حج بيت الله الحرام، احكام و آثار آن
تنها زيارتي كه در شرايط خاص بر هر مسلماني واجب ميشود، حج بيت الله الحرام است. هر مسلماني كه براي انجام مراسم حج، استطاعت مالي و بدني داشته و مانع ديگري نيز نداشته باشد، در طول عمر يك مرتبه حج بر او واجب ميشود؛ چنانكه در آيات و روايات، فراوان به اين مسئله اشاره شده است. خداوند در قرآن كريم ميفرمايد: (وَ لله عَلَى النّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطاعَ إِلَيْهِ سَبِيلاً)؛ «انجام حج بيت الله، بر كساني كه استطاعت دارند واجب است». (آل عمران: 97)
خداوند در آيه ديگري ميفرمايد: (وَ أَتِمُّوا الْحَجَّ وَ الْعُمْرَةَ لله)؛ «حج و عمره خود را براي خدا به اتمام رسانيد». (بقره: 196)
در احاديث فراواني نيز بر وجوب حج تأكيد شده است؛ براي نمونه، امام صادق(ع) ذيل تفسير (وَ أَتِمُّوا الْحَجَّ وَ الْعُمْرَةَ لله)[2] و (وَ لله عَلَى النّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطاعَ إِلَيْهِ سَبِيلاً)[3]؛ فرمودند: «دين اسلام برپاست، مادامي كه كعبه برپا باشد».[4]
ابوبصير ميگويد از حضرت صادق(ع) شنيدم كه فرمود:
هركس بميرد در حالي كه بدنش سالم و استطاعت حج داشته باشد، ولي [بدون عذر] حج واجبش را انجام ندهد، از كساني است كه خداي عزّوجلّ فرموده: (وَ نَحْشُـرُهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ أَعْمى). ابوبصير ميگويد: «عرض كردم، سبحان الله اعمي!» امام فرمود: «آري! خدا او را از طريق حق نابينا كرده است».[5]
امام صادق(ع) فرمود:
هر مسلماني كه استطاعت مالي و قدرت بدني براي انجام مراسم حج داشته باشد و عذر موجهي هم نداشته باشد، ولي آن را انجام ندهد، يكي از واجبات شرعي را ترك کرده است.[6]
پيامبر اعظم(ص) به حضرت علي(ع) فرمود: «هر كس حج واجب خود را تأخير بيندازد تا مرگش فرا رسد، در قيامت، يهودي يا نصراني مبعوث خواهد شد».[7]
منافع حج
سفر حج براي حاجيان، بلكه براي مسلمانان جهان منافعي در بر دارد كه در قرآن كريم بدانها اشاره شده است؛ خداي متعال به حضرت ابراهيم(ع) فرمود:
در ميان مردم به حج بانگ بردار تا پياده و سواره و بر هر شتر لاغري كه سوارند و از راههاي دور، نزد تو آيند تا منافعي را كه برايشان دارد، از نزديك ببينند و خداوند را در روزهاي معين ياد كنند كه از چارپايان [ذبحشده] روزيشان داده است. پس از آنها بخوريد و به مستمندان بخورانيد.[8]
آنگاه بايد آلايشهايشان را بزدايند و به نذرهاي خود وفا كنند و در اطراف بيت عتيق (كعبه) طواف نمايند.[9]
چنين است هركس كه شعائر الهي را بزرگ بشمارد، بهتر است براي او. همه چارپايان بر شما حلال هستند، جز آنچه [حرمت] آنها بر شما گفته خواهد شد. پس از پليدي بتها پرهيز كنيد و از گفتار باطل، اجتناب نماييد.[10]
از آيات پيشگفته استفاده ميشود كه حضرت ابراهيم(ع)، آن پيامبر بتشكن، از سوي خدا مأمور شد تا مردم جهان را به حج و زيارت بيت الله دعوت كند تا مردم در آن اجتماع عظيم، منافع خود را مشاهده کنند. منافع حج را در امور ذيل ميتوان خلاصه كرد:
1. پايگاه توحيد و مبارزه با شرک: كعبه در مقام پايگاهي براي توحيد و مبارزه با شرك معرفي شده و مسلمانان وظيفه دارند با شركت در مراسم حج، اين مركز توحيد و مبارزه با شرك را همواره تقويت کنند. در همين راستا كعبه، يگانه قبله مسلمانان شناخته ميشود و از احترام ويژهاي برخوردار است. بيماران را در حال احتضار به سوي قبله ميكشند، مردگان را در قبر به سوي قبله دفن ميكنند، حيوانات را به سوي قبله ذبح مينمايند و... .
از زمان حضرت ابراهيم(ع)، كعبه معظمه در مقام يگانه مركز توحيد و مبارزه با شرك شناخته شده و تا قيامت همچنان باقي خواهد ماند. چه افتخاري بالاتر و چه نفعي عظيمتر از اين؟
2. خودسازي: خودسازي و پرورش نفس، مهمترين دستاورد حج است. زيارت بيت الله و انجام مراسم حج، يكي از بزرگترين و جامعترين عبادتهاست. حاجي در اين سفر روحاني و معنوي، با توجه كامل به خدا و تزكيه و تهذيب نفس، از ارتكاب همه گناهان و اخلاق زشت دست ميشويد و در راه پرورش اخلاق نيك در حصول تقوا و دگرگوني نفس خويش قدم برميدارد.
3. منافع سياسي: شخصيتهاي سياسي و دولتمردان كشورهاي اسلامي نيز در مراسم حج شركت ميکنند. بنابراين آنان ميتوانند در حاشيه مراسم حج، گردهماييها و كنفرانسهايي داشته باشند، از مشكلات سياسي و اداري كشورها آگاه شوند، در حل آنها تبادلنظر کنند و در صورت امكان، اقدامات لازم را انجام دهند. اين موضوع اگر درست انجام شود، موجب تحكيم وحدت امت اسلامي ميگردد و از بزرگترين منافع سفر حج خواهد بود.
