پایگاه اطلاع رسانی آیت الله ابراهیم امینی قدس سره

زكات‏

زکات‏

خداى‌ متعال براى‌ تأمین نیازهاى‌ فقرا، در اموال ثروتمندان حقى‌ قرار داده که در اصطلاح، زکات نامیده مى‌‏شود. زکات یکى‌ از واجباتى‌ است که در آیات و احادیث مورد تأکید قرار گرفته است. تا آن جا که در آیات فراوانى‌ همراه نماز ذکر شده است:

نماز را برپا دارید و زکات بدهید و با راکعان رکوع کنید.[1]

نماز را برپا دارید و زکات را بپردازید. خیراتى‌ که از پیش براى‌ خود مى‌‏فرستید همه را نزد خدا خواهید یافت. همانا خدا به آن‏چه انجام مى‌‏دهید آگاه است.[2]

کسانى‌ که طلا و نقره را روى‌ هم مى‌‏نهند و آن را در راه خدا انفاق‏ نمى‌‏کند، به عذابى‌ دردناک بشارت بده.[3]

احادیث فراوانى‌ هم در باره زکات داریم که به بعضى‌ از آنها اشاره مى‌‏شود:

امام باقر علیه السلام فرمود: خداى‌ تبارک و تعالى‌ زکات را در قرآن همراه با نماز ذکر کرده و فرموده: «أَقِیمُوا الصَّلاةَ وَآتُوا الزَّکاةَ» پس هر کس نماز بخواند و زکات ندهد چنان است که نماز هم نخوانده است.[4]

امام صادق علیه السلام فرمود: خدا بر امت اسلام چیزى‌ را واجب نکرده که سخت‏تر از زکات باشد و در همین رابطه، اکثر آنان به هلاکت مى‌‏رسند.[5]

هم‏چنین فرمود: هر که به مقدار یک قیراط از زکات اموالش را نپردازد [مسلمان نیست‏] و بر دین یهود یا نصرانیت از دنیا خواهد رفت.[6]

امام باقر علیه السلام فرمود: هر کس زکات مالش را نپردازد خدا آن را به صورت مار بزرگى‌ از آتش برگردنش قرار مى‌‏دهد و تا فراغت از حساب، بر او نیش‏ مى‌‏زند و در همین رابطه است که خداى‌ عزّوجلّ فرمود: «سَیُطَوَّقُونَ ما بَخِلُوا بِهِ یَوْمَ القِیامَةِ»؛ زکاتى‌ که از دادنش بخل ورزیدند.[7]

امام صادق علیه السلام فرمود: زکات، واجب شد تا ثروتمندان آزمایش شوند و براى‌ تهى‌‏دستان وسیله زندگى‌ باشد. اگر مردم زکات اموالشان را مى‌‏پرداختند فقیر مسلمان باقى‌ نمى‌‏ماند بلکه با زکات نیاز همه آنان تأمین مى‌‏شد. پس وجود فقیران و نیازمندان و گرسنگان و برهنگان در میان مردم در اثر گناه ثروتمندان است. بر خداى‌ تبارک و تعالى‌ سزاوار است که رحمتش را از کسانى‌ که حق خدا را در اموالشان نمى‌‏پردازند منع کند.[8]

امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: زکات، کنار نماز قرار داده شده تا این که وسیله تقرب بندگان به سوى‌ خدا باشد. هر کس زکات را با طیب خاطر ادا کند کفاره گناهان او و مانعى‌ از آتش دوزخ خواهد بود. پس کسى‌ که زکات مى‌‏دهد دیگر به فکر آن نباشد و بر ادایش حسرت نبرد، زیرا کسى‌ که زکات را بدون طیب نفس بپردازد و امیدوار باشد بهتر از آن پیدا کند جاهل به سنت پیامبر و مغبون‏ و اشتباهکار و همواره پیشیمان خواهد بود.[9]

حضرت موسى‌ بن جعفر علیه السلام فرمود: اموال خود را با دادن زکات حفظ کنید.[10]

1. بعد از نماز، زکات مهم‏ترین حکم اسلام است. لذا در قرآن کریم بعد از نماز ذکر شده است. پس کسى‌ که زکات اموالش را نپردازد نمازش نیز مورد قبول واقع نمى‌‏شود و مسلمان از دنیا نمى‌‏رود بلکه بر دین یهود یا نصارا مى‌‏میرد.

2. زکات واجب شده تا اغنیا امتحان شوند، زیرا پرداخت مال آن هم با رضایت و طیب خاطر کار دشوارى‌ است.

3. زکات به گونه‏‌اى‌ تشریع شده که زندگى‌ تهى‌ دستان را تأمین کند.

