مهر
مرسوم است مرد هنگام ازدواج چیزی را به همسرش تقدیم میکند که در اصطلاح، مهر و صداق نامیده میشود. چنان که خواستگاری همیشه از جانب مرد انجام میگیرد مهر نیز از جانب او به زن تقدیم میشود. مرد است که به سراغ زن میرود و اظهار علاقه میکند، نه برعکس، و اوست که برای اثبات صدق خویش و جلب توجه زن باید چیزی را به عنوان مهر تقدیمش کند، نه برعکس. زن کالای خریدنی نیست که با مهریه معامله شود، بلکه محبوبه مرد است که باید برای اثبات صدق خویش و به دست آوردن دل او مقداری از آن چه را دارد نثارش سازد. با خواستگاری و اعطای مهر شخصیت مرد تحقیر نمیشود بلکه لازمه مردانگی همین است. در صورتی که اگر زن چنین عملی را انجام دهد بر شخصیتش لطمه وارد میآید. زن از زیبایی و لطافت و جاذبه ویژهای برخوردار است که مرد را اسیر و دل باخته خود میسازد و برای خواستگاری به آستانه خویش جذب میکند.
زن به الهام فطری دریافته که محبوبه مرد است و عزت و احترامش در این است که خود را رایگان در اختیار او قرار ندهد بلکه به وسیله غرور و اظهار بینیازی و ناز و کرشمه، خود را شیرینتر و محبوبتر سازد. زن تشنه محبت و دوستی است و دوستدارِ مردی است که از صمیم قلب او را دوست بدارد، و اعطای مهر را دلیل بر صدق گفتار مرد میشمارد، به همین جهت «صداق» نامیده میشود. زن خودش را به مهر نمیفروشد بلکه بدین وسیله صدق مرد را در اظهار عشق و علاقه میآزماید و آرامش خاطر پیدا میکند و فلسفه مهر این است.
برای تشریع مهریه، فلسفه مهمتر دیگری را نیز میتوان بیان کرد و آن عبارت است از: ایجاد زمینه مناسب برای این که زن بتواند وظایفی را که ناموس آفرینش بر عهدهاش نهاده ایفا کند. هریک از زن و مرد آفرینش ویژهای دارند، مرد به منزله زارع است و زن به منزله مزرعه، مرد به منزله باغبان است و زن به منزله باغ. مرد نطفه فرزند را در رحم زن غرس میکند و بعد از آن، طبیعت چیزی را بر عهدهاش نگذارده است. در صورتی که مسئولیت طبیعی زن از همان زمان شروع میشود. بر طبق آفرینش ویژهاش ناچار است دوران دشوار و خطیر بارداری و زایمان و نقاهت ناشی از آن را تحمل کند. ناچار است مدت دو سال نوزاد ضعیف را با شیره جان تغذیه نماید و بعد از آن تا مدتی در حفظ و حراست و پرورش او کوشش و فداکاری کند. در صورتی که ناموس آفرینش چنین مسئولیتهای سنگینی را بر دوش مرد نگذارده و طبعاً از آزادی بیشتری برخوردار است. بنابراین، زن باید برای تحمل چنین مسئولیتهای دشواری زمینه مناسب و آرامش خاطری در اختیار داشته باشد، تشریع مهر به منظور ایجاد زمینه مناسبی است تا زن بتواند
با اطمینان و آرامش خاطر، خود را برای غرس فرزند در اختیار مرد قرار دهد و مسئولیتهای ناشی از آن را بپذیرد. زن به وسیله مهری که مرد در اختیارش میگذارد اسباب و لوازم سادهای را برای زندگی فراهم میسازد، و آرامش خاطر مییابد که اگر باردار شد میتواند در این محیط امن تا مدتی ادامه زندگی دهد و به وظایف تازهای که بر عهدهاش نهاده میشود عمل نماید. البته پرورش و حفظ و حراست از فرزند وظیفه مشترکی است بین زن و مرد ولی مرد عملًا از آزادی بیشتری برخوردار است و میتواند از انجام مسئولیتها شانه خالی کند در صورتی که زن به مقتضای آفرینش ویژهاش ناچار است به این وظایف عمل نماید.
