پایگاه اطلاع رسانی آیت الله ابراهیم امینی قدس سره

موانع ازدواج

موانع ازدواج

 

هر جوانی طبعاً به ازدواج و تشکیل خانواده علاقه دارد و غریزه جنسی، او را در اقدام به آن دعوت می‌کند، و باید هر چه زودتر خواسته طبیعت را اجابت کند و کانون خانواده را برقرار سازد. ولی در خارج چنین نیست و اغلب ازدواج‌ها از سنین طبیعی و مطلوب به سنین بالاتر به تأخیر می‌افتد. آنچه باعث این تأخیر می‌شود بعضی از مشکلات و موانع واقعی یا خیالی است که در این راه وجود دارند که به بعضی از آنها اشاره می‌کنیم:

قبلًا باید یادآور شد که ازدواج امر ساده و نیازی طبیعی است که زن و مرد به یک دیگر دارند. دو رکن اصلی ازدواج زن و مرد هستند که در خطبه عقد، پیمان زندگی مشترک می‌بندند، که در اداره زندگی تشریک مساعی نمایند و تا پایان عمر به هم وفادار باشند. مرد به مقدار امکاناتش چیزی یا مبلغی را به عنوان «صداق» و نشانه صداقت تقدیم همسرش می‌نماید که مهر و صداق نامیده می‌شود. اصل ازدواج همین امر ساده و بی‌تشریفات است، و قاعدتاً باید مانند سایر نیازهای طبیعی بدون تکلف انجام بگیرد. ولی متأسفانه این

حقیقت ساده از مسیر سهل و بی‌آلایش خود خارج شده و به یک سری آداب و رسوم و تجملات و توقعات زاید و غیر ضروری و دست و پاگیر مبتلا گشته است، مانند مراسم سنگین عقد و عروسی، مهریه‌های سنگین، جهاز مفصل، فرش و ظرف و اسباب زندگی، توقع منزل جدا و مستقل. این قیود زاید و دست و پاگیر به صورت جزء لاینفک ازدواج درآمده و آن را امری غیرطبیعی و دشوار ساخته است. ریشه اکثر موانع، همین قید و بندهای غیرضروری است که تا پاره نشوند مشکلات و موانع ازدواج برطرف نخواهد شد. اکنون به تعدادی از این مشکلات اشاره می‌کنیم:

 

1. فقر و تهی‌دستی

هر جوانی طبعاً میل دارد که ازدواج کند و زندگی خود را سامان دهد و غریزه جنسی هم او را بدین امر هدایت و حتی تحت فشار قرار می‌دهد. اما بسیاری از جوانان، بر خلاف میل باطنی، به موقع ازدواج نمی‌کنند؛ با این عذر که مخارج عقد و عروسی، تهیه منزل و اسباب و لوازم زندگی را نداریم و نمی‌توانیم مخارج آینده زندگی را تأمین و آبرومند زندگی کنیم و با این بهانه‌ها بهترین اوقات جوانی را در حال تجرد به سر می‌برند، هنگامی ازدواج می‌کنند که چندان نیازی به آن ندارند و برخی ناچار می‌شوند تا پایان عمر از این نعمت بزرگ محروم بمانند و مجرد زندگی کنند.

آری، فقر و تهی دستی امری است دردناک که می‌تواند از ازدواج به موقع جلوگیری کند ولی همه افراد در این امر یک سان نیستند. بعضی افراد واقعاً فقیرند، یا اصلًا کار پیدا نمی‌کنند، یا در اثر بیماری از انجام هر کاری ناتوانند،

یا درآمدشان از حداقل زندگی خودشان کمتر است. عذر این گونه افراد در تأخیر ازدواج مقبول است، چون به کسی که قدرت ندارد نفقه خانواده را بپردازد، چگونه می‌توان گفت: باید حتماً در اولین فرصت ازدواج نماید؟ بهتر است این گونه افراد عفت و پاک‌دامنی را حفظ کنند، و صبر و خویشتن‌داری را پیشه خود سازند و با استمداد از خداوند متعال سعی کنند درآمد مشروعی به دست آورند آن گاه ازدواج نمایند.

خداوند در قرآن می‌فرماید: «آنان که وسیله ازدواج ندارند عفت نفس پیشه کنند تا خدا آنها را به لطف خود بى‏نیاز گرداند.[29]»

این‌گونه جوانان در وضع بسیار دشواری به سر می‌برند: از یک طرف میل دارند مانند سایر جوانان تشکیل خانواده بدهند و مستقل زندگی کنند و غالباً تحت فشار غریزه جنسی نیز هستند، از طرف دیگر امکانات و قدرت مالی ندارند تا ازدواج کنند. به هر حال باید صبر و بردباری پیشه کنند، تلاش نمایند و از خدا استمداد جویند تا وسیله ازدواج را برایشان فراهم سازد.

اما اولیای این افراد نیز موظف هستند به مقدار توانشان در رفع نیاز آنها و تهیه کار مناسب و تأمین مخارج ازدواجشان سعی و تلاش کنند و در رأس همه، حکومت اسلامی موظف است کار مناسبی برای این گونه افراد فراهم سازد و مادام که کار ندارند مخارج زندگی آنها و حتی هزینه ازدواج و مخارج اهل و عیال‌شان رااز بیت المال بپردازد.

 

تجمل‌گرایی

همه افرادی که دیر ازدواج می‌کنند واقعاً به سبب عدم تمکّنِ مالی نیست، چون ازدواج آن قدر هم دشوار نیست که ما می‌پنداریم، بلکه توقعات و بلندپروازی‌های بی‌جا و تجمل‌پرستی اغلب جوانان، ازدواج را این چنین دشوار ساخته است. مراسم مجلل عقد و عروسی، هزینه‌های سنگین و کمرشکن مهر و جهاز است که ازدواج را به صورت غولی وحشتناک در آورده است. جوانان این مراسم سنگین را جزء لاینفک ازدواج و از علائم شخصیّت خود می‌پندارند. جوان، فکر می‌کند برای ازدواج باید منزل شخصی و مستقل داشته باشد، فرش و اسباب زندگی او باید مرتب باشد، باید مراسم عقد و عروسی را مجلل برپا سازند، باید بعد از ازدواج خودش و خانواده‌اش در کمال رفاه و آسایش زندگی کنند و چون در آغاز جوانی چنین امکاناتی ندارد تأخیر ازدواج را ترجیح می‌دهد.

