جایگاه و اهمیت عدالت
در جایگاه و اهمیت عدالت، همین بس که این امر دهها بار با تعبیرات عدل، قسط و لزوم پرهیز از ظلم و جور در قرآن مورد تأکید قرار گرفته است و بارها به آن امر شده و دستور داده؛ مثلاً در سوره شوری به پیامبر خدا’ خطاب شده: «و بگو به کتابی که خدا فرو فرستاده است، ایمان آورده ام و مأموریت دارم که در میان شما به عدل و داد رفتار کنم...».[65]
همچنین در سوره نحل می فرماید: «خداوند به عدالت و احسان و بخشیدن مال به خویشاوندان امر میکند و از کارهای پلید و زشت و ستمگری نهی مینماید و به شما پند می دهد باشد که پند گیرید».[66]
نیز در سوره نساء می فرماید: «خدا به شما فرمان می دهد که امانتها را به صاحبان آنها برگردانید و هنگامی که میان مردم داوری میکنید با عدل و داد داوری کنید، خدا به کار بسیار خوبی شما را اندرز می دهد و خدا شنوا و بیناست».[67]
در جای دیگر می فرماید: «ای مؤمنان! برای خدا [و در یاری حق] همواره بر پای ایستید و در اجرای عدالت، گواهانی مقاوم باشید...».[68] و نیز فرموده است: «از مؤمنان برپادارندگان هماره قسط و گواهیدهندگان به حق باشید برای خدا؛ هر چند به ضرر خودتان یا پدر و مادر یا خویشاوندان باشد. اگر هر یک توانگر یا بینوا باشند [شما به آنچه حق است گواهی دهید] و خدا به آنان سزاوارتر است، پس مبادا پیروی از هوای نفس، شما را از عدالت باز دارد...».[69]
پیامبر خدا’ می فرماید: «یک ساعت به عدالت رفتارکردن، از هفتاد سال عبادت که هر شبِ آن هفتاد سال نماز بخوانی و هر روزش را روزه دار باشید بهتر است و یک ساعت بیعدالتی در حکومت (یا قضاوت) نزد خدا بدتر از شصت سال گناه است».[70]
نیز می فرماید: «محبوبترین مردم نزد خدا و نزدیکترین کسان به او در روز قیامت، پیشوای عادل است و منفورترین مردم در نظر خدا و چشنده سختترین عذابها، پیشوا و حاکم ستمگر است».[71] همچنین می فرماید: «عدالت، سپری نگهبان و بهشتی ماندگار است».[72]
حضرت علی(ع) نیز درباره راه محافظت و صیانت از دین چنین می فرماید: «دین و امانتت را با انصاف به خرج دادن در حق دیگران و با اجرای عدالت در جامعه، صیانت و نگهداری کن».[73]
شخصی به نام ابومالک می گوید: به امام سجاد(ع) عرض کردم: مرا از همه قوانین و شرایع دین آگاه ساز، حضرت فرمودند: «حقگفتن، به عدالت داوری کردن و وفای به عهد داشتن...».[74]
عدالت؛ سبب حیات و زندگی
امام علی(ع) می فرماید: «عدالت، زندگی است».[75] همچنین می فرماید: «عدالت مایه حیات احکام است».[76]
قرآن کریم می فرماید: خداوند زمین را بعد از مرگش زنده میکند «وَیُحْیِی الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا»[77] معنایی که در ابتدا از ظاهر آیه به ذهن میآید آن است که خداوند مثلاً زمینی را که در زمستان بیگیاه و مرده است در بهاران، زنده و سرسبز میگرداند؛ همانطور که بذر مرده را تبدیل به گیاه و نبات میکند، ولی معنای عمیقتری که در روایات آمده، زندهشدن جامعه، با اجرای عدالت است. واژه «ارض» به معنای جامعه است؛ مثل برخی آیات دیگر که درباره مفسدفیالارض یا محارب، نازل شده است که منظور از فساد در ارض یعنی فساد در جامعه. برخی روایات در ذیل این آیه از این قرارند:
الف) محمد حلبی می گوید: از حضرت امام صادق(ع) درباره آیه 17 سوره حدید پرسیدم در پاسخ فرمود: «العدل بعد الجور»[78] حیات زمین به عدل و داد است پس از جور و ستم.