در احادیث نیز به این فلسفه اشاره شده است. حضرت صادق علیه السلام فرمود:
«علت این که مهر بر عهده مرد قرار گرفته نه زن- با این که هر دو نفر یک کار را انجام مىدهند- این است که مرد وقتى نیاز شهوى خویش را انجام داد برمى خیزد و منتظر فراغت زن (از عواقب این عمل) نمىماند، به همین جهت صداق بر عهده مرد نهاده شده است.»[4]
بنابراین، اعطای مهر از جانب مرد سنتی است پسندیده که اسلام نیز بدان صحه نهاده است.
مهر میتواند پول باشد یا ملک یا طلا و نقره یا هر چیز ارزشمند دیگر، حتی مرد میتواند به عنوان مهر کار ارزشمندی را تقبل نماید که سودش عاید
همسرش گردد. ولی بهتر است چیزی باشد که عینش باقی بماند و آرامش خاطر بیشتری برای زن فراهم سازد.
مقدار مهر
برای مقدار مهر، حد معینی تعیین نشده بلکه میزان آن بستگی به توافق زن و شوهر دارد.
حضرت باقر علیه السلام فرمود: «صداق زن چیزى است که زن و مرد بر آن توافق نمایند، کم باشد یا زیاد».[5] ولی در احادیث تأکید شده که خیلی هم کم نباشد.
امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: «دوست ندارم که مهر زن کمتر از ده درهم باشد، تا با پولى که در مورد زنا پرداخت مىشود تشابه نداشته باشد.»[6] این درست نیست که زن خودش را رایگان و بدون مهر در اختیار مرد قرار دهد.
حضرت صادق علیه السلام در مورد زنی که قصد داشت خود را رایگان به نکاح مردی درآورد فرمود: «این کار فقط براى پیامبر جایز بود، اما در مورد افراد دیگر نکاح صحیح نیست، مگر این که قبل از عروسى چیزى به زن تقدیم کند، کم باشد یا زیاد، گرچه لباسى باشد یا درهمى».[7]
برای بالاترین میزان مهر نیز حدی تعیین نشده است. هرچه هم زیاد باشد اشکال ندارد، ولی اسلام ازدیاد و مسابقه در مهر را به صلاح جامعه نمیداند و از آن نهی کرده است.
امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: «مهر زنان را زیاد قرار ندهید که موجب عداوت مىشود».[8]
درست است که اسلام اصل وجود مهر را برای صحت ازدواج لازم میداند ولی ارزش زن را به مقدار مهر نمیداند. هدف ازدواج نباید مهر باشد بلکه انس و آرامش خانوادگی مطلوب است. در تعیین مهر نباید آنقدر سختگیری کرد که قدرت ازدواج از جوانان سلب شود و ناچار شوند تجرد را بر تأهل ترجیح دهند. اگر هم تن به ازدواج دهند در اثر ایرادها و اشکال تراشیهای خانواده دختر عقده و کینه پیدا کنند. به تجربه ثابت شده که ایرادها و سختگیریهای خانواده دختر در مهر و مراسم عروسی، موجب رنجش خاطر داماد میشود، چنان عقدهای پیدا میکند که تا آخر عمر برطرف نمیشود و صدها مشکل به همراه خواهد داشت.
در مقدار مهر به شخصیّت اخلاقی و دینی و اجتماعی و اقتصادی مرد توجه کنید، وقتی به حد متعارف رسید دیگر اشکال تراشی نکنید. بهتر است حالت اعتدال را رعایت کنید. برای اعتدال نمیتوان مقدار معینی را پیشنهاد کرد. بلکه نسبت به خانوادهها و طوایف و زمانها و مکانها متفاوت خواهد بود. نه افراط و مسابقه در ازدیاد مهر صحیح است نه این که با شعار و تبلیغات زنها را به طرف تفریط سوق دهیم و تشویق کنیم که در ازدواج به مهرهای
بسیار کم و بیارزش مانند یک شاخه گل، یا یک جلد کتاب، یا یک سکه بهار آزادی، یا یک رأس گوسفند و امثال اینها قناعت کنند. به نظر من این نیز یک نوع انحراف محسوب میشود. اگر همه مردها نسبت به همسرشان وفادار و با انصاف بودند و به تعهدات اخلاقی و انسانی عمل میکردند، مهرهای بسیار کم مشکلی را وجود نمیآورد ولی متأسفانه چنین نیست. در بین اجتماع شاهد مردهایی شیاد و فریب کار و عیاش و خودخواه هستیم که از عواطف انسانی بیبهرهاند و نسبت به همسران مظلوم و بیچارهشان چه ظلمها و جنایتهایی را مرتکب میشوند و آن زنان مظلوم دادرسی جز خدا ندارند.