اما همه این افکار اشتباه است. هیچ کدام برای ازدواج ضرورت ندارد. اگر منزل شخصی نیست در منزل اجاره‌ای هم می‌توان ازدواج کرد. اگر منزل دربست نباشد در یک اتاق و دو اتاق هم می‌توان عروسی کرد. در منزل پدر و مادر عروس یا داماد هم می‌توان عروسی کرد. اگر فرش قالی نیست روی موکت هم می‌توان زندگی کرد. اگر زندگی مرفهی نمی‌توان تهیه کرد با رعایت اقتصاد و سادگی می‌توان زندگی کرد. به عقیده من، ازدواج به موقع و ساده زیستن، بر تأخیر ازدواج به منظور تأمین تشریفات و تجملات برتری و ترجیح دارد، زیرا قناعت و ساده زیستن و به موقع ازدواج کردن، هیچ گونه عوارض بدی در برندارد، در صورتی که تأخیر ازدواج غالباً از آثار سوء جسمانی و روانی و حتی دینی و اخلاقی خالی نیست و عواقب ناگواری را به دنبال خواهد داشت. اگر دختر و پسر موقعیت خود را بشناسند، از توقعات و بلند پروازی‌ها دست بردارند، پا را به اندازه گلیمشان دراز کنند، و با هم تفاهم نمایند که با وضع موجود بسازند و با همین امکانات موجود زندگی خانوادگی را تشکیل دهند، می‌توانند در آغاز جوانی از نعمت انس و محبت برخوردار گردند و از عواقب سوء تجرد مصون و محفوظ بمانند و می‌توانند به تدریج اسباب و لوازم زندگی را فراهم سازند و بعد از مدتی زندگی آبرومند و مرتبی داشته باشند.

کوتاه سخن این که ازدواج و ارضای غریزه جنسی مانند غذا خوردن یک نیاز طبیعی است که به موقع باید تأمین شود. چنان که انسان به هنگام گرسنگی، هر غذایی پیدا کرد می‌خورد، و هیچ گاه به بهانه عدم وجود میز و سرویس منظم غذاخوری و سفره زیبا و رنگین، از غذاخوردن امتناع نمی‌کند، ازدواج نیز یک نیاز طبیعی است که به موقع باید تأمین شود و نباید با توقعات و بلند پروازی‌ها تأخیر بیفتد.

 

2. بی‌کاری

یکی از موانع مهم ازدواج بی‌کاری است. با این که غریزه جنسی در جوانان بسیار نیرومند است و آنان را به سوی ارضای مشروع و قانونی و تشکیل خانواده دعوت می‌کند، اما وقتی بی‌کار و بی‌درآمد باشند و قدرت تأمین هزینه‌های مراسم عقد و عروسی و تأمین هزینه زندگی را نداشته باشند

نمی‌توانند به موقع ازدواج کنند، ناچارند غریزه جنسی را سرکوب کنند و ازدواج را تا پیدا کردن شغل و درآمد تأخیر بیندازند. وقتی پسران تا سنین بالا ازدواج نکنند و گاهی اصلًا از ازدواج صرف نظر کنند دختران نیز کمتر خواستگار پیدا می‌کنند و ناچارند تا سنین بالا در خانه پدر و مادر بمانند. و آثار سوء جسمانی و اخلاقی و اجتماعی چنین وضعی روشن است.

متأسفانه جمع کثیری از جوانان عزیز کشور ما با مشکل بی‌کاری مواجه‌اند، زیرا جمعیت کشور ایران، جوان است، تقریباً نیمی از مردم ما جوان هستند و به سن ازدواج رسیده‌اند یا می‌رسند و نیاز به اشتغال و کسب درآمد دارند. ولی مشاغل، محدود است و به تعداد تقاضا نیست. تعداد زیادی جوان دختر و پسر داریم که فارغ التحصیل شده و جویای کار و استخدام هستند ولی اکثرشان نمی‌توانند شغل مناسبی پیدا کنند. این وضع هم‌چنان ادامه دارد و هرساله تعداد زیادی فارغ التحصیل داریم و بر تعداد بی‌کاران افزوده می‌شود

تعداد زیادی از جوانان، به هر دلیل، ترک تحصیل کرده و درصدد یافتن شغل مناسب هستند. همه اینها، به اضافه کارگران و کارمندانی که قبلًا شاغل بوده‌اند ولی کارگاهشان تعطیل شده و یا به هر دلیل اخراج یا بازخرید شده‌اند سیل عظیمی از بی‌کاران را تشکیل می‌دهند ولی شغل‌های جدید به تعداد نیاز نیست. بنابراین بی‌کاری یکی از مشکلات مهم کشور ماست که دولت باید برای حل آن جداً چاره اندیشی کند وگرنه امکان دارد در آینده با بحران مواجه شویم. ولی با توجه به اوضاع و شرایط موجود و اقتصاد بیمار کشور ما، حلّ مشکل بی‌کاری و ایجاد زمینه اشتغال برای خیل عظیم جوانان کار ساده وآسانی نیست، به نظر می‌رسد نیاز به یک ابتکار عمل و تجدید نظر جدی در ساختار سیستم اقتصادی کشور دارد.

ایران با وجود این همه منابع متنوع طبیعی و سرزمین حاصل خیز و آب‌های فراوان و نیروهای مستعد انسانی، کشور فقیری نیست و نباید وضع اقتصادی ما این چنین باشد. دولت باید به وسیله کارشناسان اقتصادی، عیوب و نواقص برنامه‌های اقتصادی موجود را پیدا کند و برطرف سازد، و به وسیله کارشناسان مخلص و دل‌سوز و با تجربه، طرحی جامع و منسجم و حساب شده تهیه کند و به تصویب مجلس برساند و به طوری جدی و با همکاری همه نهادها اجرا کند، بدین وسیله به تدریح به توسعه صحیح اقتصادی و حل نهایی مشکل بی‌کاری و فقر خواهد رسید. ولی رسیدن به چنین اقتصاد صحیحی حتماً نیاز به زمان و جدیت فراوان دارد. امیدواریم در آینده به چنین هدفی نائل گردیم.

