در آمدی بر مسئله روابط زن و مرد در جامعه اسلامی

گفتگوبا آیت الله ابراهیم امینی

 

1.گفتگوکنندگان : حسنعلی علی اکبریان،محمدعلی خادمی کوشا،علیرضا فجری.

 

 

پرسش هایی که به بنده داده اید، دونوع است. در یک نوع  نظر اسلام درمورد این موضوع را خواسته اید، اینکه فقه، اخلاق اسلامی و... چه می گویند و نوع دیگر مربوط به وضع موجود جامعه است، اینکه در وضعیت کنونی جامعه چه باید کرد؟ راه چاره چیست؟

 

شناخت مبانی وپیش فرض های روابط زن ومرد

معلوم است که وقتی وضع موجود را حساب می کنیم، طور دیگری باید بحث کنیم. ممکن است در جواب گفته شود به ارتباط دختر و پسر اجازه بدهیم و دید و بازدید های خیابانی، عقد موقت و... را تجویز کنیم؛ چون چاره ای نیست؛ دخترها و پسرها می خواهند درس بخوانند و مراتب عالیه را طی کنند؛ تجملات زندگی هم باعث شده جوانان در سن معین نتوانند ازدواج کنند؛ بنابراین سن ازدواج بالا رفته است؛ از طرفی پسر ودختر خودنمایی می کنند، چشم چرانی زیاد شده، مشکل پسندی دختر و پسر و مسائلی که به ارتباط دختر و پسر دامن زده است.


اما به نظر بنده قبل از اینکه وضعیت موجود را بیان کنید وراه چاره برای آن بطلبید بایدنظر اسلام را درمورد روابط دختر و پسر در بیاوریم؛ بنابراین لازم است خدمت مراجع عظام بروید و نظر اسلام را در این زمینه جویا شوید، البته مستند به آیات و روایات.


باید ببینیم اسلام تابع میل مردم است یا مردم باید تابع اسلام باشند. آیا اصولا احکام اسلام آمده تا هرچه قابل عمل و اجراست اخذ شود و مابقی آن رها شود؟ باید دید از نظر اسلام تحصیلات دانشگاهی مقدم است یا ازدواج، تشکیل خانواده و تکثیر نسل؟ آیا دختران در سنین ازدواج مثلا پانزده سالگی و نهایتا هجده سالگی نباید ازدواج کنند،تحصیل کنند؟ آیا تشکیل خانواده ازمسائل اصلی اسلام نیست که باید دولت زمینه تشکیل آن را فراهم کند؟!


آیا تشکیل خانواده و در سن معین ازدواج کردن، مسائل و مقدماتش فراهم است؟ آیا دراسلام خانواده اصالت دارد یا نه؟ زمینه آن را چه کسی باید فراهم کند؟ آیا جمهوری اسلامی این کار را کرده است؟ مگر قانون اساسی این را از وظایف دولت نمی داند؟ مگر در اصل دهم قانون اساسی نیامده است:« از آنجا که خانواده واحد بنیادی جامعه اسلامی است، همه قوانین و مقررات و برنامه ریزی های مربوط باید در جهت آسان کردن تشکیل خانواده ، پاسداری از قداست آن و استواری روابط خانوادگی بر پایه حقوق و اخلاق اسلامی باشد ». اکنون این پرسش مهم مطرح می شود که آیا مسئولان و قانونگذاران این اصل مهم را کاملا رعایت کرده اند یا نه؟

 

آیا با ازدواج موقت، خانواده به وجود می آید؟ آیا ازدواج متعدد مشروط به شرطی است یانه؟ تا جواب این پرسش هارا ندهید، نمیتوانید، وارد مباحث دیگر شوید از جمله اینکه راه چاره در وضعیت کنونی چیست؟