4. منافع اقتصادي: بازرگانان و مسئولان امور اقتصادي كشورها نيز در مراسم حج شركت دارند. در نتيجه آنان نيز ميتوانند در حاشيه مراسم حج، نشستهايي داشته باشند، از امكانات و مشكلات كشورهاي اسلامي آگاه شوند، در حل مشكلات اقتصادي به يكديگر كمك كنند، از موفقيتهاي يكديگر درس بگيرند و پس از بازگشت به وطن، آنها را پيگيري کنند. آنان همچنين ميتوانند در حل مشكلات اقتصادي كشورهاي فقير نيز بينديشند و در حد توان به آنها كمك كنند.
5. منافع فرهنگي: دانشمندان، فرهنگيان و علماي ديني نيز در مراسم حج شركت دارند. ازاينرو ميتوانند در حاشيه مراسم حج، گردهماييها و نشستهايي داشته باشند، از مشكلات فرهنگي كشورها، كمبودها و نيازهاي آنان آگاه شوند و در حل مشكلات عقيدتي و اخلاقي و مبارزه جدي با تهاجم فرهنگي دشمنان اسلام كوشش نمايند. براي حل چنين مشكلاتي در جهان اسلام، چه جايي مناسبتر از گردهمايي مراسم حج وجود دارد؟
6. تعظيم شعائرالله: حضور گسترده و انبوه مسلمانان جهان، با زبانها، رنگها و قيافههاي گوناگون، با لباسهاي ساده و يكرنگ، با طواف منظم به دور كعبه، سعي بين صفا و مروه و مراسم قرباني، يكي از بزرگترين شعائر اسلامي است كه موجب رعب دشمنان و دلگرمي مسلمانان خواهد بود. تعظيم شعائر الهي، از نشانههاي تقوا به شمار آمده و قرآن كريم، نيز اين مسئله را ستايش کرده است: (وَ مَنْ يُعَظِّمْ شَعائِرَ الله فَإِنَّها مِنْ تَقْوَى الْقُلُوبِ)؛ «و هرکس شعائر الهي را بزرگ دارد، اين کار نشانه تقواي دلهاست». (حج: 32)
اعمال و مناسك حج
حج در اسلام، يكي از بزرگترين و گستردهترين عبادتهاست كه از اعمال مختلف و گوناگوني تركيب شده است. در واقع اين اعمال، عمل واحدي به حساب ميآيند كه حج ناميده ميشود. برخي از اين اعمال از واجبات هستند كه حاجي بايد حتماً آنها را انجام دهد و برخي ديگر از مستحباتاند كه انجام آنها موجب كسب ثواب بيشتر ميشود و ترك آنها ضرري به اصل حج وارد نميسازد. حاجي در ايام حج، وظيفه دارد از انجام برخي كارها اجتناب کند كه محرمات ناميده ميشوند. همچنين بايد از انجام برخي كارهاي مكروه نيز بپرهيزد؛ چراکه انجام آنها موجب نقصان ارزش حج ميشود، ولي به اصل صحت حج، لطمهاي وارد نميسازد.
صورت حج تمتع: حج تمتع، مركب از دو عمل است: يكي عمره تمتع و ديگري حج تمتع. عمره تمتع، مقدم بر حج است.
عمره تمتع، خود مركب از پنج جزء است كه عبارتاند از:
اول: احرام بستن در يكي از ميقاتها با نيت، قصد قربت و تلبيهگويان.
دوم: هفت دور طواف اطراف كعبه.
سوم: دو ركعت نماز طواف در پشت مقام ابراهيم(ع).
چهارم: هفت مرتبه سعي بين كوه صفا و مروه.
پنجم: تقصير؛ يعني گرفتن مقداري از مو يا ناخن.
هنگامي كه مُحرِم از اين اعمال فارغ شد، آنچه بر او به واسطه احرام، حرام شده بود، حلال ميشود.
حج تمتع، مركب از سيزده عمل است:
اول: احرام بستن در مكه با قصد قربت، نيت و تلبيه.
دوم: وقوف به عرفات در روز نهم.
سوم: حركت به سوي مشعر الحرام در شب دهم.
چهارم: حركت به سوي منا در روز دهم و انداختن هفت سنگريزه به جَمَره عقبي در منا.
پنجم: قرباني كردن در منا.
ششم: تراشيدن سر يا تقصير كردن (كوتاه كردن مو) در منا.
هفتم: طواف زيارت در مكه.
هشتم: خواندن دو ركعت نماز طواف، پشت مقام ابراهيم(ع).
نهم: هفت مرتبه سعي بين صفا و مروه.
دهم: انجام طواف نساء.
يازدهم: خواندن دو ركعت نماز طواف نساء در پشت مقام ابراهيم(ع).
دوازدهم: توقف به منا در شب يازدهم و دوازدهم براي همه، و شب سيزدهم براي بعضي از افراد.
سيزدهم: رمي جمرات سهگانه در روز يازدهم و دوازدهم براي همه. اشخاصي كه شب سيزدهم را در منا ماندهاند، بايد روز سيزدهم نيز جمرات سهگانه را رمي كنند.
آنچه به طور كوتاه بدانها اشاره شد، عناوين كلي اعمالي بود كه حاجيان وظيفه دارند در ايام حج انجام دهند. تفصيل آنها در رسالههاي عمليه و مناسك حج آمده است كه حاجيان وظيفه دارند قبل از شروع اعمال حج، هر چند به صورت كوتاه آنها را بياموزند تا مبادا در اثر ندانستن مسئله، اعمالشان با مشكل مواجه شود. خوشبختانه روحانيون محترم كاروانها، قبل از شروع مراسم در طول جلسات متعدد، به آموزش مسائل مربوطه ميپردازند و به هنگام مراسم نيز، مراقب اعمال حاجيان هستند.