ب) امام کاظم(ع) درباره این آیه می فرماید: «منظور زندهکردن زمین با باران نیست، بلکه خداوند مردانی را میفرستد که عدالت را زنده و برپا میدارند و با زنده شدن عدالت، زمین نیز زنده میگردد. هر آینه، برپاداشتن حدود الهی از بارش باران چهل روز بر زمین، سودمندتر است».[79]
ج) امام حسن عسکری(ع) نیز شب تولد امام زمان(عج) به خواهر خویش؛ حکیمه خاتون فرمود: «امشب نزد ما بمان، زیرا به زودی فرزندی به دنیا خواهد آمد که نزد خدای عزوجل گرامی است و خداوند به وسیله او زمین را پس از مردنش زنده میکند».[80]
عدالت؛ منطق قرآن
حضرت علی(ع) می فرماید: «قرآن، سخنگوی عدالت است و به روش عدل گویاست».[81] همچنین می فرماید: «قرآن بوستانهای عدل و برکه های عدل است»؛[82] برکه یعنی استخرهایی که محل ذخیره آب و مایه برکتهاست، یا دریاچه کوچکی که صدها سود دارد و نیز می فرماید: «عدل استوارترین، شالوده و اساس است ـ برای ساختن فرد و جامعه ـ »[83] و می فرماید: «کار کردن به آیین عدل، از نشانههای عقل است».[84]
همانطور که بیان شد احادیث و آیات درباره اهمیت رفتار عادلانه، فراوان است. لذا برای اختصار به همین اندازه اندک، بسنده میشود.
امام خمینی(قدس سره شریف) می گوید:
باید همه فکر این معنا را بکنیم که رژیممان را رژیم اسلامی بکنیم. رژیم اسلامی به این است که این افرادی که در کار هستند، این افرادی که در این رژیم سر کار هستند، فرض کنید مشغول به خدمتگزاری هستند کارمندهای دولتی همهشان، هر کدام آنجا که کار میکنند، کارشان کار اسلامی باشد. این فکر نباشد که حالا که این اداره، آنجایش خراب است، خوب، بگذار اینجایش هم خراب باشد! حالا که آن آدم آنجا خلاف میکند، خوب، بگذار اینجا هم خلاف بکند. همه مکلفیم، همه ما. اگر همه عالم خلاف بکنند، یک آدمی که تربیت شده تحت مکتب انبیاست او خلاف نمیکند تمام عالم وقتی که به هم بخورد و ظلم بشود، حضرت موسی خلاف نمیکند. از اینکه حالا همه دارند میچاپند پس من هم باید این کار را بکنم، نه. در تربیت انبیا اینجور نیست. علی بن ابیطالب(ع) همه عالم اگر کافر میشدند، به حال او فرقی نمیکرد؛ جز غصهخوردن به اینکه چرا اینها دارند خلاف میکنند وَ الّا مشی او هیچ تغییری نمیکرد. آن روزی که توی خانه نشسته بود، با آن روزی که یک خلافت دارای آن وسعت که ایران یک جزئش بود تا مصر و در حجاز و همه اینها تحت سیطره بود... هیچ فرقی در حال روحیاش نبود... برای اینکه روح، روح الهی بود، روح الهی، در آن فرقی نمیکند یک جمعیت کمی تحت نظر او باشد یا یک دنیا. در حال روحی او فرقی نمیکند او موظف است عدالت کند. میتواند با این چهار تا که هست عدالت بکند اگر نتوانست، به همهجا عدالت را گسترش می دهد.[85]
گسترۀ دامنه عدالت
از قانونگذاری و تنظیم روابط حقوقی گرفته تا سیاست، اقتصاد، روابط اجتماعی و حتی روابط افراد درون یک خانواده، مجال گستردهای برای کاربست عدالت است. لذا قوانین و هنجارهای یک جامعه باید عادلانه باشد؛ چنانکه قانونگذار و نیز مجری قانون باید عادل باشند.
