پایگاه اطلاع رسانی آیت الله ابراهیم امینی قدس سره

وحی در قرآن

وحى در قرآن

 

وحى و مشتقاتش در حدود 78 مرتبه در قرآن آمده است، و اصل معناى لغوى آن یعنى: تفهیم سریع و مخفى، در همه آن‏ها وجود دارد. موارد گوناگون استعمال وحى از این قرار است:

 

1. درک فطرى

قرآن مى‏فرماید:

پروردگارت به زنبور عسل وحى کرد که از کوه‌ها و درختان و خانه‏‌هایى که برایتان مى‏‌سازند لانه بگیرید.[12]

مرحوم شیخ مفید مى‏‌نویسد:

مراد از وحى، الهام خفى است. زنبور عسل بدون این‏که کلامى وجود داشته‏ باشد و دیگرى بفهمد وظیفه‌‏اش را درک مى‏‌کند.[13]

زنبور عسل کارهاى شگفت‌‏انگیز خود را از قبیل: ساختن خانه مسدّس  از موم، نگهبانى از خانه‌‏ها، پیمودن راه‏هاى زیاد براى یافتن گل‏ها، مکیدن شیره آن‏ها، تبدیل کردن آن‏ها به عسل، مراجعه به لانه خود، قرار دادن آن‏ها در خانه، نگهبانى از ملکه و عشق بازى با او و ده‏ها کار حیرت‏‌آور دیگر، همه این‏ها از غریزه‌‏اى که در وجودش نهاده شده صادر مى‏شود. زنبور عسل در کارهاى شگفت‏‌آور و زیباى خود، به وسیله فطرتى که در نهادش آمده، از پروردگار جهان الهام مى‏‌گیرد.

2. جریان سنن و قوانین طبیعى حاکم بر جهان

قرآن مى‏فرماید:

سپس به آسمان پرداخت و آن دودى بود. پس به آسمان و زمین گفت: «خواه ناخواه بیایید». گفتند: «فرمان‏بردار آمدیم». آن‏گاه هفت آسمان را در دو روز بیافرید. و در هر آسمانى کارش را به آن وحى کرد. و آسمان دنیا را به چراغ‏هایى بیاراستیم و آن را حفظ کردیم. این است تقدیر خداى شکست‏‌ناپذیر دانا.[14]

در آیه دیگر مى‌‏فرماید:

آن‏گاه که زمین به سخت‏ترین لرزش‏هایش لرزانده شود، و بارهاى سنگینش را بیرون ریزد، و انسان بگوید: «زمین را چه شده است؟» آن روز زمین خبرهاى خویش را آشکار مى‏سازد، زیرا پروردگار تو به آن وحى کرده است.[15]

خداوند متعال زمین و آسمان و کل جهان طبیعت را قانونمند آفریده و قانون علیت را بر آن حاکمیت داده است. جهان بر طبق قوانین و سنن معیّن اداره مى‏شود، و قانونمندى خود را از آفریدگار گرفته و مى‏گیرد و انجام وظیفه مى‏‌کند. شاید مقصود از وحى الهى که در این قبیل آیات استعمال شده همین معنا باشد؛ یعنى هدایت تکوینى.

بعضى از مفسران، وحى مذکور در آیه را به وحى به اهل آسمان‏ها یعنى فرشتگان تفسیر کرده‌‏اند.

از این دو آیه دو نکته مهم استفاده مى‏‌شود: اول، وحى به وسیله سخن گفتن نبوده؛ دوم، گیرنده وحى لازم نیست از ذوى‏‌العقول باشد.

 

3. الهام و القاى در قلب

قرآن درباره مادر حضرت موسى علیه‏‌السلام مى‏فرماید:

آن‏گاه که به مادرت وحى کردیم، آنچه را باید وحى کنیم. وحى کردیم که نوزاد خود را در صندوقى بگذار و به دریا بیفکن، [ تا امواج آن را به ساحل برساند] و دشمن من و او [ فرعون] وى را بگیرد.[16]

و مى‏فرماید:

به مادر موسى وحى کردیم که نوزاد خود را شیر بده، و چنانچه بر جان وى ترسان شدى او را به دریا بیفکن، نترس و محزون نباش، ما او را به سوى تو باز مى‏گردانیم و از رسولانش قرار مى‏دهیم.[17]

گیرنده وحى در این دو آیه مادر حضرت موسى بوده لیکن وحى به او بدون شک وحى پیامبرى نبوده، بلکه یک نوع تفهیم پنهانى و در قلب افکندن و الهام بوده است، چه در خواب باشد یا بیدارى.

