مشكلات فقهى معاينات پزشكى و راه حل ها
منظور ما از معاينات پزشكى معاينه پزشكان مرد نسبت به بانوان بيمار و معاينه خانمپزشكان نسبت به بيماران مرد است كه در اين زمان از لوازم شغل پزشكى محسوب مىشود. پزشك براى تشخيص بيمارى گاهى ناچار مىشود به بدن بيماران خانم نگاه كند، يا لمس نمايد. حتى گاهى ناچار مىشود به عورت بيمار نگاه كند يا دست بگذارد. براى پرستاران مرد نسبت به بيماران زن نيز همين نياز بوجود مىآيد. در آزمايشگاهها نيز همين موضوع تحقق مىيابد.
خانم پزشكان و پرستاران زن نيز نسبت به بيماران مرد همين نياز را پيدا مىكنند. در مورد عملهاى جراحى كه پزشكان مرد نسبت به بانوان بيمار انجام مىدهند همين مشكل را به صورت شديدتر دارند. علاوه بر پزشك مرد جراح، غالبا چندين پزشك مرد ديگر نيز در اتاق عمل حضور دارند در جايى هم كه جراحى روى مرد انجام مىگيرد غالبا چند پرستار خانم نيز شاهد هستند، به بدن بيمار نگاه مىكنند و دست مىگذارند، چارهاى هم نيست.
از اين هم مشكلتر اينكه گاهى عمل زايمان طبيعى يا غير طبيعى بوسيله پزشكان مرد انجام مىگيرد. علاوه بر اينها براى دانشجويان دختر و پسر رشته پزشكى نيز همين وضع بوجود مىآيد . ناچارند در تشريح به بدن مرده زن يا مرد نگاه كنند و دست بگذارند با اينكه جنس مخالف است. در دوران 20 ماهه بالينى نيز دانشجويان زير نظر پزشكان ناچارند بيماران زن و مرد را براى تشخيص مرض معاينه كنند و به استاد گزارش دهند. در دوران 18 ماهه انترنى (كارورزى) زير نظر پزشك همين معاينات را انجام مىدهند و نسخه مىنويسند. عملهاى جراحى را كه بوسيله پزشك بر روى بيماران زن و مرد انجام مىگيرد نيز از نزديك ناظر هستند، حتى بر زايمانهاى طبيعى و غير طبيعى.
كوتاه سخن اينكه يك پزشك مرد از دوران دانشجويى تا اشتغال به كار به طور جدى با بيماران زن سر و كار دارد. نگاه كردن بر بدن و دست ماليدن بر آن و حتى بر عورت، از لوازم حتمى پزشكى و پرستارى است. براى پزشكان و پرستاران زن نيز اين نياز حتمى است.
اكنون اين سؤال مطرح مىشود كه اين نگاهها و لمسها و معاينات بدن جنس مخالف، از نظر فقه اسلام چه حكمى دارد؟ مخصوصا با توجه به اينكه ما در يك نظام اسلامى زندگى مىكنيم و پزشكان و پرستاران و بيماران ما مسلمان هستند، و يك مسلمان نمىتواند و نبايد نسبت به رعايت ضوابط و احكام فقهى بىتفاوت باشد. مسؤولين دانشگاهها و بيمارستانهاى يك نظام اسلامى نيز وظيفه دارند اين مؤسسات را بر طبق ضوابط اسلامى اداره كنند و الا نظام اسلامى با نظام غير اسلامى چه تفاوتى دارد؟
البته ضوابط اسلامى اختصاص به معاينات پزشكى از جنس مخالف نيست بلكه كليه اعمال و رفتار پزشك و روابط او با بيماران را شامل مىشود. مانند: تشخيص بيمارى، تجويز دارو، پول ويزيت گرفتن، معالجه، عمل جراحى، روابط با بيمار و همراهان، پيوند اعضاء، تشريح جسد، رابطه با پرستار و دستيار، و دهها عمل ديگر كه پزشك همواره با آنها سر و كار دارد و از لحاظ فقه و ضوابط اسلامى حتما داراى احكامى هستند كه رعايت آنها بر هر مسلمانى لازم است. وزارت بهداشت و درمان و دانشگاههاى پزشكى وظيفه دارند اين دو بخش ارزشمند و عظيم نظام را بر طبق ضوابط و فقه اسلامى اداره كنند تا بتوان آنها را از نهادهاى نظام اسلامى محسوب كرد. در صورتى مىتوان آنها را واقعا اسلامى ناميد كه فقه و احكام اسلام در آنها حاكميت داشته باشد.