در یک نظام اجتماعی عادلانه، انتظار میرود که نه تنها نهادهای رسمی جامعه، یعنی دولت و قانون عادلانه باشند، بلکه مناصب اجتماعی و سیاسی نیز عادلانه توزیع شوند. از سوی دیگر، بار مسئولیتها، وظایف و دشواریهای زندگی اجتماعی باید منصفانه و عادلانه میان افراد توزیع شده باشد.
در حوزه قضاء و دادرسی نیز مبحث عدالت، جایگاه رفیعی دارد؛ چنانکه در حوزه فرهنگ و آموزش و بهداشت نیز سخن از سهمبری عادلانه افراد از این عرصهها در میان است.
از حریم عمومی و ظرف اجتماع که فارغ شویم، در حوزه خصوصی نیز مبحث عدالت به طور جدی مطرح است. فیلسوفان و عالمان اخلاق، همواره از فضیلت عدالت به منزله برترین یا یکی از برجستهترین فضایل اخلاقی بحث کردهاند.[86]
ابعاد گسترده عدل در قرآن
استاد شهید مرتضی مطهری مینویسد:
... در قرآن، از توحید گرفته تا معاد و از نبوت گرفته، حتی تا امامت و زعامت و از آرمانهای فردی گرفته تا هدفهای اجتماعی، همه بر محور عدل استوار شده است. عدل در قرآن، همدوش توحید، رکن معاد، هدف تشریع نبوت، فلسفه زعامت و امامت، معیار کمال فرد و مقیاس سلامت اجتماع است.
عدل در قرآن، آنجا که به توحید یا معاد مربوط میشود، به نگرش انسان به هستی و آفرینش، شکل خاص می دهد و به عبارت دیگر، نوعی «جهانبینی» است؛ آنجا که به نبوت و تشریع و قانون مربوط میشود یک «مقیاس و معیار» قانونشناسی است و به عبارت دیگر، جای پایی است برای عقل که در ردیف کتاب و سنت قرار گیرد و جزء منابع فقه و استنباط به شمار آید. آنجا که به امامت و رهبری مربوط میشود، یک «شایستگی» است، آنجا که پای اخلاق به میان میآید، آرمانی انسانی است و آنجا که به اجتماع کشیده میشود یک «مسئولیت» است... .[87]
در تشریع و قانونگذاری، شهید مطهری می گوید:
«عدل تشریعی» یعنی اینکه در نظام جعل و وضع و تشریع قوانین، همواره اصل عدل، رعایت شده و میشود، نیز صریحاً مورد توجه قرار گرفته است.
در قرآن کریم تصریح شده که حکمت بعثت و ارسال رسل این است که عدل و قسط بر نظام زندگانی بشر حاکم باشد:
«لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَیِّنَاتِ وَأَنزَلْنَا مَعَهُمُ الْکِتَابَ وَالْمِیزَانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ»؛[88] «همانا فرستادگان خویش را با دلایل روشن فرستادیم و همراه آنان کتاب و مقیاس (قانون) فرستادیم تا مردم بدین وسیله عدل بپادارند.
بدیهی است که برقراری اصل عدل در نظامات اجتماعی، موقوف به این است که اولاً: نظام تشریعی و قانونی، نظامی عادلانه باشد و ثانیاً: عملاً به مرحله اجرا در آید. علاوه بر این اصل کلی که قرآن در مورد همه پیامبران بیان کرده است، در مورد نظام تشریعی اسلامی می گوید:
«قُلْ أَمَرَ رَبِّی بِالْقِسْطِ»[89] یا در مورد برخی دستورها می فرماید: «ذَلِکُمْ أَقْسَطُ عِندَ اللهِ».[90]
فاصله ما تا عدالت
در انقلاب اسلامی و از زبان مسئولان جمهوری اسلامی، عدالت، ارزش مطلق است، چنانکه آیة الله خامنه ای می گوید:
«در انقلاب اسلامی ما ـ که یک حرکت دینی بود ـ به طور طبیعی عدالت جایگاه ممتازی داشت و دارد در شعارهای مردمی، در قانون اساسی، در بیانات امام راحل، در گفتمانهای موضعی و در زمانهای مختلف و به مناسبتهای مختلف که جمهوری اسلامی مطرح کرده، این جایگاه ممتاز دیده میشود. فرض کنید در دوران دفاع مقدس که هی می آمدند فشار می آوردند و شعار صلح را مطرح میکردند برای اینکه جمهوری اسلامی را از میدان خارج کنند، آنجا جمهوری اسلامی شعار «صلح عادلانه» را مطرح کرد. خب صلح یک ارزش مطلق نیست، یک ارزش نسبی است؛ یک جایی صلح خوب است، یک جایی صلح بد است، جنگ خوب است.