این گونه مردها گرچه در اقلیتاند ولی به هر حال وجود دارند. آیا درست است که دختران خام و سادهاندیش را مفت و مجانی به دام این گونه افراد بیندازیم؟ مردها غالباً طرفدار تقلیل مهر هستند و حتی دختران را به باد تمسخر میگیرند که شما کوتاه فکر و مادی هستید و خودتان را با مهر میفروشید، و بدین وسیله آنها را فریب میدهند و با مهرهای بسیار ناچیز ازدواج میکنند ولی همین جوانان به اصطلاح روشنفکر از همسرشان انتظار دارند با جهاز بسیار کامل وارد خانه شود و اگر کوچکترین نقصی را در آن مشاهده کنند با زخم زبان و ایراد و بهانهجویی زندگی را بر او تلخ میکنند و با اندک بهانهای به اذیت و آزار او میپردازند و دم از طلاق و جدایی میزنند. چه بسا که زن بیچاره را با چند بچه بدون مخارج میگذارند و دنبال عیاشی و خوشگذرانی میروند. تعداد این مردهای بیوجدان و بیعاطفه همچندان کم نیست، اگر شک دارید به دادگاههای خانواده، که نمونهای است از آنچه در بین جامعه وجود دارد، مراجعه نمایید. البته اعتراف میکنم که به وسیله مهر تنها نمیتوان مشکل ظلم و تعدی و بیانصافی بعضی مردها را حل کرد، بلکه در این جهت نیاز داریم به تقویت بنیاد دینی و اخلاقی مردم و اجرای کامل قوانین دادگاههای خانواده ولی در شرایط کنونی چاره چیست؟ یک دختر خام و بیتجربه با چه تضمینی خود را در اختیار جوانی قرار دهد که میزان تعهدات دینی و اخلاقی او روشن نیست، آیا درست است که با یک دسته گل یا یک شاخه نبات ازدواج کند؟ آیا تعیین مهر متوسط و معتدل نزدیکتر به احتیاط نیست؟
عقیده من این است که افراط و تفریط در مهر هر دو خطاست. مهر زیاد موجب تقلیل در ازدواج و کینه و عداوت مردها، و مهر بسیار کم باعث بیارزش شدن زنها و سوء استفاده بعضی مردها میشود. بهترین راه، رعایت اعتدال و شرایط اقتصادی و اجتماعی خانوادهها میباشد. برای مرد صلاح نیست که در تقلیل مهر زیاد اصرار کند، زیرا باعث رنجش و سلب اعتماد زن میشود، برای زن هم صلاح نیست که در ازدیاد مهر اصرار نماید، چون موجب بدبینی و ایجاد عقده و عداوت خواهد شد.
مهر السنّة
مهر حضرت زهرا علیها السلام یک زره بود که به دستور پیامبر و اجازه زهرا به فروش رسید و پول آن در راه خرید جهاز و عطر و بوی خوش صرف شد.
در مبلغی که زره به فروش رسید اختلاف است: غالباً پانصد درهم را پذیرفتهاند. از احادیث چنین استنباط میشود که رسول خدا صلی الله علیه و آله در آن زمان پانصد درهم را به عنوان مهر رسمی زنها، مقرر داشت و با همسرانش با
همین مبلغ ازدواج مینمود. در بین مسلمین آن زمان نیز همین مهر رسمیت یافت. بعید نیست که رسول خدا صلی الله علیه و آله به منظور جلوگیری از مسابقه در ازدیاد مهر، در تثبیت این سنت تأکید داشته است. به همین جهت پانصد درهم به عنوان مهرالسنّة شناخته شد و تا زمان ائمه اطهار علیهم السلام همین سنت ادامه داشت، حتی حضرت امام جواد علیه السلام دختر مأمون را به میزان مهر حضرت زهرا یعنی پانصد درهم ازدواج نمود.
حضرت صادق علیه السلام فرمود: «مهر زنهاى رسول خدا دوازده وقیه و نصف بوده است و هر وقیه چهل درهم ارزش داشت، و نصف وقیه مساوى بود با بیست درهم.»[9]
همچنین ایشان علیه السلام فرمود: «صداق زنها در عصر رسول خدا دوازده وقیه و نصف بود که جمعاً پانصد درهم ارزش داشت.»[10]
در این زمان هم پانصد درهم به عنوان مهرالسنّة پذیرفته شده و آن را معادل پانصد تومان یا هزار تومان یا قدری بیشتر میدانند که از باب تبرک و به قصد پیروی از سنت پیامبر اکرم و حضرت زهرا در قبالهها به ثبت میرسد.
