پایگاه اطلاع رسانی آیت الله ابراهیم امینی قدس سره

مسئوليت مسلمين در برابر اسلام

الندوه العالمیة عن فکر المسلمین السیاسی

لندن خرداد 1365

 

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمد لله رب العالمین و الصلواة و السلام علی اشرف الانبیاء و المرسلین حبیب اله العالمین ابی القاسم محمد صلی الله علیه و آله، السلام علیکم و علی جمیع عباد الله الصالحین

آیا دین اسلام در تاسیس و در بقاء نیاز به فرد یا افرادی دارد که در این باره تلاش و جدیت کنند یا نه؟ و اگر دارد این مسئوولیت بزرگ بر عهده چه فرد یا افرادی نهاده شده است؟ برای این که مطلب روشن شود باید ابتداء دین اسلام را معنا کنیم سپس به اثبات مقصد بپردازیم.

هر کس به قرآن و سایر متون اسلامی مراجعه کند این مطلب را می فهمد که دین اسلام یک نظام کامل عقیدتی ، عبادی، اخلاقی، سیاسی، اجتماعی است. نظام واحدی است که در بین ابعاد وجودی آن، کمال ارتباط برقرار است. قوانین برنامه های اسلام را می توان بطور کلی به دو دسته تقسیم نمود:

دسته اول احکام فردی: مانند: نماز ، روزه، حج، طهارت، نجاست، اطعمه، اشربه و نظیر اینها. این قبیل احکام انفرادی هستند و هر کس به تنهایی می تواند انجام وظیفه نماید.

دسته دوم احکام اجتماعی مانند: جهاد، دفاع، امر به معروف، نهی از منکر، قضا و حل اختلافات، قصاص، حدود دیات، تعزیرات، حقوق مدنی و جزایی، روابط مسملین با خودشان و با کفار، قوانین و برنامه های اقتصادی ، برنامه های نظامی و انتظامی، برنامه های مالیات و اموال عمومی این قبیل احکام ، انفرادی نیستند بلکه به زندگی سیاسی و اجتماعی انسانها مربوط می شود. انسانها چون با همنوعان خود و در اجتماع زندگی می کنند به این قبیل احکام نیاز دارند. و شارع مقدس اسلام برای تأمین این نیاز برنامه هایی را تنظیم و قوانینی را جعل نموده است.

و به طور خلاصه احکام انفرادی و برنامه های اجتماعی اسلام نظام وحدی را تشکیل می دهند واین مجموعه دین اسلام نامیده می شود، چنانکه درباره احکام انفرادی آیات و احادیثی داریم درباره احکام و برنامه های سیاسی و اجتماعی و نیز صدها آیه و هزاران حدیث وجود دارد، و بخش عظیمی از اسلام را تشکیل می دهند.

بنابراین، قضا و داوری، جهاد و دفاع، آموزش و پرورش، و دستگاه نظامی و انتظامی، بهداشت و درمان، امور اقتصادی و مالی ، و به طور کلی آنچه برای اداره یک اجتماع ضرورت دارد در متن دین اسلام قرار دارند و از احکام انفرادی قبال انفکاک نیستند،. این مجموعه عبارت است از اسلام، و مسلمان کامل کسی است که به همه این احکام و برنامه ها تقید داشته باشد، یک مسلمان کامل نمی تواند به نماز و روزه و حج ملتزم باشد ولی به جهاد و دفاع و امر به معروف و نهی از منکر و مبارزه با ظلم و کفر و استکبار و دفاع از محرومین و مستضعفین تقید نداشته باشد. البته اجرای این احکام نیاز به تشکیلات وسیع اداری دارد که حکومت نامیده می شود. و از همین جا می توان نتیجه گرفت که حکومت اسلامی که ضامن اجرای همه قوانین و برنامه های سیاسی و اجتماعی و اقتصادی و نظامی و انتظامی و حقوقی و جزایی اسلام است در متن دین قرار دارد و شارع مقدس که این قوانین و برنامه ها را جعل و تشریع نموده قطعا نسبت به مجری آنها یعنی حاکم اسلام نیز عنایت داشته است. پیامبر اسلام نخستین زمامدار مسلمین:

از آن هنگام که تعداد مسلمین به حدی رسید که نیاز به تشکیلات اجتماعی پیدا کردند پیامبر اکرم عملا مسئوولت اداره و رهبری آنها را به عهده گرفت و با اجرای احکام و قوانین اسلام، امت کوچک اسلامی را تأسیس و اداره می کرد. حاکم و فرماندار تعیین می کرد، قاضی می فرستاد، دستور جهاد ودفاع می داد، و به طور کلی همه کارهایی را که برای اداره یک امت کوچک لازم بود انجام می داد (1) . و این مسئوولیت از جانب خدا به آن جناب واگذار شده بود. مأموریت داشت احکام و قوانین سیاسی و اجتماعی اسلام را به اجرا درآورد و در محدوده آن قوانین امت را اداره کند، و در قسمتهای مخالف امور اجتماعی و سیاسی مسلمین از جانب خدا دستوراتی را دریافت می نمود، مثلا از جانب خدا مامور بود که مسملمین را برای جهاد و دفاع بسیج کند . از باب نمونه: در قرآن می فرماید : ( یا ایها النبی حرض المومنین علی القتال) (2) یعنی این پیامبر مومنین را در جهاد ترغیب و تحریص کن . می فرماید : ( یا ایها النبی جاهد الکافر و المنافقین و اغلظ علیهم ) (3) یعنی این پیامبر با کفار و منافقین جنگ کن و با آنها سخت بگیر. و هم چنین در سایر امور سیاسی و اجتماعی ماموریتهای اداره و رهبری بر عهده اش نهاده می شد.

