نظریهی شهید مطهری دربارهی روحانیت
نظر ایشان را در رابطه با روحانیت بهطور اجمال در امور زیر میتوان خلاصه کرد:
1 ـ شارع مقدس اسلام در زمان غیبت صغری امت اسلام را بدون نگهبان و سرپرست و زعیم رها نکرده، چون چنین کاری با لطف و حکمت خداوند حکیم و لطیف سازگار نیست.
2 ـ بر طبق احادیث فراوان و صحیح و تأییدات عقل و سیرهی عقلا، انجام چنین مسئولیت سنگین و حساسی جز از طریق علمای اسلامشناس و آگاه و دیندار و متعهد ساخته نیست.
3 ـ مسئولیت علما و فقها در رسالهنویسی و تدریس فقه و اصول، ادارهی حوزههای علمیه و پرورش روحانی برای امامت مساجد و سخنرانی و منبر و مسئلهگویی، خلاصه نمیشود، بلکه همهی امور مربوط به دین حتی پرورش نیروهای لازم جهت انجام وظیفه در نهادهای اسلامی مانند دستگاه قضایی آموزش و پرورش، دانشگاه، صدا و سیما و سایر ارگانهای فرهنگی از وظایف روحانیت میباشد.
4 ـ شارع مقدس اسلام که این همه مسئولیت را بر عهدهی روحانیت نهاده و میدانسته که انجام این مسئولیتهای گسترده و سنگین نیاز به بودجه دارد، از تشریع بودجهی لازم نیز غافل نبوده است. تشریع وجوب پرداخت خمس غنائم، پنج یک سود مکاسب پس از کسر هزینهها، پنج یک از درآمد استخراج انواع معادن، پس از کسر، هزینهها را میتوان از جمله منابع مالی روحانیت به شمار آورد. منابع مذکور بودجه قابل توجهی است که نهتنها نیازهای روحانیت در همهی شرایط را تأمین میکند، بلکه میتواند در کارهای خیر دیگر نیز از آنها بهره بگیرد.
5 ـ بنابراین شارع مقدس اسلام آنچه در این رابطه لازم بوده با بهترین وجه انجام داده و کوتاهی نکرده است. بقیهاش بر عهدهی روحانیت نهاده شده است. در این رابطه شهید مطهری انجام دو مهم را بر روحانیت ضروری میدانست:
اول: با توجّه به مسئولیتهای مهمی که از جانب شارع مقدس اسلام بر عهدهی روحانیت نهاده شده، باید قبل از هر چیز تشکیلات لازم را در داخل خودش بهوجود آورد. چون بدون برنامهریزی دقیق و حسابشده کار درستی انجام نمیگیرد. چنانکه در کارهای اجتماعی همهی ما شاهد آن هستیم نظم امور و تقسیم کارها و مسئولیتها یکی از توصیههای مؤکد شارع مقدس اسلام میباشد. باید ریز مسئولیتهایی را که بر عهدهاش نهاده شده و راهکارهای وصول بدانها را با بحث و گفتگوی اجتماعی و مشاوره با کارشناسان مورد اعتماد و مقدار بودجهی لازم را بهطور دقیق روشن کند.
دوم: گرچه شارع مقدس اسلام برای تبلیغ و ترویج دین و پاسداری از کیان اسلام و ارزشهای آن بودجهی لازم را پیشبینی و تشریع نموده، از طریق وجوب خمس غنائم، و انفال و معادن، ولی طریق وصول آن را بر عهدهی خود روحانیت نهاده است. امّا نه بدینصورت که به روحانیت بگوید هر یک از شما وظیفهاش را انجام دهد و مزدش را از طریق سهم امام خودش از مردم بگیرد. اینکه هرج و مرج و بیانضباطی است که شارع مقدس اسلام هرگز بدان راضی نیست. و نه بدینصورت که از دولت بخواهد که بودجهی مذکور را از طریق قانون از مردم بگیرد و در اختیار او قرار دهد که این با استقلال روحانیت سازگار نیست.
بنابراین خود روحانیت باید با بحث و گفتگو و مشاوره با کارشناسان اقتصادی، بهترین و عملیترین راههای دریافت این منبع غنی مالی را بیابد و بدان عمل کند. آیا بهعنوان مالیات، و با کمک دولت و الزام قانونی حق خود را از دولت بگیرد یا از طریق الزام شرعی و پرداخت عاطفی و مردمی؟