پایگاه اطلاع رسانی آیت الله ابراهیم امینی قدس سره

بخش اول: ازدواج از دیدگاه اسلام؛ اهداف و منافع

بخش اول: ازدواج از دیدگاه اسلام؛ اهداف و منافع

 

سستی بنیاد خانواده در غرب و تأثیر آن در ایران[1]

 

آیا تشکیل خانواده، ضرورت دارد و به صلاح انسان‌هاست یا ضرورتی ندارد و به میل دختر و پسر، بستگی دارد و آن‌ها حق دارند تا آخر عمر ازدواج نکنند و آزاد باشند و غریزه جنسی خود را از راه‌های دیگر ارضا نمایند.

با کمال تأسف، چندین دهه است که در غرب و کشورهای صنعتی در مسئله خانواده، تحولی بزرگ روی داده است؛ بدین صورت که سنین ازدواج بالا رفته و دختران و پسران، زمانی ازدواج می‌کنند که تمایل جنسی آن‌ها فروکاسته و چندان نیازی ندارند و غریزه جنسی خود را به صورت دل خواه و آزاد، ارضا می‌نمایند. بسیاری از جوانان ترجیح می‌دهند تا آخر عمر تنها زندگی کنند.

آمار ازدواج، بسیار کم شده و آمار طلاق بالا رفته، سقط جنین آزاد شده و تعداد حرام‌زاده‌ها در حال ازدیاد است. همجنس بازی، عملی رسمی

است و حتی اجازه داده می‌شود که دو همجنس، زندگیِ مشترک تشکیل دهند. در یک کلام، بنیاد خانواده طبیعی و سنتی، متزلزل شده است.

به سبب همین دگرگونیِ وخامت‌بار در نظام خانواده، دانشمندان و عقلایِ عاقبت‌اندیش، شدیداً نگران شده و در خصوص ادامه وضع موجود، هشدار داده و می‌دهند.

با کمال تأسف در کشور ما هم در دو دهه اخیر، ازدواج دچار تحول شده و در همان مسیر در حال حرکت است. چنان که آمار نشان می‌دهد و خود شاهد هستیم سنین ازدواج بالا رفته و گروه کثیری از دختران و پسران به حدی رسیده‌اند که شانس چندانی برای ازدواج ندارند و ناچارند تا آخر عمر تنها زندگی کنند و این تنهایی هم بسیار دشوار است. این گونه افراد در این مدت با ارضای غریزه جنسی چه می‌کنند؟

از طرف دیگر، آمار طلاق، رو به ازدیاد و آمار ازدواج در حال نقصان است. اختلافات و نزاع و خشونت‌های خانوادگی، نگران‌کننده است.

گروهی از پسران و دختران و حتی تحصیل‌کردگان با وجود داشتنِ امکانات شغلی و مسکن، از ازدواج رسمی امتناع می‌ورزند. آیا مسئولان از وضع موجود احساس خطر نمی‌کنند؟ چرا چاره‌اندیشی نمی‌شود؟

 

تشکیل خانواده از دیدگاه اسلام[2]

 

ازدواج اگر با معیارهای صحیح انجام پذیرد، بسیاری از نعمت‌ها و برکت‌های خداوند متعال، نصیب انسان و جامعه می‌گردد و استعدادهای فراوانی شکوفا می‌شود، زیرا خداوند سبحان، این پیوند را مجرای عنایت‌های ویژه خود قرارداده است.

این همه تأکید قرآن و پیشوایان معصوم علیهم السلام هم از آن روست که این برکات الهی در جامعه نازل گردد و مردم از انحراف و ارتکاب گناه محفوظ بمانند و به عذاب گرفتار نگردند. درباره ضرورت ازدواج، احادیث فراوانی هست، برای نمونه برخی از آن‌ها را نقل می‌کنیم:

پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله فرمود:

ازدواج، سنت من است، هر کس از آن سرباز زند از من نیست.[3]

به همین مضمون، احادیث دیگری از آن پیامبر بزرگ صلی الله علیه و آله رسیده است؛ از جمله:

ازدواج، سنت من است هر کس از آن سرباز زند از سنت من سرپیچی کرده است.[4]

آن بزرگوار در حدیث دیگری فرمود:

هیچ بنایی در اسلام، بنیان‌گذاری نشده که نزد خدا محبوب‌تر از ازدواج باشد.[5]

 

منافع ازدواج[6]

 

بی‌تردید ازدواج آثار خوبی برای جسم و روح انسان دارد، آدمی را در پیمودن مسیر رشد و کمال و سعادت دنیوی و اخروی، کمک می‌کند، در این‌جا به بعضی از آن‌ها اشاره می‌کنم:

به دست آوردن مودّت و آرامش مودّت و الفت یکی از نیازهای طبیعی همه انسان‌هاست، این نیاز مهم با یک شریک دل‌سوز و غم‌خوار، که همان همسر است، تأمین می‌شود. همه محبت‌ها و دوستی‌ها موقت و محدودند، جز دوستی و محبتی که بین زن و شوهر، برقرار می‌شود، چون یک واحد را تشکیل می‌دهند و هدف مشترک دارند و پیمان بسته‌اند که تا آخر عمر در غم و شادی‌ها با هم باشند.

