امام خمينى «قدس سره» و مفهوم وحدت
ضرورت وحدت امت اسلامى و زيانهاى تفرقه بر كسى پوشيده نيست. و اسلام در آيات و احاديث فراوان مردم را به وحدت دعوت نموده و از تفرقه بر حذر داشته اس. پيامبر اكرم و هم مصلحين منادى وحدت بودهاند (دار التقريب) ليكن صحبت در معناى وحدت است.
محمد رسول الله و الذين معه اشداء على الكفار رحماء بينهم ـ فتح ـ .29
موضوع سخن مفهوم وحدت است و تشريح و يبين آن. مقصود تفسير معناى وحدت در مذاهب اسلامى است نه هر وحدتى.
مقصود از وحدت اسلامى چيست؟ آيا مقصود اين است كه در ميان مذاهب اسلامى يكى انتخاب شود؟ يا مقصود اينست كه مشتركات همه مذاهب گرفته شود و مفترقات همه آنها كنار گذاشته شود و مذهب جديدى اختراع شود عين هيچيك از مذاهب موجود نباشد چنانكه بعضى اصرار داشتند پاكدينى درست كنند؟
دشمن اسلام غالبا وحدت را به معناى اول تفسير مىكنند. ممكن است بعضى اهل سنت در مورد وحدت با شيعه انتظار داشته باشند شيعيان دست از عقيد و فقه خود بردارند و مذهب اهل سنت را بپذيرند. ابوبكر را خليفه اول و على را خليفه چهارم بدانند و در احكام هم پيرو يكى از مذاهب اربعه شوند و كتب فقهى و اخذ و مدارك آن و كتب احاديث را كنار بگذارند و بحث اينكه آيا پيامبر در زمان خودش خليفهاى تعيين كرد يا نه را كنار بگذارند.
در برابر اينها جمعى از شيعيان نيز از وحدت انتظار دارند اهل سنت دست از عقده خودشان در مورد امامت بردارند و على را خليفه اول و ابوبكر را غاصب بدانند و فقه و حديث خودشان را رها كنند و پيرو فقه شيعه شوند بنابراين در اصل امكان وحدت تشكيك مىنمايند. مىگويند وحدت بين شيعه و سنى چگونه امكان دارد و حال اينكه اهل سنت على را خليفه چهارم مىدانند و در احكام هم پيرو يكى از مذاهب اربعه هستند و از طرف ديگر شيعيان على را خليفه اول و ابوبكر را غاصب مىدانند و براى خودشان فقه مخصوصى دارند اين اصل هرگز امكانپذير نيست دشمنان وحدت اسلامى ـ چه كفار و چه مسلمانان ـ وحدت را اين چنين تفسير مىنمايند تا در قدم اول مسلمين ساده لوح را نسبت به آن بدبين سازند و مواجه با شكست نمايند.
در صورتيكه روشنفكران از علما و مصلحين خيرانديش كه منادى وحدت جهان اسلام بوده و هستند چنين منظورى را نداشته و ندارند و مىدانند كه چنين امرى امكانپذير نيست اختلاف عقيده و سليقه را نمىتوان از بين بشر برطرف ساخت. اختلاف در فهم و نظر از لوازم آفرينش ويژه انسانهاست. هم در اصول عقائد هم در فقه. و لا يزالون مختلفين الا من رحم ربك و لذلك خلقهم. مگر اختلاف عقيده و مذهب اختصاص به امت اسلام دارد. چه قدر مكتب و دين و مذهب در جهان داريم. مگر خود مذاهب اربعه در بينششان اختلاف نيست در مسائل فقهى و برخى از مسائل عقيدتى ؟ در بين يهود و نصارى چه اختلاف عميق و ريشهدارى وجود دارد. يهود پيامبرى حضرت عيسى را قبول ندارند و عيسويان يهود را قاتل حضرت عيسى مىدانند. در بين خود نصارى مذاهب مختلفى وجود دارد كه اهم آنها مذهب كاتوليك و پروتستان مىباشد. پروتستان اصلا به دستگاه كليسا عقيده ندارند و پاپ را قبول نمىكنند. در بين يهود نيز مذاهب متعددى وجود دارد. در صورتيكه اين اختلافات را مانع وحدت نمىدانند. آلان مسيحيت خودشان را يكپارچه و متحد مىدانند و هم چنين مسيحيت با يهود نزديك شدهاند و پاپ اعلاميه مىدهد كه يهود در قتل حضرت مسيح نقشى نداشتهاند.