ما در اين نوشتار كوتاه نمىتوانيم مجموعه احكام و ضوابط فقه را كه پزشكان و پرستاران به آنها نياز دارند تشريح و تبيين كنيم. بلكه موضوع بحث ما معاينات پزشكى نسبت به جنس مخالف و انجام عمل جراحى و ساير لوازم در مورد آنهاست.
در اين رابطه به تبيين حكم در چند موضوع مىپردازيم.
1ـ حكم نگاه كردن مرد به زن غير محرم، و بالعكس.
2ـ حكم نگاه كردن پزشك مرد به صورت و دستهاى زن غير محرم. و بالعكس.
3ـ حكم نگاه كردن به عورت زن نامحرم، و بالعكس.
4ـ حكم لمس بدن زن نامحرم بوسيله پزشك مرد، و بالعكس.
5ـ حكم نگاه و لمس جسد ميت توسط جنس مخالف.
اول
نگاه كردن پزشك مرد به بدن زن نامحرم. در بين فقها اختلافى نيست كه نگاه كردن مرد به بدن زن نامحرم حرام است، به قصد لذتجويى باشد يا بدون آن. براى اثبات آن به آيات و احاديث استدلال شده است.
اما آيات: در قرآن آمده: قل للمؤمنين يغضوا من ابصارهم و يحفظوا فروجهم ذلك ازكى لهم ان الله خبير بما يصنعون ـ و قل للمؤمنات يغضضن من ابصارهن و يحفظن فروجهن (1)
يعنى: به مردان مؤمن بگو چشمهاى خود را (از زنان نامحرم) فرو بندند و عورت خويش را نگه دارند. اين امر موجب تزكيه و پاك ماندن نفسشان مىشود. زيرا خدا به كارهاى آنان آگاه است. و به زنان بگو: چشمان خويش را فروبندند و عورت خود را نگه دارند.
از اين دو آيه به خوبى استفاده مىشود كه مردان و زنان مؤمن وظيفه دارند به جنس مخالف نامحرم نگاه نكنند.
در احاديث فراوانى نيز بدين مطلب اشاره شده است از باب نمونه:
پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمود: هر كس نگاه حرامى به زنى بكند خدا چشمهايش را پر از آتش دوزخ خواهد كرد (2)
رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود: هر كس چشمش را از حرام پر كند خدا در قيامت آن را پر از ميخهاى گداخته و آتش مىكند، تا قيام قيامت. آنگاه فرمان مىدهد تا داخل دوزخ شود. (3)
پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله فرمود: نگاه (به نامحرم) تير مسموى است از شيطان. هر كس از جهت ترس از خدا آن را ترك كند خداى متعال ايمانى به او عطا مىكند كه لذت آن را در قلب خود احساس مىنمايد. (4)
حضرت صادق عليه السلام فرمود: نگاه (به نامحرم) تير مسمومى است از سوى شيطان، و چه بسا يك نگاه كه حسرت دراز مدتى را در پى خواهد داشت. (5)
امام صادق عليه السلام از پدرانش (در حديث مناهى) روايت كرده كه: هر كس چشمش را از حرام پر كند خدا در قيامت آن را پر از آتش دوزخ خواهد كرد، مگر اينكه از گناه خود توبه كند . (6)
ام سلمه مىگويد: من و ميمونه (دو همسر رسول خدا) نزد پيامبر صلى الله عليه و آله بوديم كه ابن ام مكتوم وارد شد، و اين حادثه بعد از امر به حجاب بوده پيامبر به ما فرمود: حجاب را رعايت كنيد. عرض كرديم: يا رسول الله! كور است، ما را نمىبيند و نمىشناسد . فرمود: بله، او كور است ولى شما چشم داريد و او را مىبينيد. (7)
از آيات و احاديث مذكور و دهها حديث ديگر استفاده مىشود كه نگاه كردن مرد به بدن زن نامحرم، و زن به بدن مرد نامحرم، مطلقا حرام است. به قصد لذتجويى باشد يا نه.
فقها نيز بر طبق همين احاديث فتواى به حرمت نظر مرد به زن نامحرم و زن به مرد نامحرم دادهاند.
