پایگاه اطلاع رسانی آیت الله ابراهیم امینی قدس سره

عبادت در اسلام‏

عبادت در اسلام‏

 

عبادت در لغت به معناى‌ تسلیم، اطاعت و اظهار ذلت است. راغب مى‌‏نویسد: عبودیت به معناى‌ اظهار ذلت است، ولى‌ عبادت بالاتر از آن است، زیرا به معناى‌ نهایت درجه اظهار ذلت است؛ از همین رو کسى‌ جز خدا سزاوار پرستش نیست.[1]

کلمه عبد نیز از همین ماده گرفته شده و به معناى‌ برده است. بردگان کسانى‌ بودند که در برابر فرمان مالک و مولاى‌ خود، تسلیم محض بودند و به او حق مى‌‏دادند که در تمام امور آنان دخالت کند.

بنابراین به همه انسان‏ها عبد و بنده گفته مى‌‏شود، زیرا مملوک خدا هستند.

اما مالکیت خداى‌ متعال نسبت به بندگان با مالکیت بندگان نسبت به بردگان، تفاوت اساسى‌ دارد، زیرا مالکیت انسان‏ها اعتبارى‌ است، اما مالکیت خداى‌ سبحان حقیقى‌ و تکوینى‌ است. موجودات در وجود و ادامه وجود خود به‏ خدا وابسته‌‏اند و در تملّک و تصرف او قرار دارند. فقر و احتیاج جزء ذاتشان مى‌‏باشد.

 

قرآن مى‌‏گوید:

اى‌ مردم! شما نیازمند خدا هستید و او بى‌‏نیاز و ستایش شده است.[2]

از همین جا روشن شد که تمام انسان‏ها و موجودات جهان، بندگان و مملوکان واقعى‌ خدا هستند، زیرا در برابر قوانین حاکم بر جهان و اراده تکوینى‌ خداى‌ قادر تسلیم محض‏اند و نمى‌‏توانند تخلف کنند.

قرآن مى‌‏گوید:

هیچ موجودى‌ در آسمان‏ها و زمین نیست، مگر این‏که براى‌ بندگى‌ به سوى‌ خداى‌ رحمان مى‌‏آید.[3]

آن‏چه گفته شد در معناى‌ لغوى‌ عبادت و عبادت تکوینى‌ بود. اما عبادت در اصطلاح شرایع عبارت است از: اظهار بندگى‌ و نهایت خضوع و تسلیم در برابر فرمان‏هاى‌ الهى‌. در ادیان، مراسم مخصوصى‌ هست که عبادت نامیده مى‌‏شود. پیروانشان آن عمل را به عنوان اظهار بندگى‌ انجام مى‌‏دهند و به معبود خود تقرب مى‌‏جویند.

در اسلام نیز چنین مراسمى‌ تشریع شده است؛ مانند: نماز، روزه و حج.

همه موجودات جهان به خدا نیاز دارند، و جز خداى‌ بى‌‏نیاز شخص دیگرى‌ نمى‌‏تواند نیاز آنها را تأمین کند. بنابراین جز خدا، هیچ کس صلاحیت‏ معبود شدن را ندارد. انسان وظیفه دارد تنها خدا را پرستش کند.

پیامبران مردم را به پرستش خداى‌ یگانه دعوت مى‌‏کردند و از پرستش غیر او برحذر مى‌‏داشتند.

پیامبر اسلام صلى‌ الله علیه و آله و سلم نیز مردم را به توحید و نفى‌ شرک دعوت مى‌‏نمود و از عبادت غیر خدا نهى‌ مى‌‏کرد و این بزرگ‏ترین هدف آن حضرت بود.

قرآن نیز کتاب توحیدى‌ است و مردم را به پرستش خداى‌ یگانه فرا مى‌‏خواند:

[قرآن‏] کتابى‌‏است محکم که آیاتش با تفصیل از جانب خداى‌ حکیم و آگاه نازل گشته است که جز خداى‌ یکتا را نپرستید و من بیم دهنده و بشارت دهنده شما هستم.[4]

بنابراین هر عملى‌ که به قصد عبادت و ثواب و تقرب انجام مى‌‏گیرد باید تنها براى‌ خدا باشد وگرنه شرک محسوب مى‌‏شود.