شیخ مفید مى‏نویسد:

مسلمانان اتفاق دارند که وحى به مادر موسى علیه‏‌السلام یا به صورت رؤیا بوده یا در حال خواب به وى القا شده است.[18]

4. اشاره

قرآن مى‏فرماید:

زکریا گفت: «پروردگارا، برایم علامتى قرار بده.» گفت: «نشانه تو این است که سه شبانه روز با مردم سخن نگو.» آن‏گاه از محراب به میان قوم خود آمد و به سویشان وحى کرد که صبح و شب خداى را تسبیح بگویید.[19]

قرآن در جاى دیگر داستان حضرت زکریا را چنین نقل مى‏کند:

زکریا گفت: «پروردگارا، نشانه‌‏اى براى من قرار بده.» گفت: «نشانه این باشد که سه روز جز به صورت رمز با مردم سخن نگو. پروردگارت را زیاد یاد کن، و شبانگاه و بامدادان او را تسبیح بگو.»[20]

وحى‏‌کننده در آیات مذکور حضرت زکریا بوده و گیرنده وحى قوم آن حضرت بوده‏اند. وحى هم، تفهیم مطلب به صورت اشاره بوده که فقط مخاطبان مى‏فهمیده‌‏اند.  چنان‏که در آیات سوره آل عمران به عبارت « إِلاّ رَمْزاً » آمده است. مفاد وحى هم تسبیح گفتن بامدادان و شبانگاهان بوده است.

 

5 . وحى به حواریین

قرآن کریم مى‏فرماید:

زمانى که به حواریین وحى کردم که به من و رسولم ایمان بیاورید. گفتند: «ایمان آوردیم، شاهد باش که ما مسلمان هستیم.»[21]

وحى‏ کننده در این آیه خداوند متعال است، و گیرنده وحى حواریین و اصحاب حضرت عیسى علیه ‏السلام بوده ‏اند. بعضى از مفسران احتمال داده ‏اند که حواریین پیامبر بوده‏اند. بنابراین، وحى بر آنان وحى اصطلاحى مى‏شود. اما چنانچه نبوت آنان به اثبات نرسد، باید وحى در آیه را به معناى القاى در قلب و الهام تفسیر کرد، و ظاهراً چنین باشد.

6. وحى به ملائکه

قرآن مى‌‏فرماید:

هنگامى که پروردگارت به فرشتگان وحى کرد که: «من با شما هستم. مؤمنان را ثابت‏قدم بدارید.»[22]

در آیه مذکور وحى کننده خداست و گیرنده وحى فرشتگان، لیکن وحى نبوت نبوده و به وسیله تکلم و ایجاد صوت هم نبوده است، زیرا در جاى خود به اثبات رسیده که فرشتگان جسمانى و مادى نیستند.

 

7. وحى شیاطین

قرآن مى‏‌فرماید:

همانا که شیاطین به دوستان خودشان وحى مى‏کنند تا با شما جدال کنند. و اگر از آنان پیروى کنید مشرک خواهید شد.[23]

و مى‏‌فرماید:

این‏چنین براى هر پیامبرى شیاطینى را از انس و جن قرار دادیم که بعض آن‏ها براى بعض دیگر سخنان زیبا و فریبنده وحى مى‏کنند. و اگر پروردگارت خواسته بود چنین کارى را انجام نمى‌‏دادند. پس آنان را با دروغ‏ها و تهمت‏هایشان واگذار.[24]

وحى ‏کننده در این آیات شیاطین جن و انس هستند که پنهانى مطالب گمراه کننده را به دوستانشان القا مى‏‌کنند. بنابراین وحى به معناى کلام پنهانى و وسوسه است که در گوش یکدیگر مى‏گویند. و چنانچه شیاطین جن وحى کننده باشند، در دل انسان‏هاى گمراه وسوسه مى‏‌افکنند.

