خودشان ثبت میکردند؛ حتی بعضی کاتبان وحی علاوه بر کتابت نسخه رسول خدا برای خودشان نیز مینوشتند و بدین وسیله قرآنی را برای خود تهیه کردند.
نویسندگان، هر سوره را از «بسماللَّه الرحمن الرحیم» که در آغاز سوره نازل میشد، شروع میکردند. آیات را پشت سر هم مینوشتند تا زمانی که «بسماللَّه الرحمن الرحیم» جدیدی نازل میشد که علامت شروع سوره دیگر بود.
سپس آیات جدید را ثبت مینمودند، جز در موارد مخصوصی که پیامبر صلی الله علیه و آله دستور میداد آیهای را در سوره دیگر و در جای مخصوص ثبت نمایند.
یعقوبی مینویسد:
ابن عباس گفت: فاصله میان دو سوره را با «بسماللَّه» میشناختند. وقتی بسماللَّه نازل میشد میفهمیدند که سوره سابق تمام شده و سوره دیگری آغاز گشته است.[8]
کاغذ آن زمان
در این جهت تردید نیست که کاتبان وحی آیات قرآن را بر چیزی مینوشتهاند، بنابراین جالب است بدانیم کاغذ آن زمان چه بوده است. از قرآن استفاده میشود که در زمان پیامبر اسلام چیزی وجود داشته که قرطاس نامیده میشده است.
قرآن میفرماید:
اگر ما کتابی را بر تو نازل کرده بودیم که در قرطاس (کاغذ) ثبت شده بود و با دستشان آن را لمس میکردند کافران میگفتند: این کتاب جز سحر آشکار چیزی نیست.[9]
از کتابهای تاریخ استفاده میشود که در زمان پیامبر کاغذ وجود داشته است. در کشور چین از علف کاغذ درست میشد. در هند روی قطعات حریر سفید مینوشتند. در ایران روی پوستهای نازک و دباغی شده (ادیم) مینوشتند. برای نوشته از تختهسنگهای سفید و نازک و از صفحات مس، آهن و روی و پوست درخت خرما و استخوان کتف شتر و گوسفند و قطعات چوب، استفاده میکردند.[10]
کاتبان وحی، آیات قرآن را بر اشیای مذکور مینوشتند و تحویل پیامبر اکرم میدادند. آن حضرت نیز همه آنها را در جای مخصوصی از منزل نگهداری میکرد تا هنگام وفات یک نسخه کامل قرآن نزد وی فراهم آمد.
گویا پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله هنگام وفات همین نسخه را تحویل حضرت علی علیه السلام که خود نیز کاتب وحی بود، داده است.
امام صادق علیه السلام میفرماید:
رسول خدا صلی الله علیه و آله به حضرت علی علیه السلام فرمود: یا علی! قرآن پشت بستر من میباشد و در مصحف و حریر و کاغذها نوشته شده است. پس آن را بگیر و ضایع نساز چنان که یهود تورات را ضایع کردند.[11]
جمعآوری قرآن
چنانکه قبلًا گفته شد آیات قرآن به طور پراکنده، در مدت 23 سال بر پیامبر اکرم نازل شد و در جمع و تألیف آنها عنایت کامل به عمل میآمد. چند مرتبه جمعآوری شد تا به صورت کنونی در اختیار مسلمانان قرار گرفت:
مرتبه اول: در زمان رسول خدا
اولین اقدام پیامبر اسلام این بود که دستور داد تا آیات نازل شده را در صفحاتی مینوشتند. خودش بر نوشتههای آنان نظارت مینمود و جای مناسب هر آیهای را تعیین میکرد. سورهها را جدا و نام گذاری میکرد. از کاتبان میخواست که نوشتههای خود را برایش بخوانند تا از غلط مصون باشد. صفحات را از کاتبان میگرفت و در جایگاه امنی بایگانی میکرد. بدین طریق همه آیات و سورههای قرآن نزد آن حضرت، جمعآوری و تألیف شد، اما معلوم نیست که سورههای قرآن چگونه و با چه ترتیبی روی هم نهاده میشده است و آیا در بایگانی سورهها از ترتیب خاصی پیروی میشده یا نه؟
از بعضی کلمات استفاده میشود که در زمان حیات رسول خدا صلی الله علیه و آله و با نظارت آن حضرت نوعی تألیف و تنظیم انجام گرفته است.
