بخش دوّم معاد
مرغابیها کی برمیگردند؟
داود و سعید با پدرشان، به باغ رفتند. فصل پاییز بود، برگهای درختان خشک و بیجان روی زمین ریخته بودند. پدر گفت: بچّههای عزیزم! به درختان نگاه کنید، اینها دیگر سرسبز نیستند، آن برگهای سبز، همه خشک شدند و بیجان، روی زمین ریختند و مردند. آن مرغابیهای قشنگ هم از اینجا رفتند. داود پرسید: پدر جان! مرغابیها دیگر برنمیگردند؟ ما دیگر مرغابیها را نمیبینیم؟ پدر گفت: چرا، وقتیکه بهار آمد و خدا این باغ را، دوباره زنده و سرسبز کرد مرغابیها هم برمیگردند. سعید پرسید: پدر جان! ما هم وقتی بمیریم، خدا دوباره ما را زنده میکند؟ پدر گفت: بله ما هم بعد از مردن، دوباره زنده میشویم و نتیجه کارهای خود را میبینیم.
نیکوکاران به بهشت و بدکاران به جهنم میروند.
پرسشها:
1-داود و سعید، با پدرشان در چه فصلی، به باغ رفتند؟
2-آیا در فصل پاییز، باغ زنده و سرسبز بود؟
3-برگهای درختان در چه فصلی، بیجان میشوند و میمیرند؟
4-پدر درباره درختان، به داود و سعید چه گفت؟
5-چرا مرغابیها از آن باغ رفتند؟
6-باغ در چه فصلی، زنده و سرسبز میشود؟
7-آیا مرغابیها دوباره برمیگردند؟ کی؟
8-چه کسی باغ را، دوباره زنده و شاداب میکند؟
9-وقتی که میمیریم، چه کسی ما را دوباره زنده میکند؟
10-وقتی دوباره خدا ما را زنده کرد، به کجا میرویم؟
جملههای زیر را کامل کنیم:
1-در فصل پاییز، برگهای درختان خشک و... روی زمین ریخته بودند.
2-آن برگهای سبز، همه خشک شدند و بیجان روی زمین ریختند و...
3-وقتیکه بهار آمد و خدا این باغ را... زنده و سرسبز کرد، مرغابیها هم برمیگردند.
4-پدر گفت: بله ما هم بعد از مردن... و نتیجه کار خود را میبینیم.
5-نیکوکاران به... و بدکاران به... میروند.
مردم دو دستهاند:
1-بعضی از مردم، خدا را دوست دارند و دیندارند.
راست میگویند.
کارها را درست انجام میدهند.
با مردم مهربانی میکنند.
به درماندگان کمک میکنند.
کسی را اذیّت نمیکنند.
دشمن ستمکارانند.
«خدا آنها را دوست دارد.»
2-بعضی مردم، بیدین و دروغگو هستند.
مردم را اذیّت میکنند.
کارهای خوب انجام نمیدهند.
مال مردم را به زور میگیرند.
به ستمدیدهها و درماندگان، کمک نمیکنند.
«خدا اینها را دوست ندارد.»
جهان آخرت
معاد
مردم دو دستهاند:
یک دسته دیندار و نیکوکارند و دسته دیگر بیدین و بدکارند.
آیا اشخاص نیکوکار و بدکار پیش خدا مساوی هستند و به سزای کارهایشان نخواهند
رسید؟! نه هرگز چنین نیست.
خدا میفرماید: نیکوکاران و بدکاران پیش من مساوی نیستند.
آری، خدای توانا، جهان دیگری دارد به نام «جهان آخرت».
وقتی انسان بمیرد، به آن جهان میرود.
ما اگر نیکوکار باشیم و به دستورات خدا عمل کنیم، در جهان آخرت، پاداش خوب
میبینیم و به بهشت میرویم و با خوشی و آسایش کامل، آنجا زندگی میکنیم.
و اگر بدکار باشیم و نافرمانی کنیم و به دستورهای خدا عمل نکنیم، به سزای کار
بد خود، میرسیم و در جهان آخرت، زندگی بد وسختی خواهیم داشت.
پرسشها:
1-آیا مردم نیکوکار با مردم بدکار، پیش خدا مساوی هستند؟
2-خدا، سزای کامل کارهای ما را، در کجا میدهد؟
3-مردم نیکوکار، در جهان آخرت چگونه زندگی خواهند کرد؟
4-مردم بدکار چطور؟
5-کسی که کار خوب میکند، خدا چه پاداشی به او میدهد؟
6-کسیکه بدی میکند و مردم را اذیّت میکند، سزایش چیست؟
7-اگر همه، دستورهای خدا را عمل کنیم، در جهان آخرت، چگونه خواهیم بود؟
8-اگر بدکار باشیم و نافرمانی کنیم چطور؟
9-چه اشخاصی به بهشت میروند؟
10-جهنّم جای چه افرادی است؟
جملههای زیر را کامل کنیم:
1-مردم دو دستهاند: یک
دسته...و... هستند و دسته دیگر ...و...
2-نیکوکاران و بدکاران پیش خدا... نیستند.
3-خدای توانا، جهان دیگری دارد به نام...
4-ما اگر نیکوکار باشیم و به دستورات خدا عمل کنیم، در جهان آخرت... میبینیم.
5-و اگر بدکار باشیم و به دستورهای خدا عمل نکنیم، در جهان آخرت زندگی ... خواهیم داشت.
* بازگشت کارهای ما *
مسعود در برابر کوه، با صدای بلند، فریاد میکشد و میگوید: خوب... خوب...