8 . وحى به پیامبران

گرچه وحى در قرآن در برخى موارد درباره غیر پیامبران استعمال شده چنان‏که قبلاً اشاره شد، لیکن در اکثر موارد درباره پیامبران استعمال شده است. از باب نمونه:

قرآن مى‏فرماید:

ما به تو وحى کردیم چنان که به نوح و پیامبران بعد از او وحى نمودیم. به ابراهیم و  اسماعیل و اسحاق و یعقوب و اسباط و عیسى و ایوب و یونس و هارون و سلیمان وحى کردیم و به داود زبور دادیم.[25]

و مى‏فرماید:

ما بهترین قصه‏‌ها را به وسیله وحى قرآن، براى تو حکایت کردیم، هرچند پیش از آن از غافلان بودى.[26]

و مى‏فرماید:

بگو: چه چیزى بزرگ‏ترین شهادت است؟ بگو: «خدا بین من و شما شاهد است، و این قرآن را به من وحى کرده تا به وسیله آن، شما و هرکس را که قرآن به او برسد بترسانم.»[27]

و ده‏ها آیه دیگر که در طول مباحث آینده به برخى از آن‏ها اشاره خواهد شد. در این قبیل وحى‏‌ها وحى‏ کننده خداوند متعال است و گیرندگان وحى پیامبران راستین الهى بودند که در طول تاریخ به پیامبرى برگزیده شدند. مفاد وحى حقایق و معارف و پیام‏هایى است که از جانب خداوند متعال براى انسان‏ها فرستاده شده است. وحى بر پیامبران گرچه در اصل معناى لغوى ـ یعنى القاى مطلب به مخاطب در خفا و باسرعت ـ با سایر موارد وحى شریک است لیکن با آن‏ها تفاوت کلى و ذاتى دارد. چنان‏که در مباحث آینده تبیین خواهد شد.

 