به حاجيان توصيه ميكنم کوشش کنند در كلاسهاي مذكور حضور جدي داشته باشند و از اين فرصت جداً استفاده کنند. به روحانيون محترم كاروانها نيز توصيه ميكنم، آشنا كردن حاجيان به مسائل لازم را از وظايف شرعي خود بدانند و با دلسوزي، جدّيت و مهرباني در آموزش دادن و مراقبت از اعمال حاجيان تلاش كنند تا از پاداش الهي بهرهمند شوند.
آنچه تاكنون بدانها اشاره شد، به اعمال صوري حج مربوط است كه رعايت آنها در صحت اعمال و رفع تكليف و مجزي بودن آنها ضرورت دارد. ولي از روايات استفاده ميشود كه حج، مانند ساير عبادات، علاوه بر اين صورت ظاهر، باطني نيز دارد كه حاجي براي وصول به مزاياي آن و مقبوليت نزد خدا، بايد آنها را نيز رعايت كند. در ادامه به طور خلاصه به برخي از موارد باطني حج اشاره ميکنيم.
آداب باطني و روحاني مناسك حج
چنانكه مناسك صوري حج، آداب و احكامي دارد كه رعايت آنها، شرط صحت فقهي و شرعي حج است، آدابي هم دارد كه رعايت آنها در تكامل نفساني و تقرب به سوي خداي متعال و قبول واقعي حج، ضرورت دارد كه اشاره بدانها ميتواند براي كساني كه عازم سفر حج هستند، مفيد باشد:
1. اموالي را كه حاجي ميخواهد در اين سفر خرج كند، بايد حلال باشد. با پولي كه از راه حرام كسب شده باشد، نميتوان حج مقبول داشت. اگر حاجي به فرد يا افرادي بدهكار است، بايد قبل از سفر، دِيْن خود را ادا كند يا از طلبكاران اجازه تأخير بگيرد و چنانچه حق الله به گردن دارد، مانند زكات واجب يا خمس، بايد آنها را ادا كند يا از مراجع تقليد اجازه بگيرد.
اگر نسبت به كسي ظلم و اذيت كرده است، به هر طريق ممكن، آنها را راضي كند. اگر نسبت به خانواده و فرزندانش ستمي كرده، حلاليت بطلبد. اگر از كسي غيبت كرده، به هر طريق ممكن از او كسب رضايت نمايد. اگر از راه حرام اموالي را كسب كرده، با نظرخواهي از يك عالم ديني، راه حلي براي جبران آن پيدا كند و اموالش را پاك و ذمهاش را بري سازد، وگرنه حجش قبول نخواهد شد؛ چنانكه از ائمه اطهار: آمده است كه فرمودند: «هر كس با مال حرام به حج برود، به هنگام تلبيه به او گفته ميشود: بنده من لالبيك و لاسعديك!».[11]
2. اگر قرائت نمازش درست نيست، سعي كند قبل از سفر، نمازش را خوب ياد بگيرد. وگرنه در موقع اعمال حج، مشكل پيدا ميکند؛ چون در آن ايام ياد گرفتن مسائل مربوط به نماز و قرائت، برايش دشوار خواهد بود.
3. قبل از رفتن به حج، حتماً وصيت كند و وصيتنامهاش را نزد شخصي امين به امانت بگذارد. انسان هميشه بايد آماده مرگ باشد؛ به ويژه در سفري طولاني و پرخطر.
4. حاجي از آغاز سفر حج بايد بدين نكته مهم توجه داشته باشد كه به سوي خدا ميرود. پس هدفش بايد اصلاح زشتيها، ترك گناه و بداخلاقيها و تمرين خوشاخلاقي و احسان و نيكوكاري باشد. بايد از زمان شروع سفر يا حتي قبل از آن، تصميم جدي بگيرد كه تمرينها را شروع كند تا رفتار و اخلاقش با همسفرانش و زائران ساير بلاد، اسلامي باشد. زائر حج بايد همه مسلمانان را برادر ديني خود بداند و با چشم برادري به آنان نگاه كند؛ مقدسات همه را محترم بشمارد و از توهين به ديگران اجتناب نمايد.
امام باقر(ع) در آداب حج فرمود:
كسي كه سه خصلت در او نباشد، آماده سفر حج نشده است: صفت پرهيزگاري كه او را از معصيت خدا باز دارد، حلمي كه به وسيله آن خشمش را كنترل كند و حسن معاشرت با همسفرانش.[12]
امام صادق(ع) نيز فرمود:
هنگامي كه احرام بستي، تقوا و پرهيز از گناه را رعايت كن، ذكر خدا را بسيار تكرار كن و كم سخن بگو، مگر در امور خير؛ چون تمامي حج و عمره به اين است كه انسان زبانش را حفظ كند، مگر در امور خير؛ چنانكه خداي عزّوجلّ ميفرمايد: (فَمَنْ فَرَضَ فِيهِنَّ الْحَجَّ فَلا رَفَثَ وَ لا فُسُوقَ وَ لا جِدالَ فِي الْحَجِّ).[13]
همچنين امام سجاد(ع) فرمود:
حق حج اين است كه توجه داشته باشي كه ميخواهي پروردگارت را زيارت و ملاقات كني و از كردارهاي زشتت به سوي او پناه ببري. بدين وسيله توبهات مورد قبول واقع ميشود و عملي را كه خدا بر تو واجب كرده، انجام ميدهي.[14]
از اين قبيل احاديث استفاده ميشود كه سفر حج و انجام مناسك آن، به منظور جهاد با نفس و خودسازي و تحصيل صفت تقوا و پرهيزگاري تشريع شده است. حاجي در اين سفر روحاني بايد همواره به ياد خدا باشد و او را حاضر و ناظر بداند؛ گرچه به سوي كعبه و مسجدالحرام حركت ميکند، ولي در واقع قصد زيارت و ملاقات با خدا و رب بيت را دارد.