یکى‌ از شرایط صحت عبادت، اخلاص و قصد قربت است.

بنابراین، اگر کسى‌ به قصد خودنمایى‌ و ریا عبادتى‌ را انجام دهد، عمل او باطل است و نه تنها ثواب ندارد بلکه نفس انسان را به انحطاط مى‌‏کشد و موجب عذاب خواهد شد. به همین جهت، ریاکارى‌ مذمت شده و به عنوان شرک به شمار رفته است؛ امام صادق علیه السلام فرمود:

هر ریایى‌ شرک است، هر کس عملى‌ رابراى‌ مردم انجام دهد ثوابش را باید از مردم بگیرد و هر کس عمل را تنها براى‌ خدا انجام دهد، ثوابش را نیز خدا مى‌‏دهد.[5]

على‌ بن سالم مى‌‏گوید: از امام صادق علیه السلام شنیدم که فرمود: خداى‌ عزّوجلّ مى‌‏فرماید: من بهترین شریک هستم، هر کس در عملش غیر مرا شرکت دهد من آن عمل را قبول نمى‌‏کنم.[6]

بنابراین انسان باید سعى‌ کند تا عبادتش را مخلصانه و تنها براى‌ خدا و به قصد قربت انجام دهد و از ریاکارى‌ و خودنمایى‌ و امثال آن، جداً اجتناب کند.

هر چه عمل خالص‏تر باشد ارزش و ثواب بیشترى‌ دارد.

البته مراسم عبادت و پرستش باید از جانب خدا، پیامبر و امامان معصوم علیهم السلام تعیین شده باشد، نه دیگرى‌. هیچ کس حق ندارد از طرف خود و بدون استناد به دلیل معتبر شرعى‌، عبادتى‌ را ابداع کند. اثبات مراسم عبادى‌، چه واجب و چه مستحب، نیاز به دلیل معتبر شرعى‌ دارد. عملى‌ را مى‌‏توان به عنوان عبادت و به قصد قربت، انجام داد که در قرآن کریم و احادیث صحیح و معتبر، به انجام آن امر شده باشد. مسلمان باید تابع دستورهاى‌ شریعت باشد.

بدعت‏گذارى‌ در دین یکى‌ از محرمات الهى‌ است و بر علماى‌ دین واجب است که با آن مبارزه کنند.

امام صادق علیه السلام نقل کرده که رسول خدا صلى‌ الله علیه و آله و سلم فرمود: بدعت، گمراهى‌ است و گمراهى‌ موجب دخول در دوزخ مى‌‏شود.[7]

یونس بن عبدالرحمان مى‌‏گوید: به حضرت موسى‌ بن جعفر علیه السلام عرض کردم: چگونه یگانه‌‏پرست باشم؟ فرمود: اى‌ یونس! بدعت‏گذار مباش.

هرکس به رأى‌ خودش عمل کند به هلاکت مى‌‏رسد، هر کس اهل‏بیت پیامبر را رها سازد گمراه مى‌‏گردد و هر کس کتاب خدا و گفتار پیامبر را ترک کند کافر مى‌‏شود.[8]

زراره مى‌‏گوید: از حضرت صادق علیه السلام درباره حلال و حرام سؤال کردم، فرمود: حلال محمد صلى‌ الله علیه و آله و سلم تا قیامت حلال و حرام او تا قیامت حرام است. غیر از این نیست و نخواهد آمد. نیز فرمود: حضرت على‌ علیه السلام فرمود: هیچ کس بدعتى‌ در دین نمى‌‏گذارد جز این که سنتى‌ را ترک مى‌‏کند.[9]

رسول خدا صلى‌ الله علیه و آله و سلم فرمود: وقتى‌ بدعتى‌ در امت من به وجود آمد بر عالم واجب است که علمش را ظاهر کند و با آن بدعت مبارزه نماید. اگر چنین‏ نکرد لعنت خدا بر او باد.[10]

عبادت در اسلام به دو قسم تقسیم مى‌‏شود: واجب و مستحب. واجبات عبادى‌ عمل‏هایى‌ هستند که شارع مقدس اسلام بر انسان‏هاى‌ مکلّف واجب و لازم دانسته که با قصد قربت و به صورت صحیح آنها را انجام دهند و بر ترک عمدى‌ و بدون عذر آنها عقاب اخروى‌ مقرر داشته است. مانند: نمازهاى‌ واجب، روزه واجب و حج واجب و ... .