اما عدالت اینجور نیست، عدالت یک ارش مطلق است؛ هیچجا نداریم که عدالت بد باشد. خب، در جمهوری اسلامی این وضعیت وجود داشته، [عدالت] سرلوحه دغدغه های نظام، از اول انقلاب بوده؛ در بخش اجرای عدالت، انصافاً کارهای زیادی هم انجام گرفته؛ لیکن راضیکننده نیست... آن چیزی که ما نیاز داریم، آن چیزی که ما دنبالش هستیم، عدالت حداکثری است؛ نه صرفاً در یک حد قابل قبول؛ نه، ما دنبال عدالت حداکثری هستیم، ما میخواهیم ظلم در جامعه نباشد. تا این مرحله خیلی فاصله داریم. بنابراین، برای این باید تلاش کرد».[91]
عدالت نیاز دیروز و امروز و فردا
در سخنان مقام معظم رهبری ـ مدظله العالی ـ آمده است:
«... احساس میکنم در کشور ظرفیت انسانی گستردهای برای پیگیری و بهسرانجامرساندن این بحث مـهم ـ یـعنـی بحـث عـدالـت ـ وجود دارد. صاحبنظرانی هم که در این جلسه حضور ندارند، از نظر ما شرکای این بحثاند. حتماً در سرتاسر کشور، در دانشگاهها، در حوزهها در پژوهشگاههای گستردهای که خوشبختانه در کشور وجود دارد، هستند کسانی از صاحب نظران که در این مقوله در این بحث یا تحقیقاتی دارند یا آماده هستند که تحقیقاتی را انجام دهند. ما آنها را در این بحث شریک میدانیم... .
بحث عدالت بایستی به یک گفتمان نخبگانی تبدیل شود. باید این مسئله را دنبال کنیم و پیگیری این بحث را رها نکنیم؛ چون زمینه ها خیلی زیاد است، نیاز خیلی شدید است... امروز که ما به بحث عدالت میپرزدازیم... به این دلیل است که میخواهیم گفتمان عدالت، یک گفتمان زنده و همواره حاضر در صحنه باشد. در میان نخبگان، در میان مسئولان در میان مردم بهخصوص در بین نسلهای تازه، باید عنوان عدالت و مسئله عدالت، به عنوان یک مسئله اصلی به طور دائم مطرح باشد.[92]
شمول عدالت
اسلام در تعمیم و شمول عدالت، آنقدر تأکید دارد که دستور می دهد باید اجرا شود در هر جا، در هر حال، بر هر کس و در هر لحظه.
