پایگاه اطلاع رسانی آیت الله ابراهیم امینی قدس سره

نصب حضرت على‏‌ عليه السلام‏

نصب حضرت على‏‌ علیه السلام‏

مهم‏ترین بخش خطبه غدیر نصب على‏‌ بن ابى‏‌ طالب به ولایت و خلافت مى‏‌باشد. زیدبن ارقم در ذیل حدیث سابق از قول پیامبر نقل کرده که فرمود: خداى‏‌ عزّوجلّ مولى‏‌ و اختیار دار من است و من مولا و صاحب اختیار همه مؤمنان هستم. سپس دست على‏‌ را گرفت و فرمود: هر کس من مولاى‏‌ او هستم على‏‌ ولى‏‌ و صاحب اختیار اوست.

چنان که ملاحظه مى‏‌فرمایید رسول خدا صلى‏‌ الله علیه و آله در این حدیث على‏‌ علیه السلام را به عنوان ولى‏‌ یعنى‏‌ اختیاردار یعنى‏‌ حاکم مسلمانان معرفى‏‌ کرده است. و در بعض تعبیرات‏

«فعلى‏‌ مولاه»

آمده که به همین معناست ولى‏‌ و مولا در لغت به معناهاى‏‌ مختلف آمده اما مناسب‏ترین آنها در این جا معناى‏‌ اولى‏‌ به تصرف، اختیار دار و حاکم مى‏‌باشد.

زیدبن ارقم مى‏‌گوید: پیامبر اکرم بعد از اداى‏‌ خطبه از مردم خواست تا با على‏‌ بیعت کنند. مردم در پاسخ: گفتند: شنیدیم و امر خدا و رسول را اطاعت مى‏‌کنیم. نخستین کسانى‏‌ که به پیامبر و على‏‌ دست دادند ابوبکر و عمر و عثمان و طلحه و زبیر بودند.[1]

و در همین راستا بود که عمر به على‏‌ دست داد و گفت:

هنیئاً لک أصبحتَ و أمسیتَ مولى‏‌ کلّ مؤمن و مؤمنة.[2]

 

توصیه‏ هاى‏‌ پیامبر درباره على‏‌

پیامبر گرامى‏‌ اسلام در طول رسالت خویش بارها و بارها فضائل و کمالات ذاتى‏‌ و مقام علمى‏‌ على‏‌ علیه السلام را براى‏‌ مسلمانان بیان مى‏‌کرد و به وجوب پیروى‏‌ و اطاعت از او فرمان مى‏‌داد. و بدین وسیله افکار عمومى‏‌ مسلمانان را براى‏‌ پذیرش ولایت و امامت او فراهم مى‏‌ساخت. در این‏باره ده‏ها بلکه صدها حدیث داریم که در کتب اهل سنّت و شیعه به ثبت رسیده است. به عنوان نمونه به برخى‏‌ از آنها اشاره مى‏‌شود.

ابن عباس مى‏‌گوید: رسول خدا فرمود: هر کس دوست دارد همانند من زندگى‏‌ کند و مانند ما بمیرد و در بهشت عدن که پروردگارم آن را فراهم ساخته سکونت نماید، پس بعد از من ولایت على‏‌ را بپذیرد و با دوستانش دوستى‏‌ کند و به امامان بعد از من اقتدا کند، چون آنان عترت من مى‏‌باشند و از سرشت من آفریده شده‏اند، و از فهم و علم من برخوردارند. واى‏‌ به حال کسانى‏‌ که آنان را تکذیب کنند و حق خویشاوندى‏‌ مرا قطع نمایند. شفاعت من نصیبشان نخواهد شد.[3]

حذیفة بن یمان گفت: بعض اصحاب عرض کردند: یا رسول اللّه! آیا على‏‌ را خلیفه قرار نمى‏‌دهى‏‌؟ فرمود: اگر ولایت على‏‌ را بپذیرید شما را به راه راست هدایت خواهد کرد.[4]

ابوسعید خدرى‏‌ نقل کرده که رسول خدا صلى‏‌ الله علیه و آله دستش را بر کتف على‏‌ زد و فرمود: یا على‏‌! تو داراى‏‌ هفت خصلت هستى‏‌ که در قیامت کسى‏‌ نمى‏‌تواند با تو احتجاج نماید: اولین کسى‏‌ هستى‏‌ که به خدا ایمان آورد، نسبت به پیمان‏هاى‏‌ خدا از همه وفادارتر مى‏‌باشى‏‌، در انجام فرمان‏هاى‏‌ الهى‏‌ از همه استوارترى‏‌، به مردم مهربان‏تر، و در تقسیم اموال از همه عادل‏تر و در امر قضا عالم‏تر و در قیامت از همه برتر هستى‏‌.[5]

ام سلمه گفت: از رسول خدا شنیدم که فرمود: على‏‌ با قرآن و قرآن با على‏‌ است و تا قیامت از هم جدا نخواهند شد.[6]