از این مجموع چنین استفاده می شود که رسول خدا صلی الله علیه و آله علاوه بر مقام نبوت یعنی دریافت وحی و ابلاغ به مردم، مقام رهبری و زمامداری و اجرای احکام و برنامه های سیاسی و اجتماعی اسلام را نیز بر عهده داشت. و به عبارت دیگر ماموریت داشت اسلام را به طور کامل و در تمام ابعاد بر پا بدارد. و در همین رابطه بود که دارای اختیارات ویژه ای بود و مسلمین مکلف بودند از دستوراتش اطاعت کنند. در قرآن می فرماید: (النبی اولی بالمومنین من انفسهم) (4) یعنی پیامبر در تصرف در امور مسلمین از خودشان شایسته تر است و می فرماید: ( و اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولی الامر منکم) (5) یعنی از خدا و رسول و صاحبان امر ( مسئوولین امور ) اطاعات کنید . و می فرماید: ( اطیعوا الله و رسوله و لا تنازعوا فتفشلوا) (6) یعنی از خدا و رسول اطاعت کنید و از تنازع و اختلاف اجتناب نمایید که ضعیف می شوید.

در این قبیل آیات، اطاعت از رسول در برابر اطاعت خدا قرار گرفته است. دستورهای پیامبر دو نوع بود: نوع اول احکام و دستوراتی بود که بوسیله وحی از جانب خدا دریافت می کرد و به مردم ابلاغ می نمود. و مسلمین مکلف بودند به عنوان اطاعت از خدا انها را بپذیریند. نوع دیگر فرمانها و دستورهای شخصی رسول خدا بود که به عنوان یک رهبر و زمامدار، دستور میداد. و از این جهت نیز مسلمین از جانب خدا مکلف بودند وبه فرمانش عمل کنند. بنابراین ، حکومت یعنی ضرورت اجرای قوانین و برنامه های سیاسی و اجتماعی اسلام ، از آغاز جزء دین بوده که پیامبر اکرم عملا مسئوولیت آن را بر عهده داشت و مسلمین در تهیه مقدمات و اسباب و تحکیم و تثبیت آن کوشش می نمودند. و به وظیفه ای که خدا بر ایشان مقرر داشته بود عمل می نمودند. خدا در قرآن می فرماید: ( شرع لکم من الدین ما وصی به نوحا و الذی و حینا الیک و ما وصینا به ابراهیم و موسی و عیسی ان اقیموا الدین و لا تتفرقوا فیه کبر علی المشرکیین ما تدعوهم الیه ان الله یجتبی الیه من یشاء و یهدی الیه من ینیب) (7) . خدا برای شما دینی را تشریح کرد که همان را به نوح توصیه کرده بود. این دین را به تو وحی کردیم و همین رابه ابراهیم و موسی و عیسی نیز توصیه نمودیم. پس دین را بر پا دارید و در آن جدایی نیاورید. بر مشرکین گران می آید آن چه تو آنها را به سوی آن دعوت می کنی. بدرستی که خدا هر که را خواست برمی گزیند و هدایت می کند، هر که را بسویش بازگشت نمود.

اقامه دین یک وظیفه همگانی است که رسول خدا و اصحاب و یارانش در اثر عمل به این وظیفه توانستند امتی نیرومند و منسجم و مستقل به وجود آوردند و در مدتی کوتاه به آن همه پیروزی نائل گردند که در صفحات تاریخ انسانیت می درخشد حکومت که پیامبر اکرم و اصحاب و یارانش تاسیس کردند. صد درصد و در تمام ابعاد اسلامی بود. و احکام و برنامه های اسلام و تمام ابعاد زندگی آنها حاکمیت داشت. اقتصادشان، قضاشان جنگ و صلحشان، بهداشت و درمانشان ، آموزش و پرورششان ، تجارت و کشاوزیشان، همه و همه بر طبق معیارهای اسلامی اداره می شد. و یک امت به تمام معنای اسلامی بودند.

بعد از وفات رسول خدا نیز تا مدمتی حکومت اسلامی آن جناب تداوم داشت و برای مسلمین پیروزی و عظمت و قدرت و عزت می آفرید، اما متاسفانه تدریجا اسلامی بودنش را از دست داد و به صورت حکومتهای غیر ملتزم به اسلام تبدیل شد. مسلمین بخشی از اسلام یعنی احکام و وظایف انفرادی را نگهداشتن ولی بخش عظیم و حیاتیبخش و مهم دیگر آن، یعنی احکام و قوانین و برنامه ها سیاسی و اجتماعی را از دست دادند، در واقع غیر اسلامی شدند. دولتها بر مسلمین حکومت می کردند لیکن نه بر طبق قوانین و برنامه های اسلام بلکه مطابق برنامه های غیر الهی که ماخود از کفار و مستکبرین بود. و در اثر همین انحراف بود که دوران انحطاط و ذلت و بدبختی مسلمین شروع شد. چون واقع اسلام را از دست دادند، عزت و عظمت و قدرت و استقلالشان را از دست دادند و با خواری و ذلت تحت سلطه دشمنان اسلام درآمدند . و آن چنان شدند که همه شما می دانید و مشاهده می کنید.

اکنون این سوال مطرح می شود که آیا احکام و برنامه های سیاسی و اجتماعی اسلام منحصر به زمان محدود رسول خدا و مدت کوتاه زمان خلفا بوده و در این زمانها که مردم بوجود پیامبر و امام معصوم دسترسی ندارند از اعتبار ساقط شده است؟!! آیا فقط مردم زمان رسول خدا موظف بودند دین اسلام را به طور کامل و در تمام ابعاد بر پا بدارند و بعد از آن فقط باید نماز بخوانند و روزه بگیرند و حج بروند؟! آیا جهاد و دفاع امر به معروف و نهی از منکر و مبارزه با ظلم و استکبار و دفاع از محرومین و مستضعفین و قضا و اجرای حدود و تعزیرات اسلامی مخصوص زمان رسول خدا بود، و در این زمانها مسلمین وظیفه ای نسبت به آنها ندارند؟ آیا تأسیس حکومت اسلامی که برنامه اش اجرای کامل قوانین و احکام اسلامی باشد فقط مخصوص زمان رسول خدا بود، و بعد از آن حکومتها در انتخاب برنامه آزادند؟!

