پایگاه اطلاع رسانی آیت الله ابراهیم امینی قدس سره

نبوّت‏

بخش سوّم‏ نبوّت‏

خدا، پیامبران را فرستاده است‏

خدا، چون به بندگانش مهربان است و مى‏‌خواهد که در این جهان‏ به خوبى‏‌ و آسایش ، زندگى‏‌ کنند و در آخرت نیز، خوشبخت و سعادتمند باشند، بهترین دستورات را ، که براى‏‌ دنیا و آخرتشان سودمند بوده، به وسیله پیامبران، برایشان فرستاده است. پیامبران مردان بزرگى‏‌ هستند، که خدا آنها را براى‏‌ راهنمایى‏‌ مردم، انتخاب کرده است.

پیامبران، مردم را به کارهاى‏‌ نیک و پرستش خداى‏‌ مهربان، راهنمایى‏‌ مى‏‌کنند.

پیامبران، دشمن ستمکاران، بودند و کوشش مى‏‌کردند در میان‏ مردم، برابرى‏‌ برقرار سازند.

پرسشها:

1-چرا خدا براى‏‌ مردم ، پیامبر مى‏‌فرستد؟

2-پیامبران از طرف خدا ، چه چیزهایى‏‌ آورده‏اند؟

3-پیامبران چه مى‏‌کردند؟

4-پیامبران چه اشخاصى‏‌ بودند؟

5-ما اگر به دستورات پیامبران عمل کنیم، چه مى‏‌شود؟

 

معلّم انسانها

پیامبران معلّم انسانها هستند و از نخستین روزگار با مردم بودند و همواره در تعلیم و تربیت آنها مى‏‌کوشیدند. آیین زندگى‏‌ و راه بهتر زیستن را به‏ آنان نشان مى‏‌دادند. خداى‏‌ مهربان و نعمتهاى‏‌ او را به یاد مردم مى‏‌آوردند و از جهان آخرت و نعمتهاى‏‌ زیباى‏‌ آن جهان براى‏‌ مردم سخن مى‏‌گفتند.

پیامبران همانند یک معلّم فداکار و دلسوز به تعلیم و تربیت انسانها مى‏‌پرداختند.راه پرستش خدا را به آنها نشان مى‏‌دادند.پیامبران بذر اخلاق‏ نیک و رفتار شایسته را ، در میان انسانها افشاندند. آنها اخلاق نیک و بد و کردار نیک و بد را توضیح مى‏‌دادند.و مهربانى‏‌ و کمک و خیرخواهى‏‌ و انسان‏دوستى‏‌ را ترویج مى‏‌کردند.

در میان همه انسانها، انسانهاى‏‌ نخستین بى‏‌آلایش و کم‏اطّلاع و ساده‏تر بودند، و پیامبران هم براى‏‌ ارشاد و راهنمایى‏‌ آنان تلاش بیشترى‏‌ کردند و رنج و زحمت بیشترى‏‌ کشیدند. در اثر زحمتها و کوششها و راهنماییهاى‏‌ پیامبران‏ است که انسانها تدریجا ترقّى‏‌ و پیشرفت نمودند و با خوبیهاى‏‌ اخلاقى‏‌ آشنا شدند.

فکر کنید و پاسخ دهید

1- آیین زندگى‏‌ و راه بهتر زیستن را چه کسانى‏‌ به انسانها نشان مى‏‌دهند؟

2- پیامبران چه چیزهایى‏‌ را براى‏‌ مردم یادآورى‏‌ مى‏‌کردند؟

3- پیامبران براى‏‌ راهنمایى‏‌ چه کسانى‏‌ بیشتر زحمت کشیدند و بیشتر تلاش‏ کردند؟

4- پیامبران چه کارهایى‏‌ را در بین مردم ترویج مى‏‌کردند؟

 

* پیغمبر بزرگ خدا * ابراهیم علیه السّلام‏

آیا مى‏‌دانید مردم در زمان حضرت ابراهیم، چه دینى‏‌ داشتند؟ چگونه‏ زندگى‏‌ مى‏‌کردند؟

آنان دستورهاى‏‌ پیامبران پیشین را، فراموش کرده بودند، نمى‏‌دانستند چگونه‏ زندگى‏‌ کنند تا در این جهان و جهان آخرت، سعادتمند گردند.

نظم و قانون درستى‏‌ نداشتند و راه خداپرستى‏‌ را نمى‏‌دانستند.

خدا- که به بندگانش مهربان است-حضرت ابراهیم را «که نوجوانى‏‌ راستگو و درستکار بود»براى‏‌ پیغمبرى‏‌، انتخاب کرد تا مردم را به کارهاى‏‌ نیک و پرستش خداى‏‌ مهربان راهنمایى‏‌ کند.

خدا مى‏‌دانست که: مردم نمى‏‌توانند تشخیص دهند که چه کارهایى‏‌ براى‏‌ جهان آخرت سودمند است و چه کارهایى‏‌ زیانبخش.

خدا مى‏‌دانست که: براى‏‌ مردم معلّم و راهنما لازم است ، به همین جهت‏ ابراهیم را برگزید و راه عبادت و خداپرستى‏‌ را به او نشان داد.