ولی قبل از رسیدن به هدف نهایی و مطلوب، دولت موظف است به تعداد امکان برای حل مشکل بی‌کاری چاره اندیشی کند، ولو به طور موقت و تعداد محدود.

یکی از کارهایی که دولت در این مورد می‌تواند انجام دهد توزیع عادلانه شغل‌های موجود در میان افراد جویای کار و جلوگیری از اشتغال افراد به شغل‌های متعدد و درآمد دار است. در جامعه کنونی افراد فراوانی داریم که کارهای مختلف و متعدد دارند. و از چند جا حقوق و مزایا و یا اضافه کار می‌گیرند، در صورتی که افراد دیگر اصلًا بی‌کارند. این عادلانه نیست که افرادی دارای شغل‌های متعدد باشند و از چند جا کسب درآمد کنند ولی افراددیگر بی‌کار باشند. دولت می‌تواند با وضع قوانین و مقررات مناسب حق اشتغال افراد را محدود سازد و بیشتر از یک شغل دولتی یا خصوصی را ممنوع سازد. جلو اضافه کاری را بگیرد، یا بر داشتن شغل‌های متعدد مالیات‌های سنگین ببندد تا دنبال کارهای متعدد نروند.

دولت با طرح و اجرای چنین برنامه‌ای می‌تواند جمع کثیری از بی‌کاران را به شغل مشغول سازد. البته این را می‌دانم که اکثر کسانی که دارای شغل‌های متعدد هستند نیازهای زندگی و تأمین رفاه بیشترآنها را وادار به تصدی بیش از یک شغل کرده ولی با وجود کمبود زمینه اشتغال و تعداد روزافزون بی‌کاران امر دایر است بین این که گروهی که در توان دارند برای خودشان چند شغل دست و پا کنند و به رفاه بهتری برسند ولی جمع کثیری دیگر اصلًا بی‌کار و گرسنه باشند و بین این که همین شغل‌های موجود عادلانه بین همه افراد تقسیم شود و همه به نوایی برسند. وضع دوم یقیناً بر وضع اول ترجیح دارد. البته اجرای چنین برنامه‌ای کار آسانی نیست. ولی با تصمیم قاطع و برنامه ریزی صحیح امکان عمل دارد.

کار دیگری که دولت در این باره می‌تواند انجام دهد جلوگیری از استخدام زن و شوهر در اداره‌های دولتی و حتی مؤسسه‌های غیر دولتی است. اگر زن استخدام شده شوهر حق استخدام نداشته باشد و بالعکس.

چنان چه زن و شوهری قبلًا استخدام شده و شاغل هستند دولت می‌تواند آن دو را مخیر کند که یک نفرشان از کار برکنار شود. کار دیگری که دولت در این مورد می‌تواند انجام دهد تعیین تکلیف برای کارگران و کارمندان غیر ایرانی است. در این زمان چندین میلیون غیر ایرانی به کارهای مختلف اشتغال دارند، بعضی از آنها نمی‌توانند به کشورشان باز گردند و عواطف انسانی و اسلامی اجازه نمی‌دهد آنان را از ایران اخراج نمود ولی به هر حال این مسئله قابل بحث است که با وجود این همه بی‌کار ایرانی وظیفه دولت چیست. آیا وظیفه دارد غیر ایرانی‌ها را اخراج کند و بدین وسیله برای جمع کثیری از ایرانیان زمینه کار را فراهم سازد، یا این که پناهندگان غیر ایرانی و مهمانان را بر صاحبان اصلی خانه مقدم بدارد. دولت باید در این رابطه تصمیم بگیرد.

 

3. ادامه تحصیلات

سومین عاملی که موجب تأخیر ازدواج می‌شود ادامه تحصیلات دبیرستانی یا دانشگاهی است. اغلب پسران و دختران علاقه دارند تحصیلات خود را حداقل تا دیپلم و در صورت امکان تا لیسانس و بالاتر ادامه دهند. و از طرف دیگر ازدواج را با درس خواندن ناسازگار می‌دانند، زیرا ازدواج مسئولیت آفرین است، و شخص را مقید می‌سازد. چون شوهر باید زن‌داری کند و مخارج خانواده را تأمین نماید، در صورتی که هنوز شغلی و درآمدی پیدا نکرده تا مخارج خود و همسرش را تأمین کند. او هنوز نان خور پدرو مادر می‌باشدچگونه می‌تواند هزینه زندگی خانواده‌اش را تأمین کند، به علاوه فکر می‌کند بعد از ازدواج باید همسرداری کند و فرصت و فراغتی برای درس خواندن نخواهد داشت. دختر نیز تصور می‌کند که ازدواج مانع درس خواندن می‌باشد، زیرا بعد از ازدواج باید شوهرداری و خانه‌داری کند و فراغتی برای درس خواندن ندارد. خانواده دختر و پسر نیز همین عقیده را دارند و غالباًحاضر نیستند درباره ازدواج فرزندانشان، در حال تحصیل اقدام نمایند.

 

در نتیجه، اوضاع چنین شده که مشاهده می‌نمایید: سنین ازدواج بالا رفته، پسران و دختران بر خلاف میل طبیعی، خویشتن را ملزم می‌دانند که ازدواج را تا پایان دوره تحصیلات به تأخیر بیندازند، مخصوصاً در شهرها و به ویژه در شهرهای بزرگ.

با این‌که تحت شدیدترین فشارهای نیروی غریزه جنسی قرار می‌گیرند اما ناچارند بسوزند و بسازند. چون ادامه تحصیلات را برای آینده خویش ضروری و سرنوشت ساز می‌دانند، اما غریزه جنسی به هرحال یک واقعیت است و به این بهانه‌ها نمی‌توان آن را خاموش ساخت. اگر از طریق مشروع و طبیعی ارضا نشد، بیم آن می‌رود که از طریق غیرمجاز خود را آشکار سازد.

نابهنجاری‌ها، طغیان‌ها، مفاسد اخلاقی، انحرافات جنسی، تجاوزات نامشروع، ولگردی‌ها و چشم چرانی‌ها، وجود بعضی بیماری‌های جسمانی و روانی، که در بین جوانان دیده می‌شود معلول تأخیر ازدواج و عدم دسترسی به ارضای مشروع است.