آیا درسنین جوانی که براثر قوای جنسی، دختر و پسر تحریک می شوند، پاسخگو می خواهند یا نه؟ همینطور جوان ها را رها کرده اند به بهانه اینکه نمی توانند ازدواج کنند، مهریه سنگین است، خانه گران است و... . آیا می توان این گونه برخورد کرد؟ آیا تشکیل خانواده مقدم است یا سربازی؟ ما ابتدا باید پاسخ اینها را بدهیم. اصلا آیا سربازی رفتن یک وظیفه است؟ خیلی از کشورها اصلا سرباز نمیگیرند، بلکه پول می دهند تامردم برای خدمت بیایند. شما بهترین دوره جوانان را می گیرید که بیایند و مجانی خدمت کنند! جمهوری اسلامی دراین زمینه چه کار کرده است؟ آیا اصلا درست کار کرده است؟ به وظایفش عمل کرده است؟ بر فرض ضرورت خدمت سربازی آیا مسئولان مربوط نمی توانند ترتیبی بدهند که خدمت سربازی با ازدواج سازگار باشد؟ گویا اگر بخواهند، امکان آن وجود دارد؛ برای مثال مدت سربازی متأهلان را کمترکنند؛ مرخصی های هفتگی و ماهیانه به آنها بدهند؛ آنان را در شهرهای خودشان به خدمت بگیرند تا در کنار همسر و فرزندانشان باشند؛ تمهیدات خدمت به صورت نیمه وقت را فراهم کنند تا بتوانند مخارج زندگی خودشان را تأمین کنند؛ مثلا صبح تا ظهر به پادگان بروند و تا فردا صبح در اختیار خودشان باشند تا بتوانند مشغول به کار شوند و هزینه های زندگی مشترکشان را تأمین کنند.

مطلب دیگر این است که مگر ما نبودیم که دخترهارا به دانشگاه ها کشیدیم و تشویق کردیم که بیایید درس بخوانید، چون درغرب این گونه عمل شده بود؟

 

نظر اسلام در مورد ازدواج دائم و موقت

نمیتوانید بگویید حالا که وضعیت موجود چنین شده، پس متعه و عقد موقت را تجویز کنیم. درست است که متعه نظر صحیحی است؛ اما برای مواقعی ضروری است. درروایات آمده برای مواقعی است که شخص در مسافرت است و دسترسی به همسرش ندارد یا همسرش بیماری شدیدی دارد و دیگر نمی تواند شوهرش را ارضا کند و روایاتی با این مضامین. الان شهوترانی غلبه کرده است، به طوری که مشاهده می شود برخی از مردانی که همسر دارند به دنبال متعه اند.

 

ما خدمت حضرت عالی رسیده ایم که نظر اسلام را در مورد همین مسائل جویا شویم.

(مرحوم علامه طباطبایی می فرمایند:اجرای مجموع احکام اسلام،پاسخ و نتیجه صحیح می دهد نه اینکه به بعضی از آنها عمل کنیم و بگوییم که نتیجه نداد.

درمورد اهمیت ازدواج یا ضرورت آن، چند پرسش مطرح است.ازدواج دراسلام مورد ترغیب است و نه تنها استحباب دارد، بلکه دربرخی از موارد واجب می شود. آیا این ترغیب، برای ازدواج دائم است یا ازدواج موقت را نیز شامل می شود؟ آیا ترغیب ازدواج فقط برای ازدواج دائم اول است یا ازدواج به قول مطلق، مرغوب فیه است،اعم از ازدواج اول، دوم یا سوم.این مسئله بسیار مهمی است که ازدواج دوم بد است یا خوب؟ ازدواج موقت بد است یا خوب؟  یعنی آن ادله استحباب نکاح شامل چه نکاتی می شود؟ به نظر می رسد این بحث مهمی است که پایه مباحث دیگر است.

(البته کتاب هایی دراین زمینه نگاشته شده است. میتوانید مطالعه کنید. ترغیب دراصل ازدواج است، نه در تعداد آن. درتعدد ازدواج، شرایط افراد مختلف است. تعدد ازدواج در شرایط معین تجویز شده است، البته به شرط رعایت عدالت کامل که آن هم، کاری بس دشوار است. خداوند متعال در قرآن کریم می فرمایند:«فانکحوا ماطاب لکم من النساء مثنی وثلاث ورباع فان خفتم الا تعدلوا فواحدّه».(نساء/3)

عدالت درتمام امور لازم است، از نفقه و تهیه وسایل زندگی گرفته تا رعایت حقوق همسری و مسائل زناشویی و مانند آن؛ البته درجامعه امروزی رعایت عدالت کامل، غالبا دشوار است.