آرامش و الفت که با ازدواج حاصل می‌شود، آن‌قدر پراهمیت است که خداوند متعال آن را یکی از آیات بزرگ خویش معرفی نموده و می‌فرماید:

یکی از آیات الهی این است که برای شما از جنس خودتان جفتی را بیافرید تا با او انس بگیرید و آرامش بیابید و در بین شما دوستی و مهربانی قرار داد و در این امر برای افرادی که اهل تفکر باشند آیات و نشانه‌هایی وجود دارد.[7]

انسان به همدل و همراز نیاز دارد تا در پناه او آرامش گیرد و با کسب آرامش به زندگی انسانی خود ادامه دهد. امام رضا علیه السلام فرمود:

بنده خدا به فایده‌ای دست نمی‌یابد که بهتر از همسر شایسته باشد؛ همسری که وقتی او را می‌بیند شادمانش گرداند و در غیابش از نفس خود و مال او نگه‌داری کند.[8]

 

نهی از ترک ازدواج[9]

ازدواج، مستحبِ مؤکّد است، اما اگر کسی به گناه بیفتد بر او واجب می‌شود. و چنانچه به سبب ازدواج نکردن، گناه‌آلود شود فعل حرام انجام داده است. ولی اگر خود را پاک نگه داشت یا در اثر عدم امکان، ازدواج نکرد و با همین حال از دنیا رفت، چنین نیست که بعد از مرگ، معذّب شود.

عقاب و عذاب این فرد با عدل خدا سازگار نیست. ازدواج وظیفه‌ای اسلامی است، ولی در صورتی که شرایط آن فراهم باشد. اما اگر کسی در اثر عذر ازدواج نکرد گناه نکرده است.

اما تعداد این افراد کم است و بیشتر کسانی که ازدواج نمی‌کنند به گناه دچار می‌شوند؛ از همین‌روست که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله درباره مجرّدها این سخنان را فرمود و هشدار داد که:

بدترین مردگان شما مجردها هستند.[10]

و در حدیث دیگر:

افراد شرور امت من، عزّب‌هایند.[11]

در حدیث آمده است:

«پیامبر صلی الله علیه و آله به مردی که نامش «عَکّاف» بود، فرمود: آیا همسرداری؟

عرض کرد: نه، فرمود: آیا کنیز داری؟ عرض کرد: خیر. فرمود: آیا پول و امکانات داری؟ عرض کرد: بله، پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: ازدواج کن وگرنه از گناه‌کاران خواهی بود.»[12]

اگر کسی توان ازدواج را نداشت به فرمایش پیامبر صلی الله علیه و آله باید چشم و فرج خود را کنترل نماید:

ای جوانان، هر کس قوّه و توان ازدواج دارد باید ازدواج کند، زیرا با ازدواج می‌توان چشم و دامن را از گناه بازداشت.[13]

تحریم عمل زشت زنا، به منظور حفظ خانواده[14]

 

غریزه جنسی باید به صورت مشروع و طبیعی ارضا شود. با ازدواج است که این غریزه به صورت صحیح در مسیر خود قرار می‌گیرد و انسان را از انحراف و گناه مصون می‌دارد. غیر از ازدواج، راه‌های دیگرِ ارضای غریزه جنسی، همگی گناه‌آلود، هلاک‌کننده و انحرافی است که بنیاد جامعه سالم انسانی را درهم فرو می‌ریزد: زنا، استمنا و لواط از آن جمله است که ناپاکان، از آن طریق به ارضای خود می‌پردازند. بی‌جهت نیست که در شرع مقدس اسلام با تعابیر بسیار تند، این کردارها تحریم شده است. قرآن کریم درباره «زنا» می‌فرماید:

و به زنا نزدیک نشوید، زیرا این کار همواره زشت و بد راهی است.[15]

امام باقر علیه السلام در تفسیر آیه «و به زنا نزدیک مشوید که آن فحشاست» فرمود:

یعنی معصیت و نفرت‌انگیز است، زیرا خداوند زنا را دشمن می‌دارد و از آن نفرت دارد. فرمود: «و بد راهى است» عذاب زناکار از همه گناه‌کاران، سخت‌تر است و زنا از بزرگ‌ترین گناهان کبیره است.[16]

امام صادق علیه السلام فرمود:

شدیدترین عذاب را در روز قیامت، مردی دارد که نطفه خود را در رحمی که بر وی حرام است جای دهد.[17]

پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله فرمود:

زنا شش پی‌آمد دارد: سه پی‌آمد در دنیا و سه دیگر در آخرت.