پاسخ شما و هر مسلمان اندیشمند دیگری این است که: نه . احکام و برنامه های اسلام مخصوص زمان رسول خدا نبوده و مقید نیست بلکه مطلق و جاویدان است. به زمان خاصی تخصیص نیافته بلکه دائم و همیشگی است. احکام و برنامه های حیاتبخش اسلام چنانکه در صدر اسلام توانست یک امت نیرومند و مستقل اسلامی بسازد که تا مدتها پرچم عظمت و عزت و قدرت و تمدن و دانش بر دوش بگیرد و بر جهان نور افکنی کنند، همچنین برای تمام انسانها و در تمام زمانها قابل اجرا می باشد و می تواند برای همیشه سعادت آنها را تأمین کند ، بنابراین وضع کونی جهان اسلام و مشکلات اجتماعی آنها معلول اعراض از اسلام و قران است. طبعا تنها راه حل این مشکلات رجوع به اسلام اصیل و کامل و تجدید حیات حکومت اسلامی رسول خدا می باشد، و جز این راه ، راه دیگری نداریم.

 

اکنون سئوال دیگری مطرح می شود که مسئوول تجدید حیات اسلام و تاسیس حکومت اسلامی و اقامه دین و اجرای کامل قوانین و برنامه های سیاسی و اجتماعی اسلام کیست؟ این مسئوولیت بزرگ و حیات بخش بر عهده چه فرد یا افرادی نهاده شده که با ترک آن در پیش گاه خداوند متعال مسئول و موااخذ خواهند بود؟

پاسخ این سوال را نیز در قرآن می توانید بیایبد، قرآن شریف اقامه دین را یک مسئوولیت همگانی و از وظایف همه مسلمین می داند، در قرآن می فرماید: ( شرع لکم من الدین ما وصی به نوحا و الذی اوحینا الیک و ما وصینا به ابراهیم و موسی و عیسی ، ان اقیموا الدین و لا تتفرقوا فیه) (8).

یعنی: خدا از دین برای شما احکامی را تشریع نمود که همانها را برای نوح تشریع کرد و آنچه را که به تو وحی کردیم و آنچه را که به ابراهیم و موسی و عیسی توصیه نمودیم پس دین خدا را بر پا بدار و در آن تفرقه و جدایی نیندازید.

چنانکه ملاحظه می فرماید در آیه مذکور اقامه دین به عنوان یک فریضه الهی بر عهده همه مسلمین نهاده شده است.

اتفاقا احکام اجتماعی و سیاسی اسلام غالبا بصورت خطاب به عموم مسلمین توجه داده شده است. از باب نمونه به آیات زیر توجه فرمایید:

در قرآن می فرماید : ( وجاهدوا فی الله حق جهاده) (9) یعنی در راه خدا حق جهاد را انجام دهید . و می فرماید : (انفروا خفافا و ثقالا و جاهدوا باموالکم و انفسکم فی سبیل الله ) (10) یعنی برای جنگ با کافران در حال سبکباری و دشواری بیرون شوید و در راه خدا با مال و جان جهاد کنید.

و می فرماید : ( تومنون بالله و روسله و تجاهدون فی سیبیل الله ) (11) یعنی به خدا و رسول ایمان دارید و در راه خدا جهاد می کنید.

و می فرماید : (و قاتلوا فی سبیل الله الذین یقاتلونکم و لا تعتدوا)(12) یعنی در راه خدا با کسانی که با شما می جنگند بجنگید ولی تعدی نکنید.

و می فرماید ( فقاتلوا اولیاء الشیطان ان کید الشیطان کان ضعیفا ) (13) یعنی با دوستان شیطان بجنگید که حیله شیطان ضیعف است.

و می فرماید : ( و قاتلوهم حتی لا تکون فتنه و یکون الدین کله لله) (14) یعنی بجنگید تا فتنه ریشه کن شود و دین مخصوص خدا باشد.

و می فرماید ( فقاتلوا ائمة الکفر انهم لا ایمان لهم ) (15) یعنی پیشوایان کفر بجنگید، زیرا که بر پیمانهای خود وفادار نخواهند بود.

و می فرماید : ( و اعدوا لهم ماستعطتم من قوة و من رباط الخیل ترهبون به عدو الله و عدوکم) (16) یعنی هر چه می توانید برای مقابله با دشمنان نیرو و اسبان بسته آماده بسازید و بدین وسیله دشمنان خدا و دشمنان خودتان را بترسانید.

و می فرماید : ( یا ایها الذین امنوا لا تتخذوا الکافرین اولیاء من دون المومنین اتریدون ان تجعلوا الله علیکم سلطانا مبینا ) (17) یعنی ای مومنین مبادا کافرین را به دوستی بگیرید و مومنین را رها کنید. آیا می خواهید برای خدا بر علیه خودتان حجت آشکاری قرار دهید؟

و می فرماید : ( یا ایها الذین آمنوا لا تتخذوا الیهود و النصاری اولیاء بعضم اولیاء بعض) (18) یعنی ای مومنین ! یهود و نصاری را اولیاء خودتان قرار ندهید که بعض آنه اولیاء بعض دیگر هستند.

و می فرماید : ( یا ایها الذین امنوا کونوا قوامین بالقسط شهداء لله ) (19) یعنی ای مومنین شما بر پا کننده عدل و داد و گواهان برای خدا باشید.

و می فرماید : ( و لتکن منکم امه یدعون الی الخیر و یامرون بالمعروف و ینهون عن المنکر) (20) یعنی باید از شما امنی بوجود آید که مردم را به خوبی دعوت نمایند و امر به معروف و نهی از منکر کنند.