مشکلات اخلاقی و اجتماعی جوانان بر اندیشمندان پوشیده نیست و همه را به وحشت انداخته است، مربیان و خیراندیشان از انحرافات جنسی جوانان بیمناکند و در پی چاره هستند، توصیه می‌کنند برای جوانان تفریح‌گاه سالم، کتاب خانه، پارک، فیلم، نمایش نامه، امکانات ورزشی تهیه کنید و بدین وسیله آنها را سرگرم سازید و اوقات فراغت‌شان را اشغال کنید تا به انحراف و گناه کشیده نشوند.

البته من منکر نیستم که ایجاد تفریحات سالم و وسیله سرگرمی برای جوانان کاملًا ضروری است و مسئولان و خیراندیشان باید در این باره اقدام نمایند، و تا حدی هم می‌تواند جلو مفاسد اخلاقی را بگیرد، ولی هیچ کدام اینها نمی‌تواند پاسخ گوی نیاز طبیعی و خواسته غریزه جنسی باشد. غریزه جنسی یک واقعیت طبیعی است که آدمی را به سوی جنس مخالف جذب می‌کند و جداً خواستار ارضاست و با سرگرمی و بهانه نمی‌توان آن را از مسیر طبیعی منحرف ساخت. چنان که گرسنگی و تشنگی را به وسیله سرگرمی نمی‌توان برطرف ساخت نیاز جنسی را نیز به وسیله سرگرمی نمی‌توان تأمین کرد. باید سعی و تلاش‌ها را به سوی تأمین این نیاز طبیعی و رفع مشکلات و موانع ازدواجِ به موقع ساخت.

 

راه حل این مشکل

به نظر من حل این مشکل امکان پذیر است، مشکل اساسی در این است که ما تصور می‌کنیم ازدواج دختر و پسر با ادامه تحصیلات سازگار نیست، و چون ادامه تحصیلات ضرورت دارد پس باید ازدواج به موقع انجام نگیرد و تا پایان دوره تحصیلات تأخیر بیفتد، در صورتی که چنین نیست، ازدواج با ادامه تحصیلات اصلًا ناسازگاری ندارد. آن چه این دو را با هم ناسازگار ساخته اصل ازدواج نیست بلکه تقیّد به یک سری آداب و رسوم و توقعات بی جاست. اگر خانواده دختر و پسر و خود دختر و پسر و مسئولانِ کشور و متولیانِ مراکز فرهنگی و دانشگاهی در حل این مشکل تفاهم و تعاون داشته باشند قابل حل است.

اما خانواده دختر نگوید: مخارج زن بر عهده شوهر است و من باید دخترم را به مردی شوهر دهم که از هم اکنون خانه و زندگی کاملًا مستقلی داشته باشد و بتواند مخارج خانواده‌اش را تأمین کند و هزینه زندگی دخترم را از دوشم بردارد. بلکه بگوید: اگر دخترم برای ادامه تحصیلات چند سال دیگر در منزلم بماند، من ناچارم مخارج او را تأمین کنم، بنابراین می‌توانم دخترم را هم اکنون شوهر دهم و به اندازه توانم به زندگی جدید کمک کنم تا به خودکفایی برسند.

اما خانواده پسر نیز نگویند: وقتی پسرمان را زن می‌دهیم که بتواند منزل و زندگی مستقلی داشته باشد و مخارج خانواده‌اش را تأمین کند و باری بر دوش ما نباشد. بلکه بگویند: اگر برای ادامه تحصیلات تا چند سال دیگر در منزل ما بماند ناچاریم کلیه مخارج او را تأمین کنیم. پس چه بهتر که برایش زن بگیریم و به مقدار امکان به این زندگی نوبنیاد کمک نماییم. دختر و پسر نیز باید به این نکته توجه داشته باشند که وقتی به سن بلوغ رسیدند نیاز به ازدواج دارند؛ چنان که نیاز به آب و غذا دارند و این باید از راه مشروع تأمین شود و بهترین اوقات ازدواج سنین بلوغ است. بعد از آن امکانات مالی خانواده‌شان را در نظر بگیرند و توجه داشته باشند که چون قصد ادامه تحصیلات دارند نمی‌توانند زندگی کاملًا مستقلی را تشکیل دهند، بنابراین خواسته‌ها و توقعات خود را با وضع موجود تطبیق دهند. از منزل شخصی و مستقل و تجملات زندگی به طور موقت چشم پوشی کنند. از جهاز سنگین و اسباب و لوازم لوکس صرف نظر نمایند. راضی شوند در منزل خانواده عروس یا خانواده داماد یا جای دیگر، اتاقی داشته باشند و برای مدتی زندگی ساده‌ای را

شروع کنند و تا خاتمه تحصیلات به طریق مشروع از بچه‌دار شدن جلوگیری نمایند، چون هر دو نفر به تحصیل اشتغال دارند و باید به امور درسی خود برسند کارهای منزل را با همکاری و تعاون انجام دهند، توقعات را کم نمایند و ساده زندگی کنند.

مسئولانِ کشور و مراکز آموزشی نیز می‌توانند به دانش‌آموزان و دانشجویان وام ازدواج بدهند و خوابگاه و سایر امکانات را برایشان فراهم سازند.

مراکز خیریه نیز می‌توانند به صورت وام ازدواج یا بلاعوض وجوهی را در اختیار این گونه افراد قرار دهند.

خانواده دختر و پسر می‌توانند تفاهم کرده و با جلب نظر و تفاهم دختر و پسر زندگی ساده و باصفایی برایشان تنظیم نمایند. در این صورت پسر و دختر در آغاز جوانی از تشکیل زندگی خانوادگی و انس و مودت برخوردار، و از گناه و انحراف و بیماری‌های روانی مصون می‌مانند و با فراغت و آرامش خاطر به درس و مطالعه خود ادامه می‌دهند و بعد از پایان تحصیلات به کسب و کار مشغول می‌شوند و به تدریج اسباب و لوازم زندگی را تکمیل می‌کنند و به خواسته‌های درونی خویش جامه عمل می‌پوشند.