پی‌آمدهای دنیایی‌اش این است که آبرو را می‌برد، مرگ را شتاب می‌بخشد و روزی را می‌برد و پی‌آمدهای آخرتش عبارت است از:

حسابرسی سخت و دقیق، خشم خدای رحمان و جاودانگی در آتش.[18]

با این وصف، آیا انسان عاقل به خود اجازه می‌دهد که حدود الهی را زیر پا بگذارد و عواقب شوم این عمل شنیع را برای خود رقم بزند. چه بهتر که با یک ازدواج ساده و صحیح، هم غریزه جنسی خود را ارضا کند و هم از ده‌ها دست‌آورد مفید آن بهره‌مند شود.

تحریم خود ارضایی و آثار زیان‌بار آن[19]

ازدواج باعث می‌شود که انسان به انحرافات جنسی گرفتار نشود. یکی از راه‌هایی که بعضی جوانان غافل برای ارضای غریزه جنسی از آن استفاده می‌کنند «استمناء» است. یعنی انسان خودش با خودش عملی را انجام دهد که منی از او خارج شود و به لذت جنسی برسد.

این عمل زشت و زیان‌بار، یکی از گناهان بزرگ است که در احادیث از آن نهی شده است، از باب نمونه چند حدیث را نقل می‌کنم:

از امام صادق علیه السلام درباره استمناء سؤال شد فرمود:

استمناء گناه بزرگی است که خدای تعالی در کتابش از آن نهی کرده است و انجام دهنده آن همچون کسی است که با خودش ازدواج کند.[20]

پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله فرمود:

استمناء کننده، ملعون و از رحمت خدا دور است.[21]

امام صادق علیه السلام فرمود:

سه دسته‌اند که خداوند در روز قیامت با آنان سخن نمی‌گوید و به آنان نظر نمی‌افکند و آن‌ها را تزکیه نمی‌کند و به عذابی دردناک مبتلا می‌سازد: اول مردی که [برای زینت] موهای صورت خود را می‌کند، دوم کسی که با خودش کاری می‌کند تا انزالش شود (استمناء کننده) و سوم، مردی که خود را در اختیار مرد دیگری قرار می‌دهد تا با او لواط کند.[22]

این عمل زشت نه تنها یک گناه بزرگ بلکه به تصدیق دانشمندان از جمله «موریس دیس»، آثار و پی‌آمدهای جسمانی و عصبی بدی نیز به همراه دارد از جمله: ضعف حافظه، ضعف و عدم تمرکز حواس، احساس خستگی و پریشانی، شرم و خجالت و علاقه به گوشه‌گیری، خواب‌های پریشان، گیجی، ضعف بینایی، ضعف اعصاب، سستی زانوها و پیری زود رس.

کانت، فیلسوف آلمانی، می‌نویسد: «هیچ چیز به اندازه کام گرفتن از خود (خودارضایى) ذهن و جسم انسان را ضعیف نمى‏کند.»

در اثر این عادت زشت، عقل و ذهن انسان واقعاً ضعیف می‌شود، کسانی که به این عمل زشت عادت کنند، حتی در ازدواج هم غالباً با مشکل مواجه می‌شوند. بنابراین، کسانی که به سلامت خود می‌اندیشند باید جداً از ارتکاب این عمل زشت اجتناب نمایند.

 


* امینى، ابراهیم، ازدواج، موانع و راه حل‏ها، 1جلد، بوستان کتاب (انتشارات دفتر تبلیغات اسلامى حوزه علمیه قم) - قم، چاپ: دوم، 1390

 