بنابراين منظور مصلحين كه آنقدر دم از وحدت مسلمين مىزنند اين معنا نمىتواند باشد حضرت امام رضوان الله تعالى عليه كه منادى وحدت بين مسلمين بود چه منظورى داشته است در اينجا ابتداء چند فراز از سخنان امام را كه در مناسبتهاى مختلف ادا كرده ذكر مىكنيم و سپس توضيح مىفرمايد: دعوت به اسلام دعوت به وحدت است، به اين معنا كه همه در كلمه اسلام با هم مجتمع باشند ـ صحيفه نور ج 16 ص 4
و مىفرمايد: همه يك مقصد داريد همه مىخواهيد كه اسلام تحقق پيدا كند، پس چرا با هم دلخورى داشته باشيم ـ صحيفه نور ج 16 ص 94
و مىفرمايد بايد مسلمين با هم متحد شوند و تودهنى به آمريكا بزنند و بدانند كه مىتوانند . صحيفه نور ج 16 ص 286
و مىفرمايد: اين دو برادر: شيعه و سنى به واسطه دستهائى كه در كار بوده است چه از روى تقصير يا قصور نتوانستهاند اتحادى را كه مسلمين بايد در مقابل كفار و مشركين داشته باشند ايجاد نمايند صحيفه نور ج 17 ص 13
و مىفرمايد: آن چيزى كه آنها اصرار به آن دارند اين است كه ما با هم مجتمع نشويم با هم برادر نباشيم مسلمانها در هر كجا كه هستند با اشكال مختلفه، يك شكل آن ملىگرائى . آن مىگويد ملت فارسى. آن مىگويد ملت عرب. آن مىگويد ملت ترك. اين ملىگرائى كه بىمعناست كه هر كشورى هر زبانى بخواهد مقابل كشور ديگر و زبان ديگر بايستد. اين آن امرى است كه اساس دعوت پيغمبران را بر هم مىزند. پيغمبرها كه از اول تا ختمشان آمدهاند مردم را به برادرى به دوستى به اخوت دعوت كردهاند. در مقابل آنها يك عده تحصيل كردههاى در دامن غرب يا شرق آمدهاند و ندانستهاند اكثرا ندانسته و بعض هم دانسته قضيه ملىگرائى را پيش كشيدهاند. ملت عرب بايد چطور باشد در مقابل اينكه اسلام و ملت مسلمان بايد چه باشند. ملت عرب بايد چه باشد ملت فارسى بايد چه باشد ترك چه باشد. رنگهاى مختلف، اين رنگ رنگ سفيد است آن رنگ رنگ سياه است آن زرد است تمام اين مسائل تفرقه افكن از اين قدرتهاى بزرگ و شيطان بزرگ است ـ صحيفه نور ج 15 ص 278
و در وصيت نامه مىگويد: ملتها را دعوت به وحدت كنند و از نژاد پرستى كه مخالف دستور اسلام است بپرهيزند و با برادران ايمان خود در هر كشورى يا هر نژادى كه هستند دست برادرى بدهند كه اسلام بزرگ آنان را برادر خوانده است و اگر اين برادرى ايمانى با همت دولتها و ملتها و با تاييد خداوند متعال روزى تحقق يابد خواهيد ديد كه بزرگترين قدرت جهان را مسلمين تشكيل مىدهند. وصيتنامه ص 22
يكى دسته از مسلمانان شيعه هستند كه يك دسته از مسلمانان سنى، يك دسته حنفى يك دسته حنبلى و دسته ديگر اخبار هستند اصلا طرح اين معنا و اين دستهبنديها از اول درست نبوده است. يك جامعهاى كه هم مىخواهند به اسلام خدمت كنند و براى اسلام باشند اين مسائل نبايد طرح شود ما همه برادر هستيم و با هم هستيم منتهى علماى شما يك دسته فتوا به يك چيز دادند و شما تقليد از علماى خود كرديد و شايد به عنوان مثال حنفى يك دسته فتواى شافعى را عمل كردد و اينها شده شافعى. اينها دليل اختلاف نيست ما نبايد با هم اختلاف و تضاد داشته باشيم.
منظور امام و ساير مصلحين اين نيست كه اختلافات مذهبى را بر طرف سازند و يك مذهب بشوند و دست از آراء فقهى خود بردارند و به يك فقه عمل نمايند بلكه منظورشان اينست كه همه مسلمين، بر مذهبى كه دارند داشته باشند و به فقه خودشان عمل كنند ولى توجه داشته باشند كه مسلمانند و اسلام جهت وحدت آنهاست. زيرا همه مسلمانند. از اسلامشان دفاع كنند. و همه در يك صف در برابر دشمنان مشترك يعنى كفر و استكبار قرار گيرند.