حاجي ميرود تا نفس خويش را بر پروردگارش عرضه بدارد، از كردار زشتش اظهار پشيماني نمايد و با او پيمان ببندد كه تا پايان عمر در صراط مستقيم دين حركت كند و در توفيق بر اين مهم از خدا استمداد جويد. در چنين صورتي حاجي به صورت انساني پاك و باتقوا به سوي وطن، باز ميگردد و به تعهدي كه با خدا بسته، تا آخر عمر پايدار خواهد ماند.
توضيح بيشتري از امام صادق(ع)
امام صادق(ع) در آداب حج ميفرمايد:
هنگامي كه عازم حج شدي، قلب خود را براي توجه به خدا از هر شاغل و مانع ديگري پاك گردان و همه امورت را به خداوند آفرينندهات واگذار كن و در همه حركات و سكنات خود، بر خدا توكل كن و در برابر قضاء و حكمت و قدر الهي تسليم باش. با دنيا و لذتهاي آن وداع كن و خودت را از حقوقي كه ديگران بر تو دارند پاك گردان. بر توشه سفر و مركب سواري و همراهان و نيروي بدني و جواني و اموالت اعتماد نكن؛ مبادا همينها دشمن و وبال گردن تو گردند. همانا كسي كه مدعي رضايت خدا باشد، ولي بر ديگري اعتماد نمايد، خدا همانها را دشمن و اسباب هلاكت او قرار ميدهد تا بداند كه جز از طريق نگهداري خدا و توفيقات او، كاري ساخته نيست.
پس خودت را به گونهاي آماده كن كه گويا اميدي به برگشت به وطن نداري. با همسفرانت خوشرفتاري كن. اوقات انجام فرايض ديني و سنتهاي پيامبر اكرم(ص) را مراعات كن. آنچه بر تو واجب شده، از قبيل رعايت آداب و صبر بر تحمل دشواريها و سپاسگزاري و مهرباني و سخاوت و ايثار زاد [و توشه] بر ديگران را همواره رعايت كن. با آب توبه خالص، نفس خود را از گناهان پاك ساز.
لباس صدق و صفا و خضوع و خشوع را بپوش. در تلبيه، هر چيزي را كه مانع ياد خدا باشد و تو را از طاعت او باز ميدارد، بر خود حرام گردان. تلبيه (لبيك گويي) به معناي اجابت صاف و پاكيزه دعوت خداي عزّوجل است كه تو را به زيارت حج دعوت نموده؛ در حالي كه در انجام وظيفه از او استمداد ميجويي. در حال طواف اطراف كعبه، قلبت را با فرشتگان كه اطراف عرش الهي طواف مينمايند، همراه گردان.
در سعي بين صفا و مروه، آنگاه كه هروله (دويدن) ميكني، فرار از هواهاي نفساني و تبرّي از حول و قوه خودت را در نظر بگير. به هنگام حركت به سوي منا، خروج از غفلتها و لغزشهايت را منظور بدار و آنچه را برايت حلال نيست و استحقاقش را نداري، آرزو مكن. در عرفات به خطاهاي خود اعتراف كن و به يگانگي خدا اعتراف نما.
در «مزدلفه» به خدا تقرب بجوي و به او اعتماد كن. به هنگام صعود به كوه، روحت را به سوي ملأ اعلي بالا ببر. به هنگام ذبح قرباني، گلوي خواستههاي نفساني و طمعورزي را قطع كن. به هنگام رمي جمرات، شهوتها و تنگنظريها و پستيها و افعال زشت خودت را رمي كن.
به هنگام تراشيدن سر، عيوب ظاهر و باطن خود را بر طرف ساز. به هنگام دخول در حرم، دخول در امان خدا و پناه او و پوشش و نگهداري و رسيدن به مراد را منظور بدار. كعبه را به منظور تعظيم صاحب آن و معرفت جلال و قدرت او زيارت كن.
حجرالاسود را به منظور رضايت به قسمت و خضوع در برابر عظمت او استلام كن. در طواف وداع، با غيرخدا وداع كن. در وقوف بر صفا، روح و باطن خود را براي ملاقات با خدا تصفيه كن. در مروه، ترس خود را در رعايت تقوا منظور بدار و با شروطي كه در سفر حج با خدا بستي، تا قيامت پايدار بمان.[15]
مرحوم شهيد در آداب زيارت نوشته است:
نهمين وظيفه زائر اين است كه در جميع احوال و هرچه ميتواند در حضور قلب كوشش كند. از گناهانش توبه كند و از خداوند سبحان، طلب مغفرت نمايد و گناه را در خود ريشهكن سازد.[16]
همو مينويسد: «دوازدهمين ادب زيارت اين است كه زائر بعد از زيارت، از قبل بهتر شده باشد؛ چون اگر زيارت پذيرفته شد، گناهانش آمرزيده خواهد شد».[17]
كوتاه سخن اينكه زيارت بيت الله و انجام مراسم عبادي حج، دو جنبه دارد: يك جنبه صوري و ظاهري كه عبارت است از يك سري اعمال صوري و آداب و دستورات فقهي كه رعايت آنها در صحت عمل و اسقاط تكليف شرعي ضرورت دارد. اين مناسك را بايد از كتب مناسك حج و مراجع تقليد فرا گرفت و بدانها عمل كرد.
جنبه دوم، جنبه باطني و نفساني حج است؛ چنانكه از احاديث و سيره معصومان و عمل و گفتار عارفان استفاده ميشود و پيش از اين به برخي از آنها اشاره شد. مراسم حج يك كلاس تربيتي، سير و سلوك باطني، تمرين بر تزكيه و تهذيب، تمرين بر ترك گناه و تحصيل صفت ارزشمند تقوا و مصونيت نفساني است.