مثلاً قرآن کریم می فرماید: «ای کسانی که ایمان آوردهاید برای خدا قیام کنید و به عدل گواهی دهید و دشمنی با یکدیگر شما را وادار نکند که عدالت نورزید. عدالت ورزید که آن به تقوا نزدیکتر است و از خدا بترسید، همانا خدا به هرکاری که میکنید آگاه است».[93]
امام علی(ع) به فرزندش امام حسین(ع) چنین وصیت می فرماید: «تو را سفارش میکنم به تقوا داشتن از خدا در روزگار توانگری و تهیدستی... و به رعایت عدالت با دوست و دشمن».[94]
عدالت، فراتر از انسان
اجرای عدالت بهقدری مهم است که بر اساس پاره ای از نصوص دینی معتقدیم، حیوانات نیز اگر ظلم کنند، مورد تقاص و بازخواست قرار میگیرند، ابوذر غفاری می گوید: روزی در محضر رسول خدا(ص) بودم که دو بُز به همدیگر شاخ زدند، حضرت فرمود: آیا می دانید چرا این دو بز به هم شاخ زدند؟ اصحاب گفتند: نمیدانیم. حضرت فرمود: «اگر شما نمیدانید ولی خدای تعالی میداند و در آخرت، میان اینها داوری خواهد کرد».[95]
در حدیث دیگر آمده: «خداوند تمام این جنبندگان را در قیامت بر میانگیزاند و قصاص بعضی را از بعضی دیگر میگیرد حتی از حیوان شاخداری که بی جهت به حیوان بیشاخ، زده است».[96]
در شرح آیه شریفه «وَإِذَا الْوُحُوشُ حُشِـرَتْ»[97] بسیاری از مفسران گفته اند: منظور آن است که در قیامت حیوانات وحشی را محشور کنند برای اجرای عدالت.[98]
حتی با یهودیها
پیامبر خدا(ص) فرمود: «پروردگارم، مرا از ستمکردن بازداشته است؛ چه در حق هم پیمان و اهل ذمه و چه در حق هر کس دیگر».[99]
مردی یهوی به نام «جریجره» که چند دیناری از پیامبر خدا(ص) طلبکار بود از ایشان تقاضای پرداخت آن را کرد.
پیامبر(ص) به او فرمود: «ای یهودی، اکنون چیزی ندارم به تو بدهم».
یهودی گفت: ای محمد از تو جدا نمی شوم تا بپردازی.
فرمود: «پس با تو می نشینم».
حضرت نشست و در همانجا نماز ظهر، عصر، مغرب و عشا و نماز صبح روز بعد را خواند و یاران پیامبر(ص) یهودی را تهدید میکردند و می ترساندند. پیامبر(ص) وقتی متوجه شد، فرمود: «با او چه کار دارید؟»
گفتند: یا رسول الله یک یهودی شما را حبس کرده است.؟!
پیامبر خدا(ص) فرمود: «پروردگارم مرا از ظلم بازداشته چه در حق معاهَد و چه دیگری».
هنگامی که آن روز به پایان رسید، یهودی بسیار تحت تأثیر قرار گرفت، شهادتین بر زبان جاری کرد و ایمان آورد و گفت: نیمی از دارایی ام در راه خدا باشد به خدا سوگند من این کار را با تو نکردم جز برای آنکه بدانم ویژگیهای بیان شده در تورات را داری یا نه. که آن ویژگی ها چنین اند: محمد بن عبدالله که در مکه مبعوث می شود و به مدینه هجرت می کند و فرمانرواییاش تا شام پیش می رود نه تند و خشن است نه در کوچه و بازار فریاد می زند و نه دشنام و ناسزا می گوید.
به این دلیل، مسلمان شدم و شهادتین میدهم به یکتایی خدا و رسالت تو، این دارایی من است پس به هرگونه که خدا میخواهد خرج کن. (آن یهودی هم مرد ثروتمندی بود).[100]
عدالت، اخلاقی است فرااسلامی، یعنی از اخلاق انسانیت فرد موحد قلمداد می شود نظیر صله رحم، یا ردِّ امانت که فراتر از جامعه مسلمانان است از طرفی مبنای عدالت، برابری اولیه همه آدمیان است پیامبر(ص) می فرماید: «النّاسُ سِوَاءٌ کَأسنانِ المِشْطِ» همه مردم برابرند، بهسان دندانه های شانه».[101]
کسانی که از عدالت دم میزنند ولی بهگونه دیگر رفتار میکنند در قرآن کریم با عنوان «الغاوون» معرفی شدهاند، و عذابشان بسی دشوار است و به رو در جنهم میافتند: «و جهنم را در نظر کافرانِ اغواگر آشکار کنند».[102] و در چند آیه بعد می فرماید: «آنها و کافران را سرنگون در جهنم اندازند».[103]
حضرت امام باقر(ع) در تفسیر آیه می فرماید: «این افرادِ مورد عذاب، قومی هستند که با زبانشان، عدلی را توصیف میکردند ولی در عمل، سراغ آن کار دیگر می رفتند».[104]
[65]. شوری، آیه15: «... وَقُلْ آمَنتُ بِمَا أَنزَلَ اللهُ مِن کِتَابٍ وَأُمِرْتُ لِأَعْدِلَ بَیْنَکُمُ».