در این جا تذکر این نکته را لازم میدانم که پانصد درهم زمان رسول خدا خیلی بیشتر از پانصد تومان یا هزار تومان یا چند هزار تومان این زمان ارزش داشته است. پانصد درهم آن زمان، پول یک زره یعنی ارزشمندترین سلاحهای جنگی آن زمان بوده است. اصولًا پول در آن زمانها ارزش بیشتری داشت. باید توجه داشته باشیم که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله با مقداری از این پول اسباب و لوازم زندگی و جهاز حضرت زهرا را خریداری کرد. مقداری را هم در راه خرید عطر و بوی خوش به مصرف رسانید. باز هم مبلغی از آن باقی ماند. بنابراین مبلغ ناچیزی نبوده است. درست است که جهاز حضرت زهرا ساده بود ولی خرید همان اسباب و لوازم ساده هم در آن زمان نیاز به پول قابل توجهی داشت، برای روشن شدن این مطلب لازم است صورت جهاز حضرت زهرا را مطالعه کنید تا بدانید که نسبت به آن زمان چندان هم ناچیز نبوده است. روشنتر بگویم: اگر رسول خدا در این زمان زنده بود و میخواست دخترش زهرا را عروس کند معلوم نیست که برای مهر آن حضرت، پانصد درهم را انتخاب میکرد. چون شرایط زندگی در آن زمان و این زمان یکسان نیست. به هر حال من مهرهای متوسط و معتدل را که در حد تمکّن مالی مرد و شئونِ اجتماعی والدین دختر و پسر باشد بر افراط و تفریط ترجیح میدهم و اقرب به احتیاط میدانم.
نوع مهر
هر چیزی که مالیت و ارزش داشته باشد میتواند مهر واقع شود. مانند انواع پولهای رایج کشورها، طلا و نقره مسکوک و غیرمسکوک، خانه، ملک مزروعی، اتومبیل و کارخانه، مغازه و محل کسب، فرش و لباس، اجاره بهای ملک، اشیاء خوردنی، اسباب و لوازم زندگی، و هر چیز دیگری که مالیت داشته باشد. هریک از اینها میتواند به عنوان مهر انتخاب شود. ولی به صلاح زن است که در صورت امکان مهرش ملک یا طلا و نقره یا منزل مسکونی یا چیز دیگری باشد که میتواند به عنوان ذخیره برای زن باقی بماند. ولی، در صورتی که مرد چنین تمکنی را ندارد نباید با ایراد و بهانه ازدواج را بر هم زد بلکه باید پول یا اشیاء دیگر را نیز به عنوان مهر قبول کرد.
در این جا لازم است به مردها توصیه کنم، در صورتی که تمکن مالی دارید و میتوانید قباله همسرتان را ملک یا خانه قرار دهید، از این کار امتناع نداشته باشید، شما که قصد دارید عمری را با این زن زندگی کنید، چه مانع دارد مقداری از املاک خود را به عنوان مهر در اختیار او قرار دهید تا احساس غرور و شخصیت کند و مطمئن باشد که شما نیز به ادامه زندگی پایبند هستید، و با اطمینان و آرامش بیشتر در خانه شما زندگی کند. در صورتی که ملک داشته باشید ولی از مهر قرار دادن آن امتناع نمایید باعث بدبینی همسرتان خواهید شد. ممکن است در صداقت و پایبندی و وفاداری شما تردید نماید، و در نتیجه به زندگی دل گرم نخواهد بود.
به پدر و مادر داماد توصیه میشود: در صورتی که تمکن مالی دارید مهر عروستان را در مال خودتان قرار دهید یا نقداً بپردازید یا قطعه ملکی به او بدهید. بدین وسیله پسر و عروستان را شاد و سرافراز و محبت آنها را جلب نمودهاید. در آغاز زندگی نوین به استقلال آنان کمک نمودهاید که هرگز فراموش نخواهد شد. اگر دارید از این امر خیر دریغ نفرمایید.