حاجي واقعي كسي است كه نفسش در اين ايام دگرگون شده باشد؛ به طوري كه در بازگشت به سوي وطن، اين دگرگوني و تغيير حالتها در اخلاق و رفتارش براي ديگران نيز آشكار باشد. اين مسئله، خود يكي از آثار پذيرفتهشدن حج است؛ چنانكه در بعضي احاديث نيز بدان اشاره شده است.
پيامبر اعظم(ص) در حديثي فرمودند:
يكي از نشانههاي قبولي حج اين است كه حاجي، وقتي به وطن خود باز ميگردد، گناهان گذشتهاش را ترك كرده باشد؛ اين حالت از نشانههاي قبولي حج است. اما اگر وقتي از حج باز ميگردد، به همان گناهان سابقش ادامه دهد؛ مانند زنا يا خيانت يا معاصي ديگر، حج چنين شخصي مردود خواهد شد.[18]
امام صادق(ع) ميفرمايد:
حج و عمره دو بازار از بازارهاي آخرت هستند. كسي كه اين دو عمل را انجام دهد، در جوار خدا خواهد بود. اگر به آرزويش برسد، خدا گناهان گذشتهاش را ميآمرزد و اگر اجلش فرا رسد، از خدا پاداش نيك دريافت خواهد كرد.[19]
حج مقبول از ديدگاه امام زين العابدين(ع)
در همين رابطه به اين حديث نوراني نيز توجه كنيد:
هنگامي كه امام زين العابدين(ع) از سفر حج برگشت، شخصي به نام «شبلي» به استقبال ايشان رفت. حضرت از او پرسيد: «آيا تاكنون به حج رفتهاي؟». عرض كرد: «بلي يابن رسول الله». حضرت از او پرسيد: «آيا در ميقات، لباسهاي دوخته را از بدنت خارج كردي و غسل احرام كردي؟» عرض كرد: «بله يابن رسول الله». فرمود: «آيا در ميقات قصد كردي كه لباس معصيت را از تنت خارج سازي و لباس اطاعت از خدا را بپوشي؟» عرض كرد: «نه، يابن رسول الله».
فرمود: «هنگامي كه لباس دوخته را از بدنت خارج كردي، آيا تصميم گرفتي كه خودت را از ريا و نفاق و دخول در شبهات نيز پاك سازي؟ عرض كرد: نه يابن رسول الله. فرمود: «به هنگام غسل احرام، قصد كردي كه همراه با غسل، باطنت را نيز از خطاها و گناهان پاك سازي؟» عرض كرد: «نه يابن رسول الله». حضرت فرمود: «پس تو بر ميقات نازل نشدي و لباس دوخته را از تنت خارج نساختي و غسل احرام انجام ندادي!»
آنگاه پرسيد: «آيا نظافت كردي و مُحرِم شدي و نيت حج كردي؟» عرض كرد: «بله اينها را انجام دادم». فرمود: «آيا در حالي كه خودت را نظيف كردي و مُحرِم شدي و نيت حج كردي، قصد كردي كه با نور توبه خالص نيز باطنت را نيز پاك سازي؟» عرض كرد: «نه يابن رسول الله». فرمود: «آنگاه كه مُحرِم شدي، قصد كردي كه همه محرمات الهي را بر خودت تحريم كني؟» عرض كرد: «نه يابن رسول الله». فرمود: «آنگاه كه نيت حج كردي، تصميم گرفتي كه خودت را از هر تصميمي كه بر خلاف رضاي خدا گرفتهاي فارغ سازي؟» عرض كرد: «نه يابن رسول الله». فرمود: «پس خودت را تطهير نكردي و احرام نبستي و نيت حج نكردهاي!».
آنگاه امام پرسيد: «آيا در ميقات وارد شدي و دو ركعت نماز احرام را خواندي و لبيك گفتي؟» عرض كرد: «بله يابن رسول الله». فرمود: «آنگاه كه داخل ميقات شدي، آيا توجه داشتي كه به قصد زيارت [خدا] آمدهاي؟» عرض كرد: «نه يابن رسول الله». فرمود: «آيا در حال نماز، توجه داشتي كه تو به وسيله نماز كه بهترين اعمال و بزرگترين حسنات است، به خدا تقرب ميجويي؟» عرض كرد: «نه يابن رسول الله». فرمود: «در حين تلبيه، توجه داشتي كه به خداوند سبحان وعده ميدهي كه به كارهايي كه اطاعت از خداست، سخن بگويي و درباره هر معصيتي خاموش باشي؟» عرض كرد: «نه». حضرت فرمود: پس تو در ميقات وارد نشدي، نماز نيز نخواندي و تلبيه هم نگفتي!
آنگاه حضرت پرسيد: «آيا داخل حرم شدي و كعبه را مشاهده كردي و نماز خواندي؟» عرض كرد: «آري يابن رسول الله». فرمود: «آيا وقتي وارد حرم شدي، قصد كردي كه غيبت هر مسلماني از ملّت اسلام را بر خودت تحريم كني؟» عرض كرد: «نه». فرمود: «آنگاه كه به مكه رسيدي، در دل خود توجه نمودي كه به سوي خدا ميروي؟» عرض كرد: «نه يابن رسول الله». حضرت فرمود: «پس تو داخل حرم نشدي، كعبه را نيز مشاهده نكردي و نماز هم نخواندي!».
پس امام پرسيد: «آيا طواف كعبه را انجام دادي و اركان را لمس كردي و سعي بين صفا و مروه را انجام دادي؟» عرض كرد: «آري يابن رسول الله». فرمود: «آيا هنگام سعي، قصد كردي كه به سوي خدا فرار ميكني و خداي علام الغيوب نيز شاهد آن است؟» عرض كرد: «نه يابن رسول الله». حضرت فرمود: «پس تو طواف بيت را انجام ندادي و اركان را لمس نكردي و سعي بين صفا و مروه را انجام ندادهاي!».