خدا به ابراهیم یاد مى‏‌داد که چه کارهایى‏‌ براى‏‌ دنیا و آخرت مردم خوب‏ است و چه کارهایى‏‌ ضرر دارد.

حضرت ابراهیم هم، پیامها و دستورهاى‏‌ خدا را به مردم مى‏‌رسانید و آنان را راهنمایى‏‌ و رهبرى‏‌ مى‏‌کرد.

حضرت ابراهیم پیامبر خدا و معلّم مردم بود.

 

فکر کنید و پاسخ دهید:

1- پیامبران را چه کسى‏‌ انتخاب مى‏‌کند؟

2- رفتار انسانهاى‏‌ نخستین ، چگونه بوده است؟

3- چه کسانى‏‌ راه زندگى‏‌ بهتر را به مردم نشان مى‏‌دهند؟

4- آیا مردم مى‏‌توانند تشخیص دهند که، چه کارهایى‏‌ براى‏‌ جهان آخرت سودمند است و چه کارهایى‏‌ زیانبخش؟

5- حضرت ابراهیم ، به مردم، چه چیزهایى‏‌ یاد مى‏‌داد؟

6- پیامها و دستورهاى‏‌ حضرت ابراهیم، از طرف که بود؟

7- آیا به خاطر دارید که:پیامبران بزرگ، چند نفرند؟ نامشان چیست؟

 

* معلّم و رهبر آگاه مردم *

پیغمبر ، معلّم و رهبر آگاه مردم است، هر چه براى‏‌ رهبرى‏‌ لازم باشد، همه را مى‏‌داند:تمام دستورهاى‏‌ دین را مى‏‌داند، کارهاى‏‌ خوب و بد را کاملا مى‏‌شناسد.

مى‏‌داند که: چه کارهایى‏‌، اسباب سعادت در جهان آخرت مى‏‌شوند و چه‏ کارهایى‏‌ اسباب بدبختى‏‌ در آن جهان.

پیغمبر، خدا را بخوبى‏‌ مى‏‌شناسد، از وضع جهان آخرت و بهشت و جهنّم‏ خبر دارد از اخلاق خوب و بد کاملا آگاه است در علم و دانش سرآمد همه مردم است و کسى‏‌ به مرتبه ‏اش نمى‏‌رسد.

خداى‏‌ دانا و توانا ، همه این علوم را در اختیار پیغمبرش قرار داده تا بتواند بخوبى‏‌ مردم را رهبرى‏‌ کند.

پیغمبر، معلّم مردم و یک رهبر کامل است، او باید راه سعادت دنیا و آخرت را بداند تا بتواند مردم را به سوى‏‌ سعادت، رهبرى‏‌ کند. 

فکر کنید و پاسخ دهید:

1- رهبر و معلّم مردم کیست و چه چیزهایى‏‌ به آنان یاد مى‏‌دهد؟

2- علم و دانش پیغمبر چگونه است؟آیا کسى‏‌ به مرتبه‏اش مى‏‌رسد؟

3- چه کسى‏‌ این علوم را در اختیار پیغمبر قرار داده است؟

درس را براى‏‌ دوستان خود تعریف کنید.

 

* پیامبران، رهبران انسانها *

حضرت ابراهیم و همه پیامبران خدا ، از مردم بودند و مانند مردم و در میان آنان زندگى‏‌ مى‏‌کردند و به فرمان و راهنمایى‏‌ خدا براى‏‌ سعادت و پیشرفت مردم کوشش مى‏‌کردند.

پیغمبران از نخستین روزگار با مردم بودند.راه زندگى‏‌ بهتر را به مردم نشان مى‏‌دادند و درباره خداشناسى‏‌ و جهان آخرت و کارهاى‏‌ خوب و شایسته با مردم صحبت مى‏‌کردند.با بى‏‌دینى‏‌ و ستمگرى‏‌ مبارزه مى‏‌نمودند و از ستمدیدگان طرفدارى‏‌ مى‏‌کردند.

کوشش مى‏‌کردند تا در میان مردم دوستى‏‌ و برابرى‏‌ برقرار شود.

پیغمبران هزاران سال کوشیدند تا راه عبادت و خداشناسى‏‌ و بهترین روش زندگى‏‌ را ، براى‏‌ انسانها روشن کردند و ما اکنون از نتیجه زحمتهاى‏‌ پیغمبران و پیروانشان، استفاده مى‏‌کنیم.

و به همین جهت از آنان تشکّر مى‏‌کنیم و بر آنان درود مى‏‌فرستیم و مى‏‌گوییم:

سلام بر همه پیامبران خدا!

سلام بر پیامبر بزرگ خدا ، ابراهیم!

و سلام بر پیروان ابراهیم!

 

پیامبران بزرگ‏

خدا، براى‏‌ راهنمایى‏‌ مردم ، پیامبران بسیارى‏‌ فرستاده ، که بزرگترین‏ آنان پنج نفرند:

1-حضرت نوح علیه السّلام‏

2-حضرت ابراهیم علیه السلام‏

3-حضرت موسى‏‌ علیه السّلام‏

4-حضرت عیسى‏‌ علیه السّلام‏

5-حضرت محمّد صلى‏‌ اللّه علیه و آله‏

پیروان حضرت موسى‏‌ را یهودى‏‌ مى‏‌گویند.

