بعضی از سروران عزیز از جمله مرحوم آیت الله شیخ عباس واعظ طبسی رحمةاللهعلیه به بنده، پیشنهاد کردند که هر ماه، برای تدریس اخلاق ساعتی در حضور برادران و خواهران طلبه دانشگاه رضوی باشم؛ امّا تدریس اخلاق برای طلبههایی که باید برای تبلیغ و اصلاح دین ساخته شوند، صلاحیت میخواهد که بنده این صلاحیت را در خود نمیدیدم. خودِ من، محتاج کسی هستم که مرا در تزکیه و تهذیب نفس، کمک و راهنمایی کند. عالمی که تبلیغ و دعوت به دین میکند اگر میخواهد مشمول آیه [1] نباشد باید دارای شرایطی باشد که در ادامه به برخی از آنها اشاره خواهد شد. اینگونه مسائل، انسان را وادار میکند بگوید: نه، من درس اخلاق نمیگویم. از طرفی هم آیات و روایات دیگری داریم که از عالمانی که علم خود را کتمان میکنند با تعبیرات غلیظ و شدیدی مذمّت میکند که چرا این علما، مردم را هدایت نمیکنند؛ لذا آدمی واقعاً در این بین متحیّر میماند که چه کند و وظیفهاش واقعاً چیست؟!
ازاینرو، بعد از فکر و تأمل بسیار پذیرفتم در قالب درس اخلاق، مختصر مطالبی را برای طلاب بیان کنم که محصول آن جلسات منجر به نگارش این کتاب گردید.
در تألیف کتاب حاضر که برای طلاب و دانشجویان جوان نوشته شده از چند منبع بهره گرفتهام:
یک) سلسله درسهای اخلاقی که به دعوت آیتالله واعظ طبسی رحمةاللهعلیه به مدت دو سال ــ هر ماه یک جلسه ــ و با حضور دانشجویان علوم اسلامی و برخی از طلاب علوم دینی حوزه علمیه مشهد در دانشگاه علوم اسلامی رضوی انجام گرفت. ما از نوار این سخنرانیها بهره گرفتیم.
در این گفتارهای اخلاقی، علاوه بر آیات قرآن و احادیث پیامبر و امامان معصوم علیهمالسّلام از شرححال علمای پرهیزکار و اساتید مهذب از قبیل علامه طباطبایی و امام خمینی و اساتید اخلاق خودم مانند حاج شیخ محمد حسن عالم نجفآبادی «رضوانالله تعالی علیهم» که این راه را بهخوبی پیمودهاند و میتوانند بهترین الگو باشد بهره گرفتیم.
دو) طرح این مباحث اخلاقی حدود دو سال طول کشید و در این مدت مقارن با حوادث مهمی بود که ناچار بودیم به ذکر آنها پرداخته و از آن بهره بگیریم، مانند سالروز گرامیداشت ارتحال برخی از بزرگان و علمای اخلاق یا حوادث مهم انقلاب اسلامی که ذکر آنها در مسیر گفتارهای اخلاقی مفید بود.
سه) با توجه به اینکه مخاطبان این اثر طلاب و دانشجویان جوان هستند که دوران بسیار مهم و سرنوشت سازی را طی میکنند و کیفیت برخورد با آن نسبت به آینده آنان مهم و سرنوشتساز است لازم دیدم به حدیثی از پیامبر اعظم صلّیاللهعلیهوآله اشارهکنم و با توجه به اینکه بنده نیز این دوران حساس را طی کرده و از تجربیات تلخ و شیرین آن آگاه هستم، لذا ذیل هر فرازی از این حدیث شریف، نکات سودمندی را عرضه خواهم داشت که برایشان مفید خواهد بود. انشاءالله.
چهار) این کتاب برخلاف تصور عدهای، در مجموع هدف واحدی را تعقیب مینماید و آن عبارت است از «رهنمودهایی به طلاب و دانشجویان جوان».
پنج) در این مجموعه، سعی شده است آبروی افراد حفظ شود و نامی از عالمان بیعمل و دنیازده که در روایات در مورد آنها آمده که ایشان را در دینتان متهم کنید، [2] به میان نیاید و تنها برای عبرت و هشدار به گوشهای از زندگی آنها اشاره تا طالبان علم بدانند که علم، فقط یادگیری مجموعهای از الفاظ نیست و اگر همراه آن علم، تهذیب و دوری از محبت دنیا نباشد، آن علم، حجاب خواهد شد و آنگاه که پردهها به کناری میرود، چنین عالمی آرزو میکند کهای کاش! قدم در این راه نگذاشته بودم و عوامانه با خدایم ملاقات کرده بودم.
در خاتمه لازم میدانم از دانشمندان محترم آقای شیخ علی مختاری و آقای شیخ مهدی صلواتی که در تنظیم و تکمیل این اثر به نگارنده کمک کردند تشکر نموده و از خداوند متعال اجر عظیم برایشان درخواست نمایم.
ابراهیم امینی
شهر مقدس قم
[1]. صف(61): 2؛ «چرا میگویید چیزی را که انجام نمیدهید؟».
[2]. عن ابیعبداللهعلیهالسّلام: «اِذا رأیتم العالم مُحبّاً للدنیا فاتهموه علی دینکم»؛ شهید ثانی، منیة المرید، ص42.