[66]. نحل، آیه90: «إِنَّ اللهَ یَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالإِحْسَانِ وَإِیتَاء ذِی الْقُرْبَى وَیَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاء وَالْمُنکَرِ وَالْبَغْیِ یَعِظُکُمْ لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُونَ».
[67]. نساء، آیه58: «إِنَّ اللهَ یَأْمُرُکُمْ أَن تُؤدُّواْ الأَمَانَاتِ إِلَى أَهْلِهَا وَإِذَا حَکَمْتُم بَیْنَ النَّاسِ أَن تَحْکُمُواْ بِالْعَدْلِ إِنَّ اللهَ نِعِمَّا یَعِظُکُم بِهِ إِنَّ اللهَ کَانَ سَمِیعًا بَصِیرًا».
[68]. مائده، آیه8: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ کُونُواْ قَوَّامِینَ لِلّٰهِ شُهَدَاء بِالْقِسْطِ وَلاَ یَجْرِمَنَّکُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلَى أَلاَّ تَعْدِلُواْ اعْدِلُواْ هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَى وَاتَّقُواْ اللهَ...».
[69]. نساء، آیه134: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ کُونُواْ قَوَّامِینَ بِالْقِسْطِ شُهَدَاء لِلّٰهِ وَلَوْ عَلَى أَنفُسِکُمْ أَوِ الْوَالِدَیْنِ وَالأَقْرَبِینَ إِن یَکُنْ غَنِیًّا أَوْ فَقَیرًا فَاللهُ أَوْلَى بِهِمَا فَلاَ تَتَّبِعُواْ الْهَوَى أَن تَعْدِلُواْ...».
[70]. مجلسی، بحارالانوار، ج72، ص352: «عَدْلُ سَاعَةٍ خَیْرٌ مِنْ عِبَادَةِ سَبْعِینَ سَنَةً قِیَامٍ لَیْلُهَا وَ صِیَامٍ نَهَارُهَا وَ جَوْرُ سَاعَةٍ فِی حُکْمٍ أَشَدُّ وَ أَعْظَمُ عِنْدَ اَللهِ مِنْ مَعَاصِی سِتِّینَ سَنَةً».
[71]. همان، ج75، ص351 و ص359: «أَحَبُّ اَلنَّاسِ یَوْمَ اَلْقِیَامَةِ وَ أَقْرَبُهُمْ إِلَى اَللهِ مَجْلِساً إِمَامٌ عَادِلٌ وَ إِنَّ أَبْغَضَ اَلنَّاسِ إِلَى اَللهِ وَ أَشَدَّهُمْ عَذَاباً إِمَامٌ جَائِرٌ».
[72]. ابن ابی جمهور، عوالی اللئالی، ج1، ص293، ص177 و محمدیریشهری، میزانالحکمه، ح11966: «العدلُ جُنّة واقیة و جَنّة باقیة».
[73]. آمدی، غررالحکم، ح5251: «أَحْرِزْ دِینَکَ وَ أَمَانَتَکَ بِإِنْصَافِکَ مِنْ نَفْسِکَ وَ اَلْعَمَلِ بِالْعَدْلِ فِی رَعِیَّتِکَ».
[74]. صدوق، خصال، ص113: «قول الحق و الحکم بالعدل و الوفاء بالعهد».
[75]. آمدی، غررالحکم، ح247: «ألعدلُ حَیاةٌ».
[76]. همان، ح386: «ألعَدلُ حَیاةُ الأحَکامَ».
[77]. حدید، آیه17.
[78]. کلینی، الکافی، ج8، ص267، ح390.
[79]. حرعاملی، وسائلالشیعة، ج28، ص12: «... فی قوله تعالی: «وَیُحْیِی الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا»: لَیْسَ یُحْیِیهَا بِالْقَطْرِ وَ لَکِنْ یَبْعَثُ اللهُ رِجَالًا فَیُحْیُونَ بِالْعَدْلِ فَتُحْیَا الْأَرْضُ لِإِحْیَاءِ الْعَدْلِ وَ لَإِقَامَةُ حَدٍّ فِیهِ أَنْفَعُ فِی الْأَرْضِ مِنَ الْقَطْرِ أَرْبَعِینَ صَبَاح».