پیروان حضرت عیسى‏‌ را مسیحى‏‌ مى‏‌گویند.

پیروان حضرت محمّد را مسلمان مى‏‌گویند.

همه پیامبران ، از طرف خدا بوده‏اند و ما به همه آنان ، احترام مى‏‌گذاریم‏ امّا حضرت محمّد از همه پیامبران ، بزرگتر و برتر است.

حضرت محمّد آخرین پیامبران بوده و بعد از او پیامبر دیگرى‏‌ نخواهد آمد.

 

پرسشها:

1-پیغمبران بزرگ چند نفرند و نامشان چیست؟

2-به چه کسى‏‌ ، یهودى‏‌ مى‏‌گویند؟

3-به چه کسى‏‌ ، مسیحى‏‌ مى‏‌گویند؟

4-به پیروان حضرت محمد ، چه مى‏‌گویند؟

5-نام آخرین پیغمبر خدا، چیست؟

6-بزرگترین و برترین پیغمبر خدا، کیست؟

جمله ‏هاى‏‌ زیر را کامل کنیم:

1-همه پیامبران از... بوده ‏اند و ما به... احترام مى‏‌گذاریم.

2-اما حضرت محمّد از همه پیامبران... و... است.

3-حضرت محمد... بوده و بعد از او... نخواهد آمد.

 

حضرت محمّد در کودکى‏‌

حضرت محمّد-صلى‏‌ اللّه علیه و آله-در شهر مکّه به دنیا آمد و پدرش‏ عبد اللّه و مادرش آمنه بود.از کودکى‏‌ پاکیزه و درستکار بود.

سر سفره با ادب مى‏‌نشست ، غذاى‏‌ خودش را مى‏‌خورد ، امّا هیچگاه‏ قسمت کودکان دیگر را ، از دستشان نمى‏‌ربود.

موقع غذا خوردن ، بسم اللّه مى‏‌گفت.بچّه‏ها را اذیّت نمى‏‌کرد بلکه‏ با آنها خوبى‏‌ و مهربانى‏‌ مى‏‌نمود.

هر روز زنبیلى‏‌ پر از خرما مى‏‌کرد و در میان کودکان ، تقسیم‏ مى‏‌نمود.

 

پرسشها:

1-حضرت محمّد ، در کدام شهر ، به دنیا آمد؟

2-هنگام غذا خوردن ، چه مى‏‌گفت؟و چگونه مى‏‌نشست؟

3-رفتارش ، با بچّه‏هاى‏‌ دیگر چگونه بود؟

4-رفتار شما ، با دیگران چگونه است؟

 

* آخرین پیغمبر خدا * «حضرت محمّد(ص)»

نام پدرش عبد اللّه و نام مادرش آمنه است.در عام الفیل ، روز هفدهم ربیع الاوّل‏ در شهر مکّه به دنیا آمد.هنوز به دنیا نیامده بود که پدرش«عبد اللّه»از دنیا رفت. «آمنه»تا شش سال از محمّد پرستارى‏‌ کرد ، وقتى‏‌ محمّد شش ساله شد ، مادرش‏ آمنه نیز از دنیا برفت.

بعد از مرگ آمنه«عبد المطّلب ، پدر بزرگ محمّد»از او نگهدارى‏‌ مى‏‌کرد.

عبد المطّلب محمّد را خیلى‏‌ دوست مى‏‌داشت و با او مهربانى‏‌ مى‏‌کرد ، از آینده محمّد خبر داشت ، از دانشمندان یهودى‏‌ و مسیحى‏‌ شنیده بود که ، پیغمبرى‏‌ از مکّه برانگیخته خواهد شد.

عبد المطّلب بزرگ عرب بود.در کنار کعبه جایگاه مخصوصى‏‌ داشت که‏ هیچکس به آن نزدیک نمى‏‌شد ، محمّد تنها کسى‏‌ بود که در آن جایگاه مخصوص‏ پهلوى‏‌ جدّش مى‏‌نشست.گاهى‏‌ که مى‏‌خواستند نگذارند محمّد به آن جایگاه‏ برود ، عبد المطّلب مى‏‌گفت:بگذارید فرزندم بیاید ، به خدا سوگند ، آثار بزرگى‏‌ در چهره‏اش نمودار است؛مى‏‌بینم روزى‏‌ را که محمّد ، رهبر بزرگ شما مى‏‌شود.

 

عبد المطّلب محمّد را نزدیک خودش مى‏‌نشانید و دست نوازش بر پشتش‏ مى‏‌کشید ، چون از آینده محمّد خبر داشت ، همیشه با او غذا مى‏‌خورد و هیچوقت‏ از او جدا نمى‏‌شد. کودکى‏‌ محمّد:

محمّد کودک باهوش و باادبى‏‌ بود ، «ابو طالب»عمویش مى‏‌گوید:

محمد ، هنگام غذا خوردن بسم اللّه مى‏‌گفت و بعد از غذا ، الحمدللّه.