صاحب جواهر مىنويسد: مرد نبايد به بدن و زيباييهاى زن نامحرم اصلا نگاه كند، جز در موارد ضرورى. اين مسأله اجماعى بلكه از ضروريات مذهب و دين است. (8)
در كتاب جامع المقاصد مىنويسد: نظر كردن به بدن زن بيگانه جايز نيست، مگر در موارد ضرورى. (9)
صاحب جواهر مىنويسد: نگاه كردن زن به بدن مرد بيگانه حرام است، مگر به صورت و دستهاى او، آن هم فقط يك مرتبه. از تذكره نقل شده كه اكثر علما نظر زن به مرد نامحرم و بالعكس را جائز ندانستهاند. (10)
شهيد در شرح لمعه مىنويسد: مرد نبايد به زن نامحرم نگاه كند مگر در موارد ضرورى و همچنين بر زن حرام است كه به بدن مرد نامحرم نگاه كند مگر در موارد ضرورى. (11)
در عروة مىنويسد: بر مرد جايز نيست به بدن زن نامحرم نگاه كند، و همچنين زن نبايد بر بدن مرد نامحرم نگاه كند. (12)
امام خمينى قدس سره الشريف مىفرمايد: نگاه كردن مرد به بدن زن نامحرم، چه با قصد لذت و چه بدون قصد لذت حرام است. (13)
و مىفرمايد: نگاه كردن زن به بدن مرد نامحرم حرام است (چه با قصد لذت و ريبه يا بدون قصد لذت و ريبه) . (14)
فقهاى ديگر نيز به همين گونه فتوا دادهاند، كه نيازى به ذكر آنها نيست.
مسأله دوم
نگاه كردن مرد به صورت و دست زن نامحرم است و بالعكس.
در اينجا فقها دو دستهاند: جمعى از آنها حكم به تحريم نظر كردهاند مطلقا چه به قصد لذت باشد يا نه. اينان به اطلاق آيات و احاديث تمسك نمودهاند.
اما گروهى ديگر در اين باره قائل به تفصيل شدهاند: گفتهاند اگر به قصد ريبه و لذتجويى نگاه كند حرام است ولى اگر چنين قصدى نداشته باشد جائز است. براى اثبات رأى خود به برخى احاديث و آيه به انضمام حديث استناد نمودهاند. از باب نمونه:
يكى از اصحاب از امام صادق عليه السلام سؤال كرد كه: مرد به كجاى بدن زن نامحرم مىتواند نگاه كند؟ فرمود: صورت و دو دست و دو پا. (15)
ابوبصير مىگويد: از امام صادق عليه السلام درباره اين آيه «و لا يبدين زينتهن الا ما ظهر منها» سؤال كردم و گفتم: مراد از زينتى كه اظهار آن بر زن جايز است چيست؟ فرمود : انگشتر، و دستبند. (16)
نگاه كردن حرام است، گر چه ديوانه يا طفل مميز باشد. (17)
مسأله سوم
لمس بدن زن نامحرم توسط پزشك مرد و بالعكس.
حرمت اين عمل در بين فقها مورد اتفاق است مطلقا چه به قصد لذتجويى و ريبه باشد يا نه . هر جاى بدن زن باشد حتى صورت و دستها.
محقق مىنويسد: هر جا حكم به تحريم نظر كرديم تحريم لمس در آنجا اولويت دارد. و جواز نظر به صورت و دو دست زن نامحرم مستلزم جواز لمس نيست، زيرا مس در تحريك شهوت و وقوع در فساد قويتر است. (18) شيخ انصارى نيز مىفرمايد: در حرمت لمس بدن زن نامحرم اختلافى نيست. (19) حرمت لمس از احاديث استفاده مىشود. از باب نمونه:
پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله در حديث مناهى فرمود: هر كس با زن نامحرم مصافحه كند خداى متعال را خشمناك خواهد ساخت. (20)
ابوهريره و ابن عباس گفتهاند كه: رسول خدا صلى الله عليه و اله در ضمن خطبهاش فرمود : هر كس با زن نامحرم مصافحه كند با دستهاى بسته به قيامت مىآيد و داخل دوزخ مىشود . (21)
امام خمينى قدس سره مىفرمايد: در هر جايى كه نظر حرام باشد مس نيز حرام است. بنابراين بر مرد جايز نيست بدن زن نامحرم را لمس كند، و بالعكس زن نبايد بدن مرد بيگانه را لمس كند. حتى اگر نظر به صورت و دو دست زن نامحرم را تجويز نموديم، مس آنها را تجويز نمىكنيم، بنابراين مصافحه مرد با زن نامحرم جايز نيست مگر اينكه از روى لباس و بدون فشار باشد . (22)
مسأله چهارم
نگاه و لمس جسد ميت بوسيله جنس مخالف.