 

بحث های سنتی درکتاب های نکاح وجود دارند و ما به این مسئله بی توجه نیستیم؛ اما مشکلات جدیدی به وجود آمده که در قدیم این گونه مشکلات وجود نداشت.الان بحث چاره اندیشی سیاسی و فرهنگی نداریم. آنچه برای ما اهمیت دارد این است که با توجه به تغییراتی که امروزه در جامعه رخ داده است ، آیا می توان گفت موضوع بعضی از احکام عوض شده است یا نه؟

(منظور شما از تغییرات چیست؟ آیا مردا تغییری است که تابع غرب و فرهنگ آن است؟ بله، این تغییر آمده است؛ اما پرسش این است که این تغییرات باید بیاید یا نه؟ و آیا این برنامه ها در غرب به نفع بانوان بوده یا به زیان آنان. غرب درحمایت از حقوق زنان، شعارهایی می دهد که رنگ و لعاب بسیار زیبا و جذاب دارد؛ اما در عمل زن به اسارت قدرتمندان و فرمانروایان و کارفرمایان درآمده است. بهره کشی از زنان در سیاست، فرهنگ، اقتصاد و غیره. یکی از مسائلی است که برکسی پوشیده نیست و متأسفانه زنان در زیر پوششی به نام آزادی و تساوی، مورد بهره کشی مردان قرار گرفته اند.

ما نمیخواهیم ایران با فرهنگ غنی اسلامی، جای خودش را به فرهنگ بی ریشه غربی بدهد. فرض کنیم که این تغییرات نباید به وجود می آمد؛ اما اشتباها حاصل شده است. حالا باوجه به این تغیرات، حکم چیست؟ آیا وضع موجود، حکم ثانوی را طلب می کند یا خیر؟

 

این جمهوری اسلامی برای چه آمده است؟ ما در مرحله اول باید نظر اسلام را در جامعه اجرا کنیم؛ درحالی که اجرا نکرده ایم. شما این جوانان را دختر و پسر را به دانشگاها کشیدید و این وضع موجود به وجود آمد. من نمی دانم ما بالاخره مدعی جمهوری اسلامی هستیم یا نه؟ جمهوری اسلامی یعنی چی؟ یعنی اینکه احکام اسلامی اجرا شود.

 

نقش عرف در ازدواج و مسائل پیرامونی آن

 

تا چه اندازه عرف و فرهنگی که در جامعه حاکم است، قابل اعتناست؟ فرهنگ زمانه، تا چه اندازه در کجاها بر استنباط و حکم شرعی تأثیرمی گذارد؟ برای مثال عرف جامعه تعدد زوجات را غیر قابل قبول و بد می داند و آن را  خلاف «عاشروهن بالمعروف» می پندارد.آیا این عرف را باید پذیرفت؟ در جای دیگر چطور که فرهنگ جامعه سوق به اختلاط زن و مرد دارد. شغل زنان، تحصیل دختران و غیره به این فرهنگ جدید دامن می زند.

(به هرحال باید نظر ابتدایی اسلام را پیدا کنید. خانواده در اسلام خیلی اصالت دارد و هرچیزی که مزاحم آن باشد، نهی و طرد شده است. من به یکی از کشورهای آفریقایی سفرکردم ودر آنجا میهمان امام جمعه آنجا بودم. ایشان چهارتا زن داشتند و هر چهارتا در یک خانه زندگی می کردند. من از ایشان پرسیدم آیا این ها از اینکه باهم اند ناراحت نیستند و آیا باهم میسازند؟ ایشان در جواب گفتند فرهنگ ما به گونه ای است که اگر مردی بتواند دوزن بگیرد ونگیرد، به او میگویند بخیل! به هرحال این هم عرف است اما عرف آفریقا؛ ولی در عرف ما این گونه نیست.

پسران جوان بیشتر تمایل دارند با دخترانی ازدواج کنند که تحصیل کرده اند. الان عرف جامعه این گونه شده است وحتی دختران مجبورند برای این که به خانه بخت بروند سری به دانشگاه بزنند و مدرکی بگیرند، وگرنه درخانه خواهند ماند.