هیچگاه دروغى‏‌ از محمّد نشنیدم و کار زشت و ناپسندى‏‌ از او ندیدم ، خنده‏ صدادار نمى‏‌کرد ، بلکه همیشه لبخند مى‏‌زد.

 

فکر کنید و پاسخ دهید:

1-حضرت محمّد در چه سالى‏‌ ، به دنیا آمد؟در چه ماهى‏‌ و در چه روزى‏‌؟

2-نام مادرش چه بود؟نام پدرش چه بود؟

3-عبد المطّلب با محمّد چه نسبتى‏‌ داشت؟درباره او چه مى‏‌گفت؟

4-دانشمندان یهودى‏‌ و مسیحى‏‌ چه مى‏‌گفتند؟

5-رفتار حضرت محمّد ، در کودکى‏‌ ، چگونه بود؟عمویش درباره او چه مى‏‌گفت؟

 

پیامبر ما با کودکان مهربانى‏‌ مى‏‌کرد

حضرت محمّد-صلّى‏‌ اللّه علیه و آله-کودکان را بسیار دوست‏ مى‏‌داشت و به آنان احترام مى‏‌گذاشت و حتّى‏‌ به آنها سلام مى‏‌کرد.

همیشه درباره بچّه‏ها ، به مسلمانان سفارش مى‏‌کرد و مى‏‌فرمود:

«کودکان را گرامى‏‌ بدارید و با آنها مهربان باشید ، زیرا کسى‏‌ که با کودکان مهربانى‏‌ نکند ، مسلمان نیست.»

یکى‏‌ از مسلمانان مى‏‌گوید:

نماز را با حضرت محمّد-صلّى‏‌ اللّه علیه و آله-خواندم و با او بطرف‏ منزل رفتم ، عدّه‏اى‏‌ از کودکان را دیدم ، که دوان دوان ، به استقبال‏ آن حضرت آمدند.حضرت محمّد ، آنها را نوازش کرد و دست بر سر و رویشان کشید.

پرسشها:

1-نام پدر حضرت محمّد چه بود؟

2-نام مادرش چه بود؟

3-چرا به بچّه‏ها سلام مى‏‌کرد؟

4-به یاران خود درباره کودکان چه سفارشى‏‌ مى‏‌کرد؟

5-چرا کودکان به استقبال حضرت محمّد مى‏‌رفتند؟

6-آیا شما ، به دوستان خود سلام مى‏‌کنید؟

 

* محمّد امین *

در یکى‏‌ از سالها ، مردم مکّه ، خانه کعبه را ، از نو مى‏‌ساختند.

همه مردم در ساختن کعبه همکارى‏‌ مى‏‌کردند.

دیوار کعبه را تا جایگاه مخصوص«حجر الاسود»بالا بردند. (حجر الاسود سنگ محترمى‏‌ است).هر یک از بزرگان مکّه ، میل‏ داشت که آن سنگ را تنها خودش در جایگاه مخصوص‏ بگذارد و با این عمل ، خود و طایفه‏اش را ، سربلند گرداند.کم‏کم‏ کارشان به نزاع کشید ، هر کسى‏‌ مى‏‌گفت:فقط ، من!باید حجر الاسود را در جایش بگذارم.

پرخاش و اختلاف زیاد شد.وضع خطرناکى‏‌ پیش آمد.

نزدیک بود جنگ سختى‏‌ شروع شود؛آماده جنگ شدند.

در این هنگام ، مرد دانا و خیرخواهى‏‌ برخاست و گفت:اى‏‌ مردم!از جنگ و اختلاف ، دورى‏‌ کنید؛زیرا جنگ و اختلاف‏ شهرها و خانه‏ها را ویران مى‏‌سازد و مردم را پراکنده و بدبخت‏ مى‏‌کند ، از نادانى‏‌ دست بردارید و چاره کار را پیدا کنید.

بزرگان مکّه گفتند:چه کنیم؟!چاره کار چیست؟!

مرد دانا گفت:یک نفر را انتخاب کنید تا در میان شما داورى‏‌ کند و نزاع و اختلاف را پایان دهد.

گفتند:قبول داریم ، پیشنهاد خوبى‏‌ است.

ولى‏‌ هر طایفه‏اى‏‌ مى‏‌گفت:قاضى‏‌ باید از ما باشد.

باز هم کار ، به اختلاف و نزاع کشید.

همان مرد خیراندیش گفت: حالا که نمى‏‌توانید در انتخاب‏ قاضى‏‌ ، با هم موافقت کنید ، نخستین کسى‏‌ را که از این در«مسجد الحرام»وارد مى‏‌شود ، قاضى‏‌ قرار دهید.

همه گفتند: قبول داریم.............

چشمها ، به سوى‏‌ آن در ، خیره شد؛دلها در اضطراب بود که:

چه کسى‏‌ وارد مى‏‌شود و به نفع کدام طایفه ، داورى‏‌ خواهد کرد؟

جوانى‏‌ وارد شد.همه خوشحال شدند و گفتند:چه خوب!

محمّد است ، محمّد امین!محمّد امین!با انصاف و درستکار است ، داورى‏‌ او را قبول داریم.