4. اگر زکات به طور صحیح و کامل پرداخت و توزیع مى‌‏شد دیگر گرسنه و برهنه‏اى‌ پیدا نمى‌‏شد.

5. با پرداخت زکات، مال انسان برکت مى‌‏یابد و از خطرها محفوظ مى‌‏گردد.

6. زکات دادن یکى‌ از بهترین عبادت‏هاست که اگر با قصد قربت و طیب‏ خاطر انجام بگیرد موجب تقرب به خدا و کفاره گناهان است.

 

اموالى‌ که زکات به آنها تعلق مى‌‏گیرد

زکات یک مالیات اسلامى‌ است که بر اموال ثروتمندان نهاده شده است.

حاکم اسلام از جانب خدا مأموریت یافته تا آن را از اغنیا بگیرد و در تأمین زندگى‌ مستمندان مصرف کند. قرآن مى‌‏فرماید: صدقه را از اموالشان بگیر و تطهیر و تزکیه‏‌شان کن و بر آنان درود بفرست، زیرا دعاى‌ تو به آنان آرامش مى‌‏دهد و خدا شنوا و داناست.[11]

رسول‏خدا صلى‌ الله علیه و آله و سلم از این حکم کلى‌ استفاده کرد و بر طبق شرایط مسلمانان، مالیاتى‌ را بر اموال اغنیا قرار داد که از نُه چیز گرفته مى‌‏شد و از گرفتن زکات از سایر اموال جزئى‌ صرف نظر نمود.

آن نُه چیز عبارت بود از: شتر، گاو، گوسفند [که در مراتع چرا کنند نه با علف دستى‌‏]. طلا و نقره مسکوک (درهم و دینار که پول رایج آن زمان بودند) مشروط به این که یک سال بدون معامله در جایى‌ ذخیره شوند، گندم، جو، خرما و کشمش.

امام صادق علیه السلام فرمود: وقتى‌ آیه‏ «خُذْ مِنْ أَمْوالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَتُزَکِّیهِمْ بِها» در ماه رمضان نازل شد، رسول خدا صلى‌ الله علیه و آله و سلم به منادى‌ خود دستور داد به مردم اعلام کند که خداى‌ تبارک و تعالى‌ چنان که نماز را بر شما واجب نموده زکات را نیز واجب کرده است. پس باید زکات طلا، نقره، شتر، گاو، گوسفند، گندم، جو، خرما و کشمش را بدهید. اما بقیه را به آنان بخشید.[12]

از امام باقر و امام صادق علیهما السلام نقل شده که فرمودند: خدا زکات را با نماز واجب کرد. پس رسول خدا صلى‌ الله علیه و آله و سلم آن را در نُه چیز قرار داد و از غیر آنها صرف نظر نمود: طلا و نقره، شتر، گاو و گوسفند، گندم و جو، خرما و کشمش.[13]

اشیاى‌ مذکور در آن زمان مهم‏ترین منبع در آمد مسلمانان بود که رسول‏خدا صلى‌ الله علیه و آله و سلم زکات را به عنوان مالیات بر آنها مقرر نمود، و با دریافت و صرف آنها، زندگى‌ تهى‌‏دستان و مستمندان را تا حدى‌ تأمین مى‌‏کرد.

اما در این زمان هواپیما و کشتى‌ و اتومبیل‏هاى‌ سوارى‌ جاى‌ شترهاى‌ سوارى‌ قدیم را گرفته‌‏اند. گاو و گوسفندانى‌ که در مراتع چراکنند و داراى‌ شرایط زکات باشند، خیلى‌ کم است و جاى‌ خود را به دامدارى‌‏ها و مرغدارى‌‏هاى‌ بزرگ داده است. پول مسکوک طلا و نقره وجود ندارد تا ذخیره شود، بلکه به جاى‌ آن اسکناس‏هاى‌ کاغذى‌ و امثال آن به وجود آمده است. در این زمان برنج غذاى‌ رسمى‌ اکثر مردم شده و به وفور تولید مى‌‏شود.

بالأخره در زمانى‌ که مقدار زکاتى‌ که بر گندم و جو و خرما و کشمش، پس از کسر هزینه‏هاى‌ سنگین تعلق مى‌‏گیرد به مقدار تأمین هزینه‏هاى‌ زندگى‌ تهى‌‏دستان و مستمندان نیست، در چنین اوضاع و شرایطى‌ وضع زکات چه خواهد شد و هزینه زندگى‌ مستمندان و سالخوردگان بى‌‏بضاعت و کودکان بى‌‏سرپرست و مانند آن چگونه تأمین مى‌‏شود؟ قطعاً اسلام در این باره پیش‏بینى‌‏هاى‌ لازم را انجام داده و راه‏هایى‌ وجود دارد. لذا بر علما و فقهاى‌ اسلام لازم است تا منابع چنین درآمدهایى‌ را از مدارک و مآخذ احکام اسلام استنباط کرده و در اختیار مسئولان حکومت اسلامى‌ قرار دهند.