این عرف را چه کسی بوجود اورده است؟ وآیا صحیح و به نفع جامعه است یا نه؟ یکی از وظایف مااین است که این گونه عرف های غلط را از بین ببریم و عرف های صحیح را جایگزین آن کنیم. علم آموزی امری بسیار پسندیده است و در اسلام هم بسیار سفارش شده است؛ اما این با مدرک گرایی متفاوت است.

 

عرفی است هرچند به غلط به وجود آمده وبرای تغییر آن زمان بسیار زیادی لازم است. الان در شرایط فعلی چکار کنیم؟

شما باید زمینه ایی فراهم کنید که این عرف ازمیان برود. دختر اگر تحصیل هم بکند، میخواهد شوهری داشته باشد که هم شاغل باشد وهم تحصیل کرده وتحصیلاتش از وی بیشتر باشد.

 

حدود ارتباطات دختر وپسر قبل از ازدواج

 

برای ایجاد زندگی مشترک اجازه ایی در شرع مقدس داده شده است؛ مثلا رؤیت برخی از مواضع زن در جلسه خواستگاری وقبل از ازدواج. الان در همین راستا جوانان یک پرسش مطرح میکنند وآن این است که اگر بخواهیم با کسی ازدواج کنیم و برای اینکه ازدواجمان محکم تر باشد وبه طلاق نیانجامد، باید روابطی بایکدیگر داشته باشیم . روایط دورادور و حرف زدن کافی نیست، بلکه باید رابطه نزدیک داشته باشیم تا روحیات یک دیگر را بشناسیم؛ البته این رفتار در دانشگاه ها زیاد شده است وبه نظر خودشان توجیه منطقی دارد.

(اینها دروغ می گویند. اسلام رابطه ی دختر و پسر برای شناخت وازدواج را که بر طبق ضوابط باشد، اجازه می دهد.

 

چطور اسلام اجازه داده است مرد موی زن را در خواستگاری ببیند، اما همراه او به خیابان و پارک نرود و غذا نخورند؟ آن دو دست به هم نمی زنند، بدن هم را نمی بینند و تنها باهم قدم می زنند و غذا می خورند، بدون اینکه به اعضای بدن همدیگر نگاه بکنند. آیا چنین چیزی را اسلام اجازه می دهد یا نه؟

(بروند و باهم غذا بخورند،اشکالی ندارد. اسلام هر مقداری را که برای شناخت همسر ضرورت دارد اجازه می دهد. اسلام می گوید برو بنشین و بااو صحبت کن، یک یا دو یا سه جلسه، اما تحت اشراف پدر و مادر؛ برای اینکه تبعات سوء نداشته باشد. مسئله دیگر اینکه باید حساب کرد منجر به دلبستگی نشود.

دلبستگی که در اختیار خود شخص نیست ، ناخودآگاه دلبستگی می آید.

(مقدمات آن اختیاری است و باید مقدمات آن را به گونه ای مهیا کرد که دلبستگی حاصل نشود. ضمن اینکه این نشستن و صحبت کردن ها باید بعد از رضایت پدر دختر و خانواده وی بر اصل ازدواج باشد و آن را قبول کرده باشند نه اینکه بروند و مدتی باهم صحبت کنند و آخر هم که دلبسته شدند، پدر رضایت ندهد و این دو جوان تا آخر بسوزند. چه بسیار از من در این باره پرسش می شود که دو جوان دلبسته شده اند؛ اما خانواده ها رضایت نمی دهند.

اسلام حتی گفتگو را اگر شهوت انگیز باشد، اجازه نمی دهد؛ چه رسد به رؤیت این چنینی. در مورد رؤیت نیز گفته است شهوت انگیز نباشد. با دیدار اولی دیگر دنبال دیدن مجدد نباشد. در محدوده نیاز باشد.

درقدیم این قدر نیرنگ و دروغ و تزویر نبوده است. الان برای اینکه اعتمادی فی الجمله برای دختر و پسر ایجاد بشود که این دو می توانند بایکدیگر ازدواج کنند و تفاهم داشته باشند و به طلاق کشیده نشود، لازم است ارتباطی با یکدیگر داشته باشند.