زیدبنثابت میگوید:
ما نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله به تألیف قرآن از روی ورقها اشتغال داشتیم.[12]
اما درست معلوم نیست که این تألیف جدید چگونه و به چه کیفیتی انجام گرفته است.
جمع و تألیف قرآن در آن زمان، منحصر به نسخه پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نبوده بلکه تعدادی از کاتبان وحی آیات را برای خودشان نیز مینوشتند و بدین وسیله نسخههای دیگری از قرآن فراهم شد که در کتابهای حدیث، تفسیر و تاریخ به آنها اشاره شده است؛ مانند: مصحف علی علیه السلام، مصحف ابن مسعود، مصحف ابیّبن کعب و مصحف زید.
ابنندیم، آنان را بدینصورت معرفی کردهاست: کسانی که قرآن را در زمان پیامبراکرم جمع کردند عبارتاند از: علیبن ابی طالب علیه السلام، سعدبن عبید، ابوالدردا، عویم بن زید، معاذبن جبل، ابوزید، ثابت بن زید، ابیّ بن کعب، عبیدبن معاویة و ثابت بن ضحاک.[13]
هر یک از این افراد قرآنی داشتند که جامع همه سورهها و آیات بود، اما دو نقص داشت: یکی این که به صورت یک کتاب مرتب نبود، دیگر این که در میان آنها از جهت تقدیم و تأخیر سورهها اختلاف بود.[14]
رسول خدا صلی الله علیه و آله از طریق دیگری هم آیات و سورههای قرآن را گردآوری کرد، یعنی حفظ آنها توسط حافظان امین قرآن که به توصیه پیامبر صورت میگرفت. جمع کثیری به حفظ قرآن مشغول شدند که در این میان برخی از آنان در حفظ مجموع آیات قرآن توفیق یافتند که حافظان قرآن نامیده شدند.
حافظان قرآن مورد احترام اصحاب بودند و از پشتوانههای قرآن محسوب میشدند. قرآن را از حفظ به دیگران منتقل میساختند. مسلمین هم در موارد نیاز به آنان مراجعه مینمودند. حتی گردآورندگان قرآن، در زمان ابوبکر و عثمان نیز از همین حافظان استفاده کردند.
در زمان رسول خدا صلی الله علیه و آله همه آیات قرآن بدین صورت جمع و نگهداری شد و برای مسلمانان باقی ماند.
مرتبه دوم: در زمان خلافت ابوبکر
گرچه در زمان رسولخدا صلی الله علیه و آله و با نظارت مستقیم آن حضرت، مجموعآیات و سورههای قرآن ثبت شده بود و هم چنین جمعی از اصحاب از حفظ داشتند، اما برای استحکام و اطمینان بیشتر، کار جدیدی ضرورت داشت؛ زیرا اولًا: آیات و سورهها در یک جا و به صورت یک کتاب ضبط نشده بود، بلکه در صفحاتی متعدد و پراکنده وجود داشت، به همین جهت در معرض تحریف قرار داشت.
ثانیاً: حافظان قرآن که پشتوانه آن کتاب آسمانی بودند و در موارد لزوم به آنان مراجعه میشد، در معرض مرگ و شهادت بودند. بیم آن میرفت که با مرگ آنان بخشی از آیات از دست برود. چنان که در جنگ یمامه جمعی از حافظان کشته شدند، در حدی که ابوبکر احساس خطر کرد و دستور داد مجموع آیات قرآن را در یک صحیفه تألیف کنند.
سیوطی در این باره مینویسد:
زیدبنثابت گفت: ابوبکر بعد از جنگ یمامه مرا احضار کرد و در حالی که عمربنخطاب نزد او بود، به من گفت: عمر نزد من آمده و میگوید:
در جنگ یمامه جمع کثیری از قرّاء و حافظان کشته شدند، میترسم در جنگهای دیگر نیز به همین صورت حافظان قرآن کشته شوند و بدین وسیله بخشی از قرآن نابود گردد، نظر من این است که دستور دهید قرآن جمع آوری شود.
