عبادت در اسلام
عبادت در لغت به معناى تسلیم، اطاعت و اظهار ذلت است. راغب مىنویسد: عبودیت به معناى اظهار ذلت است، ولى عبادت بالاتر از آن است، زیرا به معناى نهایت درجه اظهار ذلت است؛ از همین رو کسى جز خدا سزاوار پرستش نیست.[1]
کلمه عبد نیز از همین ماده گرفته شده و به معناى برده است. بردگان کسانى بودند که در برابر فرمان مالک و مولاى خود، تسلیم محض بودند و به او حق مىدادند که در تمام امور آنان دخالت کند.
بنابراین به همه انسانها عبد و بنده گفته مىشود، زیرا مملوک خدا هستند.
اما مالکیت خداى متعال نسبت به بندگان با مالکیت بندگان نسبت به بردگان، تفاوت اساسى دارد، زیرا مالکیت انسانها اعتبارى است، اما مالکیت خداى سبحان حقیقى و تکوینى است. موجودات در وجود و ادامه وجود خود به خدا وابستهاند و در تملّک و تصرف او قرار دارند. فقر و احتیاج جزء ذاتشان مىباشد.
قرآن مىگوید:
اى مردم! شما نیازمند خدا هستید و او بىنیاز و ستایش شده است.[2]
از همین جا روشن شد که تمام انسانها و موجودات جهان، بندگان و مملوکان واقعى خدا هستند، زیرا در برابر قوانین حاکم بر جهان و اراده تکوینى خداى قادر تسلیم محضاند و نمىتوانند تخلف کنند.
قرآن مىگوید:
هیچ موجودى در آسمانها و زمین نیست، مگر اینکه براى بندگى به سوى خداى رحمان مىآید.[3]
آنچه گفته شد در معناى لغوى عبادت و عبادت تکوینى بود. اما عبادت در اصطلاح شرایع عبارت است از: اظهار بندگى و نهایت خضوع و تسلیم در برابر فرمانهاى الهى. در ادیان، مراسم مخصوصى هست که عبادت نامیده مىشود. پیروانشان آن عمل را به عنوان اظهار بندگى انجام مىدهند و به معبود خود تقرب مىجویند.
در اسلام نیز چنین مراسمى تشریع شده است؛ مانند: نماز، روزه و حج.
همه موجودات جهان به خدا نیاز دارند، و جز خداى بىنیاز شخص دیگرى نمىتواند نیاز آنها را تأمین کند. بنابراین جز خدا، هیچ کس صلاحیت معبود شدن را ندارد. انسان وظیفه دارد تنها خدا را پرستش کند.
پیامبران مردم را به پرستش خداى یگانه دعوت مىکردند و از پرستش غیر او برحذر مىداشتند.
پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله و سلم نیز مردم را به توحید و نفى شرک دعوت مىنمود و از عبادت غیر خدا نهى مىکرد و این بزرگترین هدف آن حضرت بود.
قرآن نیز کتاب توحیدى است و مردم را به پرستش خداى یگانه فرا مىخواند:
[قرآن] کتابىاست محکم که آیاتش با تفصیل از جانب خداى حکیم و آگاه نازل گشته است که جز خداى یکتا را نپرستید و من بیم دهنده و بشارت دهنده شما هستم.[4]
بنابراین هر عملى که به قصد عبادت و ثواب و تقرب انجام مىگیرد باید تنها براى خدا باشد وگرنه شرک محسوب مىشود.
یکى از شرایط صحت عبادت، اخلاص و قصد قربت است.
بنابراین، اگر کسى به قصد خودنمایى و ریا عبادتى را انجام دهد، عمل او باطل است و نه تنها ثواب ندارد بلکه نفس انسان را به انحطاط مىکشد و موجب عذاب خواهد شد. به همین جهت، ریاکارى مذمت شده و به عنوان شرک به شمار رفته است؛ امام صادق علیه السلام فرمود:
هر ریایى شرک است، هر کس عملى رابراى مردم انجام دهد ثوابش را باید از مردم بگیرد و هر کس عمل را تنها براى خدا انجام دهد، ثوابش را نیز خدا مىدهد.[5]
على بن سالم مىگوید: از امام صادق علیه السلام شنیدم که فرمود: خداى عزّوجلّ مىفرماید: من بهترین شریک هستم، هر کس در عملش غیر مرا شرکت دهد من آن عمل را قبول نمىکنم.[6]
بنابراین انسان باید سعى کند تا عبادتش را مخلصانه و تنها براى خدا و به قصد قربت انجام دهد و از ریاکارى و خودنمایى و امثال آن، جداً اجتناب کند.
هر چه عمل خالصتر باشد ارزش و ثواب بیشترى دارد.
البته مراسم عبادت و پرستش باید از جانب خدا، پیامبر و امامان معصوم علیهم السلام تعیین شده باشد، نه دیگرى. هیچ کس حق ندارد از طرف خود و بدون استناد به دلیل معتبر شرعى، عبادتى را ابداع کند. اثبات مراسم عبادى، چه واجب و چه مستحب، نیاز به دلیل معتبر شرعى دارد. عملى را مىتوان به عنوان عبادت و به قصد قربت، انجام داد که در قرآن کریم و احادیث صحیح و معتبر، به انجام آن امر شده باشد. مسلمان باید تابع دستورهاى شریعت باشد.