و می فرماید ( و السارق و السارقة فاقطعوا ایدیهما جزاء بما کسیاء نکالا من الله و الله عزیز حکیم ) (21) یعنی دست مرد و زن دزد را قطع کنید تا کیفر اعمالشان و عقوبتی که از جابن خدا باشد و خداوند قدرتمند و حکیم است.

و می فرماید: ( الزانیه و الزانی فاجلدوا کل واحد منهما مائة جلدة و لا تاخذکم بهما رافة فی دین الله ) (22) یعنی زن و مرد زنا کار را هشتاد تازیانه بزنیم و رافت و عطوفت اسلامی مانع اجرای حد نباشد.

 

چنانکه ملاحظه می فرماید در این آیات که نمونه های فراوانی هم دارد ، عموم مسلمین مورد خطاب قرار رگفته وظایفی رابر عهده آنان قرار داده که در صلاحیت حکومت اسلامی می باشد. مثلا در آیات مذکور، جهاد و جنگ با دشمنان ، و نهی از پیمان دوستی و مودت با کفار و مشرکین و یهود و نصاری، و تهیه نیرو و امکانات جنگی در برابر دشمنان اسلام، و بر پا داشتن عدل و داد عمومی و دعوت مردم جهان به خیر و خوبی ، و امر به معروف و نهی از منکر، و اجرای حدود الهی بر عهده مسلمین نهاده شد است ، و شما خوب می دانید که تک تک افراد مسلمین قدرت ندارند این قبیل کارهای مهم سیاسی و اجتماعی را انجام دهند، بلکه انجام دادن آنها نیاز به تشکیلات وسیع اداری یعنی حکومت اسلامی دارد، و چون این امور از عمو مسلمین خواسته شده معلوم می شود که عموم مسلمین موظفند در تهیه مقدمات اجرای احکام و برنامه های سیاسی و اجتماعی اسلام یعنی تاسیس حکومت اسلامی و تحکیم و حمایت از آن تلاش و جدیت نمایند.

و به عبارت دیگر اقامه دین در تمام ابعاد بر عهده مسلمین نهاده شده است. اگر پیامبر و امام معصومی در بین مردم وجود دارد، باید رهبری او را بپذیرند و در تحکیم و تثبیت قدرت او بکوشند تا احکام الهی را به اجرا گذارد. و اگر به رهبر معصوم دسترسی نبود باید فرد فقیه و پرهیزکار و اسلام شناسی و سیاست مداری را به رهبری برگزینند و در تحکیم و تثبیت قدرت او بکوشند تا در محدوده قوانین شرع بر مردم حکومت کند و قوانین و برنامه های اسلام را به طور کامل به اجرا درآورد.

اگر مسلمین این مسوولیت بزرگ و سرنوشت ساز اسلامی را خوب انجام دادند می توانند به عنوان یک امت مستقل اسلامی ، با عزت و قدرت و شرافت در جهان زندگی کنند، و در جهان آخرت نیز ماجور خواهند بود. و اگر در انجام این مسوولیت مهم کوتاهی و سستی کردند اسلامیت واقعی و کامل خویش را از دست داده اند و راه نفوذ و سلطه را برای دشمنان اسلام باز کرده و عزت و شرافت و قدرت اسلامی خویش را از دست خواهند داد. و سرنوشت چنین مردمی جز خواری و ذلت نخواهد بود . و در جهان آخرت نیز مورد باز خواست و کیفر قرار خواهند گرفت. وضع اسفناک کشورهای اسلامی و وظیفه مسلمین:

وضع اسفناک کشورهای اسلامی را همه می دانید. امت بزرگ و نیرومند و واحد اسلامی بصورت کشورهای کوچک و ضعیف تبددل یافته است . در هر کشوری تعدادی از طاغوتیان خود فروخته و مزدور که به اسلام بی عقیده اند بر مردم حکومت می کنند. احکام و برنامه های سیاسی و جتماعی و حیات بخش اسلام را رها کرده و با قوانین و برنامه های طاغوتی و ضد اسلامی که از طاغوتیان شرق یا غرب می گیرند بر مسلمین حکومت می کنند. خودشان را مسلمان و خادم ملت معرفی می نمایند در صورتی که از عوامل مزدور دشمنان اسلام و فرمانبر دستورهای آنها می باشند و در واقع دشمنان اسلامند که به وسیله این مزدوران خود فروخته بر کشورهای اسلامی حکومت می کنند.

کفار و دشمنان اسلام به وسیله این مزدوران خود فروخته همه چیز مسلمین را در سلطه خویش درآورده اند، فرهنگ و اقتصاد و صنعت و تجارت و کشاورزی و نظامی و همه چیزشان را در اختیار خود درآورده و بر ایشان برنامه ریزی و تصمیم گیری می کنند، حتی در امور دینی آنها نیز خجالت می نمایند، و با یک برنامه دقیق و توطئه بسیار خطرناک در صد محو اسلام برآمده اند که معلوم نیست در صد سال دیگر سرنوشت اسلام و مسلمین چگونه خواهد شد، کشورهای اسلامی را نسبت به یکدیگر بدبین کرده و همه را به جان هم انداخته و خودشان را دوست و خیر خواه انها معرفی می نمایند. همه شما شاهد اوضاع اسفبار و دردناک کشورهای اسلامی هستید ، و از آن رنج می برید و چاره می جویید اکنون این سوال مطرح است که چرا مجد و عظمت و قدرت دیرینه خودمان را از دست دادیم به این روز افتادیم؟ مسئوول این اوضاع دردناک کیست.