زید میگوید: به عمر گفتم: چگونه ما کاری را انجام دهیم که رسول خدا صلی الله علیه و آله انجام نداد؟ عمر پاسخ داد: به خدا سوگند! این کار خوب و لازمی است. آن قدر به من اصرار کرد که با او هم عقیده شدم. زید میگوید: ابوبکر به من گفت: تو جوان عاقل و مورد اعتمادی هستی و کاتب وحی نیز بودهای. با دقت و کنجکاوی قرآن را جمع آوری کن.
من نیز همه قرآن را از پوست درختان خرما و استخوان چهارپایان و تخته سنگهای سفید و از حافظه حافظان قرآن گرفتم و در یک جا جمع کردم.[15]
زیدبن ثابت به دستور ابوبکر این مأموریت بسیار مهم را پذیرفت و مشغول کار شد. از اصحاب رسول خدا صلی الله علیه و آله نیز درخواست کمک نمود و گفت: هر کس مکتوبی از قرآن را در دست دارد، یا سوره و آیهای را حفظ کرده آن را به من عرضه بدارد تا ضبط کنم. اصحاب دعوت او را پذیرفتند و اعلام همکاری نمودند.
زید، معیار قبول آیات را شهادت دو نفر عادل قرار داد. اگر دو نفر عادل شهادت میدادند که این آیه را از رسول خدا شنیدیم یا شاهد بودیم که نزد رسول خدا نوشته شد مورد قبول قرار میگرفت و ضبط میشد.
سیوطی مینویسد:
از لیث بن سعد نقل شده است که گفت: ابوبکر نخستین فردی بود که قرآن را جمعآوری کرد و زیدبن ثابت مسؤولیت نویسندگی آن را بر عهده گرفت. مردم آیات قرآن را بر زید عرضه میداشتند ولی او جز با شهادت دو نفر عادل چیزی را قبول نمیکرد.[16]
هم چنین مینویسد:
عمر گفت: هر کس از رسول خدا چیزی از قرآن را گرفته آن را بیاورد تا ضبط کنیم. اصحاب، آیات را در کاغذ یا الواح یا پوست درختان خرما مینوشتند، ولی جز با شهادت دو عادل قبول نمیشد.[17]
البته باید گفت که زیدبنثابت برای انجام این مأموریت از هر جهت شایستگی داشت؛ چون اولًا: به ایمان، تقوا، امانتداری و کاردانی معروف بود. ثانیاً خودش حافظ مجموع آیات قرآن بود و دو مرتبه آنها را بر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله خوانده و مورد تأیید قرار گرفته بود. ثالثاً: یکی از کاتبان رسمی وحی بود. رابعاً: نسخهای از قرآن که مورد تأیید پیامبر قرار گرفته بود در اختیار داشت.
زیدبنثابت با چنین امتیازاتی با همکاری سایر حافظان و با دقت تمام، آیات قرآن را در یک مصحف جمعآوری و تألیف نمود و به ابوبکر داد. بعد از ابوبکر این نسخه در اختیار عمر قرار گرفت و بعد از او در اختیار دخترش حفصه نهاده شد.
جمعآوری قرآن توسط علیبن ابیطالب علیه السلام
از برخی احادیث و کلام بعضی از مورخان استفاده میشود که علیبنابیطالب علیه السلام نخستین کسی بود که بعد از وفات رسولاللَّه صلی الله علیه و آله و به دستور آن حضرت مشغول جمعآوری و تألیف قرآن شد.