[80]. صدوق، کمالالدین، ص668، ح13 و محمدیریشهری، میزانالحکمه، ص3496، ح11987.
[81]. آمدی، غررالحکم، ترجمه محلاتی، ج2، ص313، ح8155: «هو الناطق بسنّة العدل».
[82]. نهج البلاغه، ص641 ـ عبده 2/213: «(القرآن) ریاضُ العَدل وَ غَدَرَانه».
[83]. آمدی، همان، ج2، ص89، ح6128: «ألعَدلُ أقوَی أسَاس».
[84]. محمدرضا حکیمی و دیگران، الحیاة، ج6، ص501: «مِن علاماتِ العقل، العمل بِسُنّةِ العَدلِ».
[85]. صحیفه امام، ج9، ص14 و 15.
[86]. احمد واعظی، نقد و بررسی نظریههای عدالت، ص23 ـ 24.
[87]. عدل الهی، مرتضی مطهری، ص37.
[88]. حدید، آیه25.
[89]. اعراف، آیه29.
[90]. بقره، آیه282.
[91]. بیانات مقام معظم رهبری در دومین نشست اندیشههای راهبردی 27/2/1390، گفتارهایی در عدالت اجتماعی، ج1، ص27.
[92]. گفتارهایی در عدالت اجتماعی، ج1، عادل پیغامی و همکاران، دانشگاه امام صادق(ع)، عبارت پشت جلد کتاب.
[93]. مائده، آیه8: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ کُونُواْ قَوَّامِینَ لِلّٰهِ شُهَدَاء بِالْقِسْطِ وَلاَ یَجْرِمَنَّکُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلَى أَلاَّ تَعْدِلُواْ اعْدِلُواْ هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَى وَاتَّقُواْ اللهَ إِنَّ اللهَ خَبِیرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ».
[94]. حرانی، تحفالعقول، ص88: «أوصیکَ بِتَقَوَی اللهِ فِی الغِنَی وَ الفَقرِ... وَ بِالعَدلِ عَلَی الصِّدیقِ وَ العَدُوِّ».
[95]. طبرسی، مجمعالبیان، ج4، ص461 و عروسیحویزی، تفسیر نورالثقلین، ج1، ص715: «... لکن الله یدری و سیقضی بینهما».
[96]. همان: «إن الله یحشر هذه الأمم و یقص من بعضها لبعض حتی یتقص للجماء من القرناء».
[97]. تکویر، آیه5.
[98]. ر.ک: شیخ طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ج4، ص129 و ج10، ص281؛ طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج4، ص461؛ سبزواری، إرشاد الأذهان الی تفسیر القرآن، ص591؛ طباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج7، ص73 ـ 76، ذیل آیه شریفه 5 در سوره تکویر؛ بحارالانوار، ج61، ص81 و طبرسی، جوامع المجامع، ج6، ص569.
[99]. حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، ج2، ص678، ح4242؛ محمدی ریشهری، دانشنامه امام حسین(ع)، ج14، ص156، ح3949: «مَنَعَنِی رَبِّی أن أظلِمَ مُعاهِداً وَ لَا غَیرِه».
[100]. حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، ج2، ص678، ح4242؛ ابنعساکر، تاریخ دمشق، ج1، ص284 و متقیهندی، کنزالعمال، ج12، ص407، ح35443.
[101]. نهج الفصاحه، ص635، ح3149 و تاریخ یعقوبی، ج2، ص100: «الناس سواء کأسنان المشط».
[102]. شعراء، آیه91: «وَبُرِّزَتِ الْجَحِیمُ لِلْغَاوِینَ».
[103]. همان، آیه94: «فَکُبْکِبُوا فِیهَا هُمْ وَالْغَاوُونَ».
[104]. کلینی، الکافی، ج1، ص47، ح4؛ و ر.ک: بحرانی، تفسیر البرهان، ذیل آیات مذکور.