بنظر من پاسخ این سوال روشن است. مسوول این اوضاع اسفناک خود ما هستیم. وظیفه داشتیم از اسلام و قران دفاع کنیم نکردیم، وظیفه داشتیم امر به معروف و نهی از منکر کنیم نکردیم، وظیفه داشتیم با طاغوتیان و غاصبین حکومت الهی مبارزه کنیم نکردیم، وظیفه داشتیم در اقامه دین و تداوم حکومت اسلامی پیامبر اکرم _صلی الله علیه و اله و سلم) جهاد و کوشش بکنیم نکردیم، وظیفه داشتیم اسباب و مقدمات اجرای کامل احکام الهی را فراهم سازیم نکردیمف وظیفه داشتیم از محرومین و مستضعفین دفاع کنیم نکردیم. وظیفه داشتیم با ستمگران و مستکبران مبارزه کنیم نکردیم. به طور خلاصه وظیفه داشتیم اسلام را بشناسیم و مسلمان واقعی باشیم و نشدیم. چون اسلام را از دست دادیم طاغوتیان و سمتگران بر ما مسلط شدند ، چون زندگی ننگین و ذلت بار را بر جهاد و شهادت و آزادگی ترجیح دادیم دشمنان اسلام بر ما سلطه یافتند.

 

به نموهه هایی از حادیث توه بفرمایید:

(ابوهریره قال: سمعت رسول الله صلی الله علیه و آله یقول: لثویان کیف بک یا ثوبان!! اذا تاعت علیکم الامم کتداعکم علی قصعة الطعام تصیبون منه؟ قال ثوبان: بابی انت و امی یا رسول الله من قلة بنا؟ قال لا انتم یومئذ کثیر و لکن یلقی فی قلوبکم الوهن؟ قالوا و ما اوهن یا رسول الله؟ قال : حبکم الدنیا و کراهتکم القتال) (23)

یعی ابوهریره می گوید: از رسول خدا نشنیدم که به ثوبان می فرمود: ای ثوبان چه خواهی کرد هنگامی که ملتها ( کفار و دشمنان اسلام () برای تملک و سلطه بر شما همدیگر را دعوت می کنند. چنانکه شما بر سفره طعام یکدیگر را دعوت می کنید، ثوبان عرض کرد: یا رسول الله این امر بواسطه کمی عدد ما است؟ فرمود نه ، شما در آن روز خیلی هم زیاد هستید، بلکه برای این است که وهن و ضعف در دل شما می افتد. گفت یا رسول الله وهن چیست؟ فرمود : حب دنیا و کراهت از جنگ.

« معاذ بن جبل قال رسول الله صلی الله علیه و آله : انتم علی بینة من ربکم ما لم تظهر فیکم سکرتان، سکرة الجهل و سکرة حب العیش ، و انتم تامرون بالمعروف و تنهون عن المنکر و تجاهدون فی سبیل الله و اا اظهر فیکم حب الدنیا فلا تامورن بالمعروف و لا تنهون علی المنکر و لا تجاهدون فی سبیل الله . و القاتلون یومئد بالکتاب و السنه کالسابقین الاولین من المهاجرین و الانصار.» (24)

 

یعنی: رسول خدا صلی الله علیه و اله فرمود: شما از جانب خدا حجت و دلیل آشکاری داریم مادام که دو غفلت در بین پیدا نشود، غفلت جهل و غفلت عیش دنیا، مادام که این دو غفلت در بین شما پیدا نشده امر به معروف و نهی از منکر می کیند و در راه خدا جهاد می نمایید اما هنگامی که حب دنیا در شما ظاهر شد امر به معروف و نهی از منکر و جهاد در راه خدا را ترک می کنید. در آن روز کسانی که مقید به کتاب و سنت باشند و مردم را به سوی آن بخوانن به منزله سابقین از مومنین و مهاجر و انصار خواهند بود.

« عن ابی هریره قال قال رسول الله صلی الله علیه و آله: لتامرون بالمعروف و تنهن عن المنکر او لیسلطن الله علیکم السرارکم ثم یدعوا خیارکم فلا یستجاب لهم»(25) یعنی رسول خدا فرمود: امر به معروف و نهی از منکر کنید و الا خدا مردمان بد و شریر را بر شما مسلط می کند، آنگاه خوبان دعا می کنند ولی دعایشان به اجابت نمی رسد.

 

« معاذ بن جبل عن رسول الله صلی الیه علیه و آله و سلم انه قال: الا انه سیکون علیکم امراء یقضون لانفسهم بما لا یقضون لکم فاذا عصیتوهم قتلکوک و ان اطعتموهم اضلوکم . قالوا یا رسول الله کیف تصنع؟ قال کما صنع اصحاب عیسی بن مردم، نشروا بالمناشیر و حملوا علی الخشب ، موت فی طاعة الله خیر من حیاة فی معصیة الله»(26) یعنی رسول خدا فرمود: در آینده افرادی بر شما حکومت می کند که چیزهایی را برای خودشان حکم می کنند( و استفاده می نمایند) که برای شما آن طور حکم نمی کنند اگر با آنها مخالفت کنید شما رابه قتل می رسانند و اگراطاعات کنید شما را گمراه ی نمایند. اصحاب عرض کردند یا رسول الله در این صورت ما چه کنیم؟ فرمود : مانند اصحاب عیسی بن مریم رفتار کنید که به وسیله اره بدنشان قطعه قطعه شد و بهر چوبه دار آویخته شد. زیرا مرگ در راه خدا بهتر از حیاتی است که در حال معصیت خدا باشد.

« عن ابی سلامة ان النبی صلی الله علیه و آله قال: سیکون علیکم ائمة یملکون ارزاقکم یحدثونکم فیکذبون و یعملون و یسبتون العمل. لا یرضون منکم حتی تحسنوا قبیحهم و تصدقوا کذبهم. فاعطوهم الحق ما رضو به فاذا تجاوزوا فمن قتل علی ذالک فهو شهید .» (27) یعنی پیامبر اکرم ( صلی الله علیه و آله و سلم ) فرمود: در آینده افرادی بر شما حکومت می کنند که ارزاق شما را در اختیار می گیرند. دروغ می گویند و عمل بد انجام می دهند . و از شما راضی نمی شوند جز این که به اعال زشتتان را نیکو بشمارید و دروغهایشان را تصدیق کنید. پس شما با حق با آنها رفتار کنید مادام که رضایت می دهند و اگر از حق تجاوز کردند پس هر کسی که در راه دفاع از حق کشته شد ، شهید خواهد بود.