آنگاه حضرت سؤال كرد: «آيا حجرالاسود را لمس كردي و در مقام ابراهيم توقف نمودي و دو ركعت نماز خواندي؟» عرض كرد: «آري يابن رسول الله». در اين هنگام امام(ع)، صيحهاي زد كه گويا جان از بدنش مفارقت نموده و فرمود: «آه، آه!». سپس فرمود: «هركس حجرالاسود را لمس كند، چنان است كه گويا خداي متعال را زيارت ميکند. اي انسان مسكين! مواظب باش اجر خودت را ضايع نكني و اين مصافحه را با مخالفت و گرفتن حرام، نقض نكني».
سپس فرمود: «آنگاه كه در مقام ابراهيم توقف نمودي، آيا قصد كردي كه در برابر هر طاعتي وقوف كني و از هر معصيتي اجتناب نمايي؟» عرض كرد: «نه يابن رسول الله». آنگاه پرسيد: «زماني كه دو ركعت نماز طواف را خواندي، توجه كردي كه نماز حضرت ابراهيم را ميخواني و پوزه شيطان را به خاك ميمالي؟» عرض كرد: «نه يابن رسول الله». حضرت فرمود: «پس حجرالاسود را مصافحه نكردي و در مقام ابراهيم توقف نكردي و دو ركعت نماز طواف را نخواندهاي!».
آنگاه فرمود: «آيا بر آب زمزم اشراف نمودي و از آن آب نوشيدي؟» عرض كرد: «آري يابن رسول الله». امام فرمود: «آيا در آن هنگام، قصد كردي كه همواره بر اطاعت خدا پايدار بماني و از معاصي، به كلي چشم بپوشي؟» عرض کرد: «نه يابن رسوالله» پس امام فرمود: «آيا بين صفا و مروه، سعي كردي و در بين آن تردد نمودي؟» عرض كرد: «بله يابن رسول الله». امام فرمود: «آيا خودت را در بين خوف و رجاء ديدي؟» عرض كرد: «نه». امام فرمود: «پس سعي نكردي و در بين صفا و مروه هم تردد ننمودي!».
حضرت به او فرمود: «آيا به منا رفتي؟» عرض كرد: «بله». فرمود: «آيا تصميم گرفتي كه مردم را از زبان و قلب و دستت در امان بداري؟» عرض كرد: «نه». فرمود: «پس به منا وارد نشدي!». آنگاه امام فرمود: «آيا وقوف در عرفه را انجام دادي و بر كوه رحمت بالا رفتي و وادي نمره را شناختي و خدا را در جمرات خواندي؟» عرض كرد: «آري يابن رسول الله».
امام فرمود: «آيا به هنگام توقف در عرفات، با معرفت به خدا و كسب علوم خداشناسي آشنا شدي و دانستي كه خداي سبحان بر صحيفه اعمال و باطن و قلب تو آگاهي كامل دارد؟» عرض كرد: «نه يابن رسول الله». آنگاه امام فرمود: «آيا از جبل رحمت كه بالا رفتي، توجه داشتي كه خداوند سبحان هر مرد و زن مؤمن و هر زن و مرد مسلم را مورد رحمت قرار ميدهد؟» عرض كرد: «نه يابن رسول الله». امام فرمود: «آيا در نمره در اينباره تصميم گرفتي كه بدانچه امر ميكني، عمل كني و بدانچه نهي ميكني، خودت را نيز از آن باز بداري؟» عرض كرد: «نه يابن رسول الله».
امام فرمود: «آيا آنگاه كه نزد عَلَم و نمره وقوف كردي، توجه داشتي كه آنها شاهد بر اعمال نيك تو ميباشند و با فرشتگاني كه به امر پروردگار آسمانها، حافظ اعمال تو شدهاند، همكاري دارند؟» عرض كرد: «نه!». حضرت فرمود: «پس تو در عرفات وقوف نكرده و بر جبل رحمت بالا نرفتهاي و نمره را نشناخته و نزد آن دعا نكردهاي!».
آنگاه فرمود: «آيا در ميان عَلَمين[20] عبور كردي و قبل از مرور، دو ركعت نماز خواندي و به سوي مزدلفه رفتي و سنگريزهها را جمع كردي و بر مشعرالحرام عبور كردي؟» عرض كرد: «بله يابن رسول الله». امام فرمود: «آنگاه كه دو ركعت نماز خواندي، توجه داشتي كه در شب دهم، نماز شكر ميخواني تا هر سختي را از تو نفي كند و هر امر آساني را براي تو آسان گرداند؟» عرض كرد: «نه يابن رسول الله».
فرمود: آنگاه كه از ميان علمين عبور ميكردي و سعي داشتي به سوي چپ و راست نروي، آيا قصد كردي كه از مرز دين حق نيز به چپ و راست متمايل نشوي؛ هم با قلبت، هم با زبانت و نه با ساير اعضاء و جوارحت؟» جواب داد: «نه يابن رسول الله». فرمود: «آنگاه كه به مزدلفه رفتي و سنگريزهها را جمع ميكردي، آيا قصد كردي كه هرگونه معصيت و جهل را از خودت دور سازي و هر علم و عملي را براي خودت تثبيت كني؟» عرض كرد: «نه يابن رسول الله».
امام(ع) فرمود: «آنگاه كه از مشعرالحرام عبور ميكردي، تصميم گرفتي كه قلبت را با فهم اهل تقوي و خوف از خدا همگام سازي؟» عرض كرد: «نه يابن رسول الله». امام(ع) فرمود: «پس بر دو علم عبور نكردي و دو ركعت نماز را هم نخواندي و در مزدلفه هم راه نرفتي و سنگريزه هم برنداشتي و از مشعرالحرام هم عبور نكردي!».