البته تصدیق می‌کنم که پیشنهاد مذکور امری است غیر مأنوس که عمل به آن ابتدائاً مشکل بلکه غیر ممکن تلقی می‌شود، ولی اگر خوب بیندیشیم و جوانب آن را بررسی کنیم به امکان و ضرورت آن تصدیق خواهیم کرد. برای نجات نسل جوان و جلوگیری از مفاسد اخلاقی و انحرافات و تجاوزات جنسی چه راه حلی را بهتر از این سراغ دارید؟ به نظر من پیشنهاد مذکور بهترین بلکه تنها راه حل مشکلات نسل جوان می‌باشد، و کاملًا قابل عمل است.

باید عادات و رسوم و قید و بندها را کنار بزنیم تا امکان آن را دریابیم. البته این امر به یک کار فرهنگی وسیع نیاز دارد تا افکار خانواده‌ها و جوانان برای پذیرش آن آماده شود. به امید این که اصلاح طلبان و خیر اندیشان که در نجات و سعادت نسل جوان می‌اندیشند همتشان را در این باره معطوف دارند و در حل این مشکل بزرگ اجتماعی تلاش و جدیت نمایند. به هر حال باید این سد شکسته شود و موانع ازدواج در حال تحصیل مرتفع گردد. توصیه ما به جوانان این است که خود در این راه پیش‌قدم شوند، و نیاز طبیعی خویش را بدون خجالت با خانواده‌شان در میان بگذارند و از آنان بخواهند که وسیله ازدواج ساده را برایشان فراهم سازند.

 

به نامه این دانش‌جوی مجرد توجه نمایید:

آقای ... دانش‌جوی علوم پزشکی دانشگاه تهران در نامه‌اش می‌نویسد:

«دانش‌جوی 23 ساله هستم. احتیاج شدید به یک همسر مهربان و خوب دارم، ولی دشواری‌هایی بر سر این راه هست که دوایی برای آنها نمی‌یابم.

مهم‌ترین مشکل خانواده‌ها هستند (خانواده پسر و دختر) و هم‌چنین مشکلات مالی و نداشتن شغل مناسب؛ مثلًا خانواده من گفته‌اند پس از گرفتن پایان نامه و انجام خدمت سربازی دامادت خواهیم کرد که در آن موقع 27 ساله خواهم بود. آیا تا آن موقع ازدواج دیر نیست. متأسفانه مردم خیال می‌کنند کسی که می‌خواهد داماد شود باید خانه و ماشین داشته باشد و از عهده تأمین مخارج هنگفت مراسم عروسی برآید. متأسفانه در حال حاضر

جوانانی که موقعیت ازدواج را ندارند- جز عده معدودی که ایمان قوی دارند- بقیه به راه‌های خلاف کشیده می‌شوند. به نظر من اگر جوانان در موقع مناسب ازدواج کنند یا امکان ازدواج موقت برایشان فراهم باشد دیگر احتیاجی به این همه گشت امر به معروف و نهی از منکر نیست.

برای غلبه بر این مشکل چند راه به نظر من می‌رسد که مطرح می‌سازم:

1. به جای این که خانواده‌ها این قدر مقید به مراسم گسترده عروسی باشند با ساده‌تر برگزار کردن آن، می‌توان کمک به سزایی به خانواده جدید کرد و مبلغ صرفه‌جویی شده را صرف تأسیس این خانواده‌ها نمود.

2. کمک کردن خانواده عروس و داماد و هم‌چنین اقوام نزدیک آنها به این دو زوج جوان.

3. درک و آگاهی از این مسئله توسط امت مسلمان که ازدواج یک سنت اسلامی است و توجه به سفارش‌های مکرر پیامبر اکرم و ائمه اطهار در مورد ازدواج به موقع و ثواب آن.

4. کمک دولت و دیگر مؤسسات خیریه خصوصی به جوانان در مورد ازدواج مانند: در اختیار گذاشتن زمین، وام ازدواج و مسکن، با شرایط سهل و دیگر امکانات که اگر ان شاء اللَّه در جامعه اسلامی ما این موضوع جا بیفتد و مانند دیگر رسوم غلط از بین برود خیلی از مسائل اجتماعی ما که اکثر آنها در مورد جوانان به این مسئله بستگی دارد از بین خواهد رفت.

4. خدمت سربازی

چهارمین مانع در راه ازدواج خدمت سربازی است. طبق قانون جاری

کشور هر پسری ناچار است در سن هیجده سالگی یا بعد از خاتمه تحصیلات مدت دو سال به خدمت سربازی برود. در این مدت از خانه و زندگی دور است و باید مقررات نظام وظیفه را رعایت کند. بنابراین نمی‌تواند مخارج خانواده‌اش را تأمین کند و از آنها سرپرستی نماید و به همین جهت اغلب پسران ازدواج را تا پایان خدمت سربازی به تأخیر می‌اندازند. و خانواده دختر هم کمتر حاضر می‌شوند دخترشان را به عقد جوانی درآورند که هنوز خدمت سربازی را انجام نداده است. در نتیجه، سنین ازدواج به بعد از بیست سالگی کشیده شده و آثار و نتایج سوء این تأخیر بر اندیشوران پوشیده نیست.

اما به نظر من مشکل مذکور نیز غیر قابل حل نیست. اساس اشکال از این جا پیدا شده که ازدواج را به صورت امری فوق العاده می‌نگریم و به عادات و رسومی مقید شده‌ایم که انجام آنها اصلًا ضرورت ندارد.

اما اگر هدف اصلی ازدواج را منظور بداریم تصدیق می‌کنیم که اغلب این عادات و رسوم و توقعات و تجملات، در نیل به هدف دخالتی ندارند و بدون آنها هم می‌توان ازدواج ساده‌ای را برگزار کرد و به هدف نائل آمد.

اگر خانواده دختر و پسر تفاهم و تعاون داشته باشند و پسر و دختر هم دست از توقعات و بلند پروازی‌ها بردارند و مسئولان اجتماعی هم در این باره کمک کنند جوانان می‌توانند در آغاز جوانی ازدواج کنند و به موقع هم خدمت سربازی را انجام دهند. چنان که سابق بر این، با راه حل مشکل آشنا شدید.