گاهى براى پزشك يا دانشجوى پزشكى پيش مىآيد كه مىخواهد به بدن ميت نگاه كند يا دست بمالد. در دوره آموزش، براى تشريح بدن، به چنين موضوعى نياز پيدا مىكند و مدتى با آن سر و كار دارد. در زمان طبابت نيز گاهى براى تشخيص مرگ يا علت آن، چنين نيازى بوجود مىآيد، اين موضوع از جهات مختلف فقهى مىتواند مورد بحث قرار گيرد. آنچه در اينجا مورد نظر ما است معاينات پزشكى و نظر و لمس است، فعلا با جهات ديگر و احكام فقهى آنها كار نداريم.
اگر جسد مسلمان را تشريح مىكند، در صورتى كه مرد باشد فقط دانشجويان و پزشكان مرد مىتوانند به آن نگاه كنند يا دست بمالند ولى براى دانشجويان و پزشكان زن اين عمل جايز نيست. و اگر زن است فقط دانشجويان و پزشكان زن مىتوانند نگاه كنند و دست بمالند و بر مردان جايز است.
قطعهاى كه از بدن مرده يا شخص زنده جدا شده باشد نيز همين حكم را دارد. مانند: دست، پا، انگشت و غيره. ولى اين حكم در استخوان و دندان جدا شده نيست.
ليكن نظر به عورت و لمس آن به طور كلى حرام است، حتى زن به زن، و مرد به مرد مگر زن و شوهر. اما اگر جسد به كافر تعلق داشته باشد نگاه كردن و لمس آن اشكال ندارد ولو براى جنس مخالف، مشروط به اينكه به قصد ريبه و تلذذ نباشد. ولى نگاه كردن و لمس عورت اصلا جايز نيست، گرچه همجنس باشند.
نتيجه بحث
از آنچه گفته شد به خوبى استفاده مىشود كه معاينات پزشكى از لحاظ فقهى يكى از مشكلات واقعى پزشكان و پرستاران متعهد است. تكليف پزشكان مرد ديندار چيست؟ اگر به وظائف دينى خود عمل كنند و از معالجه بيماران زن خوددارى نمايند وضع بهداشت و درمان فلج مىشود . زيرا با اينكه نيمى از بيماران خانمها هستند پزشك عمومى و متخصص در انواع بيمارها، از خانمها به مقدار نياز نداريم. مخصوصا در بخش جراحى متخصص زن كم داريم. حتى در بيماريهاى زنانه هم متخصص زن به مقدار نياز نداريم. در مورد پرستاران قضيه بر عكس است، اكثر پرستاران خانمها هستند و پرستار مرد به مقدار نياز نداريم، اگر پرستاران زن از بخشهاى مردان پرستارى نكنند بيمارستانها فلج مىشود. با چنين وضعى تكليف پزشكان و بيماران چيست؟
در پاسخ عرض مىكنم كه اسلام در اين رابطه دو راه حل دارد: يكى موقت و كوتاه مدت، ديگرى دراز مدت و حل نهايى.
اول: راه حل موقت و كوتاه مدت
اسلام در موارد ضرورت به پزشكان مرد اجازه مىدهد كه بيماران زن را معاينه و معالجه و حتى جراحى كنند. در احاديث بدين مطلب اشاره شده است، از باب نمونه:
ابو حمزه مىگويد: از امام محمد باقر عليه السلام پرسيدم: زن مسلمان عارضهاى مانند : شكستگى يا زخم در جايى از بدنش پيدا مىشود كه نبايد به آن نگاه كرد، و مردى است كه از زنان بهتر مىتواند او را معالجه كند آيا مىتواند به بدن زن نظر كند؟ فرمود: وقتى ضرورت و اضطرار باشد جايز است او را معالجه كند. (23)
على بن جعفر مىگويد: از حضرت موسى بن جعفر عليه السلام سؤال كردم: زخمى بر ران يا كفل (سرين) مردى بوجود آمده آيا زن مىتواند به آن نگاه كند و معالجه نمايد؟ فرمود: اگر عورت نباشد مانعى نيست. (24)
از امام محمد باقر عليه السلام سؤال شد: در بدن زن بيمارى بوجود آمده آيا مرد مىتواند او را معالجه كند؟ فرمود: اگر بدين امر مضطر است مانعى ندارد. (25)
فقهاى اسلام بر طبق اين احاديث و اصل ضرورت فتواى به جواز دادهاند.
