آغاز زندگی زناشویی
خوب است مرد، بعد از عروسی چند روزی در منزل بماند، و در صورت امکان، چند روزی مرخصی بگیرد و کار را کنار بگذارد. با این عمل به همسرش احترام نهاده و مراتب عشق و علاقه خود را به همسر و زندگی جدید ابراز مینماید، بدون شک در همسرش نیز عکس العمل نیکویی خواهد داشت.
در احوال حضرت رسول صلی الله علیه و آله چنین آمده که اگر با دختر باکره ازدواج میکرد یک هفته نزدش میماند و اگر با زن بیوه ازدواج میکرد مدت سه شبانه روز توقف میکرد.[9]
در این زمان دختر و پسر، زن وشوهر میشوند و زندگی انفرادی آنها به زندگی مشترک خانوادگی تبدیل میگردد. قبل از هر چیز باید به این نکته مهم توجه نمایند که زن و شوهر شدهاند و نمیتوانند مانند سابق آزاد و بیتفاوت
باشند. باید در تنظیم برنامههای خود حق همسرشان را نیز رعایت کنند. اگر مرد قبلًا آزاد بوده و هر وقت میخواست از منزل خارج میشد و هر وقت میخواست مراجعت مینمود وهر کجا میل داشت غذا میخورد و هر وقت میخواست مسافرت میکرد، اکنون باید توجه داشته باشد که همسری در خانه در انتظار اوست که از خانوادهاش دست کشیده و با هزاران امید و آرزو به خانه شوهر آمده است. مرد باید سعی کند برای صرف ناهار و شام حتی المقدور به منزل بیاید و با همسرش غذا بخورد. شبها زودتر به منزل بیاید، چون ممکن است همسرش از تنهایی خسته و ناراحت شود، و ممکن است از تنهایی وحشت و ترس داشته باشد و از این جهت اعصابش فرسوده شود. زن نیز باید برنامه کارهایش را طوری تنظیم کند که وقتی شوهر به منزل برمی گردد، از کارهای خانهداری فارغ و برای انس و الفت خانوادگی مهیا باشد.
برنامههای خواب و خوراک و همه برنامههایش را با همسرش هم آهنگ سازد و خودش را برای استقبال و پذیرایی از او آماده نماید، و بدین وسیله شوهر را به خانه و زندگی علاقهمند سازد.
شناخت همسر و هدف او
از این زمان دوران همسرداری آغاز میشود و کار آسانی نیست. در مرحله اول لازم است زن و شوهر یک دیگر را بشناسند. با طرز تفکر و اخلاق و خواستهها و تمایلات و توان جسمیِ هم آشنا شوند، نقاط ضعف و قوت یک دیگر را بشناسند. اما این شناخت به منظور تحکیم بنیاد زناشویی ودست یابی به طریق تطبیق و تنظیم زندگی و تعدیل خواستهها وامکان حداکثر
استفاده از وضع موجود باشد، نه به قصد عیبجویی و کشف نقاط ضعف و به دست آوردن مقدار موفقیت در ازدواج. خلاصه این که به قصد اصلاح و خیرخواهی و استوار ساختن بنیاد خانوادگی درصدد شناخت یک دیگر باشند، نه به منظور بهانهگیری و عیبجویی و اشکالتراشی. اگر با چنین دیدی درصدد شناخت یک دیگر برآمدند و در نقطه ضعفی یافتند سر و صدا راه نمیاندازند، بلکه سعی میکنند وضع موجود را اصلاح نمایند. نقطه ضعف از دو حال خارج نیست: یا نقص جسمانی است و قابل اصلاح، در این صورت درصدد چاره بر میآیند و از طریق معمول آن را اصلاح مینمایند. یا نقص جسمانی است و غیر قابل اصلاح در این صورت زندگی خود را با همین وضع تطبیق میدهند و تا آخر عمر با هم زندگی میکنند. یا یک نقص اخلاقی و روانی است. در این صورت با خیرخواهی و تفاهم درصدد اصلاح آن بر میآیند، اگر با بردباری و مهربانی عمل نمایند غالباً اصلاح و حداقل تعدیل خواهد شد. و اگر در اصلاح عیب اخلاقی توفیق نیافتند باز هم به صلاح آنهاست که با گذشت و اغماض آن را نادیده بگیرند و خودشان را با وضع موجود تطبیق دهند. اگر نقصی در همسرش میبیند و احساس میکند که قابل اصلاح نیست، همسرش را با همان نقص بپذیرد و تصمیم بگیرد به هر طور شده با او زندگی کند؛ مثلًا اگر همسرش عصبانی است اسباب عصبانیت او را فراهم نسازد و اگر عصبانی شد بردباری و گذشت نشان بدهد.