نقد یا نسیه
مهر میتواند پول نقد یا ملک باشد که در هنگام خطبه خوانی تحویل زن داده شود، و میتواند نسیه باشد که شوهر یا پدر یا مادرش آن را بر عهده بگیرند. در صورت امکان ملک و پول نقد بر نسیه ترجیح دارد. شماملاحظه میفرمایید که وقتی حضرت علی علیه السلام برای خواستگاری زهرا علیها السلام خدمت رسول خدا رسید حضرت از او سؤال کرد از مال دنیا چه داری؟ عرض کرد: یا رسول اللَّه، یک شتر دارم و یک شمشیر و یک زره. فرمود: تو مرد جنگ و جهاد هستی و بدون شمشیر نمیتوانی زندگی کنی، شتر نیز حیوان سواری و وسیله کار و کسب تو است، اما بدون زره میتوانی زندگی کنی، زره را از بابت مهر از تو میپذیریم. در این جا رسول خدا صلی الله علیه و آله از اول پرسید: چه چیزی موجود داری؟ و بعد از اطلاع زره را به عنوان مهر قبول کرد، نفرمود: مانع ندارد فلان مبلغ مهر و بر ذمه تو باشد. چنان که گویا تشریع مهر در اصل باید به صورت نقد باشد، و نسیه بودن آن در حال ضرورت میباشد.
جالب این جاست که رسول خدا قبل از عروسی زره را از حضرت علی گرفت و فروخت و با مقداری از آن پول، جهاز و اسباب و لوازم سادهای برای آن خانواده نوبنیاد خریداری کرد. بعد از آن، مراسم عروسی انجام گرفت.
در این داستان سه نکته بسیار مهم مشاهده میشود: اول این که رسول خدا صلی الله علیه و آله آن چنان سؤال میکند که گویا مهر باید به صورت نقد باشد.
دوم این که پدر در تعیین مهر تمکن مالی داماد را رعایت میکند و همان زره را به عنوان مهر میپذیرد. نمیگوید فلان مبلغ هم بر ذمّه تو باشد. سوم اینکه پدر زن، زره یعنی تمام مهر زهرا را از داماد میگیرد و با اجازه عروس به فروش میرساند و با پول آن، اسباب و لوازم زندگی برایشان میخرد و
وسیله عروسی را فراهم میسازد. چه جالب و زیبا؟! اگر در ازدواجها از این برنامه تبعیت میشد چقدر جالب و زیبا بود؟ و به طور قابل ملاحظه مقداری از مشکلات حل میشد.
جدّاً توصیه میشود که قبل از عروسی تکلیف مهر را روشن کنید، اگر ملک است در دفاتر به نام زن ثبت شود، و اگر پول است و شوهر تمکن مالی دارد آن را به طور نقد به همسرش بپردازد. این عمل هم به نفع عروس است و هم داماد. و از وقوع رنجشها و اختلافات آینده مانع میشود.
حضرت صادق علیه السلام فرمود: «وقتى مرد با زنى ازدواج کرد نباید مراسم عروسى را برگزار کند مگر این که قبلًا چیزى از مهر را برایش بفرستد، درهم باشد یا هدیه دیگرى از قبیل قاووت و غیره».[11]
همچنین ایشان علیه السلام درباره زنی که خودش را بدون مهر به نکاح مردی درآورده بود فرمود: «این موضوع فقط براى رسول خدا جایز بود، براى مرد دیگرى جایز نیست، مگر این که قبل از عروسى چیزى را به عنوان مهر برایش بفرستد، کم باشد یا زیاد، گرچه یک لباس یا یک درهم باشد».[12]
اما در صورت عدم تمکن، نسیه هم جایز است. شخصی از امام صادق علیه السلام سؤال کرد مردی با زنی ازدواج میکند ولی چیزی ندارد که نقداً به او بدهد آیا میتواند عروسی کند؟ حضرت فرمود: «مانع ندارد مهر به عنوان دین بر ذمهاش خواهد بود».[13]
زن مالک مهر
مهر اگر ملک باشد بعد از اجرای صیغه عقد، از ملکیت صاحب اولش خارج شده مملوک زن میگردد. این ملکیت امری واقعی است نه تشریفاتی. بعد از آن، مالک واقعی مهر، زن است و هرگونه تصرفی باید با اجازه او باشد. خرید و فروش و اجاره و هرگونه استفاده دیگری باید با اجازه زن باشد. نه پدر و مادر دختر حق دارند در ملک او تصرف نمایند نه شوهر. غصب مهر زن از گناهان بزرگی است که بخشیده نمیشود.
رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: «خداوند سبحان هر گناهى را در قیامت مىبخشد جز سه گناه را: اول کسى که مهر همسرش را غصب کند، دوم کسى که مزد اجیرى را غصب کند، سوم کسى که انسان آزادى را بفروشد».[14]
از حضرت موسی بن جعفر علیه السلام سؤال شد: «مردى دخترش را شوهر مىدهد آیا مىتواند از مهر او استفاده کند؟ فرمود: نه چنین حقى ندارد».[15]
همچنین اگر مهر پول نقد باشد، باید پول در اختیار زن قرار گیرد و هیچ کس حق ندارد بدون اجازه او در آن پول تصرف نماید.
اگر مهر نسیه و بر ذمه شوهر قرار گرفته باید آن را بدهی واقعی محسوب بدارد و از اول قصد پرداخت آن را داشته باشد. اگر مدتی برای آن تعیین شده واجب است در رأس مدت پرداخت شود و اگر وقت معینی برای آن تعیین نشده هر وقت زن مطالبه کرد و شوهر قدرت ادای آن را داشت واجب است بدون تأخیر ادا کند.
حضرت صادق علیه السلام درباره مردی که با زنی ازدواج نموده، و از اول قصد نداشته مهر او را ادا کند، فرمود: «این شخص زناکار محسوب مىشود».[16]
باز آن حضرت علیه السلام فرمود: «هرکس که براى زن مهرى را قرار دهد ولى قصد ندارد آن را بپردازد، چنین شخصى به منزله دزد خواهد بود».[17]
مهر، دین واقعی است و باید مانند سایر دیون ادا شود. این که معروف است میگویند: مهر را کی داد و کی گرفت، مطلبی است بر خلاف حق و عدالت و منطق اسلام. مهر را باید شوهر به همسرش بپردازد و اگر نداد در قیامت مورد بازخواست و مؤاخذه قرار خواهد گرفت. غصب حق زن از گناهان بزرگی است که حتی در قیامت هم مورد عفو قرار نخواهد گرفت. مگر این که زن از حق خودش بگذرد. خداوند در قرآن میفرماید: «مهر زنها را ادا کنید پس اگر از روى رضاى باطن چیزى از آن را به شما بخشیدند بخورید که گوارایتان باد».[18]
تفاوت نمیکند ازدواج رسمی باشد یا غیر رسمی. به هرحال مهر بر ذمه مرد است و باید آن را ادا کند. مگر این که قدرت بر ادا نداشته باشد. در این صورت زن باید صبر کند تا مرد قدرت مالی پیدا کند.
البته زن هم نباید در گرفتن مهر به شوهرش سختگیری کند و اسباب مزاحمت او را فراهم سازد، اگر شوهرش کاملًا در رفاه است میتواند مهر را مطالبه کند ولی اگر میبیند که از جهت زندگی در مضیقه است صداقت خانوادگی اقتضا میکند که اسباب مزاحمت و خجالت او را فراهم نسازد. بلکه بر زن مستحب است که تمام مهر یا مقداری از آن را به شوهرش ببخشد، این امر بر محبت و صفای خانوادگی میافزاید.
رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: «هر زنی که قبل از عروسی مهرش را به شوهرش ببخشد خدا در برابر هر دیناری ثواب آزاد کردن یک بنده به او عطا
خواهد کرد. گفته شد: یا رسول اللَّه! بخشش بعد از عروسی چطور است؟
فرمود: وسیله مودت و الفت میشود».[19]
شیربها
در بین بعضی مردم و در بعضی جاها مرسوم است که هنگام قرار دادن مهر چیزی را به عنوان شیربها تعیین میکنند. شیربها را غالباً قبل از عروسی و به صورت نقد در اختیار خانواده عروس قرار میدهند. در این جا این سؤال مطرح میشود که چنین قراردادی اصلًا مشروعیت دارد یا نه؟ در پاسخ عرض میکنم: تعیین شیربها به یکی از دو صورت میتواند انجام بگیرد که حکم آنها متفاوت خواهد بود.
اول اینکه: شیربها واقعاً جزئی از مهر باشد که والدین دختر نقداً آن را دریافت میکنند برای این که در خرید جهاز به مصرف برسانند.
در این صورت وجه نقد گرچه به عنوان شیربها نامیده میشود در واقع جزء مهر میباشد و مالک آن هم دختر است نه والدین او. چنین قراردادی اشکال ندارد، ولی چون ملک دختر است تصرف در آن باید با اجازه او باشد.
