از خاطرات آیت الله امینی درباره اخلاق و رفتار امام خميني(ره)
از خاطرات آیت الله امینی:
گوشهاي از اخلاق و رفتار امام خميني(ره)
خوشقيافه، جاذب، خوشلباس و پاكيزه، خوش استعداد و تيزهوش بود. ساده و مردمي سخن ميگفت و خوشبيان بود. در مجالس كم سخن ميگفت و مجلسآرا نبود. تندخو و بد اخلاق نبود ولي گاهي كه عصباني ميشد داد ميزد. اهل شوخي و مزاح نبود. از غيبت و تهمت و عيبجويي جداً اجتناب ميكرد. اجازه نميداد در حضورش از ديگران غيبت و بدگويي شود. در جلسات درس و بحث از گفتار بعضي علما انتقاد علمي ميكرد ولي با رعايت احترام و ادب.
خنده هاي او از حد تبسم تجاوز نميكرد. با افراد زود مأنوس نميشد. با اينكه بداخلاق نبود از اقتدار نفساني و هيبت ويژه اي برخوردار بود؛ به گونه اي كه حتي خواص در برابر او مرعوب بودند و سخن گفتن برايشان دشوار بود. به شاگردان احترام ميگذاشت ولي در حد معمول. متكبر نبود ولي از تواضع ريايي هم خودداري ميكرد، از خودنمايي و رياكاري جداً اجتناب ميورزيد. از رفتار او چنين احساس ميكردم كه با نفس خود همواره در حال مبارزه است. در تصميماتِ خود قاطع بود و در تحقق آنها پافشاري ميكرد. با اينكه خودش خارج فقه و اصول را تدريس ميكرد و شاگردان زيادي هم داشت در درس آيتالله بروجردي شركت ميكرد.
از فرزندش حاج آقا مصطفي پرسيدم: «برنامهي حاج آقا شبها چيست؟» گفت: «شبها زود ميخوابد و سحر بيدار ميشود. بعد از اداي نماز شب و ذكر و دعاي معمول به مطالعه ميپردازد، تا اذان صبح، نافله و نماز صبح را ميخواند و بعد از تعقيبات، باز هم مطالعه ميكند».
به دعا و مناجات علاقه داشت و به مداومت خواندن مناجات شعبانيه (مناجات اميرالمؤمنين و امامان) توصيه ميكرد. اهل عبادت و ذكر و دعا و قرائت قرآن بود ولي در حد اعتدال. گهگاه براي زيارت به حرم حضرت معصومه (عليهاالسلام) مشرف ميشد. از پذيرش امامت جماعت امتناع ميورزيد، ولي در نماز جماعت مدرسهي فيضيه به امامت آيتالله سيد محمدتقي خوانساري شركت ميكرد و گاهي كه ايشان تشريف نميآوردند، به پيشنهاد بعضي حاضران امامت را ميپذيرفت. در نماز جماعت آيتالله بروجردي نيز شركت ميكرد. اما از سال 1342 كه مبارزات با رژيم پهلوي آغاز شد، به پيشنهاد بعضي فضلا امامت جماعت را پذيرفت و در حياط منزل نماز مغرب و عشا را برپا ميساخت. در وضو و نماز وسواسيگري نداشت، با كمي آب و با سرعت وضو ميگرفت، حمد و سوره را بهطور معمول ميخواند. ركوع و سجده اش طولاني نبود. نوافل مغرب و عشا را تند ميخواند و حتي گاهي طمأنينه را رعايت نميكرد. روزي به ايشان عرض كردم: «چرا در نوافل طمأنينه را رعايت نميكنيد؟» فرمود: «در نماز واجب هم دليل ندارد». در درس اخلاق از استادش آيتالله شاهآبادي با تجليل و احترام ياد ميكرد. آقاي خميني زندگي متوسط و زيبايي داشت. مدتها اجارهنشين بود. و در اواخر خانهي ملكي تهيه كرد. منزل او در محلهي يخچال قاضي و داراي پنج اتاق بود و تا زمان تبعيد در همان خانه زندگي كرد. فرش اتاقها قاليهاي ارزانقيمت و بعضاً گليم بود. يكي از اتاقها به عنوان بيروني و محل ملاقات انتخاب شده بود. از ملاقاتكنندگان با يك فنجان چاي پذيرايي ميشد و جز آن چيزي نديدم. تنها يك مرتبه اتفاق افتاد كه يك جعبه شيريني را كه گويا برايش هديه آورده بودند تعارف كرد. البته در آن زمان زندگي همهي علما و مراجع ساده و بدون تشريفات بود.
در آن زمان در تابستانها هواي قم بسيار گرم و تحملش دشوار بود. درسها تعطيل ميشد. كولر و پنكه هم وجود نداشت و به همين جهت كساني كه قدرت داشتند تابستانها به نقاط ييلاقي اطراف قم يا مكانهاي ديگر ميرفتند. آقاي خميني از كساني بود كه تابستانها به ييلاق ميرفت. به طلاب نيز توصيه ميكرد در صورت امكان در قم نمانند، زيرا به سلامت آنها لطمه ميزند. يك سال تابستان بهدعوت آقاي حاج شيخ مرتضي اردكاني به اصفهان آمد. براي منزل او ساختماني را در يكي از باغهاي اصفهان آخر خيابان طوقچي فراهم كرده بودند، باغ نسبتاً بزرگي بود با انواع ميوه ها، ولي گرم بود. در يكي از ايام كه از نجفآباد به ديدار ايشان رفتم، پس از احوالپرسي فرمود: «من فكر ميكردم هواي اصفهان خنك است ولي چنين نيست». كولر و پنكه هم در آن زمان مرسوم نبود. من عرض كردم، اصفهان جاهاي خنك هم دارد، براي سكونت شما جاي خوبي را فراهم نكرده اند.
منبع: کتاب خاطرات آیت الله ابراهیم امینی