صدای مسعود به کوه میخورد و برمیگردد، وقتی صدا برگشت، مسعود آنرا میشنود، مثل اینکه کوه هم میگوید: خوب... خوب...
همه کارهای ما «بازگشت» دارند و ناچار به سوی ما باز خواهند گشت. اگر کارهای خوب کرده باشیم، «بازگشت» کارها برای ما خوب خواهد بود.
و اگر کارهای بد کرده باشیم، «بازگشت» کارها به سوی ما، بد و ناراحتکننده خواهد بود.
بازگشت کامل کارهای خود را، در «جهان آخرت» خواهیم دید.
* زندگی در جهان آخرت *
«در جهان آخرت، زنده مىشویم»
سعیده، نه سال دارد و در کلاس سوّم، درس میخواند. دختر باهوش و کنجکاوی است، مرتّب سؤال میکند و جواب میخواهد.
روزی از مادرش پرسید: مادر جان! یعنی چه، صبح که میشود، صبحانه میخوریم، پدر میرود سر کار، من میروم به مدرسه، شما کار میکنید تا شب میشود، پدرم به خانه میآید، شام میخوریم شما سفره را جمع میکنید، بعد میخوابیم؟!
فردا همینطور، پسفردا همینطور و همیشه همینطور!
این کارها یعنی چه؟ مادر جان! ما برای چه بزرگ میشویم، دخترها زن میشوند و پسرها مرد میشوند؟ و بعد پیر میشویم و میمیریم و زندگی ما تمام میشود! این همه کار میکنیم که بمیریم؟! چنانکه مادربزرگ مرد!
چه بیخود! چه بینتیجه!
مادرش گفت: سعیده جان! زندگی و کارهای ما، بی «نتیجه» نیست. ما با مردن نابود نمیشویم و زندگی ما تمام نمیشود بلکه از این جهان به «جهان آخرت» میرویم و در آنجا «نتیجه» کارهای خود را میبینیم.
سعیده جان! ما، در «جهان آخرت» همیشه زنده خواهیم بود، نیکوکاران به بهشت میروند و در آسایش و راحتی زندگی میکنند و گناهکاران به جهنّم سعیده میخواهد به مادرش بگوید: این زندگی که ما داریم، هیچ فایدهای ندارد؛ چون هر روز، همان کارهای دیروز را تکرار میکنیم، یعنی: میخوریم و میخوابیم و کار میکنیم و عاقبت میمیریم و از این همه کار هیچ «نتیجهاى» نمیگیریم، زیرا زندگی ما تمام میشود و دیگر نیستیم که «نتیجهاى» بگیریم.
میروند و در عذاب و ناراحتی خواهند بود.
لذّتها و نعمتهای جهان آخرت، عالیتر و برتر از لذّتها و نعمتهای دنیاست؛ هیچ نقص و عیبی ندارد. بهشتیان همواره مورد توجّه و محبّت مخصوص پروردگار چهان میباشند و خدا همیشه نعمتهای تازهای به ایشان میبخشد؛ بهشتیان از نعمتهای تازه و محبّتهای پاک پروردگارشان بهرهمند میشوند و از این همه نعمت و محبّت، پیوسته شادمان و خشنودند.
فکر کنید و پاسخ دهید:
1-سعیده چه چیزی را بیخود و بینتیجه میدانست؟... چرا؟
2-مادرش در جواب، چه گفت؟
3-آیا ما با مردن، نابود میشویم؟ اگر با مردن نابود میشدیم آیا این همه کار و کوشش، بیهوده و بینتیجه نبود؟
4-بازگشت و نتیجه کامل کارهای خود را، کجا خواهیم دید؟
5-نیکوکاران در جهان آخرت، چگونه خواهند بود؟ گناهکاران چطور؟
6-«دنیا مزرعه آخرت است» یعنی چه؟
* آینده بهتر *
در «جهان آخرت»
خدای بزرگ، جهان دیگری دارد، به نام «جهان آخرت»؛ خدا ما را برای «جهان آخرت» آفریده است.
وقتی ما میمیریم، نابود نمیشویم، بلکه از این جهان به جهان آخرت میرویم.
ما، تنها برای خوردن و خوابیدن، به این جهان نیامدهایم، بلکه آمدهایم که خدا را پرستش کنیم و کارهای خوب و شایسته انجام دهیم تا «کامل» شویم و در جهان آخرت ، از نعمتهای بهتر و بزرگتری که خدا برای ما آفریده است، بهرهمند گردیم.
هر کاری که در این جهان انجام میدهیم، بدون شکّ، نتیجهاش را در جهان آخرت خواهیم دید.
اگر خدا را پرستش کنیم و نیکوکار باشیم، در «جهان آخرت» آینده بهتری خواهیم داشت و زندگی خوب و خوشی را شروع میکنیم.
و اگر از فرمان خدا، پیروی نکنیم و کارهای بد، انجام دهیم در جهان آخرت بیچاره و بدبخت میشویم و به سزای کارهای خود میرسیم و در سختی و عذاب خواهیم بود.
فکر کنید و پاسخ دهید:
1-وظیفه ما، در این جهان چیست؟ برای اینکه «کامل» شویم، چه کارهایی باید انجام دهیم؟
2-نعمتهای بهتر و بزرگتر خدا، در کدام جهان است؟
3-آینده بهتر، برای چه افرادی است؟
4-عذاب دردناک در «جهان آخرت» برای چه کسانی است؟
5-آیا میدانید چه کارهایی خوب و شایسته هستند و چه کسانی کارهای خوب و شایسته
را به ما معرّفی میکنند؟