ابوبکر حضرمی از امام صادق علیه السلام نقل کرده که رسول خدا صلی الله علیه و آله به حضرت علی علیه السلام فرمود:
یا علی! قرآن پشت بستر من قرار دارد که در مصحف و حریر و کاغذ نوشته شده است، آن را بگیرید و جمع کنید و آن را مانند یهود که تورات را ضایع ساختند، ضایع نسازید. سپس علی علیه السلام رفت و آن را در پارچه زردی جمع کرد و در خانهاش بر آن مهر زد و فرمود: عبا بر دوش نگیرم تا این که قرآن را جمع کنم. اگر کسی در خانه آن حضرت میرفت بدون عبا در حضورش میآمد.[18]
ابورافع نقل میکند که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در لحظههای آخر عمر به حضرت علی علیه السلام فرمود: یا علی! این کتاب خدا را بگیر. حضرت علی آن را در پارچهای جمع کرد و به منزل خودش برد. وقتی پیامبر صلی الله علیه و آله از دنیا رفت، علی علیه السلام به جمع قرآن مشغول شد و بر طبق نزول، آن را تألیف نمود و بدین موضوع کاملًا عالم بود.[19]
عبد خیر از حضرت علی علیه السلام روایت کرده که فرمود:
وقتی رسول خدا صلی الله علیه و آله وفات کرد من قسم خوردم که قبل از جمع کردن قرآن عبا بر دوش نیندازم، پس عبا بر دوش نیفکندم جز بعد از جمع قرآن.[20]
ابن سیرین از حضرت علی علیه السلام نقل کرده که فرمود:
وقتی رسول خدا صلی الله علیه و آله فوت کرد با خدا عهد بستم که عبا بر دوش نیندازم جز برای نماز جمعه، تا این که قرآن را جمع کنم.[21]
در تاریخ یعقوبی آمده:
روایت شده که علیبن ابی طالب علیه السلام بعد از وفات رسول خدا صلی الله علیه و آله قرآن را جمع کرد و بر شتری حمل نمود و آورد و گفت: این قرآن است من آن را جمعآوری کردهام.[22]
از این مجموع استفاده میشود که پیامبر اکرم در پایان عمر خویش نسخه گرانبهای قرآن خود را تحویل علی علیه السلام داده و فرموده: قرآن را در یکجا جمع کن. حضرت علی علیه السلام نیز بعد از وفات رسولاللَّه و انجام مراسم کفن و دفن آن حضرت به جمعآوری و تدوین قرآن مشغول شده و بعد از اتمام عمل، آن را بر دستگاه خلافت عرضه داشته، ولی مورد قبول قرار نگرفته است.
به خوبی روشن نیست که قرآن حضرت علی علیه السلام با قرآن موجود چه تفاوتهایی داشته، ولی اجمالًا میتوان گفت که تفاوت آنها از جهت تعداد آیات و سورهها یا تغییر در بعض سورهها و آیات نبوده است، زیرا با براهین و ادله قطعی به اثبات رسیده که هیچ گونه تحریف و تغییری در قرآن به وجود نیامده، بلکه قرآن موجود همان قرآنی است که بر پیامبراکرم صلی الله علیه و آله نازل شده است.
بنابراین، اگر تفاوتی وجود داشته باید در این جهات باشد:
1. آیات و سورهها در قرآن حضرت علی علیه السلام به ترتیب نزول تألیف شده بود.
2. در آیاتی که نسخ شده بود، ناسخ بعد از منسوخ آمده بود.
3. آیات بر طبق قرائت رسول اللَّه صلی الله علیه و آله ثبت شده بود.
4. احتمالًا تفاسیر و مطالبی را که رسول خدا در تفسیر آیات محکم و متشابه و در شأن نزول آیات، فرموده بود، در حواشی آن قرآن یا در اوراق جداگانه ثبت شده بود.
در خاتمه تذکر این نکته را لازم میدانیم که شیعیان عقیده دارند که قرآن موجود در میان مسلمانان، درست همان قرآنی است که بر پیامبر نازل شده و از هرگونه تحریف و تغییری مصون میباشد. لذا به پیروی از امامان معصوم به همین قرآن عمل میکنند.