محقق ثانى مىنويسد: مرد در مواقع ضرورت مانند معالجه مىتواند به بدن زن نگاه كند و او را معالجه نمايد، حتى به عورت او. و همچنين زن در موارد ضرورت مىتواند به بدن مرد نگاه كند و مداوا نمايد. (26)
صاحب جواهر مىنويسد:
زن و مرد نامحرم فقط در مواقع ضرورت مىتوانند به بدن يكديگر نگاه كنند و دست بمالند، مانند جهت معالجه، حتى در مواقع ضرورت به عورت او هم مىتواند نگاه كند. (27)
شهيد در شرح لمعه مىنويسد: مرد نبايد به زن نامحرم نگاه كند مگر در مواقع ضرورت مانند معالجه و طبابت. (28)
شيخ انصارى مىنويسد: براى طبيب جايز است در مواقع ضرورت به عورت زن نامحرم، نگاه كند، فضلا از ساير بدن او. (29)
امام خمينى قدس سره مىفرمايد: از حرمت نظر و لمس بدن زن و مرد نامحرم مقام معالجه استثنا مىشود. (30)
آيت الله گلپايگانى (ره) مىفرمايد: اگر مرد براى معالجه زن ناچار باشد او را نگاه كند و دست به بدن او بزند اشكال ندارد. (31)
چنانكه ملاحظه مىفرماييد، در احاديث و فقه اسلام، نگاه كردن و لمس بدن نامحرم، در مواقع ضرورت و از جمله معالجه تجويز شده است. و كار به بن بست نمىكشد. ليكن فقها ضرورت را توضيح داده و براى تحقق آن شرائطى را ذكر نمودهاند:
1ـ به پزشك همجنس دسترسى نباشد و اگر هست، سطح علمى و تخصص او به مقدار نياز نباشد.
2ـ براى پزشك معالج امكان نداشته باشد كه در معالجه جنس مخالف، از معاينات جنس موافق يا شخص محرم استفاده كند.
3ـ اگر در معالجه مىتوان به نظر تنها يا لمس تنها اكتفا كرد نبايد هر دو را انجام داد .
4ـ از جهت زمان نگاه و لمس و موضع آن بايد به حداقل اكتفا نمود.
5ـ بدون نظر و لمس امكان تشخيص بيمارى و معالجه نباشد.
6ـ معاينه از روى لباس كافى نباشد.
به كلمات فقهاء توجه بفرماييد:
صاحب جواهر مىنويسد: اگر پزشك مرد در معالجه زن بتواند از زن ديگر يا شخص محرم يا شوهر آن زن، در لمس بدن او و دوا گذاشتن استفاده كند نبايد خودش مباشر اين اعمال شود. پزشك در صورتى مىتواند جنس مخالف را معاينه كند كه طبيب جنس موافق كه در تخصص مورد نياز در سطح او باشد وجود نداشته باشد. (32)
محقق مىنويسد: اگر معالجه زن نامحرم توقف بر لمس داشته باشد ولى نياز به نظر نباشد حرمت نگاه بر جاى خود باقى است. (33)
شيخ انصارى مىنويسد: مراد از حاجتى كه از تحريم نظر به زن نامحرم استثنا شده مورد ضرورت است، نه مطلق نياز. (34)
امام خمينى قدس سره مىنويسد: جواز نظر و لمس بدن زن و مرد بيگانه، براى معالجه، در صورتى است كه پزشك همجنس نباشد، و امكان استفاده از آلت هم نباشد. مثلا پزشك مرد در صورتى مىتواند به وسيله نبض بيمار، تب او را تشخيص بدهد كه امكان استفاده از درجه تبگير نباشد. و همچنين رگ زدن و حجامت و بستن شكسته در مواقع ضرورت... و چنانچه معالجه توقف بر نظر داشته باشد، بدون لمس، يا بر عكس بايد به مقدار ضرورت اكتفا كرد. و در مواقع ضرورت هم بايد به مقدار ضرورت اكتفا نمود. و تجاوز از آن جايز نيست. (35)
آيت الله گلپايگانى (ره) مىنويسد: اگر مرد براى معالجه زن نامحرم ناچار باشد او را نگاه كند و دست به بدن او بزند اشكال ندارد. ولى اگر با نگاه كردن بتواند معالجه كند نبايد دست به بدن او بزند، و اگر با دست زدن بتواند معالجه كند نبايد او را نگاه كند . (36)
و مىنويسد: اگر در حال ناچارى زن بخواهد زن ديگر يا مردى غير از شوهر خود را تنقيه كند يا عورت او را آب بكشد بايد چيزى در دست كند كه دست او به عورت آن مرد يا زن نرسد، و همچنين است اگر مرد بخواهد در حال ناچارى مرد ديگر يا زنى غير زن خود را تنقيه كند يا عورت او را آب بكشد. (37)
چنانكه ملاحظه مىفرماييد: در فقه اسلام معاينات پزشكى و حتى عمل جراحى نسبت به جنس مخالف تجويز شده و از اين جهت در بن بست نيستيم، اما نه مطلقا بلكه در مواقع ضرورت و احتياج شديد. و براى تحقق ضرورت هم شرائط و محدوديتهايى را ذكر كردهاند كه كار را دشوار مىكند.