 

«ابو سعید الخدری قال قال رسول الله صلی الله عله و آله : افضل الجهاد کلمه عدل عند سلطائ جائر»(28) یعنی : رسولخدا فرمود: بهرتین جهادها سحن حقی است که نزد سلطان ستمگر گفته شود.

 

«ابن عمر عن النبی انه قال: علی المرء المسلم السمع و الطاعة فیما احب و کره الا ان یومر بمعصیة فان امر بمعصیة فلا سمع و لا طاعة»(29) یعنی رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: مسلمان باید ( از والیان اسلام) اطاعت کند ، چه بر طبق میلش باشد یا مورد کراهت. مگر این که مردم را به معصیت خدا بخوانند. پس اگر به مخالفت با اوامر الهی دستور داد اطاعت او واجب نیست.

 

«قال النبی صلی الله علیه و آله: لا تزال امتی بخر ما رامروا المعروف و نهو عن المنکر و تعارفوا علی البر فاذا لم یفعلوا ذلک نزعت منهم البرکات و سلط بعضهم علی بعض و لم یکن لهم ناصر فی الارض و لا فی السماء»(30) یعنی پیامبر اکرم فرمود : امت من همواره در خوبی خواهند بود تا زمانی که امر به معروف و نهی از منکر را نجام دهند و در کارهای خیر تعاون داشته باشند. در صورتی که این عمل را ترک کنند برکات از آنها گرفته می شود و بعض انها بر دیگران تسلط می یابند. در این صورت نه در زمین ناصری دارند نه در آسمان.

 

«قال النبی صلی الله علیه و آله : ان الله لیبغنو المؤمن الضعیف الذی لا دین له . فقیل : و ما المومن الضعیف الذی لا دین له ؟ قال : الذی لا ینهی عن المنکر»(31) یعنی پیامبر اسلام فرمود : خدا مومنی را که دین داشته باشد مبغوض می دارد، عرض شد: یا رسول الله مومنی که دین ندارد کیست؟ فرمود کسی که نهی از منکر نمی کند.

« قال امیر المومنین علیه السلام: اذا حضرت بلیة فاجلعوا اموالکم دون افنسکم . و اذ نزلت نازله فاججعلوا انفسکم ندون دینکم. و اعلموا ان الهالک من هلک دینه و الحریب من حرب دینه. الا و انه لا فقر بعد الجنة. الا و انه لا غنی بعد النار، لا یفک اسیرها و لا یبرا ضریرها»(32) یعنی امیر المومنین علیه السلام فرمود: اگر گرفتاری سختی برایتان پیش آمد، برای حفظ جانتان را در راه دفاع از دین صرف نمایید. و این مطلب را بدانید که هالک کسی است که دینش را از دست بدهد و دزد زده کسی که دینش بسرقت برود. و بدانید که بعد از بهشت فقری وجود ندارد. و با وجود آتش دوزخ غنایی تصور ندارد. آتشی که اسرش آزاد نمی شود و بیماریش شفا نمی یابد.

« قال رسول الله صلی اله علیه و آله : من ارضی سلطانا جائرا بسخط الله خرج عن دین الله»(33) یعنی رسول خدا فرمود: هر کس که سلطان سمتگری را در برابر غضب خدا راضی گرداند از دین خدا خارج گشته است.

چنانکه ملاحظه می فرماید در این احادیث هم درد ما ذکر شده هم درمانش درد ما این است که ارزشهای اصیل اسلام از قبیل: جهاد و دفاع از اسلام و قران و اقامه دین، و امر به معروف و نهی از منکر و مبارزه با سمتکاران و طاغوتیان را از دست داده ایم و راه حل مشکلات ما هم برگشت به ارزشها اصیل اسلام و تجدید حیات حکومت محمدی می باشد. البته این کار ساده و بدون خطر نخواهد بود زندان وشکنجه و تبعید و محرومیت و شهادت هم دارد ولی چاره ای جز این نداریم . و این مسوولیت که بر عهده عموم مسلمین نهاده شده است. مسئوولیت فقهاء و علمای دین:

آری دفاع از دین یک مسئوولیت همگانی است اما فقها و علمای دین سهم بیشتری را بر عهده دارند. آنان وارثان پیامبرند و مسئولیت دفاع از دین را رسما پذیرفته اند. آنها هستند که باید اسلام را خوب بشناسند و ارزشهای اصیل و فراموش شده آن را به مردم ابلاغ نمایند. آنها هستند که باید نقشه ها و طرحها و توطئه های دشمنان اسلام را شناخته و در بیدار ساختن و رشد افکار عمومی تلاش و جهاد نمایند. آنها هستند که باید بر علیه دشمنان اسلام و حکام مزدور و خیانت پیشه آنها افشاگری کنند و توطئه ها و خیانت های آنان را بر ملا سازند. آنها هستند که باید مسلمین را برای دفاع از قرآن و اقامه دین و اجرای کامل قوانین و برنامه های اسلام بیسیج نمایند خود حرکت کنند و دیگران را حرکت دهند. به احادیث زیر توجه فرمایید .