(راه همان است که اسلام گفته است؛ یعنی اول بنشینند صحبت کنند، البته تحت اشراف پدر و مادر؛ به سبب اینکه تبعات سوء نداشته باشد و به اندازه ای که دلبستگی نیاورد؛ در حد معمولی و آن هم بعد از اینکه خانواده دوطرف راضی به اصل ازدواج بودند.

 

حضرت عالی روابط را مقید به ضوابط کردید، به گونه ای که موجب تبعات سوء نشود از جمله نگاه های شهوت آلود در همان حوزه شناسایی.

(بله، حتی اگر در مراحل شناخت می خواهند از طریق تلفن همراه صحبت کنند اشکالی ندارد. یک یا چند ساعت تلفنی صحبت کنند. یک جلسه، دوجلسه باهم صحبت کنند. نه اینکه دختر بخواهد خودنمایی کند و پسر هم همین طور و این گونه نباشد که الفاظ محبت آمیز به یکدیگر بگویند.

 

حضور زنان در اجتماع و ارتباط آنان با نامحرمان

مباحثی که فرمودید مربوط به قبل از ازدواج و تشکیل خانواده بود. حالا زنی یا مردی که تشکیل خانواده داده، نوع برخورد و ارتباطش با نا محرمان چگونه باید باشد. گفتگو، خندیدن، شوخی و مانند آن چه اندازه جایز است؟

در موارد متعددی زن به سرکار می رود و تا هشت ساعت با دیگران است؛ یعنی همان قدری که با شوهر خود در خانه است، همان قدر هم با دیگران در ارتباط است.

(باید ببینیم اسلام چه می گوید و چنین وضعی به نفع خانواده است یا نه؟

نظر اسلام در این زمینه چیست؟ آیا زن حتما باید درخانه بنشیند؟

(من می گویم اسلام کارهایی را که اختلاط زن و مرد می آورد نمی پسندد. اسلام می گوید ما بیمارستانی داشته باشیم که پزشک، پرستار، مستخدم و حتی راننده آن زن باشد. این هیچ اشکال ندارد و خوب است. این جزو احتیاجات زنان و بانوان است که زنانی متخصص این کارها باشند. ما باید متخصص و فوق تخصص بیماری های زنان را داشته باشیم.
چرا باید پزشک فوق تخصص خانم کم باشد؟ به طوری که بانوان ناچار شوند پیش پزشک مرد بروند و آن هم باعث تبعاتی است که عرض کردم.

ما اگربخواهیم فوق تخصص تربیت کنیم، ناچاریم در حالت فعلی اختلاط را بپذیریم تا به آن مرحله برسیم. آیا این درست است؟ یعنی دختران باید به دانشگاه بروند، دانشگاهی که استاد آن مرد است تا بتوانند تخصص خود را بگیرند.

باید ببینیم تا چه مقدار ضرورت دارد؟ در صورت نیاز و به مقدار ضرورت جایز است.

دقیقا قصه ما از همین جا شروع شد. گفتیم این مقدار ضرورت دارد و وقتی راه باز شد، دیگر نتوانستیم جلوی آن را بگیریم. در واقع تشخیص ضرورت و حد وحدود آن هم بسیار اهمیت دارد.

اینها از دست ما در رفته است. ما آن طوری که رفتار می کردیم اشکالی نبود. ببینید در دبستان و دبیرستان دخترانه اشکالی نیست. دانشگاه زنانه داشته باشیم مانعی ندارد؛ اما اینکه محتوای درسشان چه باشد و اندازه ضرورت چه اندازه باشد و... ما یک مقدار رها کردیم و از دستمان رفت و باید جمع و جورش کنیم. انتظار دنیا و اسلام از ماست که حکومت اسلامی نمونه داشته باشیم. من خدمت مقام معظم رهبری عرض کردم اگر ما در صنایع و فناوری و علوم جدید، هرچه هم پیشرفت کنیم و ماهواره به آسمان بفرستیم و از غرب هم جلو بیفتیم، ولی اخلاقمان اسلامی نباشد و وضع محیطمان اسلامی نباشد و فرهنگمان اسلامی نباشد، تازه می شویم مثل آنها و باید اعتراف کنیم که دراین زمینه کوتاهی کردیم.