 

5. وجود خواهر یا برادر بزرگ تر

یکی از موانع ازدواج وجود خواهر یا برادر بزرگ‌تر است. گاهی ازدواج دختری به هر دلیل آن قدر تأخیر می‌افتد تا از سن معمول و متعارف ازدواج بالاتر می‌رود و شانس آمدن خواستگار برایش کمتر می‌شود. اگر یک دختر باشد یا فاصله‌اش با خواهر بعد از خودش زیاد باشد کمتر مشکلی به وجود می‌آید. اما اگر خواهر کوچک‌تری داشته باشد که دم بخت باشد و برایش خواستگار بیاید، در چنین صورتی است که مشکل به وجود می‌آید. اگر پدر و مادر بخواهند دختر کوچک‌تر را شوهر بدهند دختر بزرگ‌تر ناراحت می‌شود و احساس شرمندگی و شکست می‌کند، و تصور می‌نماید که نقطه ضعفی برایش محسوب می‌شود و شانس وجود خواستگار برایش کمتر خواهد شد.

و اگر خواستگار دختر کوچک‌تر را رد کنند امکان دارد او هم به سرنوشت خواهر بزرگ‌تر گرفتار شود و اگر چندین دختر پشت سر هم داشته باشند دلهره و مشکل شدیدتر خواهد بود. حل چنین مشکلی حقاً دشوار است.

شبیه این مشکل ولی خفیف‌تر امکان دارد در بین دو برادر به وجود آید:

گاهی ازدواج پسر به هر دلیل آن قدر تأخیر می‌افتد که از سن متعارف تجاوز می‌نماید؛ به گونه‌ای که اگر برادر کوچک‌تر داشته باشد موقع ازدواج او فرا می‌رسد. در چنین صورتی نظیر مشکل سابق به وجود می‌آید. این قبیل مشکلات در شهرهای بزرگ و اقشار تحصیل کرده بیش از سایرین دیده می‌شود. البته چندان زیاد نیست ولی به هر حال وجود دارد، باید چاره‌اندیشی کرد.

 

راه حل

قبلًا لازم است به تذکری که جنبه پیش‌گیری دارد اشاره کنم آن گاه به ذکر راه حل بپردازم. لازم است دختران و پدران و مادران‌شان قبلًا موقعیت خود را خوب بررسی کنند و برای پیش‌گیری از وقوع چنین مشکلاتی از توقعات زیاد و بلند پروازی‌های خیالی و وسواس خود، دست بردارند و خواستگار مناسب را رد نکنند، مبادا با چنین مشکلی مواجه شوند.

چنان چه به هر دلیل با مشکل مذکور مواجه شدند به نظر می‌رسد بهترین راه این است که دختر بزرگ‌تر نسبت به خواهر کوچک‌تر فداکاری کند و او را به ازدواج تشویق نماید. پدر و مادر نیز همین عمل را انجام دهند و وسیله ازدواج دختر کوچک‌تر را فراهم سازند و او را از احتمال ابتلا به سرنوشت دختر اول نجات دهند.

دختر بزرگ‌تر هم خدا دارد اگر خود او و پدر و مادرش موقعیت او را دریابند و با توجه به وضع موجود شرایط و توقعات را کمتر کنند امید می‌رود که برای او نیز خواستگار خوب و مناسبی پیدا شود و به خانه بخت برود. و نظایر آن دیده شده و چه بسا بهتر از شوهر دختر کوچک‌تر هم نصیبش شده است. گویا بهترین راه حل همین باشد.

در مورد ازدواج برادر کوچک‌تر قبل از برادر بزرگ‌تر نیز همین موضوع را پیشنهاد می‌کنم. البته در این مورد دشواری کمتر است.

 

6. مشکل مسکن

یکی از موانع بزرگ ازدواج نداشتن منزل است. تهیه منزل برای جوانان بسیار دشوار است و به همین جهت ازدواج‌ها از سنین مناسب به تأخیر می‌افتد. این مشکل اختصاص به جوانان ندارد بلکه قشر وسیعی از مردم به این بلیه سخت گرفتارند. برای حل این مشکل دو راه را پیشنهاد می‌کنیم: دراز مدت و کوتاه مدت.

راه حل دراز مدت: با این که اکثر کشورهای پیشرفته و صنعتی مشکل مسکن را حل کرده‌اند و کمتر اتفاق می‌افتد که فردی به منزل ملکی یا اجاره‌ای دست‌رسی نداشته باشد متأسفانه تهیه مسکن در کشورهای جهان سوم یکی از مشکلات بزرگ محسوب می‌شود. با کمال تأسف کشور جمهوری اسلامی ایران نیز شدیداً با این مشکل بزرگ درگیر است و با افزایش بی‌رویه جمعیت روز به روز هم شدیدتر می‌شود. قشر وسیعی از مردم ما از بی‌خانمانی در رنج و عذابند و تهیه منزل برای افراد کم‌درآمد و حقوق بگیر به ویژه جوانان بسیار دشوار و احیاناً غیر ممکن است. آن هم با ترقی سرسام‌آور منازل. تا کسی بی‌منزل نباشد از طعم تلخ بی‌خانمانی اطلاع ندارد.

دولت وظیفه دارد در حل این مشکل اساسی کوشش کند، زیرا مسکن همانند آب و غذا ضرورت دارد. دولت باید جدی‌تر در حل این مشکل اقدام نماید، وگرنه روز به روز با مشکلات بیشتری مواجه خواهد شد.

اولًا: بخش خصوصی را به سرمایه‌گذاری در احداث انبوه مسکن‌های کوچک و ارزان قیمت به صورت ویلایی و آپارتمانی تشویق کند و تسهیلات

لازم را در اختیارشان قرار دهد، و بر کارشان نظارت نماید. تا آنها را به صورت فروش یا اجاره ارزان قیمت در اختیار نیازمندان قرار دهند.

ثانیاً: در صورت امکان خود دولت می‌تواند در احداث این قبیل مساکن سرمایه‌گذاری کند.

ثالثاً: با وسایل تبلیغاتی که در اختیار دارد ثروتمندان و اهل خیر را به تأسیس مؤسسات خیریه تهیه مسکن و اعطای وام‌های بدون بهره به بی خانمان‌ها و به ویژه زوج‌های جوان و بی‌منزل تشویق کند.

راه حل کوتاه مدت: چنان که قبلًا گفته شد، ازدواج در سنین معین برای جوانان یک ضرورت است و تأخیر آن به صلاح جامعه و جوانان نیست.