رسول خدا صلى‏‌ الله علیه و آله فرمود: من شهر علم و على‏‌ درب آن است، پس هر کس طالب علم است باید از در آن وارد شود.[7]

عایشه گفت: از رسول خدا شنیدم که فرمود: على‏‌ با حق و حق با على‏‌ است، و تا قیامت جدا نخواهند شد.[8]

رسول خدا فرمود: هر کس دوست دارد که به دین من تمسک جوید و بعد از من بر کشتى‏‌ نجات سوار شود، از على‏‌ بن ابى‏‌ طالب پیروى‏‌ کند. با دشمنانش دشمنى‏‌ و با دوستانش دوستى‏‌ نماید. چون او وصىّ و خلیفه من، بعد از مرگم مى‏‌باشد، على‏‌ امام هر مسلمان و امید مؤمنان است. قول او قول من و امر او امر من و نهى‏‌ او نهى‏‌ من و پیرو او پیرو من و یار او یار من و یارى‏‌ نکردن او یارى‏‌ نکردن من مى‏‌باشد.[9]

از احادیث مذکور و ده‏ها حدیث دیگر که مى‏‌توان آنها را متواتر معنوى‏‌ دانست به خوبى‏‌ استفاده مى‏‌شود که پیامبر اکرم از جانب خدا مأموریت داشته حضرت على‏‌ علیه السلام را به عنوان امام و جانشین خودش به مسلمانان معرّفى‏‌ نماید و زمینه را براى‏‌ نصب رسمى‏‌ او فراهم سازد، چنان که در غدیر خم این عمل را انجام داد.‏[10]

 

[1] . الغدیر، ج 1، ص 508.
[2] . البدایة و النهایه، ج 5، ص 229.
[3] . حلیة الاولیاء، ج 1، ص 128: ابن عباس قال: قال رسول اللّه صلى‏‌ الله علیه و آله: من سرّه أن یحیى‏‌ حیاتی و یموت مماتى‏‌ و یسکن جنّة عدن غرسها ربّی فلیوال علیّاً من بعدی و لیوال ولیّه و لیقته بالأئمة من بعدی فإنّهم عترتی، خلقوا من طینتى‏‌، رزقوا فهماً و علماً، و ویل للمکذّبین بغضهم من أمّتی القاطعین فیهم صلتی لا أنا لهم اللّه شفاعتی.
[4] . همان، ص 104: حذیفة بن یمان قال: قالوا یا رسول اللّه: الا تستخلف علیّاً؟ قال: إن تولّوا علیّاً تجدوه هادیاً مهدیّاً یسلک بکم الطریق المستقیم.
[5] . همان، ص 106: أبوسعید الخدری قال: قال رسول اللّه لعلیّ و ضرب بین کتفیه: یا علیّ لک سبع خصال لا یحاجّک فیهنّ أحد یوم القیامة: أنت أوّل المؤمنین باللّه إیماناً، أوفاهم بعهداللّه، و أقومهم بأمراللّه، و أرأفهم بالرعیّة و أقسمهم بالسویّة، و أعلمهم بالقضیّة، و أعظمهم مزیّة یوم القیامة.
[6] . نور الأبصار، ص 80: عن أمّ سلمة قالت: سمعت رسول اللّه صلى‏‌ الله علیه و آله یقول: علیّ مع القرآن و القرآن مع علیّ، لا یفترقان حتى‏‌ یرداً علیّ الحوض.
[7] . ینابیع المودّة، ج 1، ص 75: قال رسول اللّه: أنا مدینة العلم و علیّ بابها، فمن أراد العلم فلیأت الباب.
[8] . غایة المرام، ج 5، ص 283: عن عائشة قالت: سمعت رسول اللّه صلى‏‌ الله علیه و آله یقول: علیّ مع الحقّ و الحقّ مع علیّ لا یفترقان حتى‏‌ یرداً علیّ الحوض.
[9] . اکمال الدین، ج 2، ص 376: قال رسول اللّه صلى‏‌ الله علیه و آله: من أحبّ أن یتمسّک بدینی و یرکب سفینة النجاة بعدى‏‌ فلیقتد بعلیّ بن أبی طالب، و لیعاد عدوّه و لیوال ولیّه فإنّه وصییّ و خلیفتی على‏‌ أمّتی فی حیاتی و بعد وفاتى‏‌ و هو إمام کلّ مسلم و أمیر کلّ مؤمن بعدی، قوله قولی، و أمره أمری، و نهیه نهی و تابعه تابعی، و ناصره ناصری، و خاذله خاذلی.
[10] امینى‏‌، ابراهیم، امامت و امامان علیهم السلام، 1جلد، موسسه بوستان کتاب (مرکز چاپ و نشر دفتر تبلیغات اسلامى‏‌ حوزه علمیه قم) - قم، چاپ: اول، 1388.