مستحبات عبادى‌، عمل‏هایى‌ هستند که به مکلّفین امر شده که به قصد قربت آنها را انجام دهند. اگر انجام دادند ثواب مى‌‏برند ولى‌ ترک آنها موجب عقاب نمى‌‏شود؛ مانند: نمازهاى‌ مستحبى‌، زیارت‏ها، قرائت قرآن، دعا و غیره. البته در صحت و ثواب مستحبات علاوه بر وجود دلیل معتبر شرعى‌ قصد قربت نیز لازم است و ریا و خودنمایى‌ موجب بطلان آنها مى‌‏شود.[11]

 

[1]. مفردات، ص 319
[2]. فاطر( 35) آیه 15:« یا أَیُّها النّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَراءُ إِلَى‌ اللَّهِ وَاللَّهُ هُوَ الغَنِىُّ الحَمِیدُ»
[3]. مریم( 19) آیه 93:« إِنْ کُلُّ مَنْ فِى‌ السَّمواتِ وَالأَرضِ إِلّا آتِى‌ الرَّحْمنِ عَبْداً»
[4]. هود( 11) آیات 1 و 2:« کِتابٌ أُحْکِمَتْ آیاتُهُ ثُمَّ فُصِّلَتْ مِنْ لَدُنْ حَکِیمٍ خَبِیرٍ* أَ لّاتَعْبُدُوا إِلّا اللَّهَ إِنَّنِى‌ لَکُمْ مِنْهُ نَذِیرٌ وَبَشِیرٌ»
[5]. کافى‌، ج 2، ص 293: قال أبو عبداللّه علیه السلام:« کلّ ریاء شرک انّه؛ من عمل للناس کان ثوابه على‌ الناس، و من عمل للّه کان ثوابه على‌ اللّه»
[6]. کافى‌، ج 2، ص 295: علیّ بن سالم، قال: سمعت أباعبداللّه علیه السلام یقول:« قال للّه عزّوجلّ: أنا خیر شریک، من أشرک معی غیری فی عمل عمله لم أقبله إلا ما کان لی خالصاً»
[7]. همان، ج 1، ص 57: عن أبی‏عبداللّه علیه السلام قال:« قال رسول اللّه صلى‌ الله علیه و آله و سلم: کلّ بدعة ضلالة، و کلّ ضلالة فی النار»
[8]. کافى‌، ج 1، ص 56: یونس بن عبدالرحمان، قال: قلت لأبی‏الحسن الأوّل علیه السلام: بما أُوَحِّدُ اللّهُ؟ فقال:« یا یونس! لاتکوننّ مبتدعاً، من نظر برأیه هلک، و من ترک أهل‏بیت نبیّه صلى‌ الله علیه و آله و سلم ضلّ، و من ترک کتابَ اللّه و قولَ نبیّه کفر»
[9]. همان، ص 58: زرارة، قال: سألت أبا عبداللّه علیه السلام عن الحلال و الحرام. فقال:« حلال محمّد صلى‌ الله علیه و آله و سلم حلال أبداً إلى‌ یوم القیامة، و حرامه حرام أبداً إلى‌ یوم القیامة. لایکون غیره، ولایجی‏ء غیره- و قال:- قال علی علیه السلام: ما أحد ابتدع بدعة إلّا ترک بها سنّةً»
[10]. همان، ص 54: قال رسول اللّه صلى‌ الله علیه و آله و سلم:« إذا ظَهَرت البِدَعُ فی أمّتی فلیُظهِر العالم علمَه، فمن لم یفعل فعلیه لعنة اللّه»

[11] امینى‌، ابراهیم، آشنایى‌ با اسلام، 1جلد، بوستان کتاب (انتشارات دفتر تبلیغات اسلامى‌ حوزه علمیه قم) - قم، چاپ: سوم، 1388.