چنان نيست كه پزشك با بيمار محرم باشد، و با خيال راحت جنس مخالف را معاينه و عمل كند، بيمار جنس مخالف هم بدون احساس نگرانى و همانند يكى از محارم خود را در اختيار پزشك يا پرستار جنس مخالف قرار دهد. بلكه اين يك ضرورت است، پزشك و بيمار بايد به حد اقل اكتفا كنند. در مورد آموزشهاى پزشكى در مراحل مختلف و تشريح و نگاه و لمس جسد جنس مخالف نيز عين سخن جارى است. در موارد ضرورت تجويز شده ولى با رعايت شرائط و محدوديتهاى مذكور .
بنابر اين مشكل دانشجويان پزشكى و پزشكان و پرستاران جنس مخالف همچنان باقى است. تكليفشان چيست و چه بايد كرد؟ در اينجاست كه بايد به سراغ يافتن راه حل نهايى برويم.
دوم راه حل نهايى:
راه حل نهايى جداسازى دانشگاههاى پزشكى، بيمارستانها، درمانگاهها، مطبها، و كليه مراكز درمانى بانوان از مردان است. البته اعتراف مىكنم كه انجام چنين كار بزرگى در شرائط كنونى غير مأنوس و عمل دشوارى است. ولى اگر تفاهم و همكارى و تصميم جدى و پشتكار باشد حتما عملى خواهد.
قبلا بايد يادآور شويم كه زنان يكى از دو ركن جامعه و نيمى از آن هستند همانند مردان مسؤوليتهايى را بر عهده دارند، و نبايد وجودى عاطل و باطل باشند، در اجتماع زندگى مىكنند و با ديگر انسانها معاشرت و حشر و نشر دارند. اسلام نيز مخالف نيست بلكه آن را تأييد مىكند. ولى اسلام با توجه به ويژهگيهاى زن و مرد، و براى رعايت مصالح اخلاقى آنها و پاكسازى محيط جامعه از انحرافات اخلاقى، براى بانوان حريم ويژهاى قائل شده است. با بى بند و بارى و امتزاج و اختلاط بىقيد و شرط مردان و زنان، در مظاهر اجتماعى موافق نيست. بلكه اختلاط و ارتباط غير لازم را به نفع جامعه نمىداند و توصيه مىكند كه اختلاط و ارتباط بين آنها و حضور بانوان در مجامع عمومى كمتر باشد. و اين موضوع را نه تنها به زيان بانوان نمىداند بلكه به نفع آنان مىداند. شما اگر احاديث مربوطه را مورد توجه قرار دهيد مطلوب اسلام برايتان روشن مىشود. از باب نمونه: امير المؤمنين عليه السلام مىفرمايد: رسول خدا صلى الله عليه و آله به ما فرمود: چه چيزى براى زن خوب است؟ هيچكس جوابش را نداد. بعدا من جريان سؤال رسول خدا را براى فاطمه عليها السلام نقل كردم. در جواب فرمود: چيزى براى زن بهتر از اين نيست كه مردى را نبيند و مردى نيز او را نبيند . بعد از آن خدمت رسول خدا صلى الله عليه و آله رسيدم و جواب فاطمه عليها السلام را نقل كردم فرمود فاطمه راست مىگويد او پاره تن من است. (38)
رسول خدا صلى الله عليه و اله زنان را نهى كرد از اينكه وسط طريق راه بروند. فرمود: زنان نبايد از وسط طريق راه بروند. (39)
پيامبر صلى الله عليه و آله زنان را از نگاه كردن به مردان نهى كرد. (40)
اميرالمؤمنين عليه السلام به اهل عراق فرمود: شنيدهام زنان شما در راه با مردان تنه مىزنند، آيا خجالت نمىكشيد؟!
چهارم تصميمى قاطع و عزمى راسخ و پشتكار و جديت و استعانت از پروردگار جهان در پياده كردن طرح و حل مشكلات احتمالى. در چنين صورتى موفقيت حتمى است.