 

مصارف زکات‏

ولىّ امر مسلمین، زکات را از ثروتمندان مى‌‏گیرد و در موارد زیر به مصرف مى‌‏رساند:

1. فقیر؛ یعنى‌ کسى‌ که قدرت تأمین مخارج سال خود و عیالش را ندارد.

بنابر این کسى‌ که قدرت کارکردن دارد، مستحق زکات نیست.

2. مسکین؛ شخص کم درآمدى‌ که در آمدش به اندازه هزینه‌‏هاى‌ روزمرّه زندگى‌ نیست و در مضیقه و تنگدستى‌ زندگى‌ مى‌‏کند.

3. قرض‏دارانى‌ که نمى‌‏توانند بدهى‌ خود را بپردازند.

4. در راه مانده که پول او تمام شده و نمى‌‏تواند به وطن خود برگردد.

5. براى‌ کارخیر و مصالح عموم مسلمانان مانند: راه‏‌سازى‌، پل‏‌سازى‌، تأمین آب مشروب، احداث مدارس، مساجد و دانشگاه‏ها، تبلیغ اسلام، چاپ و نشر کتب و روزنامه‏‌هاى‌ مفید، در راه جهاد و دفاع از اسلام و مسلمانان و امثال آن.

6. افرادى‌ که از جانب حاکم شرعىِ اسلام مسئول جمع‌‏آورى‌ زکات هستند.

7. در راه جذب کافرانى‌ که تحت حمایت مسلمانان زندگى‌ مى‌‏کنند و مسلمانان ضعیف الایمانى‌ که با کمک‏هاى‌ مالى‌، ایمانشان تقویت مى‌‏شود.

8. خریدن و آزاد کردن بردگان.

قرآن مى‌‏فرماید: صدقات براى‌ تهى‌‏دستان، مسکینان، کارگزاران زکات، براى‌ جلب قلوب، آزاد ساختن بردگان، در راه خدا و در راه ماندگان است.

تکلیفى‌ از جانب خداست و خدا دانا و حکیم است.[14]

و با توجه به احادیث مذکور، تشریع زکات به گونه‌‏اى‌ است که مى‌‏تواند هزینه‏‌هاى‌ فوق را تأمین کند.[15][16]

 

[1]. بقره( 2) آیه 42:« وَأَقِیمُوا الصَّلاةَ وَآتُوا الزَّکاةَ وارْکَعُوا مَعَ الرّاکِعِینَ»

[2]. همان، آیه 110:« وَأَقِیمُوا الصَّلاةَ وَآتُوا الزَّکاةَ وَما تُقَدِّمُوا لِأَنْفُسِکُمْ مِنْ خَیْرٍ تَجِدُوهُ عِنْدَ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بِما تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ»

[3]. توبه( 9) آیه 35:« وَالَّذِینَ یَکْنِزُونَ الذَّهَبَ وَالفِضَّةَ وَلا یُنْفِقُونَها فِى‌ سَبِیلِ اللَّهِ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذابٍ أَلِیمٍ»

[4]. وسائل الشیعه، ج 9، ص 22: معروف بن خربوذ عن أبى‌‏جعفر علیه السلام قال:« إنّ اللّه تبارک و تعالى‌ قرن الزکات بالصلاة فقال:« أَقِیمُوا الصَّلاةَ وَآتُوا الزَّکاةَ» فمن أقام الصلاة و لم یؤت الزکات فکأنّه لم یقیم الصلاة»

[5]. همان، ص 28: رفاعة بن موسى‌ أنّه سمع عبداللّه علیه السلام یقول:« ما فرض اللّه على‌ هذه الأمّة شیئاً أشدّ علیهم من الزکات، و فیها تهلک عامّتهم»

[6]. همان، ص 32: أبوبصیر، عن أبی‏عبداللّه علیه السلام قال:« من منع قیراطاً من الزکات فلیمت إن شاء یهودیاً أو نصرانیاً»