دوم اینکه: شیربها جزء مهر نباشد بلکه مقداری باشد اضافی که والدین دختر میخواهند آن را برای خودشان و به عنوان حقالزحمه از داماد بگیرند
تا در ازدواج کارشکنی نکنند، البته چنین قراردادی باطل ولی اصل عقد صحیح است. والدین دختر حق ندارند به عنوان شیربها چیزی را از داماد مطالبه نمایند. اگر بدون رضایت چیزی را از او بگیرند حرام است و غیر مشروع.
حضرت رضا علیه السلام فرمود: «اگر مردى با زنى ازدواج کند و مهر او را بیست هزار (دینار یا درهم) قرار دهد و شرط کند که ده هزار هم به پدرش بدهد، مهر جایز است ولى آن چه را براى پدر دختر قرار داده فاسد مىباشد».[20]
ولی اگر مرد با طیب خاطر و رضایت کامل بخواهد مبلغی را به والدین همسرش ببخشد اشکال ندارد، چه قبل از عقد باشد یا بعد از عقد.
به هرحال شیربها با این که یک امر غیر مشروعی است اما متأسفانه در بین بسیاری از مردم و بالاخص در بعضی مناطق ایران صورت رسمیت به خود گرفته و یکی از لوازم حتمی ازدواج به شمار میرود. و مشکلی در طریق ازدواج به موقع جوانان شده است. چه بسیارند جوانانی که چون قادر به پرداخت شیربها نیستند ناچارند برخلاف میل طبیعی ازدواج را به تأخیر بیندازند، و حتی گاهی تا آخر عمر از این سنت الهی و نیاز طبیعی محروم بمانند.
به نامه زیر توجه بفرمایید:
آقای ... در نامهاش مینویسد:
جوانی هستم 25 ساله که در یکی از روستاهای شهرستان ... زندگی میکنم، و تا حال موفق به ازدواج نشدهام. زیرا در بین مردم ما رسم است که دختر را با قیمت زیاد میفروشند. هر کجا خواستگاری میروم صحبت از پول زیاد است؛ غیر از پول زیادی که ابتدا باید نقداً پرداخت کنم، خرج عقد و عروسی هم هست، من کارگر ساده هستم و حقوقام ناچیز است، با این وضع چگونه میتوانم ازدواج کنم. باید در حدود هشت سال کار کنم و حتی یک ریال آن را خرج نکنم تا بتوانم ازدواج کنم و آن موقع هم سنم زیاد میشود که دیگر ازدواج برایم مفهومی ندارد، در اثر این مشکل ممکن است من وامثال من به فساد و تباهی کشیده شویم. شما از روحانیون بخواهید که به خانوادهها توصیه کنند که این قدر سختگیری نکنند. امثال بنده، جوانهای زیادی هستند که در حدود 30 تا 40 سال دارند و هنوز ازدواج نکردهاند.
آقای ... نیز از شهرستان ... در نامهاش مینویسد:
ازدواج در منطقه ما مشکل لاینحل و بزرگی بر سر راه جوانان شده است و به سبب موانع و قیدوبندهایی که بزرگترها ایجاد کردهاند جوانان خیلی دیر راضی به ازدواج میشوند. وقتی هم که ازدواج میکنند تا سالیان دراز زیر بار قرض و بدهکاریها کمرشان خم میشود. و از نظر اقتصادی تا آخر عمر درمانده میشوند. از باب مثال در منطقه ما مبلغی که به عنوان شیربها به پدر عروس تعلق میگیرد رقم بسیار بالایی است، همین مسئله از
نظر معنوی و مادی ضربه بزرگی به روابط اخلاقی و اجتماعی مردم وارد میکند و معیارهای اسلامی و انسانی را کنار میزند، و معیار توان مادی بر سرنوشت دختران و پسران حاکم میگردد و ارزش و شخصیت یک دختر را با پول و همانند یک کالا محاسبه میکنند. بسیاری از اختلافات خانوادگی از همین طریق بروز میکند. استدعا دارم به مردم منطقه ما بگویید اینقدر در شیربها سختگیر نباشند. آخر یک جوان با حقوق ماهیانه اندک و هزینه سنگین زندگی تا چند سال میتواند برای این کارها پول پسانداز کند.