شايد بهتر اين باشد كه كارها از دانشگاههاى پزشكى شروع شود. با توجه به اينكه پزشكان مرد بيشتر از خانمها مىباشند و خودكفايى برايشان دشوار است، لازم است تا چند سال در پذيرش دانشجوى پزشكى اولويت به بانوان داده شود، تا زمانى كه تعداد پزشكان خانم به اندازه پزشكان مرد گردد.
و همچنين در دادن تخصص در رشتههاى مختلف پزشكى، بايد اولويت به خانمها داده شود.
در مورد گزينش دانشجو براى رشته پرستارى بايد قضيه بر عكس باشد و اولويت به مردها داده شود. زيرا پرستاران مرد كمتر از بانوان مىباشند.
رشته مامايى و تخصص در بيماريهاى بانوان بايد مخصوص آنها باشد.
بايد نصف دانشگاههاى پزشكى در انحصار بانوان درآيد و همه كارها را خودشان بر عهده بگيرند . و اگر از جهت استاد و مشاغل ديگر كمبودى داشتند به طور موقت از مردها استفاده شود. اگر در بعضى شهرها فقط يك دانشگاه پزشكى وجود دارد تبادل دانشجوى پسر و دختر را مىتوان با يكى از شهرهاى مجاور انجام داد.
نصف بيمارستانها و درمانگاهها نيز بايد تدريجا در اختصاص بانوان درآيد. پزشكان و پرستاران زن و مرد نيز بايد بين آنها مبادله شود. و چنانچه در پزشك زن يا پرستار مرد كمبودى وجود داشت مىتوان به طور موقت از پزشكان مرد يا پرستار زن استفاده كرد، تا زمانى كه كمبودها جبران گردد.
در شهرهاى كوچك كه يك بيمارستان يا درمانگاه بيشتر وجود ندارد، مىتوان به طور موقت بخشى از آن را در اختيار كامل بانوان و بخشى ديگر را در اختيار مردان قرار داد. به گونهاى كه همه كادر ادارى و درمانى هر يك از آنها اختصاص به بانوان يا مردان داشته باشد.
در خاتمه اعتراف مىكنم كه تغيير و تحول دانشگاههاى پزشكى و مراكز درمانى و جداسازى بانوان از مردان، كار ساده و بىاشكالى نيست بلكه امكان دارد با دهها و صدها مشكل گوناگون مواجه شويم، ولى اگر مسؤولين نظام با توجه به مشكلات فقهى و اخلاقى اختلاط و امتزاج، آن را لازم تشخيص دادند بايد مشكلاتش را حل كنند. اين درست نيست كه دست به وضع موجود نزنيم و به بهانه ضرورت بخشى از احكام فقهى و اخلاقى را ناديده بگيريم. بايد به اين نكته مهم توجه داشته باشيم كه نظام حاكم بر ما يك نظام اسلامى است كه وظيفه دارد نهادهاى ادارى، اجتماعى خود را بر طبق ضوابط اسلامى اداره كند. گر چه نياز به تحول و دگرگونى داشته باشد. ولى اگر تصميم باشد همه مشكلات قابل حل هستند. به اميد آن روز.
در خاتمه يادآور مىشوم كه هدف ما در اين نوشتار بررسى مسأله از لحاظ فقه و اخلاق اسلامى بود، نه از جهت آثار روانى و اجتماعى، زيرا آن نيز نياز به بررسى و تحقيق جداگانه دارد كه فعلا فرصت و امكانات آن نبود.