حضرت محمّد وارد شد.داستان اختلاف را برایش گفتند. اندکى‏‌ فکر کرد ، سپس فرمود:بزرگان مکه ، همه ، باید در این کار مهمّ ، شرکت کنند.

مردم از روى‏‌ تعجّب پرسیدند:مگر مى‏‌شود؟!.............چگونه؟!.............

حضرت محمّد فرمود:بزرگ هر طایفه‏اى‏‌ حاضر شود.همه‏ حاضر شدند و نزدیک آمدند.حضرت محمّد ، عبایش را ، روى‏‌ زمین‏ پهن کرد و حجر الاسود را برداشت و در عبا گذاشت.سپس به آنها فرمود:همه ، اطراف عبا را بگیرید و حجر الاسود را بردارید و بیاورید!

همه با هم ، حجر الاسود را ، تا جایگاه مخصوص ، آوردند ، آنگاه حضرت محمّد حجر الاسود را برداشت و در جایگاه مخصوصش‏ گذاشت.

مردم مکّه ، همه ، راضى‏‌ و خشنود شدند و به کاردانى‏‌ حضرت‏ محمّد ، آفرین گفتند.

(پیامبر ما ، حضرت محمّد ، در آن زمان جوان بود و هنوز به پیغمبرى‏‌ برگزیده نشده بود.ولى‏‌ آن قدر درستکار و امین بود که به نام«محمّد امین»معروف‏ شده بود؛مردم به او ، اعتماد داشتند و چیزهاى‏‌ گرانبهاى‏‌ خود را ، به او مى‏‌سپردند ، حضرت محمّد در نگهدارى‏‌ امانتها کوشش مى‏‌کرد و سالم تحویل‏ صاحبانش مى‏‌داد.

براى‏‌ برطرف کردن اختلافات به او مراجعه‏ مى‏‌کردند و داورى‏‌ او را ، همه ، قبول داشتند.)

درود و سلام فراوان ، بر پیغمبر درستکار و امین‏

 

فکر کنید و پاسخ دهید:

1-پیامبر ما ، در جوانى‏‌ ، به چه نامى‏‌ معروف شده بود؟.............چرا؟

2-وقتى‏‌ حضرت محمّد ، از در«مسجد الحرام»وارد شد ، مردم چه‏ گفتند؟

3-از دوستان شما ، چه کسى‏‌ در نگهدارى‏‌ امانتها ، کوشاتر است؟

4-کدامیک از دوستان شما ، بیشتر مورد اعتماد شماست؟

5-آیا دوستان شما ، به شما اعتماد دارند؟آیا داورى‏‌ شما را قبول‏ دارند؟

6-آیا شما ، در امانت‏دارى‏‌ ، از حضرت محمّد ، کاملا پیروى‏‌ مى‏‌کنید؟

 

* دین اسلام * آخرین و بهترین دین آسمانى‏‌

دین اسلام ، بهترین و کاملترین دینهاست؛خداى‏‌ مهربان ، دین اسلام را ، به وسیله حضرت محمّد-صلّى‏‌ اللّه علیه و آله-براى‏‌ ما فرستاده است تا راه پرستش خدا و بهترین روش زندگى‏‌ را ، به ما بیاموزد.

خدا مى‏‌فرماید:هر کس دین اسلام را نپذیرد و دین دیگرى‏‌ براى‏‌ خود انتخاب‏ کند ، از او قبول نمى‏‌شود و در جهان آخرت ، بیچاره و زیانکار مى‏‌گردد.

دین اسلام به ما یاد مى‏‌دهد که:

-چگونه خدا را بشناسیم.

-با پدر و مادر خود ، چگونه رفتار کنیم.

-چه کارهایى‏‌ بکنیم تا در دنیا و آخرت‏ سعادتمند گردیم.

دین اسلام به ما یاد مى‏‌دهد که:

-چه کارهایى‏‌«حلال»است و ما مى‏‌توانیم آنها را انجام دهیم.

و چه کارهایى‏‌«حرام»است و ما نباید آنها را انجام دهیم. مسلمان کیست؟

مسلمان کسى‏‌ است که:

1-به خداى‏‌ یگانه و جهان آخرت ، ایمان داشته باشد.

2-حضرت محمّد را«آخرین پیغمبر خدا»بداند.

3-در همه کارها«تسلیم»دستورهاى‏‌ خدا و حضرت محمّد باشد.

 

* قرآن ، پیام خدا *

پیامها و دستورهاى‏‌ خدا در«قرآن»است ، که به وسیله حضرت محمّد ، براى‏‌ ما و همه مردم جهان آمده است.

مسلمان باید:قرآن خواندن را یاد بگیرد و معناى‏‌ آن را بفهمد و به دیگران یاد بدهد و راه درست زندگى‏‌ را ، از قرآن بیاموزد.

قرآن برنامه زندگى‏‌ ما مسلمانان است:بهترین روش زندگى‏‌ را به ما یاد مى‏‌دهد ، راه خداشناسى‏‌ و عبادت را به ما نشان مى‏‌دهد.

مسلمان باید:در همه کارهایش از قرآن پیروى‏‌ کند و از این کتاب آسمانى‏‌ درس زندگى‏‌ بیاموزد.