«قال علی بن ابیطالب علیه السلام: اما و الذی فلق الحبة و برا النسمه لولا حضور الحاضر و قیام الحجة بوجود الناصر و ما اخذ الله علی العلماء ان لا یقاروا علی کظه ظالم و لا سغب مظلوم لا لیقت حبلها علی غاربها» (34) یعنی به خدا سوگند که دانه را شکافت و انسان را آفرید، اگر آن جمعیت ( انبوه) برای بیعت حاضر نشده بود، و باین وسیله حجت بر من تمام نمی شود و اگر نبود که خدا از علماء پیمان گرفته که بر شکم سیر ظالم و گرسنگی مظلوم رضایت ندهند، بدون تردید مهار شتر خلافت را بر کوهانش می انداختم تا هر جا که خواست برود.

 

«و قال الامام السبط حسین بن علی علیه السلام: من رای سلطانا جائرا مستحلا لحرام الله ناکثا لعهد الله مخالفا لسنة رسول الله یعمل فی عبدا دلله بالاثم و العدوان فلم یغیر علیه یفعل و لا قول کان حقا علی الله ان یدخله مدخله»(35)

 

یعنی امام حسین علیه السلام فرمود : هر کس که سلطان ستمگری را بنگرد که حرام خدا را حلال کرده و عهد خدا را در هم شکسته و با سنت و قانون پیامبر مخالفت می کند و در میان بندگان خدا مرتکب گناه و عدوان می شود ، و او در برابر چنین سلطان ستم پیشه ای سکوت کند و با عمل و گفتار به مخالفت برنخیزد ، بر خداوند است که چنین شخصی را در جایگاه همان سمتگر ( دوزخ ) وارد کند.

 

« و قال السبط الشهید الامام حسین علیه السلام ایضا: ذلک بان مجاری الامور و الاحکام علی ایدی العلماء بالله المناء علی حلاله و حرامه، فانتم المسولوبن تلک المنزلة، و ما سلبتم ذلک لا بتصرفکم عن الحق و اختلافکم فی السنة بعد البینة الواضحة و لو صبرتم علی الذی و تحملتم الموونة فی ذات الله کانت امور اله علیکم و ترد علنکم تصدور الیکم ترجع و لکنکم مکنتم الظلمة من منزلتکم و استسلممت امر الله فی فی ایدیهم یعملون بالشبهات و یسیرون فی الشهوات ، سلطهم علی ذلک فرارکم من الموت و اعجابکم بالحیاة التی هی مفارقتکم فاسلمت الضعفاء فی ایدیهم فمن بین مستعبد مقهور و بین مستضعف علی معیشتهم ملوب ، یتقلبون فی الملک بارائهم و یستشعرون الخزی بهوائهم، اقتداء بالاشرار و جراه علی الجبار»(36)

 

یعنی : این جهت است که مجاری امور و احکام باید به دست علماء الهی باشد که بر حلال و حرام خدا امین هستند، پس شمایید که این مقام و منزلت را از دست داده اید، و این مقام از شما سلب نشد مگر در اثر افتراق شما از حق و اختلافتان در سنت پیامبر و بعد از اقامه شدن ادله روشن و اگر بر اذیتها صبر می کردید و شدائد و سختیها را در راه خدا تحمل می نمودید امور مربوطه به دین خدا بر شما وارد می شد و از شما صدور می یافت و به شما مراجعه می شد. ولی شما ( در اثر کوتاهی در انجام وظیفه) سمتگران را در جایگاه خودتان مستقر ساختید و امور الهی ( اداره امور ( را به دستشان سپردید تا در شبهات ( به میل خودشان) رفتار کنند و دنبال امیال و خواسته هایشان بروند. آری فرار شما از مرگ و علاقه به حیات دنیا بود که آنها را بر شما مسلط ساخت. شما بودید که مردمان ضعیف و محروم را دست سمتکاران رها ساختید تا برخی را برده خود قرار دهند و بعضی محتاج و ناتوان و محتاج لقمه غذا گردانند. ستمگران مطابق میلشان کشور را داره می کنند و بر خالفت با خداوند جبار جرات می ورزند.

 

آری علماء دین بزرگترین و حساسترین مسوولیت را بر عهده دارند ای علماء دین و حامیان قرآن چرا از اسلام و قرآن حمایت نمی کنید؟ ایا از توطئه ها و نقشه های شوم و خطرناک دشمنان اسلام اطلاع ندارید؟ آنها تا مدتها قبل، اسلام را به عنوان بزرگترین خطر خود شناخته وبرای محو کامل آن نقشه ها طرح کرده اند. یعنی محو واقعیت ارزشهای اصیل اسلام و نام آن . آنها حرفی ندارند شما مسلمان نامیده شوید. بلکه می خواهند به فرهنگ اسلام و ارزشهای اصیل اسلام و حیاتبخش اسلام مقید نباشد و عملا مسلمان نباشید . آیا در این جهت هم تردید دارید که احکام و برنامه های سیاسی و اجتماعی اسلام به کلی متروک شده؟ و حکام کشورهای اسلامی از ادراه کشور از آنها استفاده نمی کنند؟ بلکه به وسیله قواین و برنامه های طاغوتی که از استعمارگران و کفار شرق و غرب می گیرند کشورداری می نمایند؟

 

آیا مشاهده نمی کنید که در کشورهای اسلامی به جای فرهنگ غنی و حیاتبخش اسلام فرهنگ شرق یا غرب جایگزین شده و ارزشهای اصیل اسلام تدریجا" به انزوا و فراموشی کشیده میشود؟ آیا آثاراسلام زدائی را گر کشورهای آفریقا و اندونزی و دیگر بلاد اسلامی بالعیان مشاهده نمی کنید؟ آیا باز احساس خطر نمی کنید؟ چرا نقشه های شوم دشمنان اسلام و عوامل بی دین و مزدورشان را بر ملا نمی سازید؟ چرا مهمترین مسئوولیت مسلمین یعنی وجوب دفاع از دین و خنثی ساختن نقشه های دشمنان قیام نمی کنید؟ ای وارثان پیامبر ! مگر پیامبر اسلام فقط مساله می گفت و نماز می خواند که شما به همین امور قناعت کرده اید؟ مگر پیامبر اکرم مردم را به جهاد و دفاع دعوت نمیکرد؟ و مگر خود در میدان نبرد شرکت نمی نمود؟.