مشکل مسکن را نیز باید تحمل کنند. در این رابطه به جوانان توصیه می‌کنیم که واقع نگر و عاقبت اندیش باشند و توقعات را در حد امکان کم کنند. و به پدر و مادر دختر و پسر توصیه می‌کنیم که در حل مشکل مسکن خانواده جدید همکاری و تعاون نمایند. اگر توان مالی دارند در خرید منزل به فرزندانشان کمک نمایند. اموالی را که بعد از مرگتان به فرزندان می‌رسد مقداری از آن را هم اکنون در اختیارشان بگذارید تا راحت باشند و به شما دعا کنند و در زمان پیری و گرفتاری به کمک شما بشتابند. وسیله آسایش و استقلال فرزندانتان را فراهم سازید و از زندگی زیبای آنان لذت ببرید. در تهیه مسکن برای خانواده جدید خوب است خویشان دیگر نیز کمک کنند.

اگر تعاون و همکاری باشد غالباً مشکلات حل می‌شود.

و اگر از تهیه منزل ملکی برای خانواده جدید ناتوان هستید می‌توانید منزل اجاره‌ای برایشان تهیه کنید و مقداری از اجاره را بپردازید.

در صورتی که این هم امکان نداشت اگر خودتان یا بعض خویشانتان اتاق خالی دارید می‌توانید وسیله عروسی را در آن جا موقتاً فراهم سازید تا این که منزل ملکی یا اجاره‌ای فراهم شود. در چنین صورتی عروس و داماد باید موقعیت خود را دریابند و توقعات خود را تعدیل نمایند.

7. بهانه‌جویی‌های پدر و مادر

بعضی از پدران و مادران بسیار پرتوقع و بلند پرواز و مشکل پسندند.

خواستگار برای دخترشان می‌آید، ولی هریک را به بهانه‌ای رد می‌کنند. به مقدار تحصیلات داماد، به شغل، به مقدار مال، به خانواده، به قیافه و قد، به خویشان، به دهاتی یا شهری بودن داماد و غیره ایراد می‌گیرند. به دنبال یافتن داماد ایده‌آلی هستند که کمتر پیدا می‌شود. در همین حال به تدریج بر سن دختر افزوده می‌شود، و بیم آن می‌رود که از سن معمول ازدواج بالاتر رود و خواستگارش کمتر شود.

گاهی هم پدر و مادر در یافتن عروس ایده‌آل برای پسرشان به همین وسواس مبتلا می‌گردند، و برای ازدواج به موقع پسرشان سنگ اندازی می‌کنند. وظیفه دختران و پسرانی که با چنین پدران و مادرانی مواجه هستند چیست؟

 

راه حل

در آغاز سخنی دارم با چنین پدران و مادران: پدر گرامی و مادر مهربان! می‌دانم که ایرادها و مشکل پسندی‌های تو از روی خیرخواهی است. منظور

تو این است که شوهر خوبی برای دخترت پیدا کنی تا عمری را راحت زندگی کند، و احیاناً کمبودهایی را که تو در زندگی خانوادگی داشته‌ای نداشته باشد ولی این احتمال را هم بده که این مشکل پسندی‌هاو ایرادهای غیر معمول تو وسواسی است که به زیان دخترت تمام می‌شود. به تدریج سن دخترت افزوده می‌شود و خواستگار کمتری پیدا می‌کند. ممکن است مانند همین خواستگارها هم برایش نیاید، و در نهایت ناچار شوی به فرد پایین‌تری او را بدهی، یا در خانه نگه‌داری و از نعمت ازدواج و تشکیل خانواده محرومش سازی. خدا این گناه را از تو نمی‌بخشد. دختر تو به سن بلوغ رسیده و نیاز به شوهر دارد. اگر در موقع مناسب وسیله ازدواجش را فراهم نسازی امکان دارد عواقب خوبی نداشته باشد.

نمی‌گویم بدون تحقیق و بررسی و شناخت خواستگار و بدون مصلحت‌اندیشی و مشورت، دخترت را به هرکس آمد شوهر بده. بلکه می‌گویم واقع‌نگر باش و با توجه به همه اوضاع و شرایط، بهترین خواستگار را با توکل به خدا بپذیر و کار را تمام کن.

سخن دوم من با پسران و دخترانی است که با چنین پدران و مادرانی مواجه هستند:

چاره کار شما این است که خجالت را کنار بگذارید. در موقع مناسبی با پدر یا مادر یا هر دو خلوت کنید. با کمال ادب و احترام بگویید: شما خیرخواه من هستید، احترام شما بر من لازم است، دوست ندارم از دستورهای تان تخلف کنم، ولی لازم است صریحاً بگویم که من به سن بلوغ و ازدواج رسیده‌ام، خواستگارانی برایم می‌آیند ولی شما هریک را به بهانه‌ای رد

می‌کنید، و به تدریج بزرگ‌تر می‌شوم. فلان ایراد شما به فلان خواستگار صحیح نیست. اگر او را هم رد کنید معلوم نیست بهتر از او نصیب من شود.

اگر صلاح بدانید با توکل به خدا او را بپذیرید. اگر صریح و قاطع و با ادب صحبت کنید ان شاءالله مشکلتان حل می‌شود.

و اگر تأثیر نکرد یا خجالت می‌کشید می‌توانید موضوع را با یکی از خویشان دانا و آبرومند در میان بگذارید تا در این باره با پدر و مادرتان صحبت کند.

اگر با هیچ یک از این راه‌ها موفق نشدید و احساس کردید که نیاز به ازدواج دارید و خواستگار مناسبی نیز برایتان آمده بعد از تحقیق و مشورت، می‌توانید خودتان ازدواج با او را بپذیرید. در چنین صورتی مخالفت با پدر و مادر شرعاً حرام نیست. گفتنی است منظور ما مقاومت در برابر اشکال تراشی‌های ناصحیح پدر و مادر است نه ایرادهای صحیح آنان.

در مورد شک می‌توانید با افراد عاقل و با تجربه مشورت کنید.