کسى‏‌ که پیرو دستورهاى‏‌ قرآن باشد در این جهان ، سربلند و آزاد زندگى‏‌ مى‏‌کند و در جهان آخرت نیز ، زندگى‏‌ خوش و زیبایى‏‌ خواهد داشت.

پیامبر گرامى‏‌ ما فرمود:بهترین شما کسى‏‌ است که ، قرآن را یاد بگیرد و به دیگران یاد بدهد.

و فرمود:

هر کس به قرآن عمل کند به بهشت مى‏‌رود ، و هر کس‏ قرآن را پشت سر بیندازد ، به جهنّم مى‏‌رود. فکر کنید و پاسخ دهید:

1-به چه چیزهایى‏‌«دین اسلام»مى‏‌گویند؟دین اسلام به ما چه مى‏‌آموزد؟

2-چه کسى‏‌ در جهان آخرت ، بیچاره و زیانکار مى‏‌گردد؟

3-به چه کارهایى‏‌«حلال»مى‏‌گویند و به چه کارهایى‏‌«حرام»؟

4-مسلمان کیست؟مسلمان در برابر چه چیز تسلیم است؟ * * *

5-قرآن سخن و پیام کیست؟

6-شما براى‏‌ یاد گرفتن قرآن ، چه برنامه‏اى‏‌ دارید؟

7-کسى‏‌ که دستورهاى‏‌ قرآن را عمل کند ، چگونه زندگى‏‌ خواهد کرد؟

8-چه کسانى‏‌ بهترین مردم هستند؟

 

* قرآن *

قرآن که کتاب آسمانى‏‌ است‏ روشنگر راه زندگانى‏‌ است‏ قرآن که نشان دهد ره راست‏ برنامه زندگانى‏‌ ماست‏ خیر دو جهان براى‏‌ انسان‏ حاصل شود از عمل به قرآن‏ * * * فرموده پَیُمبر:اى‏‌ مسلمان‏ هر کس که عمل کند به قرآن‏ قرآن همه جا مقابل اوست‏ گلزار بهشت ، منزل اوست‏ امّا به جهنّم است ، جایش‏ آنکس که نکرد اعتنایش‏ * * * این است کتاب دینى‏‌ ما برنامه جاودانى‏‌ ما ماییم همه مطیع قرآن‏ ماییم نگاهدارش از جان‏ حبیب اللّه چایچیان‏ یک داستان آموزنده از قرآن‏ باغى‏‌ که سوخت!! چرا این باغ سوخت؟

برادرها نشسته بودند و با هم صحبت مى‏‌کردند ، مى‏‌گفتند:فردا صبح زود ، به باغ مى‏‌رویم ، تا میوه‏هاى‏‌ باغ را بچینیم ، به کسى‏‌ هم از میوه‏هاى‏‌ باغ ، چیزى‏‌ نمى‏‌دهیم.

یکى‏‌ از برادرها که آدم خوبى‏‌ بود ، گفت:برادرها!دستور خدا را فراموش نکنید و به نیازمندان کمک کنید.

برادرها گفتند:باز تو حرف زدى‏‌ ، این دفعه اگر از این حرفها بزنى‏‌ کتک مى‏‌خورى‏‌.

بتو چه که در این کارها دخالت مى‏‌کنى‏‌!

    وقتیکه برادرها ، همه خوابیدند؛آسمان برق زد.

    برق آسمان ، تمام میوه‏ها و درختهاى‏‌ باغ را سوزاند و مثل زغال ، سیاه کرد.

    صبح شد.برادرها بیدار شدند.

    گفتند:زود باشید برویم میوه‏ها را بچینیم.

    سروصدا نکنید ، مبادا کسى‏‌ باخبر شود.

    برادرها راه افتادند و رفتند تا به باغ رسیدند.

    یکى‏‌ گفت:عجب!این باغ ما نیست!

    دیگرى‏‌ گفت:نه ، باغ ما همین است.

    همان برادر خوب ، گفت:

    نگفتم خدا را فراموش نکنید؟

    و دستور خدا را عمل کنید؟

    این ، سزاى‏‌ شماست.

    و عذاب آخرت هم ، براى‏‌ شما خیلى‏‌ سخت‏تر است.

 

داستان آموزنده دیگرى‏‌ از قرآن» * اصحاب فیل *

کعبه از زمانهاى‏‌ بسیار قدیم ، عبادتگاه بود.مردم از دور و نزدیک ، براى‏‌ عبادت و زیارت کعبه ، به مکّه مى‏‌رفتند.شهر مکّه محترم و آباد بود.

ابرهه ، حکمران یمن ، که یک مرد مسیحى‏‌ بود ، حسودى‏‌ کرد و به همین‏ جهت ، به دستور او ، یک عبادتگاه زیبا در یمن ساختند؛در و دیوارش را با طلا و نقره و سنگهاى‏‌ قیمتى‏‌ آراستند؛فرشهاى‏‌ گرانبها در آن انداختند ، پرده‏هاى‏‌ زیبا بر آن کشیدند ، چراغهاى‏‌ قشنگ در آن روشن کردند.