[1] تاریخ ایراد خطبه: 11/ 8/ 86
[2] تاریخ ایراد خطبه: 2/ 9/ 86
[3]. مستدرک الوسائل، ج 14، ص 152:« مِن سُنّتى التزویجُ فَمَنْ رَغبَ عن سُنّتى فلیس مِنّى.»
[4]. مستدرک الوسائل، ج 14، ص 153:« النکاحُ مِن سُنّتى فَمَن رَغِبَ عَنْهُ فَقد رَغِبَ عن سنّتى»
[5]. همان: ج 14، ص 3:« ما بُنِىَ فى الاسلامِ بِناءٌ أحبُّ الى اللَّهِ عزوجَلَّ مِن التزویجِ»
[6] تاریخ ایراد خطبه: 16/ 5/ 83
[7]. روم، آیه 21:« وَمِنْ آیاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْواجاً لِتَسْکُنُوا إِلَیْها وَجَعَلَ بَیْنَکُمْ مَوَدَّةً وَرَحْمَةً إِنَّ فِى ذ لِکَ لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ»
[8]. وسائل الشیعه، ج 20، ص 39 و مسند الامام الرضا علیه السلام، ج 2، ص 256:« ما أفادَ عبدٌ فائدةً خیراً مِن زوجةٍ صالحةٍ إذا رآها سَرّتْهُ وَ إذا غابَ عنها حَفِظْتهُ فى نفسِها ومالِهِ»
[9] تاریخ ایراد خطبه: 10/ 12/ 86
[10]. وسائل الشیعه، ج 20، ص 19:« رُذَالُ مَوتاکُم العُزّابُ»
[11]. مستدرک الوسائل، ج 14، ص 156:« شرارُ امّتى عزّابُ»
[12]. همان، ص 155:« قال رسول اللَّه صلى الله علیه و آله لرجلٍ اسمُهُ عَکّاف ألَکَ زوجةٌ؟ قال: لا، قال: ألک جاریةٌ؟ قال لا یا رسول اللَّه، قال: أفانت مُؤسِرٌ؟ قال نعم، قال: تزوّج وَ إلّافَأنت مِن المُذنبینَ.»
[13]. همان، ص 153:« یا مَعْشَرَ الشبابِ مَن استطاعَ مِنکُمُ البَاهَ فَلْیَتزوَّجْ فَانَّهُ أغَضُّ لِلْبَصَرِ وَ أحْصَنُ لِلْفَرْجِ»
[14] تاریخ ایراد خطبه: 2/ 1/ 87
[15]. اسراء، آیه 32:« وَلاتَقْرَبُوا الزِّنى‏ إِنَّهُ کانَ فاحِشَةً وَساءَ سَبِیلًا»
[16]. بحارالانوار، ج 76، ص 19:« الامام الباقر علیه السلام فى قوله تعالى« وَلاتَقْرَبُوا الزِّنى‏ إِنَّهُ کانَ فاحِشَةً»: یقولُ مَعْصیةً وَ مَقْتاً فَانَّ اللَّهَ یَمْقُتُهُ و یُبْغضُهُ قالَ« وَساءَ سَبِیلًا» هو أشدُّ الناسِ عذاباً وَ الزنى مِن اکبرِ الکبائِرِ»
[17]. همان، ج 79، ص 26:« إنّ أشدَّ الناسِ عذاباً یوم القیامةِ رَجلٌ أقَرَّ نُطْفَتَهُ فى رَحِمٍ تَحْرُمُ علیه»
[18]. خصال شیخ صدوق، ج 1، ص 321 و من لا یحضره الفقیه، ج 4، ص 365:« فى الزنى سِتُّ خِصالٍ: ثلاثٌ منها فى الدنیا وَ ثلاثٌ فى الاخرةِ فأمّا التى فى الدنیا فَیَذْهَبُ بالبَهاء وَ یُعجِّلُ الفناءَ و یَقطَعُ الرزقَ وَ أما التى فى الاخرةِ فَسُوءُ الحسابِ وَ سَخَطَ الرحمانِ و الخُلودُ فى النارِ»
[19] تاریخ ایراد خطبه: 17/ 7/ 88
[20]. مستدرک الوسائل، ج 14، ص 355:« سئل الصادق علیه السلام عن الْخَضْخَضَةِ فقالَ إثمٌ عظیمٌ قد نَهَى اللَّه تعالى عنه فى کتابِهِ و فاعِلُهُ کَناکِحِ نَفْسِهِ ولو عَلِمْتَ بِما یَفْعَلُهُ ما اکلتَ مَعَهُ»
[21]. همان، ص 356:« ناکحُ الکفّ ملعونٌ»
[22]. بحار الانوار، ج 73، ص 106 و وسائل الشیعه، ج 20، ص 353:« ثلاثةٌ لا یُکلِّمُهُم اللَّهُ یوم القیامةِ وَ لا یَنْظُرُ إلیهم وَ لا یُزکیّهم و لهم عذابٌ الیمٌ: النَّاتفُ شَیْبَهُ و الناکحُ نَفسَهُ و المنکوحُ فى دُبُرِهِ»