اشداء على الكفار رحماء بينهم
باشند نه بر عكس با كفر و شرك بجنگند نه با ديگر مذاهب اسلامى. مشتركات را ببيند نه اختلافات جزئى را برادران عزيز ما همه مسلمانيم. استقلال و عظمت ما در گرو اسلام است . دشمنان اسلام براى محو كامل اسلام و به بند كشيدن مسلمين متحد شدهاند. همه ما مسلمانيم بيائيد از قرآن و اسلام و استقلال و شرف خودمان دفاع كنيم و به صورت يك امت واحد و نيرومند در برابر استكبار شرق و غرب بايستيم و راه سلطه و نفوذ آنان را ببنديم و دستشان را از كشورهاى اسلامى كوتاه كنيم كه خداوند متعال در قرآن مىفرمايد
و لن يجعل الله للكافرين على المؤمنين سبيلا ـ سوره نساء آيه 141
امام مىگويد: يهود و نصارى و ماركيستهاى ملحد و سرمايهداران جهان خوار همه با هم متحد شدهاند كه نور اسلام را خاموش نمايند و مسلمين را در بند بكشند فريب ظاهرسازيهاى آنها را نخوريد كه دروغ مىگويند و دست دوستى بسويشان دراز نكنيد كه در قرآن مىفرمايد:
يا ايها الذين آمنوا لا تتخذوا اليهود و النصارى اولياء بعضهم اولياء بعض و من يتولهم منكم فانه منهم ان الله لا يهدى القوم الظالمين ـ مائده / .51
و مىفرمايد:
يا ايها الذين آمنوا لا تتخذوا الذين اتخذوا دينكم هزوا و لعبا من الذين اوتوا الكتاب من قبلكم و الكفار اولياء و اتقوا الله ان كنتم مؤمنين ـ مائده / 57
و مىفرمايد:
يا ايها الذين آمنوا لا تتخذوا الكافرين اولياء من دون المؤمنين ا تريدون ان تجعلوا لله عليكم سلطانا مبينا ـ نساء / 144
امام مىفرمايد: بيائيد دست دشمنان اسلام را از كشورمان قطع كنيم بيائيد با دشمنان مشترك بجنگيم ـ بيائيد با صهيونيسم جهانى و اسرائيل غاصب بجنگيم و اين جرثومه فساد را از قلب كشورهاى اسلامى بيرون برانيم. بيائيد مسجد اقصى و نخستين قبله مسلمين را از چنگاه صهيونيسم غاصب خارج سازيم. بيائيد به استغاثههاى مسلمين لبنان و فلسطين پاسخ دهيم كه پيامبر فرمود:
من سمع من المسلمين يا للمسلمين و لم يجبه فليس بمسلم
در صورتيكه پيروان مكتب سرمايهدارى و كمونيسم با آن همه تباينى كه دارند با هم متحد شدهاند و يهود و نصارى با آن اختلافات مذهبى كه دارند متحد شدهاند و همه در برابر شما قرار گرفتهاند آيا شما نمىتوانيد آيا مسلمين نمىتوانند اختلافات جزئى را ناديده بگيرند و براى دفاع از اسلامشان در يك صف در برابر آنها قرار گيرند. چرا مىتوانند خوب هم مىتوانند.
اما در صورتيكه از سوى رهبرانشان هدايت شوند. البته اين مسؤوليت همگانى است ليكن علماء و خطباء و فقهاء و نويسندگان اسلامى مسئوليت بيشترى را بر عهده دارند زيرا وارثان پيامبر و حاميان دين هستند.
بر علماى دين كه وارثان پيامبر هستند فرض و واجب است كه موقعيت حساس جهان اسلام و نقشههاى شوم و خطرناك دشمنان را دريابند، با عوامل تفرقه و اختلاف به طورى جدى مبارزه نمايند، نقشهها شوم دشمنان را براى مسلمين تشريح كنند و همه آنها را براى دفاع از اسلام و مبارزه با شرك و استكبار جهانى بسيج نمايند.
ارزشهاى فراموش شده اسلام را مانند: جهاد، دفاع، وجوب امر به معروف و نهى از منكر و وجوب مبارزه با ظلم و ستم و گسترش عدل اجتماعى، ايثار، شهادت را در بين مردم بالاخص جوانان احيا كنيد. و همه را به سوى يك هدف يعنى دفاع از استقلال و عظمت اسلامى بسيج نمائيد. اى علما شما مناديان وحدت باشيد و ملتهاى پراكنده به سوى يك هدف متحد سازيد .