اگر زودرنج است سعی کند وسیله رنجش او را فراهم نسازد، اگر رنجیده شد از او دلجویی کند. اگر در زندگی نامنظم است و تأکیدات و توصیهها هم در او کارساز نشد همسرش میتواند خود را با وضع موجود تطبیق دهد، مقداری
را گذشت کند و مقداری را هم خودش منظم سازد. اگر وسواسی و بدبین است اسباب بدبینی او را فراهم نسازد و سعی کند بدبینی و سوءظن او را با مهربانی و خیراندیشی برطرف سازد.
به هر حال زن و شوهر باید توجه داشته باشند که جز معصوم هیچ کس بیعیب و نقص نیست، نهایت این که هر انسانی عیب یا عیوب خاصی دارد.
انسان باید فکر کند مگر خودش بیعیب است که از همسرش انتظار دارد کاملًا بیعیب باشد. اکثر عیوب قابل اغماضاند و با تحمل آنها میتوان خوش و خرم زندگی نمود. حیف نیست انسان با مشاهده عیبی جزئی زندگی را بر خود وهمسرش تلخ و ناگوار سازد.
مهمترین وظیفه زن و شوهر در آغاز زندگی شناخت یک دیگر و در مرحله دوم یاد گرفتن آیین همسرداری است. فکر نکنید که همسرداری کار سادهای است بلکه فن بسیار ظریف و حساسی است و نیاز به علم و آگاهی دارد.
زن و شوهر باید در آغاز زندگی، فن همسرداری را بیاموزند و به مرحله عمل درآورند، اگر در این باره کوتاهی کردند عواقب سوء آن را در آینده نزدیک مشاهده خواهند کرد، در آن زمان که اصلاح، دشوار و بسا اوقات غیرممکن خواهد بود.
در این جا ما نمیتوانیم مطالب و موضوعات مربوط به همسرداری را بررسی کنیم. زیرا قبلًا آن را به طور تفصیل بررسی نموده و در کتاب «همسردارى» نوشتهایم. در این جا به شما توصیه و تأکید میکنیم «همسردارى» یا سایر کتابهایی که در اینباره نوشته شده را خوب مطالعه و به نکتههای آن توجه کنید.
در خاتمه لازم است یادآور شوم که دوران اول ازدواج یعنی دو- سه سال اول زندگی زناشویی دوران بسیار حساس و مهم و در واقع خطرناکی است، زیرا دختر و پسر که زندگی جدید را آغاز میکنند قبلًا برای همسرداری آماده نشدهاند. به همین جهت برخورد آنها غالباً حساب شده نیست، ناچارند آیین همسرداری را به وسیله تجربه و در طول سالهای متمادی فرا گیرند، و به تدریج خود را تعدیل کنند و با شرایط جدید تطبیق دهند. چون خام و بیتجربهاند و ممکن است دست به اقدام حادی بزنند و بنیاد زناشویی را در معرض انحلال قرار دهند. چه بسیارند افرادی که در اثر عجله و لجبازی بیجهت در این سالهای حساس، بنیاد ازدواج خود را متلاشی نمودهاند، در صورتی که اگر صبر و بردباری به خرج میدادند میتوانستند با هم بسازند و زندگی را ادامه دهند. بنابراین به عروس و دامادهای جوان توصیه میکنم که در دوران اول ازدواج صبر و عاقبتاندیشی بیشتری از خود نشان دهند و تعادل اعصاب خویش را حفظ کنند و از هر گونه اقدام تندی جداً اجتناب ورزند. سعی کنند مشکلاتشان را با تفاهم و انصاف حل و فصل نمایند. حتی اگر احساس میکنید که ازدواج شما قابل دوام نیست باز هم در طلاق عجله نکنید، بهتر است موضوع را با افراد آگاه و خیرخواه در میان بگذارید و از آنها نظرخواهی کنید، از لجبازی دست بردارید و در اطراف موضوع خوب بیندیشید، آن گاه برطبق مصلحت عمل کنید.
[9]. همان، ص 244
* امینى، ابراهیم، جوان و همسر گزینى، 1جلد، بوستان کتاب (انتشارات دفتر تبلیغات اسلامى حوزه علمیه قم) - قم، چاپ: پنجم، 1390