 

ای حامیان اسلام ! دشمنان اسلام کشور اسلامی فلسطین و مسجد اقصی نخستین قبله مسلمین را ازشما گرفتند، افغانستان اسلامی را اشغال کردند، کشور اسلامی لبنان را مورد تجاوز قرار داده اند ، حزب بعث کافر را بر کشورهای اسلامی عراق مسلط ساخته اند و فرهنگ غیر اسلامی را در همه کشورهای اسلامی رواج داده اند آیا باز هم احساس خطر نمی کنید؟.

 

ای رهبران امت اسلام چرا مقام رهبری خودتان را در دست نمی گیرید؟ چرا مردم را به قیام و جهاد دعوت نمی کنید؟ چرا احساس یاس و ناتوانی می کنید؟ چرا از رهبر انقلاب اسلامی امام خمینی درس رهبری نمی گیرید؟ چرا از فقها و علمای دینی ایران درس نمی گیرید؟آنان هم قبلا مانند شما قدرت نداشتند ولی رهبری مردم را بر عهده گرفتند، گفتند و نوشتند و افشاگری کردند، و از زندان و شکنجه و تبعید و کشته شدن نهراسیدند تا به قدرت رسیدند، آری شما هم قدرت دارید ولی از قدرت خودتان استفاده نمی کنید حرکت کنید و از زندان وتبعید نهراسید تا به قدرت برسید برای خدا قیام کنید و نترسید که در نهایت به پیروزی خواهید رسید، ( ان تنصر الله ینصرکم و یثبت اقدامکم).

 

خوشبختانه با پیروزی انقلاب اسلامی ایران، در پیکر اسلام جان تازه ای دمیدن گرفت. افکار خفته بیدار شد، و یاس و عدم تحرک ها به امید و حرکت مبدل گشت ، ندای اسلام خواهی ازگوشه و کنار جهان اسلام برخواست و حرکتهای اسلام جان گرفت، و به همین جهت دشمنان اسلام نیز مدد گرفتند. آری همه متحد شدند تا نور انقلاب اسلامی را که از ایران طلوع کرده بود خاموش سازند. مبادا با سایرکشورهای اسلامی سرایت کند و هستی استعمار گران و عمال مزدورشان را بسوزاند. ای علماء دین وای وارثان پیامبر ! اسلام در این زمان، در موقعیت بسیار حساسی قرار گرفته است . همه با هم قیام کنید و مسلمانان را به قیام همگانی دعوت نمائید. حرکتهای اسلامی را رهبری کنید وسرعت بدهید، استعمارگران ودشمنان اسلام را در همه جا مشغول سازید. و به آنان اجازه ندهید تا با فراغت خاطر در سرکوب کردن انقلاب اسلامی ایران مشغول باشند. حکام مزدورکشورهای اسلامی را بر سر جایشان بنشانید . وبه این نکته مهم توجه داشته باشید که اگر دشمنان اسلام توانستند (که انشاء الله هرگز نمی توانند) حرکت عظیم انقلاب اسلامی را درایران سرکوب و خاموش سازند، چنان ضربه سختی به حرکتهای اسلامی سایر نقاط خواهند زد که تا سالیان دراز امید حیات و تحرک نباشد.

 

ای حامیان اسلام و قرآن ! درد و درمان ما روشن است . درد ما اعراض از ارزشهای اصیل اسلام و دوای درد ما بازگشت به اسلام و احیای ارزشهای اسلامی است. فداکاری و عمل و جهاد لازم است . و بحث و مذاکره و شرکت در جلسات و برشمردن دردها ما را از جهاد و فداکاری بی نیاز نمی گرداند . به امید آن روز که فقهاء و علماء اسلام مقام رهبری امت را به دست گیرند، خود وارد عمل شود و مسلمین نیز به قیام و جهاد بر علیه کفر و استبکار دعوت نمایند.

 

(1) برای اطلاعات بیشتر می توانید به کتاب التراتب الاداریه، تالیف شیخ عبد الحق و کتاب الاموال تالیف حافظ ابو عبید و نظائر اینها مراجعه کنید.
(2) سوره انعام آیه 65.
(3) سوره توبه آیه 73.
(4) سوره احزاب آیه 6.
(5) سوره نساء آیه 59.
(6) سوره انفال آیه 46.
(7) سوره شوره آیه 13.
(8) سوره شوری آیه 13.
(9) سوره حج آیه 87.
(10) سوره توبه آیه 41.
(11) سوره صف آیه 11.
(12) سوره بقره ایه 190
(13) سوره نساء آیه 76.
(14) سوره انفال آیه 39.
(15) سوره توبه آیه 12.
(16) سوره انفال آه 60.
(17) سوره نساء آیه 144.
(18) سوره مائده آیه 51.
(19) سوره نساء آیه 135
(20) سوره آل عمران آیه 104..
(21) سوره مایده آیه 38.
(22) سوره نور آیه 2.
(23) مجمع الزوائد ج 7 ص 287.
(24) مجمع الزوائد ج 7 ص 270.
(25) مجمع الزوائد ج ص 266.
(26) مجمع الزوائد ج 5 ص 228.
(27) مجمع الزوائد ج 5 ص 28.
(28) سنن ابن ماجه ج 2 ص 1329.
(29) مصحیح مسلم ج 3 ص 1469.
(30) وسائل ج 11 ص 398.
(31) وسائل ج 11 ص 397.
(32) وسائل ج 11ص 451.
(33) وسائل ج 11 ص 421.
(34) نهج البلاغه خطبه 3.
(35) الکامل فی التاریخ ج 4 ص 48.
(36) تحف العقول ص 242.