مرتبه سوم: در زمان خلافت عثمان
در علت این عمل چنین نوشتهاند: حذیفه پسر یمان که در فتح ارمنیه و آذربایجان با شامیان میجنگید بر عثمان وارد شد و از اختلافاتی که در قرائت قرآن داشتند شدیداً اظهار نگرانی کرد و گفت: یا امیرالمؤمنین! مسلمین را قبل از این که به اختلافاتی که یهود و نصارا در کتاب دینی خود دارند، مبتلا شوند دریاب و از وقوع اختلاف در قرآن جلوگیری کن.[23]
گرچه در زمان ابوبکر نسخه کاملی از قرآن تألیف و تدوین شده و بعد از آن در اختیار عمر قرار گرفت و سپس نزد دخترش حفصه به امانت گذارده شد ولی این قرآن در اختیار عموم مردم نبود، بلکه مردم از قرآنهایی استفاده میکردند که کاتبان وحی در زمان رسول خدا صلی الله علیه و آله نوشته بودند و در شهرها و کشورهای اسلامی رواج داشت.
متأسفانه قرآنهای رایج یکسان نبودند بلکه از دو جهت اختلاف داشتند:
یکی ترتیب آیات و سورهها و دیگری نحوه کتابت حروف و قرائت آنها.
بدین صورت قرآنهای متفاوتی به وجود آمد و در شهرها و کشورهای اسلامی رواج یافت. هر گروهی از قرآن خود دفاع میکرد و آن را بر سایر قرآنها ترجیح میداد.
حذیفه که چنین اختلافاتی را در میان مسلمانان مشاهده کرد نگران شد و برای آینده قرآن و مسلمین احساس خطر نمود و پس از برگشتن، موضوع را با عثمان در میان نهاد و تقاضای چارهاندیشی کرد. عثمان نیز شدیداً نگران شد و تصمیم گرفت تا اختلافات را برطرف سازد و همه مسلمانان را به سوی یک قرآن جامع و کامل هدایت کند.
بدین منظور زیدبن ثابت را دعوت کرد و با او مشورت نمود، زیرا وی قرآن شناس بود و در تنظیم و تألیف قرآن در زمان ابوبکر مسؤولیت داشت.
لذا از او خواست تا با دقت و کنجکاوی یک قرآن جامع و کاملی را تنظیم نماید. قرآن ابوبکر را در اختیار حذیفه قرار داد. به عبداللَّهبن زبیر، سعید بن عاص و عبدالرحمان بن حارث نیز دستور داد تا در انجام این امر مهم، با حذیفه همکاری کنند. سپس به آنان گفت: قرآن را با دقت بازبینی کنید و در ضبط صحیح حروف و کلمات و تلفظ آنها کوشش نمایید. چنان چه در موردی اختلاف نظر داشتید لهجه قریش را مقدم بدارید، زیرا قرآن با زبان قریش نازل شده است.[24]
انجمن مذکور در سال 25 هجری به دستور عثمان مشغول به کار شد.
قرآن ابوبکر را اصل قرار دادند و با نسخههای دیگر مقابله میکردند.
سعیدبنعاص املا و قرائت میکرد، زیرا لهجهاش به لهجه پیامبر صلی الله علیه و آله شباهت داشت. زید کلمات را مطابق تلفظ و لهجه سعید مینوشت.
بعد از مدتی احساس کردند که به کمک افراد دیگری نیاز دارند. بدین منظور هشت نفر از اصحاب را دعوت به همکاری نمودند که جمعاً دوازده نفر شدند.[25]
ابیّ بن کعب یکی از مدعوین بود که گاهی آیات را بر دیگران املا میکرد.
هنگام تطبیق، از نسخه قرآن او نیز استفاده میشد. در موارد مشکوک به دیگر اصحاب نیز مراجعه مینمودند و در صورتی آن را میپذیرفتند که دو نفر شاهد عادل صحت آن را تأیید نمایند.
در بعض موارد از نظرات حضرت علی علیه السلام نیز استفاده مینمودند.[26] شخص عثمان نیز بر کار آنان نظارت داشت.
بدین صورت یک کار تحقیقی دقیق و دستهجمعی روی قرآن انجام گرفت و یک نسخه صحیح تهیه شد. بعد از آن چندین مرتبه مورد بازخوانی و مقابله قرار گرفت و در نهایت یک نسخه کامل، دقیق و صحیحی از قرآن تدوین شد و مورد تأیید و تصویب قرار گرفت.