[7]. همان، ص 22: محمد بن مسلم بن أبی‏جعفر علیه السلام أنّه قال:« ما من عبد منع زکات ماله شیئاً إلّا جعل اللّه ذالک یوم القیامة ثعباناً من نار مطوّقاً فی عنقه ینهش من لحمه حتى‌ یفرغ من الحساب، و هو قول اللّه عزّوجلّ:« سَیُطَوَّقُونَ ما بَخِلُوا بِهِ یَوْمَ القِیامَةِ» یعنی ما بخلوا به من الزکات»

[8]. همان، ص 12: معتب مولى‌ الصادق، قال: قال الصادق علیه السلام:« إنّما وضعت الزّکات؛ اختباراً للأغنیاء؛ و معونة للفقراء، ولو أنّ الناس أدّوا زکات أموالهم ما بقى‌ مسلم فقیراً محتاجاً، ولا ستغنى‌ بما فرض اللّه له، و أن الناس ما افتقروا و لااحتاجوا، ولا جاعوا، ولا عروا إلّا بذنوب الأغنیاء، و حقیق على‌ اللّه تبارک و تعالى‌ أن یمنع رحمته ممّن منع حق اللّه فی ماله»

[9]. نهج البلاغه، خطبه 199: قال أمیرالمؤمنین علیه السلام:« ثمّ إنّ الزکات جُعلت مع الصلاة، قرباناً لأهل الاسلام، فمن أعطاها طیِّبِ النفس بها؛ فإنّها تجعل له کفارة، و من النار حجازاً و وقایة، فلا یُتبِعنّها أحد نفسَه، ولا یکثرنّ علیها لهفّه، فإنّ من أعطاها غیر طیّب النفس بها یرجو ما هو أفضل منها، فهو جاهل السّنة، مغبون الأجر، ضالّ العمل، طویل الندم»،

[10]. وسائل الشیعه، ج 9، ص 11: موسى‌ بن بکر، عن أبى‌‏الحسن موسى‌ بن جعفر علیه السلام قال:« حصّنوا أموالکم بالزکاة»

[11]. توبه( 9) آیه 103:« خُذْ مِنْ أَمْوالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَتُزَکِّیهِمْ بِها وَصَلِّ عَلَیْهِمْ إِنَّ صَلاتَکَ سَکَنٌ لَهُمْ وَاللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ»

[12]. وسائل الشیعه، ج 9، ص 53: عبداللّه بن سنان، قال قال أبو عبداللّه علیه السلام:« لمّا نزلت آیة الزکات« خُذْ مِنْ أَمْوالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَتُزَکِّیهِمْ بِها» فى‌ شهر رمضان، فأمر رسول اللّه صلى‌ الله علیه و آله منادیه فنادى‌ فی الناس: إنّ اللّه تبارک و تعالى‌ قد فرض علیکم الزکات کما فرض علیکم الصلاة، ففرض اللّه علیکم من: الذهب، و الفضّة، والإبل، والبقر، و الغنم، و من الحنطة، و الشعیر، و التمر، والزبیب.

و نادى‌ فیهم بذلک فى‌ شهر رمضان. و عفا لهم عمّا سوى‌ ذلک»

[13]. همان، ص 55: عن أبی‏جعفر و أبی‏عبداللّه علیهما السلام قال:« فرض اللّه عزّوجلّ الزکات مع الصلاة فی الأموال، و سنّها رسول اللّه صلى‌ الله علیه و آله و سلم فی تسعة أشیاء، و عفا رسول اللّه صلى‌ الله علیه و آله و سلم عمّا سواهنّ: فی الذهب، و الفضة، و الإبل، و البقر، و الغنم، و الحطنة، و الشعیر، و التمر، و الزبیب، و عفا رسول اللّه صلى‌ الله علیه و آله و سلم عمّا سوى‌ ذلک»

[14]. توبه( 9) آیه 60:« إِنَّما الصَّدَقاتُ لِلْفُقَراءِ وَالمَساکِینِ وَالعامِلِینَ عَلَیْها وَالمُؤَ لَّفَةِ قُلُوبُهُمْ وَفِى‌ الرِّقابِ وَالغارِمِینَ وَفِى‌ سَبِیلِ اللَّهِ وَابْنِ السَّبِیلِ فَرِیضَةً مِنَ اللَّهِ وَاللَّهُ عَلِیمٌ حَکِیمٌ»

[15]. براى‌ آشنایى‌ به نصاب زکات و مقدار زکات، و تفاصیل مسائل مربوطه به کتاب‏هاى‌ فقه و رساله‏هاى‌ عملیه مراجعه نمایید

[16]. امینى‌، ابراهیم، آشنایى‌ با اسلام، 1جلد، بوستان کتاب (انتشارات دفتر تبلیغات اسلامى‌ حوزه علمیه قم) - قم، چاپ: سوم، 1388.