بدعتگذارى در دین یکى از محرمات الهى است و بر علماى دین واجب است که با آن مبارزه کنند.
امام صادق علیه السلام نقل کرده که رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم فرمود: بدعت، گمراهى است و گمراهى موجب دخول در دوزخ مىشود.[7]
یونس بن عبدالرحمان مىگوید: به حضرت موسى بن جعفر علیه السلام عرض کردم: چگونه یگانهپرست باشم؟ فرمود: اى یونس! بدعتگذار مباش.
هرکس به رأى خودش عمل کند به هلاکت مىرسد، هر کس اهلبیت پیامبر را رها سازد گمراه مىگردد و هر کس کتاب خدا و گفتار پیامبر را ترک کند کافر مىشود.[8]
زراره مىگوید: از حضرت صادق علیه السلام درباره حلال و حرام سؤال کردم، فرمود: حلال محمد صلى الله علیه و آله و سلم تا قیامت حلال و حرام او تا قیامت حرام است. غیر از این نیست و نخواهد آمد. نیز فرمود: حضرت على علیه السلام فرمود: هیچ کس بدعتى در دین نمىگذارد جز این که سنتى را ترک مىکند.[9]
رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم فرمود: وقتى بدعتى در امت من به وجود آمد بر عالم واجب است که علمش را ظاهر کند و با آن بدعت مبارزه نماید. اگر چنین نکرد لعنت خدا بر او باد.[10]
عبادت در اسلام به دو قسم تقسیم مىشود: واجب و مستحب. واجبات عبادى عملهایى هستند که شارع مقدس اسلام بر انسانهاى مکلّف واجب و لازم دانسته که با قصد قربت و به صورت صحیح آنها را انجام دهند و بر ترک عمدى و بدون عذر آنها عقاب اخروى مقرر داشته است. مانند: نمازهاى واجب، روزه واجب و حج واجب و ... .
مستحبات عبادى، عملهایى هستند که به مکلّفین امر شده که به قصد قربت آنها را انجام دهند. اگر انجام دادند ثواب مىبرند ولى ترک آنها موجب عقاب نمىشود؛ مانند: نمازهاى مستحبى، زیارتها، قرائت قرآن، دعا و غیره. البته در صحت و ثواب مستحبات علاوه بر وجود دلیل معتبر شرعى قصد قربت نیز لازم است و ریا و خودنمایى موجب بطلان آنها مىشود.[11]
[1]. مفردات، ص 319
[2]. فاطر( 35) آیه 15:« یا أَیُّها النّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَراءُ إِلَى اللَّهِ وَاللَّهُ هُوَ الغَنِىُّ الحَمِیدُ»
[3]. مریم( 19) آیه 93:« إِنْ کُلُّ مَنْ فِى السَّمواتِ وَالأَرضِ إِلّا آتِى الرَّحْمنِ عَبْداً»
[4]. هود( 11) آیات 1 و 2:« کِتابٌ أُحْکِمَتْ آیاتُهُ ثُمَّ فُصِّلَتْ مِنْ لَدُنْ حَکِیمٍ خَبِیرٍ* أَ لّاتَعْبُدُوا إِلّا اللَّهَ إِنَّنِى لَکُمْ مِنْهُ نَذِیرٌ وَبَشِیرٌ»
[5]. کافى، ج 2، ص 293: قال أبو عبداللّه علیه السلام:« کلّ ریاء شرک انّه؛ من عمل للناس کان ثوابه على الناس، و من عمل للّه کان ثوابه على اللّه»
[6]. کافى، ج 2، ص 295: علیّ بن سالم، قال: سمعت أباعبداللّه علیه السلام یقول:« قال للّه عزّوجلّ: أنا خیر شریک، من أشرک معی غیری فی عمل عمله لم أقبله إلا ما کان لی خالصاً»
[7]. همان، ج 1، ص 57: عن أبیعبداللّه علیه السلام قال:« قال رسول اللّه صلى الله علیه و آله و سلم: کلّ بدعة ضلالة، و کلّ ضلالة فی النار»
[8]. کافى، ج 1، ص 56: یونس بن عبدالرحمان، قال: قلت لأبیالحسن الأوّل علیه السلام: بما أُوَحِّدُ اللّهُ؟ فقال:« یا یونس! لاتکوننّ مبتدعاً، من نظر برأیه هلک، و من ترک أهلبیت نبیّه صلى الله علیه و آله و سلم ضلّ، و من ترک کتابَ اللّه و قولَ نبیّه کفر»
[9]. همان، ص 58: زرارة، قال: سألت أبا عبداللّه علیه السلام عن الحلال و الحرام. فقال:« حلال محمّد صلى الله علیه و آله و سلم حلال أبداً إلى یوم القیامة، و حرامه حرام أبداً إلى یوم القیامة. لایکون غیره، ولایجیء غیره- و قال:- قال علی علیه السلام: ما أحد ابتدع بدعة إلّا ترک بها سنّةً»
[10]. همان، ص 54: قال رسول اللّه صلى الله علیه و آله و سلم:« إذا ظَهَرت البِدَعُ فی أمّتی فلیُظهِر العالم علمَه، فمن لم یفعل فعلیه لعنة اللّه»
[11] امینى، ابراهیم، آشنایى با اسلام، 1جلد، بوستان کتاب (انتشارات دفتر تبلیغات اسلامى حوزه علمیه قم) - قم، چاپ: سوم، 1388.