بعد از آن عثمان دستور داد تا از روی نسخه تصحیح شده چندین نسخه دیگر تهیه و تکثیر کنند. به هر یک از شهرهای بزرگ اسلامی یک نسخه از آن قرآن را فرستاد و قرآنهای دیگر را از آنان گرفت و معدوم ساخت.
بدین صورت وعده الهی که فرمود: «ما قرآن را نازل کردهایم و آن را حفظ مىکنیم».[27] و نیز فرمود: «باطل در قرآن، از پیش رو و پشت سرش راه ندارد و از سوى خداى حکیم و حمید نازل گشته است».[28] تحقق یافت و مجموع آیات و سورههای قرآن، بدون تحریف و کم یا زیاد، تا ابد برای مسلمانان باقی ماند.[29]
[1]. اعلى( 87) آیه 6:« سَنُقْرِئُک فَلا تَنْسى».
[2]. الاتقان فى علوم القرآن، ج 1، ص 96.
[3]. همان، ص 94.
[4]. التراتیب الاداریه، ج 1، ص 46.
[5]. تاریخ یعقوبى، ج 2، ص 43.
[6]. التراتیب الاداریه، ج 1، ص 115- 116.
[7]. همان، ص 114.
[8]. تاریخ یعقوبى، ج 2، ص 34.
[9]. انعام( 6) آیه 7:« وَلَوْ نَزَّلْنا عَلَیْکَ کِتاباً فِی قِرْطاسٍ فَلَمَسُوهُ بِأَیْدِیهِمْ لَقالَ الَّذِینَ کَفَرُوا إِنْ هذا إِلّا سِحْرٌ مُبِینٌ».
[10]. التراتیب الاداریه، ج 1، ص 122؛ سیوطى، الاتقان، ج 1، ص 78.
[11]. بحارالانوار، ج 92، ص 48: عن أبی عبداللَّه علیه السلام قال: إنّ رسول اللَّه صلى الله علیه و آله قال لعلیّ علیه السلام: یا علیّ! القرآن خلف فراشی فی المصحف و الحریر و القراطیس، فخذوه، و أجمعوه، و لا تضیّعوه کما ضیّعت الیهود التوراة.
[12]. سیوطى، الاتقان، ج 1، ص 76.
[13]. فهرست، ص 47.
[14]. همان، ص 43- 48.
[15]. سیوطى، الاتقان فى علوم القرآن، ج 1، ص 76.
[16]. همان، ص 77.
[17]. همان.
[18]. بحارالانوار، ج 2، ص 48: أبوبکر الحضرمی عن أبی عبداللَّه علیه السلام قال:« إنّ رسول اللَّه صلى الله علیه و آله قال لعلیّ علیه السلام یا علیّ! القرآن خلف فراشی فی المصحف و الحریر و القرطاس، فخذوه، و أجمعوه، ولاتضیّعوه کما ضیّعت الیهود التوراة، فانطلق علیّ علیه السلام، فجمعه فی ثوب أصفر، ثمّ ختم علیه فی بیته و قال: لا أرتدی حتى أجمعه. و إن کان الرجل لیأتیه فیخرج إلیه بغیر رداء حتى جمعه».
[19]. مناقب ابن شهرآشوب، ج 2، ص 41.
[20]. همان، ص 41.
[21]. سیوطى، الاتقان، ج 1، ص 77.
[22]. تاریخ یعقوبى، ج 2، ص 135.
[23]. جامعالاصول، ج 2، ص 503.
[24]. همان، ص 504.
[25]. سیوطى، الاتقان، ج 1، ص 79.
[26]. همان، ص 79.
[27]. حجر( 15) آیه 9:« إِنّا نَحْنُ نَزَّلْنا الذِّکْرَ وَ إِنّا لَهُ لَحافِظُونَ».
[28]. فصلت( 41) آیه 42:« لایَأْتِیهِ الباطِلُ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَلا مِنْ خَلْفِهِ تَنْزِیلٌ مِنْ حَکِیمٍ حَمِیدٍ».
[29] امینى، ابراهیم، پیامبرى و پیامبر اسلام، 1جلد، بوستان کتاب (انتشارات دفتر تبلیغات اسلامى حوزه علمیه قم) - قم، چاپ: سوم، 1386.