ابراهيم امينى
پىنوشتها:
1) سوره نور، آيه 30ـ 31
2) عن النبى صلى الله عليه و آله قال: من اصاب من امرأة نظرة حراما ملأ الله عينيه نارا ـ مستدرك، ج 14، ص 27
3) قال رسول الله صلى الله عليه و آله: من ملأ عينه حراما يحشو الله يوم القيامة مسامير من نار ثم حشاهما نارا الى ان تقوم الناس ثم يؤمر به الى النار ـ مستدرك الوسائل، ج 14، ص 268
4) عن النبى صلى الله عليه و آله: النظرة سهم مسموم من سهام ابليس فمن تركها خوفا من الله اعطاه ايمانا يجد حلاوته فى قلبه مستدرك، 14، 268
5) على بن عقبة عن ابيه عن ابى عبد الله عليه السلام قال: سمعته يقول: النظرة سهم من سهام ابليس مسموم، و كم من نظرة اورثت حسرة طويلة ـ وسائل، ج 20، ص 191
6) جعفر بن محمد عن آبائه عليهم السلام (فى حديث المناهى) قال: و من ملأ عينيه من حرام ملأ الله عينيه يوم القيامة من النار الا ان يتوب و يرجع ـ وسائل، ج 20، ص 196
7) عن ام سلمة قالت: كنت عند النبى صلى الله عليه و آله و عنده ميمونة فاقبل ابن ام مكتوم و ذلك بعد ان امرنا بالحجاب، فقال رسول الله صلى الله عليه و آله: احتجبا منه . فقلنا: يا رسول الله اليس اعمى، لايبصرنا و لايعرفنا؟ فقال: افعميا و ان انتما، الستما تبصرانه؟ ـ التاج الجامع للاصول، ج 5، ص 423
8) جواهر الكلام، ج 29، ص 75
9) جامع المقاصد، ج 12، ص 36
10) جواهر، ج 29، ص 81ـ 82
11) شرح لمعه، كتاب نكاح
12) عروة الوثقى كتاب نكاح، مسئله 31
13) توضيح المسائل، ص 226
14) توضيح المسائل، ص 226
15) بعض اصحابنا عن ابى عبدالله عليه السلام قال قلت له: ما يحل للرجل ان يرى من المرأة اذا لم يكن محرما؟ قال: الوجه و الكفان و القدمان. وسائل، ج 20، ص 201
16) ابو بصير عن ابى عبد الله عليه السلام قال سألته عن قول الله «ولا يبدين زينتهن الا ما ظهر منها» قال الخاتم و المسكة و هى القلب ـ همان مصدر .
17) تحرير الوسيله ـ احكام التخلى.
18) جامع المقاصد، ج 12، ص 43
19) كتاب نكاح، ص 68
20) جامع احاديث الشيعه، ج 20، ص 303
21) جامع احاديث الشيعه، ج 20، ص 303
22) تحرير الوسيله كتاب نكاح، مسأله 20
23) ابوحمزه عن ابى جعفر عليه السلام قال سألته عن المرأة المسلمة يصيبها البلاء فى جسده، اما كسر و اما جرح فى مكان لايصلح النظر اليه، يكون الرجل ارفق بعلاجه من النساء ا يصلح له النظر اليها؟ قال: اذا اضطرت اليه فليعالجها ان شاءت ـ وسائل، ج 2، ص 233ـ وافى، ج 22، ص 821
24) على بن جعفر عن اخيه موسى عليه السلام قال سألته عن الرجل يكون ببطن فخذه او اليته الجرح هل يصلح للمرأة ان تنظر اليه و تداويه؟ قال: اذا لم يكن عورة فلا بأس ـ وسائل، ج 20، ص 233
25) عن ابى جعفر محمد بن على عليهما السلام انه سئل عن المرأة تصيبها العلة فى جسدها ا يصلح ان يعالجها الرجل؟ قال: اذا اضطرت الى ذلك فلا بأس ـ مستدرك، ج 14، ص 290؛ جامع احاديث الشيعه، ج 2، ص 285
26) جامع المقاصد، ج 12، ص 36
27) جواهر الكلام، ج 29، ص 75ـ 87ـ 88
28) شرح لمعه كتاب نكاح.
29) كتاب نكاح، ص 56
30) تحرير الوسيله، كتاب نكاح، مسأله 22
31) توضيح المسائل، مسأله 2450
32) جواهر الكلام، ج 29، ص 88
33) جامع المقاصد، ج 12، ص 43
34) كتاب نكاح، ص 56
35) تحرير الوسيله، كتاب نكاح، مسأله 22
36) توضيح المسائل، مسأله 2450
37) توضيح المسائل، مسأله 2449
38) عن على عليه السلام انه قال لنا رسول الله صلى الله عليه و آله: اى شيىء خير للمرأة؟ فلم يجبه احدنا. فذكرت ذلك لفاطمه عليها السلام، فقالت: ما من شيىء خير للمرأة من ان لا ترى رجلا و لا يراها، فذكرت ذلك لرسول الله صلى الله عليه و آله فقال: صدقت، انها بضعة منى ـ مستدرك الوسائل، ج 14، ص 289
39) عن رسول الله صلى الله عليه و آله انه نهى النساء ان يسلكن وسط الطريق و قال: ليس للنساء فى وسط الطريق نصيب ـ مستدرك، ج 14، ص 264
40) عنه صلى الله عليه و اله انه نهى النساء ان ينظرن الى الرجال ـ مستدرك، ج 14، ص 289