آنگاه امام از او پرسيد: «آيا به منا رفتي و رمي جَمَره كردي و سرت را تراشيدي و قربانيت را ذبح كردي و در مسجد خيف نماز خواندي و به مكه برگشتي و طواف خانه كعبه را انجام دادي؟» عرض كرد: «آري يابن رسول الله». امام فرمود: «آنگاه كه به منا رسيدي و رمي جمرات را انجام دادي، آيا احساس كردي كه به مقصد خود رسيدهاي و پروردگارت همه حاجات تو را برآورده ساخته است؟» عرض كرد: «چنين احساسي برايم وجود نيامد يابن رسول الله!».
امام(ع) فرمود: «آنگاه كه جمرات را رمي ميكردي، آيا قصد كردي كه دشمنت، شيطان را رمي كني و با اتمام حج ارزشمندت، شيطان را خشمناك سازي؟» عرض كرد: «نه يابن رسول الله». امام فرمود: «آنگاه كه سرت را تراشيدي، احساس كردي كه خودت را از آلودگيها و گناهان بنيآدم پاكسازي كردي و از گناهان، پاك شدهاي، همانند روزي كه از مادر تولد يافتهاي؟» عرض كرد: «نه يابن رسول الله».
امام(ع) فرمود: «آنگاه كه در مسجد خيف نماز خواندي، قصد كردي كه جز از خدا و گناهانت ترس نداشته باشي و جز به خدا اميدوار نباشي؟» عرض كرد: «نه يابن رسول الله». سپس امام(ع) فرمود: «آيا به هنگام ذبح قرباني، قصد كردي كه با تمسك به حقيقت پرهيزگاري، گلوي طمع را قطع نمايي؟ و اينكه تو در عمل ذبح از سنت حضرت ابراهيم(ع) در ذبح فرزند عزيز و ميوه دلش، پيروي كردي كه حضرت خواست كه اين سنت حسنه بعد از خودش باقي بماند؟» عرض كرد: «نه يابن رسول الله».
سپس امام(ع) فرمود: «وقتي از منا به مكه بازگشتي و طواف وداع را انجام دادي، احساس كردي كه تو در اثر الطاف الهي، مشمول رحمت خدا واقع شده و به اطاعت از او بازگشتهاي و به محبتهاي خدا تمسك نموده و فرايض خود را انجام داده و به سوي خدا تقرب جستهاي؟» عرض كرد: «نه يابن رسول الله». آنگاه امام زين العابدين(ع) فرمود: «پس به منا نرفته و رمي جمرات نكرده و سرت را نتراشيده و مناسك حج را انجام نداده و در مسجد خيف، نماز نخوانده و طواف افاضه را انجام نداده و به خدا تقرب نجستهاي و حج تو مقبول واقع نشده است!».
در اين هنگام «شبلي» با شنيدن توضيحات امام زين العابدين(ع)، درباره حج مقبول و فرصتي را كه در ايام حج از دست داده، بسيار متأثر شد و گريست و تصميم گرفت در سال آينده آن را جبران كند.[21]
[2]. وسائل الشيعة، حر عاملي، ج11، ص7: «عن ابي عبدالله(ع) في قول الله عزّوجلّ: (وَ أَتِمُّوا الْحَجَّ وَ الْعُمْرَةَ لله) قال: هما مفروضان».
[3]. وسائل الشيعة، حر عاملي، ج11، ص7؛ «عمر بن اذينه قال: كتبت الى ابي عبدالله(ع) وسئلته عن قول الله عزّوجلّ: (وَ لله عَلَى النّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطاعَ إِلَيْهِ سَبِيلاً) فجاء الجواب باملائه: يعني بهما الحج و العمرة جميعا. لانهما مفروضان».
[4]. همان، ص21: «عن ابي عبدالله(ع) قال: لايزال الدين قائماً ماقامت الكعبة».
[5]. همان، ص27: «ابوبصير قال: سمعت ابا عبدالله(ع) يقول: من مات و هو صحيح موسر فهو ممن قال الله عزّوجلّ (وَ نَحْشُرُهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ أَعْمى) قال: قلت: سبحان الله اعمى؟! قال نعم! ان الله عزّوجلّ اعماه عن طريق الحقّ».
[6]. وسائل الشيعة، ج11، ص26؛ «عن ابي عبدالله(ع) قال: اذا قدر الرجل على ما يحج به ثم دفع ذلك و ليس له شغل يعذره به فقد ترك شريعة من شرايع الاسلام».
[7]. همان، ص32: «عن النبي(ص) و قال لعلي(ع): يا علي! من سوّف الحج حتى يموت بعثه الله يوم القيامة يهودياً او نصرانياً».
[8]. (وَ أَذِّنْ فِي النَّاسِ بِالْحَجِّ يَأْتُوكَ رِجالاً وَ عَلى كُلِّ ضامِرٍ يَأْتِينَ مِنْ كُلِّ فَجٍّ عَمِيقٍ * لِيَشْهَدُوا مَنافِعَ لَهُمْ وَ يَذْكُرُوا اسْمَ اللَّهِ فِي أَيَّامٍ مَعْلُوماتٍ عَلى ما رَزَقَهُمْ مِنْ بَهِيمَةِ الْأَنْعامِ فَكُلُوا مِنْها وَ أَطْعِمُوا الْبائِسَ الْفَقِيرَ). (حج: 27 ـ 28)
[9]. (ثُمَّ لْيَقْضُوا تَفَثَهُمْ وَ لْيُوفُوا نُذُورَهُمْ وَ لْيَطَّوَّفُوا بِالْبَيْتِ الْعَتِيقِ) (حج: 29)
[10]. (ذلِكَ وَ مَنْ يُعَظِّمْ حُرُماتِ الله فَهُوَ خَيْرٌ لَهُ عِنْدَ رَبِّهِ وَ أُحِلَّتْ لَكُمُ الْاَنْعامُ إِلاّ ما يُتْلى عَلَيْكُمْ فَاجْتَنِبُوا الرِّجْسَ مِنَ الْاَوْثانِ وَ اجْتَنِبُوا قَوْلَ الزُّورِ) (حج: 30)
[11]. وسائل الشيعه، ج3، ص60.