آقای ... در نامهاش از کردستان مینویسد:
در کردستان بین مرد و زن اختلافات فراوانی وجود دارد، به خصوص آنها که زن به زن میکنند. یعنی یک خواهر و برادر حاضر میشوند که با یک خواهر و برادر دیگر ازدواج کنند. شما قضاوت کنید چهار دل چگونه با هم جور در میآیند. و به همین جهت طلاق در کردستان زیاد است. حتی بعضی با وجود یک دو تا بچه از هم جدا میشوند. در کردستان شیربها هم زیاد میگیرند. خیلی از جوانها را میشناسم که به علت بالا بودن مبلغ شیر بها نمیتوانند ازدواج کنند ....[21]
[4]. وسائل الشیعه، ج 15، ص 23:« انّما صار الصداق على الرجل دون المرأة و ان کان فعلهما واحداً لانّ الرجل اذا قضى حاجته منها قام عنها و لم ینتظر فراغها فصار الصداق علیه دونها لذلک»
[5]. همان، ص 2:« الصداق ماتراضیا علیه من قلیل او کثیر فهذا الصداق»
[6]. همان، ص 11:« انى لاکره أن یکون المهر اقلّ من عشرة دراهم لئلّا یشبه مهر البغى»
[7]. همان، ص 13:« فى المرأة تهب نفسها للرجل ینکحها بغیر مهر فقال: انّما کان هذا للنبى و امّا غیره فلا یصلح هذا حتى یعوضها شیئاً یقدم الیها قبل ان یدخل بها قلّ او کثر ولو ثوب او درهم و قال یجزى الدرهم»
[8]. همان، ص 11:« لا تغالوا بمهور النساء فتکون عداوة»
[9]. همان، ص 6:« مهر رسول اللَّه صلى الله علیه و آله نسائه اثنتى عشرة اوقیة و نشّاً و الاوقیة اربعون درهماً، والنشّ نصف الاوقیة و هو عشرون درهماً»
[10]. همان، ص 8:« کان صداق النساء على عهد النبى صلّى اللَّه علیه و آله اثنتى عشرة اوقیة و نشّاً، قیمتها من الورق خمس مأة درهم»
[11]. همان، ص 125:« اذا تزوّج فلا یحلّ فرجها حتى یسوق الیها شیئاً درهماً فما فوقه، او هدیة من سویق او غیره»
[12]. همان، ص 13:« فى المرأة تهب نفسها للرجل ینکحها بغیر مهر فقال: انّما کان هذا للنبى وامّا لغیره فلا یصلح هذا حتى یعوّضها شیئاً یقدم الیها قبل ان یدخل بها قلّ او کثر، ولو ثوب او درهم و قال یجزى الدرهم»
[13]. همان، ص 14: عبدالحمید قال: سألت اباعبداللَّه علیه السلام عن الرجل یزوّج المرأة فلا یکون عنده ما یعطیها فیدخل بها؟ قال:« لا بأس انّما هودین علیه لها»
[14]. همان، ص 22:« ان اللَّه لیغفر کلّ ذنب یوم القیامة الّا مهر امرأة و من اغتصب اجیراً اجره و من باع حرّاً»
[15]. همان، ص 26:« سئل ابوالحسن الاول علیه السلام عن الرجل یزوّج ابنته أله ان یأکل صداقها؟ قال:« لا، لیس ذلک له»
[16]. همان، ص 21:« فى الرجل یتزوّج المرأة و لا یجعل فى نفسه ان یعطیها مهرها فهو زنا»
[17]. همان:« من امهر مهراً ثم لاینوى قضائه کان بمنزلة السارق»
[18]. نساء( 4) آیه 4:« و آتوا النساء صدقاتهن نحلة فان طبن لکم عن شىء منه نفساً فکلوه هنیئاً مریئاً»
[19]. وسائل الشیعه، ج 15، ص 36:« ایما امرأة تصدقت على زوجها قبل ان یدخل به الّا کتب اللَّه لها بکل دینار عتق رقبة. قیل: یا رسول اللَّه! فکیف بالهبة بعد الدخول؟ قال: انّما ذلک من المودّة، و الالفة»
[20]. همان، ص 19:« لو انّ رجلًا تزوّج المرأة و جعل مهرها عشرین الفاً و جعل لابیها عشرة آلاف کان المهر جائزاً و الذى جعله لابیها فاسداً»
[21] امینى، ابراهیم، جوان و همسر گزینى، 1جلد، بوستان کتاب (انتشارات دفتر تبلیغات اسلامى حوزه علمیه قم) - قم، چاپ: پنجم، 1390.