[12] . « وَأَوْحى رَبُّکَ إِلَى النَّـحْلِ أَنِ اتَّخِذِى مِنَ الجِبالِ بُیُوتاً وَمِنَ الشَّـجَرِ وَمِمّا یَعْرِشُونَ » نحل، آیه 68.
[13] . تصحیح‏الاعتقاد، ص 121.
[14] . « ثُمَّ اسْتَوى إِلىَ السَّماءِ وَهِىَ دُخانٌ فَقالَ لَها وَلِلْأَرْضِ ائْتِـیا طَوْعاً أَوْ کَرْهاً قالَتا أَتَیْنا طائِعِـینَ * فَقَضاهُنَّ سَبْعَ سَمـواتٍ فِى یَوْمَیْنِ وَأَوْحى فِى کُلِّ سَماءٍ أَمْرَها وَزَیَّـنَّا السَّماءَ الدُّنْیا بِمَصابِیحَ وَحِفْظاً ذ لِکَ تَقْدِیرُ العَزِیزِ العَلِـیمِ » فصلت، آیات 11 ـ 12.
[15] . « إِذا زُلْزِلَتِ الأَرْضُ زِلْزالَها * وَأَخْرَجَتِ الأَرْضُ أَثْقالَها * وَقالَ الإِنْسانُ ما لَها * یَوْمَئِذٍ تُحَدِّثُ أَخْبارَها * بِأَنَّ رَبَّک َ أَوْحى لَها » زلزال، آیات 1 ـ 5.
[16] . « إِذْ أَوْحَیْنا إِلى أُمـِّکَ ما یُوحى * أَنِ اقْذِفِـیهِ فِى التّابُوتِ فَاقْذِفِـیهِ فِى الیَمِّ فَلْیُلْقِهِ الیَـمُّ بِالسّاحِلِ یَأْخُذْهُ عَدُوٌّ لِى وَعَدُوٌّ لَهُ » طه، آیه 38.
[17] . « وَأَوْحَیْنا إِلى أُمِّ مُوسى أَنْ أَرْضِعِـیهِ فَإِذا خِفْتِ عَلَیْهِ فَاءَلـْقِـیهِ فِى الیَمِّ وَلاتَخافِى وَلاتَحْـزَنِى إِنّا رادُّوهُ إِلَیْکِ وَجاعِلُوهُ مِنَ المُرْسَلِـینَ » قصص، آیه 7.
[18] . تصحیح الاعتقاد، ص121.
[19] . « قالَ رَبِّ اجْعَلْ لِى آیَةً قالَ آیَتُکَ أَ لاّتُکَـلِّمَ النّاسَ ثَلاثَ لَیالٍ سَوِیّاً * فَخَرَجَ عَلى قَوْمِهِ مِنَ المِحْرابِ فَأَوْحى إِلَیْهِمْ أَنْ سَبِّـحُوا بُکْرَةً وَعَشِـیّاً » مریم، آیات 10 ـ 11.
[20] . « قالَ رَبِّ اجْعَلْ لِى آیَةً قالَ آیَتُکَ أَ لاّ تُـکَلِّمَ النّاسَ ثَلاثَةَ أَیّامٍ إِلاّ رَمْزاً وَاذکُرْ رَبَّکَ کَثِـیراً وَسَبِّحْ بِالْعَشِىِّ وَالاْءِبْـکارِ » آل‏عمران، آیه 41.
[21] . « وَإِذْ أَوْحَیْتُ إِلَى الْحَواریّیّنَ أَنْ امِنُوا بى وَ بِرَسُولى قالُوا امَنّا وَاشْهَدْ بِأَنَّنا مُسْلِمُونَ » مائده، آیه 111.
[22] . « إِذْ یُوحِى رَبُّکَ إِلَى المَلائِکَةِ أَ نِّى مَعَکُمْ فَثَـبِّتُوا الَّذِینَ آمَنُوا » انفال، آیه 12.
[23] . « وَ إِنَّ الشَّیاطِـینَ لَیُوحُونَ إِلى أَوْلِـیائِهِمْ لِـیُجادِلُوکُمْ وَ إِنْ أَطَعْتُمُوهُمْ إِنَّـکُمْ لَمُشْرِکُونَ » انعام، آیه 121.
[24] . « وَکَذ لِکَ جَعَلْنا لِکُلِّ نَبِىٍّ عَدُوّاً شَیاطِـینَ الإِنْسِ وَالجِنِّ یُوحِى بَعْضُهُمْ إِلى بَعْضٍ زُخْرُفَ القَوْلِ غُرُوراً وَلَوْ شاءَ رَبُّکَ ما فَعَلُوهُ فَذَرْهُمْ وَما یَفْتَرُونَ » انعام، آیه 112.
[25] . « إِنّا أَوْحَیْنا إِلَیْکَ کَما أَوْحَیْنا إِلى نُوحٍ والنَّبِـیِّینَ مِنْ بَعْدِهِ وَأَوْحَیْنا إِلى إِبْراهِـیمَ وَ إِسْمـعِـیلَ وَ إِسْحـقَ وَیَعْقُوبَ وَالأَسْباطِ وَعِـیسى وَأَیُّوبَ وَیُونُسَ وَهـرُونَ وَسُلَیْمانَ وَآتَیْنا داوُدَ زَبُوراً » نساء، آیه 163.
[26] . « نَحْنُ نَقُصُّ عَلَیْکَ أَحْسَنَ القَصَصِ بِما أَوْحَیْنا إِلَیْکَ هـذَا القُرْآنَ وَ إِنْ کُنْتَ مِنْ قَبْلِهِ لَمِنَ الغافِلِـینَ » یوسف، آیه 3.
[27] . « قُلْ أَىُّ شَى‏ءٍ أَکْبَرُ شَهادَةً قُلِ اللّهُ شَهِـیدٌ بَیْنِى وَبَیْنَکُمْ وَأُوحِىَ إِلَىَّ هـذا القُرْآنُ لِأُ نْذِرَکُمْ بِهِ وَمَنْ بَلَغَ » انعام، آیه 19.