8. تجمل‌گرایی ریشه اکثر موانع

ازدواج نیازی طبیعی و امر ساده‌ای است. زن و مرد دو رکن مهم ازدواج هستند، در تحقق ازدواج جز رضایت زن و مرد و اجرای صیغه عقد چیز دیگری شرط نیست. وقتی زن و مرد یک‌دیگر را پسندیدند و تصمیم به ازدواج گرفتند مرد چیزی را به عنوان مهر و صداق، به صورت نقد یا نسیه به همسرش تقدیم می‌کند آن‌گاه صیغه عقد خوانده می‌شود. زن و مرد زن و شوهر می‌شوند، و حق دارند از هم بهره جنسی ببرند. البته مستحب است

ولیمه‌ای داده شود ولی در حد توان مالی زن و شوهر، نه زیادتر. خرید و اهدای مقداری لباس برای عروس به وسیله خانواده داماد و از طرف خانواده عروس برای داماد نیز کار خوبی است ولی به مقدار نیاز و قدرت مالی آنان، نه زیادتر. در موقع عروسی و تشکیل خانواده نیز خوب است خانواده عروس و داماد طبق توان مالی خود اسباب و لوازم زندگی ساده‌ای برای خانواده جدید تهیه کنند و تقدیم عروس و داماد نمایند. اما به مقدار نیاز نه به صورت تشریفات زاید. اگر ازدواج‌ها این گونه ساده برگزار شود مشکلی به وجود نخواهد آمد و کمتر کسی است که قدرت چنین ازدواجی را نداشته باشد.

آن چه ازدواج را مشکل بلکه در برخی موارد غیر ممکن ساخته تجملات و تشریفات زاید و غیر عقلانی است. مهریه‌ها و جهازیه‌های سنگین و تجملاتی، خریدهای تشریفاتی و غیر ضروری قبل از عقد و عروسی، برگزار کردن مجالس عقد و عروسی در تالارهای پر خرج، مهمانی‌های پر خرج و تشریفاتی، ریخت و پاش‌ها و ولخرجی‌های زیاد است که ازدواج را دشوار ساخته است. همه اینها در اثر رقابت‌ها، چشم و هم‌چشمی‌ها و خودنمایی‌ها به وجود آمده است. طبقات ثروتمند که از امکانات مالی خوبی برخوردار هستند برای نشان دادن ثروت و امکانات خود، مراسم ازدواج خود و فرزندانشان را با تجملات و تشریفات برگزار می‌کنند و بدین وسیله ثروت خود را در معرض دید افراد هم طبقه خود و طبقات پایین‌تر قرار می‌دهند.

طبقات متوسط هم سعی می‌کنند به هر طریق ممکن مراسم ازدواج‌ها را شبیه طبقات بالا برگزار کنند.

از آنها به طبقات پایین‌تر نیز سرایت می‌کند و به تدریج یک ارزش

اجتماعی می‌شود که همه ناچارند در این رقابت همگانی شرکت نمایند.

بنابراین تجمل‌گرایی را می‌توان به عنوان ریشه اکثر موانع ازدواج و مهم‌ترین عامل تأخیر آن تا سنین بالا بلکه ترک ازدواج نسبت به بسیاری از دختران و پسران به شمار آورد.

برای حل این مشکلات و ده‌ها مانند اینها چاره‌ای جز مبارزه جدی با تجمل‌گرایی و ترویج ازدواج‌های ساده و کم‌خرج نداریم. و این امر مهم نیاز به یک کار گسترده فرهنگی، توسط همه نویسندگان و گویندگان، روزنامه‌ها و مجلات، صدا و سیما، ائمه جمعه و جماعت، به علاوه اقدام عملی توسط مسئولان عالی رتبه نظام و شخصیت‌های معروف اجتماعی دارد.

 

یک راه حل مهم

برای کسانی که به سن ازدواج رسیده ولی در اثر موانع مذکور قدرت ازدواج ندارند یک راه حل مهم و اساسی وجود دارد و آن عبارتست از انجام عقد شرعی و قانونی و تأخیر عروسی تا زمان رفع موانع. در این فرض دختر و پسر با کمال دقت و احتیاط همسر خود را شناسایی و انتخاب می‌کنند. به وسیله خانواده عروس و داماد مراسم خواستگاری و تعیین مهر و شرط و شروط لازم برگزار می‌شود، صیغه عقد شرعی خوانده می‌شود و در دفتر ازدواج به ثبت می‌رسد. بعد از آن پسر و دختر شرعاً و قانوناً زن و شوهر می‌شوند. می‌توانند از هم بهره جنسی ببرند، ولی بهتر است از عمل مخصوص زناشویی خودداریی نمایند یا با استفاده از داروها و وسایل ضد بارداری از حاملگی جلوگیری کنند. دختر و پسر همانند سابق در خانه پدر و مادر زندگی می‌کنند ولی با این تفاوت که می‌توانند رفت و آمد داشته باشند، با هم به سفر بروند، از انواع لذت‌های جنسی (به جز عمل مخصوص) بهره‌مند گردند.

ولی تا زمانی که موانع موجود است عروسی نمی‌کنند و زندگی مستقلی تشکیل نمی‌دهند. هنگامی که موانع برطرف شد و شغل و درآمدی پیدا کردند عروسی کنند و زندگی مستقلی تشکیل می‌دهند. معلوم است که چنین ازدواجی نه با ادامه تحصیلات ناسازگار است، نه با بی‌کاری و درآمد و نه منزل مسکونی نداشتن. اما منافع ازدواج را به طور نسبی دارد. به‌وسیله چنین ازدواج‌هایی می‌توان از زیان‌های تأخیر ازدواج پسران و دختران جلوگیری کرد، مانند: انحرافات جنسی، مفاسد اخلاقی و اجتماعی، ولگردی و اعتیاد.

بسیاری از بیماری‌های روانی و جسمانی.

البته تصدیق می‌کنم که این گونه ازدواج‌ها مرسوم و متعارف نیست ولی گویا راه حل خوبی است و در شرایط فعلی چاره‌ای جز آن نداریم.

جا انداختن این قبیل ازدواج‌ها نیاز به یک سری تبلیغات گسترده به‌وسیله صدا و سیما و روزنامه‌ها و مجلات و سخنگویان و ائمه جمعه و منبری‌ها دارد.


[29]. نور( 24) آیه 33:« وَلْیَسْتَعْفِفِ الَّذِینَ لایَجِدُونَ نِکاحاً حَتّى‏ یُغْنِیَهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ»
* امینى، ابراهیم، جوان و همسر گزینى، 1جلد، بوستان کتاب (انتشارات دفتر تبلیغات اسلامى حوزه علمیه قم) - قم، چاپ: پنجم، 1390