[12]. ميزان الحكمه، محمدي ري شهري، ج2، ص272: «الامام الباقر(ع) قال: ما يعبأ بمن يؤمّ هذا البيت اذا لم يكن فيه ثلاث خصال: ورع يحجزه عن معاصي الله و حلم يملك به غضبه و حسن الصحابة لمن صحبه».
[13]. ميزان الحكمة، محمدي ري شهري، ج2، ص272؛ «الامام الصادق(ع) قال: اذا أحرمت فعليك بتقوى الله و ذكر الله كثيراً و قلة الكلام الا بخير، فان من تمام الحج و العمرة ان يحفظ المرء لسانه الا من خير، كما قال الله تعالى، (فَمَنْ فَرَضَ فِيهِنَّ الْحَجَّ فَلا رَفَثَ...)».
[14]. همان، ج1، ص535: «الامام زين العابدين(ع) قال: حق الحج ان تعلم انه وفادة الى ربك و فرار اليه من ذنوبك و به قبول توبتك و قضاء الفرض الذي اوجبه الله عليك».
[15]. بحارالانوار، مجلسي، ج96، ص 124: «قال الصادق(ع): «اذا اردت الحج فجرّد قلبك لله من قبل عزمك من كل شاغل و حجاب كل حاجب و فوض امورك كلّها الى خالقك و توكل عليه في جميع ما يظهر من حركاتك و سكناتك و سلّم لقضائه و حكمه و قدره. و ودّع الدنيا و الراحة و الخلق و اخرج من حقوق تلزمك من جهة المخلوقين و لا تعتمد على زادك و راحلتك و اصحابك و قوّتك و شبابك و مالك، مخافة ان يصير ذلك عدواً و وبالاً. من ادعى رضى الله و اعتمد على شيء ما سواه صيّره عليه عدواً و وبالا، ليعلم انه ليس له قوة و لاحيلة و لا لاحد الا الله بعصمة الله و توفيقه و استعدّ استعداد من لا يرجوا الرجوع و احسن الصحبة و راع اوقات فرائض الله و سنن نبيه(ص) و ما يجب عليك من الادب و الاحتمال و الصبر و الشكر و الشفقة و السخاوة و ايثار الزاد على دوام الاوقات، ثم اغسل بماء التوبة الخالصة من ذنوبك و البس كسوة الصدق و الصفاء و الخضوع و الخشوع و احرم من كل شىء يمنعك من ذكر الله و يحجبك عن طاعته. و لبّ بمعنى اجابة صافية خالصة زاكية لله عزّوجلّ في دعوتك متمسكاً بالعروة الوثقى، وطف بقلبك مع الملائكة حول العرش كطوافك مع المسلمين بنفسك حول البيت و هرول هرباً من هواك و تبّرياً من جميع حولك و قوتك و اخرج من غفلتك و زلاتك بخروجك الى منى و لا تتضمن مالاً يحلّ لك و لا تستحقه و اعترف بالخطاياء بعرفات و جدّد عهدك عند الله و وحدانيته و تقرب الى الله و اتّقه بمزدلفة و اصعد بروحك الى الملأ الاعلى بصعودك الى الجبل و اذبح حنجرة الهوى و الطمع عندالذبيحة و ارم الشهوات و الخساسه و الدناءة و الافعال الذميمة عند رمي الجمرات و احلق العيوب الظاهرة و الباطنة بحلق شعرك و ادخل في امان الله و كنفه و ستره و كلاءته من متابعة مرادك بدخولك الحرم، و زر البيت متحققاً لتعظيم صاحبه و معرفته و جلاله و سلطانه و استلم الحجر رضى بقسمته و خضوعاً لعزّته و ودع ماسواه بطواف الوداع، وصِف روحك و سرك للقاء الله يوم تلقاه بوقوفك على الصفاء و كن ذامرّة من الله بفناء اوصافك عند المروة و استقم على شرط حجتك و وفاء عهدك الذي عاهدت به مع ربك و اوجبت له الى يوم القيامة».
[16]. بحارالانوار، مجلسي، ج96، ص 124 و ج100، ص135.
[17]. همان.
[18]. مستدرك الوسائل، ميرزاي نوري، ج10، ص265: «قال رسول الله(ص): من علامة قبول الحج اذا رجع الرجل عما كان عليه من المعاصي و هذا علامة قبول الحج و ان رجع من الحج ثم انهمك فيما كان عليه من زنا او خيانة او معصية فقد ردّ عليه حجه».
[19]. كافي، كليني، ج4، ص260: «عن ابي عبدالله(ع) قال: الحج و العمرة سوقان من اسواق الآخرة و العامل بهما في جوارالله، إن ادرك ما يأمل غفر الله له و ان قصر به أجله وقع اجره على الله».
[20]. عَلَمين يعني دو علامت و نشانه و مراد از آن محلي به نام «مأزمين» است «مأزم» مسير تنگ و باريک بين دو کوه را گويند، و مأزمين درهاي تنگ بين عرفه و مشعر است. بنابر روايات انتهاي مزدلفه و ابتداي عرفات است. اين دره تنگ جزو عرفات محسوب ميشود. از آنجا که دو کوه دو طرف دره مانند دو علامت براي مرز بين عرفات و مشعر هستند از آنها تعبير به عَلَمين شده است.
[21]. مستدرک الوسائل، ج10، صص166-172.