سپس ابرهه آگهى‏‌ کرد که ، این عبادتگاه ، از کعبه ، بزرگتر و زیباتر است و زیارتش ثواب بیشترى‏‌ دارد ، همه به سوى‏‌ این عبادتگاه بیایید؛بعد از این ، کسى‏‌ حقّ ندارد براى‏‌ زیارت ، به مکّه برود!

ولى‏‌ مردم به حرفهایش گوش ندادند و به زیارت عبادتگاهش نیامدند ، بلکه‏ به آن بى‏‌احترامى‏‌ هم کردند.

ابرهه عصبانى‏‌ شد و گفت:تا وقتى‏‌ که خانه کعبه برپا باشد ، مردم به زیارتگاه‏ ما نمى‏‌آیند.باید خانه کعبه را خراب کنم تا مردم ناامید شوند و دسته دسته به‏ سوى‏‌ عبادتگاه ما ، روى‏‌ آوردند.

مردم به او گفتند:با دین و عقیده مردم کار نداشته باش!خانه کعبه به فرمان‏ خداى‏‌ جهان و به دست حضرت ابراهیم ، ساخته شده است؛

بگذار مردم ، در زیارت و عبادت آزاد باشند ، ولى‏‌.............

ولى‏‌ نصیحت مردم در دل ابرهه اثر نکرد.

ابرهه گفت:عبادتگاه من بزرگتر و بهتر است ، باید مردم براى‏‌ عبادت به اینجا بیایند!

چاره‏اى‏‌ نیست باید ، کعبه را ویران سازم.

سپاه بزرگى‏‌ ، ترتیب داد:عدّه‏اى‏‌ از سپاهیان بر فیلهاى‏‌ جنگى‏‌ ، سوار شدند ، خودش نیز ، بر یک فیل جنگى‏‌ سوار شد و به سوى‏‌ مکّه ، حرکت‏ کرد.گروهى‏‌ از مردم خواستند که:از خانه کعبه ، دفاع کنند ، لیکن از سپاه‏ ابرهه ، شکست خوردند.

اهل مکّه ، که دیدند:نمى‏‌توانند در مقابل سپاه ابرهه ، پایدارى‏‌ کنند ، به کوه و بیابان فرار کردند.

وقتى‏‌ سپاه ابرهه نزدیک شهر مکّه رسید فیل ابرهه ، روى‏‌ زمین خوابید.هر چه‏ کوشش کردند ، فیل بلند نشد

در این هنگام پرندگان بسیارى‏‌ در هوا ، ظاهر شدند.آسمان مکه ، تاریک شد.هر پرنده‏اى‏‌ ، یک سنگ کوچک ، ولى‏‌ سنگین و گرم ، به منقار و دو سنگ در چنگال داشت.

پرندگان ، آمدند و آمدند تا روى‏‌ سپاه ابرهه ، قرار گرفتند.

یک دفعه به سپاهیان حمله کردند و آنها را ، سنگباران نمودند. سپاه ابرهه شکست خورد و همه هلاک شدند.

از آن سپاه فراوان ، فقط یک نفر نجات پیدا کرد ، آن یک نفر با عجله‏ خودش را به«نجاشى‏‌»پادشاه حبشه رسانید و داستان هلاک شدن سپاه را برایش‏ تعریف کرد.

نجاشى‏‌ با تعجب گفت:چه پرندگانى‏‌ بودند که آن همه سپاه را نابود کردند!؟

در همین حال ، یکى‏‌ از آن پرندگان پیدا شد.

آن شخص به نجاشى‏‌ گفت:از این پرندگان.............!

آن پرنده نزدیک شد ، آمد و آمد تا بالاى‏‌ سر آن شخص قرار گرفت و سنگى‏‌ را که‏ در منقار داشت ، بر سر آن شخص انداخت.

آخرین فرد آن گروه ستمگر نیز در حضور نجاشى‏‌ ، به خاک افتاد و هلاک شد.

ابرهه مى‏‌خواست:با خداپرستى‏‌ و توحید مبارزه کند.

امّا خدا مى‏‌خواست:خانه کعبه براى‏‌ همیشه باقى‏‌ بماند و پیغمبر بیاید و بانگ توحید را ، به گوش جهانیان برساند.

ابرهه و سپاهیانش به سزاى‏‌ خویش رسیدند و براى‏‌ جهانیان ، درس عبرت‏ شدند.

* خدا در قرآن مجید ، داستان اصحاب فیل را ، در یک سوره کوتاه ، بیان فرموده است.

* این داستان بقدرى‏‌ مشهور شد که آن سال را«عام الفیل سال‏ حمله فیلها»نامیدند.

* پیغمبر گرامى‏‌ ما ، حضرت محمّد-صلّى‏‌ اللّه علیه و آله-در این سال‏ به دنیا آمد.

 

فکر کنید و پاسخ دهید:

1-ابرهه چه دینى‏‌ داشت و چرا مى‏‌خواست خانه کعبه را ویران سازد؟

2-وقتى‏‌ ابرهه مى‏‌خواست به سوى‏‌ مکّه حرکت کند ، مردم به او چه گفتند؟

3-خانه کعبه ، قبله ما مسلمانها ، به فرمان که و به دست چه کسى‏‌ ساخته شده است؟

4-نام پادشاه حبشه چه بود؟به آن سپاهى‏‌ چه گفت؟

5-پیامبر بزرگ ما ، حضرت محمّد-صلّى‏‌ اللّه علیه و آله-در چه سالى‏‌ به دنیا آمد؟

    * سوره فیل را در قرآن پیدا کنید و بخوانید.