ضرورت بیمارستانی مخصوص زنان بدون اینکه حتی یک مرد هم در آنجا حضور داشته باشد، قابل درک است؛ اما آیا حضور زنان در عرصه های سیاسی همچون حضور در مجلس شورای اسلامی و... نیز ضرورت دارد؟ این پرسش ما از آنجا نشئت گرفته که برخی از بزرگان آن را مصداق ضرورت برمی شمارند؟

ما فکر می کنیم اهمیت دان به زنان به این است که در انتخابات شرکت کنند. درمورد اینکه نماینده مجلس بشوند یا نه، باید ببینیم نمایندگان خانم چه مقدار در مجلس به نفع خانم ها کارکرده اند. سخنرانی آنان و دفاعیاتشان را ببینید. اگر جایی هم از زنان دفاع شده، این مردها بوده اند که از خانم ها بوده اند. خلاصه هر کاری کرده اند از مرد ها هم بر می آمده است. آن وقت آیا ضرورت دارد؟ نمی گوییم الان ضرورت ندارد؛ اما باید جوانب آن را بررسی کرد و سنجید.

 

پس ما یک اصل از صحبت های شما برداشت کردیم و آن این است که زن در جامعه شرکت نداشته باشد مگر در ضرورت. این اصل را شما می پذیرید؟ آیا این نظر اسلام است؟

بگویید در جامعه اختلاط نداشته باشند و این شامل مردها هم می شود.

 

اینکه در محیط کار بایکدیگر باشند، اینکه مرد در یک طرف اتاق و زن طرف دیگر باشد بدون اینکه با یکدیگر حرفی بزنند، آیا این هم اختلاط است؟

این هم مسئله ای است که نیاز به بررسی دارد. به نظر بنده این مورد مصداق اختلاط نیست؛ هرچند می تواند به اختلاط بینجامد. اختلاط به معنای هرگونه ارتباط زن و مرد بدون رعایت حدود شرعی است؛ مثلا اگر این دو کارمند با یکدیگر شوخی بکنند، حرف هایی بزنند که زمینه گناه را فراهم کند و از این دست رفتارها، مصداقی از اختلاط خواهد بود.

به نظر می رسد ما در برابر عرف غرب، انفعالی عمل کرده ایم. طبق فرمایش شما ما باید اصل را بر عدم اختلاط می گذاشتیم، مگر ضرورت ایجاب کند. چه نیازی است در برنامه های تلویزیونی مجری زن باشد و از مرد مصاحبه کند یا بالعکس؟ در حالی که این خلاف قوانین صدا وسیما است.

 در فیلم هایی که می بینیم، مرد و زنش با یکدیگر رابطه هایی دارند که مورد تأیید نیستند. آیا این فیلم ها نیستند که وضع جامعه را چنین کرده اند!؟ اخیرا یکی از کارگردانان فیلم ها گفته بود من هرگز به دخترم اجازه نمی دهم در این فیلم ها بازی کند. ما همیشه جنبه مادی را در نظر گرفتیم. اصلا چه ضرورتی دارد منشی پزشک، زن باشد؟

 

وظیفه دولت در حمایت از زنان سرپرست خانوار

بنا بر فرمایش حضرت عالی حضور زن در برخی از مشاغل همچون تخصص در بیماری های زنان ضرورت دارد؛ اما این ضرورت، ضرورت اجتماعی است. گاهی ضرورت فردی ایجاب میکند زنی در جامعه حضور پیدا کند و به کارهایی بپردازد که موجب اختلاط زن و مرد است؛ برای مثال در جامعه بسیاری از زنان، سرپرست خانواده اند. این زنان نان آور خانواده اند و مجبورند برای سیر کردن شکم خود و فرزندانشان تن به کارهایی بدهند که با مرد سر و کار دارد و موجب اختلاط است.