    * درسى‏‌ که از این داستان باید آموخت ، براى‏‌ دوستان ، بیان کنید.

 

دین چیست؟

خداى‏‌ خوب و مهربان ، براى‏‌ سعادت ما دستورهایى‏‌ فرستاده است ، این‏ دستورها و راهنماییها را پیامبران براى‏‌ ما آورده‏اند.

پیامبران راه خداشناسى‏‌ و بهترین راه زندگى‏‌ را به ما نشان داده‏اند.

پیامبران به ما گفته ‏اند که:

* با دوستان خود چگونه رفتار کنیم.

* پدر و مادر خود را چگونه احترام کنیم.

* از آموزگار خود چگونه تشکّر کنیم.

پیامبران به ما گفته‏اند که:

با خداى‏‌ خوب خود چگونه صحبت کنیم.

چه کارهایى‏‌ بکنیم تا خدا از ما راضى‏‌ باشد.

براى‏‌ آینده خود در آخرت ، چه چیزهایى‏‌ لازم داریم‏ دین یعنى‏‌ چه؟

دستورها و برنامه‏هاییکه پیامبران براى‏‌ زندگى‏‌ ما آورده‏اند«دین» نامیده مى‏‌شود.

 

دیندار کیست؟

کسى‏‌ که به خدا و جهان آخرت ایمان دارد و دستورهاى‏‌ پیامبران‏ را عمل مى‏‌کند«دیندار»است.

خدا مردم دیندار را دوست دارد و به آنان پاداش نیک مى‏‌دهد. آدمهاى‏‌ دیندار ، در این جهان بخوبى‏‌ زندگى‏‌ مى‏‌کنند و در جهان‏ آخرت نیز ، خوشبخت خواهند بود. پرسشها:

1-دستورها و راهنماییهاى‏‌ خدا ، براى‏‌ چیست؟

2-این دستورها و راهنماییها را ، چه کسانى‏‌ براى‏‌ ما آورده‏اند؟

3-پیامبران ، چه چیزهایى‏‌ به ما گفته‏اند؟

4-دین ، یعنى‏‌ چه؟

5-به چه کسى‏‌ ، دیندار مى‏‌گویند؟

6-مردم دیندار ، در این جهان و در جهان آخرت ، چگونه زندگى‏‌ مى‏‌کنند؟

7-خدا با مردم دیندار ، چگونه رفتار مى‏‌کند؟

 

دین اسلام‏ بهترین دین ، براى‏‌ بهترین زندگى‏‌

پیامبر ما حضرت محمّد به مردم مى‏‌فرمود:من همه خوبیهاى‏‌ دنیا و آخرت را براى‏‌ شما آورده‏ام و خدا به من فرمان داده است که همه‏ مردم جهان را به دین اسلام دعوت کنم. دین اسلام چیست؟

همه دستورهاى‏‌ خدا را که حضرت محمّد(ص)آورده«دین اسلام» مى‏‌گویند ، دین اسلام بهترین و کاملترین دینها است. مسلمان کیست؟

مسلمان کسى‏‌ است که در همه کارها از دستورهاى‏‌ خدا ، که حضرت‏ محمّد آورده پیروى‏‌ کند. کتاب دینى‏‌ ما چه نام دارد؟

نام کتاب دینى‏‌ ما«قرآن»است.قرآن برنامه زندگى‏‌ است ، که خدا براى‏‌ ما فرستاده است.

ما مسلمانان به قرآن احترام مى‏‌گذاریم.یعنى‏‌ به دستورهایش عمل‏ مى‏‌کنیم.

قرآن آخرین کتاب آسمانى‏‌ است.

 

پرسشها:

1-حضرت محمّد به مردم چه مى‏‌فرمود؟

2-خدا به حضرت محمّد ، چه فرمان داد؟

3-آیا دین اسلام ، فقط براى‏‌ بعضى‏‌ از مردم جهان است؟

4-به چه چیزهایى‏‌«دین اسلام»مى‏‌گویند؟

5-دین اسلام چگونه دینى‏‌ است؟

6-مسلمان کیست؟

7-نام کتاب دینى‏‌ ما مسلمانان چیست؟

8-ما چگونه قرآن را احترام مى‏‌کنیم؟ جمله‏هاى‏‌ زیر را کامل کنیم:

1-دین اسلام براى‏‌ همه مردم... است‏

2-دستورهاى‏‌ خدا را که حضرت محمّد آورده............. مى‏‌گویند.

3-مسلمان کسى‏‌ است که ، در همه کارها و برنامه‏هایش از...  پیروى‏‌ کند.

4-قرآن کتاب... ما و برنامه... ما است.

5-ما مسلمانان به... احترام مى‏‌گذاریم و مى‏‌کوشیم که دستورهاى‏‌ ... را عمل کنیم.