(خوب چرا دولت نباید زنی که بی سرپرست است تحت پوشش بگیرد و کمک کند؟ دولت باید این خانواده ها را تحت حمایت خود قرار دهد، مثل حمایت های مالی و تهیه امکانات خودکفایی یا مقرری نقدی و غیر نقدی مستمر، حمایت های فرهنگی - اجتماعی از جمله ارائه خدمات آموزشی، تربیتی، کاریابی، آموزش حرفه و فن جهت اشتغال، خدمات مشاوره ای و مددکاری و....

اگر قوانین در این حوزه ناقص است، باید مجلس اقدام به وضع قوانین بکند و اگر قوانین به درستی اجرا نمی شوند، دولت باید کمر همت به اجرای آنها ببندد؛ برای مثال در اصل 21 قانون اساسی، بندی وجود دارد که می گوید دولت در ایجاد بیمه خاص بیوگان و زنان سالخورده و بی سرپرست وظیفه دارد. آیا دولت به این وظیفه عمل کرده است ؟ حکومت وظیفه دارد شرایطی فراهم کند که زمینه اختلاط این زنان از بین برود.

در زمان حاضر حمایت و کمک دولت آن قدر نیست که این زنان بی نیاز از کارهای بیرون از خانه بشوند.

(دولت باید این خانواده ها را کمک بکند. اصلا یکی از عوامل ازدیاد مهریه ها، بی اعتمادی زنان به مردان است؛ به تصور اینکه ممکن است زندگی مشترکشان به طلاق بینجامد و آنان بی سرپرست بشوند یا حتی مرد بمیرد و آنان مردی نداشته باشند. دولت باید فکری در این زمینه بکند. در کشورهای خارجی اتفاقا همه زن های بی سرپرست بیمه اند. چرا ما این کار را نکرده ایم ؟!

 

اگر حمایت و پشتیبانی دولت از این خانواده ها صدرصد باشد، آیا احتمال این نیست که این زنان از ازدواج مجدد سرباز زنند، به این امید که دولت تمام خرج آنان را می دهد.

نه، باید این را محدود به شرایطی کرد؛ مثلا زنانی که شوهرشان فوت کرده باشد نه هر زنی.

بله باید قوانینی در این حوزه وضع شود و همان طور که فرمودید محدود به شرایطی  شود؛ برای مثال زنانی که همسرشان فوت کرده یا زنانی که طلاق گرفته اند و عامل طلاق مرد بوده، شامل این کمک شوند، نه هر زنی که به بهانه های بیجا از همسرش تقاضای طلاق کرده است.

در شرایط فعلی، در بسیاری از خانواده های متوسط، زن هم باید دوشادوش مرد کارکند وگرنه در خرج و مخارج زندگی دچار مشکل می شوند، در مورد این زنان چه می فرمایید؟

نظر امام خمینی؛ این بود که به خانواده های فقیر موقتا کمک شود؛ اما آنان را آموزش دهند تا خودکفا شوند. من به کمیته امداد گفتم شما چقدر در راستای تحقق این نظر امام گام برداشته اید؟! در گذشته خانم ها اصلا بیکار نبودند و کارهای خانگی می کردند. قالی می بافتند، قالی های ظریف و خوبی. بافندگی شغل زن است. در گذشته پارچه مورد نیاز خانواده خود را تهیه می کردند. پرستاری کردن از افراد بی سرپرست نیز شغل مناسب خانم هاست. الان دیگر قالی بافی و کارهای دستی در خانه ها که فراوان انجام می شد، تعطیل شده است. خیاطی که کار دستی خانه است، تعطیل شده است. در گذشته چرخ خیاطی جزو جهیزیه دختر بود؛ اما امروزه خیاطی نمی شود  باید لباس از چین بیاید! چرخ خیاطی هم جزو تشریفات است. باید این کار هارا احیا کرد و درآمد آنهتا هم کمتر از شغل های امروزی نیست.

اینکه کمیته امداد ماهانه حقوقی به افراد بدهد یا دولت یارانه به مردم بدهید کار صحیحی نیست. بنده اطلاع دارم در برخی از روستاها دیگر کارگر پیدا نمیشود و اینها به همین مقدار یارانه قناعت میکنند. ما نباید بیکاری را ترویج بدهیم.